دوره 25، شماره 98 - ( 7-1404 )                   جلد 25 شماره 98 صفحات 166-125 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Habibpour Gatabi K. (2025). Analysis of Social Participation among Iranian Youth. refahj. 25(98), : 5 doi:10.32598/refahj.25.98.622.3
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4469-fa.html
حبیب‌پور گتابی کرم.(1404). تحلیل مشارکت اجتماعی در بین جوانان ایرانی رفاه اجتماعی 25 (98) :166-125 10.32598/refahj.25.98.622.3

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4469-fa.html


متن کامل [PDF 625 kb]   (228 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (615 مشاهده)
متن کامل:   (31 مشاهده)
مقدمه
مشارکت بهعنوان یکی از ابزارهای برنامهریزی توسعه و به معنای کنترل ذینفعان بر تصمیمات، منابع و اقدامات توسعه (بانک جهانی، 1996)، فرایندی آگاهانه، داوطلبانه، جمعی و مبتنی بر برنامه و اهداف مشخصی است که بهعنوان فعالیتی اجتماعی-اقتصادی در قالب انجمنها، گروهها و سازمانهای محلی و غیردولتی تحقق پیدا میکند (غفاری، 2002).
مشارکت انواع گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دارد که مشارکت اجتماعی از انواع مهم آن محسوب میشود. مبارزه مشترک افراد برای حق تشکیل انجمنها، اجتماعات، سازمانهای داوطلبانه و سازمانهای غیردولتی (NGOs) بهعنوان حقوق اولیه شهروندی، از مظاهر مهم مشارکت اجتماعی به شمار میآید (پیران، 1997).
مشارکت کارکردهای مثبت بسیاری ازجمله شکستن الگوهای انفعال و وابستگی از طریق مشارکت در هزینههای پروژه (ارائه داوطلبانه کار، زمان، پول و مواد اولیه)، افزایش کارایی و اثربخشی اقدامات به دلیل تضمین لحاظکردن دانش، مهارتها و نیازهای محلی، ظرفیتسازی و قدرتمندسازی ذینفعان، افزایش سطح پوشش، هدفبندی بهتر منافع، بهبود موقعیت گروههای محروم و کمک به تأمین پایداری فعالیتها به دلیل مالکیت ذینفعان و کنترل آنها بر فعالیتهای توسعه دارد (بانک توسعه آسیایی[1]، 1999؛ گوو و وانسانت[2]، 1983، به نقل از کلاریج[3]، 2004).
از میان گروههای اجتماعی مختلف در جامعه که مشارکت آنها عنصر کلیدی در تحقق توسعه به شمار میرود، جوانان هستند. مشارکت اجتماعی جوانان چه به شکل رسمی در باشگاهها، انجمنها و فعالیتهای مختلف و چه به شکل غیررسمی در امور داوطلبانه، درگیری مدنی و مسئولیت اجتماعی و نظایر آن، با اعتماد، مشارکت سیاسی، همکاری و تعاون و بهزیستی ذهنی آنها ارتباط دارد (لاورنس[4]، 2021). مشارکت جوانان منجر به شکلگیری عاملیت و کارگزاری در آنها شده و این امر، احساس تعلق، ادغام اجتماعی و هویتیابی را در آنان تقویت خواهد کرد که به سهم خود نقش مهمی در بسیج منابع، افزایش موفقیت، اثربخشی و کارایی اقدامات و پایداری توسعه دارد.
اما با وجود این ضرورتها و کارکردهای مثبت مشارکت برای گروههای اجتماعی مختلف بهویژه جوانان و جامعه، آنچه بر وضعیت مشارکت اجتماعی جوانان در ایران، بر اساس نتایج مطالعات متعدد در طول دهههای گذشته حاکم است، دلالت بر مشارکت پایین جوانان بسیاری از شهرهای کشور در عرصه اجتماعی (در کنار عرصههای اقتصادی و سیاسی) دارد که از میزان این مشارکت در طول سالیان کاسته شده است (برای مثال، شادیطلب، 2003؛ یزدانپناه و پناهی، 2004؛ سروش و افراسیابی، 2010).
البته استدلال برخی بر این است که مشارکت اجتماعی در ایران، عمدتاً در بعد ذهنی مناسب و فراهم است، اما مشارکت عینی و بالفعل مردم در امور بسیار ضعیف است. مطالعات موضوعی (برای مثال، موسوی، 2007) نیز بر این نکته تأکید دارند که در سطح خرد و فردی، زمینههای مشارکت اجتماعی بهعنوان یکی از مؤلفههای سرمایه اجتماعی تا حدودی مناسب است، اما به دلیل فقدان زمینههای مناسب در سطح کلان ازجمله تمرکزگرایی، پنداشت منفی نسبت به عملکرد دولت و امثال آن، ما شاهد شکلگیری مشارکت اجتماعی در بین مردم نیستیم. از طرفی، مشارکت درنتیجه اعتمادپذیری اتفاق میافتد. اما چون در جامعه از بعد ذهنی ما شاهد اعتمادپذیری در بین شهروندان و همچنین بین شهروندان و دستگاههای دولتی نیستیم، این امر موجب میشود تا بعد عینی مشارکت اجتماعی، یعنی شبکه تعاملات اجتماعی، شکل نگیرد و درنتیجه مشارکت اجتماعی تحقق پیدا نکند.
بههرروی، با وجود نتایج این مطالعات که دلالت بر میزان نازل مشارکت اجتماعی در بین جوانان دارند، هنوز بسیاری از سویههای این مشارکت نامشخص و مبهم است و نیاز به بررسی دقیق و عمیق از طریق جمعآوری شواهد عینی از مصادیق مشارکت ذهنی و عینی در ابعاد مختلف در بین جوانان احساس میشود؛ مطالعاتی که بتواند ضمن شناساندن و بازتعریف زوایای گوناگون مشارکت اجتماعی جوانان، زمینه تدبیر اقدامات لازم از سوی متولیان امر در سطوح ملی و استانی را فراهم کند.
با عنایت به این ملاحظات، مطالعه حاضر با این سؤالات صورتبندی شده است که وضعیت مشارکت اجتماعی جوانان در ابعاد و مؤلفههای گوناگون چگونه است و گروههای اجتماعی مختلف جوانان از حیث عناصر مشارکت اجتماعی چه تفاوتی با هم دارند؟
چارچوب مفهومی
بنا به اجماع مطالعات پیرامون مفهوم مشارکت اجتماعی، همچنان هیچ تعریف واضح و پذیرفتهشده جهانی از این مفهوم وجود ندارد. مشارکت اجتماعی در معنای موسع به درگیری فرد در فعالیتهایی اشاره دارد که مستلزم تعامل با دیگران است. بااینحال، تأکیدات مختلفی در مطالعات خاص در این زمینه وجود دارد. لواسور، ریچارد، گاوین و ریموند[5] (2010) شش سطح از مشارکت اجتماعی را با توجه به دو معیار نزدیکی با دیگران (بهتنهایی، بهطور موازی، در تعامل) و اهداف فعالیت (نیاز اساسی، اجتماعیشدن، انجاموظیفه، حمایت از دیگران یا جامعه) از هم متمایز کردند.
ریموند، گاگن، سِویگنی و توریگنی[6] (2008) چهار مجموعه از تعاریف مشارکت اجتماعی را متمایز کردند که به پویایی روابط بین افراد و محیط آنها اشاره دارد. در این چهار دسته، در گستردهترین معنا، مشارکت اجتماعی بهعنوان عملکرد روزانه و در محدودترین معنا، بهعنوان یک ارتباط انجمنی و سازمانیافته (یا مشارکت رسمی) تعریف میشود. بین این دو افراط، محققان مشارکت اجتماعی را بهعنوان تعاملات اجتماعی (یا ارتباط اجتماعی) و شبکههای اجتماعی (تعاملات اجتماعی شخصی با اشاره به سرمایه اجتماعی و کار داوطلبانه غیررسمی) متمایز کردند (بائریسویل و اوریس[7]، 2021).
مشارکت اجتماعی بهطور خاص، بهویژه جایی که از سایر سنخهای مشارکت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی متمایز میشود، به معنای مشارکت و درگیری مردم (ذینفعان) در زیست اجتماعی است؛ زیستی که با مفهوم رابطه پیوند خرده و مبتنی بر تعاملات و مناسبات اجتماعی افراد با یکدیگر است.
مشارکت اجتماعی حوزهای از فعالیتها و عبارت از عضویت، همکاری و فعالیتهای فردی و جمعی افراد جامعه در انجمنها، تشکلهای دولتی و غیردولتی اعم از انجمنهای اقتصادی، شغلی، محلی، منطقهای و ملی، شرکت و همکاری در برگزاری مراسم و جلسات مختلف خیریه اعم از مجالس اعیاد ملی-مذهبی و امثال آن است (بیرو، 1996). مشارکت اجتماعی را میتوان فرایند سازمانیافتهای دانست که افراد جامعه بهصورت آگاهانه، داوطلبانه و جمعی با درنظرداشتن هدفهای معین و مشخص که منجر به سهیمشدن آنها در منابع اجتماعی و منابع قدرت میشود، انجام میدهند. نمود این مشارکت، وجود نهادهای مشارکتی چون انجمنها، گروهها و سازمانهای محلی و غیردولتی هستند (ازکیا و غفاری، 2001).
ازنظر آلموند و پاول، مشارکت اجتماعی شرکت فعالانه در حیات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و بهطورکلی تمام ابعاد حیات است و به آن دسته از فعالیتهای ارادی دلالت دارد که از طریق آن اعضای یک جامعه در امور محله، شهر و روستا بهطور مستقیم و غیرمستقیم در شکلدادن به حیات اجتماعی دخالت دارند (ازکیا و غفاری،2001).
مشارکت اجتماعی به فعالیتهای جمعی اطلاق میشود که افراد ممکن است بهعنوان بخشی از زندگی روزمره خود در آن مشارکت داشته باشند. این مشارکت میتواند شامل عضویت در یک گروه محلی یا یک انجمن صنفی یا یک اتحادیه تجاری، حمایت از آسایشگاه محلی با کار داوطلبانه و اداره یک گروه مطالعاتی از طرف یک سازمان مذهبی باشد (برودی، کولینگ و نیسن[8]، 2009).
هِلی[9] (2001) مشارکت اجتماعی را براساس تقابل آن تعریف کرده و سعی میکند در تعریف خود، مشارکت اجتماعی را براساس عدم مشارکت در امور گروههای فعال در عرصههای خانواده و سیاست مشخص کند. او مشارکت را به معنای مشارکت افراد در فعالیت گروههایی خارج از خانواده و عرصه سیاسی و محیط کار (احزاب سیاسی، اتحادیهها و گروههای فشار) میداند (یزدانپناه و پناهی، 2004).
مشارکت اجتماعی بهعنوان مشارکت فرد در فعالیتهایی تعریف میشود که بیانگر تعاملات بینفردی خارج از محیط خانه و تعامل با دیگران در جامعه، اجتماع و جامعه مدنی است. آن، همچنین، مشارکت فعال افراد در جوامع کوچک مانند درگیری با دوستان و یا جوامع بزرگ مانند تعاملات محیط کار و رضایت آنها از این تعاملات را به تصویر میکشد (دهی آروق و محمدی شاهبولاغی[10]، 2020).
با توجه بهمرور مفاهیم و تعاریف و پیشینه تجربی، میتوان براساس گزارههای زیر مفهوم مشارکت اجتماعی جوانان را صورتبندی کرد:
مشارکت اجتماعی جوانان به مشارکت آنها در فعالیتهای خارج از محیط خانواده، سیاست و بازار گفته میشود. به یک معنا، این نوع مشارکت در جامعه، اجتماع و محیط جامعه مدنی تعریف میشود. بنابراین، آن با زیست اجتماعی جوانان در ارتباط است؛ زیستی که با مفهوم رابطه پیوند خرده و مبتنی بر تعاملات و مناسبات اجتماعی افراد با یکدیگر است.
مشارکت اجتماعی جوانان مبتنی بر رابطه است و در معنای موسع خود به درگیری فردی در فعالیتهایی اشاره دارد که مستلزم تعامل با دیگران است. بنابراین، این نوع مشارکت زمینه تعامل با دیگران در جامعه یا اجتماع و درنهایت هویتیابی را فراهم میکند.
مشارکت اجتماعی جوانان، هم مشارکت فعال آنها در اجتماعات کوچک درگیری و مشارکت با دوستان و هم در جوامع بزرگ مانند تعاملات محیط کار و رضایت آنها از این تعاملات را به تصویر میکشد.
مشارکت اجتماعی جوانان در دو شکل مشارکت اجتماعی رسمی (از طریق سازمانها و انجمنها) و غیررسمی (در قالب ارتباطات و شبکههای غیررسمی) اتفاق میافتد.
دو شکل رسمی و غیررسمی مشارکت اجتماعی جوانان، شدت و ضعف و کیفیت متفاوتی در بین گروههای اجتماعی مختلف از جوانان دارند و فاقد یک الگوی واحد در آنها هستند.
تحلیل مشارکت اجتماعی جوانان، بایستی براساس زمینه و بافت این گروه سنی انجام شود. چهبسا بافت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوانان با بقیه گروههای سنی (کودکان، نوجوانان، بزرگسالان، مسنها) متفاوت است.
درمجموع، با ابتنای بر مجموع مباحث نظری و مفهومی و نیز پیشینه تجربی، شکل شماره (1) تدوین شده که بهطور شماتیک ابعاد مشارکت اجتماعی جوانان را در دو قلمرو ذهنی و عینی نشان میدهد. هرکدام از این ابعاد مرکب از چندین مؤلفه و شاخص بوده که جزئیات آن در جدول عملیاتیسازی در بخش روششناسی تحقیق اشاره شده است.
شکل (1) مدل مفهومی تحقیق مبنی بر ابعاد مشارکت اجتماعی جوانان

پیشینه تجربی
مطالعات تجربی در داخل کشور که به بررسی موضوع مشارکت اجتماعی در بین جوانان پرداختهاند، در یک طبقهبندی کلی، شامل دودستهاند: دسته اول، مطالعات مرتبط با مشارکت اجتماعی جوانان در پیمایشهای عمومی ملی در بین جوانان هستند که سعی کردند براساس معیارها و شاخصهایی، به مشارکت اجتماعی جوانان بپردازند. طبق این پیمایشها، همکاری 55% جوانان حداقل با یکی از این نهادها و تشکلهای مدنی (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران، 2020)، همکاری 72/2% از جوانان حداقل با یکی از سازمانها و انجمنها (وزارت ورزش و جوانان، 2013)، مهمترین دلایل همکاری با انجمنها و تشکلها مشتمل بر علاقه شخصی (17/5%)، کسب مهارت و تجربه شخصی (15/2%)، داشتن مشارکت اجتماعی (12/2%) و اعتقادات مذهبی (8/8%) (سازمان ملی جوانان، 2010) و عدم شرکت 60% از جوانان مراکز استانهای کشور در فعالیتهای مذهبی و سیاسی به دلیل درس و کار و غفلت و سرگرمیهای خاص (سازمان ملی جوانان، 2002) جزو مهمترین یافتهها بودند.
دسته دوم که مرتبطترین مطالعات درزمینه مشارکت اجتماعی جوانان هستند، آنهاییاند که بهطور مستقیم به بررسی موضوع مشارکت اجتماعی جوانان پرداختهاند. برای مثال، غالب این مطالعات از میزان پایین یا متوسط رو به پایین مشارکت اجتماعی در بین جوانان گفتهاند (برای نمونه، جمعهپور و خاکساری، 2009؛ مقدس جعفری و کریمی، 2013؛ رشتیانی، 2018). همچنین، براساس نتایج این مطالعات، جنسیت، سن، تحصیلات، وضعیت اشتغال، پایگاه اقتصادی و اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، احساس ازخودبیگانگی و ارزشهای فرامادی با مشارکت اجتماعی جوانان رابطه دارند (قانعیراد و حسینی، 2005؛ منتظرقائم، 2009؛ جمعهپور و خاکساری، 2009؛ سروش و افراسیابی، 2010؛ مقدس جعفری و کریمی، 2013؛ محسنی تبریزی و عباسی قادی، 2013؛ محمودی، سامآرام و جمعهپور، 2015؛ کریمی، محسنی تبریزی و نوابخش، 2016؛ فتحی و میرزاپوری ولوکلا، 2016؛ رشتیانی، 2018؛ قدسی، 2018).
در بین مطالعات خارجی نیز، مطالعات متعددی درزمینه مشارکت اجتماعی جوانان انجام شده است. برای مثال، بی[11] (2021) بر چرخش اقتدارگرایانه اخیر دولت ترکیه و محدودیتهای ناشی از آن بر سَر مشارکت مدنی و سیاسی جوانان تأکید کرد. ناملی[12] (2020) با ارزیابی مشارکت اجتماعی جوانان در 49 کشور عضو سازمان همکاری اسلامی (OIC)[13] نشان داد که مشارکت جوانان در کشورهای عضو OIC کمتر و عقبتر از سایر کشورهاست و برخی از دلایل این امر عبارتاند از: آشفتگی سیاسی، درگیری و تضاد، شیوههای سنتی و فراهمکردن راههای محدود برای بروز و مشارکت جوانان.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی[14] (2019) در پیمایش ملی حکمرانی جوانان دریافت که جوانان به دلایلی مانند فقدان علاقه جوانان، فقدان منابع مالی یا انسانی در سازمانها و فقدان هماهنگی میان سازمانهای غیردولتی جوانان، در حکمرانی درگیر نیستند و نقش ندارند. کریسوچو و بارِت[15] (2017) با مرور ادبیات دریافتند که جوانان درگیری چندانی ازنظر مدنی و سیاسی ندارند و عوامل متعددی در سطوح خرد (علاقه سیاسی، کارآمدی و ثمربخشی، ایدئولوژیها، ارزشها و هویت)، میانی (خانواده، مدرسه، همالان و دوستان و محله) و کلان (سیاسی-فرهنگی، اقتصادی، حقوقی و قانونی و نهادی) در این زمینه نقش دارند. یافتههای مطالعه عمر، عمر، عثمان و یوسف[16] (2016) از یک سو حکایت از سطح پایین مشارکت جوانان مالزیایی در اجتماع محلی شهری و از سوی دیگر حکایت از به حاشیه راندهشدن جوانان در برنامههای اجتماعی، فرایند تصمیمگیری و استفاده از فضای بیرونی برجسته دارد.
سیکا[17] (2016) دریافت که در کشور مصر، جوانان شهری، کمسنتر، تحصیلکرده طبقات متوسط و بالای جامعه، حضور بیشتری در حوزههای اجتماعی و فرهنگی دارند. عبدالله سهیمی، سوآندی، حمزه و اسماعیل[18] (2014) با مرور مطالعات قبلی درزمینه درگیری جوانان در فعالیتهای داوطلبانه دریافتند که عوامل اصلی مؤثر بر درگیری و مشارکت جوانان به دودسته عوامل درونی و بیرونی مشتمل بر انگیزش، فقدان زمان، سازماندهندگان، فعالیتها یا برنامهها و عوامل دموگرافیک قابلطبقهبندی هستند. ساکر[19] (2007) دریافت که مشارکت جوانان روستایی در توسعه در دو روستای مصر در سطح نازلی قرار دارد و دلیل اصلی آن، تمرکزگرایی و کنترل بزرگسالان روی امور از یک سو و فقدان اعتماد جوانان به برنامههای حکومتی از سوی دیگر است.
جمعبندی و نقد مطالعات قبلی درزمینه مشارکت اجتماعی جوانان حاکی است که اکثر قریب بهاتفاق مطالعات قبلی در مقیاس استانی، شهری و یا دانشگاهی انجام شدهاند، درحالیکه این مطالعه در مقیاس ملی انجام شد که همین امر، تمام مقیاسهای قبلی را نیز پوشش میدهد. در ضمن، برخی مطالعات درزمینه مشارکت اجتماعی، کل شهروندان را بهعنوان جامعه آماری انتخاب کرده، اما مطالعه حاضر صرفاً جوانان را بهعنوان جامعه آماری پوشش میدهد.
روش
این پژوهش با روششناسی کمی و روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل همه جوانان 18 تا 35 سال ساکن در نقاط شهری مراکز استانهای کشور بود که از کل 31 استان کشور، با استفاده از پهنهبندی استانها برحسب ترکیبی از معیارهای سطح توسعهیافتگی و تفاوتهای فرهنگی شامل قومیت، زبان و مذهب، 15 استان شامل سیستان و بلوچستان، کردستان، کهگیلویه و بویراحمد، کرمانشاه، خراسان شمالی، آذربایجان غربی، هرمزگان، خوزستان، مازندران، آذربایجان شرقی، خراسان رضوی، کرمان، یزد، فارس و تهران بهعنوان قلمرو پیمایش و نمونه انتخاب شدند. حجم نمونه براساس فرمول کوکران برابر با 4000 نفر بود و برای دسترسی به افراد نمونه، از ترکیبی از روشهای نمونهگیریهای خوشهای چندمرحلهای، طبقهبندیشده متناسب با حجم و در دسترس استفاده شد.
در رابطه با مشارکت اجتماعی، تحقیق حاضر مبتنی بر مفهومسازی زیر از مشارکت اجتماعی با اقتباس از منابع موجود (برای نمونه، بیرو، 1996؛ آلموند و پاول، 2001؛ غفاری، 2002؛ برودی، کولینگ و نیسن، 2009؛ بائریسویل و اوریس، 2021؛ لاواسوئر و همکاران[20]، 2022) است که براساس این تعریف، مشارکت اجتماعی درگیری آگاهانه، داوطلبانه و سازمانیافته در فعالیتهای جامعه، اجتماع و محیط جامعه مدنی (خارج از محیط خانواده، سیاست و بازار) است که طی آن، افراد جامعه بهصورت فردی و جمعی (در قالب انجمنها و سازمانهای دولتی و غیردولتی) در تعامل با دیگران بر جهتگیری، اجرا و ارزیابی اقدامات، تصمیمات و منابعی که روی آنها تأثیر میگذارند، اثر گذاشته و از طریق سهیمشدن در منابع اجتماعی و منابع قدرت، در شکلدادن به حیات اجتماعی خود مشارکت میکنند.
با عنایت به این چارچوب مفهومی، چارچوب عملیاتیسازی مشارکت اجتماعی جوانان مطابق جدول (1) آمده است که طبق آن، سازه مشارکت اجتماعی در دو قلمرو مشارکت اجتماعی ذهنی و مشارکت اجتماعی عینی (با اَشکال رسمی و غیررسمی) با ترکیبی از عناصر و گویههای مرتبط سنجش و بررسی شد.
جدول (1) چارچوب عملیاتیسازی سازه مشارکت اجتماعی جوانان

توجه: در مورد مقیاس آگاهی از امکانات/فرصتهای مشارکتی در مشارکت اجتماعی ذهنی، چون یک سؤال برای سنجش آن استفاده شد، مقدار آلفا گزارش نشده است. ذکر آن در اینجا، صرفاً با هدف جلوگیری از آشفتگی ذهنی خوانندگان برای درک مؤلفههای مشارکت اجتماعی ذهنی است.
برای برآورد اعتبار پرسشنامه، از روش اعتبار محتوایی (صوری و متخصصان) و کسب نظر چند نفر از صاحبنظران و پژوهشگران درزمینه دو مقوله مشارکت اجتماعی و جوانان استفاده شد. برای برآورد پایایی پرسشنامه نیز، از ضریب آلفای کرونباخ به تفکیک مقیاسهای تحقیق استفاده شد که وفق نتایج، مقدار آلفای بهدستآمده برای تمامی (خرده) مقیاسها بالاتر از مقدار معیار 0/70 بود که نشان میدهد گویههای سازنده هرکدام از این (خرده) مقیاسها از سازگاری درونی و درنتیجه پایایی بالایی برخوردارند.
در ضمن، تحلیل دادهها با نرمافزار آماری SPSS.v25 انجام شده و بهمنظور درک بهتر یافتهها و فهم الگوی مشارکت اجتماعی جوانان در بین گروههای اجتماعی مختلف از جوانان، از آزمونهای ناپارامتری کای اسکوئر استقلال چندبُعدی (χ2) و شاخصهای پیوند وی کرامر، تاوی-سی کندال، تاوی-بی کندال و تاوی-سی کندال استفاده شد.
یافتهها
بافت نمونه جوانان موردمطالعه
بیشترین نسبت نمونه به ترتیب مربوط به استانهای تهران، خراسان رضوی و فارس و کمترین نسبت به ترتیب مربوط به استانهای کردستان، کهگیلویه و بویراحمد و کرمانشاه بوده است. بیشترین نسبت نمونه مرد (50/4%)، واقع در سنین 29 تا 35 سال (43/8%)، مجرد (61/2%)، دارای تحصیلات لیسانس (39/8%)، دارای تحصیلات دانشگاهی و آکادمیک (66/7%) و از قومیت فارس (45%) بودند. بیش از نیمی از جوانان شاغل (55/8%)، شاغل تماموقت (33/6%) و شاغل در مشاغل خصوصی و آزاد (71/1%) بودند. میانگین درآمد ماهیانه خانواده در بین اکثر جوانان (39/1%) در حد 10 میلیون تومان و کمتر بود و بیش از نیمی از آنها (38/1%) ازنظر طبقاتی خود را متعلق به طبقه متوسط رو به پایین و 31/8% طبقه متوسط رو به بالا عنوان کردهاند.
وضعیت مشارکت اجتماعی جوانان
میزان مشارکت اجتماعی کل در بین جوانان در سطح پایین است. بطوریکه حدود نیمی از آنها (48/7%) از مشارکت اجتماعی پایین برخوردار بوده و مشارکت اجتماعی در بین 32/1% آنها بالا بود (2/62=M، 1/46=SD). البته بخشی از میزان بالای مشارکت اجتماعی کل، به خاطر میزان نسبتاً بالاتر مشارکت اجتماعی ذهنی جوانان از مشارکت اجتماعی آنهاست که منجر شد تا نسبت کل مشارکت اجتماعی آنها نیز افزایش یابد.
جدول (2) وضعیت قلمروها و ابعاد مشارکت اجتماعی در بین جوانان

1- مشارکت اجتماعی ذهنی و ابعاد آن
میزان مشارکت اجتماعی ذهنی جوانان در سطح بالاست. بطوریکه بیش از نیمی از آنها (51/7%) از مشارکت اجتماعی ذهنی در سطح بالا و یکچهارم (24/5%) از مشارکت اجتماعی ذهنی در سطح پایین برخوردار بودند (3/35=M، 1/30=SD). علاوهبراین، آگاهی از امکانات/فرصتهای مشارکتی در بین جوانان پایین (88%؛ 2/74=M، 1/21=SD)، نگرش به کار مشارکتی در بین قریب به دوسوم جوانان مثبت (62/7%؛ 3/66=M، 1/19=SD)، روحیه مشارکتی پایین (53/9%؛ 2/47=M، 1/28=SD)، احساس ثمربخشی مدنی بالا (47/3%؛ 3/37=M، 1/13=SD)، احساس مسئولیتپذیری اجتماعی بالا (66%؛ 3/82=M، 1/09=SD) و ارزیابی از بیاعتمادی جامعه نسبت به مشارکت جوانان مثبت (68%؛ 3/87=M، 1/12=SD).

2- مشارکت اجتماعی عینی و ابعاد آن
میزان مشارکت اجتماعی عینی جوانان در سطح پایین است. بطوریکه بیش از دوسوم آنها (68/2%) از مشارکت اجتماعی عینی در سطح پایین و تنها 14/8% از مشارکت اجتماعی عینی در سطح بالا برخوردار بودند (2/16=M، 1/32=SD). در رابطه با ابعاد مشارکت عینی، نتایج نشان داد که اکثر جوانان (43/7%) در هیچ انجمن و تشکلی عضویت ندارند و میانگین عضویت آنها در این انجمنها برابر با 2/06 با انحراف معیار 1/50 بود. مشارکت اجتماعی غیررسمی در بین جوانان پایین (67/7%؛ 2=M، 1/23=SD)، داوطلبانهگرایی و انجام فعالیت داوطلبانه عامالمنفعه پایین (75%؛ 1/77=M، 1/15=SD)، درگیری مدنی رسمی در قریب به سهچهارم جوانان پایین (72/9%؛ 1/77=M، 1/13=SD)، درگیری مدنی غیررسمی پایین (55/4%؛ (2/41=M، 1/38=SD) و درنهایت درگیری مدنی کل نیز پایین (63/5%؛ 2/16=M، 1/32=SD) بود.
مقایسه مشارکت اجتماعی در بین گروههای اجتماعی مختلف از جوانان
در این بخش از یافتهها، پس از بررسی وضعیت مشارکت اجتماعی و ابعاد آن در بین جوانان بهصورت مستقل و جداگانه، به مقایسه این مشارکت و ابعاد آن با همدیگر در بین گروههای مختلف از جوانان پرداخته میشود تا بتوان بهصورت یکجا تصویری از مشارکت اجتماعی گروههای مختلف را ارائه داد. نتایج این بخش بهاجمال به این شرح است:
میزان مشارکت اجتماعی در کل و نیز در بسیاری از ابعاد سازنده (بهویژه مشارکت اجتماعی عینی)، پایینتر از حد متوسط و میانگین است. در مورد مشارکت اجتماعی ذهنی نیز، جز در مورد روحیه مشارکتی، در سایر ابعاد این قلمرو از مشارکت، میزان متوسط را در بین جوانان شاهدیم.
میزان مشارکت اجتماعی در کل و نیز در بسیاری از ابعاد سازنده، در بین جوانانِ مرد، واقع در گروه سنی 29 تا 35 سال، متأهل، واجد تحصیلات عالی، واجد تحصیلات بالا (کارشناسی ارشد و بالاتر)، غیرفارس، قومیتهای آذری و لُر، اهل تسنن، شاغل، واجد مشاغل دولتی و نیمهدولتی، واجد ارزیابی بالاتر از تعلق طبقاتی، واقع در طبقه اجتماعی بالا و ساکن در پهنه توسعهای بالا، بیشتر از جوانان واقع در سایر گروههای اجتماعی است.
جدول (3) مقایسه مشارکت اجتماعی و ابعاد آن در بین گروههای اجتماعی مختلف از جوانان

مقایسه قلمروها و ابعاد مشارکت اجتماعی در بین جوانان
یکی از اهداف این تحقیق، مقایسه وضعیت قلمروها و ابعاد مشارکت اجتماعی جوانان نسبت به همدیگر است تا بتوان پی برد کدام قلمروها و ابعاد مشارکت اجتماعی در بین جوانان وضعیت بهتری نسبت به بقیه دارند و برعکس. برای فهم این موضوع، از آزمون ناپارامتری فریدمن استفاده شد و نتایج نشان از موارد زیر داشت:
اول) میزان مشارکت اجتماعی ذهنی جوانان بیشتر از مشارکت اجتماعی عینی آنان است.
دوم) در بین ابعاد مشارکت اجتماعی، میانگین ابعاد ارزیابی از اعتماد جامعه به جوانان برای مشارکت اجتماعی، مسئولیتپذیری اجتماعی و نگرش به کار مشارکتی بیشتر از بقیه ابعاد است. کمترین میانگین مربوط به ابعاد مشارکت اجتماعی رسمی، داوطلبانهگرایی و درگیری مدنی رسمی است.
سوم) در بین ابعاد مشارکت اجتماعی ذهنی، میانگین ارزیابی از اعتماد جامعه به جوانان برای مشارکت اجتماعی، مسئولیتپذیری اجتماعی و نگرش به کار مشارکتی بیشتر از بقیه ابعاد است.
چهارم) در بین ابعاد مشارکت اجتماعی عینی، درگیری مدنی غیررسمی، مشارکت اجتماعی غیررسمی و درگیری مدنی رسمی از بقیه ابعاد بیشتر است.
جدول (4) مقایسه قلمروها و ابعاد مشارکت اجتماعی در بین جوانان
بحث
یافتهها نشان داد که از یکسو میزان مشارکت اجتماعی در بین جوانان ایرانی در سطح پایین است و از سوی دیگر مشارکت عینی جوانان متأخر از مشارکت ذهنی آنهاست. مشارکت اجتماعی جوانان، بهویژه در قلمرو عینی آن، ابزار تقویت حوزه عمومی است و تحقق مشارکت اجتماعی (فراتر از وجه ایستارها و نگرشهای آن) میتواند به تحقق حوزه عمومی کمک کند. در چارچوب تحلیل هابرماسی، مشارکت اجتماعی هم پیشنیاز و هم تقویتکننده حوزه عمومی است. آن، عرصهای از حیات اجتماعی انسانها است که در آن بتوانند چیزی را در برخورد با افکار عمومی شکل دهند. زمانی که جوانان درباره مسائل موردعلاقه عمومی و منافع عمومی بهگونهای آزاد و بدون قیدوبند (یعنی با تضمین آزادی اجتماعات و انجمنها، آزادی بیان و نشر افکار) با یکدیگر مشورت و کنکاش میکنند، درواقع بهصورت یک پیکره عمومی رفتار میکنند.
تعبیر افکار عمومی به رسالت انتقاد و نظارتی اشاره دارد که پیکره عمومی جوانان بهطور غیررسمی در برابر طبقه حاکم اعمال میکند (نوذری، 2002). بهزعم هابرماس، حوزه عمومی، از طریق مفاهمه و استدلال مبتنی بر تعقل و در شرایطی عاری از هرگونه فشار، زور و در شرایط برابر مجموعهای از رفتارها، مواضع و جهتگیریهای ارزشی و هنجاری را برای تمام طرفهای مشارکتکننده تولید میکند. حوزه عمومی بهعنوان اساس نقد جامعه مبتنی بر اصول دموکراتیک، عرصهای است که در آن افراد بهمنظور مشارکت در مباحث باز و علنی گرد هم میآیند.
حوزه عمومی به معنی دقیق کلمه عرصهای است که هیچ حدوحدودی بر فعالیت آن وضع نشده باشد. آن، حوزه عقلانی و حقیقتیاب و حقیقتساز جامعه است. حوزه عمومی حد واسط میان دولت رسمی (اقتدار عمومی) که بر ابزار اعمال خشونت کنترل دارد و حوزه خصوصی است. از اهداف اولین حوزه عمومی میتوان نظارت بر دولت و شفافکردن تصمیمات سیاسی و اداری را نام برد. در چنین موقعیتی، نقش دولتمردان یا عناصر سرمایهدار و بانفوذ همارز نقش «شهروندان عادی» میشود. هرچه حوزه عمومی بیشتر گسترش یابد و هرچه حوزه قدرت بیشتر در آن جذب شود، زمینه عقلانیشدن دولت و سیاست بیشتر گسترش مییابد.
مهمترین شاخص حوزه عمومی، رهایی از حوزه اقتدار دولتی است. ازاینقرار حوزه عمومی حوزهای مستقل و سازمانیافته است که درعینحال که تنظیم رفتار شهروندان و محدودساختن مداخلات دولتی را بر عهده دارد، میانجی مناسبات دولت و اتباعش نیز هست. تنها در حوزه عمومی جامعه میتوان اهداف و خواستهای معقول را تعیین و دولت و سیاست را عقلانی کرد (هابرماس، 2021). همراستا با نظر آلموند و پاول (2001: 142)، مشارکت جوانان مبین نحوه بهرهبرداری جوانانِ واجد ایستارهای مشارکتی مختلف از فرصتهایی است که نهادها و موضوعات در اختیار آنها قرار میدهند. بنابراین، در جامعهای که از یکسو جوانان آن از ایستارها، نگرش و روحیه لازم برای مشارکت اجتماعی برخوردار باشند و از سوی دیگر فرصتهای مشارکتی نیز در آن فراهم باشد، بالطبع کنشهای مشارکتی را شاهد خواهیم بود.
وفق نتایج مطالعه حاضر، جوانان ایرانی از ایستارها، نگرش و روحیه مشارکتی برخوردارند، اما نبود یا آئینیبودن فرصتهای مشارکتی، شرایط حکمرانی، شرایط اقتصادی و دلایل دیگر مانع از بروز کنشهای مشارکتی از سوی جوانان میشود. نتیجه این وضعیت را در میزان نازل مشارکت اجتماعی رسمی (عضویت مدنی)، مشارکت اجتماعی غیررسمی، درگیری مدنی رسمی و درگیری مدنی غیررسمی در بین جوانان شاهد بودیم؛ بطوریکه اکثر جوانان (43.7%) در هیچ انجمن و تشکلی عضویت ندارند و 16.2% آنها در یک تشکل و 15.9% در 5 تشکل و بیشتر عضو هستند. متوسط تعداد تشکل عضویتی هر جوان ایرانی، 2.06 تشکل (با انحراف معیار 1.52 تشکل) است. بر این ابتنا، در مورد وضعیت مشارکت اجتماعی جوانان در ایران، شاهد پدیده پسافتادگی و تأخر مشارکت اجتماعی عینی از مشارکت اجتماعی ذهنی هستیم.
این میزان پایین مشارکت اجتماعی جوانان ایران، در بیشتر مطالعات قبلی داخلی (ازجمله سروش و افراسیابی، 2010؛ مقدس جعفری و کریمی، 2013؛ رشتیانی، 2018) نیز تصریح شده است. مطالعات خارجی نیز نشان دادهاند که جوانان به دلایلی مانند فقدان علاقه، فقدان منابع مالی یا انسانی در سازمانها و فقدان هماهنگی میان سازمانهای غیردولتی جوانان، در حکمرانی درگیر نیستند و نقش ندارند (برای نمونه، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، 2019).
البته میزان پایین عینیت مشارکت اجتماعی در بین جوانان کشور، دلایل متعدد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در سطوح کلان، میانی و خرد دارد. برای مثال، یکی از این دلایل مهمی که جوانان نمونه در این تحقیق برای میزان پایین عضویت خود در نهادهای مدنی نام بردند، نبود یا ضعف آگاهی و اطلاع آنها از وجود، ماهیت و کارکرد این نهادهاست (4.8%). در سطح تئوریک نیز، در صورت فقدان چنین دانش و آگاهی، مشارکت اجتماعی به میزان کمتری اتفاق میافتد. برای نمونه، در همین زمینه، یکی از عواملی که رابرت دال (1985) برای تحقق مشارکت نام میبرد، دانش، آگاهی و مهارت کافی است. بنابراین، جوانانی که دانش و آگاهی کافی در مورد مشارکت و کارکردهای آن دارند، فعل و کنش مشارکت در آنها بیشتر است تا جوانانی که فاقد چنین دانشیاند یا دانش کمتری دارند.
از دیگر دلایلی که جوانان موردمطالعه در این تحقیق برای عدم عضویت خویش در نهادهای مدنی عنوان کردند، اعتقاد به فقدان کارآمدی و اثربخشی این نهادها بود (4.5%). این دسته از جوانان بر این باور بودند که این نهادها نهتنها واقعیت جامعه را بازتاب نمیدهند، بلکه ماهیت سیاسی دارند و به دلیل وابستگی به دولت و تعقیب منافع شخصی و غیراجتماعی، کارایی و عاملیت لازم را برای تحقق تغییرات و دموکراتیزاسیون جامعه ندارند و بنابراین فاقد وجاهت لازم برای این امر هستند. درنتیجه چنین برداشتی که جوانان دارند (در کنار عوامل دیگر)، آنها از ورود به این نهادها اجتناب میکنند. رابرت دال (1985) نیز در همین زمینه اشاره میکند که هرگاه افراد تصور کنند که فعالیت و مشارکت اجتماعی آنها بیاهمیت و بیتأثیر بوده و نمیتواند منشأ تغییرات شود، بنابراین وارد آن نمیشوند. بنابراین، بین اهمیت به آنچه فرد انجام میدهد و میزان درگیری سیاسی او یک رابطه مستقیم برقرار است. یعنی هرچه احساس فرد در مورد میزان کارایی خویش ضعیفتر باشد به همان نسبت کمتر درگیر مشارکت اجتماعی میشود.
از طرفی، مشارکت اجتماعی جوانان الگوی متکثری دارد. ازنظر شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، تکثری از جوانان را در کشور شاهدیم. بنابراین، با وجود این تکثر، نمیتوان انتظار داشت که الگوی واحدی از مشارکت اجتماعی را در بین آنان شاهد باشیم. گروههای اجتماعی مختلف از جوانان که در این تحقیق برحسب جنسیت، گروه سنی، تأهل، تحصیلات، قومیت، مذهب و نظایر آن سنخبندی شدند، میزان متفاوتی از مشارکت اجتماعی و ابعاد آن را تصور و تجربه میکنند.
البته این تفاوت الگوی مشارکت اجتماعی در مورد همه ابعاد مشارکت صادق نیست و در برخی موارد، بسته به ماهیت و شرایط بعد موردبررسی از مشارکت، الگوی واحدی را شاهدیم، اما جریان کلی آن حکایت از تکثر الگوی مشارکت اجتماعی در بین گروههای اجتماعی مختلف از جوانان دارد. جزئیات این نتایج را در بخش یافتهها درزمینه تفاوت مشارکت جوانان از حیث جنسیت، طبقه اقتصادی و اجتماعی و پهنههای شاهد بودیم و دیدیم که مردها، طبقات اقتصادی و اجتماعی بالاتر و پهنه استانی بالا، بیشترین مشارکت اجتماعی را نسبت به سایر گروههای جوانان دارند.
در مورد سن نیز، نوعی تفاوت دروننسلی بین جوانان گروه سنی 18 تا 35 سال ازنظر مشارکت اجتماعی وجود دارد. بطوریکه جوانان سنین بالاتر (یعنی عمدتاً 29 تا 35 سال) مشارکت اجتماعی بیشتری دارند تا گروههای سنی 18 تا 21 سال و یا 22 تا 28 سال. در مطالعات قبلی نیز، این تفاوت گزارش شده است. برای مثال، جمعهپور و خاکساری (2009) و محمودی، سامآرام و جمعهپور (2015) نشان دادند که جوانان واقع در گروه سنی 26 تا 35 سال دارای بیشترین میانگین مشارکت نسبت به بقیه جوانان هستند.
متغیرهای مرتبط با شغل شامل وضعیت اشتغال (شاغل و غیرشاغل) و نوع شغل (دولتی و نیمهدولتی و خصوصی) نیز به دلیل مختصاتی که دارند، منجر به تفاوت جوانان از حیث مشارکت اجتماعی شدند. طبق نتایج این بخش، از یکسو جوانان شاغل (نسبت به غیرشاغل) و از سوی دیگر جوانان شاغل در مشاغل دولتی و نیمهدولتی (نسبت به مشاغل خصوصی) مشارکت اجتماعی بیشتری دارند که مطالعه جمعهپور و خاکساری (2009) نیز نتیجه مشابهی را گزارش کرد. اشتغال جوانان به دلیل حضور اجتماعی آنها، برخورداری بیشتر از سرمایه اجتماعی، احتمالاً برخورداری از منزلت اجتماعی بالاتر و... زمینه مشارکت اجتماعی آنها را فراهم و تسهیل میکند. این در حالی است که جوانان غیرشاغل عمدتاً فاقد این منابع هستند. از طرفی، شدت این منابع در مشاغل دولتی و نیمهدولتی بیشتر از مشاغل خصوصی است و بخشی از دلیل مشارکت اجتماعی بیشتر جوانان شاغل در بخش دولتی و نیمهدولتی، در مقایسه با جوانان شاغل در مشاغل خصوصی، همین موضوع است.
ملاحظات اخلاقی
منابع مالی
این مقاله بهصورت مستقل نوشته شده و برای نوشتن آن، از هیچ سازمانی حمایت مالی دریافت نشده است.
مشارکت نویسندگان
مقاله بهصورت تک نویسنده نوشته شده است.
تعارض منافع
بنا به اظهار نویسنده، در این مقاله هیچگونه تعارض منافعی وجود ندارد.
پیروی از اصول اخلاق پژوهش

نویسنده همه نکات اخلاقی بهویژه عدم دستکاری و تحریف دادهها را در این مقاله رعایت کرده است.

منابع:

Abdullah Sahimi, Nur Aishah Hamizah, Suandi, Turiman, Hamzah, Siti Raba’ah, & Ismail, Ismi Arif (2014). Factors associated with youth engagement and participation in voluntary activities in Malaysia. Middle-East Journal of Scientific Research, 19, 1-6. https://doi.org/ 10.5829/idosi.mejsr.2014.19.icmrp.1
Soroush, M., & Afrasiabi, H. (2010). Social capital, Identity and Social Participation of Shiraz Youth. Youth, Culture and Society Research (Youth and Generational Relations), 5, 123-155. https://www.magiran.com/paper/984415 (In Persion)
Almond, J.A., & Powell, J.B. (2001). Citizens’ Political Participation and Presence (Alireza Tayyeb, trans.). Monthly Journal of Political and Economic Information, Issues 163-164, 136-147. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/94588 (In Persion)
Azkia, M., & Ghaffari, Gh.R. (2001). Investigating the relationship between Trust and Social Participation in Rural Areas of Kashan City. Journal of Social Sciences Letter, 9(17), 3-31. https://jnoe.ut.ac.ir/article_15215.html (In Persion)
Baeriswyl, M., & Oris, M. (2021). Social participation and life satisfaction among older adults: Diversity of practices and social inequality in Switzerland. Ageing & Society, 1-25. https://doi.org/10.1017/S0144686X21001057
Bee, Cristiano (2021). The civic and political participation of young people in a context of heightened authoritarianism. The case of Turkey. Journal of Youth Studies, 24(1), 40-61. https://doi.org/10.1080/13676261.2019.1683523
Bee, Cristiano, & Kaya, Ayhan (2016). Youth and active citizenship in Turkey: engagement, participation and emancipation. Journal of Southeast European and Black Sea Studies, 17(1), 1-15. https://doi.org/%2010.1080/14683857.2016.1232893
Brodie, Ellie, Cowling, Eddie, & Nissen, Nina (2009). Understanding participation: A literature review. National Council for Voluntary Organisations (NCVO).
Chryssochoou, Xenia & Barrett, Martyn (2017). Civic and Political Engagement in Youth: Findings and Prospects. Zeitschrift für Psychologie 225(4), 291-301. https://doi.org/10.1027/2151-2604/a000315
Dehi Aroogh, M., & Mohammadi Shahboulaghi, F. (2020). Social Participation of Older Adults: A Concept Analysis. International journal of community based nursing and midwifery, 8(1), 55–72. https://doi.org/10.30476/IJCBNM.2019.82222.1055
Fathi, S., & Mirzapouri Valokolaei, J. (2016). Investigating the effect of socio-economic status on social participation (case study: youth in Babol city). Quarterly of Sociological Studies of Youth. 7(22), 87-100. https://www.magiran.com/paper/1590882 (In Persion)
Ghaffari, Gh.R. (2002). Study of Rural Participation in Development Programs of Kashan County. Doctoral Thesis, Faculty of Social Sciences, University of Tehran, Tehran. (In Persion)
Ghaneirad, M.A., & Hosseini, F. (2005). Values, Network of Relationships, and Participation in Non-Governmental Organizations (An Empirical Study Among Tehran Youth). Iranianl Journal of Soociology, 6(3), 97-123. http://www.jsi-isa.ir/article_25404.html (In Persion)
Ghodsy, M. (2018). Investigating the Relationship between Cultural Capital and Social Participation among Youths of 15 to 24 years in the city of Ilam. A scientific journal of ilam culture, 19(58.59), 179-202. https://www.farhangeilam.ir/article_78708.html (In Persion)
Habermas, J. (2021). The Structural Transformation of the Public Sphere. An Inquiry into a Category of Bourgeois Society (Jamal Mohammadi, trans.). 4th edition, Tehran: Afkar Publishing House. (In Persion)
Iranian Students Polling Agency (ISPA) (2020). National Survey of Values and Attitudes of the Country’s Youth. Ministry of Sport and Youth, Center for Strategic Studies and Research. (In Persion)
Jomepour, M., & Khaksari, A. (2009). Identifying and Determining Indicators of Youth Participation in Social, Cultural, and Political activities. Social Research, 2(2), 13-34. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1194643 (In Persion)
Karim, R. , Mohseni Tabrizi, A.R., & Navabakhsh, M. (2016). Sociological Explanation of Youth Participation: Causes, Forms and Challenges (Studied in Tehran). Strategic Studies on Youth and Sports, 15(33), 9-44. https://faslname.msy.gov.ir/article164.html (In Persion)
Laurence, James (2021). The Impact of Youth Engagement on Life Satisfaction: A Quasi-Experimental Field Study of a UK National Youth Engagement Scheme. European Sociological Review, 37(2), 305-329. https://doi.org/10.1093/esr/jcaa059
Levasseur, M. Et al. (2022). Scoping study of definitions of socia). Youth Participation in Urban Neighbourhood Community. Procedia - Social and Behavioral Sciences, 234, 309-316. https://doi.org/10.1093/ageing/afab215
Mahmoudi, I., Sam-Aram, E.A., & Jomepour, M. (2015). Studying the level of social participation of youth (18 to 44 years) in Javanrood city. Master’s thesis, Allameh Tabatabaei University, Tehran. (In Persion)
Ministry of Sport and Youth (2013). National Survey of Youth Values, Attitudes, and Behaviors in 2013. Center for Strategic Studies and Research. (In Persion)
Mohseni Tabrizi, A., & Abbasi Ghadi, M. (2013). Explaining and Comparing Social Participation of the Young in Iran and Tajikistan. Iranian Journal of Sociology, 15(3), 93-131. http://www.jsi-isa.ir/article_21096.html (In Persion)
Montazerghaem, M. (2009). Survey of information needs and information-seeking behaviors of youth in Tehran. Ministry of Sport and Youth, Center for Strategic Studies and Research. (In Persion)
Moosavi M. (2007). Social Participation as a Component of Social Capital. Social Welfare Quarterly, 6(23), 67-92. https://refahj.uswr.ac.ir/browse.php?a_id=1963&sid=1&slc_lang=fa (In Persion)
Moqadas Jafari, M.H., & Karimi, R. (2013). A Sociological Study on the Social Participation among the Youth aged 18-29 in Bam after the Earthquake and Involving the Effective Factors. Sociological Studies of Youth, 4(11), 111-132. https://www.magiran.com/paper/1285137 (In Persion)
National Youth Organization (2002). A Selection of the Results of a National Survey on the Situation, Atitudes, and Issues of Iranian Youth (youth aged 14 to 29 in provincial centers of the country. Tehran: National Youth Organization. (In Persion)
National Youth Organization (2010). National Survey of Youth Values and Attitudes. Fourth Book, Center for Strategic Studies and Research. (In Persion)
Nozari, H.A. (2002). Rereading Habermas; An introduction to the thoughts and theories of Jürgen Habermas. Tehran: Cheshmeh Publishing. (In Persion)
Paul, Samuel (1987). Community Participation in Development Projects: The World Bank Experience. World Bank Discussio Papers. http://documents.worldbank.org/curated/en/850911468766244486
Piran, P. (1997). Conceptual and Theoretical Foundations of Participation. Tehran: Planning Research Institute. (In Persion)
Rashtiani, A. (2018). Meta-analysis of Youth Social Participation Studies. Ministry of Sport and Youth, Center for Strategic Studies and Research. (In Persion)
Saker, El Nour (2007). Social Participation of Rural Youth in Development in Two Villages in Kena Governorate in Egypt. In International Conference of Territorial Intelligence, October, Huelva, Spain. p. 547-562. ffhalshs-00516290f. https://shs.hal.science/halshs-00516290/document
Shaditalab, Z. (2003). Women’s social participation. Woman in Development & Politics, 1(7), 141-176. https://jwdp.ut.ac.ir/article_11371.html (In Persion)
Sika, Nadine (2016). Youth Civic and Political Engagement in Egypt. Working Paper, No. 18, September, https://doi.org/10.13140/RG.2.2.29350.32327. Available on: https://www.researchgate.net/publication/308791900_Youth_Civic_and_Political_Engagement_in_Egypt
Yazdanpanah, L., & Hoseynpanahi, M.H. (2004). The Impact of Individual Characteristics on Social Participation. Social Sciences, 11(26), 69-107. https://qjss.atu.ac.ir/article_5263.html (In Persion)

[1]. Asian Development bank
 
[2]. Gow & Vansant
 
[3]. Claridge
 
[4]. Laurence
 
[5]. Levasseur, Richard, Gauvin, & Raymond
 
[6]. Raymond, Gagné, Sévigny, & Tourigny
 
[7]. Baeriswyl & Oris
 
[8]. Brodie, Cowling, & Nissen
 
[9]. Helly
 
[10]. Dehi Aroogh & Mohammadi Shahboulaghi
 
[11]. Bee
 
[12]. Namli
 
[13]. Organisation of Islamic Cooperation (OIC)
 
[14]. Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD)
 
[15]. Chryssochoou and Barrett
 
[16]. Omara
 
[17]. Sika
 
[18]. Abdullah Sahimi
 
[19]. Saker
 
[20]. Levasseur et al.
 
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: مشارکت
دریافت: 1404/2/18 | پذیرش: 1404/7/12 | انتشار: 1404/7/12

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb