دوره 25، شماره 98 - ( 7-1404 )                   جلد 25 شماره 98 صفحات 96-67 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

rezaee B, Pazhouhan A, Soleimani M, Azizi K. (2025). Sustainable Employment Pattern of Rural People with Disabilities: Analysis of related fields and job offers based the type of disability. refahj. 25(98), : 3 doi:10.32598/refahj.25.98.4651.1
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4443-fa.html
رضایی بیژن، پژوهان ایوب، سلیمانی معین، عزیزی خدیجه.(1404). الگوی اشتغال پایدار افراد دچار ناتوانی روستایی: تحلیل زمینه‌های مرتبط و پیشنهادهای شغلی بر اساس نوع ناتوانی رفاه اجتماعی 25 (98) :96-67 10.32598/refahj.25.98.4651.1

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4443-fa.html


متن کامل [PDF 504 kb]   (165 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (603 مشاهده)
متن کامل:   (28 مشاهده)
 
مقدمه
اشتغال پایدار، یکی از اساسیترین زمینههای امنیت اقتصادی و اجتماعی و ارتقاء نرخ مشارکت اجتماعی و اقتصادی افراد دچار ناتوانی است (نورستد و جرموندسون[1]، 2023). اشتغال پایدار، ظرفیتی است برای تضمین و حفظ اشتغال معنادار در طول زمان. مفهوم اشتغال پایدار، بهویژه هنگام در نظر گرفتن چشمانداز شغلی افراد دچار ناتوانی، حائز اهمیت است. همچنین اشتغال پایدار افراد دچار ناتوانی، راهبردی برای امنیت مالی و فرصتی برای مشارکت مستمر افراد دچار ناتوانی است (واید و عبدالعزیز2، 2024). اهمیت کار و شغل برای افراد دچار ناتوانی تا جایی است که از فرصت اشتغال بهعنوان یکی از مهمترین سازههای اثرگذار بر کیفیت زندگی افراد دچار ناتوانی و پیششرط لازم برای برگرداندن آنها به آغوش جامعه یاد شده است (باقری و همکاران، 2015).
شواهد موجود در تجربه توانمندسازی شغلی افراد دچار ناتوانی در ژاپن، مؤید این است که ایجاد اشتغال حمایتی برای افراد دچار ناتوانی، باعث توسعه جامعه عاری از محدودیت برای افراد دچار ناتوانی و ارتقاء سبک زندگی آنها در جامعه میشود (حسینی، 2018). بااینحال، شواهد موجود در مطالعات حاکی از این است که در کشورهای مختلف، افراد دچار ناتوانی در مقایسه با سایر افراد، امکانات اولیه زندگی نظیر بهداشت، مسکن، آموزش و شغل مناسب ندارند (هوانگ و رولستون3، 2022). افزون بر این، اولین گزارش جهانی افراد دچار ناتوانی حاکی از این است که افراد دچار ناتوانی، با فقر بیشتر روبرو هستند و فرصتهای اقتصادی کمتری در مقایسه با افراد بدون ناتوانی در اختیارشان قرار میگیرد (مانگینی4، 2021). عدمدسترسی بسیاری از افراد دچار ناتوانی به تحصیلات بالاتر یا فرصتهای کسبوکار، منجر به محرومیت آنها از فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی شده است (هسیه[2] و همکاران، 2019). وجود این تبعیضها، اصلیترین چالش زندگی افراد دچار ناتوانی است و پیامدهای مخربی بر زندگی فردی و اجتماعی آنها دارد (رهبر و همکاران، 2013). کمبود فرصتهای شغلی و اشتغال پایدار برای افراد دچار ناتوانی، مشکلات و چالشهای فردی و اجتماعی زیادی را ایجاد میکند. ازاینرو، یکی از راهکارهای حل این مسائل، ترویج کارآفرینی در بین افراد دچار ناتوانی است (یاماموتو[3] و همکاران، 2011) و توجه به اشتغال و نیازهای اجتماعی افراد دچار ناتوانی، یک سیاست عمومی و دغدغه مدیریتی در سطح جهانی است (مارتین و هونیگ[4]، 2020).
شواهد موجود در مطالعات مؤید این است که مشارکت در کارآفرینی افراد دچار ناتوانی، تنها یک منبع درآمد نیست؛ بلکه به آنها کمک میکند تا نیازهای روانی و اجتماعی خود را برآورده کرده و ازنظر روانی، عزتنفس آنها تقویت شود (جلالی و کسائیپور، 2021). بر اساس آمار اداره کل بهزیستی استان کرمانشاه، 46 هزار فرد دچار ناتوانی در استان کرمانشاه زندگی میکنند که این میزان از میانگین کشوری بالاتر است. از این تعداد 24975 نفر در مناطق شهری و بقیه در مناطق روستایی زندگی میکنند. از این تعداد، فقط تعداد اندکی شامل 1587 نفر معادل 4 درصد شاغل هستند (اداره بهزیستی استان کرمانشاه، 2023). این آمار مبین این است که در استان کرمانشاه نرخ بیکاری افراد دچار ناتوانی، بهطور نامتناسبی بالا است و پژوهشها در مورد اشتغال پایدار افراد دچار ناتوانی در استان کرمانشاه اندک است. در این راستا، طلایی و همکاران (2023) در پژوهشی نتیجه گرفتند که برنامهریزی متمرکز، پاسخگونبودن این برنامهها به نیاز افراد دچار ناتوانی، تشخیص ناصحیح در نیازسنجی افراد دچار ناتوانی و نبود انسجام سازمانی در تحلیل گام اول مدل پژوهش و عرضه تسهیلات بر مبنای نیاز، کمبود اعتبارات در تحلیل گام دوم و تبعیض در خدمتدهی، همکاری نامناسب سایر ارگانها، نظارت نداشتن بر پرداخت وام و مشکلات مالی افراد دچار ناتوانی در تحلیل گام سوم، ازجمله عواملی هستند که میزان اثربخشی برنامهها و فعالیتهای اداره بهزیستی استان کرمانشاه را تحتتأثیر قرار داده است.
همچنین قاسمی و میرکزاده (2023) نتیجه گرفتند که شایستگیهای کارآفرینانه افراد دچار ناتوانی روستایی، عوامل فردی، زمینهای و ساختاری، عوامل مؤثر بر کارآفرینی افراد دچار ناتوانی روستایی در بخش کوزران استان کرمانشاه هستند. تابنر[5] و همکاران (2022) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که تحقیقات بسیار کمی در مورد عوامل اجتماعی مرتبط با پایداری اشتغال افراد دچار ناتوانی در دسترس است و پرسشها در مورد پایداری اشتغال برای افراد دچار ناتوانی هنوز بهطور رضایتبخشی پاسخ داده نشده است.
نتایج پژوهش هلنا[6] و همکاران (2023) نیز نشان دادند که آزمودن انواع مختلف کار، دوستداشتن در محل کار، تعادل در مورد انتظارات و سازگاری، تعامل و انعطاف متقابل و یارانه، تسهیلکنندههای اشتغال پایدار افراد دچار ناتوانی هستند. واید و عبدالعزیز (2024) در پژوهشی نشان دادند که عوامل شخصی، ساختاری، سازمانی، اجتماعی و روانشناختی، تسهیلکنندههای کلیدی اشتغال پایدار افراد دچار ناتوانی هستند. از سوی دیگر، توانبخشی اجتماعمحور، یک راهبرد در توسعه جامعه برای توانبخشی، برابری فرصتها و ادغام اجتماعی افراد دچار ناتوانی است. توانبخشی اجتماعمحور، از طریق تلاشهای مشترک افراد دچار ناتوانی، خانوادههای آنها، جامعه و سایر ذینفعان مرتبط بهدست میآید. توانبخشی اجتماعمحور، شامل ارائه خدمات مناسب بهداشتی، آموزشی، حرفهای و اجتماعی به افراد دچار ناتوانی است.
توانبخشی اجتماعمحور، بستری است که از طریق آن برنامههای توانبخشی برای افراد دچار ناتوانی در جوامع خود ارائه میشود. هدف اصلی توانبخشی اجتماعمحور، فراهمکردن ظرفیت برای توسعه جامعه برای رسیدگی به نیازهای توانبخشی افراد دچار ناتوانی در جوامع است. ازاینرو، شواهد مطالعات حکایت از این دارد که اگر افراد دچار ناتوانی بخواهند به اعضایی کارآمد در جامعه تبدیل شوند و بهزیستی روانی و اجتماعی خود را بهبود بخشند، تمرکز بر توانبخشی اقتصادی و اجتماعی با استفاده از رویکرد توانبخشی اجتماعمحور امری اجتنابناپذیر است (آموه و دالا[7]، 2023). با این اوصاف، با توجه به گذشت حدود دو دهه از اجرای برنامه توانبخشی اجتماعمحور در مناطق روستایی استان کرمانشاه، موانع متعددی برای اشتغال پایدار افراد دچار ناتوانی وجود دارد.
از سوی دیگر، استفاده از یک الگوی اشتغال یکپارچه و یکسان برای توانمندسازی افراد دچار ناتوانی روستایی در کل کشور، بدون درنظرگرفتن تنوع فرهنگی و نیز شرایط منطقهای و بومی مناطق روستایی در هر استان، منطقی نبوده و باعث ایجاد مشکلاتی برای ایجاد اشتغال پایدار و توانمندسازی افراد دارای ناتوانی میشود. افزون بر این، بررسی پیشینه پژوهشهای انجام شده مؤید این است که مطالعات نظاممند اندکی درزمینه شناسایی زمینههای ایجاد اشتغال پایدار افراد دچار ناتوانی تحت پوشش برنامه توانبخشی اجتماعمحور و ارائه الگوهای شغلی متناسب با نوع ناتوانی، بهویژه با رویکرد کیفی در مناطق روستایی استان کرمانشاه انجام شده است. بر این اساس، این مطالعه سعی داشت تا این شکاف و خلأ تحقیقاتی را تا حدودی برطرف کرده و الگوهایی برای اشتغال افراد دارای ناتوانی با توجه به نوع ناتوانی آنها، ارائه کند. ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی زمینههای ایجاد الگوی اشتغال پایدار افراد دارای ناتوانی ساکن مناطق روستایی استان کرمانشاه زیر پوشش برنامه توانبخشی اجتماعمحور، با توجه به نوع ناتوانی گروههای مختلف و ارائه الگوهای شغلی متناسب با نوع ناتوانی انجام شد. بر این اساس، پرسشهای اصلی پژوهش اینگونه مطرح میشود که زمینههای ایجاد الگوی اشتغال پایدار افراد دارای ناتوانی ساکن مناطق روستایی استان کرمانشاه کدامند و الگوهای شغلی متناسب با نوع ناتوانی گروههای مختلف افراد دارای ناتوانی کدامند؟

روش
پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش، کیفی و از نوع مطالعات اکتشافی بود که با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای استقرایی انجام شد. تحلیل محتوا یک رویکرد پژوهشی برای تفسیر دادههای متنی با استفاده از فرایند شناسایی درونمایهها، کدگذاری و دستهبندی منظم مقولات است (هسیه و شانون[8]، 2005). هدف از تحلیل محتوا، کسب معانی، تأکیدات و بنمایههای پیامها و چگونگی نظم، فرایند و الگوی ارائه آنهاست (کریپندورف[9]، 2018). محققان این تکنیک را پژوهشی برای توصیف عینی، سیستماتیک و کمی محتوای آشکار پیام معرفی میکنند (هنینک[10] و همکاران، 2020).
مشارکتکنندگان پژوهش را خبرگان دانشگاهی در رشتههای کارآفرینی، اقتصاد، روانشناسی و علوم بهزیستی؛ کارشناسان سازمانهای بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی (ره)، فنیوحرفهای، شورای عالی رفاه و تأمین اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی و افراد کارآفرین دارای ناتوانی تشکیل دادند.
 نمونهگیری هدفمند و از نوع گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری (37 مصاحبه) ادامه یافت. بازه زمانی نمونهگیری، تابستان 1403 به مدت 3 ماه بود. برای گردآوری دادهها، از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد. دادههای گردآوریشده حاصل از متن مصاحبه با مشارکتکنندگان، بهصورت کدگذاری باز و اولیه مفهومسازی شده و سپس بهمنظور نظم و انسجام دادههای بهدستآمده، دادههای کدگذاری شده، با یکدیگر مقایسه و با ادغام مواردی که قرابت معنایی نزدیکی داشتند، مقولاتی با مفاهیم جدید ایجاد شد.
برای ارزیابی قابلیت اعتبار و روایی پژوهش، از روشهای درگیری طولانیمدت و مشاهده مداوم، انتخاب نمونههای مناسب، گردآوری و تحلیل همزمان دادهها و بازنگری توسط مشارکتکنندگان و جستجو برای شواهد مغایر، استفاده شد. برای سنجش پایایی، از پایایی بازآزمون هولستی استفاده شد. فرمول ضریب توافق کدگذاری به روش هولستی عبارت است از:
فرمول (1)
 PAO=2M/(N1+N2): (2×13)/(14+16) = %87
در فرمول 1، PAO به معنای درصد توافق مشاهدهشده (ضریب پایایی)، M تعداد موارد کدگذاری شده توسط دو کدگذار است که بین آنها توافق وجود داشته باشد. N1 تعداد کلی موارد کدگذاری شده توسط کدگذار نخست است. N2 تعداد موارد کدگذاری شده توسط کدگذار دوم است. این رقم بین صفر (هیچ توافق) تا یک (توافق کامل) متغیر است. درصورتیکه خروجی فرمول بیشتر از 80 درصد باشد، پایایی تحلیل کدگذاریها حاصل میشود (هولستی[11]، 1969).

یافتهها
جدول (1). مشخصات مشارکتکنندگان در پژوهش

 
برای پاسخ به پرسش «زمینههای ایجاد الگوی اشتغال پایدار برای افراد دارای ناتوانی ساکن مناطق روستایی استان کرمانشاه»، بهصورت کدگذاری باز و اولیه مفهومسازی شده و سپس بهمنظور حفظ نظم و انسجام دادههای بهدست آمده، کدهای شناساییشده، با یکدیگر موردمقایسه قرار گرفتند و با ترکیب موارد مشابه، مقولاتی با مفاهیم جدید ایجاد شد. با استفاده از فرآیند کدگذاری باز، 6 مقوله اصلی احصاء شد (جدول 2).
 
جدول (2). مقولات مرتبط با ایجاد الگوی اشتغال پایدار افراد دارای ناتوانی

 
در بعد اجرای مشاوره شغلی بر اساس نوع ناتوانی، الگوهای شغلی متناسب با نوع ناتوانی در جدول شماره 3 ارائه شده است. باید توجه داشت که بر اساس دادههای جمعآوریشده از مصاحبهها با خبرگان و ماهیت مشاغل که عموماً جزء کسبوکارهای خُرد بوده، قابلیت حصول مشاغل منتخب در جدول شماره 3 برای افراد دارای ناتوانی متناسب با میزان ناتوانی (خفیف تا شدید) باید در فرایند مشاوره شغلی موردتوجه قرار گیرد.
جدول (3). الگوهای شغلی متناسب با نوع ناتوانی

 
بحث
یافتههای پژوهش نشان داد که مقولات شبکهسازی و بازارسازی برای محصولات، راهبری و بهبود مستمر کسبوکار، اجرای مشاوره شغلی بر اساس نوع ناتوانی، ظرفیتسازی روانی و توانمندسازی مهارتی، حمایت مالی و زیرساختی و شناسایی متقاضیان و افراد مستعد اشتغالآفرینی بهعنوان مقولات اصلی الگوی توانبخشی اجتماعمحور برای اشتغال پایدار افراد دارای ناتوانی ساکن مناطق روستایی استان کرمانشاه، با توجه به نوع ناتوانی گروههای مختلف افراد دارای ناتوانی شناسایی شدند.
افزون بر این، در بعد اجرای مشاوره شغلی بر اساس نوع ناتوانی، الگوهای مشاغل خانگی و تولیدات دستساز خانگی، کشاورزی و باغبانی، دامداری و پرورش حیوانات، صنایع تبدیلی و فرآوری محصولات کشاورزی، خدمات اجتماعی و آموزشی، حرفههای مشاورهای و کارآفرینی محلی، مشاغل خانگی اینترنتی و تجارت الکترونیک شناسایی شدند.
برخی از یافتههای این پژوهش با برخی از شواهد موجود در پژوهشهای داخلی نظیر وکیلالرعایا (2019)، کربلایی اسماعیل و همکاران (2020)، میرزامحمدی و همکاران (2020)، جلالی و کسائیپور (2021)، قاسمی و میرکزاده (2023)، طلایی و همکاران (2023)، حسینی (2018)، ابراهیمینژاد (2018) و برخی از شواهد موجود در پژوهشهای خارجی نظیر آلانازی[12] و همکاران (2025)، واید و عبدالعزیز (2024)، آموه و دالا (2023)، هلنا و همکاران (2023) و تابنر و همکاران (2022) همخوان است.
قاسمی و میرکزاده (2023) در پژوهش خود اذعان کردند که پنج راهکار آموزشی-توانمندسازی، فرهنگسازی و تغییر نگرش عمومی به کارآفرینی افراد دارای ناتوانی، حمایت و پشتیبانی مادی-معنوی، تنوعبخشی زمینه اشتغال و برندسازی محصولات افراد دارای ناتوانی و بهبود کمی و کیفی نیروی انسانی، راهکارهای توسعه کارآفرینی افراد دارای ناتوانی روستایی هستند. افزون بر این، نتایج پژوهش دیگری نشان داد که شایستگی یادگیری، سرمایه انسانی، تلاطمها و محدودیتها، حمایت ادارکشده از سوی خانواده و شایستگی تعهد، مهمترین عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی افراد دارای ناتوانی روستایی در بخش کوزران استان کرمانشاه هستند.
در پژوهش دیگری طلایی و همکاران (2023) بر این امر صحه گذاشتند که برنامهریزی متمرکز، پاسخگو نبودن این برنامهها به نیاز افراد دارای ناتوانی، شناسایی افراد دارای ناتوانی نیازمند و انسجام سازمانی، عرضه تسهیلات بر مبنای نیاز، کمبود اعتبارات، تبعیض در خدماترسانی، همکاری نامناسب سایر ارگانها، نظارت نداشتن بر پرداخت وام و مشکلات مالی افراد، ازجمله عواملی هستند که میزان اثربخشی برنامهها و فعالیتهای اداره بهزیستی استان کرمانشاه را درزمینه اشتغالزایی افراد دارای ناتوانی تحت تأثیر قرار داده است.
همچنین، شواهد موجود در پژوهش ابراهیمینژاد (2018) نشان داد که افراد دارای ناتوانی درزمینه اشتغال در بخش خصوصی، بـا پـنج مـانع اصلی تواناییهای فردی، راهبردی، محیطی، هزینه و نگرشـی روبـرو هستند. بهزعم میرزامحمدی و همکاران (2020) خدمات توانبخشی حرفهای، آموزش مهارتهای شغلی، تسهیم دانش کارآفرینی، تسهیم تجارب کارآفرینی، سرمایهگذاری استانی و برگزاری نمایشگاه، راهبردهای توانمندسازی کارآفرینی افراد دچار ناتوانی هستند. واید و عبدالعزیز (2024) نشان دادند که تسهیلکنندههای کلیدی اشتغال پایدار افراد دارای ناتوانی عیارتند از عوامل شخصی، ساختاری، سازمانی، اجتماعی و روانشناختی. نتایج پژوهش هلنا و همکاران (2023) نیز نشان داد که پنج تسهیلکننده اشتغال پایدار افراد دارای ناتوانی عبارتند از آزمودن انواع مختلف کار، دوست داشتن در محل کار، تعادل در مورد انتظارات و سازگاری، تعامل و انعطاف متقابل و یارانه دستمزد.
نتایج پژوهش آلانازی و همکاران (2025) نشان داد که فناوری کمکی پایدار میتواند برای توانمندسازی شغلی فارغالتحصیلان دانشگاهی دارای ناتوانی در عربستان سعودی حیاتی باشد. همچنین، یافتههای پژوهش آموه و دالا (2023) بیانگر این بود که چنانچه افراد دارای ناتوانی بخواهند به اعضایی در جامعه تبدیل شوند و بهزیستی روانی-اجتماعی کلی خود را بهبود بخشند، تمرکز بر توانبخشی اقتصادی-اجتماعی با استفاده از رویکرد توانبخشی اجتماعمحور اجتنابناپذیر است.
با توجه به یافتههای پژوهش، پیشنهادهای زیر ارائه میشود: در فرایند ایجاد اشتغال پایدار برای افراد دارای ناتوانی، یکی از مهمترین مراحل شبکهسازی و بازارسازی است. این امر بهویژه در مناطق روستایی استان کرمانشاه که دسترسی به بازارهای بزرگ محدود است، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین پیشنهاد میشود با تشکیل تعاونیها و انجمنهای محلی، زمینه فعالیت و همکاری افراد دارای ناتوانی بهصورت مشترک فراهم شود تا افراد از تجربههای یکدیگر بهرهمند شوند. همچنین، توجه به مدیریت و بهبود مستمر کسبوکارهای کوچک و متوسط تحت مالکیت افراد دارای ناتوانی، میتواند نقش مهمی در موفقیت و پایداری این کسبوکارها ایفا کند. در این راستا، برگزاری دورههای آموزشی درزمینه مدیریت، بازاریابی و مالی به افراد دارای ناتوانی کمک میکند تا مهارتهای لازم برای اداره کسبوکار خود را کسب کنند.
افزون بر این، توجه به بعد روانی و توانمندسازی مهارتی افراد دارای ناتوانی، بهویژه در مناطق روستایی، میتواند به ارتقاء خودباوری و اعتمادبهنفس آنها کمک کند. در این راستا، برگزاری کارگاههای آموزشی و مشاورههای روانشناختی میتواند به افراد دارای ناتوانی کمک کند تا با چالشهای زندگی خود بهتر کنار بیایند و تواناییهای خود را شناسایی کنند.
فراهمکردن حمایتهای مالی و زیرساختی از سوی دولت و نهادهای محلی پیشنهاد دیگری است که میتواند به ایجاد مشاغل پایدار برای افراد دارای ناتوانی کمک کند. این حمایتها میتواند شامل وامهای کمبهره، تسهیلات مالی و ایجاد زیرساختهای لازم مانند حملونقل مناسب و دسترسیپذیری به فضاهای کاری باشد. شناسایی و انتخاب افراد دارای ناتوانی مستعد برای اشتغالآفرینی در برنامههای توانبخشی، میتواند به موفقیت طرحهای اشتغال پایدار کمک کند.
در این راستا، پیشنهاد میشود ایجاد برنامههای شناسایی و ارزیابی توانمندیها و استعدادهای شغلی افراد دارای ناتوانی در اولویت قرار گیرد. همچنین، فراهمکردن زمینههای آموزش و توانمندسازی برای این افراد میتواند به پرورش کارآفرینان موفق و ایجاد مشاغل جدید منجر شود. از سوی دیگر، بر اساس یافتههای پژوهش، مشاوره شغلی بر اساس ویژگیهای فردی و شرایط اقلیمی افراد دارای ناتوانی در استان کرمانشاه، رویکردی اساسی برای شناسایی و ایجاد فرصتهای شغلی مؤثر است. این نوع مشاوره بهطور جامع توانمندیها، مهارتها و تجربیات هر فرد را ارزیابی کرده و آنها را با نیازهای واقعی بازار کار و شرایط خاص هر منطقه هماهنگ میکند.
با شناسایی الگوهای شغلی مناسب، مانند مشاغل خانگی، کشاورزی، دامداری و صنایع تبدیلی، میتوان به افراد دارای ناتوانی کمک کرد تا شغلهایی را انتخاب کنند که نهتنها با توانمندیهای آنان مطابقت دارد؛ بلکه از مزایای اقلیمی و اقتصادی مناطق خود نیز بهرهمند شوند. ایجاد بسترهای مناسب برای مشاغل اینترنتی و تجارت الکترونیک نیز بهعنوان راهکاری نوین برای افزایش فرصتهای شغلی و کارآفرینی در میان این افراد مطرح میشود.
در دنیای امروز که فناوری اطلاعات و ارتباطات بهطور فزایندهای در زندگی روزمره نفوذ کرده است. فراهمکردن امکانات لازم برای استفاده از این ظرفیتها میتواند به افراد دارای ناتوانی کمک کند تا بازار کار خود را گسترش دهند و بهراحتی به نیازهای جدید جامعه پاسخ دهند. درنهایت، پیشنهاد میشود یک رویکرد جامع و تخصصی در مشاوره شغلی برای توانمندسازی اقتصادی و اشتغال پایدار برای افراد دارای ناتوانی در جوامع محلی و روستایی در دستور کار نهادهای متولی اشتغال پایدار افراد دارای ناتوانی قرار گیرد.
محدودیتهای پژوهش
این مطالعه با محدودیتهایی مواجه بود. نخست آنکه، این پژوهش در استان کرمانشاه انجام شده است؛ بنابراین، نتایج حاصل از آن را باید با رعایت جوانب احتیاط به سایر جوامع و استانهای کشور تعمیم داد. دیگر محدودیت این بود که جامعه موردمطالعه خبرگان دانشگاهی، کارشناسان بهزیستی و افراد دارای ناتوانی مستعد کارآفرینی در استان کرمانشاه بودند که بدون تردید تفاوت دیدگاههای آنها که ناشی از جایگاه متفاوت آنهاست، میتواند نتایج پژوهش را تحتتأثیر قرار دهد.
تعارض منافع: این مقاله تعارض منافع ندارد.
اخلاق پژوهش: در پژوهش حاضر، ملاحظات اخلاقی از قبیل شرط امانتداری، صداقت و سرقت ادبی رعایت شده است.
تشکر و قدردانی: این پژوهش با حمایت اداره کل بهزیستی استان کرمانشاه انجام شده است. نویسندگان مقاله مراتب تشکر و قدردانی خویش را از سازمانهای مربوطه، مدیران و کارشناسان اداره بهزیستی، خبرگان دانشگاهی و افراد کارآفرین دارای ناتوانی برای مشارکت در این پژوهش به عمل میآورند.
منابع:

Alanazi, A. S., Benlaria, H., & Alanazi, S. A. (2025). Sustainable assistive technology and employment opportunities for graduates with disability: Mediating role of government support. Education and Information Technologies, 30(1), 257-278. https://doi.org/https://doi.org/10.1007/s10639-024-12863-0. https://link.springer.com/article/10.1007/s10639-024-12863-0
Amwe, R. A., & Dala, B. G. (2023). Socio-economic Rehabilition of Persons With Visual Impairment: A Community Based Rehabilitation Appoach. Special Needs Education From the Lens of Interdisciplinary Dialogue: A Festschrift in Honour of Prof. EMEKA D. OZOJI, 2 (2). https://www.journals.ezenwaohaetorc.org/index.php/AFHOPEO/article/viewFile/2504/2578
Bagheri, A., Taghavi Maryam Abadi, F., & Arasti, Z. (2015). Identifying entrepreneurial competencies focusing on entrepreneurs with physical and mobility disabilities. Journal of Entrepreneurship Development, 8(3), 473-492. https://doi.org/https://doi.org/10.22059/jed.2015.57646 (in Persian). https://jed.ut.ac.ir/article_57646_en.html?lang=fa
Ebrahiminejad, M., Sepehrnia, A., Askari Baqerabadi, M. (2018). Identifying and Prioritizing the Barriers to Employment of motional disabled People in the Private Sector from the Perspective of Entrepreneurs and disabled People with the ANP Approach. MEJDS. (in Persian). file:///C:/Users/asus/Downloads/3003313970079-2.pdf
Ghasemi, z., & Mirakzadeh, A. A. (2023). Identifying the Components and Strategies of Entrepreneurship Development Among the Disabled (Case Study of Rural Areas of Kozaran District in Kermanshah Township [Research]. Journal of Entrepreneurial Strategies in Agriculture, 10(2), 1-14. https://doi.org/10.61186/jea.10.20.1. https://jea.sanru.ac.ir/browse.php?a_id=380&sid=1&slc_lang=en&ftxt=0
Helena, T., Magnus, T., & Carin, S. N. (2023). People with intellectual disability and employment sustainability: A qualitative interview study. Journal of applied research in intellectual disabilities, 36(1), 78-86. https://doi.org/https://doi.org/10.1111/jar.13036. https://onlinelibrary.wiley.com/doi/full/10.1111/jar.13036
Hennink, M., Bailey, A., & Hutter, I. (2020). Qualitative research methods. Sage Publications. https://www.torrossa.com/en/resources/an/5018483
Holsti, O. R. (1969). Content analysis for the social sciences and humanities. Reading. MA: Addison-Wesley (content analysis). https://cir.nii.ac.jp/crid/1573387449369524864
Hosseini, L. (2018). Review of the Experience of Empowering the Disabled: (Japan Case Study) International Conference on Security, Progress and Sustainable Development of Border, Territorial and Metropolitan Areas, Solutions and Challenges Focusing on Passive Defense and Crisis Management, Tehran. (in Persian). https://civilica.com/doc/876146/
Hsieh, H.-F., & Shannon, S. E. (2005). Three approaches to qualitative content analysis. Qualitative health research, 15(9), 1277-1288. https://journals.sagepub.com/doi/abs/10.1177/1049732305276687
Hsieh, Y.-C., Molina, V. M. J., & Weng, J. (2019). The road to entrepreneurship with impairments: A challenges-adaptive mechanisms-results model for disabled entrepreneurs. International Small Business Journal. 37(8), 761-779. https://doi.org/https://doi.org/10.1177/0266242619867654. https://journals.sagepub.com/doi/abs/10.1177/0266242619867654
Hwang, S. K., & Roulstone, A. (2022). Enterprising? Disabled? The status and potential for disabled people’s microenterprise in South Korea. In Research Handbook on Disability and Entrepreneurship (pp. 114-130). Edward Elgar Publishing. https://www.elgaronline.com/edcollchap/book/9781789905649/book-part-9781789905649-18.xml
Jalali, A., & Kasaeipour, I. (2021). Investigating entrepreneurship in the employment of people with disabilities. 9th International Conference on Accounting, Management and Innovation in Business, Tehran. (in Persian). https://civilica.com/doc/1402298/
Karbalaei Esmaeil, H. R., Minooi, M., & Hagheghat Monfad, J. (2020). Explain the dimensions and components affecting the role of government to support employment and promote entrepreneurship of people with disabilities in Iran. Journal of Iranian Economic Issues, 7(1), 247-273. https://doi.org/10.30465/ce.2020.5957 (in Persian). https://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3499-fa.html
Krippendorff, K. (2018). Content analysis: An introduction to its methodology. Sage publications. https://cir.nii.ac.jp/crid/1970586434871021093
Mang’eni, E. (2021). Factors influencing the growth of entrepreneurship among persons with disabilities in Nairobi City County, Kenya (Doctoral dissertation, University of Nairobi). https://erepository.uonbi.ac.ke/handle/11295/155924
Martin, B. C., & Honig, B. (2020). Inclusive management research: Persons with disabilities and self-employment activity as an exemplar. Journal of Business Ethics, 166(3), 553-575. https://doi.org/https://doi.org/10.1007/s10551-019-04122-x. https://link.springer.com/article/10.1007/s10551-019-04122-x
Mirzamohammadi, M., Hamdi, K., & Navabakhsh, M. (2020). Designing an entrepreneurship development model for people with disabilities and veterans with an empowerment approach. Journal of Business Management, 12(47), 104-126. https://journals.iau.ir/article_677488.html
Norstedt, M., & Germundsson, P. (2023). Motives for entrepreneurship and establishing one’s own business among people with disabilities: Findings from a scoping review. Disability & Society, 38(2) 247-266. https://doi.org/https://doi.org/10.1080/09687599.2021.1919504. https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/09687599.2021.1919504
Welfare Organization of Kermanshah Province, Department of Employment of the Disabled (2023). (in Persian). https://www.behzisti.ir/service/province/kermanshah
Rahbar, F., Momayez, A., & Mohammadi, S. (2013). Identifying the factors influencing activity of technology-based small and medium sized enterprises in the services field for the disabled (case study: the urban management of Tehran). Journal of Iranian Social Development Studies, 4(4), 57. (in Persian). https://www.sid.ir/paper/231855/fa
Talaei, M., Rezaee, H., & Parvin, F. (2023). Measuring the Effectiveness of Programs and Activities Conducted in the Field of Sustainable Employment (Case Study: General Welfare Department of Kermanshah Province) [Research]. Quarterly Journal of Social Work, 12(3), 52-64. http://socialworkmag.ir/article-1-788-en.html (in Persian). https://socialworkmag.ir/fa.
Taubner, H., Tideman, M., & Staland Nyman, C. (2022). Employment sustainability for people with intellectual disability: A systematic review. Journal of occupational rehabilitation, 32(3), 353-364. https://doi.org/10.1007/s10926-021-10020-9. https://link.springer.com/article/10.1007/s10926-021-10020-9
Vakil-e-Raaya, Y., & Aghvami, F. (2019). Analysis of the effectiveness of factors affecting employment and business start-up of disabled people. Quarterly Journal of Development and Transformation Management, 11(39), 51-60. (in Persian). https://journals.iau.ir/article_670266.html
Wided, R., & Abdulaziz, A. (2024). Facilitating Sustainable Employment for People with Physical Disabilities: A Pathway to Inclusion: An ISM-MICMAC Approach. Journal of Disability Research, 3(6), 20240070. https://www.scienceopen.com/hosted-document? 
https://doi.org/10.57197/JDR-2024-0070
Yamamoto, S., Unruh, D., & Bullis, M. (2011). The viability of self-employment for individuals with disabilities in the United States: A synthesis of the empirical-research literature. Journal of Vocational Rehabilitation, 35(2), 117-127. https://doi.org/10.3233/JVR-2011-0559. https://journals.sagepub.com/doi/abs/10.3233/JVR-2011-0559

[1] . Norstedt and Germundsson 
[2]. Hsieh
 
[3]. Yamamoto
 
[4]. Martin and Honig
 
[5]. Taubner
 
[6]. Helena
 
[7]. Amwe and Dala
 
[8] . Hsieh and Shannon
 
[9] . Krippendorff
 
[10] . Hennink
 
[11]. Holsti
 
[12] . Alanazi
 
 
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: اشتغال
دریافت: 1403/12/4 | پذیرش: 1404/6/16 | انتشار: 1404/7/12

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb