دوره 25، شماره 97 - ( 4-1404 )                   جلد 25 شماره 97 صفحات 106-77 | برگشت به فهرست نسخه ها

Ethics code: 1400.081


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Omidnia S, Rezaei Jamalouei H, Abachzadeh K, Rafiei H. (2025). The Conceptualizing of social health from the perspective of children and adolescents: Results of an Iranian qualitative study. refahj. 25(97), : 3 doi:10.32598/refahj.25.97.3027.1
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4412-fa.html
امیدنیا سهیلا، رضایی جمالویی حسن، عباچی زاده کامبیز، رفیعی حسن. مفهوم سازی سلامت اجتماعی ازنظر کودکان و نوجوانان: نتایج یک مطالعه کیفی در ایران رفاه اجتماعی 1404; 25 (97) :106-77 10.32598/refahj.25.97.3027.1

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4412-fa.html


متن کامل [PDF 504 kb]   (163 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (371 مشاهده)
متن کامل:   (53 مشاهده)
مقدمه
سلامت اجتماعی حوزه پژوهشی بینبخشی جدیدی است که ابعاد آن کمتر موردتوجه قرار گرفته است. در دو دهه اخیر مطالعات زیادی درزمینه سلامت اجتماعی بزرگسالان انجام شده است. اما درزمینه کودکان و نوجوانان خلأ پژوهشی زیادی وجود دارد.
طبق گزارش مرکز ملی آمار ایران (1395) گروههای سنی زیر 19 سال، 25 درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهد که نشاندهنده سهم بالای آنها از جمعیت عمومی کشور است.
بااینحال روششناسی مطالعات کودکان ویژگیهایی دارد که لزوم مشارکت خلاقانه آنها را در تمامی مراحل پژوهش گوشزد میکند. در بسیاری موارد دریافتها و ادراکات کودکان و نوجوانان با بزرگسالان متفاوت است. بهعنوانمثال کودکان بیشتر به تجارب فرمی (نظم هندسی، ریتم، تقارن و...) و بزرگسالان به تجارب حسی (پاکیزگی، سبزینگی، رنگ و...) خود از فضاهای شهری توجه نشان میدهند (کشانی همدانی و همکاران، 2015). همچنین ارزیابی کودکان از کیفیت زندگی با ارزیابی والدین آنها متفاوت است (گریمالدی و همکاران، 2016؛ یوسف و همکاران، 2006).
همچنین گروه سنی زیر 18 سال که بهطورمعمول کودک نامیده میشود حداقل به سه زیرگروه سنی زیر 6 سال، 11-6 سال و 18-12 قابلتفکیک است. درعینحال عوامل جمعیتشناختی مانند جنسیت، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و محل سکونت نیز تأثیر پایداری بر رشد همهجانبه کودک و نوجوان دارد.
بهعنوانمثال وضعیت اجتماعی محلی که کودک در آن زندگی میکند از طریق میزان برخورداری از منابع و تسهیلات محیطی، تعامل با همسالان و امنیت اجتماعی روی رشد و نمو وی تأثیر دارد. شواهد نشان میدهد کودکانی که در مناطق مرفه رشد میکنند معمولاً دسترسی بهتری به مدارس باکیفیت، تسهیلات رفاهی و تفریحی و امنیت اجتماعی دارند. برعکس کودکانی که در محیطهای کمبرخوردار بزرگ میشوند با مشکلاتی چون جرائم و فرصتهای محدودتر تعامل اجتماعی مواجه هستند (سمپسون و همکاران، 2002).
هرچند عوامل اجتماعی تأثیر پایداری بر رشد همهجانبه کودکونوجوان دارند. بااینحال سیاستهای اجتماعی نیز میتوانند اثرات این عوامل را تعدیل یا تشدید کنند. سیاستهای اجتماعی که نابرابری درآمدی و یا نبود دسترسی به تسهیلات آموزشی و رفاهی مناسب را موردتوجه قرارمی دهند میتوانند منجر به کاهش نابرابری، فقر و مشکلات ناشی از آن شوند (اکرم و همکاران، 2024).
با این تفاصیل همچنان این سؤال به قوه خود باقی میماند که کودکان و نوجوانان چه نقشی در تولید شواهد خصوصاً در حوزههای کاربردی و سطوح تصمیمگیری ایفا میکنند؟ واقعیت این است که در بسیاری از کشورها برنامه مشخصی برای جلب مشارکت کودکان و نوجوانان در سیاستگذاری اجتماعی و سیاسی وجود ندارد. عدم مشارکت کودکان لزوماً به معنای عدم امکان شرکت آنها در انتخابات ریاستجمهوری نیست؛ بلکه غفلت از آرا و نظرات آنها در تدوین سیاستهایی که وضعیت زندگی، تحصیل و فعالیت اجتماعی آنها را تعیین میکند نیز مصداق دارد (کورنی و همکاران، 2021).
بهطورمعمول برای درک جهان ادراکی مخاطبان برنامه از روشهای کیفی استفاده میشود. بهعبارتیدیگر روشهای کیفی و مشارکتی به بررسی پدیدهها از دیدگاه کسانی میپردازد که در این زمینه دانش، تجربه و یا ارتباط مستقیم دارند (هازبندز و همکاران، 2020).
هدف اول این پژوهش بررسی نظرات کودکان و نوجوانان (18-6 سال) در خصوص مفهوم سلامت اجتماعی است. درعینحال میزان همخوانی دیدگاههای آنها با رویکردهای آکادمیک موجود (فردی و اجتماعی) و درنهایت اثرات عوامل سن (دو گروه سنی 11-6 سال و 18-12 سال)، جنسیت (دختر و پسر)، محل سکونت (شهر و روستا)، وضعیت اقتصادی-اجتماعی (بالا، متوسط، پایین) نیز موردبررسی قرار میگیرد.
این مطالعه روی کودکان و نوجوانان مقاطع مختلف مدرسه انجام شده است؛ لذا پژوهشگران این موضوع را بهعنوان محدودیت پژوهش میپذیرند و پیشنهاد میکنند در پژوهشهای آینده گروه سنی زیر 6 سال نیز موردمطالعه قرار گیرد.
مبانی نظری
مفهوم سلامت اجتماعی اولینبار در سال 1948 با ارائه تعریف جدید سازمان جهانی بهداشت از سلامت مبنی بر اینکه سلامت حالت کامل آسایش جسمی، روانی و اجتماعی، نه صرفاً نبود بیماری یا ناتوانی است (شرام، 2023) مطرح شد. بدین مفهوم سلامت اجتماعی یک بعد حیاتی از سلامت عمومی در کنار ابعاد سلامت جسمی و روانی است که مفهومی جامع و سهجانبه از سلامت ارائه میدهد (دویل و لینک، 2024).
سلامت اجتماعی با وجود تعریف جدید سلامت تا اواخر دهه 1960 و آغاز نهضت رصد شاخصهای اجتماعی بسط و گسترش نیافت (ارگلر و همکاران، 2017)، (لند، 2012). از آن زمان تاکنون حداقل دو رویکرد فردی و اجتماعی در این زمینه مطرح شده است.
در رویکرد فردی، سلامت اجتماعی بعدی از سلامت روان در کنار ابعاد ذهنی و روانشناختی تلقی میشود.
در این رویکرد بعد ذهنی سلامت روان بر عواطف مثبت، احساس رضایت و فقدان عواطف منفی، بعد روانشناختی بر رشد و توسعه فردی، پذیرش خود و هدفمندی زندگی و همچنین بعد اجتماعی بر تعاملات اجتماعی مثبت با سایر افراد جامعه دلالت دارد (جوشانلو، 2018).
کیز2 (2005) سلامت اجتماعی را از بعد فردی تعریف کرده و آن را در کیفیت روابط فرد با دیگران و جامعه میداند (نیازی و همکاران، 2023).
بهعبارتیدیگر فردی دارای ویژگی سلامت اجتماعی است که جامعه را معنیدار، قابلدرک و دارای پتانسیل رشد و شکوفایی تلقی کرده، خود را متعلق به آن دانسته و در پیشرفت و شکوفایی آن خود را سهیم میبیند (موسوی و همکاران، 2020).
در این راستا کیز و شاپیرو3 یکپارچگی اجتماعی4 (حس تعلق به جامعه و درعینحال موردحمایت واقعشدن توسط جامعه)، پذیرش اجتماعی5 (نگرش مثبت به مردم)، مشارکت اجتماعی6 (گرایش مثبت به مشارکت و به رسمیت شناختهشدن مشارکت فرد توسط جامعه)، شکوفایی اجتماعی7 (خوشبینی به رشد و بالندگی جامعه) همبستگی اجتماعی8 (باور اینکه جامعه، منطقی و هدفمند و در راستای رفاه و آسایش عمومی عمل میکند) را ابعاد سلامت اجتماعی معرفی میکنند. بهطورکلی ازنظر کیز سلامت اجتماعی بر دو محور سازگاری اجتماعی (رضایت فرد از روابط اجتماعی و نقشهای اجتماعی) و حمایت اجتماعی (رضایت فرد از کیفیت روابط اجتماعی خود و میزان حمایتی که از شبکه اجتماعی خود دریافت میکند) استوار است (دو نوا9، 2018).
دراینرابطه مطالعه دیگری در ایران عملکرد اجتماعی (روابط فرد با خانواده، دوستان و آشنایان و جامعه) و حمایت اجتماعی (میزان حمایتی که فرد در وقت نیاز از خانواده، دوستان و آشنایان یا جامعه دریافت میکند) را مبانی سلامت اجتماعی و فردی معرفی کرده است (عباچیزاده، 2017).
در جمعبندی و نقد رویکرد فردی سلامت اجتماعی باید گفت ازآنجاییکه کنش اجتماعی افراد بازتابی از سیاستهای اجتماعی، وضعیت اقتصادی-اجتماعی، نظام ارزشی و سیستم باورهای جمعی و فرهنگی و... است، به نظر میرسد که این رویکرد تنها به برآیند و نتیجه عوامل اجتماعی که همانا سطح و کیفیت روابط اجتماعی است (بدون درنظرگرفتن عوامل ایجادکننده آن) توجه کرده است.
درعینحال راسل به رویکرد اجتماعی (جامعه سالم) سلامت اجتماعی توجه داشته است (رضادوست و همکاران، 2019). او جامعهای را سالم میداند که در آن فرصت و دسترسی همگانی به خدمات و کالاهای اساسی وجود داشته باشد. برخی از شاخصهای جامعه سالم بهزعم راسل عبارتند از عمل به قانون، توزیع عادلانه ثروت، مشارکت عمومی در فرآیند تصمیمگیری و سطح بالای سرمایه اجتماعی (سمیعی و همکاران، 2011).
دراینرابطه نتایج سه مطالعه متفاوت در ایران نیز میزان شیوع مصرف مواد، کار کودکان، نسبت ازدواج به طلاق، نسبت جمعیت تحصیلکرده بیکار، تنبیه جسمی شدید کودکان، مواظبت ناکافی از کودکان، شیوع مصرف قلیان، رضایت از زندگی و باسوادی زنان (زمانخانی و همکاران، 2019)، نرخ رشد جمعیت، نرخ فقر، پوشش بیمه، سواد، میزان قتل عمد، بیکاری (سمیعی و همکاران، 2011) و همچنین حق آزادانه انتخاب و برخورد منصفانه (فهیمیان و همکاران، 2023) را شاخصهای جامعه سالم معرفی کردهاند.
در مقایسه با رویکرد فردی به نظر میرسد که رویکرد جامعه سالم به نقش عوامل اجتماعی توجه ویژه داشته است. بااینحال به نظر نمیرسد که این رویکرد نیز بهتنهایی بتواند سلامت اجتماعی را تبیین کند.
یکی از مهمترین انتقادها به این جهتگیری این است که در میان شبکه علیت مرکب از عوامل اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی که در این رویکرد برجسته شده است ماهیت و چیستی سلامت اجتماعی نامعلوم است.
بهعبارتدیگر مشخص نیست که تعریف این رویکرد از مفهوم سلامت اجتماعی چیست و کنترل و بهبود عوامل اجتماعی مانند فقر، کار کودکان، کودکآزاری و غیره چه تغییری و اساساً در چه چیزی تغییر به وجود میآورد.
بنابراین، به نظر میرسد که رویکرد فردی سلامت اجتماعی بهخوبی به تبیین پیامد سلامت اجتماعی و رویکرد اجتماعی به تبیین تعیینکنندههای اجتماعی مؤثر بر آن پرداخته است؛ لذا این جهتگیریها بخشهای لازم و ملزوم یک رویکرد همهجانبه هستند که تفکیک آنها از یکدیگر نه ممکن و نه منطقی به نظر میرسد.
با وجود حجم بالای پژوهشهای سلامت اجتماعی میتوان گفت کاربرد این مطالعات عمدتاً در حوزه بزرگسالان بوده است و در فرایند مفهومسازی آنها نیز صرفاً افراد بزرگسال مشارکت داشتهاند.
بنابراین، پارادایم جدید مطالعات کودکان و نوجوانان، به جلب مشارکت آنها در تمامی مراحل نظری و عملی پژوهش تأکید دارد. بهعنوانمثال در مطالعهای که درزمینه شاخص ترکیبی آسایش کودکان تهرانی انجام شد دیدگاههای آنان حداقل در بخشی از فرآیند مفهومسازی پژوهش موردبررسی قرارگرفته است (سجادی و همکاران، 2018).
بااینحال همواره این نگرانی وجود دارد که چنانچه اهمیت مشارکت کودکان در تمامی فرایند تدوین شاخصها بهاندازه کافی جدی تلقی نشود نتایج حاصل از مشارکت آنها در سایر مراحل مطالعه خنثی شوند.
بهعنوانمثال شاخصهایی که توسط کودکان بااهمیت تلقی شدهاند در مرحله اعتبارسنجی توسط خبرگان بزرگسال، کماهمیت تلقی و درنهایت حذف شوند (سجادی و همکاران 2018).
این مطالعه بنا دارد تا ضمن تمرکز بر لزوم جلب مشارکت کودکان و نوجوانان در فرآیند مفهومسازی سلامت اجتماعی، به سؤالات ذیل پاسخ دهد:
دیدگاههای کودکان و نوجوانان در خصوص مفهوم سلامت اجتماعی چیست؟
دیدگاههای کودکان و نوجوانان به کدام رویکرد آکادمیک سلامت اجتماعی (فردی و اجتماعی) نزدیک است؟
دیدگاههای کودکان و نوجوانان تا چه اندازه بر اساس گروه سنی، جنسیت، محل سکونت (شهری یا روستایی) و همچنین وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنها متفاوت است؟
روش
این مطالعه با روش کیفی و برگزاری 16 بحث گروهی متمرکز (هر گروه 8 تا 10 نفر) انجام شد. تعداد کل شرکتکنندگان، 154 دانشآموز دختر (77) و پسر (77) با دو تفکیک سنی کودک (11-6 سال) و نوجوان (18-12 سال) و همچنین تفکیک جنسیتی (دختران و پسران)، تفکیک محل سکونت (مناطق شهری/ روستایی) و تفکیک وضعیت اقتصادی-اجتماعی (پایین، متوسط و بالا) در شهرها و روستاهای تابعه تهران، اصفهان، کرج، کرمان، سنندج، سمنان، زابل و گناباد بودند.
بحث گروهی متمرکز (FGD) یکی از انواع روش پژوهش کیفی است که ضمن آن یک تسهیلگر تربیتشده، مصاحبه گروهی را معمولاً با تعداد 6 تا 8 نفر شرکتکننده که دارای سوابق و ویژگیهای جمعیتشناختی مشابه هستند برگزار میکند (لاوراکاس، 2018).
بحثهای گروهی با برقراری خطوط ارتباطات آزاد میان افراد و با تکیه بر تعامل پویا میان شرکتکنندگان، دادههایی را تولید میکند که از طرق دیگر ازجمله مصاحبه فرد با فرد قابل دریافت نیست (لاوراکاس، 2018).
در این مطالعه روش نمونهگیری هدفمند مورداستفاده قرار گرفت. نمونهگیری هدفمند انتخاب عامدانهای از افراد، رویدادها یا موقعیتهایی است که از روشهای دیگر امکان دسترسی به دیدگاههای آنها امکانپذیر نباشد. بهعنوانمثال برای بررسی عوارض جانبی شیمیدرمانی زنانی که مبتلا به سرطان پستان هستند، نمونهگیری هدفمند امکان دسترسی به زنانی را فراهم میآورد که تجربه این عوارض را داشتهاند (لیامپوتانگ، 2019).
بهطورکلی تعداد 154 نفر کودک و نوجوان در مناطق اقتصادی-اجتماعی مختلف شهری و روستایی کشور (برخوردار متوسط و کمبرخوردار) که در گروههای سنی زیر 11-6 سال و 18-12 سال بودند انتخاب شد.
بهمنظور همسانسازی کودکان و نوجوانان، سکونت در مناطق متوسط، کمبرخوردار و برخوردار شهری بهعنوان وضعیت اقتصادی-اجتماعی متوسط، پایین و بالا و با توجه به تجانس بیشتر بافت روستاها وضعیت اقتصادی-اجتماعی شرکتکنندگان روستایی بهعنوان متوسط در نظر گرفته شد. بر این اساس انتخاب مناطق با هماهنگی آموزشوپرورش شهرستانها انجام شد.
بدین منظور تعداد 16 گروه برای پوشش تمامی شاخصهای جمعیتشناختی تعیین شد. بهعنوانمثال گروه دختران نوجوان مناطق برخوردار شهری، گروه کودکان پسر مناطق متوسط شهری و... بنابراین هرکدام از گروهها نماینده چیدمانی از ویژگیهای جمعیتشناختی (گروه سنی، جنسیت، محل سکونت و وضعیت اقتصادی و اجتماعی) بودند. همچنین جلسات بحثهای گروهی نیز در محل کلاس درس دانشآموزان برگزار شد. توانایی تکلم و شنوایی و همچنین تمایل به شرکت در گروهها بهعنوان ملاکهای ورود به مصاحبه در نظر گرفته شد.
بحثهای گروهی توسط 8 نفر تسهیلگر با مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی با حداقل 5 و حداکثر 25 سال سابقه کار در نظام سلامت هدایت میشدند. در هر جلسه تسهیلگر اصلی به طرح پرسش و جلب مشارکت و تسهیلگر کمکی به مدیریت زمان و ثبت نظرات کودکان و نوجوانان میپرداخت.
زمان برگزاری هر جلسه 60 تا 90 دقیقه و زبان محاوره زبان فارسی رایج در کلاس درس دانشآموزان بود. تشکیل جلسات بر اساس دستورالعمل واحدی انجام میشد. پس از معارفه اولیه، اهداف نشست با کودکان و نوجوانان در میان گذاشته میشد. همچنین به شرکتکنندگان اطمینان داده میشد که پاسخ صحیح یا غلطی وجود ندارد و بههیچعنوان نام آنها در گزارش نهایی ذکر نخواهد شد. همچنین به آنها اطلاع داده میشد که بهمنظور جمعآوری دیدگاههای آنها محتوای جلسه ضبط میشد. در پایان جلسه از کودکان و نوجوانان پذیرایی مختصری به عمل میآمد.
این بحثها از تاریخ 3 اسفندماه 1392 لغایت 30 فروردین 1393 برگزار شد. مرور منابع تیم پژوهش نشان داد که در این سالها مطالعه قابلتوجهی درزمینه مفهومسازی سلامت اجتماعی کودکان و نوجوانان در جامعه ایرانی انجام نشده است. درعینحال تنوع جمعیتشناختی و نمونهگیری کشوری و همخوانی نتایج و مضامین این مطالعه با شرایط اجتماعی حال حاضر این انگیزه را فراهم آورد تا دادههای خام این مطالعه در سال 1401 بهعنوان بخشی از فرآیند تدوین شاخصهای سلامت اجتماعی کودکان مورد تحلیل مجدد قرار گیرد.
 همچنین از روش تحلیل مضمون برای تحلیل دادههای کیفی استفاده شد. در این روش، ابتدا محتوای ضبطشده بحثها بهصورت فایل متنی در نرمافزار ورد پیاده شد. سپس پاسخ به سؤال مطرحشده در قالب مضمونهای مشترک کدگذاری و مضمونهای تکراری و مضمونهایی که حداقل تعداد پاسخدهنده را داشتند از لیست بلند حذف شدند. سپس فهرست اولیه مضامین از نظر ارتباط پاسخها با مضمون موردنظر توسط دو ناظر بیرونی مورد بازبینی قرار گرفت.
یافتهها
مشخصات جمعیتشناختی شرکتکنندگان در بحثهای گروهی متمرکز در جدول شماره 1 ذکر شده است.
جدول 1- مشخصات جمعیتشناختی شرکتکنندگان در بحثهای گروهی متمرکز


در پاسخ به سؤال «از نظر شما سلامت اجتماعی چیست؟» تسهیلات محیطی (آموزشی، رفاهی، ورزشی و تفریحی)، جامعه سالم، پذیرش اجتماعی، مهارتهای ارتباطی، رفتار جامعهپسند، سلامت جسمی و روانی، بهداشت (فردی و محیط) و سبک زندگی سالم مهمترین مضامین اصلی اظهار شده بودند (جدول شماره 2).
جدول 2- مضامین اصلی و فرعی مشترک مربوط به سلامت اجتماعی با توجه به ویژگیهای جمعیتشناختی مشارکتکنندگان

تسهیلات محیطی (آموزشی، رفاهی، ورزشی و تفریحی) و امکان دسترسی و استفاده از آنها مضمون غالب نوجوانان پسر نواحی متوسط شهری است که با گویههای چون «فضای سبز، شهربازی، ورزشگاه»، «ارزانکردن قیمت بلیت شهربازی و اکران فیلمهای طنز اجتماعی در سینماها»، «ایجاد لاین دوچرخهسواری در خیابانها»، «سرگرمیداشتن برای بچهها»، «امکانات تفریحات سالم» و «امکانات آموزشی» مشخص میشوند.
جامعه سالم که در همه گروهها تقریباً تکرار میشود مضمون غالب نوجوانان پسر نواحی کمبرخوردار شهری است که با گویههای «عدم افزایش قیمتها»، «تأثیر مثبت رسانهها»، «امنیت اجتماعی و اقتصادی»، «اشتغال مناسب»، «جامعه دچار فقر نباشد» مشخص میشوند.
پذیرش اجتماعی مضمون غالب نوجوانان دختر نواحی متوسط و برخوردار شهری است که با گویههای چون «بتوانیم در جامعه راحت زندگی کنیم»، «عدم سرکوبی رفتار نوجوان»، «درکشدن نوجوان»، «احترام به نوجوان»، «عدم تحمیل عقاید بزرگسالان به نوجوانان» و «بیان آزاد عقاید» مشخص میشوند.
مهارتهای ارتباطی با گویههای «به بزرگترها احترام بگذاریم»، «مؤدببودن»، «پرخاشنکردن به دیگران»، «نداشتن دوستان ناباب»، «خوشرفتاری با مردم»، «تعاملات سالم»، «رقابت مفید»، «پایمالنکردن حقوق دیگران»، «روابط غلط بین پسر و دختر» مضمون غالب نوجوانان پسر روستایی و درعینحال رفتارهای جامعهپسند با گویههای «کمک به دوستان، خانواده و مردم»، «کمک/ عیادت بیماران/ نیازمندان»، «کمک به والدین در هنگام بیماری»، «کمک به دوستان» و سلامت جسمی، روانی با گویههای «زودرنجنبودن»، «نداشتن اضطراب»، «قلب سالم»، «سلامت جسم و روح»، «اعتیادنداشتن»، «نداشتن بیماری سل» پاسخ غالب نوجوانان دختر روستایی است.
همچنین بهداشت فردی (پیشگیری از بیماری، مسواکزدن، پوشاندن دهان به هنگام عطسه و...)، بهداشت محیط (نظافت محله، طبیعت، هوای سالم، گردوخاک و...) و سبک زندگی سالم (بهاندازه غذاخوردن، ورزشکردن، تغذیه سالم و...) مضمون غالب کودکان و نوجوانان روستایی و کودکان شهری نواحی کمبرخوردار است.
بحث
با عنایت به سؤال اول پژوهش، مضامین تسهیلات محیطی، جامعه سالم، پذیرش اجتماعی، مهارتهای ارتباطی و رفتارهای جامعهپسند معادل با سلامت اجتماعی تلقی شده است.
در مورد سؤال دوم پژوهش نیز میتوان گفت که پاسخ دختران نوجوان مناطق برخوردار و متوسط شهری به رویکرد فردی سلامت اجتماعی و پاسخ پسران نوجوان مناطق متوسط و نابرخوردار شهری به رویکرد اجتماعی (جامعه سالم) نزدیک است.
در خصوص سؤال سوم پژوهش نیز متغیرهای جمعیتشناختی جنسیت (هر دو جنس)، گروه سنی (نوجوان)، محل سکونت (شهر) و وضعیت اقتصادی-اجتماعی (برخوردار، متوسط و نابرخوردار) بیشترین سهم و ویژگیهای جمعیتشناختی گروه سنی (کودک)، محل سکونت (روستا) کمترین سهم را در تنوع پاسخهای مرتبط با رویکردهای سلامت اجتماعی داشته است. بهویژه گروه پسران نوجوان مناطق شهری برخوردار از کمترین سهم از تنوع پاسخها برخوردارند.
این مطالعه نشان میدهد مهمترین دغدغه دختران نوجوان مناطق متوسط و همچنین مناطق برخوردار شهری «پذیرش اجتماعی» است که یکی از ابعاد رویکرد فردی کیز به سلامت اجتماعی است. پذیرش اجتماعی به معنی تمایل دیگران به پذیرش فرد در گروه و شبکه ارتباطی خود است که از تحمل حضور وی تا دنبالکردن فعالانه او بهعنوان شریک رابطه را دربرمیگیرد (لیری و همکاران، 2003).
 نقطه مقابل پذیرش اجتماعی «طرد اجتماعی» است که ساختار پیچیدهای دارد و شامل رفتارهایی است که از نادیدهگرفتن حضور شخص تا اخراج فعالانه او از یک گروه یا رابطه متغیر است (دوال و باشمن، 2011).
دراینرابطه از دو منظر مختلف روانشناختی میتوان به تبیین نیاز بیشتر نوجوانان دختر به پذیرش اجتماعی پرداخت. یکی از این تبیینها نقش عامل میانجی عزتنفس است. دراینرابطه نتایج یک متاآنالیز نشان میدهد افرادی که عزتنفس بالاتری دارند در مقایسه با افرادی که عزتنفس پایینتری دارند پذیرش اجتماعی بیشتری را تجربه کرده، ویژگیهای بینفردی مثبتتر و رفتار اجتماعی دوستانهتری دارند (کمرون و گرانگر، 2019).
از طرف دیگر نتایج مطالعه دیگری نشاندهنده ارتباط عزتنفس با عامل نفوذ اجتماعی است. این مطالعه نشان میدهد که مواضع گروههای اجتماعی صاحبنفوذی که افراد با آنها مرتبط هستند میتواند عزتنفس آنها را تهدید کند. بدین ترتیب افرادی که میخواستند خود رت ا با گروه اکثریت هماهنگ کنند و متوجه شدند که گروه اکثریت، مواضع متفاوتی با آنها دارند و همچنین افرادی که میخواستند خود را از یک گروه اقلیت تحقیرشده متمایز کنند و دریافتند که گروه مذکور دارای نگرشهای مشابهی با آنها هستند دچار کاهش عزتنفس شدند.
بااینحال، نگرشهای گروهی بر عزتنفس شرکتکنندگانی که نسبت به مواضع گروههای دیگر بیتفاوت بودند، تأثیری نداش(پول و همکاران، 1998).
درعینحال تسهیلات محیطی نیز دغدغه اصلی پسران نوجوان مناطق متوسط شهری است که به رویکرد اجتماعی (جامعه سالم) نزدیک است. با درنظرگرفتن اینکه تفریح «انتخاب آزادانه فعالیت بر اساس سلیقه شخصی» است (لیو و هیو، 2005) و همچنین انتخاب آزاد و دلخواه میتواند شادی، آزادی عمل و اعتمادبهنفس ایجاد کند (شاو و گانت، 2002) میتوان درک کرد که برای نوجوان نواحی متوسط شهری تا چه اندازه تفریحات دلخواه و قابلدسترس اهمیت دارد.
استفاده از مضامین فرعی که به اهمیت دسترسی اشاره دارند ازجمله: «ارزانکردن قیمت بلیت شهربازی» و یا «ایجاد لاین دوچرخهسواری در خیابانها» نشانگر این است که صرف وجود تسهیلات تفریحی برای سلامت اجتماعی نوجوانان کافی نبوده و امکان دسترسی آسان نوجوانان به این خدمات نیز اهمیت دارد. در این رابطه و در تبیین مفهوم تسهیلات تفریحی بایستی میان تفریحات فعال و منفعل تمایز قائل شد. به نظر میرسد همانقدر که تفریحات فعالی چون شرکت در برنامههای گروهی مثل انواع ورزش (ورزشهای آبی، اسکی، غارپیمائی، کوهنوردی) دوچرخهسواری، گردش در بیرون شهر برای سلامت اجتماعی فرد مفید هستند تفریحات منفعل ازجمله تماشای تلویزیون، استفاده مفرط از کامپیوتر...میتواند برای سلامت اجتماعی مضر نیز باشند (هولدر و همکاران، 2009).
جامعه سالم که در همه گروهها تقریباً تکرار میشود مضمون غالب نوجوانان پسر نواحی کمبرخوردار شهری است که به رویکرد اجتماعی (جامعه سالم) نزدیک است. این موضوع میتواند به اهمیت موضوعاتی چون نبود فقر، ثبات قیمتها، امنیت اجتماعی و اقتصادی، اشتغال و رسانههای مؤثر برای این دسته از نوجوانان دلالت داشته باشد. به نظر میرسد که این دسته از نوجوانان بیشتر از سایر گروهها فشار ناشی از فقر، تورم و نابرابری را تجربه میکنند. درعینحال ترجیح این نوجوانان برای سرگرمی و اوقات فراغت، رسانههای عمومی مفید، سرگرمکننده و ارزان ازجمله برنامهها و کانالهای تلویزیونی است؛ لذا میتوان گفت فراوانی و غنای برنامههای رسانه عمومی برای این دسته از نوجوانان بیشتر از سایر گروهها اهمیت دارد.
 درعینحال نتایج مطالعه فعلی مبنی بر فراوانی بیشتر پاسخ «رفتار جامعهپسند» در کودکان روستایی، با مطالعه دیگری که نشان میدهد روستاییان نسبت به جامعه شهری سطح بالاتری از رفتار جامعهپسند را نشان میدهند همخوانی دارد(افولابی، 2014). رفتار جامعهپسند رفتاری است که برای ارتقاء آسایش یا حقوق دیگران باشد. رفتارهایی چون مراقبت، کمککردن، تقسیمکردن و رفتار داوطلبانه ازجمله رفتارهای جامعهپسندی محسوب میشوند که نقش کلیدی در عملکرد اجتماعی دارند(گوپتا و تاپلیال، 2015).
دراینارتباط مطالعه آماتو نشان داد که نرخ رفتار کمکرسانی با افزایش اندازه جامعه کاهش پیدا میکند. این مطالعه به این نکته مهم اشاره دارد که ممکن است تفاوت جامعه شهری و روستایی در فراوانی رفتار جامعهپسند، بیش از آنکه به علت شهری یا روستاییبودن باشد به تفاوت اندازه جمعیت آنها مرتبط باشد (آماتو، 1983).
نتایج یک مطالعه فراتحلیل دیگر عنوان میکند که ممکن است تفاوت آشکار در رفتارهای کمکرسانی در جامعه شهری و روستایی به متغیرهای موقعیتی مرتبط باشد. این مطالعه و مطالعات مشابه بر این نکته دلالت دارد که تفاوت رفتار مردم در شهر و روستا بیش از آنکه به عوامل درونیتر ازجمله «متغیرهای انگیزشی و گرایشی» افراد بستگی داشته باشد به عوامل بیرونی ازجمله شرایط متفاوت محیط زندگی و شرایط اجتماعی در شهر و روستا مرتبط باشد.
بااینحال مطالعات دیگری نیز به تفکیک عوامل انگیزشی آشکار و ناآشکار در رفتارهای جامعهپسند اشاره دارد. در همین راستا یک مطالعه نشان میدهد نقش انگیزههای آشکار در رفتارهای جامعهپسند برنامهریزیشده (مثل برنامهریزی برای نظافت داوطلبانه مدرسه) بیشتر از رفتارهای جامعهپسند خودجوش (مثل رساندن اشیا پیداشده به صاحبان آن، عبوردادن افراد سالمند از عرض خیابان و...) است. بهعبارتدیگر انگیزههای ناآشکار نقش تعیینکنندهای در اقدام به رفتارهای جامعهپسند خودجوش دارد (آیدین لی و همکاران، 2014).
در مورد منشأ گرایشهای کودکان و نوجوانان به رفتارهای جامعهپسند میتوان گفت که اگرچه در سالهای اولیه کودکی نقش والدین نقش مهمی در رشد این رفتارها دارد؛ اما در سالهای نوجوانی نقش همسالان افزایش عمدهای نشان میدهد (گرواسک و هستینگز، 2014).
درعینحال دختران نوجوان مناطق روستایی سلامت جسمی و روانی را معادل سلامت اجتماعی فرض کردهاند. یکی از مفروضات ممکن این است که دختران نوجوان مناطق روستایی مشکلات جسمی بیشتری داشته باشند و یا اینکه دستکم به این مشکلات اشتغال فکری دارند. دراینرابطه نتایج یک مطالعه نشان میدهد که اشتغال ذهنی زیاد بهسلامت جسمی، ادراک سایر ابعاد سلامت را تحتالشعاع قرار میدهد (پیت تن کت و همکاران، 2022).
بنابراین، میتوان گفت مضامین پذیرش اجتماعی، تسهیلات محیطی و جامعه سالم که توسط نوجوانان دختر و پسر مناطق شهری برخوردار، متوسط و نابرخوردار مطرح شده است به رویکردهای آکادمیک رایج سلامت اجتماعی (فردی و اجتماعی) و مضامین رفتارهای جامعهپسند و مهارتهای ارتباطی که توسط نوجوانان دختر و پسر مناطق روستایی مطرح شده است نیز تا حدودی به رویکرد فردی سلامت اجتماعی نزدیک است.
بهطورکلی مطالعه حاضر نشان میدهد که نوعی از تکامل در پاسخهای کودکان و نوجوانان مشاهده میشود؛ بهنحویکه هرچه از سنین پایینتر به سنین بالاتر، از روستا به شهر و از مناطق کمبرخوردار به مناطق برخوردار شهری برویم پاسخهای کودکان انتزاعیتر و به رویکردهای آکادمیک سلامت اجتماعی (رویکرد فردی و اجتماعی) نزدیکتر میشود.
همچنین این مطالعه نشان داد که گروه سنی نوجوان (18-12) مناطق شهری که بیشترین سهم از تنوع پاسخها را دارد نیازمند توجه ویژه است. نیازها و دغدغههای این گروه نشاندهنده طیف وسیعی از مطالبات اجتماعی از پذیرش و مقبولیت اجتماعی تا تسهیلات رفاهی، تفریحی و اجتماعی است.
به نظر میرسد که تمایل دختران به پذیرش از طرف جامعه نشانگر این است که این دسته از نوجوانان بیشتر از سایر گروههای سنی به پذیرش اجتماعی نیاز داشته باشند. بهعبارتیدیگر سبک زندگی نوجوانان دختر مناطق شهری بیشتر از سایر گروهها مورد قضاوت قرار میگیرد و این امر باعث میشود که آنها حساسیت و توجه بیشتری به این موضوع داشته باشند. درعینحال نگاه فردی دختران نوجوان شهری به موضوع سلامت اجتماعی نشان میدهد که دغدغه پذیرش اجتماعی فرصت توجه این دسته از نوجوانان را به سایر ابعاد اجتماعی سلب کرده و از این نظر مطالبات اجتماعی کمتری از نوجوانان پسر مناطق شهری دارند.
نکته قابلتوجه دیگر این پژوهش کمرنگبودن دیدگاههای نوجوانان پسر مناطق برخوردار شهری است که میتواند نشانگر این باشد که این دسته از نوجوانان کمتر از همه گروههای دیگر درگیریهای ذهنی یا دغدغههای اجتماعی دارند.
نیاز به تفریحات سالم فعال و امکان دسترسی آسان به آنها یکی از مطالبات پسران نوجوان مناطق متوسط و کمبرخوردار شهری است. این موضوع بهوضوح نشان میدهد که این گروهها بیشتر از سایرین به تخلیه هیجانی نیاز داشته باشند. چنانچه دستیابی به این تسهیلات ازجمله مراکز ورزشی، سینما، تئاتر، اردوهای مدرسهای و محلی و...آسان نباشد میتواند تمایل نوجوانان به تفریحات ناسالم ازجمله سوءمصرف مواد، الکل، رفتارهای پرخطر و یا نارضایتی اجتماعی را افزایش دهد.
یکی از محدودیتهای این پژوهش عدم دسترسی و درنتیجه عدم امکان پژوهش در حوزه کودکان زیر 6 سال است؛ بنابراین توصیه میشود با توجه به اهمیت خانواده و محیطهای پیشدبستانی در رشد سلامت اجتماعی، در پژوهشهای آتی نقطه نظرات کودکان، والدین و مربیان کودکان زیر 6 سال نیز موردمطالعه قرار گیرد.
تقدیر و تشکر
این مقاله از پایاننامه مقطع دکترای تخصصی رشته روانشناسی سلامت که در سال 1400 در معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجفآباد با کد اخلاق شماره 1400.081 تصویب شده است استخراج شده است. جا دارد تا مراتب تشکر خود را از مدیران گروه سلامت روانی، اجتماعی دانشگاههای علوم پزشکی شهید بهشتی، اصفهان، کرمان، سمنان، البرز، زابل، کردستان و گناباد و همچنین مدیران و کارشناسان ستاد وزارت بهداشت که امکان جمعآوری دادهها را فراهم کردند، اعلام کنیم.
تعارض در منافع
نویسندگان اظهار میدارند هیچگونه تعارض منافعی در این مقاله وجود ندارد.
  

منابع:


Abachizadeh, K., Omidnia, S., Hajebi, A., Shekarriz-Foumani, R., Mohseni, M., & Zamankhani, F. (2017). Measuring self-perceived social health of Iranians; finding from Iran social health survey. Novel Biomed, 5(3), 91-97. https://doi.org/10.22037/nbm.v5i3.15516
Afolabi, O. A. (2014). Psychosocial predictors of prosocial behaviour among a sample of Nigerian undergraduates. European Scientific Journal, 10(2). https://doi.org/10.19044/esj.2014.v10n2p%25p
Akram, S., Zahid, F., & Pervaiz, Z. (2024). Socioeconomic determinants of early childhood development: evidence from Pakistan. Journal of Health, Population and Nutrition, 43(1), 70. DOI:https://doi.org/10.1186/s41043-024-00569-5
Amato, P. R. (1983). Helping behavior in urban and rural environments: Field studies based on a taxonomic organization of helping episodes. Journal of Personality and Social Psychology, 45(3), 571.  https://doi.org/10.1037/0022-3514.45.3.571
Aydinli, A., Bender, M., Chasiotis, A., Cemalcilar, Z., & Van de Vijver, F. J. (2014). When does self-reported prosocial motivation predict helping? The moderating role of implicit prosocial motivation. Motivation and Emotion, 38, 645-658.  https://doi.org/10.1037/0022-3514.45.3.571
Cameron, J. J., & Granger, S. (2019). Does self-esteem have an interpersonal imprint beyond self-reports? A meta-analysis of self-esteem and objective interpersonal indicators. Personality and Social Psychology Review, 23(1), 73-102. https://doi.org/10.1177/1088868318756532
Corney, T., Cooper, T., Shier, H., & Williamson, H. (2021). Youth participation: Adultism, human rights and professional youth work. Children & Society, 36(4), 677-690.  https://doi.org/10.1111/chso.12526
DeWall, C. N., & Bushman, B. J. (2011). Social acceptance and rejection: The sweet and the bitter. Current Directions in Psychological Science, 20(4), 256-260.  https://doi.org/10.1177/0963721411417545
Doyle, D. M., & Link, B. G. (2024). On social health: history, conceptualization, and population patterning. Health Psychology Review, 1-30. https://doi.org/10.1080/17437199.2024.2314506
Dunaeva, V. (2018). New approaches in social well-being studies. People: International Journal of Social Sciences, 4(3), 566-573. https://doi.org/10.20319/pijss.2018.43.566573
Ergler, C. R., Kearns, R. A., & Witten, K. (2017). Children’s health and wellbeing in urban environments. Routledge London.
Fahimian, M., Masoudi Alavi, N., Sadat, Z., & Taebi, M. (2023). Translation and Psychometric Evaluation of the Social Health Scale for the Elderly (SHSE). Journal of Isfahan Medical School, 41(705), 1-8 [In Persian].10.48305/jims.v41.i705.0001
Grimaldi Capitello, T., Fiorilli, C., Placidi, S., Vallone, R., Drago, F., & Gentile, S. (2016). What factors influence parents’ perception of the quality of life of children and adolescents with neurocardiogenic syncope? Health and quality of life outcomes, 14, 1-9. DOI: https://doi.org/10.1186/s12955-016-0476-9
Grusec, J. E., & Hastings, P. D. (Eds.). (2014). Handbook of socialization: Theory and research. Guilford Publications.
Gupta, D., & Thapliyal, G. (2015). A Study of Prosocial Behaviour and Self Concept of Adolescents. Journal on Educational Psychology, 9(1), 38-45. DOI: https://doi.org/10.26634/jpsy.9.1.3524
Holder, M. D., Coleman, B., & Sehn, Z. L. (2009). The contribution of active and passive leisure to children’s well-being. Journal of health psychology, 14(3), 378-386. DOI: https://doi.org/10.1177/1359105308101676
Husbands, S., Mitchell, P. M., & Coast, J. (2020). A systematic review of the use and quality of qualitative methods in concept elicitation for measures with children and young people. The Patient-Patient-Centered Outcomes Research, 13, 257-288. DOI: https://doi.org/10.1007/s40271-020-00414-x
Joshanloo, M., Sirgy, M. J., & Park, J. (2018). Directionality of the relationship between social well-being and subjective well-being: Evidence from a 20-year longitudinal study. Quality of Life Research, 27, 2137-2145. DOI: https://doi.org/10.1007/s11136-018-1865-9
Kashani Hamedani, M. (2015). Comparing the Aesthetic Parameters of Urban Space from the Viewpoint of Children and Adults: the case study of Isfahan. Motaleate Shahri, 4(14), 19-30 [In Persian].
Keyes, C. L., & Shapiro, A. D. (2005). Social well-being in the United States: A descriptive epidemiology. na.
Land, K. C. (2012). The well-being of America’s children: developing and improving the child and youth well-being index (Vol. 6). Springer Science & Business Media.
Lavrakas, P. J. (2018). Encyclopedia of survey research methods. Sage publications.
Leary, M. R., Kowalski, R. M., Smith, L., & Phillips, S. (2003). Teasing, rejection, and violence: Case studies of the school shootings. Aggressive Behavior: Official Journal of the International Society for Research on Aggression, 29(3), 202-214. DOI: https://doi.org/10.1002/ab.10061
Liamputtong, P. (2019). Handbook of research methods in health social sciences (Vol. 10). Springer Singapore.
Lu, L., & Hu, C.-H. (2005). Personality, leisure experiences and happiness. Journal of happiness studies, 6, 325-342. https://doi.org/10.1007/s10902-005-8628-3
Mousavi, M. T., Maarefvand, M., Rafiey, H., Omidnia, S., Joghataei, F., & Zabihi Poursaadati, M. (2020). Systematic review of social health promotion with social capital approach. Quarterly Journal of Social Work, 9(1), 13-23http [In Persian]. http://socialworkmag.ir/article-1-619-en.html
Niazi, M., Zolfaghari, A., Abshirin, S., & Rezaei, E. (2023). Meta-Synthesis of Compiling and Designing a New Model of Factors Affecting the Social Health of Iranians. Strategic Studies of Culture, 2(4), 111-136 [In Persian]. https://doi.org/10.22083/scsj.2023.381872.1084
Pit-Ten Cate, I., Ottenbacher, M., Alieva, A., Kroezen, T., Hadjar, A., Torabian, J., De Moll, F., & Fischbach, A. (2022). School tracking in Luxembourg: the longitudinal impact of student characteristics and school composition. 7th International NEPS conference.
Pool, G. J., Wood, W., & Leck, K. (1998). The self-esteem motive in social influence: Agreement with valued majorities and disagreement with derogated minorities. Journal of Personality and Social Psychology, 75(4), 967. doi.org/10.1037/0022-3514.75.4.967
Rezadoost, K., Hosseinzadeh, A., & Rostami, A. (2019). The study of sociological factors affecting social health among students of Shahid Chamran University of Ahwaz. Quarterly Journal of Social Development (Previously Human Development), 14(1), 1-30 [In Persian]. doi: doi.org/10.22055/qjsd.2019.15264
Sajadi, H., Vameghi, M., Shahboulaghi, F., Ali, D., & Kamal, S. (2018). Domains, components and indicators of children’s wellbeing in Iran: a Delphi study [In Persian]. URL: http://irje.tums.ac.ir/article-1-5962-en.html
Samiee, M., Rafiee, H., Amini, R. M., & Akbarian, M. (2011). Social health of Iran: from a consensus-based definition to an evidence-based index [In Persian]. https://sid.ir/paper/173470/en
Sampson, R. J., Morenoff, J. D., & Gannon-Rowley, T. (2002). Assessing “neighborhood effects”: Social processes and new directions in research. Annual review of sociology, 28(1), 443-478. https://doi.org/10.1146/annurev.soc.28.110601.141114
Schramme, T. (2023). Health as complete well-being: The WHO definition and beyond. Public Health Ethics, 16(3), 210-218. https://doi.org/10.1093/phe/phad017
Shaw, L. H., & Gant, L. M. (2002). Users divided? Exploring the gender gap in Internet use. CyberPsychology & Behavior, 5(6), 517-527. DOI: https://doi.org/10.1089/109493102321018150
Youssef, N. N., Murphy, T. G., Langseder, A. L., & Rosh, J. R. (2006). Quality of life for children with functional abdominal pain: a comparison study of patients’ and parents’ perceptions. Pediatrics, 117(1), 54-59. DOI: https://doi.org/10.1542/peds.2005-0114
Zamankhani, F., Abachizadeh, K., Omidnia, S., Abadi, A., & Hiedarnia, M. A. (2019). Composite social health index: Development and assessment in provinces of Iran. Medical journal of the Islamic Republic of Iran, 33, 78. doi: https://doi.org/10.34171/mjiri.33.78
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: سلامت اجتماعی
دریافت: 1403/9/6 | پذیرش: 1403/12/22 | انتشار: 1404/4/15

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb