دوره 23، شماره 91 - ( 11-1402 )                   جلد 23 شماره 91 صفحات 60-9 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Mohammadi Gharehghani M A, Ghaedamini Harouni G, Talebi S, Moosavi Khatat S M. (2024). Meta-analysis of Social Welfare Studies in Iran. refahj. 23(91), : 1 doi:10.32598/refahj.23.91.1737.7
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4225-fa.html
محمدی قره قانی محمدعلی، قائدامینی هارونی غلامرضا، طالبی سحر، مهری کریم، موسوی خطاط سید محمد. فراتحلیل مطالعات رفاه اجتماعی در ایران رفاه اجتماعی 1402; 23 (91) :60-9 10.32598/refahj.23.91.1737.7

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4225-fa.html


متن کامل [PDF 764 kb]   (1146 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1754 مشاهده)
متن کامل:   (897 مشاهده)
مقدمه
از زمان شکل‌گیری دولتهای مدرن، یکی از کارویژه‌های اصلی آن، تعهدات پیرامون تأمین اجتماعی و برنامه‌های رفاهی بوده است. دولتها به درجات مختلف کوشیده‌اند حداقلی از رفاه و تأمین اجتماعی را برای شهروندان مهیا کنند. گسترش نظریه‌های انسان دوستانه، پیشرفت علوم اجتماعی و زیستی و پیدایش نگرشهای جدید در بررسی علل عقب‌ماندگیها، مفهوم و معنای تازه‌ای به رفاه اجتماعی داده است؛ تا جایی که سیاست‌گذاری رفاه اجتماعی به‌عنوان شکلی از تأمین عدالت اجتماعی (کولبی، 2008) نقشی اساسی در برنامه‌های رفاهی کشورها ایفا می‌کند.
بحث درباره رفاه و عدالت اجتماعی در ایران گرچه توجه متخصصان این رشته را تا حدی به خود جلب کرده، اما متأسفانه هم از حیث موازین علمی و تخصصی این رشته و هم از سوی مبانی تحلیل سیاست اجتماعی، نارسایی و گاهی تناقض در میان اندیشه‌ورزان و پژوهشگران این رشته وجود دارد. اگر به مباحثی که نوعاً توسط اندیشمندان حوزه رفاه اجتماعی مطرح می‌شود دقت کنیم، اغلب آنها به رابطه ابعاد مادی و غیرمادی رفاه اجتماعی تأکید کرده (ربانی و همکاران، 2010) و بر مفاهیمی چون عدالت، برابری، آزادی، فقر، توزیع منابع و... اشاره می‌کنند که در سنجش و ارزیابی این ابعاد گاهی تشویش و تناقض مشاهده می‌شود.
به‌عنوان نمونه، برخی سیاست رفاه و دولت رفاهی را دچار بحران می‌بینند (کتابی و همکاران، 2006) و ظهور و افول دولت رفاه در دو دهه پایان قرن بیستم با طرح سیاست «تعدیل ساختاری» را تأیید می‌کنند (زاهدی مازندرانی، 2001). از طرف دیگر ادعا می‌شود که به‌رغم انتقاداتی که از رژیم دولت رفاه صورت گرفته این نظام به‌عنوان کارآمدترین رژیم در ایجاد رفاه حداقلی ابناء شناخته شده است (دادگر و همکاران، 2011). 
همین‌طور در مورد کاهش یا افزایش نابرابری و فقر، نظرات متناقضی وجود دارد که مطالعه‌ای (باباخانی و همکاران، 2013) روند شاخصهای نابرابری درآمدی و فقر را در ایران نزولی و روند شاخصهای سلامت را صعودی ارزیابی کرده است؛ اما در همان زمان بر اساس محاسبات بانک مرکزی، مطالعاتی از افزایش ضریب جینی در سالهای 2013 و 2014 حکایت می‌کنند که به معنای افزایش نابرابری در این سالهاست. در این استدلال اشاره شده که بر اساس محاسبات بانک مرکزی ضریب جینی پس از تجربه کاهش شدید در سال 2012، در سال 2013 اندکی افزایش یافته و در سال 2014 از مقادیر مربوط به سالهای 2009 و 2010 نیز بیشتر شده است ( مسیر راهبردی ، 2016). 
با توجه به پراکندگی موجود در مطالعات رفاه اجتماعی که هریک از آنها دارای متغیرها، روشها و نمونه‌های متفاوت و گاه ناهمساز با یکدیگر هستند در این شرایط، شناخت نقاط قوت و ضعف و کاستیها و امکانهای سیاست‌گذاری و پژوهش رفاهی در آینده، جز از طریق بررسی آنچه تاکنون در این عرصه انجام شده، ناممکن است.
در پاسخ به این نیاز، پژوهشهای بسیاری در خصوص ارزیابی وضعیت رفاه و شناخت عوامل مؤثر بر آن انجام شده اما به نظر می‌رسد نتایج حاصل از پژوهشهای انجام‌شده هماهنگ و یکدست نبوده و منجر به برنامه جامعی در حوزه رفاه اجتماعی نشده است. انباشت دانش و تعدد پژوهشها از چشم‌اندازهای نظری متفاوت، حجم زیاد و پراکندگی بیش‌ازحد انتشارات علمی، موجب دشواری در یافتن دانش عینی و کاربردی از میان انبوه اطلاعات پژوهشی می‌شود. این در حالی است که هدف از پژوهش علمی حصول به دانش عینی و نتایج کاربردی از خلال پژوهشها است.
تمرکز فراتحلیل حاضر در بررسی مطالعات حوزه رفاه اجتماعی، بر عوامل مؤثر بر وضعیت رفاه اجتماعی است. به‌عبارتی‌دیگر، هدف اصلی پژوهش حاضر، ترکیب و مقایسه یافته‌های مجزای پژوهشهای انجام‌شده درزمینه رفاه اجتماعی در فصلنامه‌های تخصصی رفاه اجتماعی است و برای برآورده شدن این هدف چهار هدف جزئی به این شرح پیگیری شد: 1) شناسایی نشانگرها (متغیرهای) به‌کاررفته در سنجش رفاه اجتماعی در مطالعات پیشین، 2) بررسی ناهمگنی مطالعات مرتبط با حوزه سنجش رفاه اجتماعی بر اساس متغیرهایی چون جنسیت، شهر و روستا، وضعیت اشتغال، زنان و مقطع نشر مقاله، 3) شناخت اندازه اثر روشهای مختلف نمونه‌گیری در پژوهشها و 4) شناخت اندازه اثر مقاطع و سالهای مختلف نگارش مقاله رفاه اجتماعی به‌کاررفته در پژوهشها. 
به همین مناسبت، سعی بر این است که با مروری جامع و سیستماتیک و با روش فراتحلیل به ارزیابی اندازه اثر متغیرهای مؤثر بر رفاه اجتماعی که در ایران اجرا شده، پرداخته شود. در این راستا به محاسبه، مقایسه و تلفیق نتایج در قالب آماره «اندازه اثر» پرداخته می‌شود که شاخصی عینی، یکدست و قابل‌مقایسه بوده و برآوردی از شدت اثرگذاری متغیرهای مؤثر است. 
همچنین با کدگذاری و تلخیص ویژگیها و اجزای روشی-‌تئوریک و سایر ویژگیهای تحقیقات انجام شده، علاوه بر آن‌که توصیفی جامع از این ویژگیها ارائه می‌شود به تأثیر این ویژگیها بر نتایج تحقیقات نیز پرداخته خواهد شد. قابل‌ذکر است که شاخص رفاه اجتماعی مؤسسه لگاتوم در این فراتحلیل برای یکدست کردن مؤلفه‌ها یا شاخصهای رفاه اجتماعی موردنظر بوده است.

مبانی نظری و شاخصهای رفاه اجتماعی
 اولین برنامه‌ای که مسئله رفاه شهروندان و تأمین حداقلهای زندگی را در دستور کار قرار داد، طرحی موسوم به برنامه فقرا یا قانون فقرا بود که در قرن شانزدهم و توسط دولت بریتانیا به اجرا در آمد و هدف از آن تأمین حداقلهایی برای مردم و افزایش توان زندگی برای کمتر برخورداران بود. در دوره مدرن اصلاحاتی که اتوفون بیسمارک صدراعظم مقتدر آلمان در 1889 به عمل آورد، اولین برنامه تأمین اجتماعی به معنای واقعی به شمار می‌رود. ازاین‌رو به یک معنا تأمین اجتماعی و برنامه‌های رفاهی همزاد است با صنعتی‌شدن و به‌طورکلی مدرنیته و از طرف دیگر این سیاستها در ابتدا نه توسط مصلحان و رفرمیستهای اجتماعی بلکه توسط نظامهای اقتدارگرا به مرحله اجرا درآمد. این نکته به‌ظاهر پارادوکسیکال نیازمند توجه بیشتری است.
دولت رفاه و جامعه‌شناسی در امتداد هم رشد یافتند. پایه‌های دولت رفاه مدرن در اواخر قرن 19، ابتدا در آلمان و سپس در بقیه کشورهای غربی بنا شد. این همان دوره‌ای است که جامعه‌شناسی به‌عنوان یک رشته دانشگاهی تأسیس شد. هایکس و اسپینگ اندرسون معتقدند این هم‌زمانی تصادفی نیست و اضافه می‌کنند که هر دو از مجادله‌ای شایع درباره این‌که چگونه می‌توان به مسائل اجتماعی پرداخت ناشی شده‌اند. چگونه می‌توان نظم و وفاق را در جامعه‌ای فردگرا و قطبی شده تضمین کرد و به کالایی‌شدن تولید و نیروی کار واکنش نشان داد و تعادل در حال تغییر قدرت سیاسی را که ناشی از فرایند دموکراتیزاسیون است، مدیریت کرد (هیکس و اسپینگ-اندرسون، 2005). 
مفهوم رفاه معمولاً برحسبِ واژه سودمندی (تینبرگن، 1991) و ارضای نیازهای انسانی (درینوسکی، 1972) تعریف می‌شود. رفاه اجتماعی به‌عنوان پیامد مجموعه موقعیتهای عینی یا شرایط مادی و ادراکات یا دریافتهای ذهنی تعریف می‌شود.
رفاه اجتماعی در کلی‌ترین شکل آن به مجموعه‌ای از قوانین، مقررات و برنامه‌ها ارجاع دارد که به‌منظور پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی شهروندان ارائه می‌شود. انواع نظامهای رفاهی هریک بر جنبه خاصی از مفهوم رفاه تأکید می‌کنند و به دنبال آن سیاستهای متفاوتی در این راستا اتخاذ می‌شود. به همین مناسبت تعاریف متعدد و متنوعی از آن ارائه‌شده ازجمله آن‌که رفاه وقتی وجود دارد که افراد، خانواده‌ها، انجمنها و جوامع، درجاتی از بهبود اجتماعی را تجربه کنند. متضاد رفاه چیزی است که ریچارد تتموس آن را بدبختی اجتماعی می‌نامد. رفاه اجتماعی اما به مفهوم خاص آن شامل گروههای ویژه اجتماعی است که به دلیل ویژگیهای خاص جسمی، روحی، شخصیتی، عاطفی و یا اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی دارای وضعیت متفاوت از بقیه جامعه هستند که باید موردتوجه ویژه برنامه‌ریزان و کارگزاران رفاه اجتماعی قرار گیرند (زاهدی اصل، 2003). 
کیفیت زندگی به‌عنوان هسته مرکزی رفاه اجتماعی بستگی فراوان به بعد اقتصادی فعالیتها و تلاشهای اجتماعی دارد. مفاهیم مرتبط با این بعد را می‌توان شامل فقر، امنیت و توسعه اقتصادی، اشتغال، مسکن، سیستم پرداخت یارانه‌ها، اقتصاد خیریه‌ای و غیرانتفاعی، عدالت اجتماعی و حمایتهای اقتصادی از اقشار آسیب‌پذیر دانست. البته هنوز هم مهم‌ترین تعریف رفاه اجتماعی از حدود هشتادوپنج سال پیش تاکنون، همان پنج غول مهم فقر است که بوریج با متغیرهایی چون نیاز، بیماری، جهل، بهداشت و بیکاری ذکر کرده بود.
مفهوم و محتوای رفاه اجتماعی در چند دهه گذشته با تغییرات عمده‌ای مواجه شده است. تا دهه 1970، همسو با گفتمان مسلط رفاه اجتماعی، این مفهوم معطوف به مقوله‌های کمی، عینی، سنجش‌پذیر و اقتصادی به‌مثابه علل یا موانع رفاه اجتماعی بود (حامد، 2013). 
در این دهه گفته می‌شد که رفاه اجتماعی مجموع قوانین، برنامه‌ها و خدمات سازمان‌یافته‌ای است که هدف آن تأمین حداقل نیازهای اساسی تمامی مردم کشور است. در سالهای دهه 1980، این مفهوم تغییر کرد. به‌نحوی‌که به مجموعه اقدامات و خدمات گوناگون اجتماعی به‌منظور تأمین نیازهای افراد و گروهها در جامعه و غلبه بر مسائل اجتماعی اطلاق می‌شد. در حال حاضر، یعنی از دهه 1990 به بعد، رفاه اجتماعی مجموعه شرایطی را دربرمی‌گیرد که در آن، خشنودی انسان در زندگی تأمین شود (افتخاری و توکلی، 2004).
در دهه 90 و بعد از اجلاس کپنهاگ، می‌توان گفت مدل جدیدی از رفاه در قالب توسعه اجتماعی معرفی شد. رویکرد توسعه اجتماعی، رویکردی جایگزین یا مکمل رویکرد سنتی رفاه اجتماعی محسوب می‌شود و بر این تأکید دارد که ایجاد و توسعه سرمایه اجتماعی در جامعه، باید جزئی جدایی‌ناپذیر از بخشهای به‌هم‌پیوسته خدمات و رفاه اجتماعی باشد. نظام خدمات رفاهی باید با ایجاد تحرک در شبکه‌های اجتماعی، نقش آنها را در توسعه اقتصادی جامعه پررنگ‌تر کند. رویکرد توسعه اجتماعی تنها بر مشارکت نیروی کار در بازار تأکید نمی‌کند؛ بلکه بر ارتقای شکلهای توسعه انسانی، انباشت داراییهای اجتماع به جای داراییهای فردی، استفاده از سرمایه اجتماعی در اجتماعات فقیر و توسعه بنگاههای خرد اقتصادی تأکید دارد. در رویکرد توسعه اجتماعی نسبت به رفاه اجتماعی، بر رفع تبعیضهای نژادی و جنسی تأکید می‌شود (میدگلی، 1999، به نقل از فیروزآبادی و حسینی، 2013).
درحال‌حاضر به‌طورکلی از رفاه معمولاً معانی خوشبختی، شادی، سلامت، موفقیت و شادکامی استنباط می‌شود (گریو، 2008). بااین‌حال، حتی اقتصاددانان نیز در سه دهه اخیر، توجه ویژه‌ای به شاخصهایی داشته‌اند که علاوه بر متغیرهای اقتصادی، دربرگیرنده متغیرهای اجتماعی و انسانی نیز باشد. در شاخصهای جدید رفاه، برخی اوقات شاخص درآمد از شاخص اصلی بیرون آمده و بیشتر به نیازها و دیدگاههای نظری واضح رفاه می‌پردازد؛ مثلاً شاخص کیفی فیزیکی ارائه‌شده به‌وسیله موریس در سال ۱۹۷۹، شامل امید به زندگی، مرگ‌ومیر کودکان و باسوادی است. 
شاخص کیفیت زندگی داسگوپتا و ویل، آزادیهای مدنی و حقوق سیاسی را به شاخص توسعه انسانی افزوده است. رحمان میتلهامر و واندشیندر نیز در سال ۲۰۰۳ یک شاخص ترکیبی برای رفاه در نظر گرفته‌اند که هشت بعد اجتماعی دارد که عبارتند از: ۱) ارتباطات اجتماعی ۲) هیجانات 3) سلامت ۴) شغل ۵) مواد اولیه رفاه ۶) خدمات مدنی و آزادیهای سیاسی ۷) امنیت شخصی و ۸) کیفیت محیط اطراف (بریوگر و وردیر-کوچین، 2007).
شاخصهای رفاه در چندین دهه گذشته تغییرات متعددی را پشت سر نهاد. در این دگردیسی شاهد حرکت از شاخصهای تک متغیره به شاخصهای ترکیبی، فراتر رفتن از مؤلفه‌های اقتصادی و ورود بیانگرهای اجتماعی و همچنین گسترش گروه هدف از اقشار آسیب‌پذیر به تمامی افراد جامعه بوده‌ایم.
اندازه‌گیری رفاه اجتماعی براساس مؤلفه‌های اقتصادی مانند رشد تولید ملی (درآمد ملی سرانه) شاخص رایجی بوده است. چنین شاخصی از نگرش تک‌بعدی اقتصادی به رفاه اجتماعی ناشی می‌شود. در دهه 1960 در پی ظهور آنچه جنبش بیانگرهای اجتماعی خوانده می‌شد، در نظر گرفتن رفاه اجتماعی به‌عنوان مفهوم چندبعدی نیز آغاز شد. در پی این امر سنجش رفاه اجتماعی تنها مختص به ابعاد اقتصادی نمی‌شد بلکه مواردی مانند سلامت، تحصیلات، اشتغال، محیط‌زیست و مانند آن را نیز شامل می‌شد، مؤلفه‌هایی که برای سنجش بهزیستی افراد درون اجتماع ضروری بوده است (استیگلیتز، سن و فیتوسی، 2009).
پیش‌فرض نهفته در اتخاذ تولید ملی به‌عنوان سنجش رفاه در این بود که همه افراد جامعه از اقتصاد رو به رشد بهره‌مند خواهند شد. همانند این فرض که «موج بلند همه قایقها را بالا می‌برد»، افزایش در سرانه GDP نیز متوسط درآمد هر نفر را افزایش می‌دهد که در ادامه، به شکل خودبه‌خود به سطح بالاتری از بهزیستی مبتنی بر تفکر نفع‌گرایی سنتی می‌رسد. 
در دهه 1960 و 1970 سطح بالای همبستگی بین سرانه GDP و بیانگرهای مهم بهزیستی (مانند امید به زندگی و نرخ سواد) از این تئوری حمایت می‌کرد؛ اما امروزه این همبستگی کمتر دیده می‌شود (استیگلیتز و همکاران، 2009). این شواهد منجر به توسعه شاخصهای جایگزین مانند شاخص توسعه انسانی سازمان ملل شد و تأکید از تولید به بهزیستی منتقل شد.
در دهه 1990 کارهای متعددی نشان داد که اندازه‌گیری رفاه برحسب سرانه تولید ضرورتاً منجر به توسعه بیشتر، بهزیستیِ بالاتر و یا استانداردهای زندگی ارتقاءیافته برای اعضای یک اجتماع نمی‌شود؛ بنابراین چرخشی در سنجش رفاه به‌عنوان مفهومی چندبعدی که جنبه‌های متعددی را شامل می‌شود رخ داد. درمجموع باید گفت که رویکرد بیانگرهای اجتماعی، رفاه اجتماعی را شامل مؤلفه‌ها یا حوزه‌های متعددی مانند سلامت، تحصیلات، مسکن و غیره می‌داند. درمجموع این بیانگرهای اجتماعی تصویری از رفاه یا بهزیستیِ افرادی که اجتماع موردنظر را شکل می‌دهند ارائه می‌دهند.
گسترش گروه هدف از اقشار آسیب‌پذیر به عموم جامعه از دیگر تحولاتی بود که از دهه 1980 به بعد در تعریف رفاه اجتماعی به وجود آمد. متون جامعه‌شناسی مرتبط با بهزیستی نشان می‌دهد که رفاه، تنها به اقشار آسیب‌پذیر و گروه خاصی از افراد جامعه محدود نمی‌شود، بلکه ابعاد گسترده‌تری پیدا کرده است. همان‌طور که در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تأکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته می‌شود که به لحاظ زیستی، روانی و اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد، همین شرایط در شکل گسترده‌تر در مورد رفاه افراد نیز صدق می‌کند. بدین معنا که یکی از ویژگیهای مهم رفاه اجتماعی آن است که فرد از احساس سلامت، امنیت و سرزندگی بالایی برخوردار باشد (هاستون و استروب، 2001 به نقل از هزارجریبی و صفری شالی، 2012).
بر این اساس، بیانگرهای مختلف اجتماعی و اقتصادی در یک شاخص ترکیبی واحد، یکپارچه می‌شوند. برخی از شاخصهای ترکیبی در حوزه رفاه و بهزیستی اجتماعی شامل شاخص توسعه انسانی (2011)، شاخص رفاه لگاتوم (2012)، شاخص کیفیت زندگی سالانه بین‌المللی (2011) است. در این تحقیق برای ایجاد همگنی مقالات موردبررسی، از شاخص رفاه اجتماعی لگاتوم برای تعریف عملیاتی آن و انتخاب کلیدواژه‌های جستجو بهره گرفتیم. 
همانند شاخص توسعه انسانی و شاخص کیفیت زندگی شاخص رفاه لگاتوم نیز از این دغدغه ناشی می‌شود که دستاوردهای انسانی یک کشور به شکل مکفی توسط سرانه GDP بیان نمی‌شود. برخلاف شاخص توسعه انسانی (HDI) که رتبه‌بندی کشورها تنها براساس مقیاس «توسعه» است، تحلیل شاخص لگاتوم رویکرد توسعه‌یافته‌تری به پیشرفت را ارائه می‌دهد. نمره‌های زیرشاخصها، نشانه‌ها از تغییراتی که یک کشور برای افزایش رفاه باید اتخاذ کند را ارائه می‌دهد. شاخص رفاه لگاتوم در سال 2010 برای 110 کشور، در سال 2017 برای 149 و در سال 2019 برای 167 کشور محاسبه شد و کشورها براساس شاخص کل و زیرشاخصها رتبه‌بندی شدند.
شاخص رفاه لگاتوم به‌عنوان مجموع دو آماره ترکیبی استانداردشده شامل نمره درآمد و نمره بهزیستی برای یک کشور یا منطقه تعریف می‌شود. در ابتدا شاخص لگاتوم مجموع وزن داده شده‌ای از هشت زیرشاخه استانداردشده بود: اقتصاد، کارآفرینی و فرصت، حکمرانی، آموزش، سلامت،‌ ایمنی و امنیت، آزادی فردی و سرمایه اجتماعی. هرکدام از زیرشاخصها نیز از دو مؤلفه تشکیل شده‌اند: یکی مرتبط با بهزیستی ذهنی و دیگری مرتبط با درآمد. زیرشاخصها با رگرسیون 89 متغیر از داده‌های پیمایش محاسبه می‌شوند که بیشتر آنها از مؤسسه نظرسنجی گالوپ اخذ شده است. متغیرهای وابسته در رگرسیونها برای بعد ذهنی بهزیستی «زندگی امروز» از نظرسنجی جهانی گالوپ (2010) و درآمد سرانه ملی (GDP) برای بعد درآمد هستند. تمامی متغیرها با توجه به ضرایب همبستگی‌شان به نمره درآمد و نمره بهزیستی وزن‌دهی می‌شوند (دایره المعارف تحقیقات مرتبط به کیفیت زندگی و بهزیستن، 2014). 
در سال 2018 شاخص لگاتوم با ترکیب 9 زیرشاخص یا ستون شامل کیفیت اقتصادی، محیط کاری، حکمرانی، آزادی فردی، سرمایه اجتماعی، ایمنی و امنیت، آموزش، بهداشت و محیط‌زیست، در بین 149 کشور اجرا شد. در سال 2019 شاخص رفاه از 12 زیرشاخص یا ستون در سه دسته کلی تشکیل و برای 167 کشور محاسبه شد.
در این تحقیق، شاخص رفاه لگاتوم بر شاخصهای ترکیبی دیگر به خاطر جامعیت (حداقل 9 حوزه رفاه را پوشش می‌دهد)، شمولیتِ هر دو بعد ذهنی و عینی، گستره جغرافیایی (149 کشور) و پوشش زمانی آن (از سال 2007) ترجیح داده شد. بنابراین، شاخص رفاه لگاتوم، زیرشاخصها و عناصر تشکیل‌دهنده آن، براساس نسخه اولیه سال 2009 و دیگری براساس آخرین نسخه و راهنمای مؤسسه لگاتوم ارائه می‌شود (مؤسسه لگاتوم، 2019). دلیل در نظر داشتن نسخه‌های متفاوت شاخص، بازه زمانی دوازده‌ساله جامعه آماری پژوهش بوده است.
مؤسسه لگاتوم، از سال ۲۰۰۹ میلادی تاکنون، برای ارزیابی و مقایسه میزان رفاه کشورها، با تنظیم شاخص ترکیبی رفاه که بر اساس فاکتورهای گوناگونی نظیر ثروت، رشد اقتصادی و کیفیت زندگی تنظیم می‌شود، سالانه در سطحی جهانی به رتبه‌بندی ۱۴۲ کشور (دربرگیرنده ۹۶ درصد از جمعیت کره زمین) می‌پردازد که در پنج منطقه آمریکا، اروپا، (خاورمیانه و شمال آفریقا)، آسیا - اقیانوسیه و آفریقای سیاه را با هشت زیرشاخص کلی و ۸۹ متغیر خرد مورد ارزیابی قرار می‌دهد. 
زیرشاخص اقتصاد، عملکرد کشورها را در چهار حوزه سیاستهای اقتصاد کلان، رضایت و چشم‌انداز اقتصادی، بنیانهای رشد و کارآیی بخش مالی موردسنجش قرار می‌دهد. زیرشاخص کارآفرینی و فرصت،‌ محیط کارآفرینی، افزایش فعالیتهای نوآورانه و برابری فرصت در کشورها را می‌سنجد. زیرشاخص حکمروایی، عملکرد کشورها را در سه حوزه دولت پاسخگو و کارآمد، انتخابات آزاد، مشارکت سیاسی و حاکمیت قانونی ارزیابی می‌کند. زیرشاخص آموزش عملکرد کشورها را در سه زمینه دسترسی به آموزش، کیفیت آموزش و سرمایه انسانی موردسنجش قرار می‌دهد. زیرشاخص بهداشت عملکرد کشورها را در سه عرصه برآیندهای بهداشت و سلامت، زیرساختهای سلامت و مراقبتهای پیشگیرانه می‌سنجد. 
زیرشاخص امنیت و آسایش عملکرد کشورها را از دو منظر امنیت ملی و ایمنی فردی مورد ارزیابی قرار می‌دهد. زیرشاخص آزادی فردی عملکرد و پیشرفت، کشورها را در صیانت از آزادیهای فردی و ارتقاء رواداری اجتماعی می‌سنجد. زیرشاخص سرمایه اجتماعی نیز عملکرد کشورها را در دو حوزه انسجام و مشارکت اجتماعی و شبکه‌های اجتماع - محلی و خانواده موردسنجش قرار می‌دهد.
بنابراین واژه‌های رفاه، اقتصاد، کارآفرینی و فرصت، حکمروایی، بهداشت، آموزش، ایمنی و امنیت، آزادیهای فردی و سرمایه اجتماعی و زیرشاخصهای آنها که در جدول زیر آورده شده است در جستجوی مقالات موردتوجه قرار گرفته و مقالاتی که در عنوان خود از این شاخصها و زیرشاخصهای همراه آن استفاده کرده بودند به‌عنوان مقالات مرتبط شناسایی و برای بررسیهای بعدی ذخیره می‌شدند.
در رابطه با وضعیت ایران در شاخص لگاتوم بایستی گفت که در جدیدترین رتبه‌بندی سال 2023، ایران جایگاه ۱۲6 از نظر یک کشور شاد و باسعادت و رضایت از زندگی و امید به داشتن زندگی بهتر در بین 167 کشور جهان را احراز کرده است. این رتبه از سال 2019 که در ردیف 115 قرار داشت، با سقوط 11 پله‌ای خود، هشدارهای جدی را اعلام می‌کند. در برخی زیرشاخصها مانند بهداشت و آموزش، وضعیت ایران بهتر است که توانسته میانگین را در این سطح حفظ کند. اما زیرشاخصهایی مانند آزادیهای فردی با رتبه 165، وضعیت کسب‌وکار با 162 و محیط‌زیست طبیعی یا 158، ایران را در قعر رتبه‌بندی قرار داده است. 
بر اساس این گزارش، رتبه ایران در زیرشاخصهای آزادی فردی ۱۶۵، شرایط کسب‌وکار ۱6۲، محیط طبیعی ۱۵8، حکمروایی ۱۴6، کیفیت اقتصاد ۱۳۸، ایمنی و امنیت۱۳0، محیط سرمایه‌گذاری ۱۲9، سرمایه اجتماعی 122، زیرساخت اقتصادی و دسترسی بازار ۱۰2، شرایط زندگی 81، تحصیلات ۷8 و بهداشت 58 بوده است (مؤسسه لگاتوم، 2023). بیشترین افت شاخص نسبت به سالهای قبل در سرمایه اجتماعی و شرایط کسب‌وکار بوده است.
پیشینه تجربی
پژوهشی که مستقیماً با عنوان فراتحلیل مطالعات رفاه اجتماعی باشد، یافت نشد اما فراتحلیلهایی که به لحاظ معنایی قرینگی داشته‌اند وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود.
ابراهیمی (2017) در نگاهی به پژوهشهای رفاه اجتماعی در ایران با تمرکز بر مقالات علمی- پژوهشی در دوره زمانی (2015-2003)، که شبیه‌ترین مقاله یا تحقیق به طرح پیشنهادی حاضر محسوب می‌شود، مرور و فراتحلیلی بر مقالات حوزه رفاه اجتماعی در ایران طی دوره زمانی 2015-2003 داشته است. پرسش اساسی مقاله این بوده که پژوهش رفاه اجتماعی در ایران این دوره چه ویژگیهایی داشته و به چه مسائلی پرداخته است؟ هدف اصلی این فراتحلیل، بررسی و دسته‌بندی پیشینه رفاه‌پژوهی علمی در کشور به‌منظور شناخت شباهتها و تفاوتهای این پژوهشها و دستیابی به درکی کلی از مفهوم رفاه و رفاه‌پژوهی است. 
در این پژوهش، پس از جستجو و مطالعه مقالات متعدد، 54 مقاله علمی- پژوهشی با عنوان و کلیدواژه رفاه در کشور انتخاب و موردبررسی قرارگرفته‌اند. متغیرهای اصلی بررسی‌شده در این پژوهش قلمرو رشته‌ای (حوزه مطالعاتی مقالات)، دوره زمانی بررسی مسئله، روش‌شناسی، میدان مطالعه، ابزار گردآوری مطالعات، جامعه آماری (گروههای هدف)، رهیافتهای نظری، روشهای نمونه‌گیری، واحد تحلیل، نوع تحقیق، تکنیکهای تحلیل داده‌ها، شاخصهای رفاه اجتماعی و یافته‌های مقالات بوده است. 
طبق یافته‌های این پژوهش، مقالات بررسی‌شده، بیشتر از روشهای اقتصادسنجی و پس‌ازآن، اسنادی (کتابخانه‌ای) استفاده کرده‌اند. نزدیک به نیمی از مقالات، جامعه آماری یا گروههای هدفشان را به‌درستی مشخص نکرده‌اند. واحد تحلیل اصلی مقالات، فرد و همچنین طرحها و برنامه‌ها بوده است. ضعف مسأله‌مندی و زمانمندی در بسیاری از مقالات مشاهده می‌شود. کثرت مقالات توصیفی- تحلیلی (از حیث نوع تحقیق) و کمی- کیفی (به لحاظ تکنیکهای تحلیل)، ابهام در نمونه‌گیری و ضعف نظری، ویژگی دیگر بسیاری از مقالات است. 
تمرکز بیشتر بر سویه‌های عینی رفاه اجتماعی نسبت به جنبه‌های ذهنی آن و تقلیل رفاه اجتماعی به بعد اقتصادی در شمار قابل‌توجهی از پژوهشها، مسئله دیگری است که می‌توان به آن اشاره کرد. لذا این پژوهش از نوع توصیفی فراتحلیل دسته‌بندی می‌شود و به فراتحلیل تبیینی که اندازه اثر متغیرهای پژوهشها را بررسی می‌کند، نپرداخته و فقط 54 مقاله علمی- پژوهشی با عنوان و کلیدواژه رفاه در کشور در 14 سال را انتخاب و موردبررسی قرار داده که بیشتر آسیب‌شناسی روش‌شناختی پروژه‌های انجام شده بوده تا فراتحلیل.
میرمحمدتبار و خراسانی (2018) در فراتحلیل تحقیقات انجام‌شده در حوزه مسائل اجتماعی ایران (با تأکید بر سوءمصرف مواد) استدلال کرده‌اند، به دلیل این‌که اعتیاد در جامعه ایران مسئله اجتماعی است، فراتحلیل مذکور با هدف شناسایی مهم‌ترین عوامل مؤثر بر سوءمصرف مواد در تحقیقات انجام‌شده صورت گرفته است. روش تحقیق فراتحلیل بوده و جامعه آماری تحقیق، همه مقالات با موضوع سوءمصرف مواد بوده است که در سه مجله مسائل اجتماعی ایران، رفاه اجتماعی و اعتیادپژوهی از سال 2002 تا پایان سال 2014 چاپ شده‌اند. نتایج نشان داده که بیشترین تحقیقات با روش توصیفی- تحلیلی، اسنادی و تحلیل ثانویه انجام شده است.
زاهدی اصل و پیله‌وری (2015) در مطالعه‌ای به فراتحلیل مطالعات مربوط به سلامت اجتماعی پرداخته‌اند. در این پژوهش با بهره‌گیری از روش فراتحلیل به تحلیل و ترکیب نتایج مقالات و پایان‌نامه‌های انجام شده، درزمینه سلامت اجتماعی و نیز بررسی مفهوم و نظریه‌های سلامت اجتماعی در پژوهشهای یادشده پرداخته شده است. بدین منظور تعداد 32 پژوهش انجام‌گرفته درزمینه سلامت اجتماعی با بهره‌گیری از ابزار «چک‌لیست» گزینش پژوهشها از نظر فنی و روش‌شناختی (شامل روایی و پایایی مناسب، روش نمونه‌گیری و آماری صحیح) برای بررسی انتخاب شده‌اند. 
طبق یافته‌های این تحقیق در بیشتر مطالعات صورت‌گرفته، واحد تحلیل فرد بوده و در تمام موارد از روش پیمایش برای جمع‌آوری داده‌ها استفاده شده است. همچنین نظریه سلامت اجتماعی کییز و پرسشنامه وی هدایتگر غالب تحقیقات بوده است.
محمدی و همکاران (2013) به فراتحلیل مطالعات فقر در ایران پرداخته‌اند. نتایج تحقیق آنها نشان می‌دهد یکی از چالشهای جدی بر سر راه ساختار اجتماعی-سیاسی دولتها تعریف فقر است. همیشه بر سر این مسئله که فقر چیست، کشمکش وجود داشته است. غیر از مفهوم، شناخت علل فقر همواره موردتوجه بوده و پژوهشهای بسیاری در این خصوص انجام گرفته است؛ اما این پژوهشها به دلیل تعدد و تنوع روشها و نتایج، در حل مسئله فقر چندان موفق نبوده‌اند. 
در این فراتحلیل، ۸۵ مطالعه از حوزه‌های مختلف اقتصادی و جامعه‌شناختی و جغرافیا بررسی شد. همچنین مشخص شد مطالعات اقتصادی در بحث فقر با ۶۶ درصد، غلبه انکارناپذیری دارند. ۷۲ درصد از مطالعات بررسی‌شده در این پژوهش، از متغیر وابسته فقر، ۲۱ درصد از توزیع درآمد و ۷ درصد هم از متغیر نابرابری استفاده کرده بودند.
بنابراین، تأمین اجتماعی و برنامه‌های رفاهی همزاد با صنعتی شدن و به‌طورکلی مدرنیته است که دولت رفاه و جامعه‌شناسی هم در همین امتداد شکل گرفته و توسعه یافتند. شاید دال مرکزی و محوری این رویکردها مسائل اجتماعی برآمده از فرایند مدرنیزاسیون بود. اما به‌موازات پیشرفت همه‌جانبه در کشورهای پیشگام توسعه، مفهوم رفاه از جهت‌گیری ویژه نسبت به مسائل اجتماعی و اقشار آسیب‌پذیر، به عموم جامعه و گروههای اجتماعی برخوردار گسترش یافت و سلامت و سرمایه اجتماعی و رضایت از زندگی و شادمانی را نیز در برگرفت. بر این اساس، شاخصهای متعدد ترکیبی برای سنجش رفاه اجتماعی در کشورها تعریف و ارائه شد که شاخص لگاتوم یکی از معتبرترین آنها بوده و در تحقیقی که مقاله حاضر از آن استخراج شده، مبنا قرار گرفته و وضعیت ایران در این شاخص و همچنین از طریق فراتحلیل مطالعات انجام گرفته با کلیدواژه‌های شاخص لگاتوم مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
روش
ماهیت تحقیق و واحدهای تحلیل
مطالعه حاضر از نوع مرور ادبیات با روش فراتحلیل است که ابتدا هدف پژوهش مشخص و مسئله تحقیق به‌روشنی تعریف شده و از بین مطالعات موجود، از آنهایی که با ملاکهای پژوهش هماهنگی داشتند غربال و مرور شدند؛ سپس داده‌های تحقیقات مرور شده و ویژگیهای آنها براساس هدف تحقیق تلخیص و به‌عنوان ورودی برای انجام فراتحلیل مدنظر قرار گرفتند. نتایج کمی هر مطالعه به‌صورت یک شاخص آماری مشترک، به‌طوری‌که قابل‌مقایسه باشد، تبدیل شد. سرانجام، بر اساس شاخص مشترک محاسبه شده، نتایج مطالعات ترکیب شده و به‌عنوان شاخص کلی موردبررسی قرار گرفت.
در این تحقیق، در مرور نظام‌مند به متغیرهایی از قبیل انواع همکاری محققان، روش تحقیق و واحد تحلیل مقالات، تعیین‌کننده‌های رفاه اجتماعی، نوع چارچوب و الگوی نظری مقالات پرداخته شد. بعد از مرور نظام‌مند شاخصهای آماری محاسبه‌شده در هر مقاله تلخیص و به‌اندازه اثر واحد تبدیل شد.
به‌طورکلی مرور سیستماتیک حاضر با استفاده از ساختار زیر صورت گرفت: 
یافتن همه مطالعات علمی پژوهشی مرتبط بر اساس معیارهای ورود و خروج
ارزیابی هر مطالعه بر اساس معیار عنوان رفاه اجتماعی و یا یکی از شاخصهای آن (غربالگری مرحله اول)
انتخاب مقالات و نمونه‌های پژوهش بر اساس معیار و پروتکل تحقیق (غربالگری دوم)
تحلیل محتوا و کدگذاری مقالات برگزیده
 استخراج داده‌ها و متغیرها
 تلفیق یافته‌ها به شیوهای غیرسوگیرانه
ایجاد دیدگاههای جدید به‌وسیله ترکیب یافته‌های حاصل از مطالعات مختلف
 فراهم‌کردن نتیجه‌گیریهای با ثبات با توجه به روشهای مختلف مورداستفاده در پژوهشها
جامعه آماری (محدوده جستجو)
جامعه آماری این فراتحلیل، تمامی مقالات فصلنامه‌های تخصصی رفاه اجتماعی طی 12 سال از سالهای 2008 تا پایان 2020 بود. دلیل انتخاب این دوره زمانی در دسترس بودن نسخه الکترونیک مقالات از سال 1386 به‌طور هم‌زمان برای هر چهار مجله بود. در ابتدا چهار مجله زیر به‌عنوان جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند:
1) فصلنامه رفاه اجتماعی، دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی
 2) نشریه برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبائی
 3) فصلنامه تأمین اجتماعی، مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی
 4) مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران، دانشگاه تهران
 در طول فرایند پژوهش و در مراجعه به مجلات فوق کاستیهایی در جامعه آماری پژوهش دیده شد. بدین‌صورت که دو مجله فصلنامه تأمین اجتماعی (6 سال) و مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران (1 سال) شماره‌ای منتشر نکرده بودند. با توجه به این موضوع و برای جبران کاستی ایجادشده در جامعه آماری، مجله بررسی مسائل اجتماعی دانشگاه خوارزمی در بازه سالهای 2012 تا 2020 نیز به جامعه آماری پژوهش اضافه شد.
استراتژی جستجو
در فرایند انتخاب برای افزایش پایایی و کاهش خطا، از دو مسیر به جستجوی مقالات پرداخته شد. ابتدا در هرکدام از مجلات با استفاده از امکان جستجو که در سایت مجله تعبیه شده بود با کلیدواژه‌های رفاه اجتماعی، بهزیستی، کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و زیرشاخصهای رفاه لگاتوم، جستجو انجام شد. ازآنجایی‌که در جستجوی دستی کاستیهایی در مقالات بازیابی‌شده دیده شد، برای کاهش خطا و افزایش پایایی، هرکدام از شماره‌های مجله به شکل مجزا و به ترتیب موردبررسی قرار گرفت و مقالاتی که دارای کلیدواژه رفاه اجتماعی، بهزیستی، کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و یا یکی زیرشاخصهای رفاه لگاتوم بود انتخاب و ذخیره شد. 
همچنین برای افزایش شمولیت، مقالاتی که دارای اشتراک مفهومی با مفهوم رفاه اجتماعی و شاخصهای آن بودند نیز انتخاب شدند.
انتخاب پژوهشها
برای انتخاب پژوهشهایی که مناسب هدف فراتحلیل حاضر باشند، نیازمند تعیین معیارهای انتخاب یا معیارهای شمول پژوهشها بودیم. معیارهای انتخاب نیز با توجه به چارچوب تحلیلی پژوهش و پرسش آن مشخص شد. با در نظر داشتن شاخص رفاه لگاتوم به‌عنوان چارچوب تحلیلی پژوهش و همچنین سؤال مرور نظام‌مند حاضر که ناظر بر شناسایی عوامل مؤثر بر رفاه اجتماعی بود، معیارهای شمول و انتخاب مقالات از میان جامعه آماری در دو مرحله غربالگری انجام شد. با در نظر گرفتن ملاحظات فوق، درنهایت تعداد 289 مقاله به‌عنوان ورودی، وارد مرحله دوم غربالگری شدند. از این مجموع مقاله، 130 مورد مربوط به مجله برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بود که در مرحله نهایی 29 موردبررسی شد. 37 مورد مربوط به فصلنامه تأمین اجتماعی بود و از این میان 1 مورد برای بررسی نهایی انتخاب شد. 115 مورد مربوط به فصلنامه رفاه اجتماعی بود و از این میان 13 مورد برای بررسی نهایی انتخاب شد. 7 مورد مربوط به دو فصلنامه مسائل اجتماعی ایران بود و از این میان 3 مورد برای بررسی نهایی انتخاب شد.
معیارهای اولیه ورود و خروج مقالات: در غربالگری مرحله اول، مبنا برای انتخاب مقالات و بررسی معیارهای غربالگری، عنوان مقالات بود. چنانچه کلیدواژه‌های موردنظر در عنوان مقاله وجود داشت آنگاه چکیده آن مقاله برای اطمینان بیشتر در برای تطابق با معیارهای ورود غربالگری در مرحله اول بررسی می‌شد. مبنای ارزیابی در غربالگری مرحله دوم متن کامل مقالات بود. متن کامل مقالاتی که به مرحله دوم راه یافتند برای بررسی معیارهای ورود و خروج بررسی شد. چنانچه مقاله‌ای معیارهای موردنظر را دارا بود، برای ارزیابی نهایی و استخراج داده انتخاب می‌شد و چنانچه معیارهای موردنظر را تأمین نمی‌کرد از ارزیابی نهایی خارج می‌شد. معیارهای ورود زیر برای انتخاب مقالات مدنظر قرار گرفت:
از روش کمی استفاده شده باشد.
رفاه اجتماعی و یا یکی از شاخصهای آن به‌عنوان متغیر وابسته اندازه گرفته شده باشد.
یکی از آماره‌های t، F، کای اسکوئر، Z و r برای محاسبه اندازه اثر محاسبه شده باشد.
تمامی مقالات ورودی مرحله دوم غربالگیری یعنی 244 مقاله براساس معیارهای بالا موردبررسی قرار گرفتند و درنهایت 46 مقاله واجد تمامی معیارهای موردنظر بوده و برای بررسی و تحلیل نهایی در نظر گرفته شدند. مشخصات این 46 مقاله در جدول (1) ارائه شده است.

جدول 1: مشخصات 46 مقاله باقی‌مانده برای مرور
 
کد عنوان مقاله نویسندگان سال انتشار مجله
1 مطالعه سلامت روانی و عوامل فردی و محله‌ای مؤثر بر آن (موردمطالعه: شهروندان تهرانی) آقایاری‌هیر،­ عباس‌زاده، گراوند 2017 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
2 بررسی رابطه میزان مصرف رسانه‌ها و میزان سرمایه اجتماعی شهروندان تهرانی حسین‌پور و معتمدنژاد 2012 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
3 عوامل مرتبط با کیفیت زندگی سالمندان (سالمندان شهر خمین) یزادنپور، سام آرام 2011 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
4 تحلیل کیفیت زندگی سالمندان بازنشسته تهران (با تأکید بر حمایت اجتماعی رسمی و غیررسمی) موسوی و مصطفایی 2012 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
5 عوامل مؤثر بر شکل‌گیری اعتماد اجتماعی (موردمطالعه: دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه تهران) هزارجریبی و مروتی 2012 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
6 بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه آزاد شیراز (واحد پردیس) شریفیان و فتوت 2012 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
7 بررسی رابطه سرمایه اجتماعی با احساس امنیت اجتماعی در میان مادران کودکان کم‌توان ذهنی شیخی، کمالی، جهان‌آرای 2012 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
8 میزان اعتماد اجتماعی و عوامل مرتبط با آن در بین جانبازان بنیاد شهید و امور ایثارگران شهر ری احمدی و حسینی 2012 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
9 عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی جانبازان شهرستان دزفــول لطیفی، فرخ‌وندی 2012 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
10 هویت اجتماعی و احساس امنیت (مطالعه موردی زنان تهران) شایگان و رستمی 2012 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
11 بررسی تأثیر امنیت اجتماعی بر میزان رضایت از زندگی در میان دانشجویان (مطالعه موردی: دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی و مدیریت دانشگاه آزاد تهران شمال) محسنی‌تبریزی، حیدری 2012 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
12 رابطه اعتماد اجتماعی و احساس امنیت در میان شهروندان تهرانی هزارجزیبی 2013 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
13 بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی و احساس محرومیت بر سلامت شهروندان (مطالعه موردی اصفهان) علیزاده‌اقدم، ربانی، مبارک‌بخشایش 2013 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
14 دینداری و احساس امنیت (مطالعه موردی دانش‌آموزان دختر شهر تهران) شایگان 2014 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
15 تبیین رفاه اجتماعی و تأثیر آن بر احساس امنیت (مطالعه موردی شهر اصفهان قاسمی، طاهری، مهربانی 2014 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
16 بررسی میزان احساس امنیت اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن (مطالعه موردی شهر تهران) هزارجریبی، کشوری‌چرمی، فاروقی، متقدم 2015 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
17 تحلیل جامعه‌شناختی احساس امنیت میان شهروندان اراکی در سال 1390 ساعی، شهبازی، مبارکی 2015 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
18 بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در رضایت از زندگی (موردمطالعه: شهر اهواز) باقری، حسین‌زاده، حیدری، زالی‌زاده 2016 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
19 سرمایه اجتماعی و احساس امنیت (موردمطالعه: دانش‌آموزان دبیرستانی منطقه 4 تهران) شایگان، امین‌صارمی، عباسی 2016 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
20 بررسی جامعه‌شناختی عوامل مؤثر بر امنیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار (موردمطالعه: زنان سرپرست خانوار شهر تهران) نیارمی، انصاری 2016 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
21 احساس امنیت اجتماعی و رابطه آن با رضایت از زندگی (موردمطالعه: دانشجویان دانشگاه پیام نور استان کرمانشاه) هزارجریبی، فعلی 2016 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
22 مطالعه کیفیت زندگی و عوامل مؤثر بر آن (موردمطالعه: شهروندان تهرانی) حسینی‌امین، سیدمیرزایی، ادریسی 2017 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
23 تعیین‌کننده‌های اجتماعی سلامت جسمی در میان کارکنان شهرداری منطقه یک تبریز وصالی، سام‌آرام، اسمعیلی طویل، رسولی 2017 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
24 عوامل اجتماعی مؤثر بر رضایت از زندگی موردمطالعه: شهروندان شهر کاشان در سال 2016 نیازی، گنجی، نامورمقدم 2017 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه
25 احساس امنیت اجتماعی زنان و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن؛ شهر سنندج احمدی و کلدی 2014 رفاه اجتماعی بهزیستی
26 اثرات گردشگری روستایی بر ارتقای شاخصهای رفاه اجتماعی در روستای اونار و کوجنق، شهرستان مشگین شهر ساربان، یاری‌حصار، صائب 2017 رفاه اجتماعی بهزیستی
27 تأثیرگذاری هنجارهای مشارکتی بر رفاه اجتماعی زاهدی‌مازندرانی، شیانی، علی‌پور 2014 رفاه اجتماعی بهزیستی
28 رابطه اجتماعات با رفاه ذهنی کودکان ۱۰ تا ۱۲ سال منطقه شش شهر تهران شهرکی، شیانی 2020 رفاه اجتماعی بهزیستی
29 تحلیل رابطه حکمروایی خوب کشورها و کیفیت زندگی شهرها شریف‌زادگان، قانونی 2018 رفاه اجتماعی بهزیستی
30 توسعه اقتصادی، نابرابری درآمدی و سلامت در ایران: 2007-1977 باباخانی 2009 رفاه اجتماعی بهزیستی
31 رابطه سرمایه اجتماعی با رفاه اجتماعی زاهدی، شیانی، علی‌پور 2010 رفاه اجتماعی بهزیستی
32 رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت مادران خواجه‌دادی، شریفیان‌ثانی، شیانی، کریملو 2009 رفاه اجتماعی بهزیستی
33 رابطه سرمایه اجتماعی با رفاه ذهنی کارکنان وزارت رفاه و تأمین اجتماعی برادران، حسین‌پور 2013 رفاه اجتماعی بهزیستی
34 بررسی جامعه‌شناختی رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت روان در زوجین شهر کرمان توکل، معیدفر، مقصودی 2012 بررسی مسائل تهران
35 تأثیر حمایتهای اجتماعی غیررسمی بر کیفیت زندگی سالمندان بازنشسته به‌مثابه یک مسئله اجتماعی: مطالعه صندوق تأمین اجتماعی و صندوق صنعت نفت کوششی، سعیدی، پروایی هره‌دشت 2012 بررسی مسائل تهران
36 تبیین جامعه‌شناختی تأثیر اشتغال بر سلامت روان افراد (مطالعه تجربی شاغلین و بیکاران در تهران) نایبی، رامشگر 2018 بررسی مسائل تهران
37 بررسی عوامل مؤثر بر رفاه مستمری‌بگیران بازنشسته سازمان تأمین اجتماعی مطالعه موردی بازنشستگان شعبه یک کرج خسروانی، سعیدی 2015 تأمین اجتماعی مؤسسه تأمین اجتماعی
38 سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در شهر کرمان گروسی و نقوی 2009 رفاه اجتماعی بهزیستی
39 بررسی نقش برنامه‌ریزی ناحیه‌ای بر رفاه اجتماعی از دیدگاه مردم لطیفی، قره‌باغی، حاج علی‌اکبری و شامی 2018 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
40 بررسی تأثیر اماکن مذهبی در احساس امنیت زنان (موردمطالعه: امامزاده یحیی ساری) لطیفی، قلندریان و سزگزی 2018 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
41 مقایسه سرمایه اجتماعی و رفاه ذهنی در بین سالمندان فعال و غیرفعال (با تأکید بر فعالیت بدنی شبکه‌ای) غفوری و محمدی 2020 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
42 رابطه اعتماد، آگاهی و شبکه‌های اجتماعی با رفاه اجتماعی در شهر تهران فیروزآبادی و حسینی 2014 رفاه اجتماعی بهزیستی
43 عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی (موردمطالعه: دانش‌آموزان دختر پیش‌دانشگاهی شیراز) فاتحی و اخلاصی 2014 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
44 تأثیر توسعه اجتماعی بر سلامت عمومی محمدزاده، حکمتی‌فرد و عبدالعلی‌زاد 2017 برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
45 رابطه عدالت توزیعی و سلامت در ایران باباخانی، قاسمی، رفیعی، راغفر و بیگلران 2013 رفاه اجتماعی بهزیستی
46 فقر و سرمایه اجتماعی زاهدی، ملکی و حیدری 2009 رفاه اجتماعی بهزیستی
استخراج داده (برگه استخراج داده‌ها)
خروجی نهایی مرحله غربالگری درنهایت نمونه نهایی پژوهش حاضر برای مرور سیستماتیک و فراتحلیل را تشکیل دادند. متن هرکدام از این مقالات به‌دقت بررسی شد و داده‌های موردنیاز برای تحلیل و تفسیر داده‌ها از آنها استخراج و در فایل اکسل برای تحلیلهای آماری تجمیع شد. داده‌های استخراج‌شده عبارت بودند از: عنوان مقاله، سال انتشار، تعداد نویسندگان، روش پژوهش، ابزار گردآوری داده‌ها، روش نمونه‌گیری، اندازه نمونه، جامعه آماری، واحد تحلیل، فرضیه پژوهش، متغیر (های) مستقل، متغیر (های) وابسته، تکنیک تجزیه‌وتحلیل اطلاعات (آماره‌های به‌کاررفته)، شاخص رفاه اندازه‌گیری شده و چارچوب نظری. تمامی موارد فوق از مقالات برگزیده استخراج و در فایل اکسل یکپارچه شدند.
پژوهش حاضر فراتحلیل در حوزه رفاه اجتماعی با این نقطه تمایز بود که محاسبه اندازه اثر برای عوامل مؤثر بر رفاه اجتماعی را در نظر داشت. وجه تمایز دیگر، جامعه آماری پژوهش است که درواقع همان جامعه آماری پژوهشهای منتشرشده در مجلات جامعه‌شناختی در حوزه رفاه اجتماعی بود که در فاصله زمانی بین سالهای 2008 تا 2020 در یکی از مجلات «فصلنامه رفاه اجتماعی»، «نشریه برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی»، «فصلنامه تأمین اجتماعی»، «مجله بررسی مسائل اجتماعی ایران و مجله» «بررسی مسائل اجتماعی» موردبررسی قرار گرفته بودند.
یافته‌ها
در ادامه به بررسی یافته‌های تحقیق در قالب دو بخش پرداخته شده که بخش اول نتایج حاصل از مرور نظام‌مند و بخش دوم نتایج حاصل از فراتحلیل داده‌های استخراج شده از این مطالعات است.
بخش اول: نتایج مرور نظام‌مند مقالات
در مرور نظام‌مندِ نمونه حاصل از غربالگری، مقالات منتخب براساس مواردی چون انواع همکاری پژوهشگران، روش پژوهش، واحد تحلیل، گروه هدف، متغیرهای استفاده شده، نوع چارچوب و الگوی نظری به کار رفته و شاخص رفاه سنجش شده، موردبررسی قرار گرفتند.
همکاری محققان
 بر اساس نتایج به‌دست‌آمده 3/ 4 درصد از تحقیقات موردبررسی توسط یک محقق، 50 درصد توسط 2 محقق، 32 درصد توسط سه محقق، 10 درصد توسط 4 نفر و 2/ 17 درصد توسط 5 محقق انجام شده بود. همان‌طور که نتایج نشان می‌دهد پژوهشگران در حوزه مطالعات رفاه همکاری مناسبی با یکدیگر داشته‌اند و 50 درصد از پژوهشها با حداقل دو پژوهشگر انجام شده است و تنها دو مورد از پژوهشها با یک پژوهشگر انجام شده است. همکاری محققان از آن نظر که امکان نگرش از چشم‌اندازهای متفاوت را فراهم می‌آورد نکته مثبتی تلقی می‌شود.
مقالات مرورشده از جهت روش
مورد دیگری که در مقالات بررسی‌شده موردتوجه قرار گرفت روش تحقیق بود. با توجه به اینکه یکی از معیارهای غربالگری پژوهش حاضر کمی‌بودن روش پژوهش بود، بنابراین قابل‌انتظار است که اکثر پژوهشها با روش پیمایش بوده باشد. نزدیک به 90% پژوهشهای مرور شده یعنی 41 مورد با روش پیمایش انجام شده بود. پنج پژوهش باقی‌مانده نیز از سایر روشهای کمی مانند تحلیل همبستگی، اقتصادسنجی، توصیفی-تحلیلی، تحلیلی از نوع همبستگی اکولوژیکی و روش تحلیل ثانویه کمی استفاده کرده بودند.

واحد تحلیل و گروه هدف
بر اساس نتایج به‌دست‌آمده، در اکثر پژوهشها یعنی در بیش از 84% موارد (39 مطالعه) واحد تحلیل «فرد»، در سه مطالعه (6/ 52%) واحد تحلیل «کشور» و در 2 مطالعه (4/ 34%) «خانوار» و یک پژوهش (2/ 17%) نیز دارای واحد تحلیل زوجین بوده است.
همان‌طور که مشاهده می‌شود اکثریت مطالعاتی که فرد را به‌عنوان واحد تحلیل خود انتخاب کرده‌اند نشان از غلبه نگرش «فردگرایی روش‌شناختی» در پژوهشها و کمبود نگرش تاریخی، ساختاری و کل‌گرایانه است. 
با در نظر گرفتن اینکه حوزه بررسی، رفاه اجتماعی است در حاشیه بودن نگرش کل‌گرایانه اهمیت بیشتری می‌یابد، زیرا رفاه اجتماعی خود مقوله‌ای ساختاری و کلان است. با توجه به نمونه پژوهش حاضر، به نظر می‌رسد نگرش کل‌گرایانه به مقوله رفاه اجتماعی از منظر جامعه‌شناختی از حوزه‌های مغفول در مطالعات جامعه‌شناختی رفاه اجتماعی است.
در پژوهشهایی که فرد واحد تحلیل آنها بوده است (39 مطالعه)، گروههای هدف متفاوتی موردبررسی قرار گرفته که به ترتیب گروههای شهروندان (15 مورد)، سالمندان و بازنشستگان (5 مورد)، دانشجویان (4 مورد)، دانش‌آموزان (4 مورد)، زنان (4 مورد)، مادران (2 مورد)، کارمندان (2 مورد)، جانبازان (2 مورد) و روستائیان (1 مورد) بوده است. 
در میان گروههای هدف، ویژگیهای گروههای شهروندان و دانشجویان از شمولیت بیشتری برخوردار هستند و امکان تعمیم نتایج آنها به جامعه بیشتر است. گروههای دیگر مانند بازنشستگان، زنان، جانبازان و مانند آن به دلیل برخی ویژگیهای متمایزی که دارند از میزان شمولیت نتایج آنها به جامعه کاسته می‌شود ولی از طرفی دیگر، امکان بررسی وضعیت رفاه با تمرکز و دقت بیشتری در اقشار متفاوت را فراهم می‌کند؛ امری که برای برنامه‌ریزیهای اختصاصی برای گروههای مختلف حائز اهمیت است. 
درمجموع پرتکرارترین گروه موردبررسی از آن شهروندان تهرانی است که با توجه به مرکزگرایی و حضور بیشتر محققین و دانشگاهیان در شهر تهران امری قابل پیش‌بینی است.
نظریات به کار رفته
ازآنجایی‌که پرتکرارترین متغیر موردبررسی در مطالعات بررسی‌شده سرمایه اجتماعی بوده است، بنابراین دور از انتظار نیست که بیشترین نظریات به کار رفته مرتبط با سرمایه اجتماعی باشد؛ به‌طوری‌که سرمایه اجتماعی در 14 مطالعه (30 درصد پژوهشها) به‌عنوان نظریه تبیین‌گر وجوهی از رفاه اجتماعی به کار رفته است.
 نظریاتی که اثر اعتماد اجتماعی را بررسی می‌کردند با 5 مورد (10 درصد)؛ و نظریاتی که به اثر حمایتهای رسمی و غیررسمی پرداختند با 2 مورد (4 درصد) در جایگاه سوم و چهارم در نظریات به کار رفته قرار دارند. با توجه به تغییر فرم و محتوای روابط با افزایش شهرنشینی و همچنین پژوهشهایی که از کاهش سرمایه اجتماعی در جامعه خبر می‌دهند (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 2016،2001،2004؛ فیروزآبادی و ایمانی جاجرمی، 2007)، در نظر گرفتن سرمایه اجتماعی به‌عنوان پربسامدترین نظریه در مطالعات بررسی‌شده تبیین معناداری است. 
از طرفی دیگر در کنار وضعیت خاص جامعه ایران که کثرت استفاده از نظریات سرمایه اجتماعی را مستدل می‌کند باید از تغییر کلی در سطح جهانی از تأکید صرف بر مؤلفه‌های اقتصادی و افزایش توجه به مؤلفه‌های اجتماعی همچون سرمایه اجتماعی در وضعیت رفاهی جوامع نیز یاد کرد (استیگلیتز و همکاران، 2009). بر اساس مبانی نظری این بحث، تغییر رویکرد بررسی وضعیت رفاه اجتماعی از مقوله‌ای صرفاً اقتصادی به مقوله‌ای چندوجهی و اجتماعی قابل‌مشاهده است.
پس از رویکرد سرمایه اجتماعی، نظریاتی که بر عوامل مؤثر بر احساس امنیت به‌عنوان یکی از شاخصهای رفاه تمرکز داشته‌اند با 7 مورد (15 درصد) جایگاه بعدی را داشته‌اند. با در نظر گرفتن این نکته که رویکردهای جامعه‌شناختی برای برداشت افراد و گروهها از یک وضعیت اهمیت بیشتری از وضعیت عینی آن قائل هستند در بررسی شاخص امنیت نیز بر احساس امنیت تأکید داشته‌اند. 
احساس امنیتی که بی‌تردید از وضعیت عینی امنیت در جامعه متأثر است اما لزوماً با آن همپوشانی کامل ندارد و متغیرهای دیگری علاوه بر وضعیت عینی امنیت، احساس امنیت در افراد را متأثر از خود می‌کنند. بنابراین در بررسی نظریات احساس امنیت، احساس امنیت از جنبه‌های مختلف موردبررسی قرار گرفتند.
پس از دو رویکرد عمده ذکرشده، نظریات «هویت اجتماعی»، «رضایت از زندگی»، «کیفیت زندگی»، «نظریات سلامت» و «نظریات مطالعات سالمندی» هرکدام در دو پژوهش استفاده شدند. بقیه نظریات هرکدام در یک مطالعه به کار رفتند. مانند انواع نظریات توسعه، «توسعه اقتصادی»، «توسعه اجتماعی» و «توسعه گردشگری» که هرکدام یک مطالعه را به خود اختصاص دادند. نظریات «عدالت توزیعی و نابرابری درآمدی»، «نظریات فقر» نیز هرکدام در یک مطالعه استفاده شده‌اند و رویکرد اقتصادی‌تری به رفاه اجتماعی اتخاذ کرده‌اند. 
در انتها، نظریات «دینداری»، «رفاه ذهنی»، «نظریه محرومیت پنهان» قرار دارند که هرکدام نیز در یک پژوهش به‌کاررفته‌اند.
شاخصهای رفاهی سنجش‌شده
با توجه به ابعاد رفاه در شاخص لگاتوم که از معیارهای غربالگری پژوهش بوده است، ابعاد متفاوتی از رفاه اجتماعی موردتوجه قرار گرفتند. با در نظر گرفتن اینکه جامعه آماری پژوهش حاضر، مجلات حوزه جامعه‌شناسی را در برداشتند، بنابراین دور از ذهن نیست که ابعاد اجتماعیِ رفاه اجتماعی بیشتر موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته باشد. در این میان «امنیت» با 21 درصد، بیشترین میزان را به خود اختصاص داده است. 
بعد دیگری که پژوهشگران به آن علاقه‌مند بودند بعد «سلامت» بود. 19 درصد از پژوهشها عوامل مؤثر بر سلامت را موردسنجش خود قرار داده‌اند. مؤلفه دیگری که موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته «کیفیت زندگی» با 17 درصد بوده و مفهوم سرمایه اجتماعی که پرتکرارترین متغیر در عوامل اثرگذار بر رفاه اجتماعی است، در بخش متغیرهای مستقل یا شاخص رفاه با 10 درصد رتبه چهارم را دارد که بیانگر اهمیت سرمایه اجتماعی در مطالعات رفاه است. 
«رضایت از زندگی» متغیر بعدی در 8/ 6 درصد از پژوهشها به‌عنوان شاخصی از رفاه اجتماعی سنجیده شده بود. دو پژوهش یعنی 4/ 3 درصد نیز «رفاه ذهنی» را به‌عنوان متغیر وابسته خود انتخاب کرده بودند. شاخص «رفاه اجتماعی اروپا» در 4/ 3 درصد از پژوهشها به‌عنوان شاخص رفاه سنجیده شده بود. سایر شاخصها شامل رفاه اجتماعی روستایی، رفاه فردی، رفاه نهادی، وضعیت رفاهی و رفاه اجتماعی با هشت زیرشاخص هر مدام در یک مطالعه سنجیده شده بودند.
متغیرهای مستقل
در این بخش، متغیرهای مستقلی که به‌عنوان متغیرهای اثرگذار بر رفاه اجتماعی موردبررسی قرارگرفته‌اند مرور شد. با توجه به تعدد متغیرهای به کار رفته در پژوهشها و برای نظم‌دهی به آنها، متغیرهای مستقل در چهار دسته و به این منظور، ابتدا متغیرها براساس امکان انجام فراتحلیل طبقه‌بندی شدند. با توجه به ضرورت وجود حداقل سه مطالعه، متغیرهایی که در بیش از سه مطالعه تکرار شده بودند در دسته متغیرهایی قرار گرفتند که امکان محاسبات آماری فراتحلیل را داشته‌اند. 
سایر متغیرهای باقیمانده که امکان فراتحلیل نداشته‌اند نیز به سه دسته متغیرهای کلان، متغیرهای خاص وابسته به گروه هدف و متغیرهای اکولوژیکی تقسیم شدند. متغیرهای کلان مانند عدالت، سلامت و مانند آن، متغیرهایی بودند که به دلیل ماهیت عامشان شمولیت بیشتری داشته و محدود به ویژگیهای گروه هدف نبودند. متغیرهایی را خاص می‌نامیم که با توجه به ویژگیهای گروه هدف در نظر گرفته شده بودند و شمولیت کمتری داشتند. 
همان‌طور که در بخش گروه هدف اشاره شد، گروههای اجتماعی خاصی مانند، جانبازان، بازنشستگان و یا دانش‌آموزان و یا محیط‌های خاصی مثل مدرسه و خانواده و امثالهم، به‌عنوان جامعه آماری در این پژوهشها انتخاب شده بودند. درنهایت متغیرهای اکولوژیکی بودند که واحد تحلیل به‌صورت فرافردی و به عبارتی مطالعه در سطح اکولوژیک و یا حوزه مأموریت حکمرانی و سیاست‌گذاری کلان مثل محیط‌زیست، فقر و نابرابری، ضریب جینی و رشد اقتصادی در این دسته‌بندی قرار داشتند. با توجه به اینکه در هر مطالعه بیش از یک متغیر به‌عنوان متغیر مستقل سنجیده شده بود، بنابراین مجموع فراوانی متغیرهای موردبررسی بیش از مجموع مطالعات نمونه یعنی بیش از 46 مورد شد.
بخش دوم: فراتحلیل عوامل مؤثر بر رفاه اجتماعی
مدل و متغیرهای مناسب برای ورود به فراتحلیل
دو نوع مدل در ترکیب نتایج و فراتحلیل وجود دارد. مدل ثابت و مدل تصادفی. در مدل ثابت، تنها تفاوت مطالعات، حجم نمونه است و مطالعات متعدد شباهتهایشان به هم آن‌قدر زیاد است که آنها را می‌توان نمونه‌های متعدد از یک جامعه دانست و تنها تفاوت در حد تفاوت در داخل یک مطالعه است. اما در مدل تصادفی تمامی مطالعات را نمی‌توان نمونه‌ای از یک جامعه یکسان دانست بلکه هر مطالعه، جامعه مشخصی را بررسی کرده است. بنابراین، با توجه به گوناگونی مطالعات بررسی‌شده، مدل تصادفی برای فراتحلیل مناسب بود. اما در خصوص متغیرهای واردشده به فراتحلیل و با توجه به ضرورت وجود حداقل سه مطالعه برای انجام آن، متغیرهایی که در سه مطالعه یا بیش از آن تکرار شده بودند، امکان محاسبات آماری فراتحلیل را داشتند که در ادامه متغیرهای موردنظر و تحلیلهای آماری متناسب ارائه می‌شود.
سرمایه اجتماعی
برای بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی، مطالعاتی که متغیر سرمایه اجتماعی را به‌عنوان مستقل و رفاه اجتماعی را متغیر وابسته مدنظر قرار داده بودند وارد تحلیل شدند. تعداد این مطالعات 14 مورد بود. ضریب همبستگی پیرسون به‌عنوان شاخص اندازه اثر مشترک در تمامی این مطالعات مدنظر قرار گرفت و شاخص کل اثر این مطالعات بر اساس فراتحلیل مطالعات همبستگی برآورد شد. بر اساس بررسی صورت‌گرفته 4823 نمونه در این 14 مطالعه بررسی شده بود. نتایج آزمون همگنی حکایت از معناداری این آزمون داشت که نشان می‌دهد مطالعات تا حد زیادی ناهمگون هستند و تلفیق آنها با الگوی اثر ثابت موجه نیست و باید از الگوی اثر تصادفی به‌منظور ترکیب نتایج استفاده کرد. درواقع این آزمون به ما می‌گوید که 14 فرضیه مربوط به رابطه سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی، به لحاظ ویژگیها و مشخصه‌های مطالعه به‌شدت متفاوت هستند. 
بررسی شاخص ناهمگنی نیز نشان داد که میزان ناهمگنی بین این مطالعات برابر با 4/ 93 درصد بود (جدول 2). با توجه به مدل تصادفی فراتحلیل صورت‌گرفته، مقدار شاخص اثر کل 378/ 0 با فاصله اطمینان 95 درصد بین 353/ 0 تا 402/ 0 به دست آمد که نمایانگر یک ضریب همبستگی متوسط، مثبت و معنادار است. به‌عبارتی‌دیگر بر اساس 14 مطالعه موردبررسی مشخص شد که بین سرمایه اجتماعی و شاخص رفاه اجتماعی رابطه آماری مثبت و معناداری وجود دارد (جدول 2).
اعتماد اجتماعی
رابطه بین اعتماد اجتماعی با احساس امنیت اجتماعی در شش مطالعه و با رفاه اجتماعی در دو مطالعه موردبررسی قرار گرفته بود. طبق شاخص مؤسسه لگاتوم امنیت نیز یکی از ابعاد رفاه اجتماعی است بنابراین در این مطالعه نیز هر دو متغیر وابسته امنیت و رفاه اجتماعی ذیل رفاه اجتماعی قرار گرفته و به‌طور هم‌زمان نتایج این هشت مطالعه وارد فراتحلیل شد. 
ضریب همبستگی پیرسون به‌عنوان شاخص اندازه اثر مشترک در تمامی این مطالعات مدنظر قرار گرفت و شاخص کل اثر این مطالعات بر اساس فراتحلیل مطالعات همبستگی برآورد شد. بر اساس بررسی صورت‌گرفته 2563 نمونه در این 8 مطالعه بررسی شده بود. نتایج آزمون همگنی حکایت از معناداری این آزمون داشت که نشان می‌دهد مطالعات تا حد زیادی ناهمگون هستند ترکیب آنها با الگوی آثار ثابت موجه نیست و باید از الگوی آثار تصادفی به‌منظور ترکیب نتایج استفاده کرد. درواقع این آزمون به ما می‌گوید که 8 فرضیه مربوط به رابطه اعتماد اجتماعی و رفاه اجتماعی، به لحاظ ویژگیها و مشخصه‌های مطالعه به‌شدت متفاوت هستند. بررسی شاخص ناهمگنی نیز نشان داد که میزان ناهمگنی بین این مطالعات برابر با 94 درصد است (جدول 2). 
با توجه به مدل تصادفی فراتحلیل صورت‌گرفته، مقدار شاخص اثر کل 405/ 0 با فاصله اطمینان 95 درصد بین 262/ 0 تا 530/ 0 به دست آمد که نمایانگر یک ضریب همبستگی مثبت و معنادار است. به‌عبارتی‌دیگر بر اساس هشت مطالعه موردبررسی مشخص شد که بین اعتماد اجتماعی و شاخص رفاه اجتماعی رابطه آماری مثبت و معناداری وجود دارد (جدول 2).
امنیت
احساس امنیت ازلحاظ شغلی، اجتماعی، احساس امنیت و امنیت شهروندی در هفت مطالعه موردبررسی قرار گرفته بود. در این هفت مطالعه رابطه بین هر یک از متغیرهای نامبرده با رفاه اجتماعی موردبررسی قرار گرفته بود. ضریب همبستگی پیرسون به‌عنوان شاخص اندازه اثر مشترک در تمامی این مطالعات مدنظر قرار گرفت و شاخص کل اثر این مطالعات بر اساس فراتحلیل مطالعات همبستگی برآورد شد. بر اساس بررسی صورت‌گرفته 2546 نمونه در این 7 مطالعه بررسی شده بود. نتایج آزمون همگنی حکایت از معناداری این آزمون داشت که نشان می‌دهد مطالعات تا حد زیادی ناهمگون هستند ولی تلفیق آنها با الگوی آثار ثابت موجه نیست و باید از الگوی آثار تصادفی به‌منظور ترکیب نتایج استفاده کرد. درواقع این آزمون به ما می‌گوید که 7 فرضیه مربوط به رابطه بین امنیت و رفاه اجتماعی، به لحاظ ویژگیها و مشخصه‌های مطالعه به‌شدت متفاوت هستند. بررسی شاخص ناهمگنی نیز نشان داد که میزان ناهمگنی بین این مطالعات حدوداً برابر 97 درصد است (جدول 2). 
با توجه به مدل تصادفی فراتحلیل صورت‌گرفته، مقدار شاخص اثر کل 405/ 0 با فاصله اطمینان 95 درصد بین 203/ 0 تا 574/ 0 به‌دست‌آمده که نمایانگر یک ضریب همبستگی متوسط، مثبت و معنادار است. به‌عبارتی‌دیگر بر اساس هفت مطالعه موردبررسی مشخص شد که بین امنیت و رفاه اجتماعی رابطه آماری مثبت و معناداری وجود دارد (جدول 2).
پایگاه اقتصادی-اجتماعی
رابطه پایگاه اقتصادی-اجتماعی با برخی ابعاد رفاه اجتماعی ازجمله سلامت روان، اعتماد اجتماعی، رفاه اجتماعی و احساس امنیت اجتماعی موردبررسی قرار گرفته است. برای همین منظور و طبق تعریف مؤسسه لگاتوم از رفاه اجتماعی تمامی این پنج مطالعه به‌طور هم‌زمان وارد فراتحلیل شدند. ضریب همبستگی پیرسون به‌عنوان شاخص اندازه اثر مشترک در تمامی این مطالعات مدنظر قرار گرفت و شاخص کل اثر این مطالعات بر اساس فراتحلیل مطالعات همبستگی برآورد شد. 
بر اساس بررسی صورت‌گرفته 1836 نمونه در این 5 مطالعه بررسی شده بود. نتایج آزمون همگنی حکایت از معناداری این آزمون دارد که نشان داد که مطالعات تا حد زیادی ناهمگون هستند ولی تلفیق آنها با الگوی آثار ثابت موجه نیست و باید از الگوی آثار تصادفی به‌منظور ترکیب نتایج استفاده کرد. درواقع این آزمون به ما می‌گوید که پنج فرضیه مربوط به رابطه بین پایگاه اقتصادی-اجتماعی و رفاه اجتماعی، به لحاظ ویژگیها و مشخصه‌های مطالعه به‌شدت متفاوت هستند. بررسی شاخص ناهمگنی نیز نشان داد که میزان ناهمگنی بین این مطالعات حدوداً برابر 78 درصد است (جدول 2). با توجه به مدل تصادفی فراتحلیل صورت‌گرفته، مقدار شاخص اثر کل 207/ 0 با فاصله اطمینان 95 درصد بین 300/ 0 تا 111/ 0 به‌دست‌آمده که نمایانگر یک ضریب همبستگی مثبت و معنادار است.
دینداری
در چهار مطالعه رابطه بین دینداری با احساس امنیت اجتماعی موردبررسی قرار گرفته بود. در تمامی این مطالعات رابطه مثبت و معناداری بین این دو متغیر گزارش شده است. ضریب همبستگی پیرسون به‌عنوان شاخص اندازه اثر مشترک در تمامی این مطالعات مدنظر بوده و شاخص کل اثر این مطالعات بر اساس فراتحلیل مطالعات همبستگی برآورد شد. بر اساس بررسی صورت گرفته 1236 نمونه در این 4 مطالعه بررسی شده بود. نتایج آزمون همگنی حکایت از معناداری این آزمون داشت که نشان می‌دهد مطالعات تا حد زیادی ناهمگون هستند ولی تلفیق آنها با الگوی آثار ثابت موجه نیست و باید از الگوی آثار تصادفی به‌منظور ترکیب نتایج استفاده کرد. درواقع این آزمون به ما می‌گوید که چهار فرضیه مربوط به رابطه بین دینداری و رفاه اجتماعی، به لحاظ ویژگیها و مشخصه‌های مطالعه به‌شدت متفاوت هستند. بررسی شاخص ناهمگنی نیز نشان داد که میزان ناهمگنی بین این مطالعات برابر 84 درصد است (جدول 2). با توجه به مدل تصادفی فراتحلیل صورت‌گرفته، مقدار شاخص اثر کل 291/ 0 با فاصله اطمینان 95 درصد بین 156/ 0 تا 415/ 0 به دست آمده که نمایانگر یک ضریب همبستگی پائین، مثبت و معنادار است. درنهایت بر اساس چهار مطالعه موردبررسی، مشخص شد که بین دینداری و احساس امنیت اجتماعی رابطه آماری مثبت و معناداری وجود دارد (جدول 2).
جدول 2: مقادیر شاخص ترکیبی و همگنی مطالعات

بحث 
پژوهش حاضر براساس معیارهای غربالگری خود، به‌مرور و فراتحلیل مطالعاتی پرداخت که از روشهای کمی و آماری بهره برده بودند. بنابراین، مطالعاتی از حوزه رفاه که روشهای کیفی، تاریخی و مدل‌سازی را به کار بسته بودند از غربالگری و تمرکز پژوهش حاضر خارج شدند. از طرفی دیگر، جامعه آماری پژوهش، مجلات حوزه جامعه‌شناسی بودند و از منظر جامعه‌شناختی به مقوله رفاه و عوامل مؤثر بر آن می‌پرداختند. بنابراین نتایج پژوهش حاضر بیشتر شامل عوامل یا متغیرهای اجتماعی مؤثر بر رفاه اجتماعی بوده است.
در پژوهشهای بررسی‌شده همان‌طور که در بخش واحد تحلیل دیدیم، نزدیک به 84% درصد از پژوهشها فرد را واحد تحلیل خود قرار داده بودند و کمبود پژوهشها با واحد تحلیلهای کلان‌تر مشهود است. با در نظر گرفتن این امر که پژوهشهای بررسی شده کمی و آماری بوده‌اند و امکان تحلیلهای کلان را داشتند، اما با فقدان سطح تحلیلهای کل‌گرایانه‌ای مانند سطوح اکولوژیک و یا حکمرانی از اهمیت آنان در تبیین مسئله رفاه اجتماعی در ایران کاسته شده است. زیرا رویکردهای کمی و آماری بستر مناسبی برای تحلیلهای کلان فراهم می‌آورد، اما با تجمع واحد تحلیلی در سطح فرد، این امکان به‌شدت کاهش می‌یابد. 
قلّت رویکردهای کل‌گرایانه در مطالعات رفاه اجتماعی، هنگامی بیشتر اهمیت می‌یابد که به خاطر بیاوریم که رفاه اجتماعی خود مقوله‌ای کلان و ساختاری است. ازاین‌رو، بررسی عوامل مؤثر بر آن و شدت و ضعف آن در طول زمان، از خلال رویکردهای کل‌گرایانه، بصیرتهای قابل‌توجهی در اختیار پژوهشگران قرار می‌دهد. نتایج پژوهش حاضر اما نشان داد نگرش کل‌گرایانه به مقوله رفاه اجتماعی از حوزه‌های مغفول در مطالعات جامعه‌شناختی رفاه اجتماعی است.
در بررسی گروههای هدف مطالعات انتخاب شده، شهروندان با 38 درصد بیشترین فراوانی را در میان گروههای هدف به خود اختصاص داده بودند. به دلیل خصلت عام شهروندان به‌عنوان گروه هدف، متغیرهای موردبررسی در این پژوهشها نیز عام بوده که به همین دلیل نتایج این دسته از پژوهشها امکان تعمیم بیشتری دارند. زیرا متغیرهای موردبررسی آنها فراتر از ویژگیهای این یا آن گروه خاص، شمولیت بیشتری را در بر می‌گرفتند. برخی از پژوهشها نیز با تمرکز بر گروههای هدف خاص، به شکل جزئی‌تری به وضعیت رفاه در ارتباط با آن قشر خاص می‌پرداختند. از میان گروههای اجتماعی، در پژوهشهای بررسی شده که فرد را واحد تحلیل خود قرار داده بودند سالمندان و بازنشستگان در 5 مطالعه (12 درصد) بیشترین فراوانی را داشتند. با توجه به رده سنی حساس و آسیب‌پذیری بیشتر این گروه، چگونگی وضعیت رفاهی تأثیر و تبعات بسیار و مستقیمی بر سلامت و کیفیت زندگی آنان دارد. ازاین‌رو در نظر گرفتن سالمندان و بازنشستگان به‌عنوان گروه هدف به‌واسطه آسیب‌پذیری بیشتر این گروه لازم و ضروری است تا با در نظر گفتن ویژگیها و نیازمندهای خاص این گروه وضعیت رفاه و عوامل مؤثر بر آن در زندگی سالمندان و بازنشستگان با دقت و موشکافی بیشتری موردبررسی قرار گیرد تا در صورت امکان نتایج این پژوهشها از سوی نهادهای مسئول برای افزایش رفاه و کیفیت زندگی آنها به کار رود.
پس از سالمندان و بازنشستگان با فاصله‌ای نزدیک، دانش‌آموزان، دانشجویان و زنان هرکدام در 4 پژوهش (10 درصد) بیشترین فراوانی را داشته‌اند. دانشجویان احتمالاً به دلیل دسترسی بیشتر، گروه هدف مناسب و در دسترسی برای پژوهشگران بودند. دانش‌آموزان و زنان نیز به دلیل ویژگیها و شرایط منحصربه‌فرد خود، نیازمند بررسی ویژه برای عوامل اثرگذار بر وضعیت رفاهی خود بودند. فراوانی بعدی در گروههای موردعلاقه پژوهشگران شامل جانبازان، مادران و کارمندان بود که هرکدام در دو پژوهش به‌عنوان گروه هدف موردبررسی قرار گرفتند. درنهایت روستاییان تنها در یک پژوهش به‌عنوان گروه هدف انتخاب شدند که با توجه به جمعیت روستایی کشور و شرایط رفاهی ویژه این گروه، سهم اندکی از پژوهشهای حوزه رفاه را شامل می‌شود.
از معیارهای غربالگری پژوهش حاضر وجود کلیدواژه رفاه اجتماعی و یا یکی از شاخصهای آن براساس شاخص رفاه اجتماعی مؤسسه لگاتوم بوده است. در مرور و بررسی پژوهشهای جامعه آماری هیچ پژوهشی که به شکل صریح شاخص لگاتوم را به‌عنوان شاخص رفاه اجتماعی خود ذکر کرده باشد، یافت نشد. 
درمجموع تعداد کمی از پژوهشها (21 درصد) ترکیبی از متغیرها را به‌عنوان شاخص رفاه به کار برده بودند. اکثر مطالعات بررسی شده، تنها یکی از شاخصهای موجود در شاخص رفاه اجتماعی لگاتوم مانند امنیت، سرمایه اجتماعی یا سلامت را به‌عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته بودند. با توجه به چندوجهی بودن شاخص رفاه و جایگزینی شاخصهای ترکیبی به جای شاخصهای تک‌بعدی (استیگلیتز و همکاران، 2009)، کمبود مطالعاتی که از شاخص ترکیبی رفاه بهره برده باشند، از ضعفهای موجود در مطالعات رفاه اجتماعی است. 
اکثر پژوهشها به نحوی از متغیرهای اجتماعی موجود در شاخص لگاتوم استفاده کرده بودند اما به‌طور خاص از این شاخص و یا از سایر شاخصهای ترکیبی استفاده نکرده بودند که شاید عمده دلیل آن، دشواریها و دقت و زحمت بهره‌برداری از این شاخصها است که شاید به دلیل بودجه و یا فرصت زمانی کم این پژوهشها، استفاده از شاخصهای ترکیبی در تحقیقات رفاه اجتماعی ایران، از اقبال چندانی برخوردار نیست.
شاخصهای ترکیبی با یکپارچه کردن وجوه مختلف رفاه اجتماعی امکان تحلیلهای جامع و یکپارچه‌تری را فراهم می‌کنند و کمتر در دام تقلیل‌گرایی می‌افتند. همچنین با ادغام سویه‌های مختلف رفاه، امکان بیشتری برای ترسیم چگونگی وضعیت موجود رفاه اجتماعی را فراهم می‌کنند. هرچه رفاه سنجیده شده به وضعیت عینی آن نزدیک‌تر باشد، نتایج به دست آمده نیز از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود و تصویری واقعی‌تر از وضعیت رفاه و عوامل مؤثر بر آن ارائه می‌کند که نتایج قابل کاربردی مناسبی در پی خواهد داشت.
 در بحث شاخصهای بررسی شده در این مطالعه، بیشترین فراوانی با 21 درصد (10 پژوهش) از آن امنیت بود که به نظر می‌رسد از طرف پژوهشگران و یا حکمرانان به‌عنوان یک مسئله رفاهی مطرح بوده است. دومین شاخص از شاخصهای رفاه اجتماعی لگاتوم که موردتوجه پژوهشگران قرار گرفت، شاخص «سلامت» بود. 19 درصد از پژوهشها عوامل مؤثر بر سلامت و 17 درصد «کیفیت زندگی» را به‌عنوان مؤلفه رفاهی اجتماعی موردسنجش خود قرار داده بودند. مفهوم «سرمایه اجتماعی» که پرتکرارترین متغیر در عوامل اثرگذار بر رفاه اجتماعی در بخش متغیر مستقل یا شاخص رفاه سنجیده شده نیز با 10 درصد رتبه چهارم را دارد. «رضایت از زندگی» متغیر بعدی بوده که در 8/ 6 درصد از پژوهش به‌عنوان شاخصی از رفاه اجتماعی سنجیده شده بود. 
دو پژوهش یعنی 4/ 3 درصد نیز «رفاه ذهنی» را به‌عنوان متغیر وابسته خود انتخاب کرده بودند. شاخص «رفاه اجتماعی اروپا» نیز در 4/ 3 درصد از پژوهشها به‌عنوان شاخص مورداستفاده قرار گرفته بود. سایر شاخصهای به کار رفته شامل رفاه اجتماعی روستایی، رفاه فردی، رفاه نهادی، وضعیت رفاهی، هرکدام تنها در یک پژوهش یعنی 2/ 17 درصد از پژوهشها به‌عنوان شاخص رفاه دیده شده بودند.
بر اساس آنچه گفته شد، سرمایه اجتماعی از طرفی پرتکرارترین متغیر بود اما در بحث استفاده از نظریه، سرمایه اجتماعی پرکاربردترین نظریه در رابطه با رفاه اجتماعی و شاخصها و عوامل مؤثر بر آن در مطالعات بررسی شده، با 46 درصد از کل نمونه بود. به‌طوری‌که 14 مطالعه به‌طور مستقیم از نظریات سرمایه اجتماعی برای تبیین استفاده کردند. به این تعداد باید پنج پژوهشی که نظریه اعتماد اجتماعی و دو مطالعه‌ای که نقش حمایتهای رسمی و غیررسمی را به‌عنوان عوامل تبیین‌گر به کار برده بودند را نیز افزود. زیرا هم اعتماد اجتماعی و هم حمایتهای رسمی و غیررسمی هر یک وجوهی از سرمایه اجتماعی هستند و در گفتمان سرمایه اجتماعی قرار می‌گیرند. 
پس از رویکرد سرمایه اجتماعی، نظریاتی که بر عوامل مؤثر بر «احساس امنیت» به‌عنوان یکی از شاخصهای رفاه تمرکز داشته‌اند با 15 درصد جایگاه بعدی را داشته‌اند.
پس از دو رویکرد عمده ذکرشده، نظریه‌های «هویت اجتماعی»، «رضایت از زندگی»، «کیفیت زندگی»، «سلامت» و «نظریه‌های مطالعات سالمندی» هرکدام در دو پژوهش استفاده شده‌اند. بقیه نظریه‌ها مانند انواع توسعه، «توسعه اقتصادی»، «توسعه اجتماعی» و «توسعه گردشگری»، نظریه‌های «عدالت توزیع و نابرابری درآمدی»، «نظریات فقر»، نظریات «دینداری»، «رفاه ذهنی» و «نظریه محرومیت پنهان» هرکدام در یک مطالعه به‌کاررفته‌اند.
بخشی از اقبال به رویکرد سرمایه اجتماعی در تبیین رفاه اجتماعی متأثر از چرخش جهانی در نوع مواجهه و ارزیابی رفاه اجتماعی، هم به‌نوعی حکایت از پیروی مسئله اجتماعی ایران از رویکردهای مسئله‌محور غربی و اروپایی توسط پژوهشگران این حوزه است. چرخشی در نگرش به رفاه اجتماعی از مقوله‌ای اقتصادی که متأثر از عوامل و فرایندهای کلان اقتصادی است به‌سوی نگاهی جامع‌تر که از مؤلفه‌های اقتصادی فراتر می‌رود و متغیرها و مؤلفه‌های اجتماعی را نیز در توضیح و تبیین وضعیت رفاه اجتماعی دخیل می‌کند، در محافل علمی و دانشگاهی جهان صورت گرفته است. 
در این تغییر نگرش به رفاه اجتماعی، سرمایه اجتماعی یکی از مفاهیمی بود که هم به‌عنوان عوامل اثرگذار بر وضعیت رفاه و هم به‌عنوان بخشی از شاخصهای ترکیبی رفاه اجتماعی، بسیار موردتوجه پژوهشگران قرار گرفت. سرمایه اجتماعی خود متغیری از رفاه اجتماعی در شاخصهای ترکیبی مانند شاخص لگاتوم است و هم می‌تواند به‌عنوان متغیری مستقل بر وجوه دیگر رفاه اجتماعی اثر بگذارد و از عوامل اثرگذار بر رفاه اجتماعی باشد. 
توضیح دیگری که نشان‌دهنده اهمیت سرمایه اجتماعی با وجود این‌که مفهومی نسبتاً جدید و اخیر در مطالعات رفاه اجتماعی محسوب می‌شود، پروبلماتیک بودن آن در جامعه ایران است. جامعه ایران به‌واسطه تغییرات ساختاری کلانی که در چندین دهه گذشته تجربه کرده، شاهد تحول در فرم و محتوای روابط و به عبارتی در سرمایه اجتماعی در جامعه و حوزه حکمرانی بوده است. براساس اکثر پژوهشها و پیمایشها، این تغییرات، کاهش سرمایه اجتماعی را در پی داشته است (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 2016،2001،2004؛ فیروزآبادی و ایمانی جاجرمی، 2007). ازاین‌رو توجه به سرمایه اجتماعی و پیامدهای کاهش آن در سطح جامعه و ازجمله تبعات آن بر وضعیت رفاه اجتماعی با توجه به شرایط کنونی جامعه، دغدغه و نگرانی معناداری است.
در مرور پژوهشها، عوامل اثرگذار بر رفاه اجتماعی از پژوهشها استخراج شدند. همان‌طور که ملاحظه شد، متغیرهای متعددی در پژوهشها براساس هدف پژوهش و جامعه هدف موردبررسی قرار گرفتند. پرتکرارترین این متغیرها برای انجام محاسبات آماری و فراتحلیل یافته‌ها با استفاده از مدل تصادفی ترکیب شدند. همان‌طور که در بخش یافته‌ها دیدیم، متغیرهای «امنیت»، «اعتماد اجتماعی»، «سرمایه اجتماعی»، «دینداری» و «پایگاه اقتصادی-اجتماعی» به ترتیب بیشترین اندازه اثر را بر رفاه اجتماعی داشتند.
در متغیر امنیت، نتایج آزمون همگنی حکایت از معناداری این آزمون دارد که نشان می‌دهد مطالعات تا حد زیادی ناهمگون‌اند و تلفیق آنها با مدل ثابت موجه نیست و باید از مدل تصادفی برای ترکیب نتایج استفاده کرد. در متغیر اعتماد اجتماعی معناداری آزمون همگنی نشان می‌دهد که نتایج تلفیق اثرها در این متغیر را به‌صورت تصادفی باید بررسی کرد. همچنین، با توجه به آزمون همگنی و اثرهای ترکیب تصادفی، رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفاه اجتماعی، نمایانگر یک ضریب همبستگی متوسط، مثبت و معنادار است. 
نتایج آزمون ترکیبی تصادفی برای متغیرهای دینداری و پایگاه اقتصادی-اجتماعی با رفاه اجتماعی یک ضریب همبستگی پایین، مثبت و معنادار است. سه متغیر اول که بیشترین فراوانی در مطالعات را داشته و هم‌چنین بیشترین اندازه اثر را داشته‌اند یعنی، امنیت، اعتماد اجتماعی و سرمایه اجتماعی؛ هرکدام خود یکی از شاخصهای سنجش رفاه اجتماعی هستند. این امر نشان‌دهنده رابطه متقابل میان متغیرهای مختلف و وجوه مختلف رفاه اجتماعی است. نتایج این پژوهش نشان داد که رفاه اجتماعی به‌عنوان مفهومی چندبعدی از عوامل متعددی تأثیر می‌پذیرد؛ عواملی که با تأثیر و تأثر بر و از یکدیگر بر رفاه اجتماعی کل، نیز اثر می‌گذارند.
در پایان بایستی گفت که انجام این پژوهش دارای محدودیتهایی هم بود که دشواریهای دسترسی الکترونیکی به مجلات موردنظر و عدم چاپ به هنگام و منظم مجلات که گاهی حتی توقف انتشار دوساله هم داشتند، از آن جمله بود.
ملاحظات اخلاقی
 مشارکت نویسندگان

همه نویسندگان در این مقاله مشارکت داشتند.
تأمین مالیاین پژوهش با حمایت مالی معاونت پژوهشی و فناوری دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی انجام شد.
تضاد منافع
این مقاله با سایر آثار منتشرشده نویسندگان همپوشانی ندارد.
رعایت اصول اخلاقی تحقیق
این پژوهش دارای کد اخلاق مصوب کمیته اخلاق با شماره IR.USWR.REC.1399.001 است و در آن کلیه حقوق مربوط به اخلاق تحقیق رعایت شده است.


 
نوع مطالعه: مروری 1 | موضوع مقاله: رفاه اجتماعی
دریافت: 1402/4/11 | پذیرش: 1402/7/4 | انتشار: 1402/11/25

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb