دوره 24، شماره 92 - ( 2-1403 )                   جلد 24 شماره 92 صفحات 197-155 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Qorbanpoor Lafmejani A, nahvinejad T, rezaei S. (2024). Structural Model of Psychological Capital and Perceived Social Support with Quality of Life: Mediating Role of Psychological Empowerment. refahj. 24(92), : 5 doi:10.32598/refahj.24.92.4020.2
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4221-fa.html
قربان‌پور لفمجانی امیر، نحوی‌نژاد تکتم، رضایی سجاد. الگوی ساختاری سرمایه روان‌شناختی و حمایت اجتماعی ادراک‌شده با کیفیت زندگی: نقش میانجی توانمندی روان‌شناختی (مطالعه موردی: دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی شهر رشت) رفاه اجتماعی 1403; 24 (92) :197-155 10.32598/refahj.24.92.4020.2

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4221-fa.html


متن کامل [PDF 1095 kb]   (1008 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (2391 مشاهده)
متن کامل:   (165 مشاهده)
مقدمه
هرسال به علت فشارهای اقتصادی و اجتماعی، شمار زیادی از کودکان در جامعه رها می‌شوند و رایج‌ترین شکل مراقبت از آنها در سراسر جهان مراقبت و زندگی در پرورشگاه است (زیناه و همکاران، ۲۰۰۵). در سی سال گذشته تقریباً 6 هزار کودک و نوجوان به سازمان بهزیستی سپرده شده‌اند. طبق آخرین آمار سازمان بهزیستی تعداد 26 هزار کودک و نوجوان در خانه‌های شبانه‌روزی بهزیستی ساکن هستند و این آمار رو به فزونی است. 16 هزار از این افراد در خانواده‌های جایگزین و 10 هزار نفر هم در 650 خانه شبانه‌روزی ساکن‌اند (سلیمانی فرد، 2008).
در سطح جهانی نیز تخمین زده می‌شود که تقریبا حدود 153 میلیون کودک پدر یا مادر خود را از دست داده‌اند که از بین آنها 18 میلیون هر دو والد خود را از دست داده‌اند. طبق نظر یونیسف دو میلیون و دویست هزار نفر از این افراد در خانه‌های شبانه‌روزی نگهداری می‌شوند (شفیق و همکاران، 2020). برخی دیگر از آمارها این تعداد را 7 میلیون تخمین می‌زنند (جانستون، 2015). مشکلات خانوادگی و اقتصادی، مرگ و جدایی پدر و مادر، مشکلات جسمی و روانی ازجمله مهم‌ترین عواملی است که باعث سپردن کودکان به خانه‌های شبانه‌روزی می‌شود (رسولی و یغمایی، 2010).
از سویی دیگر دختران نوجوان علاوه بر تغییرات جسمانی، روانی و اجتماعی با انتظارات جنسیتی و ارزشی فرهنگ خود نیز مواجه‌اند (بشلیده و همکاران، 2023؛ دریسکول، 2013). زندگی پسرها با مراقبت کمتری همراه است و پسرها وقت دارند تا با دوستان خود ارتباط برقرار کنند و آزادیهای بیشتری دارند، درحالی‌که به نظر می‌رسد دختران بار بزرگ‌تری برای مراقبت از وسایل محل زندگی، نظافت و مراقبت از افراد کوچک‌تر بر دوش می‌کشند. همچنین ممکن است دختران از بسیاری جهات آسیب‌پذیرتر از پسران باشند، به‌ویژه در رابطه با تمایلات جنسی و حجم کاری مرتبط با نقش جنسیتی (انددا، 2013). از طرفی امروزه توافقی جهانی وجود دارد که کیفیت زندگی دوران کودکی و نوجوانی نقش تعیین‌کننده‌ای بر شانسها و فرصتهای آتی در زندگی خواهد داشت (مارموت و همکاران، ۲۰۰۸).
با توجه به تفاوت شرایط زندگی در خانه‌های شبانه‌روزی با زندگی در خانواده اصلی محتمل است که مشکلات و مسائلی برای افراد ساکن در خانه‌ها رخ دهد و ازاین‌روی کیفیت زندگی آنان دستخوش تغییراتی اساسی شود. همان‌گونه که تحقیقات نشان داده کیفیت زندگی نوجوانان ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی در مقایسه با نوجوانان ساکن در خانه‌ها کمتر است (خورمهر و همکاران،2021).
مگلیکا و همکاران (2020) در تحقیق خود نشان دادند که کیفیت زندگی و فعالیتهای بدنی نوجوانان ساکن در پرورشگاهها در مقایسه با نوجوانان ساکن در خانه‌ها پایین‌تر است. کیفیت زندگی سازه‌ای چندبعدی است که می‌تواند تحت‌تأثیر جنبه‌های زندگی کاری و خانوادگی، سلامتی جسمی و روان‌شناختی، روابط اجتماعی و محیطی که فرد در آن زندگی می‌کند قرار بگیرد (تلس و همکاران، 2014).
با وجود تعاریف متعدد درباره مفهوم کیفیت زندگی، یک توافق کلی، پیرامون تعریف آن وجود دارد و آن این است که کیفیت زندگی مفهومی چندبعدی و متشکل از وضعیت مادی (شرایط مالی، درآمد، کیفیت خانه، رفت‌وآمد)، سلامت جسمانی (سلامت، تناسب بدنی، تحرک، ایمنی شخصی)، سلامتی اجتماعی (روابط شخصی، مشارکت اجتماعی)، سلامت عاطفی (عواطف مثبت، سلامت روانی، شکوفایی، رضایتمندی، باور یا اعتقاد، عزت‌نفس) و سلامتی مربوط به کارایی (صلاحیت، بهره‌وری) است (شک و لی، 2007).
ازجمله متغیرهایی که با کیفیت زندگی رابطه دارد و بر آن اثرگذار است سرمایه روان‌شناختی است (بخشعلیپور و میاندهی رودسری، 2022؛ ایزدی و همکاران، 2018). سرمایه روان‌شناختی یک حالت روان‌شناختی مثبت است که رویکردی واقع‌بینانه و انعطاف‌پذیر به زندگی ارائه می‌دهد و از چهار ساختار امید، خوش‌بینی، تاب‌آوری و خودکارآمدی تشکیل شده است (لیران و میلر، 2019). رشیدی‌کوچی و همکاران (2016) در تحقیق خود نشان دادند که سرمایه روان‌شناختی نقش مهمی در پیش‌بینی شادکامی دانش‌آموزان دارد که خود این مقوله در ارتقای کیفیت زندگی آنان نقش مهمی دارد. سرمایه روان‌شناختی به معنای اعتمادبه‌نفس برای انجام تلاشهای لازم برای موفقیتهای چالش‌انگیز، داشتن چشم‌انداز مثبت نسبت به موفقیت در زمان حال و آینده و نشان‌دادن مقاومت در مواجهه با مشکلات و سختیها و پذیرفتن آنها است (سعادت و همکاران، 2020).
سرمایه روان‌شناختی یکی از شاخصهای روانشناسی مثبت‌گرا است که با ویژگیهایی از قبیل باور فرد به تواناییهایش برای دستیابی به موفقیت، داشتن پشتکار در دنبال‌کردن اهداف، ایجاد اسنادهای مثبت درباره خود و تحمل‌کردن مشکلات تعریف می‌شود (لوتانز و همکاران، 2004). سرمایه روان‌شناختی افراد را قادر می‌کند تا علاوه بر مقابله بهتر در برابر موقعیتهای استرس‌زا، کمتر دچار تنش شده و در برابر مشکلات از توان بالایی برخوردار باشند. لذا این افراد در برابر مسائل، اشتیاق بیشتری از خود نشان می‌دهند و به موفقیت بیشتری دست پیدا می‌کنند (لوتانز و همکاران، 2007).
همچنین افراد با سرمایه روان‌شناختی بالا منابع مثبت بیشتری برای مقابله با استرس دارند و درنتیجه اضطراب را کاهش می‌دهند (جیانگ، 2021). اسدی خانوکی و حاجی‌زاده (2021) در تحقیق خود نشان دادند که بین سرمایه روان‌شناختی و کیفیت زندگی کاری رابطه وجود دارد. پناهی و فاتحی‌زاده (2015) نیز نشان دادند که سرمایه روان‌شناختی با کیفیت زندگی افراد متأهل رابطه دارد. صدوقی و همکاران (2017) در تحقیق خود نشان دادند که سرمایه روان‌شناختی با کیفیت زندگی بیماران رابطه دارد. زاهدبابلان و همکاران (2019) نیز نشان دادند که سرمایه روان‌شناختی با کیفیت زندگی کاری معلمان رابطه دارد.
سانتیسی و همکاران (2020) در تحقیق خود نشان دادند که سرمایه روان‌شناختی کیفیت زندگی و ابعاد آن ازجمله رضایت از زندگی و رشد شخصی را ارتقاء می‌دهد. جورک و نیه ویادومسکا (2021) در تحقیق خود نشان دادند که رابطه سرمایه روان‌شناختی با کیفیت زندگی از طریق امید میانجی‌گری می‌شود. بروه و داس (2019) نیز چنین نتیجه‌ای را در بین معلمان گزارش کردند.
تحقیقات نشان داده‌اند که کیفیت زندگی افراد با توجه به مکانی که در آن کار می‌کنند، متفاوت است (زاوالا و همکاران، 2016). با عنایت به‌سختی و حساسیت زندگی در خانه‌های شبانه‌روزی و نیز حجم سنگین انتظارات از افراد ساکن در این خانه‌ها، شناسایی و ارتقای متغیرهای همبسته با کیفیت زندگی اهمیت زیادی پیدا می‌کند.
با توجه به مطالب فوق مشخص شد که در محیط‌های پراسترس و پرفشار که مطالبات بیرونی زیاد است، کیفیت زندگی افراد کاهش می‌یابد. بااین‌حال به نظر می‌رسد که همه تغییرپذیریها در ابعاد کیفیت زندگی، تحت کنترل و اختیار خود فرد نبوده و به‌طور کامل تابع عوامل روان‌شناختی مانند سرمایه روان‌شناختی نباشد. محققان آشکار ساخته‌اند که بخشی از این کیفیت زندگی تحت‌تأثیر عوامل بیرونی قرار دارد. برای نمونه تحقیق تلس و همکاران (2014) نشان داد که بین عوامل روانی-اجتماعی و کیفیت زندگی، رابطه وجود دارد؛ بنابراین می‌توان گفت که یکی از متغیرهای روانی اجتماعی، حمایت اجتماعی است (کوثبرت و همکاران، 2016) که به نظر می‌رسد می‌تواند از افراد در برابر افت کیفیت زندگی حفاظت کند و شدت رابطه سرمایه روان‌شناختی با کیفیت زندگی را نیرومند کند.
کیفیت زندگی به‌عنوان یک سازه چندبعدی که عملکرد اجتماعی، روانی و جسمانی فرد را در برمی‌گیرد تحت‌تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که ازجمله این متغیرها می‌توان به مشخصات جمعیت‌شناختی، حمایت اجتماعی، احساس انسجام و انتظارات افراد اشاره کرد (که و همکاران، 2010).
حمایت اجتماعی به‌عنوان یک عامل مستقیم در تقویت بهزیستی و سلامتی افراد عمل می‌کند (لیو و همکاران، 2017). کومکاگیز و شاهین (2016) نشان دادند که حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی در نوجوانان ارتباط دارد. روحی بالاسی و همکاران (2018) در تحقیق خود نشان دادند که بین حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی رابطه وجود دارد. بلانگر و همکاران (2016) در تحقیق خود نشان دادند که بین حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی و سلامت رابطه وجود دارد. تحقیق گرمانو (1996) نشان داد که حمایت اجتماعی ازجمله عوامل اثرگذار بر کیفیت زندگی بیماران دارای آرتروز است. اسپاتوزی و همکاران (2016) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که زنان دارای سرطان سینه که ادراک مثبتی از شبکه حمایتی اجتماعی دارند به نحو بهتری با اثرات روان‌شناختی جراحی کنار آمده‌اند.
تحقیق هامرن و همکاران (2015) نشان داد که مذهبی‌بودن و معنویت و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی در سالمندان اتیوپیایی رابطه دارد. سرنسون و همکاران (2011) نشان دادند که حمایت اجتماعی و احساس انسجام هر دو بخشی از واریانس سلامت روانی را تبیین می‌کنند و تعامل بین این دو متغیر وقتی‌که فرد رویدادهای منفی زندگی را تجربه می‌کند افزایش می‌یابد. همچنین تحقیق رجایی و همکاران (2017) نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک‌شده و سرسختی روانی، رابطه مثبت و معناداری با کیفیت زندگی پرستاران دارد. تحقیق عاشوری (2016) نیز نشان داد که حمایت اجتماعی، سرسختی روانی و سرمایه اجتماعی می‌توانند کیفیت زندگی زنان سالمند را پیش‌بینی کند.
رابطه بین متغیرهای روان‌شناختی همیشه به‌صورت خطی نیست و متغیرهای مختلفی می‌توانند در رابطه بین انواع متغیرها نقش میانجی ایفا می‌کنند. درواقع در بسیاری از مواقع تأثیر متغیر برون‌زا بر متغیر درون‌زا از کانال متغیرهای دیگری اتفاق می‌افتد و متغیر پیش‌بین با اثرگذاری بر متغیر میانجی بر متغیر وابسته اثر می‌گذارد. یکی از متغیرهایی که به نظر می‌رسد در رابطه بین سرمایه روان‌شناختی و حمایت اجتماعی ادراک‌شده و کیفیت زندگی میانجیگری می‌کند توانمندی روان‌شناختی است؛ زیرا سرمایه روان‌شناختی و حمایت اجتماعی ادراک‌شده می‌تواند به تقویت و توانمندی افراد منجر شود و از این رهگذر کیفیت زندگی افراد نیز متأثر می‌شود.
وردانی و آمالیاه (2020) در تحقیق خود نشان داد که توانمندی روانی بین سرمایه روان‌شناختی و بهزیستی روانی نقش میانجی دارد. توانمندسازی روان‌شناختی در موفقیت تحصیلی دانش‌آموزان اهمیت دارد و جزء شاخصه‌های موفقیت در زندگی محسوب می‌شوند (قربان پورلفمجانی و همکاران، 2019؛ امتیاز، 2017).
منظور از توانمندسازی کمک به افراد است به‌نحوی‌که بتوانند به توان تغییر برسند. نتایج حاصل از توانمندسازی، شامل اعتمادبه‌نفس مثبت، توانایی رسیدن به هدف و داشتن احساس کنترل بر زندگی و فرآیندهای تغییر و نیز احساس امیدواری به آینده است (صلحی و همکاران، 2014). توانمندسازی روان‌شناختی، حالتی شناختی است که شاخصه اصلی آن حس کنترل، شایستگی و هدفمندی درونی است (اولادیپو، 2009). توانمندسازی روان‌شناختی، مفهوم بسیار مهمی است که به طور وسیعی در روان‌شناسی صنعتی مورداستفاده قرار گرفته است. تحقیقات زیادی پیرامون این مفهوم انجام شده است اما در جدیدترین تحقیق چهار بعد مفهومی این متغیر بر اساس کارهای اسپریتز در قالب صلاحیت، معناداری، اثرگذاری و خودتعیین گری معرفی شده است.
صلاحیت (شایستگی) یعنی اینکه فرد با توجه به مهارتها و ایده‌هایش تا چه حدی قادر است فعالیتهای مورد انتظار را انجام دهد. فرد باید اعتمادبه‌نفس کافی داشته باشد تا بتواند با توجه به شرایط محیطی کارش را درست انجام دهد. معناداری یعنی آنچه فرد انجام می‌دهد با اهدافش که برگرفته از افکار و باورهایش است تناسب دارد. اثرگذاری یعنی اینکه فرد تا چه حد می‌تواند بر فرآیند تصمیم‌گیری، مؤلفه‌های مدیریت ازجمله طرح‌ریزی، کنترل، سازمان‌دهی و هدایت تمامی فعالیتهای مربوط اثرگذار باشد. خودتعیین‌گری یعنی اعتماد فرد به روشی که کارش را طبق آن انجام می‌دهد. در این سطح، فرد اعتماد کافی به انجام کار، طبق روش خود در عین مدیریت زمان و سرعت دارد (کانوال و امام، 2017).
اگر افراد احساس توانمندی کنند، منافع جمعی و فردی متعددی از قبیل خلاقیت، انعطاف‌پذیری، حل مسئله، عملکرد با کیفیت بالا، سلامت و بهداشت روانی را در بر خواهد داشت. علاوه بر این، افراد توانمند خودکنترل و خودتنظیم هستند. آنها به‌آسانی قبول مسئولیت می‌کنند و دیدگاه مثبتی درباره خود، دیگران و محیط دارند و به زندگی خوش‌بین هستند و اساساً دیگران را به‌عنوان همکار و شریک می‌بینند نه رقیب. هنگامی‌که تضاد یا مشکلی در موقعیت گروهی اتفاق می‌افتد، به جای بی‌تفاوت بودن و مشکل را به گردن دیگران انداختن، در جستجوی راه‌حل برای آن هستند. آنها انتقادپذیرند و دائماً در حال یادگیری هستند (قربانی‌زاده و خالقی‌نیا، 2009).
مروری بر تحقیقات نشان داد که متغیرهای برون‌زا با میانجی رابطه دارد. به‌عنوان‌مثال بتول و همکاران (2016) در تحقیق خود با عنوان تعیین‌کننده‌های اقتصادی و روانی اجتماعی توانمندی در زنان نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک‌شده، عزت‌نفس، حمایت همسر، مکان کنترل درونی، میزان درآمد و سطح تحصیلات بر توانمندی روانی زنان تأثیر دارد. ورکی و نصراللهی (2016) نشان دادند که حس انسجام، شایستگی، استقلال، اثرگذاری و ارزشمندی بر توانمندی روانی اثرگذار است.
رضایی جندانی و همکاران (2015) نیز نشان دادند که بین سرمایه روان‌شناختی و توانمندی روانی معلمان رابطه وجود دارد. مانگوندجایا و مفیده (2018) نشان دادند که بین سرمایه روانی و توانمندی روان‌شناختی رابطه وجود دارد. اشترنبرگ (2012) در تحقیق خود نشان داد که حمایت اجتماعی بر توانمندی روانی اثرگذار است. مجموعه تحقیقات گذشته نشانگر همبستگی بین متغیرهای برون‌زا با متغیر میانجی است و این یکی از نشانگرهای این امر است که توانمندی می‌تواند نقش میانجی‌گری ایفا کند. با توجه به حجم نسبتاً زیاد جمعیت ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی که با زندگی استرس‌آور، استقلال و خودمختاری محدود و کاهش مطلوبیت مواجه می‌شوند، ارزیابی و نظارت بر رضایتمندی آنها در رابطه با کیفیت زندگی‌شان ضروری است؛ زیرا کیفیت زندگی این افراد در مقایسه با همتایان ساکن در خانواده به نحو چشمگیری پایین است (یندورک و سمهلابا، 2014).
مطالب پیش‌گفته، نشان داد که بین سرمایه روان‌شناختی و حمایت اجتماعی ادراک‌شده با کیفیت زندگی رابطه وجود دارد. با توجه به تحقیقات فوق به نظر می‌رسد که توانمندی روانی نیز بتواند رابطه بین متغیرهای سرمایه روان‌شناختی و حمایت اجتماعی را با کیفیت زندگی در قالب یک الگوی ساختاری میانجی‌گری کند. مروری بر تحقیقات انجام‌شده نشان می‌دهد که نقش میانجیگرانه توانمندی روانی در رابطه بین سرمایه روان‌شناختی و کیفیت زندگی بررسی نشده است. با توجه به موارد فوق‌الذکر تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که آیا الگوی ساختاری سرمایه روان‌شناختی و حمایت اجتماعی ادراک‌شده با کیفیت زندگی با نقش میانجی‌گری توانمندی روان‌شناختی در دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی از برازش مطلوبی برخوردار است؟

روش
روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. به‌طوری‌که در قالب الگویابی معادلات ساختاری به بررسی برازش مدل نظری پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی رشت در سال 1400 بود که ازاین‌بین 120 نفر با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. تعداد 220 پرسشنامه در بین تمامی مراکز و خانه‌های شبانه‌روزی رشت توزیع شد که در انتها 120 پرسشنامه به محقق برگردانده شد.
به‌منظور رعایت ملاحظات اخلاقی، اهداف پژوهش برای اعضای نمونه توضیح داده شد و شرکت در تحقیق داوطلبانه بود. به اعضاء گفته شد که اسامی آنها و نیز محتوای پرسشنامه‌های آنها، محرمانه باقی خواهد ماند. ملاک ورود به پژوهش شامل جنسیت دختر، دامنه سنی زیر 18 سال، سکونت در خانه‌ها، نداشتن سابقه بیماریهای جدی روان‌پزشکی و ملاک خروج از پژوهش نیز عدم تکمیل پرسشنامه‌ها یا تکمیل ناقص آنها بود.
 برای بررسی مدل پژوهش و فرضیات از روش مدل یابی معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی با نرم‌افزار SmartPLS3 استفاده شد. دلیل استفاده از این نرم‌افزار حساس‌نبودن به تعداد نمونه است و اینکه این نرم‌افزار پژوهشهای با نمونه‌های با تعداد کم را نیز برازش کرده است. بر مبنای این مدل سرمایه روان‌شناختی و حمایت اجتماعی ادراک‌شده به‌عنوان متغیر پیش‌بین (برون‌زا)، متغیر توانمندی روان‌شناختی به‌عنوان متغیرهای میانجی و درون‌زا و متغیر کیفیت زندگی به‌عنوان متغیر درون‌زا (وابسته) در نظر گرفته شده است. روش مدل یابی معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی با نرم‌افزار SmartPLS3 بود.
برخلاف رویکرد نسل اول، رویکرد نسل دوم مبتنی بر واریانس به جای بازتولید ماتریس کوواریانس تجربی، بر بیشینه‌سازی واریانس متغیرهای وابسته که توسط متغیرهای مستقل، پیش‌بینی می‌شوند تمرکز دارد و برای حجم نمونه‌های کم بسیار کارآمد است (هایر و دیگران، 2014).
ضرایب رگرسیون اثرات مستقیم و غیرمستقیم تمامی مسیرهای مدل گزارش شده است. برای ارزشیابی مدل ساختاری پژوهش از شاخصهای ضریب تعیین (R2)، اعتبار افزونگی، شاخص اعتبار مشترک، شاخص کل برازش مدل و شاخص متوسط واریانس استخراج‌شده استفاده شده است. هم‌چنین برای بررسی آمار توصیفی و ضریب همبستگی از نرم‌افزار SPSS 26 استفاده شده است.
به‌منظور جمع‌آوری داده‌ها از ابزارهای زیر استفاده شده است:
- پرسشنامه کیفیت زندگی: این ابزار 21 سؤالی مشهورترین و پراستفاده‌ترین مقیاس برای سنجش کیفیت زندگی است. پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پرسشنامه 21 سؤالی است که کیفیت زندگی کلی و عمومی فرد را می‌سنجد. این مقیاس در سال 1991 توسط گروهی از کارشناسان سازمان بهداشت جهانی و با تعدیل گویه‌های فرم 111 سؤالی این پرسشنامه ساخته شد. این پرسشنامه 4 حیطه وسیع را اندازه‌گیری می‌کند که عبارتند از: سلامت جسمی، سلامت روان‌شناختی، روابط اجتماعی و محیط. آیتمهای پرسشنامه نیز روی مقیاس پنج گزینه‌ای ارزیابی می‌شود.
نمره بالاتر نشان‌دهنده کیفیت زندگی بهتر است. تحلیل همسانی درونی، همبستگیهای آیتمها با نمره کل مقیاس، روایی سازه و روایی افتراقی از طریق تحلیل عاملی نشان داد که ویژگیهای روان‌سنجی پرسشنامه مختصر 21 سؤالی ازجمله پایایی‌اش خوب و عالی است و روایی آن نیز در بررسیهای اولیه خوب بوده است. این نتایج نشان داده است که درمجموع، این پرسشنامه کامل است و سنجشی معتبر و بین‌فرهنگی از کیفیت زندگی را ارائه می‌کند (اسکویلنگتون و همکاران، 2004).
در پژوهشی که توسط نجات و همکاران (2006) انجام شد مقادیر همبستگی درون خوشه‌ای و آلفای کرونباخ در تمام حیطه‌ها بالای 1/ 71 به دست آمد. در تحقیق حاضر نیز آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه و سایر ابعاد سلامت جسمی، سلامت روان‌شناختی، روابط اجتماعی و محیط به ترتیب 1/ 719، 1/ 712، 1/ 712، 1/ 241 و 1/ 747 به دست آمد.
-پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک‌شده: این ابزار توسط زیمت، داهلم، زیمت و فارلی (1998) ساخته شده است که 12 سؤال و سه خورده‌مقیاس خانواده، دوستان و اشخاص مهم دارد و بر اساس طیف لیکرت نمره‌گذاری می‌شود. روایی همگرای این پرسشنامه از طریق همبستگی آن با پرسشنامه رضایت از زندگی به دست آمد که نشانگر روایی همگرا و واگیرای این مقیاس است. در تحقیقات انجام‌شده همسانی درونی این مقیاس از طریق آلفای کرونباخ برای هر خرده‌مقیاس بهتری،1/ 92،1/ 91 و 1/ 27 به دست آمد. حداقل نمره در این پرسشنامه 12 و حداکثر آن 11 خواهد بود. نمره بالا نشانگر ادراک بالای فرد از حمایتهای اجتماعی است (بیرامی و همکاران، 2015).
تحلیل عاملی تأییدی، وجود سه خرده‌مقیاس را تأیید کرد و آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 1/ 22 و برای خرده‌مقیاسهای دیگران مهم، خانواده و دوستان به ترتیب 1/ 91، 1/ 27 و 1/ 25 به دست آمد. روایی سازه این ابزار نیاز طریق همبسته‌کردن نمره‌های این ابزار با آزمونهای افسردگی و اضطراب مورد تأیید قرار گرفت (زیمت و همکاران، 1998). مقدار آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر، بالای 774/ 0 است.
- پرسشنامه سرمایه روان‌شناختی: این پرسشنامه توسط لوتانز و همکاران (۲۰۰۷) به‌منظور سنجش سرمایه روان‌شناختی مثبت (خوش‌بینی، امید، تاب‌آوری، خودکارآمدی) طراحی شده است. این پرسشنامه دارای ۲۴ سؤال و ۴ ریزمقیاس خوش‌بینی، امید، تاب‌آوری و خودکارآمدی است که هر یک از این ریزمقیاسها با ۶ سؤال سنجیده می‌شود. نمره‌گذاری این پرسشنامه بر اساس طیف لیکرت ۶ عامل (کاملاً مخالفم۱_ تا کاملاً موافقم_۶) است. حداقل نمره در کل آزمون ۲۴ و برای هر ریزمقیاس ۶ و حداکثر نمره هر آزمودنی در این آزمون ۱۴۴ حداکثر نمره برای هر ریزمقیاس ۳۶ است. روایی این پرسشنامه توسط طراحان آن با روش تحلیل عاملی اکتشافی مورد تأیید قرار گرفته است و همبستگی درونی آن با روش آلفای کرونباخ برای کل آزمون ۸۸% و برای ریزمقیاسهای آن خوش‌بینی ۷۹% درصد امید ۷۲% و تاب‌آوری ۷۲% و خودکارآمدی ۷۵% محاسبه شد. در نمونه ایرانی همسانی درونی آزمون به روش آلفای کرونباخ ۸۵ ٪ گزارش شده است (سعادت و همکاران، 2019). مقدار آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر، بالای 713/ 0 است.
- پرسشنامه توانمندی روان‌شناختی: پرسشنامه توانمندی‌سازی روان‌شناختی توسط اسپریترز در سال ۱۹۹۵ طراحی شده است. این پرسشنامه دارای ۱۲ سؤال است و ۴ بعد احساس معنی‌داری در شغل، احساس شایستگی، احساس مؤثربودن، احساس داشتن حق انتخاب را موردبررسی قرار می‌دهد. همچنین بر اساس طیف ۵ گزینه‌ای لیکرت با سؤالاتی مانند (کاری را که انجام می‌دهم برای من بسیار مهم است) به سنجش توانمندسازی روان‌شناختی می‌پردازد.
در این تحقیق منظور از توانمندسازی روان‌شناختی نمره‌ای است که پاسخ‌دهندگان از پرسشنامه توانمندسازی روان‌شناختی به دست خواهند آورد. نمره‌گذاری پرسشنامه با استفاده از مقیاس ۵ درجه‌ای لیکرت از ۱ تا ۵ نمره‌گذاری می‌شود. (خیلی کم ۱_تا خیلی زیاد ۵). حداقل امتیاز ۱۲ و حداکثر ۶۰ است. نمره بین ۱۲ تا ۲۰: میزان توانمندسازی روان‌شناختی در حد پایین است. نمره بین ۲۰ تا ۴۰: میزان توانمندسازی روان‌شناختی در حد بالا است.
اعتبار و روایی پرسشنامه توسط (قانیون و همکاران، 2017) و در پژوهش (ورکی و نصرالله، 2016) روایی محتوایی این پرسشنامه مناسب ارزیابی شده است. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه‌شده در پژوهش (موسوی، طالب‌زاده نوبریان، میرلو و اسدزاده،2013) برای پرسشنامه بالای ۷۰ درصد برآورد شده است. مقدار آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر، بالای 779/ 0 است.
یافته‌ها
مشخصات جمعیت‌شناختی پاسخگویان مطالعه در جداول 1 و 2 ارائه شده است. تعداد 120 نفر از دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی با میانگین و انحراف استاندارد سنی 34/ 1 ± 94/ 12 سال و در طیف سنی 10 تا 15 سال و با میانگین و انحراف استاندارد مدت اقامت 67/ 0 ± 31/ 2 سال و در بازه 1 تا 4 سال موردبررسی قرار گرفت. طبق جدول 1 تعداد پاسخگویان ازلحاظ سطح تحصیلات، 7/ 21 درصد ابتدایی، 3/ 53 درصد راهنمایی و 25 درصد دبیرستان بوده‌اند.
جدول 1. فراوانی گروههای سطح تحصیلات
سطح تحصیلات فراوانی درصد نسبی درصد تجمعی
ابتدایی 26 7/ 21 7/ 21
راهنمایی 64 3/ 53 75
دبیرستان 30 25 100
کل 120 100 100
جدول 2 اطلاعات توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) مربوط به متغیرهای سرمایه روان‌شناختی، حمایت اجتماعی ادراک‌شده، توانمندی روان‌شناختی و کیفیت زندگی گزارش شده است.
جدول 2 شاخصهای توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) متغیرهای پژوهش (تعداد= 120)
متغیر میانگین انحراف استاندارد بیشینه-کمینه کجی کشیدگی
کیفیت زندگی 18/ 32 80/ 18 12-50 101/ 0- 024/ 2-
سلامت جسمی 98/ 58 54/ 6 14/ 82 50 618/ 0 652/ 0
سلامت روان 08/ 57 40/ 12 67/ 91 50/ 37 198/ 0 893/ 0-
رابط اجتماعی 55/ 65 92/ 11 33/ 83 33/ 33 845/ 0- 949/ 0
سلامت محیط 88/ 65 11/ 7 25/ 81 75/ 43 990/ 0- 928/ 1
سرمایه روان‌شناختی 46/ 66 37/ 7 53-82 272/ 0- 100/ 1-
امیدواری 03/ 16 50/ 1 13-18 695/ 0- 037/ 0-
تاب‌آوری 10/ 15 10/ 1 13-17 125/ 0- 492/ 0-
خودکارآمدی 85/ 15 34/ 3 11-21 090/ 0- 243/ 1-
خوش‌بینی 47/ 19 71/ 3 15-28 041/ 0 196/ 1-
توانمندی روان‌شناختی 30/ 42 88/ 2 35-49 192/ 0- 249/ 0
معناداری 15/ 9 33/ 1 7-13 345/ 1 424/ 1
شایستگی 16/ 12 30/ 1 8-13 999/ 1- 366/ 2
خودمختاری 05/ 10 21/ 1 8-13 146/ 0 505/ 0
تأثیرگذاری 90/ 10 60/ 1 7-13 858/ 0- 686/ 0
حمایت اجتماعی ادراک‌شده 95/ 42 46/ 2 37-47 028/ 0 843/ 0-
خانواده 17/ 14 26/ 1 12-17 388/ 0- 794/ 0-
دوستان 20/ 14 50/ 1 11-16 242/ 0- 076/ 1-
دیگران 56/ 14 15/ 1 10-17 682/ 1- 772/ 2

متغیرهای برون‌زای سرمایه روان‌شناختی و حمایت اجتماعی ادراک‌شده دارای میانگین و انحراف استاندارد به ترتیب (37/ 7) 46/ 66 و (46/ 2)95/ 42 است. متغیر میانجی توانمندی روان‌شناختی دارای میانگین (30/ 43) و انحراف استاندارد (88/ 2) است. متغیر وابسته کیفیت زندگی دارای میانگین (18/ 32) و انحراف استاندارد (80/ 18) است.
برای بررسی نرمال‌بودن متغیرهای اصلی پژوهش از شاخصهای کجی و کشیدگی استفاده شده است. بر اساس نظر کلاین (2016)، قدر مطلق مقدار کجی کوچک‌تر از 3 و قدر مطلق مقدار کشیدگی کوچک‌تر از 10، نشان از نبود مشکل داده‌ها ازنظر نرمال‌بودن تک متغیری است (هرینگتون، 2009).
جدول 3 شاخصهای کجی و کشیدگی متغیرهای پژوهش در مدل ساختاری را نشان می‌دهد. همان‌گونه که مشاهده می‌شود، مقدار قدر مطلق کجی برای هیچ‌کدام از متغیرها، بزرگ‌تر از 3 نیست. هم‌چنین، مقدار قدر مطلق کشیدگی برای هیچ‌کدام از متغیرها، بزرگ‌تر از 10 نیست؛ بنابراین بر اساس نظر کلاین (2016)، می‌توان اشاره کرد توزیع داده‌های متغیر پژوهش نرمال هستند. جدول 3 اطلاعات مربوط به همبستگی پیرسون بین سرمایه روان‌شناختی، حمایت اجتماعی ادراک‌شده، توانمندی روان‌شناختی و کیفیت زندگی را نشان می‌دهد.

جدول 3 ماتریس همبستگی بین متغیرهای پیش‌بین، واسطه‌ای و وابسته در مدل نهایی
1 2 3 4
1. سرمایه روان‌شناختی 1
2. حمایت اجتماعی ادراک‌شده 050/ 0 1
3. توانمندی روان‌شناختی 157/ 0 **247/ 0 1
4. کیفیت زندگی **571/ 0 128/ 0 **237/ 0 1
 **P<01/ 0
با توجه به نتایج ماتریس همبستگی بین سرمایه روان‌شناختی (571/ 0 r=) و توانمندی روان‌شناختی (237/ 0 r=) با کیفیت زندگی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (001/ 0>P). هم‌چنین بین حمایت اجتماعی ادراک‌شده با توانمندی روان‌شناختی (247/ 0 r=) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (001/ 0>P). در ادامه برای تحلیل داده‌ها و بررسی مدل پژوهش از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. با توجه به اینکه حجم نمونه کم بوده است، برای انجام معادلات ساختاری از روش PLS-3 مبتنی بر روش حداقل مجذورات جزئی استفاده شد و ضرایب رگرسیون اثرات مستقیم و غیرمستقیم برای تمام مسیرهای مدل گزارش شده است.
برای ارزشیابی مدل ساختاری پژوهش از شاخصهای ضرایب تعیین (R2)، اعتبار افزونگی (CV-red)، شاخص اعتبار مشترک (CV-com)، شاخص کلی برازش مدل (GoF) و شاخص متوسط واریانس استخراج‌شده (AVE) استفاده شده است. به‌منظور بررسی معنی‌داری ضرایب مسیر از روش بازنمونه‌گیری استفاده شد.
در شکل 1 مدل ساختاری پژوهش بر اساس ضرایب رگرسیون استاندارد در دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی در محیط نرم‌افزار PLS نشان داده شده است. در این شکل متغیرهای سرمایه روان‌شناختی، حمایت اجتماعی ادراک‌شده، کیفیت زندگی و توانمندی روان‌شناختی به‌عنوان متغیر مکنون است که با شکل دایره مشخص شده‌اند. این متغیرها به‌وسیله نشانگرها (خرده‌مقیاس) برآورد می‌شوند که این نشانگرها به‌صورت مستطیل به متغیرها متصل شده‌اند. خرده‌مقیاسهای شایستگی و سلامت محیط به ترتیب از متغیرهای توانمندی روان‌شناختی و کیفیت زندگی به دلیل داشتن بارهای عاملی کمتر از 4/ 0 از مدل حذف شدند.
همچنین در شکل 2 مدل ساختاری پژوهش بر اساس مقادیر آماره t در دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی در محیط نرم‌افزار PLS نشان داده شده است. در جدول 4 شاخصهای کیفیت مدل ساختاری در گروه دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی نشان داده شده است. شاخصR2 میزان واریانس تبیین‌شده متغیرهای نهفته درون‌زا را نشان می‌دهد. چین (1998) مقادیرR2، 67/ 0، 33/ 0 و 19/ 0 را در معادلات ساختاری به ترتیب قوی، متوسط و ضعیف توصیف می‌کند. ضریب تعیین متغیر کیفیت زندگی 755/ 0 است که نشان می‌دهد تمامی متغیرهای برون‌زا و میانجی یعنی سرمایه روان‌شناختی، حمایت اجتماعی ادراک‌شده و توانمندی روان‌شناختی می‌توانند 75 درصد از تغییرات کیفیت زندگی را در دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی پیش‌بینی کنند که این میزان در حد قوی است. همچنین مشاهده می‌شود، ضریب تعیین متغیر توانمندی روان‌شناختی 31 درصد در حد متوسط و قوی است.


شکل 1 مدل ساختاری پژوهش (ضرایب رگرسیون استاندارد)


شاخص CV-red کیفیت ساختاری مدل و شاخص CV-com، اعتبار مشترک هر مؤلفه پنهان را نشان می‌دهد. این شاخصها برای تمام متغیرها مثبت شده است که نشان‌دهنده کیفیت مناسب مدل است (هایر و همکاران، 2014). مقادیر AVE، نشانگر میانگین واریانس مشترک بین سازه و نشانگرهایشان است که فورنل و لارکر (1981) بیشتر از 5/ 0 را توصیه می‌کنند. به این معنی که سازه موردنظر حدود 50 درصد و یا بیشتر واریانس نشانگرهای خود را تبیین می‌کند؛ بنابراین مقادیر AVE نیز نشان می‌دهد که روایی تشخیصی برای تمامی سازه‌های مدل خوب است.


شکل 2 مدل ساختاری پژوهش (مقادیر آماره t)


شکل 1 ضرایب استاندارد مسیرهای بین متغیرهای پژوهش را نشان می‌دهد و شکل 2 بیانگر مقدار آماره t در بین متغیرهای پژوهش است. با افزایش ضرایب استاندارد، مقدار آماره t افزایش پیدا می‌کند و مقادیر آماره t بالاتر از 96/ 1 در سطح 05/ 0 بیانگر معناداری مسیر است.
برای بررسی برازش کلی مدل ساختاری از شاخص معیار نیکویی برازش نیز که برابر مجذور مضروب میانگین واریانس استخراج شده و ضرایب تعیین متغیرهای وابسته است، استفاده شده است. طبق نظر تننهاوس و همکاران (2004) مقادیر 1/ 0، 25/ 0 و 36/ 0 به ترتیب به‌عنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای تأیید برازش مدل معرفی کردند. شاخص GOF این مطالعه 586/ 0 به دست آمده است که با توجه به ملاک تعیین‌شده در حد قوی است، بنابراین برازش کلی مدل تأیید می‌شود و مجموع مدل ساختاری و مدل اندازه‌گیری، کیفیت مناسب در تبیین متغیرهای پژوهش دارند.
بنابراین با توجه به شاخصهای برآورد شده، رابطه ساختاری سرمایه روان‌شناختی و حمایت اجتماعی ادراک‌شده با کیفیت زندگی از طریق میانجیگری توانمندی روان‌شناختی در دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی تبیین می‌شود.

جدول 4. شاخصهای کیفیت مدل ساختاری در گروه دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی

متغیرهای پژوهش ضریب تعیین CV-red CV-com AVE CR آلفای کرونباخ
مجذور R مجذور R تعدیل‌یافته
توانمندی روان‌شناختی 354/ 0 342/ 0 256/ 0 420/ 0 710/ 0 878/ 0 792/ 0
کیفیت زندگی 730/ 0 723/ 0 421/ 0 289/ 0 613/ 0 819/ 0 769/ 0
حمایت اجتماعی ادراک‌شده - - - 343/ 0 638/ 0 831/ 0 703/ 0
سرمایه روان‌شناختی - - - 323/ 0 574/ 0 840/ 0 754/ 0








برای بررسی اثر میانجی در رابطه از روش نیتزل و همکاران (2016) استفاده شده است. در این روش اثر غیرمستقیم از طریق ضرب اثرات مستقیم به دست می‌آید و سپس برای بررسی معنی‌داری اثر میانجی از تحلیل بوت استرپ استفاده می‌شود. بوت استرپ فرآیندی است که به طور تصادفی چندین زیرنمونه (مثلاً 5000) با جایگذاری از داده‌های اصلی استخراج می‌کند. در نرم‌افزار PLS از هریک از زیرنمونه‌ها برای برآورد استفاده می‌کند.
جدول 5. اثرات غیرمستقیم سرمایه روان‌شناختی و حمایت اجتماعی ادراک‌شده بر کیفیت زندگی
رابطه‌ها B t p.value فاصله اطمینان
کران پایین کران بالا
سرمایه روان‌شناختی--> توانمندی روان‌شناختی --> کیفیت زندگی 014/ 0 353/ 0 724/ 0 087/ 0- 060/ 0
حمایت اجتماعی ادراک‌شده--> توانمندی روان‌شناختی --> کیفیت زندگی 375/ 0 684/ 5 001/ 0> 243/ 0 499/ 0

نتایج جدول 5 نشان می‌دهد، اثر غیرمستقیم سرمایه روان‌شناختی و کیفیت زندگی با میانجیگری توانمندی روان‌شناختی با میزان 014/ 0 در سطح 05/ 0، معنادار است؛ بنابراین با احتمال 95 درصد متغیر توانمندی روان‌شناختی در رابطه بین سرمایه روان‌شناختی و کیفیت زندگی در دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی نقش میانجیگری ایفا می‌کند. نتایج جدول 5 نشان می‌دهد، اثر غیرمستقیم حمایت اجتماعی ادراک‌شده بر کیفیت زندگی با میانجیگری توانمندی روان‌شناختی با میزان 375/ 0 در سطح 05/ 0، مثبت معنادار است؛ بنابراین با احتمال 95 درصد متغیر توانمندی روان‌شناختی در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک‌شده و کیفیت زندگی در دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی نقش میانجیگری ایفا می‌کند.
با اضافه‌شدن متغیر میانجی توانمندی روان‌شناختی به مدل، به رابطه حمایت اجتماعی ادراک‌شده و کیفیت زندگی افزوده شده است. به‌طوری‌که با ورود متغیر میانجی به مدل میزان رابطه بین دو متغیر حمایت اجتماعی ادراک‌شده و کیفیت زندگی از 455/ 0 (مجموع اثر غیرمستقیم و مستقیم) واحد به 080/ 0 (اثر مستقیم) واحد افزایش یافت.
با توجه به عدم معناداری مسیر مستقیم حمایت اجتماعی ادراک‌شده به کیفیت زندگی در این حالت متغیر میانجی توانمندی شناختی دارای نقش میانجیگری کامل در مدل را دارد.
بحث
تحقیق حاضر با هدف بررسی الگوی ساختاری سرمایه روان‌شناختی و حمایت اجتماعی ادراک‌شده با کیفیت زندگی در دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی با نقش میانجی توانمندی روان‌شناختی انجام شد. یافته‌ها نشان داد که الگوی پیشنهادی تحقیق از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج نشان داد که تمامی متغیرهای برون‌زا و میانجی می‌توانند 75 درصد از تغییرات کیفیت زندگی را در دختران ساکن در خانه‌های شبانه‌روزی پیش‌بینی کنند که این میزان در حد قوی است.
یافته‌های تحقیق حاضر در رابطه با نقش سرمایه روان‌شناختی بر کیفیت زندگی دختران با یافته‌های اسدی خانوکی و حاجی‌زاده (2021)، پناهی و فاتحی‌زاده (2015)، صدوقی و همکاران (2017)، زاهدبابلان و همکاران (2019)، بخشعلیپور و میاندهی رودسری (2022) و ایزدی و همکاران (2018)، سانتیسی و همکاران (2020)، جورک و نیه ویادومسکا (2021) و بروه و داس (2019) همسو است.
به‌عنوان‌مثال اسدی خانوکی و حاجی‌زاده (2021) در تحقیق خود نشان دادند که بین سرمایه روان‌شناختی و کیفیت زندگی رابطه وجود دارد. صدوقی و همکاران (2017) در تحقیق خود نشان دادند که سرمایه روان‌شناختی با کیفیت زندگی بیماران رابطه دارد. زاهدبابلان و همکاران (2019) نیز در تحقیق خود نشان دادند که سرمایه روان‌شناختی با کیفیت زندگی معلمان رابطه دارد. در تبیین نتیجه فوق می‌توان گفت که سرمایه روان‌شناختی بر کیفیت زندگی دختران ساکن در مراکز شبانه‌روزی تأثیر معنادار داشته است.
وقتی دختران ساکن در مراکز شبانه‌روزی درمی‌یابند که توان روبهرو شدن با چالشها را دارند به آینده خوش‌بین‌تر و امیدوارتر می‌شوند. درواقع ارتقای بعد روانی در افراد ازجمله افزایش خوش‌بینی و امیدواری می‌تواند کیفیت زندگی آنان را ارتقا دهد. نگاهی به ابعاد کیفیت زندگی نشان می‌دهد که یک بعد کیفیت زندگی بعد روانی است و تقویت بعد روانی فرد از طریق سرمایه روان‌شناختی که خود شامل امید، تاب‌آوری، خوش‌بینی و خودکارآمدی است در زمان استرس و شرایط سخت و طاقت‌فرسا به افراد کمک می‌کند تا از این تجربیات پرفشار، به رشد برسند. درواقع سرمایه روان‌شناختی، ویژگی‌ای است که مقابله مؤثر با استرس و فشار را تسهیل کرده و مانع تشدید مشکلات روانی و جسمی می‌شود.
وقتی سرمایه روان‌شناختی فرد در روزهای پرفشار در مراکز شبانه‌روزی افزایش یابد به این باور پیرامون خود می‌رسد که می‌تواند با فشارها مقابله کند. پس در صورت برخورداری از سرمایه روانی (امید، تاب‌آوری، خوش‌بینی و خودکارآمدی) فرد با این باور می‌رسد که از منابع روانی لازم برای مقابله با مشکلات برخوردار است. درنتیجه می‌توان گفت که سرمایه روانی می‌تواند باعث شود که اعتقاد فرد به تواناییهایش برای مدیریت اتفاقات پیش رو افزایش یابد که به‌دنبال آن خودکارآمدی (که خود یکی از مؤلفه‌های سرمایه روان‌شناختی است) فرد بالاتر می‌رود.
همان‌طور که تحقیق وانگ و همکاران (2015) نشان داده است بین خودکارآمدی و تمامی ابعاد کیفیت زندگی در روان‌پزشکان زن رابطه‌ای مثبت و معنادار وجود دارد. خودکارآمدی بالا استقامت در رویارویی با مشکلات و میزان تحمل فشارها در افراد را بیشتر می‌کند. تحقیق لیو و همکاران (2017) نشان داد که حتی در شرایطی که حمایت اجتماعی کم باشد اگر خودکارآمدی در فرد بالا باشد، افراد بهتر می‌توانند سلامت روانی خود را حفظ کنند. احتمالاً به دلیل اینکه خودکارآمدی دیگر منابع روانی فرد ازجمله خوش‌بینی و تاب‌آوری را فراخوانی می‌کند.
از طرفی تحقیقات دیگر نشان داده‌اند که بین خودکارآمدی و سرسختی روانی نیز رابطه وجود دارد (کراسون، 2015؛ واسودِوا و همکاران، 2006). به‌عنوان‌مثال، تیموری و همکاران (2015) در تحقیق خود نشان داد که بین خودکارآمدی و سرسختی روانی رابطه مستقیم وجود دارد. هاشمی و همکاران (2017) نیز در تحقیق خود به نتیجه مشابهی دست یافتند. درنتیجه می‌توان این‌گونه برداشت کرد که ارتقای سرمایه روانی، می‌تواند وضعیت روانی فرد را برای مقابله با شرایط سخت و پراسترس بالا ببرد. درواقع درنتیجه بالابودن این حمایتها، خودکارآمدی فرد افزایش می‌یابد.
ازآنجایی‌که خودکارآمدی با سرسختی روانی ارتباط محکمی دارد درنتیجه سرسختی روانی فرد نیز در اثر ارتقای خودکارآمدی بالا می‌رود. لذا ازآنجایی‌که سرسختی روانی با کیفیت زندگی رابطه مثبت و معنی‌داری دارد (منصوری‌جلیلیان و همکاران، 2022)، لذا وقتی سرسختی روانی بالا رود، کیفیت زندگی نیز افزایش خواهد یافت.
 یافته‌های تحقیق حاضر در رابطه با نقش حمایت اجتماعی ادراک‌شده بر کیفیت زندگی دختران با یافته‌های کومکاگیز و شاهین (2016)، روحی بالاسی و همکاران (2018)، بلانگر و همکاران (2016) همسو است. به‌عنوان‌مثال کومکاگیز و شاهین (2016) در تحقیق خود نشان دادند که حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی در نوجوانان ارتباط دارد. روحی بالاسی و همکاران (2018) در تحقیق خود نشان دادند که بین حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی رابطه وجود دارد.
بلانگر و همکاران (2016) در تحقیق خود نشان دادند که بین حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی و سلامت رابطه وجود دارد. همچنین تحقیقات سان و همکاران (2017) و کوثبرت و همکاران (2017) نیز نشان دادند که حمایت اجتماعی بر کیفیت زندگی اثر دارد.
در تبیین می‌توان گفت وقتی فرد به این باور برسد که رویدادهای زندگی که با آن مواجه می‌شود قابل‌درک، ساختاریافته و قابل مدیریتشدن و حل‌شدن هستند و منابعی برای رویارویی با آنها وجود دارد که یکی از منابع لازم برای درگیرشدن با مشکلات می‌تواند حمایتهای دریافتی از سوی دوستان، همسالان و دیگرانِ مهم ازجمله افراد اثرگذاری همچون رئیس یا سرپرست مؤسسه باشد، احساس انسجام روانی در فرد بالا می‌رود. بنابراین در تبیین این یافته می‌توان این‌گونه بیان کرد که دریافت حمایت اجتماعی از سوی دیگران به‌ویژه افراد اثرگذار در محیط زندگی، می‌تواند میزان کنترل فرد بر رویدادهای بیرونی را افزایش دهد.
وقتی فرد با برخورداری از حمایتهای اجتماعی با پدیده‌های بیرونی مواجه می‌شود میزان غلبه بر مشکلات و استرسها بیشتر می‌شود و درنتیجه فرد به این جمع‌بندی خواهد رسید که میزان کنترلش بر رویدادها بیشتر شده و درواقع مکان کنترل فرد درونی‌تر می‌شود. کامینگز (1989) نیز در تحقیق خود نشان داد که رابطه انواع حمایتهای اجتماعی با رضایت شغلی تابع ادراک فرد از مکان کنترلش است.
همچنین سولومون و همکاران (1988) در تحقیق خود نشان دادند که بین مکان کنترل، سبکهای مقابله و حمایت اجتماعی با اختلال استرس پس از سانحه رابطه وجود دارد. واندرزی و همکاران (1997) نیز در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که دانشجویان با مکان کنترل درونی بیشتر، حمایت اجتماعی بیشتری را درک و تجربه کردند.
به‌عنوان نتیجه کلی می‌توان اظهار کرد که بهره‌مندی از حمایت اجتماعی از جانب دیگرانِ مهم، توان فرد برای غلبه بر شرایط سخت و طاقت‌فرسا را بالا می‌برد و درواقع درنتیجه بالابودن این حمایتها، میزان کنترل فرد بر شرایط بیرونی و حوادث و رویدادها یا همان مکان کنترل درونی فرد افزایش می‌یابد و ازآنجایی‌که مکان کنترل هم با کیفیت زندگی ارتباط مثبت و معنی‌داری دارد (مصطفویان و همکاران، 2018)، احساس انسجام فرد نیز در اثر درونی‌تر شدن مکان کنترل، بالا می‌رود؛ زیرا یکی از مؤلفه‌های احساس انسجام، قابل مدیریت بودن مسائل و مشکلات است.
وقتی فرد بتواند با کمک و حمایت دیگران بر رویدادهای استرس‌زا فائق آید درنتیجه مکان کنترلش درونی‌تر خواهد شد و به این نتیجه خواهد رسید که مسائل و مشکلات قابل مدیریت شدن هستند و وی حداقل، بر بخشی از این مشکلات کنترل دارد؛ بنابراین، با توجه به ارتباط مکان کنترل درونی با کیفیت زندگی، با افزایش این متغیر در اثر دریافت حمایت اجتماعی، کیفیت زندگی فرد نیز ارتقاء خواهد یافت.
یافته‌های تحقیق حاضر در رابطه با نقش میانجی توانمندی روان‌شناختی بر کیفیت زندگی دختران با یافته‌های رضایی‌جندانی و همکاران (2015)، مانگوندجایا و مفیده (2018) و اشترنبرگ (2012) همسو است. توانمندسازی روانی، به‌عنوان یک رویکرد نوین انگیزشی درونی، به معنی آزادکردن نیروهای درونی افراد و فراهم‌کردن بسترها و به وجود آوردن فرصتها برای شکوفایی استعدادها، تواناییها و شایستگیهای افراد است.
توانمندسازی با تغییر در باورها، افکار و طرز تلقیهای افراد شروع می‌شود. به این معنی که آنان باید به این باور برسند که توانایی و شایستگی لازم برای انجام وظایف را به طور موفقیت‌آمیز داشته و احساس کنند که آزادی عمل و استقلال در انجام فعالیتها را دارند. باور داشته باشند که توانایی تأثیرگذاری و کنترل بر نتایج عمل را دارند. احساس کنند که اهداف معنی‌دار و ارزشمندی را دنبال می‌کنند و باور داشته باشند که با آنان صادقانه و منصفانه رفتار می‌شود.
احساس توانمندی تأثیر بسزایی در عملکرد افراد دارد. چنانچه افراد احساس توانمندی کنند، منافع جمعی و فردی متعددی از قبیل خلاقیت، انعطاف‌پذیری، حل مسئله، عملکرد با کیفیت بالا، سلامت و بهداشت روانی را در بر خواهد داشت.
علاوه بر این افراد توانمند، خودکنترل و خودتنظیم هستند. آنها به‌آسانی قبول مسئولیت می‌کنند و دیدگاه مثبتی درباره خود، دیگران و محیط دارند و به زندگی خوش‌بین هستند و اساساً دیگران را به‌عنوان همکار و شریک می‌بینند نه رقیب. هنگامی‌که تضاد یا مشکلی در موقعیت گروهی اتفاق می‌افتد، به جای بی‌تفاوت بودن و مشکل را به گردن دیگران انداختن، در جستجوی راه‌حل برای آن هستند. آنها انتقادپذیرند و دائماً در حال یادگیری هستند (قربانی زاده و خالقی نیا، 2009)؛ بنابراین با توجه به ابعاد کیفیت زندگی یعنی بعد روانی، اجتماعی و رضایت از زندگی به نظر می‌رسد که افزایش توانمندی همه این حیطه‌ها را پوشش می‌دهد و از این طریق کیفیت زندگی فرد را افزایش می‌دهد.
توانمندسازی روانی شامل مجموعه‌ای از مهارتهایی است که توانایی روانی و اجتماعی را برای زندگی اثربخش و مفید افزایش می‌دهد و انسان را آماده مقابله با مشکلات زندگی می‌کند؛ بنابراین زمانی که شرایط مناسب برای زندگی سازنده و اثربخش به‌واسطه افزایش توانمندی ایجاد می‌شود می‌توان انتظار داشت که افراد به مقابله مؤثر با مشکلات غیرقابل‌اجتناب بپردازند و زمینه لازم برای حفظ و تأمین آرامش در زندگی و نهایتاً ارتقای کیفیت زندگی فراهم شود (رضاییان و همکاران، 2019).
ازجمله محدودیتهای تحقیق حاضر این است که نمونه حاضر تنها دختران ساکن در مراکز شبانه‌روزی شهر رشت بودند، ازاین‌رو قابلیت تعمیم‌پذیری آن به پسران باید با احتیاط انجام شود.
ملاحظات اخلاقی
1-برای انجام مصاحبه ابتدا اطلاعات کاملی از پژوهش به شرکت‌کنندگان ارائه و سپس رضایت شفاهی از آنها اخذ شد.
2-به شرکت‌کنندگان در پژوهش اطمینان داده شد که تمامی اطلاعات به‌دست‌آمده از آنها محرمانه خواهند ماند و نتایج پژوهش بدون ذکر نام آنها منتشر خواهد شد و به‌منظور رعایت این امر تمامی اسمها به کد تغییر داده می‌شود.
تشکر
از تمامی دختران نوجوان شرکت‌کننده در مصاحبه‌ها و مسئولین و مربیان خانه‌های شبانه‌روزی دخترانه شهر رشت و سازمان بهزیستی استان گیلان به خاطر همکاری صمیمانه کمال تشکر را داریم.
ملاحظات اخلاقی
نویسندگان اعلام میکنند که پژوهش حاضر هیچ‌گونه تعارض منافعی برای آنها ندارد.
سهم نویسندگان
تمامی نویسندگان در اجرای پژوهش حاضر نقش داشتند. ایده پژوهش، پیش‌نویس اولیه، متن نهایی و اصلاحیه مقاله توسط نویسنده اول انجام شد. نویسنده دوم جمع‌آوری دیتا را انجام داد. نویسنده دوم و سوم تحلیل آماری این پژوهش را انجام دادند.

References
Asadi Khanouki, A., & Hajizadeh, F. (2021). The relationship between psychological capital and the quality of work life and the mediating role of job satisfaction in Jiraft education workers. New advances in educational management, 1(3), 47-75. (In Persian).
Ashoori J. (2016). Investigation the role of social capital, social support and psychological hardiness in predicting life quality of elderly women. Quarterly Journal of Geriatric Nursing, 2(4), 70-81. (In Persian).
Bakhshalipour, V., & Miandehi Rudsari, H. (2022). The Relationship of Psychological Capital with Quality of Life and Social Health of Nurses Working in Treatment Centers of Guilan University of Medical Sciences. Iran Journal of Cultural and Health Promotion, 6 (1), 102-109. (In Persian).
Bashlideh F, qorbanpoor lafmejani A. (2023). Lived experience of teenage girls from living in pseudo-family centers. Social Welfare Quarterly. 23(89), 385-441. (In Persian).
Batool, S. A., Ahmed, H. K., & Qureshi, S. N. (2016). Economic and psycho-social determinants of psychological empowerment in women. Pakistan Journal of Social and Clinical Psychology, 14(1), 21.
Bélanger, E., Ahmed, T., Vafaei, A., Curcio, C. L., Phillips, S. P., & Zunzunegui, M. V. (2016). Sources of social support associated with health and quality of life: a cross-sectional study among Canadian and Latin American older adults. BMJ open, 6(6), e011503.
Beyrami, M., movahedi, Y., & Movahedi, M. (2015). The Relationship between Perceived Social Support and the Feeling of Social-Emotional loneliness With Internet Addiction in University Students. Social Cognition, 3(2), 109-122. (In Persian)
Borooah, I. P., & Das, B. (2019). RELATIONSHIP OF PSYCHOLOGICAL CAPITAL (PSYCAP) TO QUALITY OF LIFE (QOL) IN COLLEGE TEACHERS. Editorial Board, 8(4), 188.
Cuthbert, C. A., King-Shier, K., Ruether, J. D., Tapp, D., & Culos-Reed, S. N. (2016). Exploring correlates of quality of life in older family caregivers to cancer patients, Journal of Clinical Oncology 34, (3(, 186-186.
Chin, W. W. (1998). The partial least squares approach to structural equation modeling. Modern methods for business research295(2), 295-336.
Crosson, J.B. (2015). Moderating Effect of Psychological Hardiness on the Relationship between Occupational Stress and Self-Efficacy among Georgia School Psychologists. Doctor of Philosophy. Georgia, College of Social and Behavioral Sciences, Walden University; pp 49.
Cummins, R. (1989). Locus of control and social support: Clarifiers of the relationship between job stress and job satisfaction. Journal of Applied Social Psychology, 19(9), 772-787.
Driscoll, C. (2013). Girls: Feminine adolescence in popular culture and cultural theory: Columbia University Press.
Fornell, C., & Larcker, D. F. (1981). Evaluating structural equation models with unobservable variables and measurement error. Journal of marketing research18(1), 39-50.‌
Ghaniyoun, A., Shakeri, K., & Heidari, M. (2017). The association of psychological empowerment and job burnout in operational staff of Tehran emergency center. Indian journal of critical care medicine: peer-reviewed, official publication of Indian Society of Critical Care Medicine, 21(9), 563.
Germano D. (1996). Quality of life and sense of Coherence in People with Arthritis.MA Thesis. School of Psychology. Faculty of Health and Behavioural Science Deakin University (Burwood). 1996 Oct.
Hair Jr, J. F., Sarstedt, M., Hopkins, L., & Kuppelwieser, V. G. (2014). Partial least squares structural equation modeling (PLS-SEM): An emerging tool in business research. European business review, 26(2), 106-121.
Hamren, K., Chungkham, H. S., & Hyde, M. (2015). Religion, spirituality, social support and quality of life: Measurement and predictors CASP-12 (v2) amongst older Ethiopians living in Addis Ababa. Aging & mental health, 19(7), 610-621.
Harrington, D. (2009). Confirmatory factor analysis. Oxford university press.
Hashemi, S. H., Ahadi, H., & Azad Yekta, M. (2017). Relationship between psychological hardiness and self-efficacy in patients with type 2 diabetes: (The mediating role of self-esteem and social support) using structural equation modeling. European Online Journal of Natural and Social Sciences, 6(2), 273-287.
Imtiaz, N. (2017). Impact of parenting style on psychological empowerment and academic achievement. J Psychol Psychother, 7(5), 23-37.
Izadi, A., Barzegar, M., & Javidi, H. (2018). Investigating the Relationship between Psychological Capital and Work Life Quality and the Quality of Responsiveness to the Clients (Case Study: Police Stations and Checkpoints in Shiraz). Police Knowledge Journal, 20(1), 41-64. (In Persian).
Jiang, Y. (2021). Mobile Social Media Usage and Anxiety among University Students during the COVID-19 Pandemic: The Mediating Role of Psychological Capital and the Moderating Role of Academic Burnout. Frontiers in Psychology12, 76.
Johnston, Emily B. (2015). "Orphans’ Hope: An Evaluation of Residential Orphan Care in Malawi Africa". Selected Honors Theses Southeastern University.
Jurek, K., & Niewiadomska, I. (2021). Relationship between psychological capital and quality of life among seniors working after retirement: The mediating role of hope of success. Plos one, 16(11), e0259273.
 Kanwal, A., & Imam, A. (2017). The theory and concept of psychological empowerment. Academic Journal of Social Sciences (AJSS), 1(3), 261-265.
Ke, X., Liu, C., & Li, N. (2010). Social support and Quality of Life: a cross-sectional study on survivors eight months after the 2008 Wenchuan earthquake. BMC Public Health, 10(1), 1-11.
Kline, R. (2016). Data preparation and psychometrics review. Principles and practice of structural equation modeling (4th ed., pp. 64-96). New York, NY: Guilford.
Khormehr, M., Shahvali, E. A., Ziaeirad, M., & Honarmandpour, A. (2020). A comparison of quality of life and happiness of children and adolescents in residential care with children and adolescents in parental care of Ahvaz in 2015. Journal of Comprehensive Pediatrics, 11(3).
Kumcağız, H., & Şahin, C. (2017). The relationship between quality of life and social support among adolescents. In SHS Web of Conferences (Vol. 37, p. 01053). EDP Sciences.
Liran, B. H., & Miller, P. (2019). The role of psychological capital in academic adjustment among university students. Journal of Happiness Studies, 20(1), 51 -65.
Liu, L., Xu, N., & Wang, L. (2017). Moderating role of self-efficacy on the associations of social support with depressive and anxiety symptoms in Chinese patients with rheumatoid arthritis. Neuropsychiatric disease and treatment, 13, 2141-2150.
Luthans, F., Luthans, K., & Luthans, BC. (2004). Positive Psychological Capital: Going beyond human and social capital. Bus horiz, 47 (1), 45-50.
Luthans, F., Avolio, B. J., Avey, J. B., & Norman, S. M. (2007). Positive psychological capital: Measurement and relationship with performance and satisfaction. Personnel psychology, 60(3), 541-572.
Maglica, L., Karninčić, H., Penjak, A., & Drašinac, G. (2020). Physical activity and quality of life in adolescents and orphans. EQOL Journal, 12(1), 29-35.
Mangundjaya, W. L., & Mufidah, M. (2018). The impact of psychological capital and psychological empowerment on employee's affective commitment to change. Global J. Bus. Soc. Sci. Review, 6(1), 09-14.
Mansory Jalilian, H., Momeni, K., & Karami, J. (2022). The Relationship of Psychological Hardiness and Psychological Capital with Quality of Life through Psychological Empowerment in Iranian Female Heads of Households. The American Journal of Family Therapy, 1-17.
Marmot, M., Friel, S., Bell, R., Houweling, T. A., Taylor, S., & Health, C. o. S. D. o. (2008). Closing the gap in a generation: health equity through action on the social determinants of health. The lancet, 372,1661-1669.
Mostafavian, Z., Shaye, Z. A., Faraj Pour, A. F., & Hosseini, G. (2018). The data on health locus of control and its relationship with quality of life in HIV-positive patients. Data in brief, 18, 1967-1971.
Moosavi, S. H., talebzadeh nobarian, M., mirloo, M., & asadzadeh, S. (2013). The roll of spiritual intelligence and psychological empowerment in the organizational citizenship behavior. Educational and Scholastic studies, 2(2), 98-123. (In Persian).

Ndeda, M. A. (2013). The gendered face of orphanhood: The double vulnerability of female orphans in child-headed households in Kisumu East District. Les Cahiers d’Afrique de l’Est/The East African Review, 46(2), 81-104.
Nejat, S., Montazeri, A., Holakouie, Naieni K., Mohammad, K., & Majdzadeh, S. (2006). The World Health Organization quality of Life (WHOQOL-BREF) questionnaire: Translation and validation study of the Iranian version. Journal of School of Public Health and Institute of Public Health Research, 4(4), 1-12. (In Persian).
Nitzl, C., Roldan, J. L., & Cepeda, G. (2016). Mediation analysis in partial least squares path modeling: Helping researchers discuss more sophisticated models. Industrial management & data systems, 116(9), 1849-1864.
Oladipo, S. E. (2009). Psychological empowerment and development. Edo Journal of Counselling, 2(1), 118-126.
Panahi, E, & Fatehizadeh, M. (2015). Studying the Relationship between Factors of Psychological Capital and Marital Life Quality among Couples of Isfahan. Quarterly Journal of Woman and Society, 6(23), 41-58. (In Persian).

 Qorbanizadeh, V., & Khaleqinai, S. (2009). Effects of Implicit Knowledge Transfer on Employees' Empowerment. Journal of Research in Human Resources Management, 1(2), 85-105. (In Persian).
Qorbanpoor Lafmejani, A., Fayyaz, B., Rezaei, S., & Ramzani, S. (2019). Structural model of the effects of psychological hardiness and self-esteem on students' psychological empowerment: mediating role of academic self-concept. Quarterly Journal of Child Mental Health, 6(2), 168-179. (In Persian).

Rajaei, Z, Shafizadeh, H, Babaeiamiri, N, Amirfakhraei, A, Ashoori, Jamal. (2017).The Role of Job Burnout, Perceived Social Support and Psychological Hardiness in Predicting Quality of Life of Nurses. The Iran Journal of Nursing, 30 (106), 1-10. (In Persian).
Rashidi kochi, F., Najafi, M., & Mohammadyfar, M. A. (2016). The Role of Positive Psychological Capital and the Family Function in Prediction of Happiness in high school students. Positive Psychology Research, 2(3), 79-95. (In Persian).
Rasouli, M. Yaghmaei, F. (2010). Spiritual coping in institutionalized adolescent girls. The Iran Journal of Nursing, 23 (66), 43-53. (In Persian).
Rezaei jendani, M., Hoveida, R., & Samavatian, H. (2015). Concept of psychological empowerment and its relationship with psychological capital among teachers. New Educational Approaches, 10(1), 67-82. (In Persian).
Rezaeian, H, Rasooli, R, Askarbiuky, S, Asldehghan F. (2019). The Effectiveness of Psychological Empowerment on the Improvement of Well-Being and Quality of Life in Householder Women. Socialworkmag, 7 (4), 5-14. (In Persian).
Rouhi-Balasi, L., Paryad, E., & Salari, A. (2018). The Roll of Social Support on Specific Quality of Life in Patients with Angina Pectoris. Annals of Medical and Health Sciences Research. 8(1), 44-47.
Shafiq, F., Haider, S. I., & Ijaz, S. (2020). Anxiety, depression, stress, and decision-making among orphans and non-orphans in Pakistan. Psychology research and behavior management, 13(2), 313-318.
Saadat, S., Hosseininezhad, M., Nasiri, P., Vahid Harandi, S., & Entezari, M. (2020). The Mediating Role of Psychological Capital in the Relationship between Self-Management and Nutrition Behavior in People with Multiple Sclerosis. Caspian Journal of Health Research, 5(2), 28 -33.
Saadat, S., Davarpanah, S.H., Saeedpour, F., & Samiee, F. (2019). The Role of Psychological Capital (i.e., Hope, Optimism, Self-efficacy, Resilience) in Student's Academic Commitment. Education Strategies in Medical Sciences, 12 (3), 1-11. (In Persian).
Sadoughi, M., Mehrzad, V., Mohammad Salehi, Z. (2017). The Relationship between Psychological Capital and Quality of Life among Patients with Breast Cancer. The Razi Journal of Medical Sciences, 24 (156), 111-119. (In Persian).
Santisi, G., Lodi, E., Magnano, P., Zarbo, R., & Zammitti, A. (2020). Relationship between psychological capital and quality of life: The role of courage. Sustainability, 12(13), 5238.
Shek, D. T., & Lee, B. M. (2007). A comprehensive review of quality of life (QOL) research in Hong Kong. The Scientific World Journal, 7, 1222-1229.
Skevington, S. M., Lotfy, M., & O'Connell, K. A. (2004). The World Health Organization's WHOQOL-BREF quality of life assessment: psychometric properties and results of the international field trial. A report from the WHOQOL group. Quality of life Research, 13(2), 299-310.
Soleimani Fard, S. (2008). Comparing the social skills of homeless teenagers living in centers with the social skills of teenagers living in substitute families in the case of Tehran. Master's thesis. University of Rehabilitation Sciences and Social Welfare. (In Persian).
Solhi, M., Abasi, H., Hazavehei, M.M., & Roshanaei, G. (2014). Effect of educational intervention on empowerment of high school student in prevention of smoking. The Razi Journal of Medical Sciences, 21 (118), 52-63. (In Persian).
Solomon, Z., Mikulincer, M., & Avitzur, E. (1988). Coping, locus of control, social support, and combat-related posttraumatic stress disorder: a prospective study. Journal of personality and social psychology, 55(2), 279.
Spatuzzi, R., Vespa, A., Lorenzi, P., Miccinesi, G., Ricciuti, M., Cifarelli, W., ... & Aieta, M. (2016). Evaluation of social support, quality of life, and body image in women with breast cancer. Breast Care, 11(1), 28-32.
Srensen, T., Klungsyr, O., Kleiner, R., & Klepp, O. M. (2011). Social support and sense of coherence: independent, shared and interaction relationships with life stress and mental health. International Journal of Mental Health Promotion, 13(1), 27-44.
Steinberg, J. J. (2012). Factors influencing psychological empowerment of nurse aides in nursing homes. University of North Texas.
Sun, N., Lv, D. M., Man, J., Wang, X. Y., Cheng, Q., Fang, H. L., ... & Wu, Q. H. (2017). The correlation between quality of life and social support in female nurses. Journal of clinical nursing, 26(7-8), 1005-1010.
‌Tenenhaus, M., Amato, S., & Esposito Vinzi, V. (2004, June). A global goodness-of-fit index for PLS structural equation modelling. In Proceedings of the XLII SIS scientific meeting. 1(2), 739-742.
Taimory, S., Khakpor, M., & Momeni Mahmouei, H. (2015). the relationship between hardiness and self-efficacy and personal control in cancer patients. Journal of Torbat Heydariyeh University of Medical Sciences, 3 (1), 42-35. (In Persian).
Teles, M. A. B., Barbosa, M. R., Vargas, A. M. D., Gomes, V. E., e Ferreira, E. F., de Barros Lima, A. M. E., & Ferreira, R. C. (2014). Psychosocial work conditions and quality of life among primary health care employees: a cross sectional study. Health and quality of life outcomes, 12(1), 1-12.
VanderZee, K.I., Buunk, B.P., & Sanderman, R. (1997). Social support, locus of control, and psychological wellbeing. Journal of Applied Social Psychology. 27 (20):1842-59.
Vasudeva, P., Azar, I. A. S., & Abdollahi, A. (2006). Relationship between quality of life, hardiness, self-efficacy and self-esteem amongst employed and unemployed married women in zabol. Iranian Journal of Psychiatry, 1(3), 104-111.
Verki, E. M., & Nasrollahi, M. (2016). Investigating factors affecting psychological empowerment of employees (Case Study: Qazvin Province Water and Wastewater Company). Bulletin de la Société Royale des Sciences de Liège, 8(5), 697-705.
Wang, C.M., Qu, H.Y., & Xu, H.M. (2015). Relationship between social support and self-efficacy in women psychiatrists. Chinese Nursing Research, 2(4), 103-6.
Wardani, L. M. I., & Amaliah, A. (2020). THE ROLE OF PSYCHOLOGICAL EMPOWERMENT AS MEDIATOR BETWEEN PSYCHOLOGICAL CAPITAL AND EMPLOYEE WELL-BEING. Journal of Critical Reviews, 7(13), 291-296.
Yendork, J. S., & Somhlaba, N. Z. (2014). Stress, coping and quality of life: An exploratory study of the psychological well-being of Ghanaian orphans placed in orphanages. Children and Youth Services Review, 46, 28-37.
Zahed babolan, A., khaleghkhah, A., & moeinikia, M. (2019). The relationship between spiritual leadership and psychological capital and quality of life of teachers in secondary zone 1 and 2 Shhr khramabad. The Journal of Modern Thoughts in Education, 14(4), 69-79. (In Persian).
Zavala, M. O. Q., Klinj, T. P., & Carrillo, K. L. S. (2016). Quality of life in the workplace for nursing staff at public healthcare institutions. Revista latino-americana de enfermagem, 24, e2713.
Zeanah, C. H., Smyke, A. T., Koga, S. F., Carlson, E., & Group, B. E. I. P. C. (2005). Attachment in institutionalized and community children in Romania. Child development, 76(5), 1015-1028.
Zimet, G. D., Dahlem, N. W., Zimet, S. G., & Farley, G. K. (1998). The multidimensional scale of perceived social support. Journal of personality assessment, 52(1), 30-41.

 
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: کیفیت زندگی
دریافت: 1402/3/21 | پذیرش: 1402/7/30 | انتشار: 1403/2/14

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb