مقدمه
افراد دارای معلولیت اغلب به دلیل محدودیتهای جسمی و اجتماعی، از کیفیت زندگی مطلوب و اعتمادبهنفس لازم برای حضور در جامعه محروماند. درحالیکه این افراد میتوانند با الهامبخشی به نسلهای آینده، اراده و عزم دستیابی به اهداف را به نمایش بگذارند. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، حدود 15 درصد از جمعیت جهان بهنوعی از معلولیت دچار هستند (سازمان بهداشت جهانی، 2021). معلولیت شامل هرگونه محدودیت در ایفای نقشهای اجتماعی فرد، متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی است (بنت و روسنر، 2019). همچنین، بیتمایلی به مشارکت اجتماعی، ازجمله پیامدهای آن است (کالاهالیک و همکاران، 2021).
یکی از اهداف کنوانسیون سازمان ملل درزمینه حقوق افراد دارای معلولیت، تضمین شمول اجتماعی و مشارکت این افراد در همه ابعاد زندگی، ازجمله ورزش است (کیوپیس، 2018). ورزش بهعنوان ابزاری مؤثر، فرصتی را برای بهبود اجتماعیشدن و ایجاد تغییرات مثبت در نگرش جوامع نسبت به افراد دارای معلولیت فراهم میکند. اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت به معنای شرکت در فعالیتها و ایجاد روابط اجتماعی است که میتواند تأثیرات مثبت و منفی داشته باشد.
از پیامدهای مثبت آن میتوان به افزایش اعتمادبهنفس، بهبود روابط اجتماعی و ایجاد فرصتهای شغلی و تحصیلی اشاره کرد؛ درحالیکه تبعیض، مشکلات حرکتی و کمبود آگاهی در تعامل با آنها ازجمله پیامدهای منفی محسوب میشود. مشارکت اجتماعی این افراد نهتنها به بهبود کیفیت زندگی آنها کمک میکند بلکه نقش مهمی در ترویج برابری اجتماعی ایفا میکند (سازمان بهداشت جهانی، 2021؛ کالاهالیک و همکاران، 2021).
حضور فرد دارای معلولیت در خانواده تأثیرات مختلفی بر جنبههای عاطفی، اجتماعی و اقتصادی خانواده دارد. ازنظر عاطفی، ممکن است والدین و اعضای خانواده با انکار واقعیت، افسردگی، خشم، احساس گناه و اختلال در روابط زناشویی روبهرو شوند. ازنظر اجتماعی، حضور فرد معلول میتواند موجب اختلال در روابط خانوادگی و اجتماعی، حضور در جلسات و میهمانیها و تعامل با اعضای فامیل و دوستان شود. از جنبه اقتصادی، هزینههای مراقبتهای پزشکی، درمانی، توانبخشی و دسترسی به امکانات شهری، فشار اقتصادی زیادی به خانوادهها وارد میکند. این چالشها نشان میدهند که معلولیت فرد فقط یک مشکل فیزیکی نیست، بلکه عوامل اجتماعی و محیطی نیز نقش زیادی در شرایط فرد دارند و به همین دلیل توجه به پیامدهای اجتماعی معلولیت ضروری است تا بتوان موانع ارتباط اجتماعی افراد معلول را کاهش داد و تعاملات اجتماعی را بهبود بخشید (ظهیری نبا، 2011).
پیامدهای معلولیت را میتوان در دو حوزه فردی و اجتماعی بررسی کرد. ازنظر فردی، معلولیت میتواند باعث کاهش تواناییهای فردی و مشکلاتی نظیر افسردگی، انزوا و ناتوانی در دستیابی به فرصتهای شغلی یا تحصیلی شود. بهعنوانمثال، فرد نابینا ممکن است در تحصیل با مشکل مواجه شود؛ یا فردی که نقص عضو دارد ممکن است نتواند شغل موردعلاقهاش را پیدا کند. این مشکلات میتوانند به افسردگی و گوشهنشینی منجر شوند.
در حوزه اجتماعی، پیامدهای معلولیت شامل وابستگی فرد به دیگران، ضعف در برقراری ارتباطات اجتماعی، نگرش منفی جامعه نسبت به افراد معلول و خانوادههای آنان، اختلال در روابط خانوادگی و مشکلات روانی اعضای خانواده است. علاوه بر این، افراد معلول ممکن است از امکانات شهری و خانگی محروم شوند و در مشاغل مختلف استخدام نشوند که این مسائل باعث انزوا، افسردگی و مشکلات اقتصادی برای آنها میشود (ظهیری نبا، 2011).
ورزش بهویژه در میان افراد دارای معلولیت، تأثیرات اجتماعی و سیاسی زیادی دارد که میتواند به تعالی ارزشهای اجتماعی و افزایش همبستگی ملی منجر شود. در جامعهای که توجه به ورزش افراد سالم بیشتر از افراد معلول است، اثرات اجتماعی ورزش برای افراد معلول ممکن است گستردهتر و عمیقتر باشد. موفقیتهای این افراد میتواند الگویی ذهنی ایجاد کرده و باعث تغییر نگرش در نسلها شود. بااینحال، افراد معلول با موانعی مانند ناآگاهی عمومی، کمبود فرصتها و برنامههای آموزشی و رقابتی، امکانات محدود و دسترسی ناکافی به منابع مواجهاند که تجربه ورزشی آنها را نسبت به افراد سالم کاهش میدهد (استیونسن، 2009؛ دی پالما و همکاران، 2016).
ورزش برای افراد دارای معلولیت بهعنوان یک پدیده اجتماعی، نقش مهمی در فرآیند اجتماعیشدن ایفا میکند و میتواند تأثیرات مثبت زیادی بر جنبههای مختلف زندگی آنها داشته باشد. مشارکت در فعالیتهای ورزشی باعث افزایش اعتمادبهنفس، بهبود روابط اجتماعی و ارتقاء سلامت جسمی و روانی میشود. بااینحال، به دلیل محدودیتهای محیطی و موانع اجتماعی، بسیاری از افراد دارای معلولیت از دسترسی به امکانات ورزشی محروم هستند. این موانع شامل مشکلات فیزیکی، نگرشهای منفی اجتماعی و ساختارهای نامناسب فیزیکی میشود که مانع مشارکت فعال این افراد در ورزش میشود. به همین دلیل، سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد تلاش کردهاند با وضع قوانین و استانداردهای بینالمللی، فرصتهای برابر برای افراد معلول فراهم کنند و نقش ورزش را در فرآیند اجتماعیشدن آنها مورد تأکید قرار دهند (یونسکو، 2015).
تحقیقات نشان میدهد که افراد معلولی که بهطور منظم در فعالیتهای ورزشی مشارکت دارند، ازنظر اجتماعیشدن، عملکرد بهتری نسبت به افراد غیرمعلول دارند (سانمزوگلو و همکاران، 2021). همچنین ورزش میتواند به کاهش هزینههای زندگی و بهبود وضعیت روانی این افراد کمک کند (دیلی و همکاران، 2020).
چارچوب مفهومی
فرآیند اجتماعیشدن یکی از مفاهیم اساسی در علوم اجتماعی است که به فرآیند یادگیری و سازگاری افراد با هنجارها، ارزشها و نقشهای اجتماعی اطلاق میشود. این فرآیند بهویژه برای افراد دارای معلولیت اهمیت ویژهای دارد، زیرا آنها با چالشهای متعددی در تعاملات اجتماعی مواجه هستند. در این چارچوب، فعالیتهای ورزشی بهعنوان یکی از ابزارهای مهم اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت موردبررسی قرار میگیرد. مطالعات مختلف نشان میدهند که ورزش میتواند نقش قابلتوجهی در فرایند اجتماعیشدن این افراد ایفا کند. اجتماعیشدن فرایندی است که طی آن افراد، هنجارها و ارزشهای جامعهای که در آن زندگی میکنند را درونی میکنند. این روند نتیجه تعامل با افرادی است که افراد در طول زندگی با آنها روبهرو میشوند.
اصطلاح جامعهپذیری که تنها در چند دهه گذشته رایج شده است، در این مطالعه معادل عبارت «اجتماعیشدن» در نظر گرفته شده است (مختارپور، 2019). کاتن و چاپمن (2016) دو مرحله در فرایندهای اجتماعی را متمایز میکنند: اجتماعیشدن اولیه و اجتماعیشدن ثانویه. اجتماعیشدن اولیه در دوران کودکی رخ میدهد و شامل درک ابتدایی از جهان اجتماعی بهعنوان یک واقعیت اساسی است که به فرد در کسب هنجارهای عمومی زندگی اجتماعی کمک میکند.
در مقابل، اجتماعیشدن ثانویه به فرد این امکان را میدهد تا در زیربخشهای پیچیدهتر اجتماعی مشارکت کند (کاتن و چاپمن، 2016). آنتونی گیدنز اجتماعیشدن را فرایندی تعریف میکند که طی آن فرد به شخصی خودآگاه، دانا و مهارتمند در شیوههای فرهنگی جامعه خود تبدیل میشود (گرجی ازندریانی و شیرزاد نظرلو، 2018).
اجتماعیشدن فرایند تأثیر متقابل بین فرد و محیط اجتماعی است که نتیجه آن پذیرش الگوهای رفتاری آن محیط و ایجاد انطباق بین فرد و جامعه است. این فرایند شامل همسازی با ارزشها، هنجارها و نگرشهای اجتماعی است و به فرد کمک میکند مهارتهای اجتماعی لازم برای مشارکت فعال در زندگی اجتماعی را بیاموزد (جورجویک و همکاران، 2020).
از دیدگاه جامعهشناسان، اجتماعیشدن روندی مستمر و مادامالعمر است که فرد را برای زندگی گروهی آماده میکند و نقش مهمی در شکلگیری رفتارهای او دارد (اروفیوا و همکاران، 2019). این فرایند به فرد کمک میکند از طریق یادگیری رفتارهای اجتماعی که مورد تأیید گروه هستند، خود را با جامعه تطبیق دهد. از منظر عینی، اجتماعیشدن فرایندی است که جامعه به وسیله آن فرهنگ خود را به نسلهای بعدی منتقل میکند و فرد را با شیوههای پذیرفتهشده زندگی اجتماعی هماهنگ میکند (سربوا و همکاران، 2019).
اجتماعیشدن به فرآیند پذیرش و درک نقشها، انتظارات و هنجارهای جامعه اطلاق میشود. افراد دارای معلولیت به دلیل ویژگیهای خاص خود ممکن است در این فرآیند با مشکلاتی مواجه شوند. بهطور خاص، افراد با معلولیتهای جسمی یا ذهنی ممکن است از مشارکت در فعالیتهای اجتماعی به دلایل مختلف، ازجمله نگرشهای منفی جامعه، ترس از طردشدن و یا محدودیتهای جسمی، محروم شوند. اما ورزش بهعنوان یک ابزار توانمندساز، این محدودیتها را کاهش میدهد و فرصتهای جدیدی برای تعاملات اجتماعی و تجربه هویت جدید فراهم میآورد.
ورزش نهتنها بهعنوان یک فعالیت بدنی برای تقویت سلامت جسمانی، بلکه بهعنوان یک محیط اجتماعی با پتانسیل بالای برقراری ارتباطات اجتماعی و مهارتهای اجتماعی برای افراد دارای معلولیت شناخته میشود. مطالعات مختلف نشان میدهند که مشارکت در ورزش میتواند منجر به کاهش استرس، افزایش اعتمادبهنفس، بهبود عزتنفس و تقویت مهارتهای ارتباطی در افراد دارای معلولیت شود (بارکر و ایواتا، 2019). این مزایا میتوانند به فرآیند اجتماعیشدن این افراد کمک کنند و آنها را بهعنوان اعضای فعالتر جامعه معرفی کنند.
اجتماعیشدن ورزشی نیز فرایندی است که به فرد دانش و مهارت لازم برای مشارکت مؤثر در فعالیتهای ورزشی را میدهد (گون و همکاران، 2019). این فرایند شامل سه مرحله متوالی است (دانلی و یانگ، 1999): 1. اجتماعیشدن اولیه که اطلاعات پایه برای مشارکت در فعالیتهای ورزشی را فراهم میکند؛ 2. انتخاب شدن که به مشارکت اولیه فرد اشاره دارد؛ 3. اجتماعیشدن که در آن فرد مهارتهای ورزشی موردنیاز را میآموزد و سبک زندگی متناسب با آن را تمرین میکند. برای افراد دارای معلولیت، اجتماعیشدن ورزشی یک فرایند پیچیده است که به عوامل مختلف اجتماعی و فرهنگی وابسته است (کاکلی، 2015).
تمرین ورزشی افراد دارای معلولیت درزمینهای فرهنگی-اجتماعی شکل گرفته است که اغلب بر رویکردهای پزشکی و فردی نسبت به معلولیت استوار است (سوکاتن و ملانی چاپمن، 2016).
درک و پذیرش افراد دارای معلولیت در فعالیتهای ورزشی میتواند تحتتأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی قرار گیرد. بهعنوانمثال، جوامع مختلف ممکن است نگرشهای متفاوتی نسبت به معلولیت و توانمندیهای افراد دارای معلولیت داشته باشند. پژوهشها نشان میدهند که جوامع بازتر و پذیراتر نسبت به ورزشهای ویژه برای افراد دارای معلولیت، امکان مشارکت بیشتر و اجتماعیشدن آنها را تسهیل میکند (شریل، 2004). در مقابل، جوامع با نگرشهای محدودتر ممکن است بر چالشهای اجتماعیشدن این افراد بیفزایند.
ورزشهای رقابتی میتوانند به افراد دارای معلولیت فرصتهایی برای نشاندادن توانمندیهای خود و ارتقای اعتمادبهنفس فراهم کنند. این نوع ورزشها نهتنها مهارتهای جسمانی و روانی را تقویت میکنند، بلکه افراد را با فرهنگ رقابت و همکاری در تیم آشنا میکنند. در مقابل، ورزشهای غیررقابتی، مانند یوگا یا پیادهروی گروهی، به افراد این امکان را میدهند که در محیطی غیررقابتی و آرام به تعاملات اجتماعی بپردازند. هر دو نوع ورزش میتوانند بهطور مؤثری در فرآیند اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت مؤثر باشند.
مشارکت در ورزش میتواند تأثیرات بلندمدتی بر فرآیند اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت داشته باشد. این تأثیرات شامل ایجاد هویت اجتماعی مثبت، افزایش مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و همچنین تغییر نگرشهای عمومی نسبت به معلولیت است. بهعنوانمثال، مطالعات نشان دادهاند که افراد دارای معلولیت که در ورزشهای مختلف مشارکت دارند، از پذیرش اجتماعی بیشتری برخوردار میشوند و بهطور فعالتری در جامعه خود مشارکت میکنند (موبیلی هوگو، 2016).
رویکردهای نظری به معلولیت:
مطالعات جامعهشناختی معلولیت در قالب چهار مکتب کارکردگرایی، تفسیرگرایی، انسانگرایی رادیکال و ساختارگرایی رادیکال قابلبحث و بسط است (گودلی، 2011). در نگاه کارکردگرایان، جامعه یک وضعیت ارگانیسمی است که همه اعضا در چارچوب هماهنگی و توافق باهم همکاری دارند (توماس، 2007). آنها فرد دارای معلولیت را بهعنوان یک جسم مادی ناقص میبیند که در انجام کارکردهای خود ناتوان است (دونالدسون، 2002).
رویکرد تفسیرگرایانه معتقد است که معلولیت طی یک فرایند تفسیری در تعاملات اجتماعی برساخته میشود. آنها معلولیت را یک تولید ارادی فعال برای خلق یک هویت اجتماعی تعریف میکنند (گودلی، 2004). انسانگرایان رادیکال، معلولیت و اختلال را علائمی فرهنگی-اجتماعی تعریف میکنند که فرهنگها و ایدئولوژیهای مختلف آن را تولید میکنند؛ بنابراین واژههایی که برای توصیف یک فرد معلول بهکار گرفته میشود حاوی ارزشها و هنجارهای اجتماعی نهفتهای است که تنها با روشهای عمیق علمی و مردمشناسانه میتوان آن را فهم کرد.
این رویکرد ریشه در نظریات مارکس انسانگرا و مکتب فرانکفورت دارد (پارکر، 1997). از این دیدگاه مفاهیمی که برای توصیف به کار گرفته میشوند سرشار از عناصر فرهنگی و ایدئولوژیکی است که نباید از چشم محقق دور نگاه داشته شود. معلولیت وضعیتی است که از طریق آن میتوان بدن سالم را به جامعه معرفی کرد. بهعبارتدیگر بهطور غیرمستقیم ایدئولوژی سالمبودن را تبلیغ میکند (فوکس و لیبکین، 2002). ساختارگرایان رادیکال نیز معلولیت را بهعنوان یک فرایند طرد ساختاری، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تعریف میکنند که باعث میشود فرد معلول از عرصههای عادی زندگی منزوی شود (سالوز، 2018).
این رویکرد که بهنوعی ماتریالیسم تاریخی منسوب است بر بسیاری از مطالعات درزمینه معلولیت اثر گذاشته است. ساختارگرایان رادیکال تحتتأثیر جامعهشناسی مارکسیستی، معلولیت و بیماری را محصول نظام سرمایهداری معرفی میکند. آنها افراد دارای معلولیت را بهعنوان دریافتکنندگان منفعل مداخلات و ایدئولوژی طبقه حاکم به تصویر میکشند. ماتریالیستها معتقدند معلولیت بهانه خوبی برای طرد اجتماعی و محرومیت از مشارکت فعال در فعالیتهای اقتصادی است. با توجه به جنبههای مختلف و ابعاد مطرحشده در ادامه سعی میشود با نگاهی همهجانبه به بررسی و شناسایی عوامل مؤثر، موانع، راهکارها و پیامدهای ناشی از آن اشاره شود.
پیشینه تجربی
بیش از یک قرن است که ورزش افراد دارای معلولیت در جهان شناختهشده است. در قرن 19 تأثیر ورزش بر سلامت افراد دارای معلولیت کاملاً واضح بود. بعد از جنگ جهانی اول با شناختهشدن فیزیوتراپی و ورزشدرمانی در کنار ارتوپدی و جراحی و پسازآن جنگ جهانی دوم با افزایش تعداد زیاد افراد دارای معلولیت جنگی، اهمیت ورزش افراد دارای معلولیت دوچندان شد. این پدیده وامدار اندیشههای لودویگ گوتمن در سال 1994 بود که به درخواست دولت در بیمارستان استوک مندویل که مرکز جراحی نخاعی بود ایجاد شد (کیال و همکاران،2020).
او با تفکر ایجاد بازی و تقویت روحیه افراد دارای معلولیت، ورزش و جنبوجوش را در این افراد ایجاد کرد و امروز شاهد رویدادهای بینالمللی در این زمینه هستیم. با توجه به اهمیت ورزش و نقش آن در سلامت جسمی و روحی افراد دارای معلولیت، در ادامه پژوهشهای مرتبط با موضوع موردبررسی قرار میگیرد تا از این طریق بتوان مفروضات حاکم بر پژوهش را استخراج کرد.
کیال و همکاران (2020) مؤلفههای ویژگیهای شخصیتی، مهارتهای روانی و انگیزههای فردی را از مؤلفههای روانشناختی مؤثر بر مشارکت افراد دارای معلولیت در فعالیتهای ورزشی میدانند. مهدینژاد و همکاران (2020) نشان دادهاند که تا چه اندازه ورزش همگانی افراد دارای معلولیت میتواند در تابآوری، خوشبینی، خودکارآمدی و امیدواری آنها اثرگذار باشد.
لیموچی و همکاران (2019) با شناسایی عوامل مؤثر بر مشارکت افراد دارای معلولیت در فعالیتهای ورزشی، آنها را بهصورت مقوله اصلی شامل تفکر مدیریتی و برنامهریزی، هماهنگی و ارتباط بین سازمانی، توسعه زیرساختها، رسانه و مطبوعات، توسعه منابع انسانی و فرهنگ و آموزش بودند تدوین کردهاند.
ادریسی و همکاران (2019) نشان دادهاند که بین جنبههای مشارکت همبستگی مثبت و بالایی وجود دارد. در این پژوهش رتبهبندی و وزنهای عوامل وادارنده مشارکت ورزشکاران افراد دارای معلولیت را به ترتیب اجتماعیشدن، عزتنفس، سلامتی، هیجان، مهارت، آمادگی جسمانی، عملکرد، سرگرمی و کسبوکار شناسایی کردهاند. وکیلی و همکاران (2019) با شناسایی و تدوین الگوی انگیزههای مشارکت ورزشی افراد دارای معلولیت، انگیزه سلامتی، تندرستی و نشاط، انگیزه کسب پایگاه اجتماعی، عوامل موقعیتی و انگیزه آموزش و کسب مهارت، انگیزه کسب موفقیت و تخلیه انرژی و سرگرمی را بر تمایل افراد دارای معلولیت به ورزش مؤثر دانستهاند.
قدردان و همکاران (2019) بین موانع فردی و خانوادگی در بین افراد دارای معلولیت ورزشکار و غیرورزشکار اختلافی نیافتهاند. به این معنی که هر دو موانع خانوادگی و فردی مؤثرند ولی اثر بیشتر آن بر افراد دارای معلولیت غیرورزشکار بیشتر از افراد دارای معلولیت ورزشکار بوده است.
زمانی و همکاران (2019) نیز موانع مهم مشارکت معلولان در فعالیتهای ورزشی را موانع اقتصادی و نبودن حمایت اجتماعی و کمبود فضا و امکانات ورزشی و دسترسی مطرح کردهاند. سونمزوگلو و همکاران (2021) تنوع تجارب اجتماعیشدن ورزشی ورزشکاران دارای معلولیت، پیوند بین تعهد در ورزشهای پارالمپیک با عملکرد بالا با پیشرفت بسیار سریع در عملکرد ورزشکاران را با تأکید بر نقش اساسی خانواده بهعنوان حمایتگر عاطفی، مالی و سازمانی مؤثر دانستهاند.
دیلی و همکاران (2020) با بررسی نقش تجارب ورزشی در فرایند اجتماعیشدن نشان دادند که ارتباطات ورزشی افراد دارای معلولیت فرایند اجتماعیشدن آنها را از طریق یادگیری مهارتهای ارزشمند مورداستفاده در محل کار، انطباق با وظایف شغلی مختلف و ایجاد هویتهای کاری مطمئن میتوان تسهیل کرد.
گوون و همکاران (2019) نیز مؤثرترین واسطهها برای ورزشکاران زن دارای معلولیت برای شروع ورزش مربیان آنها و تصمیمات خودشان ارزیابی کردهاند. روندهای اجتماعیشدن ورزشکاران زن معلول از طریق ورزش موردبررسی قرارگرفته نشان داده است که ورزشکاران پس از شروع ورزش در ابعاد جسمی، اجتماعی و عاطفی تغییرات عمدهای در زندگی خود تجربه کردهاند. بااینحال شرکتکنندگان تأکید کردند که در مقایسه با مردان ورزشکار معایبی دارند.
کوسکی و همکاران (2017) محیطهای اجتماعی حمایتی که با مشارکت عادلانه، احساس تعلق و فرصتهای وابستگی متقابل را در ارتقا سلامت و رفاه جوانان دارای معلولیت جسمی مؤثر میدانند. این ویژگیها در طراحی برنامههای فعالیت بدنی یکپارچه و اختصاصی موردتوجه قرار میگیرند.
با توجه به بررسی انجامشده و سوابق مطالعاتی، مشخص است که یک مطالعه جامع بهمنظور شناسایی عوامل مؤثر، موانع و راهکارها و پیامدهای اجرای آنها انجام نشده است و از این منظر این پژوهش متمایز از پژوهشهای انجامگرفته است و به همین دلیل موردتوجه قرارگرفته است.
روش
پژوهش حاضر بنا بر ماهیت موضوع موردمطالعه در چارچوب دیدگاه تفسیرگرایی و رویکرد روششناختی کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینهای بر اساس دیدگاه اشتراوس و کوربین انجام شده است. با توجه به جامعه خاص افراد دارای معلولیت، پژوهشهای محدودی در این حوزه بهخصوص در مورد شهر اصفهان صورت گرفته است و تقریباً پژوهشی در حوزه فرآیند اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت از طریق ورزش اجرا نشده است و کمبود و محدودبودن اطلاعات، محقق را مجاب به استفاده از تحقیق کیفی دادهبنیاد کرد.
در نظریهپردازی زمینهبنیان با روش اشتراوس و کوربین مقولههای فرعی، تحت سلسله روابطی به مقوله اصلی و محوری مرتبط شده و روابط میان آنها با مقوله اصلی تحت الگو و مدلی مشخص میشود. لذا از بین انواع روشهای پژوهش دادهبنیاد، روش سیستماتیک استراوس و کوربین موردتوجه است. این رهیافت برای تدوین نظریه در رابطه با یک پدیده، بهصورت استقرایی مجموعهای سیستماتیک از رویهها را به کار میگیرد و اطلاعات عمیق و نظاممندی را در اختیار محقق قرار میدهد. این پژوهش از نوع اکتشافی است و درنتیجه فرضیه نداشته و به دنبال راهحلی برای مسئله مطرح شده است. ابـزار اصلـی گـردآوری دادهها، مطالعـه و بررسـی ادبیـات پژوهـش و همچنیـن مصاحبـه بـود.
در بخش اول ابزار جمعآوری دادهها شامل مطالعه اسناد و منابع اطلاعات کتابخانهای بوده است. به همین منظور بررسی ادبیات نظری و پیشینه پژوهشهای گذشته بر اساس مطالعات کتابخانهای شامل کتاب، مقالات و سایتهای مرتبط مبنا قرار گرفته است. در بخش دوم برای فرآیند جمعآوری اطلاعات از مصاحبههای کیفی با نخبگان ورزشی و صاحبنظران استفاده شده است.
مصاحبهها بهصورت فردی در قالب یک جلسه رسمی انجام شده است. هرچند یک راهنمای اولیه برای همه مصاحبهها وجود داشت، اما برای دسترسی به اطلاعات عمیقتر مصاحبهها بهصورت نیمهساختاریافته یا بدون ساختار پی گرفته میشد. پس از انجام هر مصاحبه در کوتاهترین زمان ممکن پسازآن گفتوگوهای ضبطشده چند بار بهطور دقیق گوش داده شد. پس از گوشدادن، مصاحبهها کلمه به کلمه روی کاغذ منتقل شد. سپس اطلاعات منتقلشده روی کاغذ تایپ شد و مجدداً با موارد ضبطشده مرور شد.
این عمل بدین منظور انجام میشد تا دقت اطلاعات پیادهشده افزایش یابد و پژوهشگر تسلط بیشتری روی اطلاعات مذکور پیدا کند. از این مرحله به بعد، اطلاعات پیادهشده، منبع اطلاعات خام این پژوهش برای تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
در روش نظریه زمینهای، انتخـاب منابـع و مشارکتکنندگان از نـوع نظـری اسـت کـه در اصطـلاح بـه آن «نمونهگیری نظـری» نیـز گفتـه میشود. در ایـن روش در پایـان هـر مصاحبـه و بررسـی متـون مرتبـط، دادهها تحلیـل میشوند و بر اساس آن، منابـع و مشارکتکنندههای بعـدی انتخاب میشوند (نمونهگیری هدفمنـد با روش گلوله برفـی) و ایـن رونـد تـا جایـی ادامـه مییابد کـه همـه مفاهیـم و مقـولات اصلـی تشکیلدهنده پدیـده در حال بررسـی بـه اشـباع نظـری برسـند.
در ایـن پژوهـش، دادهها بعـد از اجـرای 20 مصاحبـه شامل 13 مصاحبه با ورزشکاران معلول و 7 مصاحبه با افراد کارشناس، بـه مرحلـه اشـباع نظری رسـید. روش تحلیـل دادهها در روش پژوهـش نظریهسازی دادهبنیـاد، پرسـش و مقایسـه مسـتمر اسـت کـه در رویکرد نظاممند اشتراوس و کوربیـن در سـه مرحلـه اصلـی کدگـذاری بـاز، محـوری و گزینشـی (انتخابـی) انجـام میشود؛ یعنـی در هریـک از سـه مرحلـه یادشده پاسخهای دادهشده به پرسشهای مطرحشده بـا یکدیگـر مقایسـه میشوند و مفاهیمـی کـه از آنها به دسـت میآیند، مبنای گـردآوری دادههای بعد محسـوب میشوند.
روش دادهبنیاد روشی است که در ابتدا توسط کوهن، گلاسر و استراوس معرفی شد و هدف از بهکارگیری آن ایجاد نظریه از دادهها درزمینههای اجتماعی بوده است (اشتراوس و کوربین، 2012). با این روش امکان تفسیر عمیق و جامع از پدیده به وجود میآید. با این روش نظریه از داده و نه از چارچوب نظری ساخته میشود. نتیجه امر این است که نظریه بهصورت استقرایی ایجاد میشود که منطبق به واقع است. این نظریه یک نظریه تبیینی است که به روش استقرایی ایجاد میشود. این روش بهگونهای است که امکان ترکیب همه روشهای مصاحبه و پرسشنامه و منابع غیرمستقیم را فراهم میکند.
بهمنظور انجام این روش مفهومپردازی از دادهها نخستین گام در تجزیهوتحلیل به شمار میرود. خردکردن و مفهومپردازی بدین معناست که پس از انتخاب مورد مشاهده و یا جمله و یا پاراگراف، آن را به اجزایی تقسیم میکنیم و برای هرکدام از حوادث، ایدهها و رخدادها نامی را که یا نشانه آن پدیده است و یا بهجای آن مینشیند قرار میدهیم (اشتراوس و کوربین، 2006).
پس از کدگذاری و ایجاد مفاهیم، مقایسه آنها با یکدیگر و تشکیل مقولهها، از نمونهگیری نظری برای انتخاب شرکتکنندگان بعدی استفاده شد. دادههای حاصل از مصاحبه اولیه، علاوه بر اینکه ذهن را متوجه موضوعات جدید میکند، پژوهشگر را به سمت پرسش از شرکتکنندگان دیگری در مصاحبههای بعدی هدایت میکند. این روند تا زمان برگزاری آخرین مصاحبه و رسیدن به مرحله اشباع ادامه یافت.
در گام بعدی کدگذاری محوری انجام میشود. در این گام پس از تفکیک بر اساس شباهت و تفاوت به عبارتها برچسب مفهومی جامعومانع داده میشود و سپس به تقلیل مفاهیم بر اساس شباهتها و تفاوتها پرداخته میشود. در این مرحله مفاهیم متمرکز بر پایه ویژگیها و ابعاد در مقوله انتزاعیتر قرار میگیرند. در مرحله بعد که کدگذاری انتخابی نام دارد تلفیق مفاهیم و پیدایش هسته مرکزی انجام میشود.
قلمرو موضوع بهصورت میانرشتهای بوده و در شهر اصفهان انجام گرفته است و دادههای مربوط به آن در سالهای 2020 و 2021 جمعآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل افراد دارای معلولیت ورزشکار و افراد متخصص و کارشناس در حوزه ورزش افراد دارای معلولیت (در دو حوزه اجرایی و علمی) در اصفهان بودهاند که به شکل منظم و مستمر با این گروه از ورزشکاران در ارتباط بودهاند. ساختار جمعیت شناختی افراد نمونه بهصورت جدول (1) است.
جدول (1): جمعیت شناختی افراد نمونه
شاخص |
نوع |
فراوانی |
جنسیت |
زن |
11 |
مرد |
9 |
تحصیلات |
دیپلم |
4 |
لیسانس |
7 |
فوقلیسانس |
7 |
دکتری |
6 |
سن |
کمتر یا برابر 25 سال |
2 |
26 الی 40 سال |
11 |
بالاتر از 41 سال |
7 |
سمت مصاحبهشونده |
ورزشکار |
13 |
مربی |
4 |
مربی و مدیر ورزشی |
3 |
روایی در تحقیق کیفی با این پرسش مرتبط میشود که آیا روشها، رویکردها و فنون مورداستفاده با یکدیگر مرتبط بوده و آنچه را میخواهید بیابید، میسنجید یا خیر؟ (کرسول، 2014).
گوبا و لینکلن در دهه 1980 مفهوم «قابلیت اعتماد» را بهعنوان معیاری برای جایگزینی روایی و پایایی مطرح کردند تا به کمک آن دقت علمی را در پژوهش کیفی مورد ارزیابی قرار دهند. بهمنظور بررسی روایی پژوهش با استفاده از چهار شاخص لینکن و گوبا (1994) چهار شاخص باورپذیری، اتکاپذیری، تأییدپذیری و انتقالپذیری استفاده شد. در راستای اعتبار و پایایی این مطالعه، از راهبردهای خاص وثوقپذیری مانند وارسی، کنترل توسط اعضاء، بازبینی همتایان و بازاندیشی که جونز و همکاران (2013) در قسمت معیارهای کیفیت در تحقیقات کیفی ارائه داده بودند، استفاده شد.
رد حسابرسی یا ردگیری امور انجامشده که هالپرن (1983) عنوان کرد و لینکلن و گوبا (1985) آن را توسعه دادند، شامل توصیف دقیقی از مراحلی است که محقق از ابتدا تا انتهای فرآیند تحقیق طی کرده است.
در این مطالعه، پژوهشگران بهصورت کامل مراحل جمعآوری و تحلیل دادهها را در گامهای چهارگانه ذکر کردند. والش و همکاران (2010) از روش وارسی استفاده کرده بودند؛ همچنین در این مطالعه، کنترل توسط اعضا با مراجعه به مشاهدهگران و خبرگان و گرفتن بازخورد از آنان در مورد درکشان از دادههای جمعآوریشده انجام شد.
گبریتی (2011)، نمونه مطالعه ورزشی در ارتباط با کنترل اعضاء است؛ پسازآن بازبینی همتایان توسط دو نفر خارج از تیم تحقیق و آشنا به تحقیق کیفی انجام شد که دادهها را به شکل مستقلی تحلیل کردند. نمونه ورزشی در ارتباط با روش بازبینی همتایان در مشاهده، مطالعه هاروود و همکاران (2010) است؛ درنهایت بازاندیشی که به آگاهی پژوهشگران از خود و رابطهشان با تحقیق و فرآیندهایش اشاره دارد، انجام شد.
بر این اساس پژوهشگران، شیوههای جمعآوری داده و تحلیل آنها و حتی شیوه نگارش خود را بازنگری و اصطلاحاً در یک چرخه خودانتقادی، از انحرافات احتمالی جلوگیری کردند.
بیش از این فورچون و میر (2011) از بازاندیشی در پژوهش خود استفاده کردند. همچنین، برای اطمینان بیشتر در پژوهش حاضر برای سنجش پایایی از روش پایایی باز-آزمون استفاده شد. معیار ثبات یا پایایی بازآزمون به میزان سازگاری طبقهبندی دادهها در طول زمان تأکید دارد. این معیار را زمانی میتوان به دست آورد که یک کدگذار یک متن را در دو زمان مختلف کدگذاری کرده باشد.
برای به دست آوردن پایایی بازآزمون از میان مصاحبههای اجراشده چند مصاحبه بهعنوان نمونه انتخابشده و هرکدام از آنها در یک فاصله زمانی کوتاه و مشخص دوباره کدگذاری میشوند. بعدازآن کدهای تعیینشده در دو فاصله زمانی برای هرکدام از مصاحبهها با هم مقایسه میشوند و از راه میزان توافقات و عدم توافقات که وجود دارد در دو مرحله معیار یا شاخص ثبات برای آن پژوهش مصاحبه میشود.
در هرکدام از مصاحبهها، کدهایی که در دو فاصله زمانی با هم مشابه هستند با عنوان توافق و کدهای غیرمشابه با عنوان عدم توافق مشخص میشوند (ویمر و دومینیک، 2005). برای این منظور کدگذاریهای پژوهش در دو فاصله زمانی و با استفاده از فرمول زیر محاسبه شد (ویمر و دومینیک، 2005):
پژوهشگر در حین انجام پژوهش و در جریان کدگذاری مصاحبهها چهار مصاحبه را بهعنوان نمونه در یکفاصله 30 روزه مورد کدگذاری مجدد قرار داد. با مراجعه به کدهای اولیه استخراجشده از آن مصاحبهها و کدهای مجدد آنها جدول (3) به دست آمد.
ردیف |
مصاحبهشونده |
تعداد کل کدها |
تعداد توافقات |
تعداد عدم توافقات |
پایایی باز آزمون |
1 |
P1 |
32 |
14 |
8 |
۸۷ ٪ |
2 |
P5 |
19 |
9 |
4 |
۹۴ ٪ |
3 |
P10 |
23 |
10 |
4 |
۸۶ ٪ |
4 |
P13 |
16 |
7 |
3 |
۸۷ ٪ |
کل |
90 |
40 |
19 |
۸۸ ٪ |
همانگونه که در جدول ملاحظه میشود تعداد کل کدها در دو فاصله زمانی 30 روزه برابر 90، تعداد کل توافقات بین کدها در این دو زمان برابر 40 و تعداد کل عدم توافقات در این دو زمان برابر 19 است.
پایایی بازآزمون مصاحبههای این تحقیق برابر 88 درصد است. با توجه به اینکه میزان پایایی بیشتر از 60 درصد است بنابراین قابلیت اعتماد کدگذاریها مورد تأیید است. لازم به ذکر است این مقاله دارای کد اخلاق با شناسه IR.IAU.NAJAFABAD.REC.1400.168 است.
یافته
ها
در این بخش بهمنظور ارائه یافتهها با استفاده از رویکرد دادهبنیاد، نسبت به تحلیل مصاحبهها پرداخته شد. برای این منظور ابتدا با کدگذاری باز نسبت به انتخاب مضامین کلیدی محتوای مصاحبه اقدام شد. سپس با استفاده از رابطه بین کدهای باز، نسبت به مقوله پردازی اقدام شد. در انتها با استفاده از کدگذاری نظری و منطقدهی سایر مقولهها نسبت به اعتباربخشیدن به روابط و پرکردن جاهای خالی اقدام شد.
جدول (4): کدگذاری نظری
کدهای اولیه |
مقولات فرعی |
مقولات اصلی |
مقوله هسته |
نقش انگیزاننده و مثبت معلم |
نقش معلم/ مربی |
شرایط مداخلهای |
اجتماعی شدن معلولین ورزشکار از طریق ورزش |
نقش بازدارنده و منفی معلم |
شرایط مداخلهای |
برنامههای استعدادیابی |
بسترسازی |
شرایط علی |
فرصتهای مدرسه |
شرایط علی |
نقش مدرسه |
نهادهای ثانویه |
شرایط علی |
نقش دانشگاه |
شرایط علی |
همراهی و ترغیب و بازخورد مثبت اطرافیان |
حمایتگری و پشتیبانی خانواده |
شرایط علی |
خانواده در مقام همراه و حامی |
شرایط علی |
درک بدیل ناپذیری ورزش |
بدیل ناپذیری ورزش |
راهبرد |
باور به جایگاه و اهمیت ورزش |
باور به ورزش |
راهبرد |
نقش بازدارنده اطرافیان |
موانع نزدیک |
شرایط مداخلهای |
نقش بازدارنده خانواده |
شرایط مداخلهای |
ترس از آسیب مجدد و ممانعت خانواده |
شرایط مداخلهای |
چالشهای معلولیت |
همزمانی معلولیت و ورزش |
شرایط زمینهای |
چالشهای ورود به ورزش |
شرایط زمینهای |
مشکلات و تنگناهای اقتصادی در خانواده |
تأمین اجتماعی |
شرایط زمینهای |
بیمه، یارانه و تسهیلات |
شرایط زمینهای |
چالش زمان، آموزش و هزینه |
هزینه آموزش |
شرایط مداخلهای |
فرصتهای ورزش |
فرصتهای ورزش |
پیامد |
توانمندی روانی |
توانمندسازی روانی |
پیامد |
اجتماعی شدن معلولین ورزشکار از طریق ورزش |
بهبود سلامتی و ارتقای سبک زندگی سالم |
بهبود سلامت و سبک زندگی |
پیامد |
احساس کفایت و خودبسندگی |
القای کفایت و خودبسندگی |
پیامد |
بهبود روابط اجتماعی |
توانمندسازی اجتماعی |
پیامد |
انگیزههای ورود به ورزش |
انگیزه و زمینه |
شرایط علی |
بستر و زمینه ورود به ورزش |
شرایط علی |
ناهماهنگی بین بخشی و بین سازمانی |
رویکردها و سیاستها |
شرایط زمینهای |
ضعف و خلأ در سیاستگذاری |
شرایط زمینهای |
جلب مشارکت سازمانهای دیگر |
توسعه مشارکت |
شرایط زمینهای |
اهمیت مقوله مسئولیت اجتماعی سازمانها |
شرایط زمینهای |
ضعف زیرساختها |
زیرساختها |
شرایط زمینهای |
توسعه امکانات و تجهیزات |
شرایط زمینهای |
دسترسی |
امکانات |
شرایط زمینهای |
تناسب، ایمنی و زیبایی |
شرایط زمینهای |
امکانات ورزشی مدارس |
شرایط زمینهای |
فرهنگسازی |
فرهنگسازی |
شرایط مداخلهای |
نقش رسانهها |
رسانه |
شرایط مداخلهای |
گسترش و بهبود آگاهی عمومی |
آگاهی بخشی |
شرایط مداخلهای |
توسعه ورزش همگانی |
توسعه ورزش همگانی |
شرایط مداخلهای |
ادغام و یکپارچگی |
ادغام و یکپارچگی |
راهبرد |
اجتماعی شدن معلولین ورزشکار از طریق ورزش |
پرهیز از ضعف انگاری و بهبود و تصحیح نگرشها |
پرهیز از ضعف انگاری |
راهبرد |
توزیع عادلانه فرصتها |
عدالت رویهای |
شرایط زمینهای |
اهمیت توانمندسازی |
توانمندی و بسندگی |
راهبرد |
پذیرش معلولیت بهعنوان فرصت و تفاوت |
پذیرش معلولیت |
راهبرد |
در انتها با استفاده از رویکرد سیستماتیک و بر اساس الگوی دادهبنیاد و با توجه به نتایج پایایی آوردهشده در بخش قبل، نسبت به ارائه مدل نهایی اقدام شد. شکل (1) الگوی نهایی را نمایش میدهد.
شکل (1):الگوی دادهبنیاد اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت از طریق ورزش

شرایط علـی شناساییشده اثرگـذار بـر پدیـده اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت از مسیر فعالیتهای ورزشی شـامل مقولههای بسترسازی، نهادهای ثانویه، حمایتگری و پشتیبانی خانواده و انگیزهها و زمینهها و نشانگرهای شرایط زمینهای شامل عدالت رویهای، امکانات، تأمین اجتماعی، زیرساختها، توسعه مشارکت، رویکردها و سیاستها و تلاقی معلولیت و ورزش بود. نشانگرهای شرایط مداخلهای در این تحقیق شامل نقش معلم، موانع نزدیک، هزینه آموزش، فرهنگسازی، رسانه، آگاهیبخشی و توسعه ورزش همگانی نشانگرهای راهبردها در این پژوهش شامل توانمندی اجتماعی، بهبود سلامت و سبک زندگی، فرصتهای ورزش، توانمندسازی روانی، القای کفایت و خودبسندگی نشانگرهای پیامدها در این تحقیق شامل پذیرش معلولیت، توانمندی و بسندگی، ادغام یکپارچگی، پرهیز از ضعف انگاری، باور به ورزش و بدیل ناپذیری ورزش بود.
در ادامه به تبیین هریک از این مقولهها و مقایسه آنها با سایر پژوهشها پرداخته میشود.
بحث
پژوهـش حاضـر با هـدف تبیین فرآیند اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت از مسیر فعالیتهای ورزشی، بـا اسـتفاده از نظریـه گرانددتئـوری انجـام شـد. در ایـن پژوهـش، بـرای انتخـاب نمونـه از نمونهگیری هدفمنـد کـه از روشهای نمونهگیری غیراحتمالی اسـت، اسـتفاده شـد. در این پژوهش سعی شده است همه ابعاد موضوع از حیث عوامل مؤثر، موانع، شرایط زمینهای موردبررسی قرار گیرد و با در نظر گرفتن پیامدهای مطلوب آن نسبت به ارائه راهکار اقدام شود. کـه درنتیجـه تحلیـل مصاحبـه، پنج مقوله شـرایط علی، شـرایط زمینهای، شـرایط مداخلهگر، راهبردهـا و پیامدهـا شناسـایی شـدند.
شرایط علی شناساییشده اثرگذار بر پدیده اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت از مسیر فعالیتهای ورزشی
بسترسازی برای مشارکت افراد دارای معلولیت در ورزش: برای تسهیل ورود و مشارکت افراد دارای معلولیت در فعالیتهای ورزشی، ایجاد بسترهای مناسب و قابلدسترس از اهمیت ویژهای برخوردار است. این بسترها شامل تأمین تجهیزات و امکانات ورزشی ویژه، مانند راهروها و زمینهای ورزشی با طراحی مناسب، تجهیزات ورزشی سازگار با نیازهای افراد معلول و دسترسی آسان به سرویسهای بهداشتی و حمامهای استاندارد میشود.
نقش نهادهای ثانویه: سازمانها و نهادهای ورزشی، ازجمله انجمنها و کمیتههای مرتبط با افراد دارای معلولیت، باید از طریق تشویق و حمایت، شرایط لازم برای فعالیت ورزشی این افراد را فراهم کنند. اقدامات این نهادها میتواند شامل طراحی برنامههای ورزشی متناسب، تربیت مربیان و کادر فنی آموزشدیده و برگزاری مسابقات و رقابتهای ورزشی ویژه باشد.
حمایت خانواده: نقش خانواده در تشویق و حمایت از افراد دارای معلولیت در فعالیتهای ورزشی بسیار حیاتی است. خانوادهها میتوانند از طریق حمایت مالی، انگیزشی و روحی، حضور در مسابقات و تأمین تسهیلات ورزشی به فرزندان خود کمک کنند تا بهصورت فعال در ورزش مشارکت داشته باشند.
انگیزهها و فرصتها: ایجاد انگیزههای مشخص برای شرکت در فعالیتهای ورزشی، ازجمله بهبود وضعیت جسمانی، ارتقای سلامت روانی، افزایش اعتمادبهنفس، توسعه روابط اجتماعی و شناسایی تواناییهای فردی، میتواند تأثیر بسزایی در تشویق افراد معلول به فعالیت ورزشی داشته باشد. همچنین، فراهمکردن امکانات و فرصتهای مناسب برای فعالیتهای ورزشی، مانند شرکت در مسابقات و دسترسی به کادر فنی مجرب، از دیگر عوامل مهم در این زمینه است.
بررسی مقوله «بسترسازی» نشان میدهد که این مفهوم شامل مجموعهای از فرصتها و رویدادهایی است که در طول زندگی افراد معلول، پیوند آنان با ورزش را تقویت کرده و اجتماعیشدن آنان از طریق ورزش را تسهیل میکند.
این یافتهها با نتایج پژوهشهای مرادی و سعادت (2019) در زمینه هویت اجتماعی و مشارکت، ادریسی و همکاران (2019) در رابطه با مشارکت اجتماعی، وکیلی و همکاران در زمینه دستیابی به پایگاه اجتماعی، سونمزاوغلو و همکاران (2021) در ارتباط با نقش کلیدی خانواده، دیلی و همکاران (2020) در حوزه جامعهپذیری و اور و همکاران (2021) در خصوص تأثیر اجتماعی، همخوانی دارد.
از منظر تأثیر خانواده، نوع راهبری والدین و حمایتهای عاطفی و روانی آنان بهعنوان یکی از اجزای اساسی در فرایند اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت مطرح است. این نتیجه با یافتههای قدردان و همکاران (2019) در زمینه موانع خانوادگی و پژوهش کیال و همکاران (2020) در رابطه با ویژگیهای شخصیتی، تطابق دارد. داشتن انگیزه و فراهمبودن زمینههای لازم برای مشارکت در ورزش از عوامل کلیدی در اجتماعیشدن ورزشکاران دارای معلولیت محسوب میشود. این یافتهها با نتایج کیال و همکاران (2020) در حوزه انگیزههای فردی همسو است.
شرایط زمینه
ای شناسایی
شده اثرگذار بر پدیده اجتماعی
شدن افراد دارای معلولیت از مسیر فعالیتهای ورزشی
شرایط زمینهای شامل عواملی است که برای توسعه و پیشرفت معلولیت و ورزش لازم است. این شرایط عبارتند از:
عدالت رویهای: این شرط به معنای ایجاد شرایط عادلانه و بدون تبعیض برای معلولان در دسترسی به فرصتها و منابع ورزشی است. برای این منظور، لازم است قوانین و مقررات مناسبی در قالب سیاستها و رویکردهای معلولیت ورزشی تدوین و اجرا شود.
امکانات: امکانات و تجهیزات ورزشی مناسب برای معلولان باید در دسترس باشد. این امر شامل ورزشگاهها، باشگاهها، تسهیلات ورزشی و تجهیزات ورزشی خاص برای معلولان است.
تأمین اجتماعی: معلولان باید از تأمین اجتماعی بهرهمند شوند تا بتوانند در فعالیتهای ورزشی شرکت کنند. این شامل تأمین بیمههای بهداشتی و تأمین مالی برای معلولان است.
زیرساختها: زیرساختهای مناسب برای معلولان باید فراهم شود. این شامل حملونقل عمومی برای معلولان، مسیرهای قابلدسترسی و تجهیزات ورزشی مناسب برای افراد دارای معلولیت است.
توسعه مشارکت: مشارکت معلولان در تصمیمگیریهای مربوط به ورزش و معلولیت باید توسعه یابد. این امر شامل مشارکت افراد دارای معلولیت در تدوین سیاستها و برنامههای ورزشی و ایجاد فرصتهای مشارکت فعال در فعالیتهای ورزشی است. رویکردها و سیاستها: رویکردها و سیاستهایی برای توسعه و پیشرفت معلولیت و ورزش باید تدوین و اجرا شوند. این موضوع شامل سیاستهای حمایتی، آموزشی و ترویجی برای افراد دارای معلولیت است.
تلاقی معلولیت و ورزش: تلاقی معلولیت و ورزش به این معناست که معلولان بتوانند در تمامی فعالیتهای ورزشی شرکت کنند. این شامل ایجاد فرصتهای متنوع ورزشی برای افراد دارای معلولیت و تأمین تجهیزات و امکانات مناسب برای آنها است.
از بین شرایط زمینهای عدالت رویهای اصطلاحی است برای اشاره به توزیع عادلانه فرصتها در همه زمینهها بهخصوص در مورد افراد دارای معلولیت. نتایج پژوهشهای کوسکی و همکاران (2017) از حیث عدالت در مشارکت و زمانی و همکاران (2019) ازنظر شناسایی این مسئله بهعنوان یک مانع وجه اشتراک وجود دارد. ضعف زیرساختها، بحث توسعه امکانات و تجهیزات، مسئله دسترسی، موضوع تناسب ایمنی و زیبایی وسایل و امکانات ورزشی مدارس برای افراد دارای معلولیت ازجمله کلیدیترین مقولاتی هستند که ذیل مقوله بزرگتر زیرساختها و امکانات مصاحبهشوندگان تحقیق بر نقش تأثیرگذار آنها در اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت ورزشکار تأکید کردهاند.
همچنین این پژوهش با پژوهش زمانی و همکاران (2019) و لیموچی و همکاران (2019) از منظر زیرساخت همخوانی دارد. ازجمله مؤلفههای شرایط زمینهای تأثیرگذار در اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت ورزشکار از طریق ورزش تأمین اجتماعی است که دربرگیرنده دو مفهوم کلی مشکلات و تنگناهای اقتصادی در خانواده و بیمه و یارانه و تسهیلات است. نتایج این قسمت از پژوهش با پژوهش زمانی و همکاران (2019) که بر موانع اقتصادی تأکید دارد وجه اشتراک دارد.
توسعه مشارکت نقش مهمی در اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت ورزشکار دارد. این پژوهش با پژوهشهای مرادی و سعادت (2019)، لیموچی و همکاران (2019) و گوون و همکاران (2019) از حیث تأکید بر اجتماعپذیری همخوانی دارد.
توجه به محور رویکردها و سیاستهاست که شامل دو مفهوم ناهماهنگی بینبخشی و بینسازمانی و ضعف و خلأ در سیاستگذاریهاست از دیگر شرایط زمینهای است که لیموچی و همکاران (2019) در مطالعه خود به نقش تأثیرگذار مؤلفه هماهنگی و ارتباط بینسازمانی در مشارکت ورزشی افراد دارای معلولیت اشاره کردهاند.
شرایط مداخله
گر شناسایی
شده اثرگذار بر پدیده اجتماعی
شدن افراد دارای معلولیت از مسیر فعالیتهای ورزشی
شرایط مداخلهای شناساییشده در این تحقیق شامل شش مؤلفه کلیدی است که در ادامه توضیح داده شدهاند.
نقش معلم: معلمان با داشتن آمادگی لازم برای اجرای برنامههای ورزش همگانی و آموزش صحیح اصول و فنون ورزشی، نقش اساسی در ایجاد انگیزه و تشویق افراد دارای معلولیت به شرکت در فعالیتهای ورزشی دارند. بااینحال، عملکرد معلم میتواند هم انگیزاننده و هم بازدارنده باشد. نتایج پژوهش دیلی و همکاران (2020) نیز بر وظایف شغلی معلمان در این حوزه تأکید دارد.
موانع نزدیک: موانع نزدیک به عوامل فردی و درونفردی اشاره دارد که میتوانند مانع اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت از طریق ورزش شوند. نبود تجهیزات ورزشی کافی، عدمحمایت خانواده و محیط اجتماعی و وقوع صدمات ورزشی ازجمله این موانع هستند. کیال و همکاران (2020) بر نقش عوامل شخصیتی و انگیزههای فردی و قدردان و همکاران (2019) بر نقش بازدارنده موانع خانوادگی در اجتماعپذیری این افراد تأکید کردهاند.
هزینه آموزش: هزینههای مربوط به آموزش ورزش همگانی میتواند یکی از چالشهای اصلی باشد. اجرای برنامههای کمهزینه با همکاری سازمانها و نهادهای مرتبط، میتواند این موانع را کاهش دهد.
فرهنگسازی: ترویج فرهنگ ورزش در جامعه، بهویژه در میان افراد دارای معلولیت، نقش مهمی در اجتماعیشدن این افراد دارد. این فرهنگسازی باید از سنین کودکی و در مدارس آغاز شود. پژوهشهای قدردان و همکاران (2019) و لیموچی و همکاران (2019) بر نقش مؤثر فرهنگ و آموزش در مشارکت ورزشی افراد دارای معلولیت تأکید دارند.
رسانه: رسانهها با انتشار اخبار، مقالات و برنامههای مرتبط با ورزش معلولان میتوانند نقش مؤثری در افزایش آگاهی عمومی و ایجاد انگیزه برای مشارکت ورزشی ایفا کنند. نتایج پژوهش لیموچی و همکاران (2019) بر تأثیر رسانهها و مطبوعات در شکلگیری افکار عمومی و افزایش مشارکت ورزشی افراد دارای معلولیت دلالت دارد.
آگاهیبخشی: برگزاری کارگاهها، سمینارها و نشریات آموزشی، از روشهای مؤثر برای گسترش آگاهی عمومی درباره اهمیت ورزش و نحوه مشارکت افراد دارای معلولیت در فعالیتهای ورزشی است. پژوهشهای اور و همکاران (2021) و وکیلی و همکاران (2019) نیز به اهمیت این موضوع اشاره کردهاند. شرایط مداخلهای مانند نقش معلم، کاهش موانع نزدیک، کنترل هزینهها، فرهنگسازی، رسانه و آگاهیبخشی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت از طریق ورزش هستند. تمرکز بر این شرایط میتواند مسیر مشارکت و پیشرفت ورزشی این افراد را هموار کند.
نشانگرهای راهبردی شناسایی
شده اثرگذار بر پدیده اجتماعی
شدن افراد دارای معلولیت از مسیر فعالیتهای ورزشی
نشانگرهای راهبردی شناساییشده در این پژوهش شامل این موارد است. توانمندی اجتماعی: ورزش به افراد دارای معلولیت کمک میکند تا در محیطهای اجتماعی بیشتری مشارکت کنند و ارتباطات مؤثرتری با دیگران برقرار کنند. با شرکت در فعالیتهای ورزشی، این افراد میتوانند مهارتهای اجتماعی خود را تقویت کرده و روابط دوستانهای ایجاد کنند.
بهبود سلامت و سبک زندگی: فعالیتهای ورزشی باعث بهبود قوام بدنی، افزایش انعطافپذیری و عملکرد قلب و عروق میشوند. همچنین ورزش میتواند به کاهش وزن، کاهش استرس و افزایش انرژی کمک کند. فرصتهای ورزشی: ورزش فرصتهایی برای شرکت در رقابتها و تیمهای ورزشی فراهم میکند که اعتمادبهنفس و احساس تعلق را در افراد دارای معلولیت تقویت میکند.
توانمندسازی روانی: فعالیتهای ورزشی با کاهش تنشها و استرسهای روزمره، نقش مؤثری در بهبود روحیه افراد دارند. ورزش بهعنوان یک روش تفریحی مفید، آزادسازی هورمونهای شادیبخش و ارتقای حس خوب در افراد را تسهیل میکند. القای کفایت و خودبسندگی: شرکت در ورزش باعث افزایش اعتمادبهنفس و احساس کفایت در افراد دارای معلولیت میشود. این فعالیتها به آنها نشان میدهد که میتوانند چالشهای جدید را با موفقیت پشت سر بگذارند و تواناییهای خود را باور کنند.
پذیرش معلولیت: پذیرش شرایط جسمانی و تقویت نگرش مثبت نسبت به آن از محورهای اصلی اجتماعیشدن افراد معلول از طریق ورزش است. پژوهشهای اور و همکاران (2021) و اروفیوا و همکاران (2019) نیز به این موضوع پرداختهاند.
ادغام و یکپارچگی اجتماعی: ورزش میتواند ابزار قدرتمندی برای تسهیل ادغام اجتماعی افراد دارای معلولیت باشد. پژوهش مرادی و سعادت (2019) به نقش مدارس در این فرایند و ادریسی و همکاران (2019) به نقش ورزش در تسهیل این ادغام تأکید کردهاند.
پرهیز از ضعفانگاری: تصحیح نگرشها در سطح فرد و جامعه نسبت به معلولیت یکی از عوامل کلیدی اجتماعیشدن است. پژوهشهای زمانی و همکاران (2019) و کوسکی و همکاران (2017) بر اهمیت تغییر نگرشها تأکید دارند.
باور به ورزش: ورزش نقشی بیبدیل در شکلگیری هویت ورزشی و تقویت خودپنداره مثبت در افراد دارای معلولیت دارد. مرادی و سعادت (2019) به اهمیت این موضوع پرداخته و دیلی و همکاران (2020) بر تأثیر ارتباطات ورزشی در شکلگیری هویت کاری تأکید کردهاند.
نشانگرهای راهبردی شناساییشده مانند توانمندسازی اجتماعی، ارتقای سلامت، ادغام اجتماعی و تغییر نگرشها، عوامل کلیدی در اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت از طریق ورزش هستند. پرداختن به این راهبردها میتواند موجب افزایش مشارکت ورزشی و ارتقای کیفیت زندگی این افراد شود.
پیامدهای شناسایی
شده مرتبط با پدیده اجتماعی
شدن افراد دارای معلولیت از مسیر فعالیتهای ورزشی
نتایج این تحقیق نشان داد که ورزش و فعالیت بدنی تأثیرات مثبت متعددی بر زندگی افراد دارای معلولیت دارد. این تأثیرات در ابعاد مختلف قابلبررسی است. پذیرش معلولیت: ورزش به افراد دارای معلولیت کمک میکند تا معلولیت خود را بهعنوان بخشی از هویت خود بپذیرند و بر این باور باشند که این محدودیتها مانعی برای شرکت در فعالیتهای بدنی و رشد فردی آنها نیست. تمرینات منظم به این افراد امکان میدهد تا با استفاده از راهکارهای مناسب، به پیشرفت و رشد جسمانی و روانی دست یابند.
توانمندی و بسندگی: ورزش با تقویت قدرت عضلات، افزایش استقامت و بهبود عملکرد قلب و ریه، توانمندی بدنی و احساس کفایت را در افراد دارای معلولیت ارتقا میدهد.
ادغام و یکپارچگی اجتماعی: شرکت در تیمها و گروههای ورزشی موجب میشود افراد دارای معلولیت با دیگران تعامل کنند و از فرصتهای اجتماعیشدن بهرهمند شوند. این ادغام اجتماعی، حس تعلق و مشارکت آنها را تقویت میکند.
پرهیز از ضعفانگاری: ورزش فرصتی فراهم میکند تا افراد دارای معلولیت بهجای تمرکز بر محدودیتها، بر تواناییهای خود تأکید کنند. موفقیتهای ورزشی میتواند اعتمادبهنفس آنها را افزایش داده و خودباوری بیشتری به آنها القا کند.
باور به ارزش ورزش: ورزش بهعنوان یک عامل بیبدیل در زندگی افراد دارای معلولیت جایگاه ویژهای دارد. تجربه اثرات مثبت ورزش موجب میشود این افراد به ورزش متعهد شوند و آن را بخشی از زندگی روزمره خود قرار دهند.
پیامدهای اجتماعی و روانشناختی ورزش: پیامدهای اجتماعیشدن از طریق ورزش به راهبردهای مورداستفاده افراد و همچنین فضای اجتماعی و فرهنگی که در آن زندگی میکنند، وابسته است. بهعنوانمثال عزتنفس و تابآوری: مطالعه مهدینژاد و همکاران (2020) نشان داد که مؤلفههای سرمایه روانشناختی مانند تابآوری، خوشبینی و خودکارآمدی نقش مهمی در توسعه مشارکت ورزشی و ارتقای عزتنفس افراد دارای معلولیت دارد.
سلامتی و نشاط: وکیلی و همکاران (2019) به نقش ورزش در افزایش انگیزه برای سلامتی و تندرستی اشارهکردهاند. این پژوهش همچنین مشارکت ورزشی را عاملی برای کاهش استرس و افزایش نشاط در افراد دارای معلولیت میداند.
هویت ورزشی و پایگاه اجتماعی: مرادی و سعادت (2019) تأکید کردهاند که ورزش نقشی بیبدیل در شکلگیری هویت ورزشی و تقویت خودپنداره مثبت افراد دارای معلولیت دارد. همچنین، وکیلی و همکاران (2019) نشان دادهاند که مشارکت در ورزش میتواند به ارتقای پایگاه اجتماعی و ایجاد فرصتهای موفقیت در زندگی روزمره کمک کند.
ارتباطات ورزشی و هویت کاری: دیلی و همکاران (2020) به نقش ارتباطات ورزشی در اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت اشارهکرده و بیان داشتهاند که ورزش میتواند مهارتهای ارزشمندی برای انطباق با وظایف شغلی و ایجاد هویت کاری پایدار در این افراد فراهم کند.
ورزش بهعنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی، نقش مهمی در اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت ایفا میکند. این فعالیتها، افراد را وارد شبکههای اجتماعی متنوعی میکند که در آنها تعاملات اجتماعی و بازنماییهای معناداری شکل میگیرد. ورزش فرصتهای بینظیری برای شرکت در فعالیتهای گروهی، تقویت روابط اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی افراد دارای معلولیت فراهم میکند.
بر اساس یافتههای پژوهش، ورزش نقشی کلیدی در اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت ایفا میکند. در ادامه به برخی از مهمترین مزایای آن اشاره میشود.
افزایش اعتمادبهنفس: ورزش به افراد دارای معلولیت کمک میکند اعتمادبهنفس خود را تقویت کرده و احساس موفقیت را تجربه کنند. این افراد با شرکت در فعالیتهای ورزشی میتوانند مهارتها و استعدادهای خود را نشان داده و به تواناییهای خود اطمینان پیدا کنند.
ایجاد ارتباطات اجتماعی: ورزش فضایی فراهم میآورد تا افراد دارای معلولیت با دیگرانی که علایق مشابهی دارند، ارتباط برقرار کنند. این ارتباطات میتواند در قالب تیمهای ورزشی، باشگاهها یا گروههای تمرینی شکل گیرد و به تقویت روابط اجتماعی، گسترش شبکههای پشتیبانی و ایجاد دوستیهای پایدار منجر شود.
سلامتی و بهبود عملکرد: ورزش نهتنها سلامت جسمانی، بلکه عملکرد روحی و شناختی افراد دارای معلولیت را نیز ارتقا میدهد. ازجمله مزایای جسمانی آن میتوان به افزایش قدرت عضلات، بهبود تعادل و هماهنگی حرکتی و افزایش استقامت اشاره کرد. از سوی دیگر، ورزش میتواند توانایی تمرکز و عملکرد شناختی این افراد را بهبود بخشد.
تحقق اهداف فردی: ورزش فرصتی برای تعیین و دستیابی به اهداف فردی فراهم میکند. افراد دارای معلولیت میتوانند در رشتههای ورزشی مختلف شرکت کرده و در رقابتها حضور یابند. این موفقیتها انگیزه و انرژی بیشتری به آنها میبخشد و درعینحال حس تعلق به جامعه و مشارکت اجتماعی آنها را تقویت میکند.
در فرآیند اجرای این پژوهش، محقق با چالشهایی مواجه شد، ازجمله: محافظهکاری برخی از مشارکتکنندگان در پاسخ به سؤالات، عدم امکان کنترل عقاید شخصی شرکتکنندگان در پاسخگویی، همکاری محدود برخی مسئولین در انجام مصاحبهها و دشواری در هماهنگی و دسترسی به افراد برای مصاحبه.
پیشنهادهایی برای پژوهشهای آتی: تحلیل فرآیند اجتماعیشدن ورزشکاران دارای معلولیت در مقایسه با افراد بدون تجربه معلولیت. بررسی فرآیند اجتماعیشدن افراد دارای معلولیت بر اساس طبقه اجتماعی با میانجیگری میزان تحصیلات.
ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان:
همه نویسندگان در تولید تحقیق مشارکت داشتند.
منابع مالی:
مطالعه حاضر هیچ حامی مالی ندارد.
تعارض منافع:
نویسندگان هیچ تضاد منافعی ندارند.
اخلاق
پژوهش:
در این مقاله همه حقوق مرتبط بااخلاق پژوهش رعایت شده است.
منابع
Barker, R., & Iwata, N. (2019). Social inclusion through sport: The case of disabled athletes. Journal of Disability Studies, 20(2), 154-168.
Bastik, C., Erkan, M., & Gümüşdağ, H. (2023). Investigation of the effect of sports on the socialization of physically disabled individuals. SPORMETRE Beden Eğitimi ve Spor Bilimleri Dergisi, 21(1), 1-12.
Bennett, C. L., & Rosner, D. K. (2019, May). The promise of empathy: Design, disability, and knowing the” other”. In Proceedings of the 2019 CHI conference on human factors in computing systems (pp. 1-13).
Bennett, R., & Rosner, H. (2019). The definition and social implications of disability: A global perspective. Journal of Disability Studies, 25(3), 45-59.
Caton, S., & Chapman, M. (2016). The use of social media and people with intellectual disability: A systematic review and thematic analysis. Journal of Intellectual and Developmental Disability, 41(2), 125-139.
Creswell, J. W. (2014). Research design: Qualitative, quantitative, and mixed methods approaches (4th ed.). Sage Publications.
Coakley, J. (2015). Socialization and sport The Blackwell encyclopedia of sociology: New York: Wiley Online Library.
Çulhacik, G. D., Durat, G., & Eren, N. (2021). Effects of activity groups, in which art activities are used, on resilience and related factors in families with disabled children. Perspectives in Psychiatric Care, 57(1), 343-350.
Dailey, S. L., Alabere, R. O., Michalski, J. E., & Brown, C. I. (2020). Sports experiences as anticipatory socialization: How does communication in sports help individuals with intellectual disabilities learn about and adapt to work? Communication Quarterly, 68(5), 499-519.
De Palma, M. (2016). Barriers in disability sports participation. International Journal of Sports Management, 17(2), 102-115.
Dily, J., et al. (2020). The effect of sports on improving the psychological condition and reducing costs for persons with disabilities. Journal Name, Volume(Issue), page range.
Djordjevic, M., Glumbić, N., & Memisevic, H. (2020). Socialization in adults with intellectual disability: the effects of gender, mental illness, setting type, and level of intellectual disability. Journal of Mental Health Research in Intellectual Disabilities, 13(4), 364-383.
Donaldson, E. (2002). The corpus of the madwoman: toward a feminist disability studies theory of embodiment and mental illness. NWSA Journal, 14 (3), 95–119.
Donnlly, P., and K. Young (1999), “Rock climbers and rugby players: Identity construction and confirmation”, In Inside sport, edited by J. Coakley and P. Donnlley. London, Routledge: 67-76
Erofeeva, M. A., Ulyanova, I. V., Plakhotnikova, I. V., Kurilyuk, Y. E., Egorov, V. A., & Kochetkov, I. G. (2019). Reforming and developing socialization of children with limited abilities (mild intellectual disability). Electronic Journal of General Medicine, 16(2).
Fortune D, Mair H. (2011). Notes from the sports club: confessional tales of two researchers. Journal of Contemporary Ethnography. 40(4): 457-84.
Fox, A. M. & Lipkin, J. (2002). Re (Crip) ting feminist theater through Disability Theater: selections rom the DisAbility Project. NWSA Journal, 14 (3), 78–98.
Gearity B. (2011). Poor teaching by the coach: a phenomenological description from athletes’ experience of poor coaching. Physical Education and sport Pedagogy. 17(1):79-96.
Gerji Azandriani, & Shirzad Nazarlou. (2018). the position of disabled people’s rights in the field of urban law. Strategic Studies of Public Policy, 8(26), 137-163. (In Persian).
Ghadardan, Reyhaneh, Hassan Beigi, Hossein, and Tabesh, Saeed. (2019). investigating the barriers to participation of disabled athletes and non-athletes in sports activities (Case study: Qazvin city). Nurse and Doctor in War, 7(24), 49-56.(in Persian). SID. https://sid.ir/paper/377401/fa
Goodley, D. (2004). Who is disabled? Exploring the scope of the social model of disability. In: Swain, J., French, S., Barnes, C. & Thomas, C. (Eds.) Disabling Barriers, Enabling Environments. 2nd edition, pp. 118–124, London: Sage.
Goodley, D. (2011). Disability Studies: An Interdisciplinary Introduction. London: SAGE.
Grateful, Reyhana; Hassan Beigi, Hossein; Tabesh, Saeed (2018). Examining the barriers to the participation of disabled athletes and non-athletes in sports activities and non-athletes in sports activities (case study of Qazvin city). Quarterly magazine of nurse and doctor in war. 24(7). 56-48. (In Persian).
Guba EG, Lincoln YS. (1985). Fourt Generation evaluation. Newbury Park: Sage
GÜVEN, B., Kara, F. M., & ÖZDEDEOĞLU, B. (2019). The socialization process for women with disabilities in sports: A double barrier? Pamukkale Journal of Sport Sciences, 10(3), 7-17.
Halpern E. (1983). Auditing naturalistic inquiries: the development and application of model. Unpublished doctoral dissertation, Indiana University
Harwood C, Drew A, Knight C. (2010). Parental stressors in professional youth football academies: a qualititave investigation of specialising stage parents. Qualitative Research in Sport and Exercise. 2(1):39-55.
Hopkins, S., Williams, R., & Tarrant, M. (2022). The factors influencing sports participation: A systematic review. Journal of Sport and Health, 28(4), 189-202. https://doi.org/10.1007/s13410-022-00568-7
Idrisi, Amir Hosseini, Seyed Ahsan, Hamidi, & Mehrzad. (2020). designing a model for the participation of disabled athletes in the national team: analysis of compelling and inhibiting factors. Organizational Behavior Management Studies in Sports, 24(6), 11-26. (In Persian).
Jones I, Brown L, Holloway I. (2013). Qualitative Researc in Sport and Physical Activity. London: Sage.
Kalehalik, L., Smith, J., & Roberts, P. (2021). Social inclusion of individuals with disabilities: Barriers and enablers. Journal of Social Policy Studies, 18(3), 215-230.
Kalehalik, P., et al. (2021). Social participation challenges among individuals with disabilities: A systematic review. Disability & Society, 36(5), 1234-1250.
Kayal, Naderi Nasab, & Majdi. (2020). the model of psychological components affecting the participation of veterans and disabled people in sports activities. Sports Psychology Studies, 9(32), 41-58. (In Persian).
Kioupis, M. (2018). Inclusion through sports: UN conventions and global initiatives. International Journal of Sports Policy and Politics, 10(2), 150-162.
Kiuppis, F. (2018). Inclusion in sport: Disability and participation. Sport in society, 21(1), 4-21.
Koski, P., Matarma, T., Pedisic, Z., Kokko, S., Lane, A., Hartmann, H. ... & Savola, J. (2017). Sports Club for Health (SCforH): updated guidelines for health-enhancing sports activities in a club setting.
Limuchi, Sima; Musharraf Javadi, Betul; Safania, Ali Mohammad; Mohammadi, Fariba (2018). Identifying factors affecting the participation of disabled people in sports activities, contemporary researches in sports management, 9(18). 77-90. (In Persian).
Mobily, M., & Hogue, T. (2016). The impact of sport on social inclusion of people with disabilities. Disability and Rehabilitation, 38(5), 456-465.
Moradi, Mohammadreza; Saadat, Mohammad Sadegh (2018). The relationship between sports identity and participation in sports activities among the physically disabled. Journal of Disability Studies. 9(36). 6-1. (In Persian).
Moradipour, M., et al. (2017). Investigating structural, managerial, environmental and economic factors affecting participation in sports. Journal of Sport Sciences, 15(2), 45-60.(In Persian).
Mukhtarpour, Mehdi (2018). Sociological explanation of social factors affecting sports socialization. Olympic Social Cultural Studies Quarterly. 1(1). 109-135. (In Persian).
Orr, K., Tamminen, K. A., Evans, M. B., & Arbour-Nicitopoulos, K. P. (2021). Social influences in recreational sport programs for emerging adults with a disability: A preliminary examination using a mixed methods approach. European Journal of Adapted Physical Activity, 14(1).
Parker, I. (1997). Psychoanalytic Culture. London: Sage.
Sami’i, F. and Nikfarjam, M. (2016). Investigating social and physical discrimination and its effects on the participation of people with disabilities in sports. Journal of Sport and Rehabilitation Sciences, 23(2), 45-60.(In Persian).
Sanmezoglu, M., et al. (2021). The impact of sports on the socialization of people with disabilities.
Serbova, O., Lopatina, H., Alieksieieva, H., & Tsybuliak, N. (2019). Features of Economic Socialization of Children with Disabilities. Journal of History Culture and Art Research, 8(3),
Sherrill, C. (2004). Disability and sports: From integration to inclusion. Journal of Sport and Social Issues, 28(3), 231-244.
Solves, J. (2018). Sociology of sport, media and disability in Spain. Brazilian Journal of Education, Technology and Society, 11(1), 69-77.
Sonmezoglu, U., Tosun, A., & Yildiz, K. (2021). A qualitative research on sport and education for the disabled from the perspective of sports managers and trainers. Sport i Turystyka. Środkowoeuropejskie Czasopismo Naukowe, 4(3).
Stevenson, M. (2009). Impact of disability sports on social perceptions. Journal of Social Issues in Sports, 12(3), 45-59.
Stevenson, P. (2009). The pedagogy of inclusive youth Sport: working towards situation. Disability and Youth Sport. Abingdon: Routledge.
Thomas, C. (2007). Sociologies of Disability, ‘Impairment’, and Chronic Illness: Ideas in Disability Studies and Medical Sociology. London: Palgrave.
UNESCO (United Nations Educational, Scientific and Cultural Organization). (2015). Quality physical education: Guidelines for policy makers. Paris: UNESCO. Retrieved from http://unesdoc.unesco.org/images/0023/002311/231101E.pdf
UNESCO. (2015). Creating equal opportunities for persons with disabilities.
Uppal, Sharanjit (2005), Disability, Workplace Characteristics and Job Satisfaction, International Journal of Manpower, Vol. 26, No. 4, Pp 336-349.
Vakili Tanha, Mehdi; Ahmadi, Cyrus; Soleimani, Majid (2018). Identifying and developing a pattern of motivations for sports participation of veterans and disabled people. Quarterly Journal of Sports Psychology Studies. 8(3). 143-160. (In Persian).
World Health Organization. (2021). Disability and health. Retrieved from WHO Website
Wslsh D, Ozats J, Wright P. (2010). Transference of responsibility model goals to the scool environment: exploring the impact of a coaching club program. Physical Education and Sport Pedagogy. 15(1): 15-28.
Zahiri Nia (2011). Examining the personal and social consequences of disability. Hormozgan Cultural Research Journal, 1(1), 162-180. (In Persian).
Zahirinia, (2011). Social Consequences of Disability and Its Impact on Families. Tehran: Tehran University Press. (Inpersian).
Zamani, Zarei, Sajadi Hezaveh, & Haji Anzahi. (2019). the effect of the use of virtual social networks with the mediating role of quality of life on the general health of Iranian veteran and disabled athletes. Journal of the Faculty of Medicine of Mashhad University of Medical Sciences, 62(4.1), 403-410. (In Persian).