دوره 24، شماره 93 - ( 4-1403 )                   جلد 24 شماره 93 صفحات 274-229 | برگشت به فهرست نسخه ها

Research code: 1400/12902


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Ganji M, Nikkhah Ghamsari N, Heydarian A, Ghaffari M. (2024). Factors Related to Social Well-being of Persons with Visual Impairment. refahj. 24(93), : 6 doi:10.32598/refahj.24.93.4219.1
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4214-fa.html
گنجی محمد، نیکخواه قمصری نرگس، حیدریان امین، غفاری مسعود. عوامل مرتبط با سلامت اجتماعی در افراد دچار اختلال بینایی رفاه اجتماعی 1403; 24 (93) :274-229 10.32598/refahj.24.93.4219.1

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4214-fa.html


متن کامل [PDF 873 kb]   (1477 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1384 مشاهده)
متن کامل:   (277 مشاهده)
مقدمه
امروزه سلامت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد مهم سلامتی در میان گروههای خاص نظیر افراد دارای ناتوانی به شمار می‌رود و قبل از هر چیز ریشه در برداشتهای ذهنی آنان از سلامتی دارد. در این میان، افراد دارای آسیب بینایی به سبب دسترسی‌نداشتن به اطلاعات دیداری و تعاملات اجتماعی گسترده با سایر افراد، دارای باورها و ذهنیتهای منحصربه‌فردی از مفهوم سلامتی هستند. چراکه ادراک خاصی از محیط‌های پیرامونی و اجتماعی خود داشته و در سازگاری با این محیط‌ها شرایط متفاوتی را تجربه می‌کنند. ازاین‌رو، شیوه انطباق این گروهها با جامعه پیرامونی‌شان همواره با سلامت اجتماعی آنان پیوند خورده و در دستیابی به کیفیت زندگی مطلوب برایشان نقش بی‌بدیلی بازی می‌کند. مطالعه حاضر به دنبال شناسایی عواملی است که بر جریان سلامت اجتماعی این گروهها اثرگذارند؛ اما پیش از آن لازم است به مفهوم سلامتی پرداخته شود.
تعریف سلامت در هر جامعه تااندازه‌ای به حس مشترک مردم از بهزیستی و همچنین فرهنگ آنان بازمی‌گردد که در جوامع و گروههای گوناگون، ادراکات متفاوتی از آن وجود دارد (سجادی و صدرالسادات، 2004).
برمبنای تعریفی که سازمان بهداشت جهانی از سلامت ارائه می‌کند، سلامت امری فراتر از فقدان بیماری است و ابعاد گوناگونی را دربر می‌گیرد. به‌طوری‌که سلامت اجتماعی، در کنار سلامت فیزیکی و روانی قرار گرفته و سلامت کامل به معنای توانایی داشتن یک زندگی مولد از نظر اقتصادی و اجتماعی است (سام‌آرام، 2012). در واقع، سلامت گستره‌ای است که فرد یا گروه می‌تواند آرمانها و راه برآورده ساختن نیازهای خود را در آن را درک کرده و نیز قادر به تغییر یا سازش با محیط باشد.
بدین ترتیب، سلامت به عنوان بخش اساسی از زندگی هرروزه اعضای جامعه در نظر گرفته می‌شود. در چارچوب آنچه بیان شد می­توان گفت که سلامت فرد (چه جسمی و چه روانی) و سلامت جامعه آن‌چنان به هم وابسته‌اند که نمی‌توان بین آنها حدومرز معینی قائل شد‌. وضعیت سلامت تک‌تک افراد جامعه به صورتهای گوناگون بر سلامت دیگران و عواطف آنها و هم‌چنین شاخصهای اقتصادی‌-‌اجتماعی جامعه اثر می‌گذارد. ازاین‌رو، نظامهای سلامت در سرتاسر جهان، اهداف خود را به شکل روزافزونی از «ارائه مراقبتهای بهداشتی» به سمت «ایجاد جامعه سالم» ارتقاء می‌بخشند.
سلامت اجتماعی مفهومی است که ریشه در ادبیات جامعه‌شناسی سلامت داشته و به چگونگی وضعیت ارتباط شخص در شبکه روابط اجتماعی (که خود ناشی از جامعه‌پذیری است) اشاره دارد. درواقع، فردی که به لحاظ اجتماعی سالم است، اجتماع را به صورت یک مجموعه معنادار قابل‌فهم و بالقوه برای رشد و شکوفایی دانسته و احساس می‌کند که به جامعه تعلق دارد؛ همچنین، از طرف جامعه پذیرفته می‌شود و در آن سهیم است (کییز، 1998).
اما مطابق با رویکردهای نظری حوزه جامعه‌شناسی ناتوانی، سلامت اجتماعی افراد دارای ناتوانی از مفاهیمی است که ارائه تعریفی دقیق از آن، کار دشواری است. این مفهوم شامل بسیاری از عوامل و فرایندهای مختلف است که به‌وضوح مشخص نبوده و بسته به شرایط و محیط زندگی افراد دارای ناتوانی متفاوت خواهند بود. تا پیش‌ازاین، نظریه‌پردازان متعددی به طرح دیدگاههای خود درباره سلامت اجتماعی پرداخته‌اند، اما موضوع سلامت اجتماعی گروههای خاصی نظیر افراد دارای ناتوانی کمتر موردتوجه آنان بوده است.
مبتنی بر گزارشهای سازمان بهداشت جهانی (2001)، بخش عظیمی از اشکال بیماری (اعم از روانی و جسمانی) در کشورهای درحال‌توسعه، با عوامل و مدلهای اجتماعی رابطه‌ای قوی دارد. ازاین‌رو، محققان با اشاره به دگرگونی نگرشها درباره موضوعات مرتبط با تندرستی از ابتدای دهه هفتاد میلادی به گذار از الگوی زیست پزشکی به الگوی روان‌شناختی- اجتماعی اشاره کردهاند (نتلتون، 1995).
در سالهای اخیر نیز موضوع «تعیین‌کننده‌های اجتماعی سلامت»  به فصلی بسیار مهم در آثار تألیفی صاحبنظران جامعه‌شناسی سلامت بدل گشته است. مروری بر پژوهشهای گذشته در ایران نیز نشان می‌دهد که عوامل فردی، اجتماعی و فرهنگی فراوانی در ارتباط با مفهوم سلامت اجتماعی قرار می‌گیرند. این پژوهشها با در اولویت قراردادن موضوع سلامت و به‌ویژه سلامت اجتماعی و با شناسایی مؤلفه‌های اجتماعی در هر مقطع زمانی، همواره به روند سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و مدیریت صحیح در نهادهایی چون سازمان تأمین اجتماعی، بهزیستی و نهادهای غیردولتی یاری رسانده و آنها را در مسیری مطلوب قرار داده ‌است.
بررسی نتایج مطالعات پیشین نشان می‌دهد که افراد دارای ناتوانی بیش از سایرین مستعد داشتن وضعیت سلامتی در معرض خطر و شرایط ثانویه قابل‌پیشگیری هستند و ازاین‌رو برنامه سبک زندگی سالم را رویکرد امیدوارکننده‌ای برای ارتقای سلامت در میان افراد دارای ناتوانی می­دانند (عبداله و دیگران، 2004).
مطابق با پژوهشهایی که اخیراً صورت گرفته (دلالیبرا و یوربرگ، 2017؛ تانکام وارگیز و راثناساباپاتی، 2018؛ جینگ و دیگران، 2023)، بهره‌مندی از رسانه‌های نوین ارتباطی در سلامت افراد دارای آسیب بینایی مؤثرند. این رسانه‌ها با شکل‌دادن به شبکه‌های اجتماعی مجازی، زمینه گسترش تعاملات اجتماعی و درنتیجه سلامت اجتماعی افراد را فراهم می‌کنند. بدیهی است که بهره‌مندی از این فناوریها نیازمند ارتقاء سطح مهارتها و توانمندیهای اجتماعی است. ازاین‌رو، می‌توان توانمندیهای اجتماعی را نیز به عنوان یکی دیگر از عوامل مؤثر بر سلامت اجتماعی در نظر آورد (کف، 1997، 2002؛ به‌پژوه، 2007؛ شریفی درآمدی، 2011). با افزایش این مهارتها می‌توان شاهد بهبود منزلت اجتماعی افراد دارای مشکل بینایی در بین سایر افراد جامعه و در دو فضای واقعی و مجازی بود. عاملی که ارتباط متقابلی را با مفهوم سلامت اجتماعی ایجاد می‌کند (هاگموزر ، 1996؛ تونگ و کمبل، 2002).
در دو دهه اخیر، مطالعاتی که با هدف سنجش میزان تعیین‌کنندگی حمایت اجتماعی بر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی افراد دارای آسیب بینایی صورت‌گرفته از روند رو به رشدی برخوردار بوده است (گرت و سمدما ، 2011؛ آدابو  و دیگران، 2013؛ امرسون  و دیگران، 2021؛ فراهانی و دیگران، 2018).
در این میان، پژوهشها نشان دادند که دریافت حمایت خانواده (سیمارلی و برنر ، 2005) و حمایت دوستان (پاپادوپولوس و پاپاکنستانتینو ، 2020) تأثیر بیشتری را به همراه داشته است. این حمایتها اگرچه به طور مستقیم در ارتقاء سلامت افراد نقش دارند، اما با تحت‌تأثیر قراردادن دو مفهوم امنیت اجتماعی و سلامت روان بر برجستگی نقش خود افزوده‌اند. چراکه شواهد نشان می‌دهند که با افزایش امنیت اجتماعی در ابعاد گوناگون جانی، مالی و... (خوش‌فر و دیگران، 2015) و ارتقاء سطح سلامت روان (دمین و سیلوراشتاین ، 2020؛ کنگ  و دیگران، 2021؛ بوئدی-کاسی ، 2023؛ کجوری مازندرانی، 2011؛ فتحی و دیگران، 2021) انتظار می‌رود که افراد دارای آسیب بینایی نیز از سلامت اجتماعی بیشتری برخوردار شوند.
به‌طورکلی، بررسی مطالعات پیشین نشان می­دهد که اگرچه عواملی چون رسانه، مهارت، منزلت، حمایت، امنیت و سلامت روان به طور مستقیم سلامت اجتماعی افراد دارای آسیب بینایی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، اما می‌توان دو مسیر را برای این تأثیرگذاری شناسایی کرد. نخست، مسیر زنجیره همبستگیها بین رسانه‌های نوین، مهارتها و توانمندیهای اجتماعی و منزلت اجتماعی با سلامت اجتماعی و دوم، مسیر همبستگیهای بین حمایت اجتماعی، امنیت اجتماعی و سلامت روان با سلامت اجتماعی. همچنین، بررسیها مبین آن بودند که این تحقیقات عمدتاً مبتنی بر تحلیلها و تبیینهای روان‌شناختی و به یک معنا خردنگر بوده‌اند و کمتر به متغیرهای اجتماعی توجه شده است. این نکته می‌تواند پرداختن به موضوع سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی در ایران را به ویژه با رویکرد جامعه‌شناختی بیش‌ازپیش ضروری کند.
نابینایی به عدم توانایی فرد در دیدن و تشخیص تصاویر و اشیاء اشاره دارد. آسیب بینایی، اصطلاحی کلی است که تمام سطوح مختلف آسیبهای بینایی از نابینایی مطلق تا کم‌بینایی را دربرمی‌گیرد. مطابق با آمارهای ارائه‌شده از سوی جامعه نابینایان کاشان، این مرکز هم‌اکنون 652 عضو دارد که از این تعداد، 24 درصد دارای آسیب نابینایی و 54 درصد به عارضه کم‌بینایی مبتلا هستند. سایر اعضا نیز به عارضه یک‌چشمی و نیمه‌بینا مبتلا هستند. به لحاظ جنسیت، 66 درصد از اعضای این مرکز را مردان و 34 درصد را زنان تشکیل می‌دهند. از نظر سن، میانگین سن اعضا نیز 43 سال است. از نظر تحصیلات، بیشترین میزان فراوانی در سطح زیر دیپلم (با 47 درصد) قرار داشته است. از نظر وضعیت تأهل، بیشترین میزان فراوانی در گروه متأهلین (با 58 درصد) و از نظر وضعیت شغلی، بیشتر اعضا فاقد شغل (75 درصد) بوده‌اند (جامعه نابینایان و کم‌بینایان کاشان، 2021).
درمجموع، هدف این مطالعه، علاوه بر تشخیص رابطه بین این مفاهیم، سنجش میزان هر کدام از آنها در میان جامعه آماری موردنظر بوده است. بر این مبنا، سؤالاتی از قبیل این‌که سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی شهر کاشان در چه سطحی قرار دارد؟ آیا عوامل اجتماعی شناسایی‌شده در مطالعات مقدماتی، توان اثرگذاری بر سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی شهر کاشان را دارند؟ عوامل مؤثر بر سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی شهر کاشان هرکدام چه وضعیتی دارند؟ از جمله پرسشهایی هستند که در این پژوهش برای پاسخ‌گویی به آنها تلاش شده است.

چارچوب نظری
مطابق با رویکردهای جامعه‌شناختی، مفهوم سلامت به عنوان فقدان احساس بیماری تعریف می‌شود. درواقع، فرد سالم کسی است که ادراک ذهنی از بیماری واقعی نداشته باشد و یا احساس درد، ناراحتی و ناتوانی در نتیجه بیماری واقعی گزارش نکند (مسعودنیا، 2010).
مبتنی بر تعریف جامعی که در مقدمه اساسنامه سازمان بهداشت جهانی (1948) ارائه‌شده، سلامتی عبارت است از «رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط بیمار یا ناتوان نبودن». اگرچه این تعریف در سال 1948 ارائه شده است، اما هنوز نیز مورد استناد بسیاری از پژوهشگران قرار دارد. در این میان، بعد اجتماعی سلامت شامل سطوح مهارتهای اجتماعی، عملکرد اجتماعی و توانایی شناخت هر شخص از خود به عنوان عضوی از جامعه بزرگ‌تر است. بر اساس این دیدگاه، هر شخص عضوی از یک خانواده و جامعه بزرگ‌تر به حساب می‌آید و لازم است تا به شرایط اقتصادی، اجتماعی و رفاه او در قالب یک شبکه‌ اجتماعی توجه ‌شود (سجادی و صدرالسادات، 2004)؛ بنابراین، سلامت اجتماعی را می‌توان در معنای زندگی خوب داشتن دانست که بیشتر ناظر به شادی و رضایت است و بر وجه مثبت از سلامت تأکید دارد.
از نظر لارسن  (1996) سلامت اجتماعی به عنوان گزارش فرد از کیفیت ارتباطش با سایر افراد و گروههای اجتماعی است که وی به عنوان عضوی از آنها تعریف می-شود. وی معتقد است که سلامت اجتماعی آن بعد از سلامت فرد را می‌سنجد که مبتنی بر پاسخهای درونی فرد (احساس، تفکر و رفتار) بوده و حاکی از رضایت یا نارضایتی فرد از زندگی و محیط اجتماعی پیرامونش است. کییز نیز معتقد است که سلامت از بنیانی اجتماعی برخوردار است. سلامت اجتماعی دارای ابعاد گوناگونی است که این ابعاد در ارتباط با یکدیگر نشان می‌دهند که تا چه اندازه افراد در زندگی خود خوب عمل می‌کنند؛ برای مثال، به عنوان همسایه، همکار و همشهری (کییز و شاپیرو ، 2004). از نظر او، عناصر و مؤلفه‌های اصلی مفهوم سلامت اجتماعی عبارت‌اند از:
  1. انطباق یا همبستگی اجتماعی: اعتقاد به این‌که جامعه قابل‌درک و پیش‌بینی است. افرادی که از ویژگی انطباق اجتماعی برخوردارند، به جهانی که در آن زندگی می‌کنند و آنچه اطرافشان می‌گذرد، علاقه نشان داده و احساس می‌کنند قادر به درک وقایع پیرامونشان هستند. این مفهوم در برابر بی‌معنایی در زندگی قرار می‌گیرد و در واقع همان درکی است که فرد نسبت به دنیای اجتماعی اطراف خود دارد. 2. پذیرش اجتماعی: به معنای تعریف و برداشت فرد از جامعه‌ای که در آن زیست می‌کند است. افرادی که واجد خصلت پذیرش اجتماعی هستند، جامعه را به صورت ترکیبی از دیدگاههای مختلف درک کرده و افراد را با همه ویژگیهای مثبت و منفی‌ای که دارند، می‌پذیرند. آنها به سایرین اعتماد و اطمینان دارند.
3. شکوفایی اجتماعی: به معنای اعتقاد به جامعه‌ای است که از ظرفیتها و توانمندیهایی برای پیشرفت و تحول مطلوب برخوردار است. این افراد به آینده جامعه امید داشته و اعتقاد دارند جامعه با وجود پتانسیلهایی که دارد، می‌تواند به رشد اجتماعی‌شان کمک کند.
4. انسجام اجتماعی: این وجه به ارزیابی شخص از کیفیت تعاملات اجتماعی‌اش مربوط می‌شود. مطابق با این معیار، افرادی از سلامت کامل برخوردارند که خود را جزئی از جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند به حساب می‌آورند. داشتن احساس مشترک با دیگران و تعلق به گروههای اجتماعی، از ویژگیهای انسجام اجتماعی به شمار می‌رود.
5. مشارکت اجتماعی: بیان‌گر ارزیابی فرد از ارزش اجتماعی خود است. کسانی که در امور اجتماعی مشارکت می‌کنند، اعتقاد دارند که به عنوان عضوی مفید و مهم از جامعه شناخته می‌شوند و خدمات ارزنده‌ای برای ارائه به دیگر افراد دارند. مشارکت اجتماعی به این معناست که تا چه میزان کنشهای اجتماعی افراد برای جامعه دارای ارزش بوده و به عنوان یک خدمت اجتماعی شناخته می‌شود (کییز، 1998؛ کییز و شاپیرو، 2004). 
درمجموع، سلامت اجتماعی عبارت است از چگونگی ارزیابی فرد از عملکردش در برابر جامعه؛ به‌طوری‌که فرد سالم از نظر اجتماعی، جامعه را به صورت یک مجموعه معنادار قابل‌درک و دارای توانمندیهای بالقوه برای رشد و شکوفایی دانسته و احساس می‌کند که به جامعه تعلق دارد، از طرف جامعه پذیرفته می‌شود و در پیشرفت آن سهیم است (کییز، 1998).
مرور مطالعات گذشته و مباحث نظری نشان می‌دهد که تعیین‌کننده‌های متعددی در کیفیت سلامت اجتماعی افراد نقش‌آفرینی می‌کنند. ازاین‌رو، پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه‌شناختی رابطه بین سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی با مهم‌ترین عوامل اجتماعی و فرهنگی به انجام رسیده است. عوامل مذکور برآمده از تحلیل مضمون مصاحبه‌های اکتشافی صورت‌گرفته با افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی شهرستان کاشان بوده است. این مصاحبه‌ها علاوه بر اعضای عادی، با اعضای هیئت‌مدیره جامعه نابینایان و کم‌بینایان کاشان انجام شده است.
به‌طورکلی، مهم‌ترین مضامین مرتبط با سلامت اجتماعی عبارت بودند از: 1. مفهوم‌پردازی سلامت و آرامش روان، 2. اضطراب اجتماعی در شهر، 3. اهمیت خانواده آگاه و حمایتگر، 4. برهم‌کنش منزلت و اشتغال و 5. میل به پیشرفت و کسب مهارت.
درمجموع، متغیرهای اصلی پژوهش حاضر برمبنای مطالعات پیشین و مصاحبه‌های اکتشافی، عبارت‌اند از: 1. «استفاده از رسانه‌های نوین ارتباطی»، 2. «منزلت اجتماعی»، 3. «حمایت اجتماعی»، 4. «احساس امنیت اجتماعی»، 5. «توانمندی اجتماعی» و 6. «سلامت روان».
بر این مبنا، می‌توان به عواملی چون بهره‌مندی از رسانه‌های نوین ارتباطی، منزلت اجتماعی، حمایت اجتماعی، امنیت اجتماعی، توانمندیهای اجتماعی و سلامت روان اشاره کرد. در ادامه، به مباحث نظری پیرامون هریک از این مفاهیم اشاره می‌شود.
رسانه‌های نوین ارتباطی به طیفی از ابزارهای دیجیتال گفته می‌شود که تأثیر مهمی بر ماهیت زندگی روزمره داشته و شکلهای ارتباطی پرسرعت‌تری را بین افرادی که در نقاط مختلف جهان به سر می‌برند ارائه کرده‌اند (بنت، 2007). در صدر این وسایل نوین ارتباطی، رسانه‌های جهانی نظیر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مجازی قرار دارند که در این پژوهش مورد تأکید قرار گرفته‌­اند.
جان تامپسون، در نظریه کنشهای تعاملی در عصر رسانه‌های نوین؛ گونه‌شناسی‌ای از انواع تعاملات میان‌فردی در عرصه رسانه‌ها (اینترنت) ارائه می‌دهد که عبارت‌اند از: 1. تعامل چهره به چهره، (مانند دو شخصی که در حال صحبت‌اند و به طور هم‌زمان با شخصی که در مکان دوری قرار دارد به صورت گپ اینترنتی در ارتباط باشند و برای او پیام ارسال کنند)؛ 2. تعامل واسطه‌ای (تعامل رسانه‌ای)، این تعامل مستلزم استفاده از یک وسیله فنی است که امکان انتقال اطلاعات بین افرادی را فراهم می‌کند که از نظر زمانی، مکانی و یا هر دو از یکدیگر فاصله دارند (مانند پُست الکترونیک، چت و شبکه‌های اجتماعیِ مجازی) و 3. تعامل شبه‌واسطه‌ای (تعامل شبه‌رسانه‌ای) که به انواع روابط اجتماعی ایجادشده توسط رسانه‌های ارتباط‌جمعی (مانند کتاب، روزنامه، رادیو، تلویزیون و اینترنت) اطلاق می‌شود؛ اما در این‌گونه از تعامل، اولاً گرایش ارتباطات به سوی مجموعه نامحدودی از دریافت‌کنندگان بالقوه بوده و ثانیاً عموماً به صورت تک ‌گفت‌وگویی است به این معنا که جریان ارتباطی عمدتاً یک‌طرفه است (مانند خواننده یک کتاب یا روزنامه و یا صفحات وِب) (تامپسون، 2000؛ اسلوین، 2002).
درمجموع، با آنکه نظریه گونه‌شناسی کنشهای تعاملی تامپسون، کنشهای تعاملی رسانه‌های ماقبل اینترنت را در بر می‌گیرد، اما می‌توان این کنشها را در رسانه‌های نوینی همچون اینترنت (و قابلیتهایی شامل صفحات وب، پستهای الکترونیک، محیط‌های گپ‌زنی، شبکه‌های اجتماعی مجازی و...) جست‌وجو کرد.
به‌طورکلی، رابطه میان فضای مجازی و سلامت اجتماعی از طریق عضویت در شبکه‌های اجتماعی تبیین می‌شود. در این خصوص، برکمن و گلاس (2000) استدلال می‌کنند که نفوذ اجتماعی و تعامل نزدیک دو کنشگر در یک شبکه اجتماعی با میزان نفوذ میان‌فردی در بین آن دو مرتبط است. از سوی دیگر، کاربران فضاهای مجازی راهنمایی موردنظر خود را از طریق مقایسه نگرشها و دیدگاههای خود با گروههای مرجع به دست می‌آورند. به‌عبارت‌دیگر، اگر افرادی که به عنوان گروههای مرجع فرد به شمار می‌روند، رفتارهای سالمی را دنبال کنند، سایر مخاطبان نیز به پیروی از آنها این رفتارها را دنبال خواهند کرد و همین امر سلامتی آنها را ارتقاء خواهد داد و برعکس.
منزلت اجتماعی را می‌توان قضاوتی دانست که به‌موجب آن جامعه، حیثیت، اهمیت و محبوبیت بیشتری به یک موقعیت یا پایگاه اجتماعی می‌­دهد و به‌طورکلی آنها را به هر دلیلی به موقعیتها و به پایگاههای اجتماعی دیگر ترجیح می‌دهد (تامین، 2006).
منزلت اجتماعی نقش مثبتی در انتخاب یک شغل دارد. بیشتر مشاغل با منزلت و معتبر، با سلامت خوب در ارتباط هستند و کمتر باعث زوال سلامتی می‌شوند. این امر در خصوص منزلت شغلی (حرفه‌ای)، به عنوان یکی از مهم‌ترین ابعاد منزلت اجتماعی، نیز وجود دارد. منزلت شغلی باعث کاهش ریسک عوامل منجر به سرطان، بیماریهای قلبی-‌عروقی و تنفسی پس از کنترل مخارج زندگی و پیشرفت تحصیلی می‌شود (کرایست و دیگران، 2012).
منزلت حرفه‌ای ممکن است بر احساس فرد از خودش اثر داشته باشد. دارندگان مشاغل معتبر و با منزلت بالا، از سطح بالای اعتمادبه‌نفس لذت برده و شانس بیشتری برای دریافت انواع حمایتهای اجتماعی دارند (تونگ و کمبل، 2002)؛ بنابراین می‌توان از منزلت اجتماعی به عنوان یکی از عوامل مؤثر و ارتقاءدهنده سلامت و به ویژه سلامت اجتماعی نام برد.
حمایت اجتماعی بر در دسترس بودن منابع حمایتی و کیفیت روابط با افرادی که این منابع را در مواقع لزوم فراهم می‌کنند، تأکید دارد. به‌عبارت‌دیگر، حمایت اجتماعی یعنی احساس تعلق داشتن، پذیرفته‌شدن و مورد عشق و محبت قرار گرفتن. در واقع، حمایت اجتماعی ارتباط امنی برای هر فرد به وجود می‌آورد که احساس محبت و نزدیکی از ویژگیهای اصلی این رابطه است.
در یک تقسیم‌بندی مشخص، برکمن حمایت اجتماعی را دارای ابعاد چهارگانه‌ای می‏‌داند که عبارت‌اند از: 1. حمایت عاطفی، با میزان محبت، درک، اعتماد و ارزشی که فرد از دیگری دریافت می‌کند، مرتبط است. این شکل از حمایت در اکثر مواقع به‌وسیله شخص مطمئن و مورد اعتماد به فرد ارائه می‌شود.2. حمایت ابزاری (اقتصادی) به کمک و مساعدت دیگران برای برطرف کردن نیازهای مادی فرد اطلاق می‌شود که به صورت پرداخت پول یا انجام خدمت صورت می‌گیرد. 3. حمایت ارزیابانه به کمک برای تصمیمگیری و ارائه پیشنهادهای مناسب اشاره دارد و 4. حمایت اطلاعاتی که با فراهم‌آوردن اخبار و اطلاعات برای برطرف ساختن برخی نیازهای خاص افراد مرتبط است (برکمن و دیگران، 2000).
به باور هارفام و همکارانش (2004) عوامل خطرآفرین برای سلامتی عبارت‌اند از: 1. مشکلات درازمدت در طول زندگی یک فرد، 2. حوادث ناگوار زندگی و 3. فقدان حمایت اجتماعی برای تعدیل و یا کاهش تأثیرات منفی مشکلات درازمدت و وقایع منفی. از نظر او تغییرات در حمایت اجتماعی می‌تواند با پدیده‌هایی از قبیل رشد شهرنشینی که به‌احتمال‌زیاد منجر به کاهش خانواده‌های گسترده، افزایش خانواده‌های تک والدینی، کاهش باروری، مهاجرت گروههای سنی خاص از شهر به روستا می‌شود، صورت گیرد و از این طریق تأثیرات گوناگونی بر سلامتی افراد بگذارد.
در همین راستا، مطالعات انجامشده در مورد رابطه بین حمایت اجتماعی و سلامت نشان می‌دهند که حمایت اجتماعی در ابعاد اطلاعاتی، مادی و عاطفی می‌تواند باعث بهبود سلامت روانی و اجتماعی (باوزین و سپهوندی، 2018) و نیز سلامت عاطفی (دیکسون و دیگران، 2001) شود. همچنین، شبکه ارتباطات و حمایت اجتماعی عامل مهمی برای کسب تجربه‌های مثبت محسوب می‌شود که درنهایت به احساس خودارزشمندی، عزت‌نفس و شکوفایی اجتماعی افراد منجر می‌شود (خباز و دیگران، 2011).
درمجموع، افرادی که از شبکه‌های ارتباطی و حمایت اجتماعی گسترده‌تری برخوردارند، پیوندهای اجتماعی نیرومندتری را با اعضای شبکه‌های خود برقرار کرده، از فشارهای اجتماعی ناشی از حوادث زندگی بر خود کاسته و سلامت اجتماعی مطلوب‌تری را تجربه می‌کنند.
بوزان معتقد است که تعاریف ارائه‌شده درباره واژه امنیت در سه دسته قرار می‌گیرند: حفاظت در مقابل خطر (امنیت عینی)، احساس ایمنی (امنیت ذهنی) و رهایی از تردید (اعتماد به دریافت شخصی) (بوزان، 1999). از نظر او، امنیت اجتماعات بشری به پنج مقوله نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی تقسیم می‌شود که از این میان، امنیت اجتماعی به حفظ ویژگیهایی اشاره دارد که بر اساس آن افراد خود را به عنوان عضو یک گروه اجتماعی قلمداد می‌کنند یا به‌بیان‌دیگر، معطوف به جنبه‌هایی از زندگی فرد می‌شود که هویت گروهی او را سامان می‌بخشند (نویدنیا، 2003).
از میان رویکردهای جامعه‌شناختی درباره امنیت اجتماعی می‌توان به دیدگاه آنتونی گیدنز اشاره کرد. در تحلیل گیدنز، امنیت وجودی یکی از صور مهم احساس امنیت تلقی شده است. این اصطلاح به اطمینانی راجع است که بیشتر اشخاص به تداوم هویت خود و دوام محیط‌های اجتماعی و مادی کنش در اطراف خود دارند. از این نظر، امنیت پدیده­ای عاطفی است (گیدنز، 1998).
امنیت وجودی به وضعیت ذهنی راحت و مناسبی اشاره دارد که در آن فرد به فعالیتهای بدیهی، در محیطی آشنا و به همراه دیگر افرادی که تهدیدی برای او به وجود نمی­‌آورند مشغول است. به طور خلاصه زمانی که فرد می‌داند چگونه به کار خود ادامه دهد بدون آن‌که وقفه و مزاحمتی برای او به وجود آید حالتی ذهنی و روانی در او بروز می‌کند که این حالت همان امنیت وجودی (احساس امنیت) است. چنانچه این فرد کنشگر و عامل به‌طورکلی توانایی ادامه فعالیت را از دست بدهد، احساس درماندگی، نگرانی و بی‌ثباتی (احساس ناامنی) می‌کند (استونز، 2000).
به سبب آن‌که احساس امنیت از نخستین حلقه‌های اعتمادساز در جامعه است، پیامدها و تبعات وجود یا گسترش احساس ناامنی را می‌توان در مورد ایجاد حالت انفعال در مردم، از میان رفتن خلاقیتها، بروز بی‌تفاوتی و رفتارهای مبتنی بر بی‌اعتمادی برشمرد. با رشد و نمو جرائم و انحرافات اجتماعی، زمینه‌های ناامنی و شکل‌گیری کج‌روی در سطح جامعه بیشترین دلهره را ایجاد می‌کند که تهدیدی بر تعاملات و سلامت اجتماعی افراد در جامعه است (خوش‌فر و دیگران، 2015).
توانمندسازی فرایندی است که افراد جامعه از طریق آن، از نیازها و خواسته‌های خود آگاه شده، نوعی اعتمادبه‌نفس و خوداتکایی را برای برطرف‌کردن آن نیازها به دست می‌آورند و بر اساس آن از توانایی لازم برای تحقق هدفهای خود برخوردار می‌شوند. از نظر استرام کوئیست نیز، توانمندسازی یک مفهوم اجتماعی سیاسی است و شامل ابعاد شناختی، روانی، اقتصادی و سیاسی می‌شود.
1. بعد شناختی، عبارت است از شناخت خود و نیاز به گرفتن تصمیمهایی که ممکن است برخلاف انتظارات فرهنگی و اجتماعی باشد.
2. بعد روان‌شناختی که به معنای رهایی از درماندگی اکتسابی، توسعه عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس است. 3. بعد اقتصادی که با اشتغال علاوه بر استقلال اقتصادی، استقلال در حالت کلی نیز افزایش می‌یابد و 4. بعد سیاسی، نظیر بسیج‌شدن برای تغییر اجتماعی است. در این راستا، اقدام جمعی برای دستیابی به دگرگونی اجتماعی اساس قرار می‌گیرد (استرام کوئیست، 1995).
بررسی نقش توانمندیها و مهارتهای اجتماعی در سلامت و به ویژه سلامت اجتماعی و ابعاد آن، فضای مفهومی مناسبی را برای پژوهشهای تجربی ایجاد کرده است. در این زمینه، نتایج مطالعات تجربی نشان داده‌اند که آموزش مهارتهای اجتماعی می‌تواند در بهبود عزت‌نفس (به‌پژوه و دیگران، 2007)، سازگاری (کف، 2002) و کاهش نشانه‌های بیرونی نقص مهارتهای اجتماعی (شریفی درآمدی، 2011) افراد دارای نابینایی مؤثر باشد. همچنین، بخشی از این توانمندیهای اجتماعی را می‌توان در مهارتهای مربوط به تعاملات اجتماعی جست‌وجو کرد که در این صورت نیز، افرادی که مهارتهای ارتباطاتی ضعیف‌تری داشته‌اند، شبکه‌های اجتماعی کوچک‌تری را در پیرامون خود ایجاد کرده‌اند (کف، 1997).
درمجموع، برخورداری از توانمندیها و مهارتهای اجتماعی مؤثر می‌تواند به افراد دارای نابینایی کمک کند تا ضمن مقاومت در برابر احساس تنهایی و انزوا، بهترین راه‌حلها را برای حل مشکلات اجتماعی خود یافته و خود را به عنوان بخشی از جامعه احساس کنند. ازاین‌رو، می‌توان انتظار داشت که با ارتقاء سطح توانمندیهای اجتماعی افراد دارای نابینایی، سلامت اجتماعی آنان نیز تقویت شود.
مطابق با تعریف سازمان بهداشت جهانی برخورداری از سلامت روانی به فقدان اختلالات روانی منحصر نیست؛ بلکه وضعیتی از بهزیستی و رفاه است که بر اساس آن، فرد بتواند تواناییها و استعدادهای خود را محقق کرده و قابلیت سازگاری با فشارهای طبیعی زندگی روزمره را داشته باشد و نیز با فعالیتهای سودمند و مفید در جامعه خود اثرگذار باشد (بهروزی و دیگران، 2018).
مروری بر مطالعات گذشته نشان می‌دهد که سنجش سلامت روان، از گوناگونی و تنوع قابل‌ملاحظه‌ای برخوردار بوده است. در این میان، کییز (2005) در رویکرد جدید خود سعی داشت تا با ارائه مدلی جامع از سلامت روان، بر ترکیبی از دو بعد نبود بیماری روانی و نیز برخورداری از سطوح مطلوبی از بهزیستی روانی تأکید کند.
در مدلی که او ارائه می‌دهد، پژمردگی روانی شامل افرادی می‌شود که اگرچه دچار بیماری روانی نیستند، اما از سطوح بهزیستی روانی پایینی برخوردارند. همچنین، شکوفایی روانی افرادی را دربر می‌گیرد که مبتلا به بیماری روانی نیستند، اما سطوح بهزیستی روانی بالایی دارند.
درمجموع، با توجه به مطالعات پیشین و ادبیات نظری درباره سلامت اجتماعی و تعیین‌کننده‌های آن، فرضیه‌های این پژوهش عبارت‌اند از: 1. بین استفاده از رسانه‌های نوین ارتباطی و سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی رابطه مستقیم وجود دارد. 2. بین منزلت اجتماعی و سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی رابطه مستقیم وجود دارد. 3. بین حمایت اجتماعی و سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی رابطه مستقیم وجود دارد. 4. بین امنیت اجتماعی و سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی رابطه مستقیم وجود دارد. 5. بین توانمندیهای اجتماعی و سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی رابطه مستقیم وجود دارد؛ و 6. بین سلامت روان و سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی رابطه مستقیم وجود دارد.

روش
روش مورداستفاده در پژوهش حاضر از نوع پیمایش و جامعه ­آماری موردنظر شامل تمامی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی است که در بازه‌ زمانی انجام این پژوهش (تابستان 1401) در عضویت جامعه‌ نابینایان شهر کاشان بوده‌اند. برابر آمارهای اعلام‌شده از سوی انجمن نابینایان کاشان، تعداد افراد دارای اختلال بینایی این شهر برابر با 652 نفر است. تعیین حجم نمونه با استفاده از نرم‌افزار سمپل‌پاور صورت گرفته است. برای برآورد حجم نمونه از پارامتر «همبستگی» (مبتنی بر فرضیه‌ اصلی پژوهش) استفاده‌ شده است. پیش‌فرضهای تعیین حجم نمونه در نرم‌افزار عبارت‌اند از: 1. احتمال خطای نوع اول (آلفا) حداکثر 05 /0 باشد؛ 2. احتمال خطای نوع دوم (بتا) حداکثر 20 درصد باشد (توان آزمون: 80 /0) و 3. حجم نمونه در سطحی قرار گیرد که توان تشخیص حداقل 05 /0 همبستگی در جامعه آماری را داشته باشد. درنهایت، نرم‌افزار تعداد 210 نمونه را برآورد کرده است (جدول 1).
جدول (1) سناریوهای حجم نمونه برحسب خطاهای نوع اول و دوم
نمونه
آلفا
150 160 170 180 190 200 210 220 230 240 250
010 /0 408 /0 435 /0 462 /0 488 /0 514 /0 538 /0 563 /0 586 /0 608 /0 630 /0 650 /0
030 /0 587 /0 614 /0 639 /0 664 /0 686 /0 708 /0 729 /0 748 /0 766 /0 783 /0 799 /0
050 /0 677 /0 701 /0 724 /0 746 /0 766 /0 784 /0 801 /0 818 /0 832 /0 846 /0 859 /0

روش نمونه‌گیری این پژوهش نیز از نوع غیراحتمالی و به صورت سهمیه‌ای (متناسب با فراوانی افراد در سطوح بینایی مختلف) است. درواقع، ماهیت موضوع موردمطالعه و متغیرهای موردبررسی، از دلایل انتخاب این روش نمونه‌گیری به شمار می‌رود. به‌طوری‌که پرسشهای طرح‌شده در پرسشنامه به سنجش ویژگیهای روانی، شخصیتی و تعاملات اجتماعی افراد با ویژگیهای جسمانی خاص می‌پردازند و بر اساس شناخت حاصل از جامعه آماری پژوهش از طریق مصاحبه اکتشافی و انجام آزمون مقدماتی، مشخص شد که افراد دارای آسیب بینایی تمایل اندکی نسبت به بروز ذهنیات و پیش‌فرضهای خود در خصوص موضوعات مختلف دارند. درنتیجه، ازآنجاکه در روش سهمیه‌ای پاسخگو اطمینان بیشتری حاصل می‌کند که شناخته نمی‌شود، کسب اطلاعات معتبر به‌آسانی صورت می‌گیرد. شیوه نمونه‌گیری مطالعه حاضر به این شکل بوده که ابتدا تعداد 220 پرسشنامه به پرسشگران ارائه شد و پس از انجام فرایند گردآوری داده‌ها، پرسشنامه‌های فاقد اعتبار و ناقص حذف شدند.
در انتها تعداد 211 پرسشنامه برای تجزیه‌وتحلیل‌های آماری انتخاب شدند. لازم به ذکر است که به سبب ناتوانی پاسخگویان در بینایی، پرسشنامه‌ها به صورت شفاهی (در جلسات حضوری در دفتر انجمن نابینایان کاشان و یا تلفنی) و توسط پرسشگران برای پاسخگویان خوانده و تکمیل شده‌اند.
ابزار سنجش متغیرهای این پژوهش از نوع پرسشنامه محقق‌ساخته (با 86 گویه) است. بااین‌وجود، برای تنظیم آن از پرسشنامه استاندارد سلامت اجتماعی کییز (1998)، پرسشنامه استاندارد سلامت روان کییز (2002) و پرسشنامه استاندارد حمایت اجتماعی زیمت و همکاران (1988) بهره گرفته شده است. به منظور برآورد اعتبار، از تکنیک اعتبار صوری (با نظر اساتید و پژوهشگرانی که تجربه تحقیقات مرتبط با پژوهش حاضر را داشته‌اند و نیز خبرگان دارای نابینایی و کم‌بینایی) استفاده شده است.
به‌طوری‌که در چند مرحله برخی سؤالات که طولانی، نامفهوم، دوپهلو یا بدون ارتباط با موضوع بودند، از پرسشنامه حذف و برخی سؤالات و گویه‌ها به شیوه‌ه­ای رساتر و بهتر بیان شدند. همچنین، از ضریب آلفای کرونباخ برای برآورد میزان پایایی پرسشنامه استفاده شده است. بدین منظور تعداد 35 پرسش‌نامه در مرحله آزمون مقدماتی مورداستفاده قرار گرفت. از آن‌جا که ضرایب آلفا برای تمامی متغیرها بالای 7 /0 به دست آمده، می­‌توان نتیجه گرفت که پرسشنامه این پژوهش، ابزاری پایا و اعتمادپذیر برای موضوع موردنظر است (جدول 2). روش تحلیل این تحقیق از نوع کمی آماری بوده و محاسبات آن با استفاده از نرم­‌افزارهای SPSS.ver26 و Smart PLS 3 انجام شده است.
جدول (2) برآورد میزان پایایی مقیاسهای اصلی پژوهش
مقیاس اصلی خُرده‌مقیاس تعداد گویه ضریب آلفا (α )
منزلت اجتماعی - 7 726 /0
توانمندی اجتماعی - 16 938 /0
حمایت اجتماعی مجموع ابعاد 15 868 /0
امنیت اجتماعی مجموع ابعاد 16 868 /0
سلامت روان مجموع ابعاد 9 966 /0
سلامت اجتماعی انسجام اجتماعی 5 855 /0
پذیرش اجتماعی 5 815 /0
مشارکت اجتماعی 4 802 /0
انطباق اجتماعی 4 728 /0
شکوفایی اجتماعی 5 781 /0
مقیاس کل 23 894 /0

یافته‌ها
یافته‌های توصیفی متغیرهای زمینه‌ای نشان می‌دهند که بیشترین میزان فراوانی پاسخگویان از نظر «جنس»، به زنان (با 3 /58 درصد)؛ از نظر «سن»، به گروه سنی 31 تا 40 سال (با 3 /30 درصد)؛ از نظر «محل سکونت»، به ساکنان شهر (با 8 /85 درصد)؛ از نظر «وضعیت تأهل»، به متأهلین (با 9 /64 درصد)؛ از نظر «وضعیت زندگی»، به زندگی با همسر و فرزندان (با 7 /60 درصد)؛ از نظر «وضعیت اشتغال»، به غیرشاغلین (با 73 درصد)؛ از نظر «میزان تحصیلات»، به مقطع زیر دیپلم (با 8 /48 درصد)؛ از نظر «وضعیت بینایی»، به نابینایان قانونی یا کم‌بینایان (با 2 /41 درصد)؛ از نظر «علت نابینایی یا کم‌بینایی»، به سبب بیماری (با 37 درصد) و از نظر «برخورداری از سایر ناتوانیها»، به گروه بدون هیچ ناتوانی دیگر (با 4 /66 درصد) اختصاص داشته است. همچنین از نظر «احساس نگرانی از پیشروی ناتوانی»، 8 /39 درصد از پاسخگویان (بیشترین فراوانی) گزینه خیلی زیاد را اعلام کرده‌اند. لازم به ذکر است که 19 درصد از پاسخگویان به این پرسش پاسخ نداده‌اند.
توصیف یافته‌های درباره استفاده از رسانه‌های نوین ارتباطی نیز نشان می‌دهند که بیشترین میزان فراوانی پاسخگویان از نظر «میزان بهره‌مندی روزانه از اینترنت»، به گزینه بدون استفاده (با 1 /62 درصد)؛ از نظر «میزان بهره‌مندی روزانه از تلویزیون ماهواره‌ای»، به گزینه بدون استفاده (با 6 /89 درصد)؛ از نظر «میزان بهره‌مندی روزانه از شبکه‌های اجتماعی مجازی»، به گزینه بدون استفاده (با 5 /44 درصد) و از نظر «میزان بهره‌مندی روزانه از کتابهای صوتی و پادکستها»، به گزینه بدون استفاده (با 3 /77 درصد) تعلق داشته است.
جدول (3) آماره‌های توصیفی متغیرهای اصلی پژوهش
متغیر حداقل
(Min)
حداکثر
(Max)
میانه‌
(Mdn)
میانگین
(M)
انحراف معیار
(SD)
مقدار t مقدار احتمال (p)
منزلت اجتماعی 1 5 3 15 /3 824 /0 722 /2 007 /0
توانمندیهای اجتماعی 1 5 3 46 /2 733 /0 643 /10- 000 /0
حمایت خانواده 1 5 3 51 /3 079 /1 856 /6 000 /0
حمایت دوستان 1 5 3 73 /2 240 /1 178 /3- 002 /0
حمایت دیگران مهم 1 5 3 39 /3 326 /1 248 /4 000 /0
حمایت نهادها 1 5 3 97 /1 976 /0 346 /15- 000 /0
حمایت اجتماعی 1 5 3 99 /2 785 /0 153 /0- 878 /0
امنیت جانی 1 5 3 25 /3 005 /1 543 /3 000 /0
امنیت مالی و شغلی 1 5 3 91 /2 135 /1 157 /1- 249 /0
امنیت احساسی 1 5 3 32 /3 852 /0 481 /5 000 /0
امنیت حقوقی 1 5 3 79 /2 959 /0 222 /3- 001 /0
امنیت اجتماعی 1 5 3 06 /3 687 /0 281 /1 202 /0
بهزیستی هیجانی 1 5 3 33 /3 066 /1 423 /4 000 /0
بهزیستی روانی 1 5 3 40 /3 893 /0 438 /6 000 /0
سلامت روان 1 5 3 36 /3 908 /0 715 /5 000 /0
انسجام اجتماعی 1 5 3 18 /3 865 /0 014 /3 003 /0
پذیرش اجتماعی 1 5 3 74 /2 837 /0 455 /4- 000 /0
مشارکت اجتماعی 1 5 3 29 /3 809 /0 061 /5 000 /0
انطباق اجتماعی 1 5 3 23 /3 770 /0 328 /4 000 /0
شکوفایی اجتماعی 1 5 3 17 /3 785 /0 996 /2 003 /0
سلامت اجتماعی 1 5 3 14 /3 596 /0 304 /3 001 /0

بر اساس جدول (3)، میانگین متغیرهای «منزلت اجتماعی»، «امنیت اجتماعی»، «سلامت روان» و «سلامت اجتماعی» بالاتر از حد میانه بوده و بنابراین، این متغیرها در سطح متوسط رو به بالا گزارش می‌شوند؛ اما میانگین متغیرهای «توانمندیهای اجتماعی» و «حمایت اجتماعی» پایین‌تر از حد میانه بوده و درنتیجه نشان از متوسط رو به پایین بودن وضعیت متغیرهای مذکور دارد.
همچنین، این جدول نشان می‌دهد که میزان T (تک نمونه‌ای) برای متغیرهای «منزلت اجتماعی» و «توانمندیهای اجتماعی»، «سلامت روان» و «سلامت اجتماعی» در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است.

جدول (4) نتایج آزمون فرضیه‌های پژوهش
متغیر رسانه‌های نوین منزلت اجتماعی حمایت اجتماعی امنیت اجتماعی توانمندیهای اجتماعی سلامت روان
انسجام اجتماعی همبستگی (r) 292 /0 607 /0 541 /0 516 /0 463 /0 764 /0
مقدار احتمال (p) 000 /0 000 /0 000 /0 000 /0 000 /0 000 /0
پذیرش اجتماعی همبستگی (r) 062 /0 285 /0 294 /0 483 /0 245 /0 391 /0
مقدار احتمال (p) 187 /0 000 /0 000 /0 000 /0 000 /0 000 /0
مشارکت اجتماعی همبستگی (r) 161 /0 448 /0 260 /0 384 /0 413 /0 359 /0
مقدار احتمال (p) 011 /0 000 /0 000 /0 000 /0 000 /0 000 /0
انطباق اجتماعی همبستگی (r) 069 /0 340 /0 213 /0 222 /0 338 /0 293 /0
مقدار احتمال (p) 163 /0 000 /0 001 /0 001 /0 000 /0 000 /0
شکوفایی اجتماعی همبستگی (r) 036 /0 223 /0 136 /0 218 /0 153 /0 378 /0
مقدار احتمال (p) 306 /0 001 /0 027 /0 001 /0 015 /0 015 /0
سلامت اجتماعی
(مجموع ابعاد)
همبستگی (r) 191 /0 520 /0 410 /0 517 /0 499 /0 678 /0
مقدار احتمال (p) 003 /0 000 /0 000 /0 000 /0 000 /0 000 /0

جدول (4) به ارائه نمای کلی از آزمون رابطه میان متغیرهای مستقل با متغیر سلامت اجتماعی (آزمون فرضیه‌ها) می‌پردازد. بر اساس این جدول، بین متغیرهای «استفاده از رسانه‌های نوین ارتباطی»، «منزلت اجتماعی»، «حمایت اجتماعی»، «امنیت اجتماعی»، «توانمندیهای اجتماعی» و «سلامت روان» با متغیر «سلامت اجتماعی» ارتباط معنادار و مستقیمی در سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد. همچنین، به منظور محاسبه‌ معادله­ پیش‌بینی میزان سلامت اجتماعی از تحلیل رگرسیون با روش گام‌به‌گام استفاده شده است.
جدول (5) عناصر اصلی تحلیل رگرسیونی چندمتغیره به روش گام‌به‌گام
مراتب ورود متغیرهای واردشده R 2 R 2 R تعدیل‌شده خطای استاندارد
گام اول سلامت روان 678 /0 460 /0 457 /0 815 /11
گام دوم امنیت اجتماعی 715 /0 512 /0 507 /0 263 /11
گام سوم توانمندیهای اجتماعی 729 /0 531 /0 524 /0 062 /11

همان­گونه که جدول (5) نشان می‌دهد، از میان شش متغیر مستقلی که در بخش آزمون ضریب همبستگی دارای رابطه­‌ معنادار با سلامت اجتماعی بوده­‌اند، سه متغیر در معادله رگرسیونی حضور دارند. این متغیرها به ترتیب عبارت‌اند از «سلامت روان»، «امنیت اجتماعی» و «توانمندیهای اجتماعی». بر اساس جدول مذکور ضریب همبستگی چند متغیره (R) در گام سوم 729 /0 است. همچنین، ضریب تعیین (R2) به دست‌آمده در گام آخر نیز نشان می‌دهد که سه متغیر واردشده به معادله درمجموع می‌توانند حدود 53 درصد از واریانس سلامت اجتماعی را پیش‌بینی یا تبیین کنند.
جدول (6) متغیرهای درون معادله برای پیش‌بینی سلامت اجتماعی در گام سوم
ردیف نام متغیر ضریب رگرسیونی استانداردنشده (B) ضریب رگرسیونی استانداردشده (β ) t مقدار احتمال (p)
1 سلامت روان 911 /0 497 /0 591 /8 000 /0
2 امنیت اجتماعی 292 /0 213 /0 667 /3 000 /0
3 توانمندیهای اجتماعی 218 /0 164 /0 919 /2 004 /0

درمجموع، بر اساس اطلاعات جدول (6) و با توجه به بتای استانداردشده، اثر «سلامت روان» برابر با 497 /0، اثر «امنیت اجتماعی» برابر با 213 /0 و اثر «توانمندیهای اجتماعی» برابر با 164 /0 است. بنابراین، متغیر «سلامت روان» از بیشترین اثر مستقیم و متغیر «توانمندیهای اجتماعی» از کمترین اثر مستقیم در بین متغیرهای مستقل معنادار در مدل رگرسیونی برخوردارند. بنابراین، شکل نهایی معادله­ رگرسیونی این پژوهش به صورت زیر خواهد بود:

Y = (توانمندیهای اجتماعی) 218 /0 + (امنیت اجتماعی) 292 /0 + (سلامت روان) 911 /0 + 494 /19


مدل‌یابی معادله ساختاری
در این بخش، پس از آزمون مدل بیرونی (ارزیابی اعتبار و اعتماد متغیرها) لازم است تا مدل درونی که نشان‌دهنده ارتباط بین متغیرهای پنهان پژوهش است، ارائه شود (شکل 1). در این مدل، متغیر سلامت اجتماعی با 13 گویه، متغیر استفاده از رسانه‌های نوین ارتباطی با 3 گویه، متغیر منزلت اجتماعی با 7 گویه، متغیر حمایت اجتماعی با 12 گویه، متغیر امنیت اجتماعی با 14 گویه، متغیر توانمندیهای اجتماعی با 16 گویه و متغیر سلامت روان با 9 گویه حضور داشته و میزان بارهای عاملی اکثریت گویه‌ها از 5 /0 بالاتر بوده است.

شکل (1) مدل ساختاری عوامل مرتبط با سلامت اجتماعی
در شکل شماره یک، ارقام درج‌شده روی هر پیکان بیان‌گر بتا یا ضریب مسیر حاصل از معادله رگرسیونی میان متغیرها است. اعداد داخل هر دایره نیز نشان‌دهنده مقدار ضریب تعیین (R2) برای هریک از متغیرهای درون‌زا است. در ادامه، برای بررسی میزان معناداری ضرایب مسیر برآورد شده برای هریک از متغیرهای مدل از عملیات خودگردان‌سازی استفاده شده است (جدول 7).
جدول (7) ارزیابی مدل درونی پژوهش برمبنای معناداری اثرات مستقیم
مسیر ضرایب مسیر مقدار t مقدار احتمال (p)
استفاده از رسانه‌های نوین ---> سلامت اجتماعی 030 /0- 530 /0 596 /0
منزلت اجتماعی ---> سلامت اجتماعی 140 /0 335 /2 020 /0
حمایت اجتماعی ---> سلامت اجتماعی 084 /0 498 /1 135 /0
امنیت اجتماعی ---> سلامت اجتماعی 186 /0 868 /2 004 /0
توانمندیهای اجتماعی ---> سلامت اجتماعی 036 /0 608 /0 544 /0
سلامت روان ---> سلامت اجتماعی 505 /0 407 /6 000 /0
استفاده از رسانه‌های نوین ---> توانمندیهای اجتماعی 535 /0 365 /10 000 /0
توانمندیهای اجتماعی ---> منزلت اجتماعی 320 /0 852 /5 000 /0
سلامت روان ---> منزلت اجتماعی 462 /0 723 /8 000 /0
حمایت اجتماعی ---> سلامت روان 394 /0 583 /6 000 /0
امنیت اجتماعی ---> سلامت روان 386 /0 114 /6 000 /0
حمایت اجتماعی ---> امنیت اجتماعی 460 /0 764 /8 000 /0

نتایج نشان می‌دهد که ضرایب مسیر تمامی روابط، به‌جز رابطه بین استفاده از رسانه‌های نوین ارتباطی، حمایت اجتماعی و توانمندیهای با سلامت اجتماعی معنادار است. به‌گونه‌ای که مقدار آماره t از 96 /1 بزرگ‌تر و میزان معناداری از 05 /0 کوچک‌تر است. در جدول (8)، اثرات مستقیم، غیرمستقیم و کل برای هرکدام از متغیرهای مدل محاسبه و ارائه شده است.

جدول (8) بررسی اثرات مستقیم، غیرمستقیم و کل متغیرها
متغیرها اثر مستقیم اثر غیرمستقیم اثر کل
سلامت روان 505 /0 065 /0 570 /0
حمایت اجتماعی 084 /0 411 /0 496 /0
امنیت اجتماعی 186 /0 220 /0 406 /0
منزلت اجتماعی 140 /0 - 140 /0
توانمندیهای اجتماعی 036 /0 045 /0 080 /0
استفاده از رسانه‌های نوین 030 /0- 043 /0 013 /0

مطابق با جدول (8) یک متغیر صرفاً دارای تأثیر مستقیم و پنج متغیر علاوه بر تأثیر مستقیم، از تأثیر غیرمستقیم بر متغیر وابسته برخوردار بوده‌اند. همچنین، از نظر میزان اهمیت و تأثیرگذاری متغیرها در مدل، مهم‌ترین متغیرها، به ترتیب، عبارت‌اند از: 1. سلامت روان، 2. حمایت اجتماعی، 3. امنیت اجتماعی، 4. منزلت اجتماعی، 5. توانمندیهای اجتماعی و 6. استفاده از رسانه‌های نوین ارتباطی. در ادامه، برای بررسی حجم اثر و توان پیش‌بینی‌کنندگی مدل ساختاری از مقدار f Square استفاده می‌شود. درواقع، حجم اثر به بیان سهم هریک از متغیرهای مستقل در ضریب تعیین (R2) می‌پردازد. (بر مبنای معیار کوهن، مقدار 02 /0 برابر با حجم اثر کم؛ مقدار 15 /0 برابر با حجم اثر متوسط و مقدار 35 /0 برابر با حجم اثر زیاد تفسیر می‌شود). همچنین، با توجه به مقدار Q2 توان پیش‌بینی‌کنندگی مدل برای متغیر وابسته (سلامت اجتماعی) موردبررسی قرار می‌گیرد. (این شاخص در سه سطح پایین (درصورتی‌که در محدوده 02 /0 باشد)، متوسط (درصورتی‌که در محدوده 15 /0 باشد) و بالا (درصورتی‌که در محدوده 35 /0 باشد) مورد ارزیابی قرار می‌گیرد).

جدول (9) ارزیابی حجم اثر و توان پیش‌بینی‌کنندگی مدل
متغیر f Square Q2
سلامت روان 337 /0 234 /0
امنیت اجتماعی 056 /0
منزلت اجتماعی 026 /0
حمایت اجتماعی 011 /0
توانمندیهای اجتماعی 002 /0
استفاده از رسانه‌های نوین 002 /0

نتایج ارائه‌شده در جدول (9) نشان می‌دهد که حجم اثر متغیر «سلامت روان» در حد زیاد و سایر متغیرها کمتر است. به‌علاوه، مقدار Q2 برابر با 234 /0 به دست آمده که توان پیش‌بینی‌کنندگی مدل را در سطح متوسط رو به بالا ارزیابی می‌کند. درنهایت برای برازش کلیت مدل از شاخص SRMR استفاده شده است. از آن‌جا که میزان این شاخص برابر با 098 /0 به دست آمده و این میزان کمتر از نقطه برش آن یعنی 100 /0 (هنسلر و دیگران، 2014) قرار دارد. بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که مدل از برازش مطلوبی برخوردار است.


بحث و نتیجه‌گیری
توجه به مسائل اجتماعی مرتبط با سلامت در میان افراد دارای آسیب بینایی به دلیل درک متفاوتشان از مفهوم سلامت و به ویژه سلامت اجتماعی از پیچیدگی خاصی برخوردار است. به‌عنوان‌مثال، این گروه به دلیل تجربه زندگی در یک جامعه بینا، با مشکلات و چالشهایی مواجه‌اند که شناسایی آنها از سوی پژوهشگران با دشواریهایی همراه است. در این پژوهش سعی شد تا ابتدا با انجام یک مطالعه اکتشافی، تعیین‌کننده‌های سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی شناسایی شده و سپس مبتنی بر ادبیات نظری پیرامون موضوع موردبررسی، فرضیه‌های اصلی مطرح شوند. در ادامه، به ارائه یافته‌ها و نیز بحث پیرامون نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌ها پرداخته می‌شود.
مبتنی بر یافته‌های بخش توصیفی، میانگین متغیرهای «استفاده از رسانه‌های نوین ارتباطی»، «منزلت اجتماعی» و «توانمندیهای اجتماعی» بالاتر از حد میانه بوده و بنابراین، این متغیرها در سطح متوسط رو به بالا گزارش می‌شوند؛ اما میانگین متغیرهای «حمایت اجتماعی»، «امنیت اجتماعی»، «سلامت روان» و «سلامت اجتماعی» پایین‌تر از حد میانه بوده و درنتیجه نشان از متوسط رو به پایین بودن وضعیت متغیرهای مذکور دارد. همچنین، این نتایج بر اساس آزمون t (تک نمونه‌ای) برای تمامی متغیرها (به‌غیراز متغیرهای حمایت اجتماعی و امنیت اجتماعی) در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است.
آزمون فرضیه‌ها حاکی از آن بود که بین متغیرهای «استفاده از رسانه‌های نوین ارتباطی»، «منزلت اجتماعی»، «حمایت اجتماعی»، «امنیت اجتماعی»، «توانمندیهای اجتماعی» و «سلامت روان» با متغیر «سلامت اجتماعی» ارتباط مستقیمی وجود دارد. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل چندمتغیره رگرسیونی، بیان­گر تأثیر مستقیم متغیرهای «سلامت روان»، «امنیت اجتماعی» و «توانمندیهای اجتماعی» بر «سلامت اجتماعی» بود که درمجموع، توانسته‌اند 53 درصد از واریانس سلامت اجتماعی افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی شهر کاشان را تبیین کنند. به‌علاوه، نتایج ارزیابی مدل ساختاری بیان‌گر آن است که حجم اثر متغیر «سلامت روان» در سطح بالا و سایر متغیرها در سطح پایینی قرار دارد. درمجموع، توان پیش‌بینی‌کنندگی مدل در سطح متوسط رو به بالا ارزیابی شده است.
آزمون نخستین فرضیه پژوهش نشان می‌دهد که بین دو متغیر استفاده از رسانه‌های نوین ارتباطی و سلامت اجتماعی رابطه معناداری در سطح 99 درصد وجود دارد. این نتیجه، پیش از هر چیز تأثیرات رسانه‌های نوین بر ماهیت زندگی روزمره را یادآوری می‌کند.
آن‌طور که در بخش ادبیات نظری مرتبط بیان شد در صدر این وسایل نوین ارتباطی، رسانه‌های جهانی نظیر اینترنت و تلویزیون ماهواره‌ای قرار دارند که در این پژوهش نیز مورد تأکید بوده است. فضاها و امکاناتی که شبکه‌های اجتماعی برای به اشتراک گذاشتن دانشها و آگاهیهای مرتبط با سلامت در اختیار کاربران دارای نابینایی و کم‌بینایی قرار می‌دهد، به آنها فرصت می­دهد تا دیگران را در تجربیات خود سهیم کنند.
بنابراین، می‌توان رابطه میان فضای مجازی و سلامت اجتماعی را از منظر حضور در شبکه‌های اجتماعی مجازی و بهره‌مندی از آنها تبیین کرد. این یافته با نتایج حاصل از پژوهشهای دلالیبرا و یوربرگ (2017)، تانکام وارگیز و راثناساباپاتی (2018) و جینگ و دیگران (2023) همسو بوده و از آنها حمایت می‌کند.
تأیید فرضیه دوم پژوهش، به‌منزله وجود رابطه معنادار بین منزلت اجتماعی و سلامت اجتماعی است که در سطح اطمینان 99 درصد مورد تأیید قرار گرفته است. در اینجا لازم است مفهوم منزلت اجتماعی به عنوان نوعی ارزش یا مقام و جایگاهی در نظر گرفته شود که یک شخص نسبت به افراد دیگر در بین نزدیکان و فضای اجتماعی برخوردار است. ازاین‌رو، جایگاهی که یک فرد در سلسله‌مراتب اجتماعی کسب می‌کند اهمیت بسزایی در کیفیت تعاملات اجتماعی او داشته و درنتیجه می‌تواند به بهبود سلامت اجتماعی او بیانجامد. نتایج به دست آمده در این خصوص مؤید استدلالهایی است که هاگموزر (1996) و تونگ و کمبل (2002) در پژوهشهای خود مطرح کرده‌اند.
نتایج به دست آمده ذیل فرضیه سوم، بیان‌گر آن است که با افزایش یا کاهش میزان حمایت اجتماعی از افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی، باید انتظار داشت که سلامت اجتماعی این قشر خاص تقویت و یا تضعیف شود. این رابطه در سطح اطمینان 99 درصد مورد تأیید قرار گرفته است.
حمایت اجتماعی بر در دسترس بودن منابع حمایتی (در ابعاد عاطفی، ابزاری، ارزیابانه و اطلاعاتی) و کیفیت روابط با افرادی که این منابع را در مواقع ضروری فراهم می‌کنند، تأکید دارد. این حمایت هنگامی بیشترین تأثیر را بر سلامت اجتماعی دارد که به ویژه از سوی خانواده، دوستان، دیگران مهم و حتی نهادها انجام می‌شود.
درمجموع، این یافته ضمن تأیید مباحث نظری ارائه‌شده از سوی برکمن و گلاس (2000) و نیز هارفام و همکارانش (2004)، از نتایج مطالعات متعددی نظیر دیکسون و دیگران (2001)، سیمارلی و برنر (2005)، گرت و سمدما (2011)، آدابو و همکارانش (2013)، پاپادوپولوس و پاپاکنستانتینو (2020)، امرسون و همکارانش (2021)، خباز و دیگران (2011)، باوزین و سپهوندی (2018) و فراهانی و همکارانش (2018) پشتیبانی می‌کند.
نتیجه آزمون چهارمین فرضیه، حاکی از وجود رابطه معنادار بین دو متغیر امنیت اجتماعی و سلامت اجتماعی در سطح اطمینان 99 درصد است. مبتنی بر رویکرد گیدنز (1998)، احساس امنیت اجتماعی به تداوم هویت خود و احساس آزادی از خطرات مرتبط است و تنها با وجود این احساس است که تعاملات اجتماعی بروز و ظهور می‌یابد و فرد می‌تواند خود را جزئی از جامعه تلقی کند.
از سوی دیگر، این احساس امنیت اجتماعی در بین افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی زمینه را برای ایجاد اعتماد اجتماعی مهیاکرده و در پذیرش و انطباق اجتماعی آنان با جامعه بینا مؤثر واقع می‌شود. به لحاظ موضوعی نیز امنیت اجتماعی شامل ابعاد متنوعی مانند امنیت جانی، مالی و شغلی، احساسی و حقوقی می‌شود. درمجموع، با تأیید رابطه بین این دو متغیر در این پژوهش، بر یافته‌های تحقیق خوش‌فر و دیگران (2015) نیز مجدداً تأکید می‌شود.
از دیگر نتایج پژوهش حاضر آن است که با افزایش سطح توانمندیهای افراد دارای نابینایی و کم‌بینایی و کسب مهارتهای اجتماعی، سلامت اجتماعی آنان نیز به همان میزان افزایش می‌یابد (فرضیه پنجم). این رابطه در سطح اطمینان 99 درصد مورد تأیید قرار گرفته است. درواقع، با شکوفاشدن استعدادها و تحقق قابلیتها و شایستگیهای گروههای خاص، ضمن افزایش اعتمادبه‌نفس و خودکارآمدی، زمینه برای حضور و مشارکت پررنگ‌تر آنان در عرصه‌های اجتماعی فراهم شده و به انگیزه بیشتر آنان منتهی می‌شود. از آن‌جا که مشارکت اجتماعی نیز از ابعاد مفهوم سلامت اجتماعی فرد به شمار می‌رود، انتظار می‌رود تا توانمندیها و مهارتهای ارتباطی و اجتماعی به عاملی برای تحقق سلامت اجتماعی منجر شود. این یافته با دستاوردهای سایر مطالعات همچون کف (1997، 2002)، به‌پژوه (2007) و شریفی درآمدی (2011) همسو است.
سرانجام آزمون فرضیه پایانی این تحقیق مبنی بر رابطه معنادار سلامت روان و سلامت اجتماعی نشان می‌دهد که این دو متغیر نیز از رابطه معناداری در سطح اطمینان 99 درصد برخوردارند. مبتنی بر مباحث نظری کییز (2005) در خصوص دو مفهوم سلامت روان و سلامت اجتماعی، وجود بهزیستی روانی و بهزیستی هیجانی اگرچه معیارهایی فردی و روان‌شناختی به شمار می‌روند، اما با گسترش دامنه آنها به تعاملات اجتماعی فرد با جامعه از اهمیت دوچندانی برخوردار می‌شوند.
در واقع می‌توان سلامت روان شخص را در جای‌جای سلامت اجتماعی و در ابعاد انسجام، پذیرش، مشارکت، انطباق و شکوفایی اجتماعی شناسایی کرد. نتیجه حاصل‌شده از این فرضیه، مطالعات و تحقیقات پیشین از جمله دمین و سیلوراشتاین (2020)، کنگ و دیگران (2021)، بوئدی-کاسی (2023)، کجوری مازندرانی (2011) و فتحی و دیگران (2021) را مورد تأکید مجدد قرار می‌دهد.
پیشنهادهای ارائه‌‌شده در این تحقیق مبتنی بر یافته‌های پژوهش، به ویژه میزان میانگین متغیرها و نیز فرضیه‌های مورد تأیید بوده که عبارت‌اند از:
1. توسعه انجمنهای داوطلبانه و کانونها و ارتقای تعاملات جمعی در راستای گسترش مشارکت اجتماعی اعضا. در تدوین این برنامه­ها ضرورت دارد تا با مشاوره‌گرفتن از جامعه‌شناسان دانشگاهی، تفاوتهای زمینه­ای میان اعضا (جنسیت، محل سکونت، وضعیت زندگی، تحصیلات، قومیت و...) لحاظ شود تا بتواند زمینه‌های مشارکت کامل تمامی افراد را فراهم کند.
بدیهی است که ایجاد شبکه‌های اجتماعی در بین افراد دارای ناتوانی بینایی و نیز با سایر افراد، می‌تواند در تقویت سلامت اجتماعی نقش‌آفرینی کند. همچنین، برگزاری جلسه‌های مستمر و به صورت مشترک بین روان‌شناسان، مشاوران و مددکاران اجتماعی با اعضای انجمن به منظور افزایش عزت‌نفس و خودکارآمدی و نیز ترویج حس خودارزشمندی و امید به آینده می‌تواند از یک سو سلامت روان اعضا را بهبود بخشیده و از سوی دیگر سلامت اجتماعی آنان را در ابعاد گوناگون مطلوب کند.
2. گسترش حمایت اجتماعی در ابعاد گوناگون. در این خصوص، توجه به آموزش مستمر خانواده‌ها می‌تواند در راستای حمایت خانواده مؤثر واقع شود. ازاین‌رو، برنامه‌های نهادهایی مانند آموزش‌وپرورش، دانشگاهها، فرهنگ‌سراها و مراکز خدمات روان‌شناختی و مشاوره‌ای ضرورتی دوچندان می‌یابد. این امر مستلزم آن است که نهادهای مذکور با رویکردی هماهنگ در امر آموزش خانواده‌ها به تعامل با یکدیگر بپردازند. همچنین، لازم است تا انجمن نابینایان و کم‌بینایان با همکاری سایر ارگانها مانند اداره فرهنگ و ارشاد و اداره ورزش و جوانان شهر کاشان به ارائه برنامه‌های متنوع در زمینه‌های فرهنگی، ادبی، مهارتهای هنری، مسابقات ورزشی و اردوهای تفریحی بپردازد. این امر می‌تواند علاوه بر نشاط اجتماعی و ارتقاء سطح سلامت روانی و اجتماعی این قشر، زمینه‌های لازم برای گردهم‌آیی اعضا و نشستهای صمیمی میان آنها را فراهم‌آورده و به تقویت حس برخورداری از حمایت دوستان و افزایش احساس امنیت بیانجامد.
3. یافته‌های این پژوهش نشان دادند که ضعیف‌ترین میانگین در میان ابعاد حمایت اجتماعی، به حمایت نهادها اختصاص دارد. ازاین‌رو، ضروری است تا نهادهای حمایتی مرتبط مانند اداره تأمین اجتماعی، اداره بهزیستی، اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی و نیز مراکز فنی و حرفه‌ای شهر کاشان به منظور رفع مشکلات اقتصادی، رفاهی، درمانی، کارآفرینی ارتباط مستمری را با انجمن نابینایان و کم‌بینایان کاشان داشته باشند. در این زمینه، حمایت از مرکز کارآفرینی «شد» و مرکز توانمندسازی «مادر و کودک آیه» از طریق امضای تفاهم‌نامه با بانکها و مؤسسات بیمه‌ای می‌تواند مؤثر واقع شود.
4. افزایش احساس امنیت اجتماعی از طریق آگاهی‌بخشی و اقدام دستگاههای مرتبط. در این زمینه، برگزاری جلسات با کارشناسان دادگستری و نیروی انتظامی کاشان می‌تواند ضمن آگاهی اعضا از حقوق شهروندی خود و آشنایی با مهمترین و پرکاربردترین قوانین مصوب (مانند قانون حمایت از افراد ناتوان)، از گسترش شایعات در مورد حوادث و خبرهایی که موجب افزایش اضطراب و احساس ناامنی اعضا می‌شود جلوگیری شود. به علاوه این جلسات می‌توانند موجب افزایش مهارتهای حقوقی اعضای انجمن شد و زمینه تسهیل انجام امور اداری ایشان را با همکاری سایر دستگاهها فراهم کند. این امر خود می‌تواند به کاهش بی‌اعتمادی اعضا به نهادهای سیاسی و اجتماعی بیانجامد.
5. برگزاری دوره‌های آموزشی به منظور ارتقاء سطح توانمندیهای اجتماعی. ضرورت دارد تا انجمن نابینایان و کم‌بینایان با ارائه تسهیلات و امکانات، زمینه فراگیری دوره‌های آموزشی کمکهای اولیه، مهارتهای فنی و حرفه‌ای، زبان انگلیسی، ICDL و مهارت در رشته‌های ورزشی مرتبط (نظیر گلبال، چودان، شطرنج و...) را برای اعضا فراهم کند. بدین منظور تعامل مثبت و مستمر با اداره هلال‌احمر، سازمان فنی و حرفه‌ای، مراکز دانشگاهی و اداره ورزش و جوانان کاشان از اهمیت بالایی برخوردار است.
مهمترین محدودیتهای موجود در فرایند انجام این پژوهش نیز عبارت بودند از: 1. نبود پژوهشهای پیشین در ارتباط با موضوع سلامت اجتماعی افراد دارای ناتوانی بینایی در ایران و برخی متغیرهای اصلی تحقیق. 2. تکمیل پرسشنامه‌ها توسط پاسخگویان که در این مورد می‌توان به‌دشواری در کسب اعتماد و اطمینان مشارکت‌کنندگان به منظور دقت در پرسشها و بیان پاسخهای دقیق و واقعی اشاره کرد. 3. از آن­جا که امکان سنجش برخی از متغیرها با سؤالات کم امکان‌پذیر نبود، محققان در برخی موارد ناچار به استفاده از گویه­‌های نسبتاً زیاد شدند که این امر موجب خستگی و کاهش دقت افراد و نیز زمان­بر شدن فرایند پاسخگویی می‌شد.

ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان در پژوهش و نگارش این مقاله مشارکت داشته‌اند.

منابع مالی
برای انتشار این مقاله از هیچ سازمانی حمایت مالی مستقیم و غیرمستقیم دریافت نشده است.

تعارض منافع
بنا بر اظهار نویسندگان، در این مقاله تعارض منافع وجود ندارد.

پیروی از اصول اخلاقی در پژوهش
در مطالعه حاضر تمامی ملاحظات اخلاقی ازجمله شرط امانت‌داری، صداقت و عدم سرقت ادبی رعایت شده است.

 
Abdullah, N., Horner-Johnson, W., Drum, C. E., Krahn, G. L., Staples, E., Weisser, J., & Hammond, L. (2004). Healthy Lifestyles for People with Disabilities. Californian Journal of Health Promotion, 2(SI), 42-54, DOI: https: / /doi.org /10.32398 /cjhp.v2iSI.909
Addabbo, T., Sarti, E., & Sciulli, D. (2013). Disability, life satisfaction and social interaction in Italy. Working paper, University of Modena and Reggio Emilia, Department of Economics “Marco Biagi” (DEMB). DOI: https: / /dx.doi.org /10.25431 /11380_1142127
Bavazin, F., & Sepahvandi, M. (2018). The Study of The Relationship between Social Support and Social and Psychological Well-being among Elderly people in City of Khorramabad in 2017. Nursing and Midwifery, 15(12), 931-938. URL: http: / /unmf.umsu.ac.ir /article-1-3358-fa.html (in persian)
Behpajoh, A., Khanjani, M., Heydari, M., & Shokohi Yekta, M. (2007). The Effect of Social Skills Training on Self-Esteem of Visually Impaired Male Students. Research in Psychological Health, 1(3), 29-37. URL: https: / /sid.ir /paper /134120 /fa (in persian)
Behroozi, N., Mohammadi, F., & Omidian, M. (2018). Social Support, Metacognitive Beliefs, Mental Health and Vitality of Normal and Delinquent Adolescent Boys in Correction and Rehabilitation Centers of Ahvaz. Strategic Research on Social Problems in Iran, 7(1), 81-96. DOI: https: / /doi.org /10.22108 /ssoss.2018.103836.1072 (in persian)
Bennett, A. (2007). Culture and Everyday Life (L. JoAfshani & H. Chavoshian, Trans.). Tehran: Akhtaran publication. (in persian)
Berkman, L. F., & Glass, T. (2000). Social integration, social networks, social supports and health. In L. F. Berkman & I. Kawachi (Eds.), Social epidemiology (pp. 137-173). New York: Oxford Press.
Berkman, L. F., Glass, T., Brissette, I., & Seeman, T. E. (2000). From social integration to health: Durkheim in the new millennium. social Science & Medicine, 51(6), 843-857. DOI: https: / /dx.doi.org /10.1016 /s0277-9536(00)00065-4
Boadi-Kusi, S. B., Asamoah, S., Zaabaar, E., Hammond, F., & Ackom, C. K. (2023). Psychological Factors Associated With Visual Impairment. Visual Impairment & Blindness, 117(3), 233-245. DOI: https: / /doi.org /10.1177 /0145482X231184435
Buzan, B. (1999). People, States and Fear (S. S. R. Institute, Trans.). Tehran: Strategic Studies Research Institute Publications. (in persian)
Christ, S. L., Fleming, L. E., Lee, D. J., Muntaner, C., Muennig, P. A., & Caban-Martinez, A. J. (2012). The effects of a psychosocial dimension of socioeconomic position on survival: occupational prestige and mortality among US working adults. Sociology of health & illness, 34(7), 1103-1117. DOI: https: / /doi.org /10.1111 /j.1467-9566.2012.01456.x
Cimarolli, V. R., & Boerner, K. (2005). Social Support and Well-being in Adults who are Visually Impaired. Visual Impairment & Blindness, 99(9), 521-534. DOI: https: / /doi.org /10.1177 /0145482X0509900904
Della Líbera, B., & Jurberg, C. (2017). Teenagers with visual impairment and new media: A world without barriers. British Journal of Visual Impairment, 35(3), 247-256. DOI: https: / /doi.org /10.1177 /0264619617711732
Demmin, D. L., & Silverstein, S. M. (2020). Visual Impairment and Mental Health: Unmet Needs and Treatment Options. Clinical ophthalmology (Auckland, N.Z.), 14, 4229–4251. DOI:
https: / /doi.org /10.2147 /OPTH.S258783
Dixon, D. A., Antoni, M., Peters, M., & Saul, J. (2001). Employment, Social Support, and HIV Sexual-Risk Behavior in Puerto Rican Women. AIDS and behavior, 5(4), 331-342. DOI: https: / /doi.org /10.1023 /a:1013134822868
Emerson, E., Fortune, N., Llewellyn, G., & Stancliffe, R. (2021). Loneliness, social support, social isolation and wellbeing among working age adults with and without disability: Cross-sectional study. Disability and health, 14(1), 100965. DOI: https: / /doi.org /10.1016%2Fj.dhjo.2020.100965
Farahani, A., Yarmohammadian, A., Malekpour, M., & Abedi, A. (2018). Relationship between Self-Handicapping and Social Supports with Quality of Life in Blind Individuals. Disability Studies, 8(0), 73-73. DOI: http: / /dorl.net /dor /20.1001.1.23222840.1397.8.0.63.8. (in persian)
Fathi, K., Bahari, S., Agdasi, A., & livarjani, s. (2021). Investigating the mental health and hope of blind people compared to visually impaired. Women and Family Studies, 13(50), 115-132. DOI: https: / /doi.org /10.30495 /jwsf.2020.1906664.1485 (in persian)
Giddens, A. (1998). The Consequences of Modernity (M. Solasi, Trans.). Tehran: Ney Publications. (in persian)
Guerette, A. R., & Smedema, S. M. (2011). The Relationship of Perceived Social Support with Well-Being in Adults with Visual Impairments. Visual Impairment & Blindness, 105(7), 425-439. DOI: https: / /doi.org /10.1177 /0145482X1110500705
Hagemoser, S. D. (1996). The Relationship of Personality Traits to the Employment Status of Persons who are Blind. Visual Impairment & Blindness, 90(2), 134-144. DOI: https: / /doi.org /10.1177 /0145482X9609000209
Harpham, T., Grant, E., & Rodriguez, C. (2004). Mental health and social capital in Cali, Colombia. Social science & medicine, 58(11), 2267-2277. DOI: https: / /doi.org /10.1016 /j.socscimed.2003.08.013
Henseler, J., Dijkstra, T. K., Sarstedt, M., Ringle, C. M., Diamantopoulos, A., Straub, D. W., Calantone, R. J. (2014). Common Beliefs and Reality About PLS:Comments on Rönkkö and Evermann (2013). Organizational Research Methods, 17(2), 182-209. DOI: https: / /doi.org /10.1177 /1094428114526928
Jing, T., Gao, L., & Zhang, H. (2023). To move closer or farther away: Active domestication and limited role of using digital media by the visually impaired people in China. New Media & Society, 0(0). DOI: https: / /doi.org /10.1177 /14614448231178316
Kef, S. (1997). The Personal Networks and Social Supports of Blind and Visually Impaired Adolescents. Visual Impairment & Blindness, 91(3), 236-244. DOI: https: / /doi.org /10.1177 /0145482X9709100309
Kef, S. (2002). Psychosocial Adjustment and the Meaning of Social Support for Visually Impaired Adolescents. Visual Impairment & Blindness, 96(1), 22-37. DOI: https: / /doi.org /10.1177 /0145482X0209600104
Keyes, C. L. M. (1998). Social Well-Being. Social Psychology Quarterly, 61(2), 121-140. DOI: https: / /doi.org /10.2307 /2787065
Keyes C. L. M. (2002). The mental health continuum: from languishing to flourishing in life. health and social behavior, 43(2), 207-222. DOI: https: / /doi.org /10.2307 /3090197
Keyes, C. L. M. (2005). Mental illness and /or mental health? Investigating axioms of the complete state model of health. consulting and clinical psychology, 73(3), 539-548. DOI: https: / /doi.org /10.1037 /0022-006x.73.3.539
Keyes, C. L. M., & Shapiro, A. D. (2004). Social Well-Being in the United States: A Descriptive Epidemiology. In O. G. Brim, C. Ryff, & R. Kessler (Eds.), How Healthy Are We? A National Study of Well-Being at Midlife (pp. 350-372). Chicago: University of Chicago Press.
Khabbaz, M., Behjati, Z., & Naseri, M. (2011). The Relationship between Social Support and Coping Styles and Resiliency in Adolescents. Applied Psychology, 5(4), 108-123. DOI: https: / /dorl.net /dor /20.1001.1.20084331.1390.5.1.1.6 (in persian)
Khushfar, G., Mohammadi, A., Mohammadzadeh, F., Mohammadi, R., & Akbarzade, F. (2015). Social security and social health (Case study of youth in Ghaen city). Iranian Social Studies, 9(1), 71-102. DOI: https: / /dorl.net /dor /20.1001.1.20083653.1394.9.1.4.7 (in persian)
Kojouri Mazandarani, N. (2011). Comparison of general health and quality of life between 15 to 18-year-old deaf, blind and normal girls. (Master's Thesis in Psychology of Exceptional Children), Islamic Azad University (central Tehran branch). (in persian).
Kong, L., Gao, Z., Xu, N., Shao, S., Ma, H., He, Q., Zhang, D., Xu, H., & Qu, H. (2021). The relation between self-stigma and loneliness in visually impaired college students: Self-acceptance as mediator. Disability and health, 14(2), 101054. DOI: https: / /doi.org /10.1016 /j.dhjo.2020.101054
Larson, J. S. (1996). The World Health Organization's definition of health: Social versus spiritual health. Social Indicators Research, 38(2), 181-192. DOI: https: / /doi.org /10.1007 /BF00300458
Masoudnia, E. (2010). Medical Sociology. Tehran: Tehran University Press. (in persian)
Navidnia, M. (2003). An introduction to social security. Strategic Studies, 6(19), 55-78. (in persian)
Nettleton, S. (1995). The Sociology of Health and Illness. Cambridge: Polity Press.
Papadopoulos, K., & Papakonstantinou, D. (2020). The Impact of Friends’ Social Support on Depression of Young Adults with Visual Impairments. Disability, Development and Education, 67(5), 484-496. DOI: https: / /doi.org /10.1080 /1034912X.2019.1620922
Sajjadi, H., & Sadr al-Sadat, J. (2004). Social Well-being Indicators. Political-Economic Information, 19(3-4), 253-244. (in persian)
Sam aram, E. (2012). Social Well-being; The social theory of social work. Expert Social Workers, 1(1), 23-52. (in persian)
Sharifi daramadi, P. (2011). The effect of Social skills training based on cognitive- behavioral approach on psychological adjustment of Blind male students. Psychology of Exceptional Individuals, 1(1), 45-66. URL: https: / /jpe.atu.ac.ir /article_2025.html (in persian)
Slevin, J. (2002). The Internet and society (A. Gilouri & A. Radbaweh, Trans.). Tehran: Ketabdar Publication. (in persian)
Society of the blind and visually impaired in Kashan (2021). Annual statistics of the blind and visually impaired in Kashan, unpublished report. (in persian).
Stones, R. (2000). Key Sociological Thinkers (M. Mirdamadi, Trans.). Tehran: Markaz Publications. (in persian)
Stromquist, N. P. (1995). Theoretical and Practical Bases for Empowerment. In C. Medel-Annonuevo (Ed.), Women, Education and Empowerment: pathways towards autonomy (pp. 13-22). Hamburg: UNESCO-UIE.
Thankam Varghese, S., & Maya Rathnasabapathy, D. (2018). Blindness and Social Media in India. Engineering & Technology, 7(3.34), 491–492. https: / /doi.org /10.14419 /ijet.v7i3.34.19365
Thompson, J. B. (2000). The Media and Modernity: A Social Theory of the Media (A. I. Kasmaie, Trans.). Tehran: Iran Newspaper Publishing Institute. (in persian)
Tumin, M. M. (2006). Social Stratification: The Forms and Functions of Inequality (A. Nikgohar, Trans.). Tehran: Totia Publications. (in persian)
Twenge, J. M., & Campbell, W. K. (2002). Self-Esteem and Socioeconomic Status: A Meta-Analytic Review. Personality and Social Psychology Review, 6(1), 59-71. DOI: https: / /doi.org /10.1207 /S15327957PSPR0601_3
World Health Organization. (1948). The principles set out in the preamble to the Constitution. Retrieved from https: / /www.who.int /about /governance /constitution
World Health Organization. (2001). The World Health Report; Mental Health: new understanding, new hope. Retrieved from http: / /www.mentalhealthpromotion.net /resources /whr01_en-3.pdf
Zimet, G. D., Dahlem, N. W., Zimet, S. G., & Farley, G. K. (1988). The Multidimensional Scale of Perceived Social Support. Personality Assessment, 52(1), 30–41. DOI: https: / /doi.org /10.1207 /s15327752jpa5201_2


 
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: سلامت اجتماعی
دریافت: 1402/3/12 | پذیرش: 1402/11/10 | انتشار: 1403/4/22

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb