مقدمه
دوران نوجوانی با تغییرات گسترده و افزایش آسیبپذیری همراه است. سنین نوجوانی در دیدگاهها و نظریات مختلف، متفاوت ذکرشده اما معمولاً 12 تا 18 سالگی را شامل میشود که این دوره ازنظر تربیت دوره نسبتاً دشوار زندگی و یکی از بحرانیترین مراحل آن است (ارجمند، 2018). بهعبارتدیگر، نوجوانی یک دوره گذار چالشبرانگیز است که با تغییرات جسمی، روانی، اجتماعی و همچنین فشارهای مختلف مانند فشار تحصیلی، غرایز و تأیید همسالان مشخص میشود. اگر نوجوانان نتوانند به اندازه کافی با این چالشهای رشدی کنار بیایند، رفتارهای مشکلآفرینی مانند بزهکاری ممکن است رخ دهد (شک و ژو، 2019).
تعاریف موجود از بزهکاری نوجوانان ازنظر معنا و مضمون بسیار گسترده و متنوع است. درباره این اصطلاح دو تعریف رایج وجود دارد. نخست، تعریف قانونی که مطابق آن بزهکاران نوجوانانی هستند که نظام عدالت بر آنها برچسب میزند و دوم، تعریف رفتاری و غیرقانونی که از این دیدگاه، بزهکاران نوجوانان کوچکتر از 18 سال هستند که از قوانین کیفری عدول کرده و یا مرتکب تخلف شدهاند (علیوردینیا، حسنی، 2008). قتل، دزدی، فریب، بیبندوباری جنسی، تجاوز، مصرف مواد مخدر، آزار کلامی و غیره ازجمله رفتارهای بزهکارانه نوجوانان است که مشاهده شده است (یوسف، داوود، ارشاط، 2021).
بزهکاری معلول علل گوناگونی است. عملکردهای عصبی- روانشناختی انسان به طور عام و سیستمهای مغزی رفتاری به طور خاص جزء حیطههای پژوهشی ویژهای است که در یک دهه اخیر توجهات علمی زیادی به آن شده است و احتمال دارد بتواند در انجام رفتارهای بزهکارانه نقش داشته باشد. گری در نظریه حساسیت به تقویت سه سیستم مغزی رفتاری متفاوت را مطرح کرد:1) سیستم فعالساز رفتاری 2) سیستم بازداری رفتاری 3) سیستم جنگوگریز. سیستم فعالساز رفتاری به محرکهای شرطی پاداش و فقدان تنبیه پاسخ میدهد و در شکلگیری بعد شخصیتی تکانشگری (ناتوانی در بازداری پاسخها) نقش دارد. فعالیت و افزایش حساسیت این سیستم موجب فراخوانی هیجانات مثبت، رفتار رویآورد و اجتناب فعال میشود (بالکونی، فالبو و برامبیلا، 2009).
سیستم بازداری رفتاری نسبت به محرکهای ناخوشایند شرطی حساس است و به علائم تنبیه، ناکامی و تردید واکنش نشان میدهد. این سیستم سبب بروز رفتار اجتنابی میشود و در شکلگیری بعد شخصیتی اضطراب نقش دارد. فعالیت این سیستم موجب فراخوانی حالت عاطفی اضطراب و بازداری رفتاری، اجتناب منفعل، خاموشی، افزایش توجه و انگیختگی میشود (اردل و راشتون، 2010).
سیستم جنگوگریز نیز که در نسخه تجدیدنظر شده سیستم جنگ، گریز و انجماد نامیده میشود نسبت به محرکهای آزاردهنده و ناخوشایند غیرشرطی نظیر محرکهای دردناک درونی حساس بوده و در هیجاناتی مثل خشم نقش دارد و با پرخاشگری تدافعی (ستیز) و یا فرار سریع از منبع تنبیه (گریز) همراه است. انجماد نیز به پاسخ به تهدیدهای واقعی که قابلاجتناب نیستند اشاره دارد (لویتا و همکاران، 2014).
از دیگر عواملی که به نظر میرسد نقش غیرقابلانکاری در بزهکاری داشته باشد، سرمایه اجتماعی خانواده است. سرمایه اجتماعی خانواده یکی از قویترین و بادوامترین انواع سرمایه اجتماعی است که در محیطهای عاطفی گرم خانواده ایجاد میشود و باعث ارتقای مشارکت بین والدین و فرزندان، انسجام خانواده و دلبستگیهای پایدار میشود (الوارز، کاواچی و رومانی، 2017). این سرمایه از طریق پیوندهای بین والدین و فرزندان ایجاد میشود و شامل سرمایهگذاری والدین برای مراقبت و اجتماعیکردن فرزندان، نظارت بر فعالیتها و تعاملات فرزندان و هدایت عاطفی و انتقال هنجارها است. پیوندهای درون خانوادهها مکانهایی برای شکلگیری الگوهای رفتاری نوجوانان است که آنان را در بسیاری از تصمیمات رفتاری و روابط اجتماعی راهنمایی میکند.
الگوهای رفتاری دربرگیرنده راههایی برای مدیریت رفتار و حل تعارضات رفتاری است (هافمن و دوفور، 2020). پیوند ضعیف بین والدین و فرزندان میتواند بر انجام رفتارهای بزهکارانه تأثیر بگذارد. هرچه تعاملات بین والدین و فرزندان، مشارکت والدین در زندگی فرزندانشان، ایجاد پیوندهای محبتآمیز و تعهد به هنجارهای مرسوم افزایش یابد احتمال بروز رفتارهای بزهکارانه کاهش مییابد (هافمن و دوفور، 2020).
برحسب شواهد تحقیقاتی، سازههای مرتبط با هیجان همواره بهمنزله عواملی برجسته در کنار متغیرهای شناختی و بافتاری در نظر گرفته شدهاند. یکی از مهمترین عواملی که به نظر میرسد در انجام رفتارهای بزهکارانه نقش داشته باشد، کنترل هیجانی است. سلامت روان شامل چند بعد است که یکی از آنها سلامت هیجانی است. سلامت هیجانی به درک هیجانها و مقابله با مسائلی که از زندگی روزمره نشئتگرفته نیاز دارد. نوجوان دارای سلامت هیجانی قادر است احساسات خود را تشخیص و در بستر مناسب بروز دهد و مسئول رفتار خویش باشد و بهگونهای مؤثر حالتهای هیجانی خود را بیان میکند. این نوجوانان در مقایسه با افرادی که فاقد سلامت هیجانی هستند، در کنارآمدن با تجربههای منفی موفقتر عمل میکنند و سازگاری مناسبتری با محیط نشان میدهند (راجر و نجاریان، 1989).
برای نحوه ابراز هیجان، سه سبک معرفی شده است. یکی از این سبکها، کنترل هیجانی نام دارد. کنترل هیجانی به معنای گرایش به بازداری در ابراز پاسخهای هیجانی است. برای این سبک چهار ساختار مستقل عنوان میشود: 1- بازداری هیجانی (یا تمایل به بازداری و سرکوب هیجان تجربهشده) 2- نشخوار ذهنی (یا تکرار ذهنی رویدادهای هیجانی ناراحتکننده) 3- کنترل پرخاشگری (بازداری خصومتورزی) و 4- کنترل خوشخیم (کنترل تکانههای فوری و تکانشگری) (ماراسینی و همکاران، 2019). بنابراین در یک جمعبندی میتوان بیان کرد که نوجوانان دارای کنترل هیجانی قادرند خود را از تفکر مداوم نسبت به یک مسئله حلنشده رها کرده و همچنین میتوانند از بروز رفتار پرخاشگرانه جلوگیری کنند. آنها قادرند از تسلیمشدن فوری به محرکها اجتناب ورزند و هیجانهای ناخوشایند خویش را بازداری کنند (بدری و همکاران، 2014).
مرور ادبیات پژوهشی داخل کشور نشان میدهد که در گذشته تحقیقات اندکی در راستای سیستمهای مغزی رفتاری، سرمایه اجتماعی خانواده و کنترل هیجانی انجام گرفته است لذا تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که آیا بین سیستمهای مغزی-رفتاری، سرمایه اجتماعی و کنترل هیجانی در نوجوانان پسر بزهکار و غیربزهکار تفاوت وجود دارد؟
روش
این پژوهش در زمره تحقیقات توصیفی از نوع علی- مقایسهای قرار میگیرد. جامعه آماری موردنظر دارای دو قسمت است: جامعه آماری نوجوانان بزهکار شامل تمامی پسران نوجوان بین سنین 15 تا 18 سال کانون اصلاح و تربیت استان تهران در سهماهه اول سال 1401 بود و جامعه آماری نوجوانان غیربزهکار شامل تمامی پسران نوجوان شهر تهران بود که بر اساس سن و منطقه محل سکونت نوجوانان بزهکار همتاسازی شدند. بنا بر متون آماری در مطالعات علی- مقایسهای، در هر گروه حداقل 30 نفر کفایت میکند (دلاور، 2011). در این مطالعه برای افزایش اعتبار بیرونی دادهها، در هر گروه بزهکار و غیربزهکار تعداد 63 نفر و مجموعاً 126 نفر حجم نمونه تعیین شد. نمونهگیری برای نوجوانان بزهکار به روش هدفمند و داوطلبانه و برای نوجوانان غیربزهکار به روش در دسترس و داوطلبانه انجام شد. روش اجرای پژوهش به این صورت بود که پس از اخذ معرفینامه از دانشگاه، پروپوزال تحویل اداره کل زندانهای استان تهران شد و پس از یک ماه با تأیید شورای تحقیقات اداره کل زندانهای استان تهران، مجوز ورود به کانون اصلاح و تربیت تهران صادر و طبق قوانین پرسشنامهها به روانشناس کانون تحویل و پس از دو ماه، پرسشنامههای تکمیلشده عودت داده شد. سپس با توجه به سن و منطقه محل سکونت نوجوانان بزهکار، پرسشنامهها بهصورت داوطلبانه بین نوجوانان غیربزهکار پخش و جمعآوری شد. برای اندازهگیری متغیرها از ابزارهای زیر استفاده شد:
مقیاس تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت جکسون دارای 30 ماده است که در سال 2009 توسط جکسون طراحی شده است. این مقیاس شامل 3 سیستم رفتاری مغزی است که عبارتند از خردهمقیاسهای سیستم فعالساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم جنگوگریز و انجماد که به همراه سیستم فعالساز و سیستم بازداری، 5 عامل جکسون را شکل میدهند. جکسون برای سنجش پایایی این آزمون از روش آلفای کرنباخ استفاده کرد و ضریب آلفای کرنباخ کلی آن را 0/ 70 گزارش کرد. همچنین پایایی زیرمقیاسهای آن را برای سیستم فعالساز رفتاری 0/ 83، سیستم بازداری رفتاری 0/ 76 و سیستم جنگ، گریز و انجماد 0/ 74 گزارش کرد.
در ایران حسنی و همکاران این مقیاس را هنجاریابی کردند. در این پژوهش، اعتبار پرسشنامه بر اساس روشهای همسانی درونی، همبستگیهای مجموعه ماده و بازآزمایی موردبررسی قرار گرفت. همچنین روایی مقیاس از طریق روش تحلیل عاملی، همبستگی بین خردهمقیاسها و روایی ملاک بررسی شد. آلفای کرنباخ (0/ 72 تا 0/ 88)، ضرایب بازآزمایی (0/ 64 تا 0/ 78) و همبستگیهای مجموعه ماده (0/ 28 تا 0/ 68) بیانگر اعتبار مطلوب نسخه فارسی پرسشنامه پنج عاملی جکسون بود. تحلیل اکتشافی و تأییدی از الگوی پنج عاملی اصلی پرسشنامه حمایت کرد.
2- پرسشنامه سرمایه اجتماعی خانواده دارای 81 گویه است که در سال 1392 توسط صدیقه دوریبجستانی تنظیم شده است. این پرسشنامه 4 مؤلفه سرمایه اجتماعی ساختاری درون خانواده، سرمایه اجتماعی ساختاری برون خانواده، سرمایه اجتماعی شناختی درون خانواده و سرمایه اجتماعی شناختی برون خانواده را میسنجد. این ابزار دارای اعتبار سازه است. برای سنجش پایایی ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که نتایج آن به این صورت است: سرمایه ساختاری درون خانواده (66/ 0)، سرمایه اجتماعی ساختاری برون خانواده (69/ 0)، سرمایه اجتماعی شناختی درون خانواده (89/ 0) و سرمایه اجتماعی شناختی برون خانواده (84/ 0).
3- راجر و نشوور (1987) ساختار اولیه پرسشنامه کنترل هیجانی را تنظیم کرده و راجر و نجاریان این پرسشنامه را تجدیدنظر کردند که در پژوهش حاضر استفاده شده است. پرسشنامه مذکور چهار زیر مقیاس و 56 ماده دارد. زیرمقیاسهای آن عبارتند از: بازداری هیجانی، کنترل پرخاشگری، نشخوار یا مرور ذهنی و کنترل خوشخیم. هر زیرمقیاس 14 ماده دارد. نمره یک فرد در هر زیرمقیاس از صفر تا 14 و در کل مقیاس از صفر تا 56 متغیر خواهد بود. نمره بالاتر بیانگر کنترل هیجانی بالاتر است. اعتبار و روایی این پرسشنامه در نمونه ایرانی توسط رفیعینیا در سال 1381 تأیید شده است. رفیعینیا ضریب آلفای کرونباخ را با استفاده از روش همسانی درونی برای کل مقیاس و خردهمقیاسهای بازداری هیجانی، کنترل پرخاشگری، نشخوار و کنترل خوشخیم به ترتیب 68/ 0، 70/ 0، 76/ 0، 77/ 0 و 58/ 0 به دست آورده است.
یافتهها
با توجه به نتایج شاخصهای توصیفی متغیرهای جمعیتشناختی فراوانی و درصد افراد نمونه برحسب سن نشان داد که در گروه بزهکار 6/ 1% افراد بین 14 تا 15 سال، 2/ 3% افراد بین 15 تا 16 سال، 8/ 23% افراد بین 16 تا 17 سال و 8/ 69% افراد بین 17 تا 18 سال سن داشتند. همچنین در گروه غیربزهکار 8/ 4% افراد بین 14 تا 15 سال، 19% افراد بین 15 تا 16 سال، 8/ 23% افراد بین 16 تا 17 سال و 4/ 52% افراد بین 17 تا 18 سال سن داشتند.
در گروه بزهکار نوع جرم 19% از افراد قتل، 8/ 50% از افراد سرقت، 5/ 9% از افراد حمل مواد مخدر، 1/ 11% از افراد ضربوجرح و 3/ 6% از افراد سایر بوده است.
در گروه بزهکار 5/ 17% افراد در منطقه 8 تهران، 6/ 28% افراد در منطقه 15 تهران، 9/ 15% افراد در ملارد کرج، 7/ 12% افراد در شهریار، 5/ 9% افراد در شهر ری و 3/ 14% افراد در اسلامشهر زندگی میکردند. همچنین در گروه غیربزهکار 2/ 19% افراد در منطقه 8 تهران، 6/ 33% افراد در منطقه 15 تهران،2/ 11% افراد در ملارد کرج، 3/ 14% در شهریار و شهر ری و 8% در اسلامشهر زندگی میکردند.
نتایج آزمون کولموگروف اسمیرنف نشان داد که سطح متغیرها بزرگتر از 05/ 0 است بنابراین با اطمینان 95 درصد میتوان گفت همه متغیرها دارای توزیع نرمال هستند. همچنین برای بررسی همسانی واریانسها از آزمون لون استفاده شد که بر اساس نتایج، تجانس واریانسهای دو گروه بزرگتر از 05/ 0 به دست آمد و فرض برابری واریانسها تأیید شد.
جدول 1: نتایج تحلیل واریانس برای مقایسه دو گروه بزهکار و غیربزهکار در سیستمهای مغزی رفتاری
متغیر |
آزمون |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مربعات |
F |
معناداری |
سیستم فعالساز |
بین گروهی |
057/373 |
1 |
057/373 |
450/38 |
001/0 |
درونگروهی |
984/1173 |
121 |
702/9 |
|
|
کل |
041/1547 |
122 |
|
|
|
سیستم بازداری |
بین گروهی |
359/256 |
1 |
359/256 |
387/23 |
001/0 |
درونگروهی |
515/1282 |
117 |
962/10 |
|
|
کل |
874/1538 |
118 |
|
|
|
جنگ |
بین گروهی |
620/191 |
1 |
620/191 |
719/21 |
001/0 |
درونگروهی |
917/1049 |
119 |
823/8 |
|
|
کل |
537/1241 |
120 |
|
|
|
گریز |
بین گروهی |
295/134 |
1 |
295/134 |
448/20 |
001/0 |
درونگروهی |
098/788 |
120 |
567/6 |
|
|
کل |
393/922 |
121 |
|
|
|
انجماد |
بین گروهی |
450/129 |
1 |
450/129 |
271/13 |
|
درونگروهی |
257/1180 |
121 |
754/9 |
|
|
کل |
707/1309 |
122 |
|
|
|
همانطور که در جدول (1) ملاحظه میشود، مقادیر بهدستآمده برای سیستم فعالساز رفتاری برابر با (45/ 38=F)، برای سیستم بازداری رفتاری برابر با (39/ 22=F)، برای سیستم جنگ برابر با (72/ 21=F)، برای سیستم گریز برابر با (45/ 20=F) و برای سیستم انجماد برابر با (27/ 13=F) است که همگی در سطح 01/ 0 معنادار هستند. بر این اساس میتوان گفت بین سیستمهای مغزی رفتاری (سیستم فعالساز، سیستم بازداری، جنگ، گریز و انجماد) نوجوانان پسر بزهکار و غیربزهکار تفاوت معناداری وجود دارد و میزان این مؤلفهها در نوجوانان پسر بزهکار بیشتر از نوجوانان غیربزهکار است.
جدول 2: نتایج تحلیل واریانس برای مقایسه دو گروه بزهکار و غیربزهکار در سرمایه اجتماعی خانواده
متغیر |
آزمون |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مربعات |
F |
معناداری |
سیستم فعالساز |
بین گروهی |
751/4 |
1 |
751/4 |
235/0 |
629/0 |
درونگروهی |
738/2510 |
124 |
248/20 |
|
|
کل |
489/2515 |
125 |
|
|
|
سیستم بازداری |
بین گروهی |
978/4 |
1 |
978/4 |
062/0 |
805/0 |
درونگروهی |
892/10033 |
124 |
918/80 |
|
|
کل |
870/10038 |
125 |
|
|
|
جنگ |
بین گروهی |
474/10 |
1 |
474/10 |
435/0 |
511/0 |
درونگروهی |
290/2984 |
124 |
067/24 |
|
|
کل |
764/2994 |
125 |
|
|
|
گریز |
بین گروهی |
571/2212 |
1 |
571/2212 |
721/19 |
001/0 |
درونگروهی |
792/13911 |
124 |
192/112 |
|
|
کل |
364/16124 |
125 |
|
|
|
انجماد |
بین گروهی |
528/98 |
1 |
528/98 |
153/0 |
698/0 |
درونگروهی |
841/23226 |
36 |
190/645 |
|
|
کل |
368/23325 |
37 |
|
|
|
همانطور که در جدول (2) ملاحظه میشود، مقادیر بهدستآمده برای سرمایه اجتماعی ساختاری درون خانواده برابر با (23/ 0=F)، برای سرمایه اجتماعی شناختی درون خانواده برابر با (06/ 0=F)، برای سرمایه اجتماعی ساختاری برون خانواده برابر با (43/ 0=F) و برای سرمایه اجتماعی شناختی برون خانواده برابر با (72/ 19=F) است. بر این اساس میتوان گفت نوجوانان پسر بزهکار و غیربزهکار در سه مؤلفه ساختاری درون خانواده، شناختی درون خانواده و ساختاری برون خانواده با هم تفاوت معناداری ندارند اما در مؤلفه شناختی برون خانواده تفاوت بین این دو گروه معنادار است (01/ 0>P) و میزان آن در نوجوانان پسر بزهکار کمتر از نوجوانان غیربزهکار است.
جدول 3: نتایج تحلیل واریانس برای مقایسه دو گروه بزهکار و غیربزهکار در کنترل هیجانی
متغیر |
آزمون |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مربعات |
F |
معناداری |
سیستم فعالساز |
بین گروهی |
030/36 |
1 |
030/36 |
912/6 |
010/0 |
درونگروهی |
804/583 |
112 |
213/5 |
|
|
کل |
833/619 |
113 |
|
|
|
سیستم بازداری |
بین گروهی |
008/0 |
1 |
008/0 |
001/0 |
980/0 |
درونگروهی |
98/1554 |
115 |
522/13 |
|
|
کل |
99/1554 |
116 |
|
|
|
جنگ |
بین گروهی |
399/14 |
1 |
399/14 |
116/2 |
148/0 |
درونگروهی |
388/782 |
115 |
803/6 |
|
|
کل |
786/796 |
116 |
|
|
|
گریز |
بین گروهی |
168/9 |
1 |
168/9 |
200/1 |
276/0 |
درونگروهی |
475/863 |
113 |
641/7 |
|
|
کل |
643/872 |
114 |
|
|
|
انجماد |
بین گروهی |
545/115 |
1 |
545/115 |
275/3 |
73/0 |
درونگروهی |
673/3492 |
99 |
280/35 |
|
|
کل |
218/3608 |
100 |
|
|
|
همانطور که در جدول (3) ملاحظه میشود، مقادیر بهدستآمده برای بازداری هیجانی برابر با (91/ 6=F)، برای کنترل پرخاشگری برابر با (001/ 0=F)، برای نشخوار ذهنی برابر با (11/ 2=F) و برای کنترل خوشخیم برابر با (20/ 1=F) است. بر این اساس میتوان گفت نوجوانان بزهکار و غیربزهکار در سه مؤلفه کنترل پرخاشگری، نشخوار ذهنی و کنترل خوشخیم با هم تفاوت معناداری ندارند اما در مؤلفه بازداری هیجانی تفاوت بین این دو گروه معنادار است (01/ 0>P) و میزان این مؤلفه در نوجوانان بزهکار بیشتر است.
بحث
نتایج این پژوهش نشان داد که بین سیستم فعالساز رفتاری نوجوانان پسر بزهکار و غیربزهکار تفاوت معناداری وجود دارد و میزان این مؤلفه در نوجوانان پسر بزهکار بیشتر از نوجوانان غیربزهکار است. نتیجه این پژوهش با یافتههای پژوهش جدی باغچه میشه (2016) و امیری و موسیزاده (2015) که حاکی از وجود تفاوت معنادار بین سیستم فعالساز رفتاری مجرمین و افراد عادی و قویتر بودن این سیستم در مجرمین نسبت به افراد عادی بود، همسو است.
همچنین نتایج تحقیقات کیم و همکاران (2016) و کاراد و همکاران (2012) که در این زمینه انجام گرفتهاند در تأیید یافته این تحقیق است. در تبیین کلی این یافته میتوان گفت که هم در نظریه اولیه و هم در نظریه تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت، سیستم فعالساز رفتاری (BAS) مسئول پاسخدهی به محرکهای خوشایند و پاداشدهنده است. به بیان سادهتر میتوان گفت سطوح بالای مؤلفههای جستوجوی سرگرمی و پاسخ به پاداش در نوجوانان با ویژگیهایی مثل تکانشگری، خطرجویی، لذتطلبی و تنوعخواهی رابطه دارد؛ ویژگیهایی که میتواند آنها را مستعد بروز و تجربه انواع رفتارهای پرخطر کند.
یافته دیگر پژوهش این بود که بین سیستم بازداری رفتاری نوجوانان پسر بزهکار و غیربزهکار تفاوت معناداری وجود دارد و نوجوانان پسر بزهکار دارای سیستم بازداری قویتری نسبت به نوجوانان غیربزهکار هستند. نتیجه این پژوهش با یافتههای جدی باغچهمیشه (2016) که حاکی از وجود تفاوت معنادار بین سیستم بازداری رفتاری مجرمین و افراد عادی و قویتربودن این سیستم در مجرمین نسبت به افراد عادی بود همسو است.
همچنین مالکی گمچی و خادمی (2014) و عالمیخواه و همکاران (2013) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که گروه وابسته به مواد نسبت به گروه بهنجار از حساسیت بیشتری در سیستم بازداری رفتاری برخوردارند که این نتیجه در تأیید یافته این پژوهش است. از طرفی دیگر این یافته از پژوهش با تحقیقات کامرانی و طباطبایی (2013) و تاپر و همکاران (2015) مبنی بر رابطه ضعف سیستم بازداری رفتاری با انجام رفتارهای پرخطر ناهمسو است. علت این ناهمخوانی در یافتهها را میتوان مطابق با نتایج جکسون و همکاران ناشی از تغییر تعریف عملکرد سیستم بازداری رفتاری (BIS) در دو نظریه اصلی و تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت دانست.
در تبیین این نتیجه میتوان گفت که افرادی که نمرات بالایی در سیستم بازداری رفتاری کسب میکنند ممکن است اضطراب بالایی را تجربه کنند و بدین ترتیب احتمال بیشتری وجود دارد که برای کنارآمدن با اضطراب، به خوددرمانی با رفتارهای پرخطری نظیر بزهکاری بپردازند. همچنین میتوان گفت سیستم بازداری رفتاری فعال با تجربه هیجانات منفی، بیلذتی و بروز اعمال تکانشی همراه است و افراد دارای رفتارهای ضداجتماعی برای اینکه بتوانند همانند افراد عادی از فعالیتها لذت ببرند دست به اعمال تکانشی مانند مصرف مواد و انجام رفتارهای بزهکارانه میزنند.
یافته دیگر پژوهش حاضر نشان داد که بین سیستم جنگ، گریز و انجماد نوجوانان پسر بزهکار و غیربزهکار تفاوت معناداری وجود دارد و نمره هر سه مؤلفه در نوجوانان پسر بزهکار بیشتر از نوجوان غیربزهکار است. این یافته با نتایج پژوهش اسلامی (2013) همسو و با نتایج پژوهشهای جدی باغچهمیشه (2016)، مرادی و همکاران (2012) ناهمسو است. برای ناهمخوانی نتایج تحقیقات گذشته با تحقیق حاضر میتوان به تفاوت در ابزارهای مورداستفاده (پرسشنامه جکسون در مقابل پرسشنامه گری- ویلسون و پرسشنامه BIS/ BAS کارور و وایت) اشاره کرد. در تبیین این نتیجه میتوان گفت که مؤلفه جنگ مشخصکننده رفتارهای پرخاشگرانه دفاعی است. بهعبارتدیگر، افراد بزهکار در برخورد با شرایط تهدیدآور طبیعی مثل تهدید جانی در یک نزاع خیابانی به دلیل فعالیت بالای سیستم جنگ، بیشتر از این که این حادثه را به شکل مسالمتآمیزی حل کنند، مبادرت به انجام اعمال دفاعی پرخاشگرانه و خشنی نظیر ضربوجرح و یا قتل طرف مقابل میکنند.
در تحقیق انجامشده میزان مؤلفه گریز در نوجوانان پسر بزهکار بیشتر از نوجوانان غیربزهکار بهدستآمده است که این نتیجه تا حدودی خلاف انتظار پژوهشگر است ولی میتوان دلیل این نتیجه را چنین استدلال کرد که نوجوانان بزهکار جواب سؤالات مربوط به مؤلفه گریز را بر اساس نگرش حال حاضر خود و با توجه به پیبردن به نتیجه اعمال گذشته خود و اصلاح آنها دادهاند؛ در نتیجه میزان مؤلفه گریز یعنی فرار از منبع تهدید در نوجوانان پسر بزهکار بیشتر شده است.
درنهایت، مقایسه دو گروه در سیستم انجماد نشان داد که نوجوانان پسر بزهکار حساسیت بیشتری نسبت به نوجوانان غیربزهکار دارند. انجماد بازتاب یک تمایل برای توقف ذهنی یا جسمی است، زمانی که فرد در شرایط تهدیدآمیز و غیرقابلاجتناب قرار میگیرد (جکسون، 2009). مطابق با نظریه تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت، اجتناب از محرک آزارنده خود باعث پاداشدهی سیستم فعالساز رفتاری میشود. بنابراین نوجوانان پسر بزهکار وقتی در موقعیت تهدیدکننده قرار میگیرند به دلیل داشتن سیستم بازداری رفتاری بالا بیشتر اقدام به اجتناب از محرک آزارنده میکنند و با رفتار اجتنابی به سیستم فعالساز رفتاری خود پاداش میدهند.
علاوه بر این، نتایج نشان داد که بین سه مؤلفه سرمایه اجتماعی خانواده یعنی سرمایه اجتماعی ساختاری درون خانواده، سرمایه اجتماعی شناختی درون خانواده و سرمایه اجتماعی ساختاری برون خانواده نوجوانان پسر بزهکار و غیربزهکار تفاوت معناداری وجود ندارد و تنها در مؤلفه سرمایه اجتماعی شناختی برون خانواده تفاوت بین این دو گروه معنادار است و میزان آن در نوجوانان پسر بزهکار کمتر از نوجوانان غیربزهکار است.
یافتههای این پژوهش با نتایج پژوهشهای عمادی (2018)، حیدرنژاد و همکاران (2014) وهافمن و دوفور (2020) که حاکی از رابطه بین سرمایه اجتماعی خانواده و بزهکاری است ناهمسو است.
در تبیین ناهمسویی یافته پژوهش با پژوهشهای ذکرشده میتوان گفت در مؤلفه سرمایه اجتماعی ساختاری درون خانواده شاخصهای موردمطالعه عبارتند از: ارتباط بین والدین و فرزندان، میزان حضور فیزیکی والدین در خانه و میزان کارهای مشترک انجام گرفته. طبق نظریه سرمایه اجتماعی خانواده کلمن ارتباطات باید از طریق ارتباط مستمر و مداوم حفظ شود و گسترش گفتگوها و ارتباطات بین اعضای خانواده موجبات افزایش سرمایه اجتماعی ساختاری درون خانواده را فراهم خواهد کرد. در این پژوهش با توجه به شرایط تحمیلشده به هر دو گروه (بزهکار و غیربزهکار) اعم از مشکلات اقتصادی، والدین و نوجوانان برای گذران زندگی بیشترین اوقات شبانهروز را در بیرون از خانه مشغول کار هستند و قاعدتاً ارتباط بین اعضای خانواده تقلیل پیدا میکند.
مؤلفه سرمایه اجتماعی شناختی درون خانواده به اعتماد و صمیمیت بین اعضای خانواده، حمایت مادی خانواده، نظارت والدین بر رفتار فرزندان و مشورت فرزندان با والدین اشاره دارد. شواهد بهدستآمده نشان میدهد عدمحمایت مادی از طرف خانواده به دلیل شرایط اقتصادی نامناسب در هر دو گروه بزهکار و غیربزهکار باعث کمترشدن حس اعتماد بین فرزندان و والدین میشود. همچنین با توجه به شرایط سنی و بحران دوره نوجوانی و تمایل بیشتر پسرها برای بیرون بودن از خانه و وقتگذرانی با گروه همسالان، ارتباط و صمیمیت بین فرزندان و سایر اعضای خانواده به حداقل رسیده و نوجوانان تمایل کمتری به مشورت و کسب اطلاعات از والدین خود دارند.
مؤلفه سرمایه اجتماعی ساختاری برون خانواده بر ارتباطات بیرون از خانواده، عضویت فرزندان در باشگاههای ورزشی و کلاسهای هنری، نظارت والدین بر وضعیت تحصیلی فرزندان و تحرک مکانی تأکید دارد. با در نظر گرفتن شرایط مشترک بین دو گروه بزهکار و غیربزهکار میتوان گفت اکثر این نوجوانان مدرسه را در سالهای اولیه رها کرده و همچنین به دلیل مشکلات مالی امکان شرکت در باشگاههای ورزشی و کلاسهای هنری برای آنها فراهم نیست.
از سوی دیگر به دلیل فقر و گرانی اجارهبها اکثراً مجبور به عوضکردن محل سکونت به طور دائم میشوند که با هربار جابهجایی و تغییر مکان، روابط اجتماعی با افراد بیرون از خانواده مثل دوستان و همسایگان دچار گسیختگی میشود.
نتایج نشان داد که بین مؤلفه سرمایه اجتماعی شناختی برون خانواده نوجوانان پسر بزهکار و غیربزهکار تفاوت معناداری وجود دارد و نوجوانان پسر بزهکار سرمایه اجتماعی شناختی برون خانواده کمتری نسبت به نوجوانان غیربزهکار دارند. این مؤلفه میزان اعتماد به افراد خارج از خانواده، میزان صمیمیت با سایر افراد جامعه، حمایت اجتماعی و نوعدوستی را میسنجد.
در تبیین نتایج حاصل میتوان گفت که بر اساس نظریه کنترل اجتماعی هیرشی اگر فرد این باور را داشته باشد که درگیرشدن در گونهای خاص از رفتارها کار درستی نیست از مشارکت در آن رفتارها اجتناب میکند. در مقابل کسانی که اعتقاد و وفاداری ضعیفی نسبت به هنجارهای اخلاقی و اجتماعی دارند تمایل بیشتری به نادیده گرفتن آنها دارند و میل به کجروی در آنها قویتر است (سلیمی و داوری، 2006). با توجه به نتایج بهدستآمده افراد بزهکار به دلیل نداشتن دلبستگی و اعتماد به سایر افراد جامعه و عدم پایبندی به هنجارها و عرف اجتماع، تمایل بیشتری به انجام رفتارهای بزهکارانه و قانونشکنی دارند و همچنین به دلیل پایینبودن حس نوعدوستی و کماهمیت دانستن منافع سایر افراد انجام اعمال بزهکارانه برایشان عادی و حتی نوعی گرفتن حق جلوه میکند.
همچنین نتایج بیانگر آن بود که بین سه مؤلفه کنترل هیجانی (کنترل پرخاشگری، نشخوار ذهنی و کنترل خوشخیم) نوجوانان پسر بزهکار و غیربزهکار تفاوت معناداری وجود ندارد اما در مؤلفه بازداری هیجانی تفاوت معنادار است و میزان این مؤلفه در نوجوانان بزهکار بیشتر است. نتایج این پژوهش با یافتههای حسنی و شاهقلیان (2014) و تاجیکزاده و صادقی (2014) تنها در مورد مؤلفه بازداری هیجانی همسو است و در مورد سه مؤلفه دیگر ناهمسو است. برای تبیین علت بیشتربودن بازداری هیجانی در نوجوانان بزهکار باید ابتدا تعریفی از این مؤلفه داشته باشیم. بازداری هیجانی نوعی سرکوب و نادیده گرفتن احساسات و عدم بروز هیجان است. این سرکوب هیجان و عدم بروز آن در زمان لازم باعث افزایش پرخاشگری میشود. هنگامیکه نوجوانان قادر نباشند در زمان درست و به جا هیجان خود را بروز دهند یا در مورد احساسات خود با دیگران صحبت کنند، این هیجان را در درون خود سرکوب میکنند و در نتیجه کشمکش درونی ما بین تمایل به ابراز هیجان و سرکوب آن در درون آنها به وجود میآید و جنگ درونی بین این دو احساس مانع سازگاری آنها با رویدادهای آسیبزا میشود. این عدم بروز هیجانها باعث به وجود آمدن فشار مضاعف بر نوجوانان میشود و به جای آن که نوجوانان بتوانند در بستر و زمان مناسب هیجان خود را تخلیه کنند، در موقعیت نامناسب دچار فوران هیجان میشوند و ممکن است دست به رفتارهای خطرناک بزنند.
بین مؤلفه کنترل پرخاشگری نوجوانان پسر بزهکار و غیربزهکار تفاوت معناداری وجود ندارد و میزان این مؤلفه در هر دو گروه بالا است. در گروه نوجوانان غیربزهکار این نتیجه که آنها بتوانند روی رفتارهای پرخاشگرانه و بروز خشم خود کنترل داشته باشند قابل پیشبینی بود. در گروه نوجوانان بزهکار علت بالابودن این مؤلفه را میتوان چنین تبیین کرد که گروه نمونه در پژوهش حاضر تنها مرتکب قتل و ضربوجرح نشدهاند و به دلیل جرمهای مختلف ازجمله سرقت، حمل مواد مخدر، روابط نامشروع و... دستگیر شدهاند.
بنابراین امکان دارد یکی از دلایل ارتکاب به جرم در این نوجوانان فقر و شرایط نامساعد زندگی آنها باشد که این خود میتواند بیانگر این باشد که این افراد میتوانند دارای کنترل پرخاشگری بالایی باشند اما احساس نیاز به دلیل شرایط تحمیلشده به آنها باعث انجام رفتارهای بزهکارانه شده است.
هر دو گروه در پژوهش حاضر دارای نشخوار ذهنی بالا (مرور اتفاقات ناگوار و عدم توقف آنها) و کنترل خوشخیم پایین (عدم کنترل تکانههای آشفته در طی انجام کار) هستند. در تبیین این نتایج چنین میتوان استنباط کرد که مشترکبودن شرایط خانوادگی، اقتصادی، نحوه تعلیم و تربیت و تشابه موقعیت جغرافیایی محل سکونت هر دو گروه، علت عدم تفاوت معنادار بین این دو مؤلفه در نوجوانان پسر بزهکار و غیربزهکار است.
در یک جمعبندی کلی از یافتههای پژوهش میتوان چنین نتیجه گرفت که نظریه تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت یک نظریه عصبشناختی شخصیت است که سعی در تبیین ساختار زیستی زیربنایی شخصیت دارد. پژوهش حاضر نشان داد که حساسیت سیستمهای فعالساز رفتاری، بازداری رفتاری، جنگ، گریز و انجماد گروه نوجوانان پسر بزهکار نسبت به نوجوانان غیربزهکار بیشتر است. حساسیت بالای سیستم فعالساز رفتاری و بازداری رفتاری در نوجوانان پسر بزهکار تأییدکننده سطوح بالاتر برونگرایی و تکانشگری و گرایش به پاداش و اجتناب از تنبیه است. همچنین یافتههای پژوهش نشان داد که نوجوانان هر دو گروه از سرمایه اجتماعی خانواده ضعیفی برخوردارند. درصورتیکه کلمن بیان کرده است روابط و تعاملات درون خانواده بهویژه حضور والدین در خانه و ارتباط نزدیک و صمیمانه آنان با فرزندان میتواند نقش مؤثر در کاهش بزهکاری نوجوانان داشته باشد.
بر اساس تئوری کنترل اجتماعی هیرشی میتوان گفت زمانی که سرمایههای شناختی درون و برون خانواده در نوجوانان کاسته شود و به عبارتی صمیمیت و پیوند نوجوانان با خانواده و یا بیرون از خانواده کاهش یابد در نتیجه نوجوانان هیچ کنترلی بر رفتارهای خود از جانب خانواده، دوستان و دیگران احساس نمیکنند و همین فرآیند باعث گرایش هرچه بیشتر آنها به بزهکاری میشود.
کلمن بر این باور است که اگر در خانواده روابط صحیح باشد، والدین با همدلی و تفاهم به نوجوانان کمک کنند و در مسائل زندگی یار و یاور آنان باشند نوجوانان به کجروی و بزهکاری گرایش نخواهند داشت. علاوه بر این میتوان نتیجه گرفت که هیجانها و چگونگی ابرازکردن آنها از طرف نوجوانان میتواند عامل مهمی در بزهکاری باشد. به نظر میرسد که هرچه نوجوانان بهصورت راحتتر بتوانند هیجانات خود را ابراز کنند و کنترل و تعارض کمتری در ابراز آنها داشته باشند، به نحو مؤثرتری میتوانند به هنگام روبهرو شدن با شرایط ناگوار و چالشانگیز عمل کرده و بهتر میتوانند در این شرایط نهتنها توان اجتماعی خود را بهبود بخشند، بلکه قادر خواهند بود سازگاری خود را به طور چشمگیری ارتقاء دهند و همین عامل سبب میشود تا این نوجوانان در برابر خطراتی که در جامعه کنونی آنها را به سمت بزهکاری میکشاند، به نحو مطلوبی مقاومت کنند.
از محدودیتهای این پژوهش میتوان به نمونه موردبررسی که تنها گروه پسران را در برمیگرفت، اشاره کرد. پیشنهاد میشود در آینده گروه دختران و نوجوانان پسر استانهای دیگر موردپژوهش قرار گیرند. همچنین پیشنهاد میشود با توجه به اینکه سیستم فعالساز رفتاری و سیستم بازداری رفتاری در ابزارهای مختلف دارای زیر مؤلفههای مجزایی هستند، موردبررسی بیشتری قرار گیرند. در حوزه پژوهش پیشنهاد میشود فاکتورهای دیگر ازجمله الگوهای مخرب شخصیت، هیجانات منفی مثل احساس شرم و گناه و خشم موردبررسی قرار گیرند. در حوزه اجرا پیشنهاد میشود از ابزارهای اندازهگیری بهتر و مصاحبه نیز استفاده شود.
تشکر و قدردانی
مقاله حاضر مستخرج از پایاننامه کارشناسی ارشد است. از همه عزیزانی که ما را در انجام این پژوهش یاری کردند صمیمانه تقدیر و تشکر میشود.
ملاحظات اخلاقی
نوجوانان بهصورت داوطلبانه و با رضایت آگاهانه در پژوهش شرکت کردند و اجازه داشتند که پس از شنیدن توضیحات مجری و تمایلنداشتن برای ادامه کار، از پژوهش کنارهگیری کنند بیآنکه به این خاطر جریمه شوند.
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان در نگارش این مقاله مشارکت داشتهاند.
منابع مالی
این پژوهش فاقد حمایت مالی بود.
تعارض منافع
بنا بر اظهار نویسندگان، در این مقاله تعارض منافع وجود ندارد.
پیروی از اصول اخلاقی در پژوهش
تمامی اطلاعات با حفظ محرمانگی جمعآوری شده است. همچنین در این مقاله همه اصول اخلاقی درزمینه سرقت ادبی و تحریف دادهها رعایت شده است.
منابع
Alamikhah, M., Farid Hosseini, F., Rajai, A., Rasouli, M., & kordi, H. (2013). Comparison of brain behavioral systems between methamphetamine dependent and normal people; based on Gray’s revised reinforcement sensitivity theory. Principles of mental health, 15(1), 17-26. Comparison of brain behavioral systems between methamphetamine dependent and normal people; based on Gray’s revised reinforcement sensitivity theory. (In Persian)
Aliverdinia, A., Sharepour, M., & Varmazyar, M. (2008). Family’s social capital and delinquency. Women’s research, 6(2), 107-132. https:/ / www.sid.ir/ paper/ 55328/ en. (In Persian)
Alvarez, E. C., Kawachi, I., & Romani, J. R. (2017). Family social capital and health–a systematic review and redirection. Sociology of health & illness, 39(1), 5-29. Family social capital and health–a systematic review and redirection.
Amiri, M., & Mousazadeh, T. (2015). Comparison of Brain-Behavioral Systems in Normal and Delinquent Adolescents. Journal of Health, 6(1), 19-29. Comparison of brain-behavioral systems in normal and delinquent adolescents. (In Persian)
Arjmand, P. (2018). Investigating the factors of occurrence of criminal behavior and delinquency among teenagers of Arsanjan city. Master’s thesis. Islamic Azad University, Arsanjan branch.(In Persian)
Badri, R., Birami, M., Vahedi, S. and Ainipour, J. (2014). The relationship between emotional control and procrastination of secondary school students. New Psychological Research Quarterly, No. 37. The relationship between emotional control and procrastination of secondary school students. (In Persian)
Balconi, M., Falbo, L., & Brambilla, E. (2009). BIS/ BAS responses to emotional cues: Self report, autonomic measure and alpha band modulation. Personality and Individual Differences, 47(8), 858-863. BIS/ BAS responses to emotional cues: Self-report, autonomic measure, and alpha band modulation.
Carrard, I., Crépin, C., Ceschi, G., Golay, A., & Van der Linden, M. (2012). Relations between pure dietary and dietary-negative affect subtypes and impulsivity and reinforcement sensitivity in binge eating individuals. Eating behaviors, 13(1), 13-19. Relations between pure dietary and dietary-negative affect subtypes and impulsivity and reinforcement sensitivity in binge eating individuals.
Delavar, A. (2011). Theoretical and practical foundations of research in humanities and social sciences. Tehran: Rushd Publications. (In Persian)
Dori Bejestani, P. (2012). Effects of family social capital on smoking tendency among young people. Master’s thesis. Mazandaran University. https:/ / www.sid.ir/ paper/ 367536/ en. (In Persian)
Erdle, S., & Rushton, J. P. (2010). The general factor of personality, BIS–BAS, expectancies of reward and punishment, self-esteem, and positive and negative affect. Personality and Individual Differences, 48(6), 762-766. The general factor of personality, BIS–BAS, expectancies of reward and punishment, self-esteem, and positive and negative affect.
Emadi, A. (2018). The effect of family social capital on juvenile delinquency in Sari city. Master’s thesis. Green Institute of Higher Education. (In Persian)
Eslami, N. (2012). Comparison of Gray’s brain-behavioral systems and defense mechanisms in violent and normal prison criminals. Master’s thesis. Al-Zahra University. (In Persian)
Hasani, J., & Shahgholiyan, M. (2014). Emotional expressiveness, emotional control, and ambivalence over emotional expressiveness in runaway and normal girls. Counseling Culture and Psycotherapy, 5(17), 117-134. Emotional expressiveness, emotional control, and ambivalence over emotional expressiveness in runaway and normal girls. (In persian)
Heydaranjad, A., Ghanbari, Q. and Safipour, M. (2014). Investigating the relationship between family social capital and juvenile delinquency (case study: Zahedan city). Policewoman, No. 22, 52-61.https:/ / www.magiran.com/ paper/ 1462137/ the-investigation-of-relationship-between-family-social-capital-and-teenager-s-delinquency-case-study-zahedan?lang=en. (In Persian)
Hoffman, J. P., Thorpe, J. D., & Dufur, M. J. (2020). Family social capital and delinquent behavior in the United Kingdom. social sciences, 9(10), 178. Family social capital and delinquent behavior in the United Kingdom.
Jackson, C. J. (2009). Jackson-5 scales of revised Reinforcement Sensitivity Theory (r-RST) and their application to dysfunctional real world outcomes. Journal of Research in Personality, 43(4), 556-569. Jackson-5 scales of revised reinforcement sensitivity theory (r-RST) and their application to dysfunctional real-world outcomes.
Jeddi Baghche Mishe, M. (2016). Comparison of brain-behavioral systems and personality traits in criminals and normal people. Master’s thesis. Tabriz University. (In persian)
Kamrani Fakour, S., & Rasulzadeh Tabatabai, K. (2013). Comparison of brain-behavioral systems of runaway and normal girls. Educational Research Quarterly, 31(32), 27-32. http:/ / www.resiliency.ir/ wpcontent/ uploads/ .pdf. (In Persian)
Kim-Spoon, J., Deater-Deckard, K., Holmes, C., Lee, J., Chiu, P., & King-Casas, B. (2016). Behavioral and neural inhibitory control moderates the effects of reward sensitivity on adolescent substance use. Neuropsychologia, 91, 318-326. Behavioral and neural inhibitory control moderates the effects of reward sensitivity on adolescent substance use.
Levita, L., Bois, C., Healey, A., Smyllie, E., Papakonstantinou, E., Hartley, T., & Lever, C. (2014). The Behavioural Inhibition System, anxiety and hippocampal volume in a non-clinical population. Biology of mood & anxiety disorders, 4(1), 1-10. The behavioral inhibition system, anxiety, and hippocampal volume in a non-clinical population.
Maleki Gamchi, A., & Khademi, A. (2014). Comparison of Brain-Behavioral Systems (BAS/ BIS) in Drug-Dependent and Normal Individuals. Journal of Police Medicine, 3(2), 67-76. Comparison of brain-behavioral systems (BAS/ BIS) in drug-dependent and normal individuals. (In Persian)
Marraccini, M. E., Brick, L. A., Weyandt, L. L., Francis, A., Clarkin, C., & Fang, Y. (2019). Effects of self-injurious thoughts and behaviors and sexual risk-taking behaviors through emotional control. Journal of affective disorders, 249, 183-191. Effects of self-injurious thoughts and behaviors and sexual risk-taking behaviors through emotional control.
Moradi, A. A., Hoshyar, S., & Modarres Gharavi, M. (2012). Brain, behavior, and mental health in substance dependent individuals in comparison to healthy controls. Journal of fundamentals of mental health, 13(4), 304-313. Brain, behavior, and mental health in substance-dependent individuals in comparison to healthy controls. (In Persian)
Rafiinia, P. (2002). The relationship between emotion expression styles and general health in students. Master’s thesis. Tarbiat Modares University. (In Persian)
Roger, D., & Najarian, B. (1989). The construction and validation of a new scale for measuring emotion control. Personality and Individual Differences, 10(8), 845-853. The construction and validation of a new scale for measuring emotion control.
Salimi, A., & Davari, M. (2006). Sociology of deviancy. Qom: University and District Research Institute. (In Persian)
Shek, D. T., & Zhu, X. (2019). Paternal and maternal influence on delinquency among early adolescents in Hong Kong. International journal of environmental research and public health, 16(8):1338. Paternal and maternal influence on delinquency among early adolescents in Hong Kong.
Tajikzadeh, F., & Sadeghi, R. (2014). The study of emotional control styles as predictor aggression in girl students. Women and society scientific-research quarterly, 4(4). https:/ / jzvj.marvdasht.iau.ir/ article_378.html?lang=en. (In Persian)
Tapper, K., Baker, L., Jiga-Boy, G., Haddock, G., & Maio, G. R. (2015). Sensitivity to reward and punishment: Associations with diet, alcohol consumption, and smoking. Personality and Individual Differences, 72, 79-84. Sensitivity to reward and punishment: Associations with diet, alcohol consumption, and smoking.
Yusuf, S. A., Daud, M. N., & Arshat, Z. (2021). Perception on The Role of Parenting Style on Juvenile Delinquency among Adolescents in The Government Remand Homes, Lagos State Nigeria. International Journal of Academic Research in Business and Social Sciences, 11(6), 1425-1441. Perception on the role of parenting style on juvenile delinquency among adolescents in the government remand homes, Lagos State, Nigeria.