چکیده: (2433 مشاهده)
مقدمه: فهم فرودستی و مسائل برخواسته از آن یکی از دغدغههای مهم علوم اجتماعی است. مهمترین گروههایی که همواره فرودستی را تجربه کرده و زیست میکنند، کودکان، زنان (بهویژه زنان سرپرست خانوار) و افراد سالخورده هستند. پژوهش حاضر قصد دارد به مطالعه تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مراکز مثبت زندگی سازمان بهزیستی کاشان از فرودستی بپردازد. رویکرد نظری پژوهش الهام گرفته از نظریات فریره، گرامشی و مارگارت لدویت است. لدویت با ترکیب آرای فریره و گرامشی به مدلی از توسعه جماعتمحور و توسعه از پایین به بالا اشاره میکند که دارای عناصر قدریابی برای رهایی از فرودستی، آگاهی نقادانه افراد درگیر فقر، تأکید بر مسئله عدالت اجتماعی و پایداری محیطزیست است.
روش: رویکرد پژوهش از نوع کیفی است که برای گردآوری داده از مصاحبه عمیق و برای تحلیل داده از روش تحلیل تماتیک استفاده شده است.
یافتهها: تجربه زنان از فرودستی را میتوان به کمک مضامین و مفاهیمی نظیر باور به وجود تبعیض در اجتماع، احساس درماندگی، شرایط اقتصادی ناایمن، احساس بیقدرتی، روابط خانوادگی نامستحکم، عطش حمایت بیرونی و حمایتهای سازمانی غیرتوانمندساز توضیح داد.
بحث: زنان بهواسطه شرایط اقتصادی ناپایداری که دارند و بهواسطه اینکه در اجتماع مورد تبعیض واقع میشوند، از دسترسی به منابع قدرت در اجتماع محروم بوده و همواره احساس درماندگی میکنند و این عامل سبب میشود که نهتنها برای خروج از این چرخه فقر و فرودستی اقدامی انجام ندهند، بلکه بستر وابستگی آنها نسبت به حمایتهای بیرونی افزایش پیدا کند.
شمارهی مقاله: 1
نوع مطالعه:
اصیل |
موضوع مقاله:
فقر و نابرابری دریافت: 1402/2/5 | پذیرش: 1402/9/4 | انتشار: 1403/2/14
ارسال پیام به نویسنده مسئول