مقدمه
امروزه عصر فناوریهای نوین ارتباطی و شبکههای اجتماعی ما را با جهان جدیدی مواجه کرده که شیوه تفکر، نوشتار، گفتمان و ساختار روابطمان را متحول کرده است (رونقی، 2022). عصری که بهموجب آن، جهان پیرامون ما در حال برداشتن گامی جدید برای استفاده از انواع رسانه برای فرمدهی و تغییر نگرش افکار و رفتارهای مخاطب در تمامی زمینهها ازجمله سلامت است (دمپسی، 2020). در این میان، شبکههای اجتماعی مجازی بهمثابه رسانههایی نوین که شخصی و خارج از نقشه قدرت هستند (کبیری و همکاران، 2019) از زمان ظهور در اواخر دهه 90 میلادی در روند تکاملی خود تا سال 2003 و تاکنون بهواسطه ایجاد امکان برقراری ارتباط سریع همزمان و غیرهمزمان، دسترسی به حجم زیادی از اطلاعات و انتشار گسترده آن، توانستهاند توجه میلیونها کاربر را از سراسر دنیا به خود جلب کنند. همچنین به دلیل رشد روزافزون تعداد اعضا و بعد تأثیرگذاری بر فضای واقعی، در یک دهه اخیر از پدیدههایی موقتی به پدیدههایی جهانی تبدیل شوند (نیرومند و ذهابی، 2015).
همین مسئله، باعث شده است تا در حوزه سلامت هم شبکههای اجتماعی به منبع پویا ارتباطات سلامت تبدیل شوند (بیانکوویلی و همکاران، 2021). در حقیقت امروزه بخش مهم و تأثیرگذاری از اطلاعات موجود در شبکههای اجتماعی، مطالب حوزه سلامت و درمان است (دهقاننیری و همکاران، 2016).
از سویی، تأمین و تحقق سلامت یکی از عوامل مهم ارزیابی شاخص توسعهیافتگی کشورها محسوب میشود. این پدیده متأثر از تغییرات جوامع و اهمیتیافتن حقوق بشر و حقوق شهروندی و مطالعات حوزه سلامت زنان رشد گستردهای داشته و بهمنزله پیوستاری منبعث از شرایط بیولوژیکی، سبک زندگی فردی، شرایط اجتماعی و اقتصادی زنان بازتعریف میشود (آذری و بهرامی، 2020).
سازمان بهداشت جهانی بهعنوان مهمترین نهاد بینالمللی متولی بهداشت و سلامت، سلامت را حالت رفاه و آسایش کامل جسمی، روانی و اجتماعی تعریف میکند (شریفی و همکاران، 2020). بنا بر این تعریف، سلامتی دارای ابعاد مختلفی است که در این پژوهش بعد جسمانی موردتوجه است. در این زمینه، اگرچه مطالعات حوزه سلامت زنان در ایران در چند دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است؛ اما برنامههای مایهکوبی ناکافی و نامناسب برای دختران، بالابودن سوءتغذیه و فقر غذایی یا تغذیه ناسالم در زنان و مشکلات ناشی از آن همچون کمخونی ناشی از فقر آهن، شیوع چاقی، پوکی استخوان، شیوع بالای ناتوانی و اختلالات حرکتی در زنان سالمند، کمبود یا فقدان مراقبتهای عمومی مربوط به پزشکی زنان، افزایش بیماریهای مقاربتی، افزایش مشکلات قاعدگی دوران بلوغ، افزایش مشکلات شایع دوران باروری همچون زایمان غیرایمن، حاملگی ناخواسته، سقط و افزایش بیماریها و سرطانهای خاص زنان همچون سرطان پستان و سرطان رحم (ودادهیر و همکاران، 2008؛ احمدی و همکاران، 2012؛ گلابی و همکاران، 2016) حکایت از این واقعیت دارد که در کشور ما هنوز به مسئله سلامت جسمی زنان توجه جدی نمیشود.
در این میان جدای از مسائل پزشکی حوزه سلامت جسمانی زنان آنچه به نظر میرسد در تشدید مشکلات حوزه سلامت جسمانی زنان نقش دارد و کمتر به آن توجه شده است، مسئله پرداخت و آگاهیبخشی مؤثر رسانهای به زنان برای پیشگیری از بروز مشکلات و بیماریهای جسمانی و یا مدیریت بهتر این مشکلات و بیماریهاست. شبکههای اجتماعی مجازی بهعنوان مؤثرترین فضای ارتباطجمعی در دنیای امروز محسوب میشوند که با وجود عمر محدود خود، از ضریب نفوذ نسبتاً بالایی در میان کاربران برخوردارند (بهمنی و محمدی شکیبا، 2015)؛ بنابراین، یکی از ابزارهایی که میتواند امکانات مختلفی را در اختیار افراد در حوزه سلامت بگذارد شبکههای اجتماعی مجازی است (شریفی و همکاران، 2020).
ازاینرو، به نظر میرسد استفاده مؤثر از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت جسمانی زنان باید در جامعه به گفتمان سلامت تبدیل شود چراکه چنین گفتمانی، میتواند تأثیری بالقوه بر پیشبرد سلامت جسمانی زنان و کیفیت زندگی زنان داشته باشد و به همان نسبت موجب کاهش هزینههای مربوط به مراقبتهای بهداشتی و سلامتی زنان و همچنین کاهش هزینههای نظام سلامت کشور شود.
در این راستا، این پژوهش بر آن است تا با بررسی نقش استفاده از شبکههای اجتماعی بر آگاهی زنان از سلامت جسمی خود بپردازد و به این سؤال اساسی پاسخ دهد که آیا استفاده زنان از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت بر آگاهی آنها از سلامت جسمی خود تأثیر معنیداری دارد؟
پیشینه تجربی
امروزه مبحث زن و رسانهها، از اصلیترین موضوعاتی است که توجه اندیشمندان، جامعهشناسان و بهویژه دستاندرکاران مسائل زنان را به خود جلب کرده است و در این میان، کارکردهای ارتباطی کاملاً منحصربهفرد شبکههای اجتماعی در قیاس با رسانههای سنتی، موضوع آثار و کارکرد آن را بر زنان و ارزشهای اساسی حاکم بر این حوزه به موضوع مهمی در ادبیات و برنامههای پژوهشی پیرامون شبکههای اجتماعی تبدیل کرده است (شریفی و همکاران، 2020) بهطوریکه در حوزه سلامت زنان هم نقش و تأثیر شبکههای اجتماعی موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است.
برای نمونه بیانکوویلی و همکاران (2021) اعتبار و محتوای مطالب به اشتراک گذاشته شده در زمینه سرطان سینه در شبکههای اجتماعی، آکسار و همکاران (2020) تأثیر شبکههای اجتماعی بر بهزیستی روانی زنان، بکالو و همکاران (2019) ارتباط استفاده از شبکههای اجتماعی با بهزیستی اجتماعی، سلامت روانی مثبت و سلامت خودارزیابی در زنان، عباسی و همکاران (2019) نحوه استفاده از شبکههای اجتماعی آنلاین و نقش آنها در به اشتراکگذاری اطلاعات سلامت در میان زنان باردار و کریمی و تافته (2017) رابطه بین تنوع محتوایی در شبکههای اجتماعی مجازی با میزان سلامت اجتماعی زنان را موردمطالعه قرار دادند.
بررسی پیشینه موضوع نشان میدهد که در بسیاری از تحقیقات انجامشده در حوزه شبکههای اجتماعی و سلامت زنان، ابعاد سلامت اجتماعی و روانی زنان بااهمیتتر از بعد سلامت جسمانی آنها درک و برداشت شده است. علاوهبراین، در تحقیقات اندکی هم که سلامت جسمی موردتوجه قرار گرفته، بیشتر تمرکز این پژوهشها بر بررسی محتوای به اشتراک گذاشته شده در زمینه یک مسئله زنانه یا یک بیماری خاص بوده است و به سلامت جسمی زنان بهعنوان یک موضوع کلان نگریسته نشده است.
این در حالی است که در سند توسعه پایدار، بهعنوان یکی از اسناد جدید بینالمللی، تضمین زندگی سالم و بهبود تندرستی همه افراد بهویژه زنان در تمام سنین مورد تأکید قرار گرفته است و نسبت مرگومیر مادران، تضمین دسترسی جهانی به خدمات بهداشتی و درمانی در حوزه مسائل جنسی و باروری، پایاندادن به بیماریهای همهگیر و غیره از اهداف آن ذکر شده است. با دقت در سند مزبور آشکار میشود مفهوم سلامت در این سند بیشتر روی سلامت جسمی زنان تمرکز داشته است (آذری و بهرامی، 2020).
در حقیقت سلامت جسمی بهمنزله اصلیترین و پایهایترین حق سلامت شناخته میشود و بنابراین، دیگر ابعاد سلامت زنان در صورتی محقق میشود که زنان نخست از سلامت جسمانی برخوردار باشند.
بنابراین ازآنجاکه تاکنون، پژوهشی تأثیر استفاده از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت زنان را که متمرکز بر سلامت جسمانی با رویکردی جامع باشد و پوشش وسیعتری از سلامت جسمی زن را دربرگیرد، موردمطالعه و بررسی قرار نداده است و علاوهبراین، انجام چنین پژوهشی میتواند به تـأمین اطلاعات مبتنی بر جامعه و آشکارسازی واقعیتهای جامعـه پیرامون این موضوع همچنین انعکاس نتایج به سیاستگذاران، برنامهریزان و مجریان برای مداخلات ارزشمند برای رفع نیازها و تنگناهای سلامت جسمی زنان و بهبود وضعیت آنان از طریق استفاده هدفمند و مؤثر از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت کمک کند؛ انجام این پژوهش ضروری به نظر میرسد.
چارچوب نظری و فرضیات
نظریه غنای رسانهای که یکی از نظریههای مطرح در زمینه تکنولوژی ارتباطی فضای مجازی است، معتقد است توانایی تأثیرگذاری رسانهها بر جامعه و افراد به ظرفیت رسانهها در انتقال پیامها بستگی دارد. این نظریه، رسانهای را دارای غنای بیشتر میداند که میزان توانایی آن در انتقال اطلاعات بیشتر باشد (مهدیزاده و توفیقی، 2015). بر اساس این نظریه، شبکههای اجتماعی که آخرین شکل رسانه اجتماعی هستند (امانتی و همکاران، 2020)؛ به دلیل ویژگیهای منحصربهفردی همچون قابلیت دسترسی دائم، تشدیدشدن واقعیت، جهانیبودن، فرازمانی، فرامکانی و چندرسانهای بودن (نیازی و همکاران، 2020)، دارای غنای رسانهای زیادی هستند که محل گردهمایی صدها میلیون کاربر اینترنت هستند که به تعامل و تبادل اطلاعات میپردازند (سیفاللهی و شاطری، 2015).
در این شبکهها علاقه یا نیاز مشترک میتواند با توجه به نوع استفاده کاربر، میزان استفاده کاربر و میزان اعتماد کاربر به این شبکهها عنصری پیونددهنده باشد که باعث میشود تا عوامل مرتبط حتی بدون حضور فیزیکی احساس کنند که در یک اجتماع و جمع حقیقی قرارگرفتهاند (نیازی و همکاران، 2020). همچنین کنشهای فردگرایانه و جمعگرایانه در سطوح مختلف در شبکههای اجتماعی مجازی دیده میشود (رضایی و غلامزاده، 2018) و افزونبراین، این شبکهها در عمومیسازی و ایجاد باور به علم نقش دارند (شریفی و همکاران، 2020). بر اساس این، امروزه کاربرد شبکههای اجتماعی در همه حوزهها ازجمله حوزه سلامت جسمی زنان مطرح است.
از طرفی، یکی از نظریات مطرح در تبیین سلامت، نظریه زیست ـ پزشکی است که آن را تحویلگرایی زیستشناختی نیز میخوانند؛ چون انسان را به ارگانیسم بیولوژیک و پزشکی را به شاخهای از زیستشناسی تحویل میکند.
کریستوفر بورس (1977) در تحلیل مفهوم زیستشناختی سلامت، بسیار کار کرده است. از دیدگاه وی، فرد به شرطی از سلامت جسمی برخوردار است که بدن او با چنان کفایتی کار کند که حداقل در سطح کفایت کارکردهایی که گونه مربوطه او نوعاً دارند، باشد (بورس، 1977).
بنابراین، هنگامیکه بحث جنسیت و سلامت جسمی به میان میآید، سلامت جسمانی زنان از آن نظر جدای از سلامت مردان قابلمطالعه و بررسی است که اگرچه زنان از نظر جسمانی تا حد زیادی مشابه مردان هستند، اما به دلیل وضعیت فیزیولوژیک دستگاه تولیدمثل و بارداری که مختص زنان است (عباسی و همکاران، 2019)، وضعیت بلوغ جسمی که در زنان زودتر از مردان اتفاق میافتد (وطنپرست و همکاران، 2021)، مسئله سوءتغذیه و چاقی که در زنان سطح بالاتری نسبت به مردان دارد (ودادهیر و همکاران، 2008؛ گلابی و همکاران، 2016) و بیماریها و سرطانهای خاص زنان همچون فیبروم رحم، کیست تخمدان، چسبندگی رحم، عفونت واژن، تنبلی تخمدان، آبسه پستان، سرطان سینه که بیشترین نسبت مرگومیر را در بین دیگر سرطانها در بین زنان دارد و یا سرطان رحم که از شایعترین نوع سرطانها در دستگاه تناسلی زنان است و ... (فیضی و همکاران، 2020؛ حسینیان سراجهلو، 2021) متفاوت است.
در این پژوهش، سلامت جسمی زنان از چهار منظر سلامت دوره بلوغ، سوءتغذیه و چاقی، مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن و بیماریها و سرطانهای زنان موردتوجه بوده است.
الف- شبکههای اجتماعی و سلامت جسمی زنان
در بحث ارتباط بین شبکههای اجتماعی و سلامت جسمی زنان، میتوان ادعا کرد که رابطه بین شبکههای اجتماعی و سلامت یک رابطه دوجانبه است چراکه از سویی، ارتقای سلامت موضوع مهمی برای شبکههای اجتماعی محسوب میشود و از سوی دیگر حوزه سلامت، با توجه به رسالتی که در ارائه اطلاعات دارد، به شبکههای اجتماعی نیازمند است (ابراهیمی، 2017).
این مهم، بهویژه با توجه به افزایش تعداد سایتها و وبلاگهای زنان و پایگاههای اطلاعرسانی در حوزه سلامت روی این شبکههای جهانی، جدی گرفته شدن شبکههای اجتماعی توسط بسیاری از متخصصان سلامت زنان و سازمانهای مراقبتهای بهداشتی، افزایش مالکیت تلفن همراه و گسترش شبکههای اجتماعی موبایلمحوری چون اینستاگرام، همچنین ابزاری مناسب و مقرونبهصرفه بودن برای دسترسی به خیل وسیعی از کاربران، آموزش سلامت و ارتباطات سلامت باعث شده تا جستجوی اطلاعات سلامت از طریق این شبکهها افزایش چشمگیری داشته باشد (بیکمور و همکاران، 2013؛ بهکالی و همکاران، 2019؛ بیانکوویلی و همکاران، 2021). بر اساس این:
فرضیه اصلی تحقیق عبارت است از: استفاده از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت، بر آگاهی زنان از سلامت جسمی خود تأثیر دارد.
ب- شبکههای اجتماعی و سلامت بلوغ دختران
دوره بلوغ در دختران زودتر از پسران آغاز میشود. در این دوره، دختران تغییرات جسمانی زیادی همچون رشد و بزرگشدن سینهها، دورههای قاعدگی، افزایش و رشد قد و ... را تجربه میکنند. همچنین این دوره، زمان کسب قدرت باروری در دختران است و ممکن است بسیاری از مشکلات مخاطرهآمیز جسمی برای آنها به دلیل عدم آگاهی از مکانیسمهای بدنشان در دوران بلوغ و قاعدگی رخ دهد (وطنپرست و همکاران، 2021). از سویی، با توجه به فرهنگ سنتی حاکم بر جوامع اسلامی و تابوهایی که در زمینه آگاهیبخشی رسانهای و عمومی مؤثر در مورد مسائل مرتبط با سلامت جنسی زنان و بلوغ وجود دارد، بسیاری از دختران نمیتوانند آگاهی و دانش کافی در زمینه مسائل مرتبط با سلامت جسمی بلوغ خود را از مدارس یا خانواده و جامعه کسب کنند (آکسار و همکاران، 2020). بر اساس این، با توجه به عمومیشدن دسترسی به شبکههای اجتماعی مجازی و افزایش تعداد پایگاههای اطلاعرسانی در زمینه مسائل مربوط به بلوغ در دختران روی این شبکهها، میتوان مدعی شد شبکههای اجتماعی میتوانند در آگاهیبخشی به دختران و خانوادههای ایشان در این زمینه سودمند باشند. بر اساس این:
فرضیه فرعی اول تحقیق عبارت است از: استفاده از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت، بر آگاهی زنان در زمینه سلامت جسمانی دوره بلوغ تأثیر دارد.
ج- شبکههای اجتماعی و سوءتغذیه و چاقی
تحلیل وضعیت تغذیه جامعه ایرانی حاکی از آن است که در حال حاضر سوءتغذیه و فقر غذایی بهویژه در مورد زنان افزایش یافته است؛ بهطوریکه حدود 30 درصد از زنان ایرانی بین 15 تا 49 ساله دچار کمخونی هستند؛ کمبود ید در زنان ایرانی دو برابر مردان است و البته کمبود آهن، روی و ویتامینها و بهطورکلی سوءتغذیه را هم بایستی به این موارد اضافه کرد.
همچنین 45 درصد زنان ایرانی 15 تا 64 ساله دچار اضافهوزن و چاقی ناشی از تغذیه ناسالم هستند که پرداخت رسانهای ناکافی در این زمینه و نبود آگاهیبخشی مؤثر به آنها از علل اصلی شیوع این مشکلات است (ودادهیر و همکاران، 2008؛ گلابی و همکاران، 2016).
ازاینرو، میتوان مدعی شد شبکههای اجتماعی فعال در حوزه سلامت زنان، با توجه به قابلیتهای فراوان این شبکهها که پیشتر ذکر شد، میتوانند زنان را قادر کنند تا حجم عظیمی از اطلاعات سلامت را در زمینه مسائل تغذیه، سوءتغذیه و چاقی، از متخصصین سلامت و سازمانهای سلامتمحور بسته به نوع نیازشان دریافت کنند. بر اساس این:
فرضیه فرعی دوم تحقیق عبارت است از: استفاده از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت، بر آگاهی زنان در زمینه مسائل مربوط به سوءتغذیه و چاقی تأثیر دارد.
د- شبکههای اجتماعی و مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن
مسئله سلامت جسمانی زنان در دوران بارداری و پسازآن، به دلیل وضعیت فیزیولوژیک و تغییراتی که در بدن آنها براثر حاملگی اتفاق میافتد از اهمیت ویژهای برخوردار است. بدین لحاظ، افزایش سطح آگاهی زنان باردار در زمینه مسائل مربوط به سلامت جسمی خود، به دو دلیل حائز اهمیت است؛ نخست ممکن است این اولین تجربه بارداری ایشان باشد؛ دوم اینکه توجه به سلامت جسمی در دوران بارداری و پسازآن، تأثیر مستقیمی بر سلامت جنین و نوزاد خواهد داشت؛ بنابراین، ازآنجاکه برخی زنان در این دوران، در طی ویزیتهای حضوری با پزشک خود، اطلاعات کافی به دست نمیآورند، ممکن است برای جبران این شکاف اطلاعاتی، به سوی فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی فراگیر از قبیل اینترنت و شبکههای اجتماعی در فضای مجازی متمایل شوند (عباسی و همکاران، 2019)؛ زیرا همانگونه که نتایج برخی تحقیقات نشان میدهد شبکههای اجتماعی پتانسیل بهبود سلامت زنان را بهویژه در کشورهای جهان سوم از طریق آموزش و ارتقای سلامت دارند (بهکالی و همکاران، 2019).
بر اساس این:
فرضیه فرعی سوم تحقیق عبارت است از: استفاده از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت، بر آگاهی زنان در زمینه مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن تأثیر دارد.
ه- شبکههای اجتماعی و بیماریها و سرطانهای زنان
اگرچه بیماریها و سرطانهای شایع در بین زنان زیاد است اما در بیشتر موارد چنانچه به فرد آگاهیبخشی لازم داده شود و این بیماریها در مراحل اولیه تشخیص و درمان شوند؛ ایشان میتواند از این بیماریها پیشگیری کنند و یا مدیریت بهتری روی بیماری خود داشته باشند. در این راستا، اسناد سیاستگذاری سلامت در سالهای اخیر نشان میدهد قابلیت دسترسی فراوان به اطلاعات سلامتی از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی در فضای مجازی سبب ظهور بیماران بسیار آگاهی میشود که برای ارزیابی خطرات و منافع شیوههای درمانی متفاوت تواناترند (نستاسی و همکاران 2018؛ فردوسی و دهقانی، 2019).
بر اساس این:
فرضیه فرعی چهارم تحقیق عبارت است از: استفاده از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت، بر آگاهی زنان در زمینه بیماریها و سرطانهای زنان تأثیر دارد.
روش
این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت، توصیفی تبیینی بوده که بهصورت پیمایشی و از طریق نظرسنجی آنلاین در شبکه اجتماعی اینستاگرام طی مدتزمان تقریبی شش ماه از فروردینماه 1401 تا شهریورماه 1401 خورشیدی انجام شده است. این پژوهش، با توجه به فیلتربودن اکثر شبکههای اجتماعی در ایران همچنین به دلیل اینکه بر اساس آمار، تعداد کاربران ایرانی اینستاگرام حدود ۲۴ میلیون نفر تخمین زده شده که این میزان به معنای استفاده ۳۰ درصدی جمعیت ایران از اینستاگرام است که بیش از نیمی از آنها را زنان تشکیل میدهند (رحمانی تهرانی، 2021)، بر کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام متمرکز بوده است. روند اجرای پژوهش بدینصورت بوده است که نخست 15 سایت، وبلاگ و پایگاههای اطلاعرسانی که بهطور تخصصی در حوزه سلامت زنان در شبکه اجتماعی اینستاگرام فعال بودند، بررسی شدند سپس از بین این صفحات، چند صفحه تخصصی که درمجموع تعداد کاربران آنها بیش از 22800 نفر میشد و علاوه بر این، بیشتر پستها و مطالب منتشرشده در آنها حوزه سلامت جسمی زنان و مقولههای بلوغ دختران، سوءتغذیه و چاقی در زنان، مسائل مرتبط با بارداری و بیماریها و سرطانهای زنان را پوشش میداد و صحتوسقم مطالب به اشتراک گذاشته شده این صفحات هم با بررسی چندی از متخصصین حوزه سلامت زنان مورد تأیید قرار گرفته بود، انتخاب شدند.
در مرحله بعد، از طریق برقراری ارتباط با ادمین این صفحات، هدف پژوهش شرح داده شد و موافقت آنها برای شرکت در پژوهش کسب شد. جامعه آماری پژوهش همه کاربران زن ایرانی 20 تا 60 ساله (از هر جای جهان) که عضو صفحات اینستاگرامی منتخب بودند، در نظر گرفته شد که با توجه به پیشنهاد جدول کرجسی- مورگان برای جامعه آماری بسیار بزرگ، حجم نمونه تحقیق 384 نفر انتخاب شد و به روش نمونهگیری در دسترس در پژوهش شرکت داده شدند.
گردآوری دادهها در این پژوهش از طریق یک پرسشنامه محققساخته 21 گویهای انجام شده است. این پرسشنامه که با پُرسلاین بهصورت الکترونیکی در آمده بود تا رسیدن به حجم نمونه موردنظر در استوری این صفحات منتخب قرار گرفت. تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش در قالب روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی توسط نرمافزار تحلیل آماری SPSS ویراست 21 انجام شد.
شرح پرسشنامه پژوهش بهصورت زیر است:
بخش اول: اطلاعات جمعیتشناختی پژوهش، شامل سن، میزان تحصیلات، شغل، وضعیت تأهل، تعداد فرزندان و محل سکونت بوده است.
بخش دوم: سنجش تأثیر شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت از طریق 9 گویه (9-1) و سه بعد میزان استفاده، نوع استفاده و میزان اعتماد در طیف پنجدرجهای لیکرت با گزینههای خیلی کم تا خیلی زیاد که با اعداد یک تا پنج بهصورت مستقیم نمرهگذاری شده است؛ انجام شده است. در جدول 1 گویههای این بخش از پرسشنامه ارائه شده است.
جدول 1. گویههای مربوط به ابعاد شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت
ردیف |
بعد |
گویه |
1 |
میزان استفاده |
من بخشی از اوقات فراغت روزانه خود را در صفحات سلامت شبکههای اجتماعی میگذرانم. |
2 |
من عضو فعال صفحات تخصصی سلامت زنان در شبکههای اجتماعی هستم. |
3 |
من به طور مستمر از صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی استفاده میکنم. |
4 |
نوع استفاده |
من از شبکههای اجتماعی سلامت برای جستجوی نظرات پزشکان و متخصصان در زمینه مسائل مرتبط با سلامت زنان استفاده میکنم. |
5 |
من از شبکههای اجتماعی سلامت برای به اشتراکگذاری تجربیات سلامتی خود استفاده میکنم. |
6 |
من از شبکههای اجتماعی سلامت جهت افزایش آگاهی و بهرهگیری خود از مطالب علمی منتشر شده در زمینه سلامت زنان استفاده میکنم. |
7 |
میزان اعتماد |
من به اطلاعات منتشر شده در صفحات تخصصی سلامت زنان در شبکههای اجتماعی اعتماد و اطمینان دارم. |
8 |
من در زمینه به اشتراکگذاری و بحث درباره اطلاعات سلامت شخصی خود در شبکههای اجتماعی سلامت نگرانیای در مورد حفظ حریم خصوصی و محرمانه ماندن اطلاعات خویش ندارم. |
9 |
من به افراد و دانش و تجربیات آنها از مختصصان و داوران حوزه سلامت زنان گرفته تا کاربران شبکههای اجتماعی سلامت اطمینان دارم. |
بخش سوم: سنجش آگاهی زنان از سلامت جسمی خود از طریق 12 گویه (21-10) و چهار بعد سلامت جسمانی دوره بلوغ، سوءتغذیه و چاقی، مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن و بیماریها و سرطانهای زنان در طیف پنجدرجهای لیکرت با گزینههای خیلی کم تا خیلی زیاد که با اعداد یک تا پنج بهصورت مستقیم نمرهگذاری شده است؛ انجام شده است. در جدول 2 گویههای این بخش از پرسشنامه ارائه شده است.
جدول 2. گویههای مربوط به ابعاد سلامت جسمانی زنان
ردیف |
بعد |
گویه |
10 |
سلامت جسمانی دوره بلوغ |
من فکر میکنم مطالب و اطلاعات منتشر شده در زمینه سلامت جسمانی بلوغ دختران (مانند افزایش و رشد طبیعی قد، رشد طبیعی استخوانها، سینه و ...) در صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی به افزایش آگاهی دختران و خانواده آنها در این زمینه کمک میکند. |
11 |
من فکر میکنم به اشتراکگذاری تجربه مشکلات جسمانیای که میتواند برای دختران در دوره بلوغ پیش آید (مانند رشد غیرطبیعی اندامها، مشکلات قاعدگی و ...) در صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی میتواند در افزایش دانش و آگاهی دختران و خانوادههای آنها مؤثر باشد. |
12 |
من فکر میکنم امروزه به دلیل توسعه و استفاده همگانی از شبکههای اجتماعی، نوشتن مطالب و اطلاعات موثق از سوی پرشکان و داوران در زمینه سلامت بلوغ دختران در صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی جهت بالا بردن آگاهی زنان جامعه ضرورت دارد. |
13 |
سوء تغذیه و چاقی |
من فکر میکنم مطالب و اطلاعات منتشر شده در زمینه مسائل تغذیهای زنان در صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی بر تصمیمات سلامت زنان در استفاده از تغذیه سالم مؤثر میباشد. |
14 |
من فکر میکنم به اشتراکگذاری مطالب و اطلاعات درخصوص مشکلات مربوط به سوء تغذیه و چاقی زنان در صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی میتواند به افزایش آگاهی و دانش زنان در این زمینه کمک کند. |
15 |
من فکر میکنم امروزه به دلیل توسعه و استفاده همگانی از شبکههای اجتماعی، نوشتن مطالب و اطلاعات موثق از سوی پرشکان و داوران در زمینه مسائل تغذیهای زنان و مشکلات ناشی از سوء تغذیه و چاقی در صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی جهت بالا بردن آگاهی زنان جامعه ضرورت دارد. |
16 |
مراقبتهای دوران بارداری و پس از آن |
من فکر میکنم به اشتراکگذاری مطالب و اطلاعات در زمینه مشکلات دوران بارداری و پس از آن (مانند کمخونی، ورم، فشار خون، خونریزی، و ...) در صفحات تخصصی مربوط به سلامت در شبکههای اجتماعی جهت آگاهیبخشی به زنان بااهمیت است. |
17 |
من فکر میکنم تجربیات و اطلاعات به اشتراک گذاشته شده مرتبط با مسائل بارداری در شبکههای اجتماعی سلامت زنان میتواند در افزایش آگاهی زنان مفید و سودمند باشد. |
18 |
من فکر میکنم امروزه به دلیل توسعه و استفاده همگانی از شبکههای اجتماعی، نوشتن مطالب و اطلاعات موثق از سوی پرشکان و داوران در زمینه مسائل مرتبط با مراقبتهای دوران بارداری و پس از آن در صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی جهت بالا بردن آگاهی زنان جامعه ضرورت دارد. |
19 |
بیماریها و سرطانهای زنان |
من فکر میکنم مطالب و اطلاعات منتشر شده در زمینه بیماریها و سرطانهای مربوط به زنان (مانند علایم و نشانهها، چگونگی روند پیشرفت بیماری، رژیم غذایی مربوط به بیماری و ...) در صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی جهت آگاهیبخشی به زنان بااهمیت است. |
20 |
من فکر میکنم تجربیات و اطلاعات به اشتراک گذاشته شده مرتبط با سرطانها و بیماریهای خاص زنان در شبکههای اجتماعی سلامت میتواند بر نحوه مدیریت بیماری یا مصرف برخی داروها و یا رویکرد رژیم غذایی توسط زنان سودمند باشد. |
21 |
من فکر میکنم امروزه به دلیل توسعه و استفاده همگانی از شبکههای اجتماعی، نوشتن مطالب و اطلاعات موثق از سوی پرشکان و داوران در زمینه مسائل مرتبط با بیماریها و سرطانهای زنان در صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی جهت بالا بردن آگاهی زنان جامعه ضرورت دارد. |
روایی پرسشنامه تحقیق به روش روایی محتوایی که اساس آن مبتنی بر تأیید صاحبنظران فن است، توسط چندی از اساتید گروه جامعهشناسی دانشگاه الزهراء تهران بررسی و تأیید شده است. بررسی پایایی پرسشنامه هم به روش آلفای کرونباخ انجام شد و برای این منظور، پرسشنامه تحقیق در بین 30 نفر از نمونه آماری اجرا شد و نتایج به دست آمد. جدول 3 نتایج بررسی پایایی پرسشنامه تحقیق را نشان میدهد و همانگونه که مشاهده میشود مقدار آلفای کرونباخ برای متغیرهای پژوهش و ابعاد آنها بیشتر از 70/ 0 به دست آمده است که نشان میدهد پرسشنامه تحقیق از پایایی لازم برخوردار است.
جدول 3. نتایج بررسی پایایی پرسشنامه تحقیق به روش آلفای کرونباخ
متغیر / بعد |
مقدار آلفای کرونباخ |
تعداد گویهها |
تعداد آزمودنیها |
میزان استفاده |
860/ 0 |
3 |
30 |
نوع استفاده |
914/ 0 |
3 |
30 |
میزان اعتماد |
711/ 0 |
3 |
30 |
شبکههای اجتماعی سلامت |
745/ 0 |
9 |
30 |
سلامت بلوغ |
943/ 0 |
3 |
30 |
سوء تغذیه و چاقی |
888/ 0 |
3 |
30 |
مراقبتهای دوران بارداری و پس از آن |
904/ 0 |
3 |
30 |
بیماریها و سرطانهای زنان |
866/ 0 |
3 |
30 |
سلامت جسمانی زنان |
977/ 0 |
15 |
30 |
یافته
ها
در این پژوهش 384 نفر از کاربران زن ایرانی 20 تا 60 ساله ساکن شهرهای مختلف ایران و دیگر کشورهای جهان که عضو صفحات منتخب اینستاگرامی حوزه سلامت زنان بودند، در پیمایش شرکت کردند که از این تعداد، 4/ 98% از آنها ساکن شهرهای مختلف ایران و 6/ 1% هم ساکن خارج از کشور بودند. همچنین، 8/ 12% در رده سنی 20 تا 30 سال، 1/ 33% در رده سنی 31 تا 40 سال، 4/ 34% در رده سنی 41 تا 50 سال و 8/ 19% هم در رده سنی 51 تا 60 سال قرار داشتند. میزان تحصیلات 8/ 25% از این افراد زیردیپلم و دیپلم، 3/ 2% فوقدیپلم، 4/ 40% لیسانس، 3/ 27% فوقلیسانس و 2/ 4% هم دکتری بوده است. از این تعداد، 6/ 78% شاغل و 4/ 21% خانهدار بودند. علاوهبراین، 6/ 78% از شرکتکنندگان در پژوهش متأهل، مطلقه و بیوه بودند که از این تعداد، 3/ 11% بدون فرزند و 7/ 88% دارای فرزند بودند و 4/ 21% هم مجرد بودند.
بر اساس نتایج توصیفی تحقیق، از 384 نفر زنان شرکتکننده در پیمایش، میزان استفاده 4/ 60 درصد آنها از صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی (صرف اوقات فراغت روزانه در این صفحات، استفاده مستمر از این صفحات و عضو فعال بودن در این صفحات) زیاد و خیلی زیاد، 2/ 30 درصد متوسط و تنها 4/ 9 درصد کم و خیلی کم بوده است که این آمار حاکی از میزان استفاده قابلتوجه زنان شرکتکننده در پیمایش از صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی است.
همچنین نوع استفاده 6/ 57 درصد زنان شرکتکننده در پیمایش از صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی (جستجوی نظرات پزشکان و متخصصان در زمینه مسائل مرتبط با سلامت زنان، اشتراکگذاری تجربیات سلامتی و استفاده از مطالب و اطلاعات صفحات تخصصی سلامت زنان برای افزایش دانش و آگاهی) زیاد و خیلی زیاد، 2/ 30 درصد متوسط و تنها 2/ 12 کم و خیلی کم بوده است که این آمار قابلتوجه است. علاوهبراین میزان اعتماد 9/ 52 درصد زنان شرکتکننده در پیمایش به صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی (میزان اعتماد به اطلاعات منتشرشده در صفحات تخصصی سلامت زنان و عدم نگرانی در مورد حفظ حریم خصوصی و محرمانه ماندن اطلاعات افراد در این صفحات) زیاد و خیلی زیاد، 1/ 35 درصد متوسط و تنها 0/ 12 کم و خیلی کم بوده است که این آمار حاکی از اعتماد بالا بیش از نیمی از این زنان به صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی است.
در جدول 4 نمره آمارههای توصیفی متغیر شبکههای اجتماعی سلامت و ابعاد آن شامل میزان استفاده، نوع استفاده و میزان اعتماد گزارش شده است.
جدول 4. نمره آمارههای توصیفی متغیر شبکههای اجتماعی سلامت و ابعاد آن
شاخصها |
متغیر و ابعادآماره |
شبکههای اجتماعی سلامت |
میزان استفاده |
نوع استفاده |
میزان اعتماد |
مرکزی |
میانگین |
56/ 3 |
60/ 3 |
56/ 3 |
52/ 3 |
اشتباه استاندارد میانگین |
034/ 0 |
041/ 0 |
043/ 0 |
042/ 0 |
میانه |
56/ 3 |
67/ 3 |
67/ 3 |
67/ 3 |
پراکندگی |
انحراف معیار |
672/ 0 |
804/ 0 |
839/ 0 |
830/ 0 |
واریانس |
451/ 0 |
646/ 0 |
704/ 0 |
688/ 0 |
کمینه |
00/ 1 |
00/ 1 |
00/ 1 |
00/ 1 |
بیشینه |
00/ 5 |
00/ 5 |
00/ 5 |
00/ 5 |
دامنه تغییرات |
00/ 4 |
00/ 4 |
00/ 4 |
00/ 4 |
شکل توزیع |
کجی |
579/ 0- |
758/ 0- |
595/ 0- |
331/ 0- |
کشیدگی |
908/ 0 |
616/ 0 |
140/ 0 |
181/ 0- |
تعداد |
384 |
384 |
384 |
384 |
با توجه به جدول 4، نمره میانگین متغیر شبکههای اجتماعی سلامت (میانگین ابعاد میزان استفاده، نوع استفاده، میزان اعتماد به صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی) در نمونه موردبررسی برابر 56/ 3 با مقدار اشتباه استاندارد 034/ 0 به دست آمده که با توجه به این مقدار اشتباه استاندارد در سطح خطای 05/ 0، نمره میانگین متغیر شبکههای اجتماعی سلامت برای کل جامعه تحقیق (یعنی همه کاربران عضو چهار صفحه منتخب اینستاگرامی حوزه سلامت زنان که در این پژوهش شرکت کردهاند) بازه (63/ 49,3/ 3) را به دست میدهد که نشان میدهد این متغیر، از میانگین مطلوبی در کل جامعه تحقیق برخوردار است. همچنین با توجه به نمرات میانگین ابعاد متغیر شبکههای اجتماعی سلامت، به ترتیب میزان استفاده از صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی، نوع استفاده از صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی و میزان اعتماد به صفحات تخصصی سلامت در شبکههای اجتماعی دارای اولویت اول تا سوم هستند.
همچنین بر اساس نتایج توصیفی تحقیق، از 384 نفر زنان شرکتکننده در پیمایش، 1/ 58 درصد آنها معتقدند مطالب و اطلاعات منتشرشده در صفحات تخصصی سلامت زنان در شبکههای اجتماعی درباره سلامت جسمانی بلوغ دختران و ارائه اطلاعات موثق از سوی پزشکان و داوران در این زمینه و به اشتراکگذاری تجربه مشکلات جسمانیای که میتواند برای دختران در دوره بلوغ پیش آید، موجب آگاهی زیاد و خیلی زیاد زنان جامعه، 5/ 31 درصد معتقدند موجب آگاهی متوسط و 4/ 10 درصد هم معتقدند موجب آگاهی کم و خیلی کم زنان جامعه در این زمینه میشود.
همچنین 7/ 55 درصد زنان شرکتکننده در پیمایش معتقدند مطالب و اطلاعات منتشرشده در صفحات تخصصی سلامت زنان در شبکههای اجتماعی درباره مسائل تغذیهای زنان و ارائه اطلاعات موثق از سوی پزشکان و داوران در این زمینه و به اشتراکگذاری مشکلات مربوط به سوءتغذیه و چاقی زنان موجب آگاهی زیاد و خیلی زیاد زنان جامعه، 1/ 32 درصد معتقدند موجب آگاهی متوسط زنان جامعه و 2/ 12 درصد هم معتقدند موجب آگاهی کم و خیلی کم زنان جامعه در این زمینه میشود.
علاوهبراین 3/ 64 درصد زنان شرکتکننده در پیمایش معتقدند مطالب و اطلاعات منتشرشده در صفحات تخصصی سلامت زنان در شبکههای اجتماعی درباره مشکلات دوران بارداری و پسازآن و ارائه اطلاعات موثق از سوی پزشکان و داوران در این زمینه و به اشتراکگذاری تجربیات زنان موجب آگاهی زیاد و خیلی زیاد زنان جامعه، 4/ 27 درصد معتقدند موجب آگاهی متوسط زنان جامعه و 3/ 8 درصد هم معتقدند موجب آگاهی کم و خیلی کم زنان جامعه در زمینه مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن میشود.
همچنین 2/ 55 درصد زنان شرکتکننده در پیمایش معتقدند مطالب و اطلاعات منتشرشده در صفحات تخصصی سلامت زنان در شبکههای اجتماعی درباره بیماریها و سرطانهای مربوط به زنان و ارائه اطلاعات موثق از سوی پزشکان و داوران در این زمینه و به اشتراکگذاری تجربیات زنان درگیر با سرطانها و بیماریهای خاص زنان موجب آگاهی زیاد و خیلی زیاد زنان جامعه، 7/ 30 درصد معتقدند موجب آگاهی متوسط زنان جامعه و 1/ 14 درصد هم معتقدند موجب آگاهی کم و خیلی کم زنان جامعه در این زمینهها میشود. درمجموع این آمار حاکی از این است که بیش از نیمی از زنان شرکتکننده در پیمایش، شبکههای اجتماعی سلامت را در زمینه آگاهیبخشی به زنان در زمینه سلامت جسمی بلوغ دختران، مشکلات مربوط به سوءتغذیه و چاقی، مسائل مربوط به مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن و مسائل مربوط به بیماریها و سرطانهای زنان بسیار مفید میدانند.
در جدول 5 نمره آمارههای توصیفی متغیر سلامت جسمانی زنان و ابعاد آن شامل سلامت بلوغ، سوءتغذیه و چاقی، مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن و بیماریها و سرطانهای زنان گزارش شده است.
جدول 5. نمره آمارههای توصیفی متغیر سلامت جسمانی زنان و ابعاد آن
شاخصها |
متغیر و ابعاد
آماره |
سلامت جسمانی زنان |
سلامت بلوغ |
سوء تغذیه و چاقی |
مراقبتهای دوران بارداری و پس از آن |
بیماریها و سرطانهای زنان |
مرکزی |
میانگین |
60/ 3 |
60/ 3 |
52/ 3 |
69/ 3 |
50/ 3 |
اشتباه استاندارد میانگین |
030/ 0 |
041/ 0 |
042/ 0 |
041/ 0 |
045/ 0 |
میانه |
67/ 3 |
67/ 3 |
67/ 3 |
67/ 3 |
67/ 3 |
پراکندگی |
انحراف معیار |
597/ 0 |
809/ 0 |
829/ 0 |
807/ 0 |
878/ 0 |
واریانس |
356/ 0 |
654/ 0 |
687/ 0 |
651/ 0 |
771/ 0 |
کمینه |
00/ 1 |
00/ 1 |
00/ 1 |
00/ 1 |
00/ 1 |
بیشینه |
00/ 5 |
00/ 5 |
00/ 5 |
00/ 5 |
00/ 5 |
دامنه تغییرات |
00/ 4 |
00/ 4 |
00/ 4 |
00/ 4 |
00/ 4 |
شکل توزیع |
کجی |
566/ 0- |
515/ 0- |
430/ 0- |
799/ 0- |
433/ 0- |
کشیدگی |
476/ 0 |
003/ 0 |
087/ 0- |
763/ 0 |
182/ 0- |
تعداد |
384 |
384 |
384 |
384 |
384 |
با توجه به جدول 5، نمره میانگین متغیر سلامت جسمانی زنان (میانگین ابعاد سلامت بلوغ، سوءتغذیه و چاقی، مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن، بیماریها و سرطانهای زنان) در نمونه موردبررسی برابر 60/ 3 با مقدار اشتباه استاندارد 030/ 0 به دست آمده که با توجه به این مقدار اشتباه استاندارد در سطح خطای 05/ 0، نمره میانگین متغیر آگاهی زنان از سلامت جسمانی از طریق شبکههای اجتماعی سلامت برای کل جامعه تحقیق (یعنی همه کاربران عضو چهار صفحه منتخب اینستاگرامی حوزه سلامت زنان که در این پژوهش شرکت کردهاند) بازه (66/ 01,3/ 3) را به دست میدهد که نشان میدهد این متغیر، از میانگین مطلوبی در کل جامعه تحقیق برخوردار است.
همچنین با توجه به نمرات میانگین ابعاد متغیر آگاهی از سلامت جسمانی زنان، به ترتیب آگاهی درباره مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن، آگاهی از سلامت جسمانی دوره بلوغ، آگاهی درباره سوءتغذیه و چاقی و آگاهی درباره بیماریها و سرطانهای زنان از طریق شبکههای اجتماعی سلامت دارای اولویت اول تا چهارم هستند.
قبل از آزمون فرضیات تحقیق ضرورت دارد نرمالیتی متغیرهای پژوهشی بررسی شود. اهمیت بررسی نرمالیتی متغیرهای پژوهشی در این است که مشخص میکند بررسی فرضیات تحقیق از طریق آزمونهای پارامتری یا آزمونهای ناپارامتری انجام شود. در حالت کلی چنانچه مقدار کجی و کشیدگی برای متغیرهای پژوهشی در فاصله (2،2-) باشند، میتوان به لحاظ توصیفی ادعا کرد متغیرها از توزیع نرمال برخوردار هستند که این موضوع با توجه به مقادیر کجی و کشیدگی مندرج در جداول 2 و 3 برقرار است؛ اما برای اثبات این ادعا از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف تکنمونهای که از معروفترین آزمونهای نکویی برازش برای توزیع نرمال است، استفاده شد؛ در جدول 6 نتایج آزمون کولموگروف- اسمیرنوف تکنمونهای برای متغیرهای پژوهشی و ابعاد آنها آورده شده است.
جدول 6. نتایج آزمون کولموگروف-اسمیرنوف تکنمونهای در بررسی نرمالیتی متغیرهای پژوهشی
متغیر و ابعاد |
آماره z
کولموگروف - اسمیرنوف |
معنیداری (p- مقدار) |
نعداد |
شبکههای اجتماعی سلامت |
305/ 1 |
061/ 0 |
384 |
میزان استفاده |
292/ 1 |
064/ 0 |
384 |
نوع استفاده |
251/ 1 |
073/ 0 |
384 |
میزان اعتماد |
269/ 1 |
069/ 0 |
384 |
سلامت جسمانی زنان |
310/ 1 |
060/ 0 |
384 |
سلامت بلوغ |
274/ 1 |
068/ 0 |
384 |
سوء تغذیه و چاقی |
256/ 1 |
072/ 0 |
384 |
مراقبتهای دوران بارداری و پس از آن |
296/ 1 |
063/ 0 |
384 |
بیماریها و سرطانهای زنان |
319/ 1 |
058/ 0 |
384 |
با توجه به نتایج جدول 6، همانگونه که مشاهده میشود معنیداریهای به دست آمده برای تمامی متغیرهای پژوهشی و ابعاد آنها بیشتر از 05/ 0 (سطح معنیداری تحقیق) هستند، درنتیجه با 95 درصد اطمینان و خطای کمتر از 5 درصد، فرض نرمالبودن برای تمامی متغیرهای پژوهشی و ابعاد آنها مورد تأیید است و بنابراین برای بررسی فرضیات تأثیر استفاده از شبکههای اجتماعی سلامت بر آگاهی زنان از سلامت جسمی خود و ابعاد آن شامل سلامت جسمانی دوره بلوغ، مسائل مربوط به سوءتغذیه و چاقی، مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن و بیماریها و سرطانهای زنان از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون در بررسی فرضیات پژوهش در جدول 7 آورده شده است.
جدول 7. نتایج آزمون همبستگی پیرسون در بررسی تأثیر استفاده از شبکههای اجتماعی سلامت بر آگاهی زنان از سلامت جسمی خود و ابعاد آن (متغیر مستقل: شبکههای اجتماعی سلامت)
فرضیات تحقیق |
متغیرهای وابسته |
ضریب همبستگی پیرسون (r) |
تعداد |
معنیداری دوسویه
(p- مقدار) |
نتایج فرضیات |
فرضیه اصلی |
سلامت جسمانی زنان |
686/ 0 |
384 |
001/ 0 |
تأیید |
فرضیه فرعی 1 |
سلامت بلوغ |
571/ 0 |
384 |
001/ 0 |
تأیید |
فرضیه فرعی 2 |
سوء تغذیه و چاقی |
565/ 0 |
384 |
001/ 0 |
تأیید |
فرضیه فرعی 3 |
مراقبتهای دوران بارداری و پس از آن |
534/ 0 |
384 |
001/ 0 |
تأیید |
فرضیه فرعی 4 |
بیماریها و سرطانهای زنان |
584/ 0 |
384 |
001/ 0 |
تأیید |
بر طبق جدول 7، ازآنجاییکه مقدار خطای به دست آمده از آزمون همبستگی پیرسون برای تمامی فرضیات پژوهش کوچکتر از 05/ 0 است، با اطمینان بالای 95 درصد معنیداری تأثیر استفاده از شبکههای اجتماعی سلامت بر آگاهی زنان از سلامت جسمی خود و ابعاد آن شامل سلامت جسمانی دوره بلوغ، مسائل مربوط به سوءتغذیه و چاقی، مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن و بیماریها و سرطانهای زنان تأیید میشود.
بحث
این تحقیق با هدف بررسی تأثیر استفاده از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت بر آگاهی زنان از سلامت جسمی خود از چهار منظر سلامت بلوغ، مسئله سوءتغذیه و چاقی در زنان، مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن، بیماریها و سرطانهای خاص زنان انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد استفاده از شبکههای اجتماعی سلامت بر آگاهی زنان از سلامت جسمی خود و ابعاد آن شامل سلامت بلوغ، سوءتغذیه و چاقی، مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن و بیماریها و سرطانهای زنان تأثیر مثبت و معنیداری دارد.
امروزه دختران بهطور گسترده از شبکههای اجتماعی مختلف استفاده میکنند، این شبکهها میتوانند ابزاری مناسب برای آنها برای کسب اطلاعات مربوط به سلامت جسمی بلوغ باشند. در حقیقت بلوغ دختران دورهای است که آغازگر تغییرات متعدد است. در این دوره دختران با تغییر و تحولات مختلفی در جسم خود روبهرو میشوند؛ رشد سینهها، شروع چرخه تخمکگذاری و قاعدگی ماهانه، کسب قدرت باروری، جهش رشد کلی بدن و افزایش وزن، تجمع چربی زیر پوست بهخصوص در اطراف سینه و باسن، تغییر شکل بدن به شکل بدن زنان بالغ و ... ازجمله تغییرات جسمی در این دوره هستند. ازاینرو، دختران در این دوره، مستعد تجربه مشکلات جسمانی زیادی هستند که از آن جمله میتوان به بیماریهای جنسی، قاعدگی دردناک، نامنظم بودن چرخههای پریود که اگر مسئلهای ژنتیکی در آنها نباشد میتواند علل زیربنایی داشته باشد، اشاره کرد.
بر اساس این، همانگونه که نتایج این پژوهش هم نشان داد این شبکهها میتوانند با ایجاد محتوی مؤثر و موثق در زمینه تغییرات جسمانی بلوغ در دختران و آگاهیبخشی از مشکلات جسمانی بلوغ و نظرات داوران و پزشکان در این زمینه، این امکان را برای دختران و والدینشان فراهم آورند تا آنها اطلاعات و دانش کافی را در مورد تغییرات جسمی دوران بلوغ دختران و اطلاعات مربوط به بهداشت و سلامت بلوغ به دست آورند و این مسئله با توجه به فرهنگ و تابوهایی که در جوامعی چون ایران که پرداختن به این مسائل در رسانههای دیگر بهطور گسترده آسان نیست، بااهمیت است. در این زمینه متأسفانه پژوهشی در ایران یافت نشد که میزان همسویی یافتههای حاضر با آنها مورد مقایسه قرار گیرد.
در بحث پیرامون نقش مثبتی که استفاده از شبکههای اجتماعی سلامت بر آگاهی زنان در زمینه مسائل مربوط به سوءتغذیه و چاقی دارد باید بیان کرد که بخش بهداشت و درمان از نظر امکانات عملی نمیتواند بهتنهایی در زمینه افزایش آگاهی و تغییر رفتار تغذیهای در زنان نقش راهبری داشته باشد و بدین لحاظ، ضروری است که فرهنگسازی، آگاهیرسانی و هدایت رفتار تغذیه در زنان از طریق ابزارهای کارآمد رسانهای چون شبکههای اجتماعی در جامعه نهادینه شود؛ بهویژه اینکه امروزه، تعداد پایگاههای اطلاعرسانی در زمینه مسائل مربوط به تغذیه و سلامت زنان که مورد تأیید نظام سلامت و بهداشت کشور هم هست، روی این شبکهها افزایش چشمگیری داشته است.
بنابراین، همانگونه که نتایج این پژوهش هم نشان داد، استفاده مؤثر از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت توسط زنان، این امکان را برای آنها فراهم میآورد که در زمینه مسائل تغذیه و سلامت، دانش خود را افزایش بدهند و با انجام اقدام پیشگیرانه در زمینه سوءتغذیه و چاقی، کنترل شخصی بر سلامت جسمی خود داشته باشند. باوجوداین، باید اذعان داشت رویکرد منفی به شبکههای اجتماعی در زمینه مسائل مربوط به تغذیه و چاقی زنان رویکرد دیگری است که در مقابل نگرش مثبت به این شبکهها وجود دارد.
برای نمونه پژوهش سرنکو و همکاران (2021) استفاده از شبکههای اجتماعی را بر پیامدهای مرتبط با سلامت عمومی بررسی کردند و نشان دادند بین استفاده از شبکههای اجتماعی و سلامت عمومی افراد ارتباط منفی و معنیداری وجود دارد و علاوهبراین، تأثیر منفی استفاده از شبکههای اجتماعی بر پیامدهای مرتبط با سلامت عمومی، در زنان بیشتر از مردان و از طریق کاهش تغذیه سالم بوده است که این نتایج با یافتههای پژوهش حاضر ناهمسویی دارد.
همانگونه که نتایج این پژوهش نشان داد استفاده از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت میتواند بر آگاهی زنان در زمینه مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن تأثیر مثبت داشته باشد. در حقیقت چنانچه اطلاعات صحیح، مناسب و قابلاعتماد در شبکههای اجتماعی پیرامون مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن به اشتراک گذاشته شود، این شبکهها میتوانند بستر مناسبی برای بهبود سطح آگاهی، دانش و سواد سلامت زنان باردار و تبادل اطلاعات و تجربیات میان آنها را فراهم آورند.
این یافتهها با نتایج تحقیقات سگوجا و همکاران (2021) و عباسی و همکاران (2019) که بهنوعی نقش مثبت شبکههای اجتماعی را بر آگاهی و حمایت زنان در زمینه مسائل مربوط به بارداری و پسازآن مورد تأیید قرار داده بودند، همسویی دارد.
نتایج این پژوهش همچنین نشان داد استفاده از شبکههای اجتماعی در حوزه سلامت بر آگاهی زنان در زمینه بیماریها و سرطانهای زنان تأثیر مثبت دارد. در این رابطه، امروزه دسترسی گسترده زنان به اطلاعات منتشرشده درباره بیماریها و سرطانهای خاص زنان در شبکههای اجتماعی باعث ظهور زنان آگاهی شده است که برای ارزیابی خطرات و منافع شیوههای درمانی متفاوت تواناترند. علاوهبراین، افزایش آگاهی زنان در مورد سلامت جسمانی خود از طریق شبکههای اجتماعی حوزه سلامت، پیامدهایی چون افزایش توانایی بالقوه هنگام بیماری برای اخذ تصمیمهای آگاهانه، کاهش خطرهای تهدیدکننده سلامت، افزایش پیشگیری از بیماریها، افزایش کیفیت زندگی و افزایش کیفیت مراقبت از خود را منجر میشود.
این یافتهها با نتایج تحقیق فردوسی و دهقانی (2019) که بهنوعی نقش مثبت شبکههای اجتماعی را در آگاهیبخشی و حمایت از زنان در زمینه بیماریها و سرطانهای خاص زنانه مورد تأیید قرار داده بود، همسویی دارد. همچنین نتایج برخی تحقیقات چون بیانکوویلی و همکاران (2021) ضمن تأیید مؤثربودن شبکههای اجتماعی در آگاهیبخشی و حمایت از زنان مبتلا به سرطان معتقد بودند بایستی روی موثقبودن اخبار و اطلاعات منتشرشده در این زمینه بیشتر توجه شود چراکه آنها در تحقیق خود دریافتند که تنها 2/ 17% اخبار و مطالب به اشتراک گذاشته شده در شبکههای اجتماعی در زمینه سرطان معتبر و تأیید شده بودند.
درمجموع با توجه به نتایج حاصل از پژوهش پیشنهادهای زیر توصیه میشود:
الف- محتوای به اشتراک گذاشته در شبکههای اجتماعی سلامت در زمینههای بلوغ، سوءتغذیه و چاقی، مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن و بیماریها و سرطانهای زنان برگرفته از اطلاعات موثق پزشکی و داوری باشد تا آگاهیبخشی صحیحی در این زمینهها به زنان صورت گیرد.
ب- درصدی از محتوا و پستهای شبکههای اجتماعی سلامت به بیان تجربیات زنانی که درگیر مشکلات سلامت بلوغ، سوءتغذیه و چاقی، بارداری و بیماری یا سرطان بودند اختصاص داده شود چراکه مطرحشدن چنین تجربیاتی در شبکههای اجتماعی، میتواند ضمن آگاهیبخشی به زنان دیگر، آنها را در مدیریت بهتر بیماری یا اتخاذ تصمیمات سلامت کمک کند.
ج- شبکههای اجتماعی سلامت میتوانند با برگزاری کمپینها یا لایوهای زنده درباره مسائل و مشکلات جسمی بلوغ، سوءتغذیه و چاقی، مراقبتهای دوران بارداری و پسازآن و همچنین بیماریها و سرطانهای زنان و دعوت از متخصصان این حوزهها، نقش مؤثرتری در زمینه آگاهیبخشی به زنان از طریق تعامل چندسویهای که ایجاد میشود، داشته باشند.
د- با توجه به اینکه در شبکههای اجتماعی، تعداد صفحات مربوط به سلامت زنان بسیار زیاد است که در بیشتر موارد تحت نظارت سازمان بهداشت و درمان یا دانشکدههای علوم پزشکی فعالیت نمیکنند، پیشنهاد میشود سازمان بهداشت و درمان یا دانشکدههای علوم پزشکی در شبکههای اجتماعی صفحات تخصصی با تمرکز بر مسئله زنان دایر کنند تا از این طریق، زنان دسترسی بهتری به اطلاعات موثق در زمینه مسائل مربوط به سلامت جسمی خود داشته باشند.
ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان در تولید این پژوهش مشارکت داشتند.
منابع مالی
مطالعه حاضر هیچ حامی مالی نداشته است.
اخلاق پژوهش
در این مقاله همه حقوق مرتبط با اخلاق پژوهش رعایت شده است.
منابع
Abdoli N, Farnia V, Radmehr F, Alikhani M, Moradinazar M, Khodamoradi M, et al. (2022). the effect of self-compassion training on craving and self-efficacy in female patients with methamphetamine dependence: A one-year follow-up. Journal of Substance Use, 26(5):491-496. (in Persian)
Aghili S, Kashiri S. (2021). The effectiveness of treatment based on acceptance and commitment on uncertainty intolerance, disturbance tolerance and sexual performance in betrayed women. Shafai Khatam's research article,10(3): 57-67. (in Persian)
Amosoltani S, Ameri F, Mehri nezhad S, Vahedi B. (2021). Comparison of the effectiveness of therapy based on acceptance and commitment and psychomanaging on attachment and psychological well-being of women involved in marital conflict. psychological studies, 18(1): 55-68. (in Persian)
Ardashiri, M., Bakhtiarpour, S., Homaei, R., & Eftekhar Saadati, Z. (2022). Comparing the effectiveness of acceptance and commitment therapy with compassion therapy on negative spontaneous thoughts and feelings of loneliness in divorced women. community health research paper, 16(1), 42-52. (in Persian)
Ariaei azar A, Sadeghi M, Motabi F. (2021). Examining the differentiation of couples from the main family and its role in predicting communication patterns and marital satisfaction in different ethnicities of Iran, family research,17(67): 353-368. (in Persian)
Azandariani M, Khoe nezhad, GH, Akbari amarghan H. (2022). comparing the effectiveness of emotion-based therapy and acceptance and commitment-based therapy on emotional self-regulation, psychological well-being and resilience of couples. A scientific-research quarterly of Islamic lifestyle with a focus on health, 6(1): 153-160. (in Persian)
Barry, R. A., Barden, E. P., Dubac, C. (2019). Pulling away: Links among disengaged couple communication, relationship distress, and depressive symptoms. Journal of Family Psychology, 33(3), 280.
Basiri fard M, Mosavi nezhad S. (2022). The effectiveness of treatment based on acceptance and commitment on distress tolerance and psychological cohesion of infertile women. Journal of health research in society, 8(1): 81-92. (in Persian)
Choopani M, Sohrabi fard M, Mohamadi M, Esmaeili N, Samadi fard A. (2021). Unfaithful men's perception of the causes and inhibiting factors of extramarital relationships: a qualitative study. Consulting Research Quarterly, 18(65): 1-10. (in Persian)
Dadgar, Zahra, Fallah, Vahid and Taheri, Fatemeh. (2021). The effect of metacognitive learning and self-directed learning on the level of e-learning: the mediating role of life orientation, Journal of Education Strategies in Medical Sciences, 15(4): 367-357. (in Persian)
Dehghani M, Aslani K, Amanelahi A, Rajabi G. (2020). The Effectiveness of Attachment Injury Resolution Model (AIRM) on Increasing Trust among the Injured Women with Marital Infidelity: A Case Study Approach. The American Journal of Family Therapy, 48(3):283-97. (in Persian)
Dehghani M, Aslani KH. (2021). Comparing the effectiveness of couple therapy based on the attachment injury treatment model with integrative couple therapy on forgiveness in women affected by marital infidelity. Applied Psychology Quarterly, 14(2): 147-171. (in Persian)
Eimani zadeh A, Golmohamadian M, Moradi O, Godarzi M. (2021). The effectiveness of emotion-oriented couple therapy on forgiveness and communication beliefs of couples involved in marital breakup. Journal of Psychological Sciences, 20(100): 653-665. (in Persian)
Eindor, T., Perrypaldi, A., Hirschberger, G., Birnbaum, G. E., & Deutsch, D. (2015). Coping with mate poaching: Gender differences in detection of infidelity-related threats. Evolution & Human Behavior, 36(1): 17_24
Esfandiari bayat D, Asadpour E, Mohsenzadeh F, Kasaei A. (2021). Comparing the effectiveness of group counseling with rational-emotional-behavioral approach (REBT) and acceptance and commitment therapy (ACT) on the level of forgiveness of women affected by marital infidelity. Journal of Psychological Sciences, 20(97): 151-139. (in Persian)
Famil mottaghi B, Godarzi M, Kakabraei K. (2021). Developing a causal model of marital forgiveness based on emotional intelligence and spiritual intelligence with the mediating role of differentiation. Journal of Behavioral Science Research,19(3): 539-529. (in Persian)
Fatehi zadeh M, Chopani M, Esanjarani F, Alberto maria D. (2021). Comparing the effectiveness of counseling based on commitment-enhancing educational package and emotion-oriented couple therapy on marital boredom and forgiveness of women suffering from virtual infidelity. Journal of Behavioral Science Research,16(61): 203-228. (in Persian)
Ganji M, Ghaderi H. (2022). De-intimidation and intimidation in the book "In the service and betrayal of intellectuals" by Jalal Al-Ahmed. Biannual scientific journal of theoretical policy research, 31(1): 193-214. (in Persian)
Ghafrollahi E, Etemadi O, Yusefi Z, Abedi M, Torkan H. (2021). Comparing the effectiveness of counseling based on commitment-enhancing educational package and emotion-oriented couple therapy on marital boredom and forgiveness of women suffering from virtual infidelity. Journal of Behavioral Science Research,19(2): 342-357. (in Persian)
Hasan nezhad L, Heydari A, Makvandi B, Talebzadeh shoshtari M. (2022). The effectiveness of solution-oriented therapy on family functioning and marital burnout in women affected by spouse's infidelity referring to counseling centers in Ahvaz city: a guide study. social health, 9(2): 23-36. (in Persian)
Heydari F, Latifi Z, Moradi A. (2019). The effect of self-healing training on anxiety, self-esteem and forgiveness in betrayed women. community health, 3(5): 23-45. (in Persian)
imani rad a, Golmohmmadian M, Moradi o, Godarzi m. (2021). The effectiveness of emotion-oriented couple therapy on forgiveness and communication beliefs of couples involved in marital infidelity. The Journal of Psychological Science, 20(100):653-65. (in Persian)
Karim zadeh J. (2022). Effectiveness of treatment based on acceptance and commitment on the anxiety of patients with asthma. The quarterly journal of new ideas in psychology,13(71): 1-10. (in Persian)
Karimi azar F, Saken azari R, Abdoltajeddini P, Azmoodeh M. (2022). The effectiveness of treatment based on acceptance and commitment on the symptoms of social anxiety in shy adolescent girls. Journal of Psychiatric Nursing,10(1): 46-54. (in Persian)
Kassymova GK, Vafazov FR, Pertiwi FD, Akhmetova AI, Begimbetova GA. (2021). Upgrading Quality of Learning with E-Learning System. InChallenges of science, 1:26-34.
Khaleghi kiadehi N, Mafakheri A, Yamini M. (2022). The effectiveness of treatment based on acceptance and commitment on anxious thoughts and fear of negative evaluation of depressed women. The scientific-research quarterly of psychological methods and models,16(56): 1-10. (in Persian)
Khodaei A, Zare H, Alipour A, Shokri O. (2016). Psychometric properties of the revised version of the life orientation test. Journal of Applied Psychology, 3(39): 386-408
Kurbakova SN, Volkova ZN, Kurbakov AV. (2021). Developing Students’ Cognitive Abilities in ELearning Environment. In2021 12th International Conference on E-Education, E-Business, EManagement, and E-Learning, 10:124-130.
Lee J. (2020). The Effect of Married Women’s Self- Awareness on the Acceptance of Extra- Marital Relationship: Focused on the Mediated Effect of Individuals’ Criticism of TV drama regarding Infidelity. Journal of the Korea Academia-Industrial Cooperation Society, 21(2): 115- 23.
Luminița Sandu M, Salceanu C. (2020). Psychosocial factors that influence marital couple duration. J Technium Social Sciences, 2(3): 151-160.
Marandi M, Vahedi H, Ghavi panjeh B. (2021). The effectiveness of imagotherapy group training on marital quality, marital boredom and resilience in women with substance-dependent husbands. Scientific Quarterly Journal of Addiction Research,15(61): 221-240. (in Persian)
Mohammadi Farshi A, Shahnazari M, Bahrami Hydaji M, Peyvandi P, Mohammadi Shirmahaleh F. (2022). Evaluation of the effectiveness of cognitive therapy based on acceptance and commitment with a focus on self-compassion on deterministic thinking and positive thinking in couples. Advances in Cognitive Sciences. 24(1):98-114. (in Persian)
Mohammadi sultan abadi A, Motaghi dastani SH, Kordi ardakani E. (2022). The effectiveness of education based on acceptance and commitment with an attitude to Islamic sources on impulsive decision-making and cognitive flexibility of women drug users. Scientific Quarterly Journal of Addiction Research,16(63): 309-334. (in Persian)
Najafi khoram abadi H, Jayrvand H, Marashian F. (2022). The effectiveness of teaching self-determination theory and therapy based on acceptance and commitment on anxiety and cyberbullying in students with internet gaming disorder. Shafi Khatam,10(2): 10-21. (in Persian)
Nikpour F, Khalatbari J, Rezaei O, Jamhoro F. (2021). Comparing the effectiveness of schema therapy and therapy based on acceptance and commitment on forgiveness of divorced women. Journal of Psychological Sciences,20(100): 114-91. (in Persian)
Peterson D, Eifert G, Feingold T, & Davidson S. (2019). Using acceptance and commitment therapy to treat distressed couples: A case study with two couples. Cognitive and Behavior Practice, 16(2): 430- 42. (in Persian)
Quinlan, E., Deane, F. P., & Crowe, T. (2020). Types and severity of interpersonal problems in Australian mental health carers. Counselling Psychology Quarterly, 2(5): 1-18
Rahmani shams H, Nejat H, Tozandejani H, Zendedel A, Bagherzadeh golmakami Z. (2022). The effectiveness of imago-based therapy on metacognitive beliefs, forgiveness and psychological well-being of women applying for divorce. The scientific-research quarterly of psychological methods and models, 13(47): 15-28. (in Persian)
Retiyansa Y, Indarto D, Murti B. (2019). Path analysis on the associations between Infertility, stress, and depression among women in surakarta, central java. Matern Child Health J, 4(4):260-6.
Safura Amoosoltani, F; Mehrinejad, A & Ahadi, B. (2021). Comparison of the Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy and Psychodrama on Attachment and Psychological Wellbeing in Women Involved in Marital Conflicts. Psychological Studies, 6(1): 55-68. (in Persian)
Salari T, Nasrollahi T, Ghorban jahromi, R. (2022). Effectiveness of mindfulness-based stress reduction program on marital burnout and sexual satisfaction in married people referring to psychological centers in Tehran. Journal of Nursing Research, 17(3):16-32. (in Persian)
Saputra, F., Sugiharto, D. Y. P., & Sutoyo, A. (2020). The Effectiveness of Reality Approach-based Psychoeducational Group with Symbolic Modelling Technique to Improve the Forgiveness of SMA Kesatrian 1 Students. Jurnal Bimbingan Konseling, 9 (2), 111-115.
Selterman, D., Garcia, J. R., & Tsapelas, I. (2019). Motivations for extra dyadic infidelity revisited. The Journal of Sex Research, 56(3): 273_286.
Shokri M, Rahmani M, Abolghasemi SH. (2021). The effect of emotion-oriented couple therapy on forgiveness, emotional self-regulation, and marital distress of divorce-seeking couples referred to family social emergencies. A scientific-research quarterly of Islamic lifestyle with a focus on health,6(1): 145-155. (in Persian)
Soleyman poyr M, Pirkhalrghi A, Zahrakar K. (2022). Comparing the effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) and Compassion Focused Therapy (CFT) on internalized shame in vitiligo patients. Scientific Journal of Ilam University of Medical Sciences,30(2): 96-82. (in Persian)
Swain, J., Hancock, K., Dixon, A., & Bowman, J. (2020). Acceptance and Commitment Therapy for children: A systematic review of intervention studies. Journal of Contextual Behavioral Science, 4(2): 73-85
Taheri sadeh F, Shibani noghabi A, Naghash A. (2021). The effectiveness of acceptance and commitment therapy on anxiety and self-control. The quarterly journal of new ideas in psychology, 12(16): 1-18. (in Persian)
Thompson K, D’iuso D, Schwartzman KS, Dobson & Drapeau M. (2020). Changes in depressed patients’ selfstatements. JPR, 30(2): 170-182.
Tyndall, I., Waldeck, D., Pancani, L., Whelan, R., Roche, B., & Dawson, D. L. (2019). The Acceptance and Action Questionnaire-II (AAQ-II) as a measure of experiential avoidance: Concerns over discriminant validity. Journal of Contextual Behavioral Science, 12(1): 278-284.
Vahedi M. (2020). The Effect of E-Learning Readiness on Self-Regulated Learning Strategies and Students’ Behavioral Tendency to Web-based Learning: The Mediating Role of Motivational Beliefs. Educ Strategy Med Sci, 13 (2):133-142. (in Persian)
Viskovich, S., & Pakenham, K. I. (2020). Randomized controlled trial of a web‐based Acceptance and Commitment Therapy (ACT) program to promote mental health in university students. Journal of Clinical Psychology, 76 (6): 929-951.
Wersebe, H., Lieb, R., Meyer, A. H., Hoyer, J., Wittchen, H. U., & Gloster, A. T. (2017). Changes of valued behaviors and functioning during an acceptance and commitment therapy intervention. Journal of Contextual Behavioral Science, 6(1), 63–70.
Zhou N, Buehler C. (2019). Marital hostility and early adolescents’ adjustment: The role of cooperative marital conflict. The Journal of Early Adolescence,39(1): 5-27