دوره 23، شماره 91 - ( 11-1402 )                   جلد 23 شماره 91 صفحات 102-61 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Moftakhari A. (2024). Non-linear effects of social welfare on multidimensional poverty in developing countries. refahj. 23(91), : 2 doi:10.32598/refahj.23.91.2011.2
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4160-fa.html
مفتخری علی. اثرات غیرخطی رفاه اجتماعی بر فقر چندبعدی در کشورهای درحال‌توسعه رفاه اجتماعی 1402; 23 (91) :102-61 10.32598/refahj.23.91.2011.2

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4160-fa.html


متن کامل [PDF 710 kb]   (674 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1179 مشاهده)
متن کامل:   (656 مشاهده)
مقدمه
رفاه اجتماعی ازجمله مهم‌ترین و موردتوجه‌ترین موضوعات دنیای امروز است. توسعه‌یافتگی و حرکت به سمت توسعه یکی از مباحث اساسی جوامع مختلف دنیا است و جوامع توسعه‌نیافته به علت کمبود درآمد سرانه و عوامل بی‌شمار دیگر گرفتار به‌اصطلاح دور باطل فقر هستند. بر همین اساس این جوامع متحمل هزینه‌های سنگین انسانی و مادی فراوانی ازجمله از دست دادن نیروی متخصص و نخبه خود می‌شوند. از سوی دیگر باید اضافه کرد که توسعه‌یافتگی و یا حتی توسعه‌نیافتگی در هیچ جامعه‌ای دارای سطح یکسانی نبوده است و این سطح را رفاه اجتماعی تعیین می‌کند (مفتخری و همکاران، 2021).
رفاه اجتماعی به‌مثابه توسعه استانداردهای زندگی انسانها از مهم‌ترین مقوله‌های اقتصادی - اجتماعی است که در متون اقتصادی تبیین و بررسی شده و تأمین رفاه افراد جامعه از سوی جوامع مختلف از دیرباز میان متفکران و صاحبنظران موردبحث بوده است. گرچه رفاه مفهومی است که در تمامی حوزه‌های علوم اجتماعی مورداستفاده قرار می‌گیرد اما با توجه به وسعت دامنه این مفهوم افراد درک واحدی از آن نداشته و در خصوص اینکه منظور از رفاه چیست، سردرگمیهایی وجود دارد.
واژه رفاه اجتماعی، زاده تحولات و مناسبات اقتصادی و اجتماعی قرون اخیر است و تا به امروز به هدف بنیادین برنامه‌های توسعه در جوامع مختلف بدل شده است؛ هدفی که بدون آن توسعه در ابعاد گوناگون خود (انسانی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی) با شکست مواجه خواهد شد.
از طرفی طبق تحقیقات 10 ساله انجام‌شده توسط مؤسسه جهانی تحقیقات اقتصاد توسعه دانشگاه ملل متحد (unitar)، بیشتر کشورهایی که در کاهش فقر و افزایش دسترسی به کالاهای عمومی موفق بوده‌اند، این پیشرفت را بر اساس رشد اقتصادی قوی استوار کرده‌اند. به گفته فیتزپتریک (2001)، رفاه هدف توسعه نیست بلکه خود توسعه محسوب می‌شود یعنی دولت و جامعه‌ای را می‌توانیم توسعه‌یافته بدانیم که سطح حداقل یا متناسب زندگی را از ابعاد مختلف اقتصادی، آموزشی، بهداشتی و درمانی برای یکایک آحاد و ساکنانش فراهم آورده باشد (شاه‌آبادی و همکاران، 2021). زمانی که جوامع درحال‌توسعه نمی‌تواند از سطح مناسب رشد اقتصادی برخوردار باشند، یکی از راههای برون‌رفت از این حالت، افزایش و بهبود سطح رفاه اجتماعی است (هو2 و همکاران، 2022).
کاهش فقر به‌عنوان نخستین هدف از مجموعه اهداف توسعه هزاره3 (MDG) بزرگ‌ترین چالش جهانی است (فطرس و قدسی، 2014). دولتها می‌توانند بر اندازه و سطح فقر در ابعاد مختلف تأثیر بگذارند. این موضوع به‌قدری دارای اهمیت است که افراد جوامع هدف چشم‌انداز تحرک اقتصادی خود و پیامدهای سیاسی آینده را امروز در نظر می‌گیرند (اورتگا4، 2009). اجماع گسترده‌ای وجود دارد که فقر و محرومیت، چندبعدی است و تنها نگاه‌کردن به فقر از جنبه درآمد کافی نیست. درواقع در بررسی فقر باید به ویژگیهای دیگر هم نگاه کرد. همانطور که سن5 گفته است، «نقش درآمد و ثروت» باید در یک تصویر گسترده‌تر و کامل‌تر از موفقیت و محرومیت ادغام شود (اتکینسون6، 2003).
رفاه اجتماعی تأثیر غیرقابل انکاری بر فقر چندبعدی خانوارها دارد. بررسی اثرات رفاه اجتماعی بر فقر چندبعدی به‌عنوان پدیده‌ای اجتماعی در فرایند توسعه و رشد کشورها نقشی تعیین‌کننده دارد و جنبه‌ها و حوزه‌های مختلفی در کشورهای درحال‌توسعه همواره متأثر از این مقوله بوده است. از طرفی فقر چندبعدی، سبب کاهش سرمایه اجتماعی و ایجاد معضلات اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی در جوامع مختلف می‌شود.
اگرچه فقر، همه گروهها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، اما به‌طور حادتری بر افرادی که دسترسی به منابع محدودتری دارند، تأثیر بیشتری می‌گذارد و این به هیچ منطقه جغرافیایی، سطح درآمد یا گروه سنی محدود نمی‌شود. البته که این فقر در جوامع درحال‌توسعه بیشتر به چشم می‌آید (شیائو و همکاران، 2022).
وجود یا بروز فقر چندبعدی، سبب عقب ماندن در فرآیند توسعه، تضعیف پایه‌های دانش، هدررفت مخارج آموزش، نابودی سرمایه اجتماعی و انسانی و درنهایت تضعیف پایه‌های اقتصادی و اجتماعی می‌شود. ازاین‌رو بررسی نتایج اثرات رفاه اجتماعی بر فقر چندبعدی در این کشورها می‌تواند راهکار مناسبی در رفع و یا اصلاح معضلات ناشی از این پدیده مهم ارائه کرده و با ایجاد سازوکار مناسب و برنامه منسجم از هدررفت سرمایه انسانی و نیروی متخصص و ماهر در این جوامع جلوگیری کند.
بنابراین در بخش اول مقدمه‌ای در مورد هدف اصلی این پژوهش که بررسی اثرات رفاه اجتماعی بر فرار مغزها در کشورهای درحال‌توسعه است، بیان می‌شود. بخش دوم، مبانی نظری و تشریح رفاه اجتماعی و در بخش سوم پیشینه تحقیق ارائه می‌شود. سپس در بخش چهارم به معرفی الگو، تشریح متغیرها و داده‌ها، پرداخته شده و در بخش پنجم تخمین الگو و تجزیه‌وتحلیل آماری ضرایب ارائه و در بخش پایانی نتیجه‌گیری و پیشنهادها بیان خواهد شد.
مبانی نظری
تابع رفاه اجتماعی و شاخصهای اندازه‌گیری آن
تابع رفاه اجتماعی  روشی است که به‌وسیله آن می‌توان ترجیحات تمام افراد را در قالب یک ترجیح اجتماعی جمع یا به عبارت بهتر ترکیب کرد. تابع رفاه اجتماعی رابطه بین سطح رفاه اجتماعی و شیوه اختصاص منابع در یک جامعه را نشان می‌دهد. هدف نظریه رفاه اجتماعی، فراهم‌کردن منطق هنجاری لازم برای تصمیم‌گیریهای اجتماعی در زمانی است که افراد عضو جامعه عقاید متفاوتی درباره منافع در گزینه‌های موجود دارند.
هرگونه تصمیم اجتماعی یا فردی را می‌توان تعامل ترجیحات یا علائق تصمیم‌گیرنده‌ای در نظر گرفت که در عمل طیفی از تصمیمات بدیل در دسترس او قرار دارد که مجموعه فرصت خوانده می‌شود. این مجموعه به خاطر تغییرات در دارایی یا فناوری اجتماع از دوره‌ای به دوره‌ای دیگر تغییر می‌کند (آرو، 2012).
گفتمان مسلط رفاه اجتماعی تا دهه‌های اخیر و تا قبل از چرخش فرهنگی در نظریه اجتماعی در دهه 1970، گفتمان مادی بوده و تنها آن دسته مقولات مادی، کمی، عینی، سنجش‌پذیر و اقتصادی به‌مثابه عوامل مولد یا مانع رفاه اجتماعی جامعه یا گروههای اجتماعی خاص محسوب می‌شده است. تحول اساسی در گفتمان رفاه اجتماعی ابتدا از دهه 1970 به بعد آغاز شد که نظریه‌های توسعه اقتصادمحور با چالشهای اجتماعی و فرهنگی مواجه شد و به‌خصوص رویکردهای نظریه نوسازی نتوانست به توسعه در کشورهای جهان سوم یاری رساند و نظریه‌های وابستگی که شارح اصلی آن آندره گوندر فرانک بود و نظریه نظام جهانی که شارح اصلی آن والرشتاین بود و نظریه‌های انتقادی فمنیستی و نظریه‌های نئومارکسیستی مکتب فرانکفورت و مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام، به‌شدت اعتبار نظریه نوسازی و رویکردهای اقتصادمحور را به چالش کشید (مفتخری و همکاران، 2021).
در طول سالهای دهه 1980، این مفهوم به این شکل تغییر پیدا کرد که رفاه اجتماعی، به مجموعه اقدامات و خدمات گوناگون اجتماعی برای ارضاء نیازهای افراد و گروهها در جامعه و غلبه بر مسائل اجتماعی اطلاق می‌شد. در دهه 1990، رفاه اجتماعی، مجموعه شرایطی تلقی می‌شود که در آن خشنودی انسان در زندگی مطرح است (ماکرو، 1998). در سالهای اخیر با در نظر گرفتن ابعاد متنوع زندگی انسان، تعریف رفاه اجتماعی عبارت از مجموعه سازمان‌یافته‌ای از قوانین، مقررات، برنامه‌ها و سیاستهایی است که در قالب مؤسسات رفاهی و نهادهای اجتماعی به‌منظور پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی و تأمین سعادت انسان ارائه می‌شود تا زمینه رشد و تعالی او را فراهم کند (مفتخری و همکاران، 2021).
از جمله مفاهیم محوری در تعریف رفاه اجتماعی، حل یا کنترل مسائل اجتماعی است. هرچند اتفاق‌نظر کاملی در مفهوم و محتوای آنچه مسئله اجتماعی خوانده می‌شود، وجود ندارد؛ اما در مورد مسائلی مانند بیکاری، خشونت، استعمال مواد مخدر، فقر، خودکشی و سرقت، توافق عام وجود دارد. تأمین نیازها؛ این مفهوم نیز از چند دهه پیش، تحول قابل‌توجهی یافته و علاوه بر شمول آن بر ابعادی مانند نیازهای زیستی، مسکن، آموزش، بهداشت، نیازهای دیگری نیز که برای زندگی منطقی و مناسب در جامعه ضروری است را شامل می‌شود. تأمین فرصتهای اجتماعی برابر؛ این مفهوم، به معنی برابری فرصتها در مقابل شغل، آموزش و ارتقاء اجتماعی، صرف‌نظر از موقعیتهای فردی است. در صورت نابرابری فرصتها، گرایش به روش غیرقانونی و غیرمنطقی برای دستیابی به نیازها بروز خواهد کرد. این مشکل، درنهایت به گستردگی حوزه اول، یعنی مسائل اجتماعی، می‌انجامد.
از دید بسیاری از اقتصاددانان، بررسی تابع رفاه اجتماعی مبتنی بر مطلوبیت افراد جامعه به سطح درآمد هر فرد بستگی دارد. از طرف دیگر، بروز نابرابری در توزیع درآمدها می‌تواند عاملی برای کاهش مطلوبیت قلمداد شود (عباسیان و همکاران، 2017).
همچنین رفاه اجتماعی ابعاد مختلفی را دربر می‌گیرد. ازجمله بعد زیستی، شامل سلامت جسمی (در مقابل معلولیت و بیماری) و سلامت روانی (ترکیب جمعیت، هرم سنی، امید به زندگی، تغذیه و ...)؛ بعد حقوقی، شامل قوانین حمایت از گروههای آسیب‌دیده و آسیب‌پذیر، قوانین مربوط به کودکان، نوجوانان و زنان، قوانین کیفری جزائی در مورد بزهکاری، جوانان و آسیبهای اجتماعی. بعد اجتماعی، شامل مسائلی چون امنیت، مهارت اجتماعی، فراغت، اشتغال، خانواده، آسیب اجتماعی، جمعیت، گروههای در معرض خطر؛ ازجمله زنان و کودکان و مشارکت اجتماعی. بعد اقتصادی، شامل بررسی فقر، امنیت، توسعه اقتصادی، اشتغال، مسکن، سیستم پرداخت یارانه‌ای، اقتصاد خیریه‌ای و غیرانتفاعی، عدالت اجتماعی، حمایت اقتصادی از اقشار آسیب‌پذیر و غیره.
از طرفی نگرشهای مختلفی در مورد رفاه اجتماعی به چشم می‌خورد. به‌طورکلی می‌توان سه نوع نگرش، نسبت به رفاه اجتماعی را از یکدیگر تمییز داد: الف- نگرش حداقلی؛ که از آن به‌عنوان پسماندی نیز تعبیر می‌شود و بر اساس آن، دخالت دولت در کمک به نیازمندان نهی شده و تنها زمانی که جامعه، خانواده و بازار از این مهم بازمانند، دخالت می‌کند. ب- نظام مشارکتی؛ مبتنی بر اشتغال و مشارکت افراد در تأمین منابع مالی و سیاستهای رفاهی است. ج- نظام جامع رفاه؛ که مبتنی بر رفاه نهادی است و در آن دولتهای سوسیال‌دموکرات، عهده‌دار ارتقای سطح کیفی و کمی افراد جامعه می‌شوند و رفاه باید مانند خدمات عمومی برای آحاد کشور تأمین شود. رفاه نه فقط برای فقرا، بلکه برای همگان است. امروزه دو دیدگاه متفاوت نسبت به دخالت و مسئولیت دولت وجود دارد.
این دو دیدگاه را به‌صورت رفاه اجتماعی پس‌اندازی و نهادی خلاصه کرده‌اند. رفاه اجتماعی پس‌اندازی که از آن با نام نظام قانون فقر نیز یاد می‌شود، معطوف به از بین بردن محرومیت از راه تعدیل از ثروتمندان به افراد بسیار فقیر است. نقطه مقابل این دیدگاه، رفاه اجتماعی نهادی است که شامل همه افراد جامعه در استفاده از امکانات رفاهی است. بنیان نظری این نگرش تا حدی از نظام بیمه متقابل، ارزش اتحاد و انسجام اجتماعی نشأت می‌گیرد (باری، 2001).
از طرفی، شاخصها در مباحث رفاه اجتماعی شامل شاخصهای منفرد و شاخصهای ترکیبی هستند. شاخصهای منفرد رفاه اجتماعی، شاخصهایی هستند که تنها توان سنجش و ارزیابی بعد خاصی از رفاه اجتماعی را دارند. به طور مثال، درآمد ملی سرانه یک شاخص منفرد است که در آن تنها به بعد مصرف در رفاه جامعه توجه می‌شود. در مقابل، شاخصهای ترکیبی که تجمیعی از شاخصهای منفرد هستند رفاه اجتماعی را از ابعاد مختلف اندازه‌گیری می‌کنند. شاخصهای ترکیبی مقایسه عملکرد کشورها و یا عملکرد سالهای مختلف یک کشور خاص را به صورتی ساده و قابل‌فهم فراهم می‌کنند. به همین دلیل در سالهای اخیر استفاده از شاخصهای ترکیبی در حال افزایش است (شاه‌آبادی و ارغند، 2018)؛ همانند شاخصهایی از قبیل (سن، 1977)، شاخص توسعه انسانی (برنامه توسعه سازمان ملل، 2012 - 1990)، شاخص رفاه اقتصادی (اسبرگ2، 1999)، شاخص رفاه اقتصادی پایدار (دیلی3، 1995)، شاخص جامعه پایدار (فاسولو4، 2011) و شاخص رفاه لگاتوم5 (2012) ازجمله شاخصهای ترکیبی رفاه هستند که امروزه کاربرد بیشتری در پژوهشها دارند. با توجه به ارتباط رفاه با بعضی از متغیرهای اقتصادی ازجمله چگونگی توزیع درآمد و یا مطلوبیتهای کسب‌شده به‌وسیله افراد، تغییرات رفاهی افراد وابستگی خاصی به سطوح درآمدی و میزان کسب مطلوبیت آنها دارد و درنتیجه برخی شاخصهای ارائه‌شده در مورد رفاه اجتماعی، از شاخصهای نابرابری توزیع درآمد و برخی نیز از مطلوبیت کسب‌شده به‌وسیله افراد تبعیت می‌کنند؛ اما تابع رفاه اجتماعی سن که توسط آمارتیاسن، مطرح شد، تنها تابع رفاه اجتماعی است که می‌تواند بیان کمی از رفاه اجتماعی داشته باشد.
در تابع رفاه اجتماعی سن، رفاه اجتماعی تابعی از درآمد سرانه و ضریب جینی است. درمجموع باید گفت تأمین رفاه اجتماعی یکی از اصلی‌ترین ابزارهای توسعه است ازاین‌رو افزایش آن هدف اصلی سیاستهای توسعه برای بسیاری از کشورهاست و مؤسسه‌های بین‌المللی نیز توسعه‌یافتگی کشورها را بر اساس همین معیارها ارزیابی می‌کنند (شاه‌آبادی و ارغند، 2018 و محققی‌کمال و همکاران، 2013).
بررسی تابع رفاه اجتماعی مبتنی بر مطلوبیت افراد جامعه به سطح درآمد هر فرد بستگی دارد. از طرف دیگر بروز نابرابری در توزیع درآمدها می‌تواند عاملی برای کاهش مطلوبیت قلمداد شود لذا یک تابع رفاه اجتماعی تلخیص یافته را می‌توان به‌صورت زیر تعریف کرد:
W = W (X, I)                            (1)                                                                                                                        
که X و I تابعی از سطح درآمدهای جامعه (X1,X2,…,Xn) بوده و X به درآمد و I به نابرابری توزیع درآمد آن بستگی دارد. بدیهی است افزایش (کاهش) در درآمدها باعث افزایش (کاهش) رفاه و افزایش (کاهش) در نابرابری توزیع آن باعث کاهش (افزایش) رفاه می‌شود. این دیدگاه که افزایش درآمد یک فرد با فرض عدم‌تغییر در سایر شرایط منتهی به افزایش سطح رفاه خواهد شد. پس می‌توان نوشت، ∂W/ (∂Xi)>0 حاصل از اصل پارتو است. آمارتیاسن، در سال ۱۹۷۴ تابع زیر را به‌عنوان تابع رفاه اجتماعی پیشنهاد کرد: 
W = μ (1−G)                             (2)                                                                                                                           
که μ میانگین و G ضریب جینی توزیع درآمد هستند. با دیفرانسیل‌گیری از رابطه مذکور می‌توان به این تقریب رسید:
ΔW ≈ (1-G Δμ - μ ΔG)                        (3)                                                                                                            
با استفاده از این رابطه به مطالعه تغییرات رفاه برحسب تغییرات G و μ در طی دوره موردبررسی پرداخته می‌شود؛ به‌طوری‌که عبارت اول تأثیر تغییرات μ بر رفاه را سنجیده و عبارت دوم تغییر در نابرابری توزیع درآمد را بیان می‌کند. بدیهی است زمانی که شاهد افزایش در نابرابری توزیع درآمد هستیم از تأثیر افزایشی μ (در صورت وجود داشتن) کاسته می‌شود. بنا به تعریف ضریب جینی، این شاخص معادل دو برابر فضای بین منحنی لورنز و خط است و بنابراین (1-G) معادل دو برابر فضای زیر منحنی لورنز است لذا با عنایت به تعریف منحنی لورنز تعمیم‌یافته شاخص سن معادل دو برابر فضای زیر منحنی لورنز تعمیم یافته است به‌عبارت‌دیگر:
W = μ (1− G) = 2 ∫10 GL(P)dP                     (4)                                                                                                   
تعریف فقر با استفاده از شاخصهای جهانی
شاخصهایی که با کمک آنها می‌توان فقر را اندازه‌گیری کرد عبارت‌اند از: (فطرس و قدسی، 2014).
- حداقل نیازهای اساسی
- مجموعه شاخصهای OECD: که از پانزده شاخص تشکیل شده است، برخی از این شاخصها عبارتند از:
امید به زندگی، نرخ مرگ‌ومیر (نوزاد، بچه‌ها، بزرگ‌سالان)، درصد کودکانی که دچار کم‌وزنی هستند، متوسط سالهای دبستان، تولید ناخالص داخلی سرانه، درآمد سرانه خانوار، نرخ بیکاری، دسترسی به آب سالم و غیره.
- شاخص توسعه انسانی: این شاخص را نیز برنامه توسعه سازمان ملل معرفی کرد. این شاخص، محرومیت زندگی را از سه بعد طول عمر، دانش و سطح زندگی نشان می‌دهد. محرومیت از بعد طول عمر برحسب درصد افرادی که انتظار می‌رود قبل از چهار سالگی بمیرند و محرومیت در دانش برحسب درصد افراد بالغ بی‌سواد و محرومیت در سطح زندگی از ترکیب سه متغیر درصد افرادی که به آب سالم دسترسی ندارند، درصد افرادی که به خدمات بهداشتی دسترسی ندارند و درصد کودکان پنج‌ساله‌ای که دچار کم‌وزنی هستند به دست می‌آید.
- شاخص نسبت افراد فقیر: این شاخص به‌صورت نسبت تعداد افراد فقیر به تعداد کل افراد جامعه تعریف شده است.
H=  q/ n     0 که در آن q تعداد افراد فقیر و n تعداد کل افراد جامعه است. اندازه این شاخص بین صفر (حالتی که هیچ فقیری در جامعه وجود ندارد) و یک (حالتی که درآمد کلیه افراد جامعه کمتر از درآمد متناظر با خط فقر باشد) تغییر می‌کند. کاربرد این شاخص به دلیل برخی مشکلات آن با محدودیت مواجه است. ازجمله اینکه نسبت به انتقال درآمد بین فقیرها و حتی بین فقیرها و غیرفقیرها و همچنین نسبت به کاهش درآمد فقرا حساس نیست.
- شاخص نسبت شکاف درآمدی: شاخص نسبت شکاف درآمدی، مقدار متوسط فاصله درآمد افراد فقیر تا خط فقر را به‌صورت نسبتی از خط فقر بیان می‌کند. شاخص مذکور برای بیان شدت یا عمق فقر به کار گرفته می‌شود.
I= 1/ q ∑qi=1 (z-yi)/ z=(z-yp)/ z=1-yp/ z                    (6)
که در آن I شاخص نسبت شکاف درآمدی، = 1/ q ∑qi=1 yi  yp متوسط درآمد افراد فقیر، z خط فقر و z-yi شکاف فقر است. چنانچه دو شاخص مذکور با همدیگر به کار برده شوند، می‌توانند تصویر نسبتاً بهتری از فقر ارائه دهند.
- شاخص فقر سن: سن شاخص فقر را به‌صورت زیر ارائه کرد:
P=A∑q i=1 Vi  gi                            (7)
که در آن V_i وزن شکاف فقر (g_i=z-y_i) i امین فرد فقیر و A جزء ثابت نرمال شده است و به n، q و z بستگی دارد. وی سپس دو اصل موضوعه را پیشنهاد کرد و درنهایت شکل دیگری از شاخص P را ارائه کرد: 
P = H [I + (1-I) G]                            (8)
که در آن H درصد فقیرها، I شکاف نسبی درآمد (شکاف فقر) و G ضریب جینی توزیع درآمد بین فقیرها است. برای محاسبه شاخص فقر سن ابتدا باید سه شاخص H، I و G محاسبه شود و محاسبه هر یک از سه شاخص مذکور مستلزم در اختیار داشتن خط فقر است.
- شاخص فوستر، گریر و توربک: شاخص فوستر، گریر و توربک (FGT)  نشان‌دهنده عمق و شکاف فقر است که در آن فقر تابعی از نسبت شکاف فقر است. این شاخص علاوه بر محاسن شاخص سن خاصیت تجزیه‌پذیری نیز دارد. شاخص فوستر، گریر و توربک که گاهی با pα نشان داده می‌شود از رابطه زیر به دست می‌آید: 
Pα=1/ N ∑H i=1 ((YP-Yi)/ YP )α                (9)
که در آن Yi درآمد i امین فرد فقیر، YP خط فقر و N تعداد کل افراد است.
- شاخص فقر چندبعدی به روش آلکایر و فوستر : شاخص فقر چندبعدی افراد فقیر را با استفاده از آستانه‌های محرومیت و فقر شناسایی می‌کند و شامل سه بعد سلامت، آموزش و استاندارد زندگی است و هر بعد شامل چند معیار است. 8 معیار از بین 10 معیار مطابق با اهداف توسعه هزاره هستند. نمودار (1)، ابعاد و معیارهای شاخص فقر چندبعدی را نشان می‌دهد.
نمودار (1): ابعاد و معیارهای فقر چندبعدی


منبع: الکایر و سانتوس، 2010


بعد سلامت شامل دو معیار تغذیه و مرگ‌ومیر کودکان، بعد آموزش شامل معیارهای سالهای مدرسه و حضور کودک در مدرسه و بعد استاندارد زندگی نیز شامل معیارهای سوخت برای پخت‌وپز، دفع بهداشتی فاضلاب، دسترسی به آب آشامیدنی سالم، برق، کف اتاق و تملک برخی داراییها است. 
همانطور که بیان شد، بعد سلامت دارای دو معیار تغذیه و مرگ‌ومیر کودکان است. در این بعد، زمانی فرد ازنظر تغذیه محروم است که عضوی از خانواده وی سوءتغذیه داشته باشد. به این منظور، برای کودکان از شاخص وزن در برابر سن و برای بزرگ‌سالان از شاخص توده بدن استفاده می‌شود. معیار دوم در بعد سلامت/ فوت کودک در خانوار است. درصورتی‌که حداقل یک کودک در خانواده فوت کرده باشد همه اعضای خانواده محروم در نظر گرفته می‌شوند. 
بعد آموزش دارای دو معیار سالهای مدرسه و حضور کودک در مدرسه است و اگر در هر خانوار حداقل یک نفر دارای پنج سال تحصیل باشد تمام اعضای خانوار غیرمحروم هستند. در معیار حضور کودک در مدرسه، کودکانی که در سنین مدرسه قرار دارند می‌بایست در کلاسهای اول تا هشتم در مدرسه حضور یابند؛ بنابراین، اگر کودکی به مدرسه نرفته باشد تمام اعضای خانواده محروم در نظر گرفته می‌شوند. بعد استاندارد زندگی نیز شامل شش معیار است. سه معیار آب آشامیدنی سالم، دفع بهداشتی فاضلاب و استفاده از سوخت مناسب برای پخت‌وپز از اهداف توسعه هزاره هستند. معیارهای دیگر این بعد شامل برق، کف‌پوش خانه و مالکیت برخی از کالاهای مصرفی مثل رادیو، تلویزیون، تلفن، دوچرخه، موتور، ماشین، کامیون و یخچال است.

فقر چندبعدی
بدون در نظر گرفتن ابعاد مختلف فقر نمی‌توان تحلیلی دقیقی از فقر و تأثیرات آن روی جوامع در نظر گرفت. حتی اگر سطح نابرابری در ابعاد فردی بدون تغییر باشد. فردی که ازنظر درآمد فقیر است اما از دبیرستان فارغ‌التحصیل شده است، در یک محله ازنظر اقتصادی متوسط زندگی می‌کند و دارای شغل و بیمه درمانی است، نسبت به فردی با همان سطح درآمدی، اما بدون مدرک، بدون بیمه درمانی و خانه‌ای در محله‌ای بسیار ضعیف ازلحاظ اجتماعی، در معرض آسیب کمتری قرار دارد. صورت‌بندی غنی‌تر و چندبعدی از مشکلات فقر و محرومیت، می‌تواند به سیاست‌گذاری بهتری در این خصوص در جوامع هدف کمک کند (ریوز و همکاران، 2016). 
به دلیل ماهیت چندبعدی فقر، ارائه تعریف جامع و دقیقی از فقر مشکل است؛ اما فقر چندبعدی نشان‌دهنده محرومیت افراد جامعه در قابلیتهای اولیه انسانی است و الگوی متفاوتی از فقر درآمدی ارائه می‌کند. تاونزند در دهه‌های 1960 و 1970، اعتقاد داشت که افراد، خانوارها و گروههای جمعیتی را زمانی می‌توان فقیر به حساب آورد که با فقدان منابع برای کسب انواع رژیمهای غذایی، مشارکت در فعالیتها و شرایط و امکانات معمول زندگی مواجه باشند. 
آمارتیا سن در سال 1981 اشاره کرده است که فقر را می‌بایست به‌صورت محرومیت از قابلیتهای اساسی در نظر گرفت و نه فقط پایین‌بودن درآمدها که ضابطه متعارف شناسایی فقر است. البته محرومیت، خود مفهومی نسبی است که ممکن است در مکانها و زمانهای مختلف، تعاریف متفاوتی داشته باشد. وی با انتقاد از سایه سنگین درآمدمحوری بر فقر و نابرابری، رویکرد «قابلیتی» را به جای نگاه درآمد محوری در تحلیلهای اقتصادی ارائه کرد. درنتیجه محرومیت از قابلیتها نیز یکی از ابعاد فقر و نبود استانداردهای لازم برای داشتن حداقلهای یک زندگی خوب است؛ بنابراین چنانچه قابلیت استفاده از منابع در یک فرد وجود نداشته باشد و نتواند از این منابع استفاده کرده و آنها را به یک کارکرد تبدیل کند، مطلوبیتی از در اختیار داشتن آن منابع به دست نخواهد آورد و یک فرد فقیر تلقی می‌شود و این ایده آغازی برای رویکرد چندبعدی به مسئله فقر است (فطرس و قدسی، 2014). در این رویکرد، فقر به‌مثابه محرومیت از قابلیتهای فردی و اجتماعی تعریف می‌شود که یکی از آنها درآمد است. می‌توان گفت که سن با ارائه نظریه قابلیتها حیطه بررسی شرایط رفاهی افراد را گسترش داد زیرا پیش از او بررسی پدیده فقر تنها با رویکرد محدود درآمدی که در اصل برآمده از نظریه مطلوبیت بود، صورت می‌پذیرفت. 
امروزه این رویکرد توسط سازمانهای بین‌المللی کاملاً پذیرفته شده است و مبنای به وجود آمدن شاخصهای چندبعدی فقر قرار داده شده است. بر پایه همین دیدگاه، از سال 1990 فراتر از شاخص فقر، حتی درجه توسعه‌یافتگی کشورها بر پایه شاخص توسعه انسانی مبتنی بر سه قابلیت انسانی زندگی سالم و طولانی (امید به زندگی)، دسترسی به دانش و آگاهی (آموزش) و استاندارد زندگی (درآمد) موردسنجش قرار می‌گیرد. 
آنچه چشم‌انداز قابلیتی در تحلیل فقر انجام می‌دهد این است که درک ما را از ماهیت و علل فقر و محرومیت گسترش می‌دهد. سیاست‌گذاریهایی که فقر درآمدی را هدف قرار می‌دهند، در تلاشند تا فرد محروم را در آستانه‌ای بالاتر از خط فقر محاسبه شده قرار دهد که تحت این سیاست‌گذاری وضعیت رفاهی فرد امکان دارد در اثر شوکها و نوسانات ناشی از مخاطرات گوناگون دستخوش تغییر شود و فرد در زیر خط فقر تعریف شده قرار بگیرد؛ اما سیاست‌گذاریهای معطوف به رویکرد قابلیتی، هدف‌گذاریهای بلندمدتی است که در اثر شوکها و تکانه‌های گوناگون محرومیت فرد را به او بازنمی‌گرداند. توانایی افراد و خانوارها برای خروج از وضعیت فقر به‌صورت پایدار از طریق ارتقاء آموزش و تحصیل فرد و خانوار، ارتقاء فرهنگ و شیوه‌های زندگی سالم و غیره ارتقاء داده می‌شود (سالم و همکاران، 2018). 
بوت و روانتری در اواخر قرن نوزدهم تلاش کردند که بین فقر مطلق و نسبی تمایز قائل شوند. فقر مطلق به‌عنوان ناتوانی در کسب حداقل استاندارد زندگی تعریف شده است و بنابراین بستگی به چگونگی تعریف حداقل معاش دارد و فقر نسبی به‌عنوان ناتوانی در کسب یک سطح معین از استانداردهای زندگی که در جامعه فعلی لازم یا مطلوب تشخیص داده می‌شود تعریف شده است؛ بنابراین در تعریف فقر نسبی به نابرابری در توزیع درآمد و ثروت بیش از میزان مطلق درآمد افراد توجه می‌شود. 
برای دستیابی به عمق نابرابری در توزیع درآمد (یا مصرف) بین افراد یا خانوارها می‌توان درصد کل درآمد دریافت شده توسط فقیرترین قشر جامعه را با درصد درآمد دریافت شده توسط ثروتمندترین قشر مقایسه کرد. البته باید توجه داشت که این مفهوم در کشورهای مختلف به‌صورتهای مختلف تعریف می‌شود و طی زمان براثر تحولات اقتصادی نیز تغییر یافته است (فطرس و قدسی، 2014). 
استفاده از شاخصهای پولی برای فقر، اغلب انعکاس این دیدگاه است که این شاخصها نماینده‌های مناسبی برای فقر چندبعدی هستند؛ اما مسئله این است که چنانچه تنها افرادی که از بعد درآمد (مصرف) محروم هستند را فقیر در نظر بگیریم، آیا این امر منجر به از قلم افتادن بخشی از افرادی که در ابعاد دیگر به‌جز (مصرف) فقیر هستند در فرآیند شناخت فقرا قرار می‌گیرند یا خیر؟ به اعتقاد توربک (2008)، تمام آنچه از تحلیل فقر باقی‌مانده، به طور مستقیم و غیرمستقیم به طبیعت چندبعدی فقر برمی‌گردد و پیش از آنکه مسئولین توسعه، استراتژیهای کاهنده فقر را در درون استراتژیها و مفاهیم رشد بگنجانند، لازم است که ابعاد مختلف فقر را بهتر درک کرده و بهتر این ابعاد را مشخص کنیم و دریابیم که این ابعاد چگونه بر یکدیگر اثر خواهند داشت (سالم و همکاران، 2018). 
محرومیت به شکلی ساده معادل تعداد محرومیتهایی است که فرد آنها را تجربه می‌کند. عبارات «فقر» و «محرومیت2» در ادبیات فقر چندبعدی مترادف یکدیگر نیستند. ممکن است فردی که در یک بُعد مشخص محروم است لزوماً فقیر در نظر گرفته نشود. محرومیت مربوط به هریک از ابعاد است و فقر به‌صورت کلی و با توجه به تمام ابعاد تعبیر و تعیین می‌شود (الکایر3 و همکاران، 2015).

رابطه رفاه اجتماعی و فقر چندبعدی
در توجیه رابطه بین رفاه اجتماعی و فقر می‌توان بیان کرد که دولت رفاه در تأمین کالاهای عمومی، تأمین اجتماعی افراد جامعه، دفاع از مالکیتهای معنوی و... موفق‌تر است و در مقابل با کاهش قدرت دولت رفاه و افزایش نرخ مالیاتها منجر به خروج سرمایه و کاهش رشد اقتصادی و تشدید فقر در جامعه می‌شود. البته باید توجه کرد که فقر چندبعدی متأثر از سطح تحصیلات، میزان وابستگی افراد در مواجه با متغیرهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، محل سکونت، نظام سیاسی و حتی فساد جوامع است (ناجیتاما4 و همکاران، 2020).
درواقع اثر مستقیم رفاه اجتماعی بر فقر چندبعدی را نمی‌توان نادیده گرفت. رفاه اجتماعی در سطح قابل‌قبول با کاهش نابرابریهای افقی همراه است. البته رابطه بین رفاه اجتماعی و فقر چندبعدی در کشورهای با درآمد کم و متوسط متفاوت است. رابطه بین رفاه اجتماعی و فقر به مرحله توسعه کشورها بستگی دارد. به‌عبارت‌دیگر، وجود سطح نامناسب رفاه اجتماعی، اگر منابع عمومی جوامع برای رسیدن به کاهش سطح فقر بسیار کم باشد هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. بااین‌حال، کار کمی برای بررسی تجربی و تحلیل رابطه بین رفاه اجتماعی و فقر چندبعدی انجام شده است. (جیندرا و واز، 2019). 
افزایش رفاه اجتماعی و در پی آن رشد اقتصادی ابزار مهمی برای کاهش فقر چندبعدی است. درواقع باید گفت شاخص رفاه اجتماعی ابزار مؤثری روی فقر چندبعدی است (بالاسوبرامانیان و همکاران، 2021).
توجه به این نکته حائز اهمیت است که هنگام حمایت از رفاه اجتماعی برای از بین بردن فقر چندبعدی، یک رویکرد دقیق و حساب‌شده موردنیاز است. حداقل دو توضیح ممکن و مرتبط برای این موضوع وجود دارد. اول اینکه، یک آستانه مناسب از رفاه اجتماعی برای این مهم در نظر گرفته شود که کشورها باید به آن دست یابند تا از مزایای کاهش فقر چندبعدی مرتبط با رفاه برخوردار شوند؛ زیرا ایجاد و تثبیت رفاه اجتماعی به زمان و منابع نیاز دارد. 
برخی کشورها به طور بالقوه هنوز در موقعیتی نیستند که رفاه اجتماعی موردنظر را ایجاد کنند. این توضیح با این ایده مطابقت دارد که این کشورها در تله فقر گیر کرده‌اند و این مسئله آنها را از بهره‌مندی از اصلاحات رفاهی باز می‌دارد و درواقع دستور کار ایجاد رفاه نسبی، ممکن است برای آنها طاقت‌فرسا باشد؛ و دوم اینکه رابطه بین رفاه اجتماعی و کاهش فقر تا حدی مشروط به سایر عوامل ساختاری است که هنوز در برخی کشورها وجود ندارند. 
درواقع دولتهای کارآمدتر در ارائه خدمات اساسی برای کسانی که از شهرهای بزرگ دورتر هستند، موفق‌تر عمل می‌کنند و درنتیجه رفاه را در این مناطق بهبود می‌بخشند و برابری اجتماعی را افزایش می‌دهند (جیندرا و واز، 2019). اگرچه فقر مطلق در برخی نقاط دنیا کنترل و یا در حال بهبود است، اما فقر چندبعدی تأثیر غیرقابل توقفی بر جوامع مختلف در ابعاد گوناگون داشته است (شیائو و همکاران، 2022).
پیشینه تجربی
درزمینه فقر تاکنون پژوهشهای علمی متعددی در ایران و سایر نقاط جهان ارائه شده است. در این میان بررسی رفاه اجتماعی بر فقر چندبعدی می‌تواند کمک شایانی در واکاوی این مسئله و رسیدن به راهکارهای مناسب در اصلاح این فرایند در جوامع درحال‌توسعه داشته باشد. البته باید اذعان کرد مطالعه چندانی در مورد رابطه رفاه اجتماعی و فقر چندبعدی انجام نشده است و متأسفانه در ایران با توجه به گستره این مقوله با وجود تلاشهایی محدود برای کاهش آن و از طرفی جنبه‌های مختلف فقر چندبعدی و اثرگذاری آن بر سایر مؤلفه‌های اقتصاد به‌ویژه رشد اقتصادی، پژوهش علمی در این خصوص صورت نگرفته است و از این حیث به‌عنوان جنبه نوآوری این پژوهش محسوب می‌شود.
عربی و خداپرست مشهدی (2014)، در مطالعه خود با عنوان مقایسه معیارهای رفاه اجتماعی، توزیع درآمد و فقر خانوارهای روستایی استان خراسان شمالی و کشور در سالهای 2011-2005 به این نتایج رسیده‌اند که شاخصهای رفاه اجتماعی مناطق روستایی در سالهای بررسی شده، روندی کاهشی در سطح استان خراسان شمالی و کشور داشته است و روستاهای استان خراسان شمالی در مقایسه با کشور، وضعیت بدتری درزمینه رفاه خانوار داشته‌اند. همچنین خط فقر روندی افزایشی داشته که یکی از دلیلهای اصلی این افزایش، نرخ زیاد تورم بوده است.
فطرس و قدسی (2017)، با مقایسه عملکرد برنامه توسعه ایران با شاخص فقر چندبعدی محاسبه شده به روش آلکایر و فوستر، در سالهای 1989 تا 2014 به این نتیجه رسیده‌اند که اجرای درست برنامه توسعه سبب کاهش فقر چندبعدی شده است.
سالم و یارمحمدی (2018)، به بررسی عوامل مؤثر بر فقر چندبعدی، با استفاده از رویکرد مدلهای چند سطحی پنل و داده‌های سالهای 2005 تا 2015 پرداخته‌اند. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که هر دو گروه سطح فردی و سطح نهادی و کلان بر شاخص فقر چندبعدی اثرگذار هستند. در بین متغیرهای سطح فردی مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر شاخص فقر چندبعدی به ترتیب سالهای تحصیل سرپرست خانوار، درجه استقلال تعداد اعضای خانوار و درنهایت بُعد خانوار است. در بین متغیرهای کلان، نرخ تورم مهم‌ترین و مؤثرترین متغیر بر شاخص فقر چندبعدی است.
براتی و همکاران (2020)، در تحلیل وضعیت فقر چندبعدی در جوامع روستایی ایران با استفاده از داده‌های سرشماری سال 2016 در مورد حدود 20 هزار خانوار روستایی، به این نتایج رسیده‌اند که شاخص فقر چندبعدی در ایران حدود 934.0 است که به ترتیب ابعاد آموزشی، سلامت و رفاه بیشترین سهم را در آن داشته‌اند. شاخصهای شدت و گستردگی فقر نیز به ترتیب 558.0 و 628.0 بوده است. 
ماهیت فقر در ایران نه‌تنها از متغیرهای اقتصادی و اجتماعی، بلکه از عوامل مکانی و اقلیمی نیز متأثر است. درنتیجه، نظر به گستردگی و پیچیدگی روابط بین عوامل تأثیرگذار و متأثر از فقر هرگونه برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری برای آن نیازمند نگرشی جامع و نظام‌مند به پدیده فقر است.
جعفری و همکاران (2021)، در مطالعه خود و با محاسبه شاخص فقر چندبعدی به روش آلکایر و فاستر و داده‌های 1990 تا 2019، به ارزیابی فقر چندبعدی در مناطق شهری و روستایی ایران پرداخته‌اند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد روند این شاخص در مناطق روستایی ایران در سالهای موردبررسی کاهشی بوده، اما در مناطق شهری یک روند نوسانی را تجربه می‌کند که علت آن می‌تواند تورمهای بالا و رکود اواخر دهه 2001 باشد.
اتکینسون (2003)، در مقاله خود با عنوان فقر چندبعدی و تضاد رویکردهای شمارشی رفاه اجتماعی بیان می‌دارد که اتخاذ رویکرد چندبعدی به فقر چالش درک تعامل بین ابعاد مختلف این مقوله را به همراه دارد. او این سؤال را مطرح می‌کند که آیا ما باید نگران اتحاد همه محرومان حداقل در یک بعد باشیم یا تلاقی محرومان در همه ابعاد؟ رویکرد شمارشی فقر چگونه با رویکردهای مبتنی بر رفاه اجتماعی ارتباط دارد؟ این مقاله ویژگیهای کلیدی رویکردهای مختلف را نشان می‌دهد و آنها را در یک چارچوب مشترک قرار می‌دهد.
سانتوس و همکاران (2016)، در مقاله خود با عنوان بازبینی رشد و فقر از دیدگاه چندبعدی، در سالهای 1999 تا 2014، به بررسی این موضوع پرداخته‌اند. نتایج در این زمینه نشان می‌دهد، کشورهایی که به سمت افزایش سطح رفاه اجتماعی پیش می‌روند، با سطوح بالاتر صادرات، سهم بالاتری از صنعت و خدمات در تولید ناخالص داخلی خود و کنترل بالاتر فساد، فقر چندبعدی کمتری دارند.
بالاسوبرامانیان و همکارانش (2021)، با بیان این پرسش که آیا رشد اقتصادی، فقر چندبعدی را کاهش می‌دهد؟ به‌عنوان شواهدی از کشورهای کم‌درآمد و متوسط، با استفاده از داده‌های 1990 تا 2018 به بررسی این موضوع پرداخته‌اند. نتایج نشان می‌دهد که کشش فقر درآمدی نسبت به رشد، بین پنج تا هشت برابر بیشتر از فقر چندبعدی است. همچنین رشد اقتصادی ابزار مهمی برای کاهش فقر چندبعدی است، اما تأثیر آن به طور قابل‌توجهی کمتر از فقر پولی است.
شیائو و همکاران (2022)، به بررسی تأثیر فقر چندبعدی بر سلامت خانوارهای روستایی از منظر سرمایه اجتماعی و مراقبت از خانواده با استفاده از داده‌های نظرسنجی 382 خانوار روستایی چینی، در سال 2020 پرداخته‌اند. نتایج نشان می‌دهد که فقر چندبعدی بر سلامت خانواده‌های روستایی از طریق سرمایه اجتماعی تأثیر می‌گذارد و مراقبت از خانواده این مسیر را تعدیل می‌کند.

روش
طراحی الگوی مدل
در ابتدا توصیف آماری متغیرهای مدل در جدول زیر در بازه زمانی سالهای 2018-2012 ارائه شده است.
جدول (1): توصیف آماری متغیرهای مدل
 
نام کشور میانگین
فقر چندبعدی
میانگین
رفاه اجتماعی
میانگین
کنترل فساد
میانگین بهداشت و سلامت عمومی
الجزایر 0066.0 46.158 61.32 57.3
بحرین 0054.0 58.369 78.63 54.2
مصر 027.0 09.122 154.31 58.1
ایران 0232.0 63.301 14.30 71.2
اردن 0068.0 72.179 27.62 57.4
کویت 0042.0 54.291 80.61 64.2
لبنان 0033.0 70.238 60.21 45.3
مراکش 0803.0 06.165 35.47 01.2
عمان 0043.0 78.254 76.67 61.2
پاکستان 2869.0 30.148 72.18 69.0
عربستان 0051.0 62.450 77.57 94.2
تونس 0776.0 05.231 81.54 39.3
ترکیه 0115.0 83/ 256 35.54 57.3
امارات 0036.0 88.235 20.82 15.2

توجه: متغیرهای پژوهش شاخص هستند و فاقد واحد هستند.

همان‌طور که در جدول (1) مشخص شده است، در مورد میانگین متغیر فقر چندبعدی بالاترین میزان مربوط به پاکستان (2869/ 0) و پایین‌ترین آن مربوط به لبنان (0033/ 0) و در خصوص متغیر رفاه اجتماعی بالاترین و پایین‌ترین میزان از آن عربستان (62/ 450) و مصر (09/ 122) است. در مورد میانگین متغیرهای کنترل فساد، امارات (20/ 82) و پاکستان (72/ 18) و بهداشت و سلامت عمومی، اردن (57/ 4) و پاکستان (69/ 0)، از بالاترین و پایین‌ترین سطح برخوردار هستند.
روش‌شناسی مدنظر این پژوهش، روش‌شناسی اقتصادسنجی بود که بر پایه روش تحلیلی-کاربردی است و مدل اقتصادسنجی موردنظر بر پایه تئوریهای اقتصادی طراحی شد و سپس با استفاده از داده‌های مراکز رسمی و به‌کارگیری روشهای آماری، مدل تصریح‌شده برآورد شد و فرضیه‌ها با استفاده از نتایج مدل آزمون شدند. 
نمونه آماری شامل منتخبی از کشورهای درحال‌توسعه که ساختار اقتصادی آنها مشابه ایران بوده، در نظر گرفته شده و نمونه موردنظر از این کشورها در بازه زمانی سالهای 2018-2012 و مبتنی بر داده‌های مراکز رسمی آمار اقتصادی از قبیل داده‌های بانک جهانی جمع‌آوری شده است.
از آمار توصیفی و آمار استنباطی برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها استفاده شده است. روش اقتصادسنجی مورداستفاده روش گشتاورهای ‌تعمیم‌یافته (GMM) بود. مدلهای برآورد شده به روش GMM، به‌درستی امکان ماندگاری را حساب می‌کند و اجازه می‌دهد تا در حیطه این پژوهش مشکلات برازش میزان تأثیرپذیری فقر چندبعدی را در نظر گرفته شود (گالیانو و رومرو، 2017).
yit= ϐyi,t-1 + uit                            (10)
yit- yi,t-1= ϐ (yi,t-1- yi,t-2)+(v_it- vi,t-1)            (11)                                                                
w' ∆y=w' (∆y-1 )σ+w'∆v                        (12)                                                                                             
ϐ ̂1= [(∆y-1)'w( w'(IN ⊗ G) W)-1 W' (∆y-1)]-1 х[(∆y-1)'w(w'(IN ⊗ G) W)-1 W' (∆y)]   (13)
حال اگر در معادله بالا بجای عبارت  ∑Ni=1 w'1Gwi w'(IN ⊗ G)W=عبارت زیر قرار گیرد: 
VN= ∑Ni=1w'i (∆Vi ) (∆Vi)'wi                (14)                                                                                               
برآوردگر بهینه روش گشتاوری (GMM) ϐ^-1 را برای وقتی N →∞ و T ثابت است، با استفاده از قیود گشتاور فوق به دست می‌آید. این برآوردگر GMM به هیچ اطلاعی در خصوص شرایط یا توزیع Vi یا µi نیاز ندارد. برای اینکه این برآوردگر عملیاتی شود به جای V∆ پسماندهای حاصل از برآورد سازگار اولیه را به شکل تفاضل قرار می‌دهیم. برآوردگر حاصل، برآوردگر گام دوم (Two- Step)  آرلانو و باند (1991) است؛ یعنی عبارت زیر: 

ϐ ̂2=[(∆y-1)'wV ̂ -1Nw'(∆y-1)]-1 [(∆y-1)'wV ̂ -1Nw'(∆y)]            (15)                                                          
یک برآوردگر سازگار برای واریانس مجانبی  ϐ ̂2 از اولین جمله معادله بالا به دست می‌آید.
var(ϐ ̂2)=[(∆y-1)'wV ̂ -1Nw'(∆y-1)]-1                     (16)                                                                                   
باید توجه شود که ϐ^-1 و ϐ^-2 به طور مجانبی معادل هم‌اند اگر که IID( 0,σ2v )∼ Vit. (مهرگان و اشرف‌زاده، 2008).
ازاین‌رو الگویی کلی بر اساس هدف تحقیق و بر پایه مبانی نظری طراحی شده است. همچنین مدل مورداستفاده در این مطالعه برگرفته از مقاله جیندرا و واز (2019) است.
MPIit=β1 MPIit-1+β2WFit+β3WF 2it+β4 ControlCOit+β5 Healthit+εit              (17)
در الگوی فوق MPIit  شاخص فقر چندبعدیست که برای اولین بار توسط آلکایر و فاستر برای ۱۰۹ کشور در جهان محاسبه شد و سپس توسط طرح مبارزه با فقر و توسعه انسانی مؤسسه آکسفورد (OPHI) و برنامه توسعه سازمان ملل گسترش یافت. شاخص فقر چندبعدی هرساله توسط مؤسسه OPHI محاسبه و نتایج آن بر روی وب‌سایت رسمی آن منتشر می‌شود. شاخص فقر چندبعدی یک اندازه‌گیری بین‌المللی از فقر حاد است و بیش از ۱۰۰ کشور درحال‌توسعه به محاسبه این شاخص پرداخته‌اند. برای محاسبه این شاخص از فاکتورهای مختلفی به غیر درآمد، در تعیین فقر استفاده شده است. این شاخص مکمل اندازه‌گیری فقر بر پایه درآمد است زیرا ملاحظات مبتنی بر محرومیت شدید در ابعاد مختلفی همانند آموزش و استانداردهای زندگی را شامل شده است.
MPIit-1 وقفه اول شاخص فقر چندبعدی را نشان می‌دهد که به‌منظور بررسی پویایی شاخص فقر چندبعدی در مدل لحاظ شده است، زیرا فقر چندبعدی در سال جاری می‌تواند تابعی از فقر چندبعدی سال گذشته نیز باشد (گالیانو و رومرو، 2017). 
WFit به‌عنوان شاخص رفاه اجتماعی، با استفاده از تابع رفاه اجتماعی سن تعریف شده است. رفاه اجتماعی ابعاد مختلفی را دربر می‌گیرد؛ بعد حقوقی، شامل قوانین حمایت از گروههای آسیب‌دیده و آسیب‌پذیر، قوانین مربوط به کودکان، نوجوانان و زنان، قوانین کیفری جزائی در مورد بزهکاری، جوانان و آسیبهای اجتماعی. بعد اجتماعی، شامل مسائلی چون امنیت، مهارت اجتماعی، فراغت، اشتغال، خانواده، آسیب اجتماعی، جمعیت، گروههای در معرض خطر؛ ازجمله زنان و کودکان و مشارکت اجتماعی. بعد اقتصادی، شامل بررسی فقر، امنیت، توسعه اقتصادی، اشتغال، مسکن، سیستم پرداخت یارانه‌ای، اقتصاد خیریه‌ای و غیرانتفاعی، عدالت اجتماعی و غیره است؛ که هرکدام از این ابعاد می‌تواند محرکی درزمینه کاهش یا افزایش فقر باشد. درواقع تزلزل و عدم استاندار جهانی در هرکدام از ابعاد رفاه اجتماعی می‌تواند سبب تشدید فقر به‌ویژه فقر چندبعدی شود. شیف (2018) وگریرو و همکاران (2019) به این مقوله پرداخته‌اند.
WF2it به‌عنوان توان دوم شاخص رفاه اجتماعی، به‌منظور بررسی اثرات غیرخطی این شاخص بر فقر چندبعدی وارد معادله شده است و اثرگذاری بالاتر و ارتقاءیافته‌ای از این شاخص را نشان می‌دهد. مقدار WF در دامنه‌ای بین صفر و صد در نوسان است. هرچه مقدار شاخص به صد نزدیک‌تر باشد رفاه اجتماعی بیشتر و هرچه به صفر نزدیک‌تر باشد رفاه اجتماعی کمتر است.
ControlCOit به‌عنوان متغیر مستقل و شاخص کنترل فساد یکی از متغیرهای بحث‌برانگیز در مطالعات سالیان اخیر است. جلوگیری از سوءاستفاده هر فرد (حقیقی یا حقوقی) از قدرتی که در اختیار دارد برای کسب نفع شخصی را کنترل فساد گویند. کوچک‌شدن منطقی دولت و کاهش مداخله آن در امور مردم می‌تواند موجب ایجاد بخش خصوصی کارا در جامعه شده و علاوه بر قرار گرفتن متخصصان و نخبگان در جایگاه حقیقی خود، باعث قانونمند و ضابطه‌مند شدن امور کشور و کاهش فساد در جامعه و دولت شده که نتیجه آن کاهش فقر خواهد بود (شاه‌آبادی و همکاران، 2006).Healthit@  به‌عنوان شاخص بهداشت عمومی و از شاخصهای مهم توسعه‌یافتگی کشورهاست. 
سلامت، خوب بودن فیزیکی، ذهنی و اجتماعی است و بنا بر تعریف سازمان بهداشت جهانی سلامتی صرفاً به معنی کمبود بیماری یا ضعف نیست. سلامت محیط، سلامت جامعه، سلامت رفتاری، سلامت اقتصادی، سیاستهای عمومی، سلامت ذهنی، امنیت شغلی، مسائل جنسیتی در سلامت و سلامت باروری (تولیدمثل) از موارد مهم دیگر در بهداشت عمومی هستند. باید توجه داشت، بهداشت و سلامت همواره به‌عنوان ضرورتی برای تحقق رشد و توسعه اقتصادی پایدار، ارتقاء سطح زندگی و رفاه افراد جامعه، موردتوجه صاحبنظران اقتصادی بوده است. از طرفی نبود و یا پایین بودن سلامت عمومی منجر به استرس شغلی، افت رضایت شغلی و کاهش سلامت در بین عموم جامعه خواهد شد (راه‌نجات و همکاران، 2011). 
وجود پارامترهای منفی در حوزه سلامت همانند استرس، اضطراب و نگرانی، عدم رضایت شغلی و ... به سوق دادن نخبگان به سمت جوامعی که شرایط بهتری در این زمینه‌ها داشته و از سطح کمی و کیفی بالاتری در ابعاد مختلف سلامت و در یک کلام توسعه‌یافته باشند، کمک می‌کند.
مطالعه حاضر، پژوهش بین کشوری است، لذا به‌منظور آزمون فرضیه و بررسی تأثیر رفاه اجتماعی بر فقر چندبعدی از نرم‌افزار Eviews و تکنیکهای اقتصادسنجی که مقاطع و دوره‌های زمانی را با همدیگر ترکیب می‌کند، بهره گرفته شده است. هم‌چنین در این مطالعه از برآوردگر پویای روش گشتاورهای تعمیم‌یافته (GMM) که توسط بلوندل و بوند (1998) پیشنهاد شده، استفاده شده است.
درواقع می‌توان بیان کرد که روش گشتاور تعمیم‌یافته یکی از روشهای تخمین مناسب در داده‌های تابلویی بوده به‌طوری‌که این روش اثرات تعدیل پویای متغیر وابسته را در نظر می‌گیرد. به کار بردن این روش در داده‌های تابلویی پویا مزیتهایی همانند لحاظ کردن ناهمسانی فردی و اطلاعات بیشتر، حذف تورشهای موجود در رگرسیونهای مقطعی دارد که نتیجه آن تخمینهای دقیق‌تر، با کارایی بالاتر و هم خطی کمتر خواهد بود (گالیانو و رومرو، 2017).
به‌طورکلی روش گشتاورهای تعمیم‌یافته پویا حداقل به سه دلیل نسبت به روشهای دیگر مناسب‌تر است:
در این روش می‌توان متغیرهای درون‌زا را نیز استفاده کرد. یکی از راههای کنترل درون‌زایی متغیرها، استفاده از متغیر ابزاری است. یک ابزار زمانی قدرت لازم را خواهد داشت که با متغیر موردبررسی همبستگی بالایی داشته باشد، درحالی‌که با اجزای خطا همبستگی نداشته باشد. به‌هرحال پیدا کردن چنین ابزاری بسیار مشکل است. یکی از مزیتهای روش GMM این است که اجازه می‌دهد از وقفه این متغیرها به‌عنوان ابزارهای مناسبی برای کنترل درون‌زایی استفاده شود. دومین مزیت این روش این‌که می‌توان پویاییهای موجود در متغیر موردبررسی را در مدل لحاظ کرد و سومین مزیت این که این روش در همه داده‌های سری زمانی، مقطعی و پانلی قابل‌استفاده است.
یافته‌ها
در ابتدای فرایند اقتصادسنجی، بررسی پایایی متغیرها صورت می‌گیرد. در مطالعه حاضر برای بررسی ایستایی متغیرها از آزمون ریشه واحد لوین-لین و چو (Levin) استفاده شده است. وقفه‌های بهینه در این آزمون با معیار شوارتز تعیین شده است. همان‌طورکه در جدول (2) ملاحظه می‌شود، تمامی متغیرها در سطح ایستا هستند، بنابراین امکان بروز رگرسیون کاذب وجود ندارد.
جدول (2): نتایج آزمون ریشه واحد متغیرها در الگوی کشورهای درحال‌توسعه
 

متغیرها
آزمون لوین، لی و چو
نتیجه آزمون
آماره آزمون مقدار احتمال (p)
فقر چندبعدی 10990.4- 00.0 پایایی
وقفه اول فقر چندبعدی 23288.6- 00.0 پایایی
رفاه اجتماعی 39038.4- 00.0 پایایی
توان دوم رفاه اجتماعی 61026.3- 00.0 پایایی
کنترل فساد 56556.3- 00.0 پایایی
بهداشت و سلامت عمومی 2282.11- 00.0 پایایی

پس‌ازاینکه ایستایی متغیرها در طول زمان بررسی شد، نخستین گام در روش داده‌های تابلویی این است که همگنی یا ناهمگنی نمونه موردبررسی و محدودیتهای وارد شده در الگو به لحاظ عرض از مبدأهای مشترک و یا متفاوت مشخص شود. به‌عبارت‌دیگر، نخست باید مشخص شود که رابطه رگرسیونی در نمونه موردبررسی دارای عرض از مبدأهای ناهمگن و شیب همگن است (لزوم استفاده از مدل داده‌های پنل) یا اینکه فرضیه عرض از مبدأهای مشترک و شیب مشترک در بین مقاطع (لزوم استفاده از الگوی داده‌های تلفیقی) پذیرفته می‌شود. برای آزمون معنی‌دار بودن روش داده‌های پنل از آماره آزمون F لیمر استفاده شده است. با توجه به نتایج جدول (3) مقادیر F محاسبه شده برای کشورهای موردمطالعه، داده‌های تابلویی بودن داده‌های آماری در تمام حالات پذیرفته می‌شود.
جدول (3): نتایج آزمون F لیمر در الگوی کشورهای درحال‌توسعه
آزمون نماد مقادیر برآورد شده مقدار احتمال (p)
آزمون F Leamer F-Statisti 458.4 ]000.0[

برای تبیین دقیق‌تر، به تجزیه‌وتحلیل تخمین ضرایب متغیرهای موردمطالعه پرداخته می‌شود که نتایج برآورد مدل در جدول شماره (4) ارائه شده است.
جدول (4): نتایج برآورد الگوی کشورهای درحال‌توسعه
متغیر ضرایب مقدار احتمال (p)
وقفه اول فقر چندبعدی 570095.0 0000.0
رفاه اجتماعی 1525.6 0000.0
توان دوم رفاه اجتماعی 11146.0- 0000.0
کنترل فساد 2690.0 - 0000.0
بهداشت و سلامت عمومی 3732.9 - 0000.0
آزمون سارگان (J- STATISTIC) 79037.7 55.0
همانطور که جدول نتایج تخمین نشان می‌دهد علامت ضرایب حاکی از آن است که انتظارات تئوریک مبنی بر چگونگی تأثیرگذاری متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته (فقر چندبعدی) مورد تأیید قرار گرفته است.
وقفه اول فقر چندبعدی تأثیر مثبتی بر فقر چندبعدی داشته است. به‌عبارت‌دیگر وجود یک ارتباط فراگیر و گسترده در صورت عدم کاهش فقر چندبعدی در سالهای متوالی و انتقال اثرات آن به سالهای آتی که موجب تشدید این نوع فقر می‌شود، کاملاً مشهود به نظر می‌رسد. بالابودن ضریب اثرگذاری این متغیر در مدل نشان‌دهنده تأثیر قابل‌توجه این عامل است.
شاخص رفاه اجتماعی تأثیری غیرخطی و آستانه‌ای بر فقر چندبعدی داشته است. ازآنجاکه شاخص رفاه اجتماعی تأثیری غیرخطی بر فقر چندبعدی داشته و با توجه به اینکه ضریب رفاه اجتماعی مثبت و ضریب توان دوم رفاه اجتماعی منفی شده است، لذا شاخص رفاه اجتماعی در سطوح پایین تأثیری مثبت بر فقر چندبعدی برجای گذاشته است؛ اما افزایش سطح شاخص رفاه اجتماعی و عبور آن از سطحی آستانه‌ای در جامعه موجب کاهش فقر چندبعدی در کشورهای موردمطالعه شده است. 
به‌عبارت‌دیگر تا زمانی که شاخص رفاه اجتماعی از سطح59.27 کمتر باشد، سطح رفاه اجتماعی پایین بوده و فقر چندبعدی تشدید می‌شود؛ اما در صورت بالاتر رفتن سطح شاخص رفاه اجتماعی از حد آستانه مذکور، روند فقر چندبعدی کاهش می‌یابد که این موضوع نشان‌دهنده اهمیت تأثیرگذاری رفاه اجتماعی روی فقر چندبعدی در یک کشور است. لذا هرچقدر سطح شاخص رفاه اجتماعی کمتر، شدت فقر چندبعدی در این جوامع بیشتر و برعکس، هرچقدر سطح شاخص رفاه اجتماعی بیشتر، شدت فقر چندبعدی کمتر است. 
شیف (2018) وگریرو و همکاران (2019) هم در مطالعه تجربی خود این موضوع را بررسی کرده‌اند که با نتایج تحقیق حاضر سازگار است. رفاه اجتماعی در صدر تعریف رفاه کل جامعه به‌صورت تابعی از تخصیص منابع جامعه قرار دارد. در اهمیت رفاه و تأمین اجتماعی گفته شده است که آن هدف توسعه نیست بلکه خود توسعه محسوب می‌شود؛ یعنی دولت و جامعه‌ای را می‌توانیم توسعه‌یافته بدانیم که سطح حداقل (یا متناسب) زندگی را از جهات مسکن، آموزش، تغذیه، بهداشت و درمان برای یکایک آحاد و ساکنانش فراهم کرده باشد. 
وجود چنین سطحی از رفاه، منعکس‌کننده کیفیت نهادی کشور مبدأ است و بالابودن کیفیت نهادی و تضمین نهادهایی همچون حقوق مالکیت مادی و معنوی، حق اختراع، پیگیری حقوق شهروندی و سایر نهادها می‌تواند موجب تقویت فضای کسب‌وکار در کشورهای مذکور شود و لذا خود عاملی برای کاهش فقر چندبعدی در جوامع هدف می‌شود.
کنترل فساد تأثیری منفی بر فقر چندبعدی داشته است. با توجه به ضرایب به‌دست‌آمده، نقش کنترل فساد در کاهش فقر چندبعدی مشهود است. فساد به‌مثابه نیرویی است که به عملکرد مناسب بازارها آسیب رسانده و سیستم بازار را مختل می‌کند و از این رهگذر موجبات کاهش رشد اقتصادی و تشدید فقر را فراهم می‌آورد. عواملی چون کیفیت بد قوانین و مقررات، دیوان‌سالاری ناکارآمد، ناکارایی نظام قضایی، فقدان حاکمیت قانون و ... عوامل فسادزا هستند که عمدتاً در کشورهای توسعه‌نیافته شایع است. 
فساد در جنبه‌های مختلف سبب هدایت غیر بهینه منابع جوامع و افزایش رانت‌جویی شده که خود عامل بروز فقر چندبعدی است. ازاین‌رو کنترل فساد در هر جامعه‌ای باعث ایجاد شرایطی با ثبات (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی) برای جلوگیری از بروز یا تشدید فقر چندبعدی می‌شود.
 بهداشت و سلامت عمومی تأثیری منفی بر فقر چندبعدی داشته است. در مورد این عامل و اثرگذاری آن بر کاهش فقر چندبعدی می‌توان گفت که بهداشت عمومی برای رشد کیفیت زندگی از طریق جلوگیری و درمان بیماری شامل نظارت بر مشکلات و شاخصهای سلامت و همچنین ارتقاء رفتارهای سلامت‌محور تعریف می‌شود. یک تفاوت بزرگ میان ملل توسعه‌یافته و ملل درحال‌توسعه ازلحاظ دستیابی به نوآوریهای بهداشت عمومی و مراقبت از سلامت مدنظر است. 
در جهان درحال‌توسعه، زیرساختهای بهداشت عمومی از مؤلفه‌های مهم محسوب می‌شود. پایین‌بودن سطح بهداشت عمومی منجر به تبعیض، فقر و عقب‌ماندگی تحصیلی در جامعه خواهد شد. درواقع عمده‌ترین شاه‌راه تأمین و تضمین توسعه پایدار جوامع بشری برقراری کیفی سلامت افراد جامعه است. لذا رسالت و وظیفه اصلی بهداشت عمومی، استقرار تندرستی جامع و فراگیر و با کیفیت تک‌تک افراد جامعه است. جامعه‌ای که در چنین شرایطی باشد، حرکت به سمت رشد اقتصادی را با سهولت طی خواهد کرد. بهداشت عمومی در جنبه‌های مختلف باعث ایجاد شرایطی با ثبات (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی) شده که سبب جلوگیری از تشدید فقر در جامعه می‌شود.
در تخمین مدل برای بررسی معتبربودن ماتریس ابزارها از آزمون سارگان استفاده شده است. آزمون سارگان برای اعتبارسنجی متغیرهای ابزاری، نشان‌دهنده عدم‌همبستگی متغیرهای ابزاری با جزء خطای مدل است؛ لذا متغیرهای ابزاری استفاده شده در مدل معتبر است. درواقع می‌توان گفت در این آزمون، فرضیه صفر حاکی از نبود همبستگی ابزارها با اجزای اخلال است. مقدار احتمال آماره آزمون سارگان زمانی که مدل با داده‌های کشورهای درحال‌توسعه تخمین زده شده است برابر 55.0 است. نتیجه اینکه فرضیه صفر مبنی بر عدم همبستگی ابزارها با اجزای اخلال را نمی‌توان رد کرد، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت ابزارهای مورداستفاده برای تخمین مدل در کشورهای درحال‌توسعه از اعتبار لازم برخوردار است.

بحث 
فقر موضوعی چندبعدی‌ست و لزوماً ناشی از کمبود درآمد نیست. این نگرش که برگرفته از اندیشه‌های آمارتیا سن بوده، فقر را با رویکرد نبود دسترسی به قابلیتها و کارکردهای اجتماعی تحلیل می‌کند. به‌بیان‌دیگر، این رویکرد زمینه و گستره‌ای را فراهم می‌کند که مبتنی بر آن فقر چندبعدی بر مبنای دسترسی نداشتن به مؤلفه‌های ضروری زندگی تعریف می‌شود. ریشه‌کنی فقر شدید در جامعه نیازمند برنامه‌ریزیهای مدبرانه و دقیق به‌ویژه در زیرشاخصهایی که دارای تعداد افراد محروم بیشتری هستند، است. یکی از متغیرهای مهم در این زمینه رفاه اجتماعی است. در این پژوهش اثرات رفاه اجتماعی بر فرار مغزها در کشورهای درحال‌توسعه موردبررسی قرار گرفت. باید خاطرنشان کرد در کشورهای درحال‌توسعه به تأثیر رفاه اجتماعی بر فقر چندبعدی با وجود اهمیت آن پرداخته نشده است. 
لذا ضروری است به بررسی تأثیرات آن بر این مؤلفه مهم پرداخته شود. به دلیل خلأ موجود در مطالعات قبلی که تاکنون به بررسی تأثیر عوامل متعدد بر فقر چندبعدی پرداخته‌اند، در این مطالعه سعی در شناخت تأثیر رفاه اجتماعی بر فقر چندبعدی در دوره زمانی 2018-2012 انجام گرفته است. بدین منظور از روش گشتاورهای تعمیم‌یافته (GMM) استفاده شده است. پس از اطمینان از پایایی متغیرهای مدل پژوهش، برآورد مدل تحقیق انجام شد. 
بر اساس یافته‌های مطالعه و نتایج برآورد مدل نشان می‌دهد، هرکدام از متغیرهای موجود در این پژوهش تأثیری متفاوت بر فقر چندبعدی در جوامع درحال‌توسعه دارد که برخی سبب کاهش و برخی سبب تشدید آن می‌شود. وقفه اول فقر چندبعدی و رفاه اجتماعی کمتر از سطح آستانه موردنظر به دلایلی که گفته شد اثری مثبت بر فقر چندبعدی در کشورهای درحال‌توسعه داشته و کنترل فساد، بهداشت و سلامت عمومی و توان دوم رفاه اجتماعی، اثری منفی بر فقر چندبعدی داشته است.
برگرفته از نتایج پژوهش پیشنهاد می‌شود در کشورهای هدف اقداماتی انجام شود. اجرا و پیاده‌سازی رفاه اجتماعی به‌منظور کاهش فقر چندبعدی به مصادیقی همچون آموزش همگانی، بهبود و دسترسی به بهداشت و سلامت عمومی و ایجاد اشتغال و خدمات شغلی از مهم‌ترین عوامل این مقوله در کشورهای درحال‌توسعه بشمار می‌آید. 
از دیگر موارد می‌توان به توجه ویژه به مسائل اقتصادی جوامع هدف، گسترش روحیه نشاط و امید، همکاری بین‌بخشی برای ارتقاء سطح دانش، آینده‌پژوهی، حذف ساختارهای موازی و ناکارآمد در حوزه پژوهش و تحقیق، توجه به ظرفیت مراکز آموزشی و دانشگاهی، تربیت نیروی متخصص و حفظ آنها، حمایت اجتماعی، مسئولیت‌پذیری و مطالبه‌گری اجتماعی در سطوح مختلف دانشگاهی، کاهش فشار روانی محیط‌های دانشگاهی و کاری، استفاده از ظرفیت رسانه‌های همگانی به‌منظور بالابردن فرهنگ توجه به ظرفیت نخبگانی جامعه، نظم و احساس امنیت اجتماعی، توجه به اوقات فراغت و آرامش فکری و روانی نخبگان، آموزشهای فنی و حرفه‌ای برای بالابردن سطح دانش نیرویهای متخصص، اشتغال پایدار و توانمندسازی تعاملی در سطح بین‌الملل و پوشش بیمه‌ای مناسب برای جامعه متخصص و نخبگان اشاره کرد. 
همچنین با توجه به تأثیر توان دوم رفاه اجتماعی، کنترل فساد و بهداشت و سلامت عمومی بر کاهش فقر چندبعدی، اصلاحات نهادی لازم برای بهبود امنیت اجتماعی، تضمین رقابت، ارتقای شفافیت، بهبود عوامل تقویت ثبات سیاسی و افزایش سطح سلامت عمومی در حوزه فعالیتهای مختلف پیشنهاد می‌شود.


ملاحظات اخلاقی
منابع مالی
هیچ‌گونه حمایت مالی برای انتشار این مقاله دریافت نشده است.
تعارض منافع
در انجام مطالعه حاضر نویسنده هیچ‌گونه تعارض منافعی نداشته است.
قدردانی
نویسنده از تمامی شرکت‌کنندگان این پژوهش کمال تشکر و قدردانی را دارد.


 
Abbasian, E., Moftakhari, A. & Nademi, Y. (2017). The Nonlinear Effects of Oil Revenues on Social Welfare in Iran. Social Welfare Quarterly, 17 (64), 39-72. (in Persian)
Alkire, S., Roche, J.M., Ballon, P., Foster, J., Santos, M.E. & Seth, S. (2015). Multidimensional Poverty Measurement and Analysis. World Development, 59, 251–274.
Alkire, S. & Santos, M.E. (2010), “Acute Multidimensional Poverty: a new Index for Developing Countries”, Oxford Poverty & Human Development Initiative (OPHI), Working Paper, No. 38.
Arabi, M. & Khodaparast Mashhadi, M. (2014). The Comparison of Social Welfare, Income Distribution and Poverty Criteria of Rural Households in North Khorasan Province and Country during 2005-2011. Journal of Rural Development Strategies, 1(2), 35-50. (in Persian) 
ATKINSON, A. B. (2003). Multidimensional deprivation: contrasting social welfare and counting approaches, Journal of Economic Inequality, 1, 51–65.
Balasubramanian, P., Burchi, F., & Malerba, D. (2021). Does economic growth reduce multidimensional poverty? Evidence from low and middle-income countries, World Development, 161(12),106-119.
Barati, A. A., Moradi, M., Zhoolideh, M. & Sohrabi Mollayousef, E. (2021). Analysis of Multidimensional Poverty in Iranian Rural Communities. Journal of Rural Research, 12(1), 44-61. (in Persian)
Fotros, M. H. & Ghodsi, S. (2013). Alcaire and Foster’s method for measuring multidimensional poverty, Economic Journal, 14(11,12), 77-92. (in Persian)
Fotros, M. H. & Ghodsi, S. (2017). Comparing Iranian Development Plans by Multidimensional Poverty Index Calculated by Alkire-Foster Method. Quarterly Journal of Economic Growth and Development Research, 7(27), 45-64. (in Persian)
Galiano, A., & Romero, J. G. (2017). Brain drain and income distribution. Journal of Economics, 124(3), 243-267.
Hu, X., Jiang, W., Wan, G., & Zhang, J. (2022). The Welfare (Inequality and Growth) Effects of Urbanization: Empirical Evidence from China, Hacienda Pública Española/ Review of Public Economics, 1-31.
Jafari, S., Momeni, F., Shakeri, A. & Raghfar, H. (2022). Multidimensional poverty in urban and rural areas of Iran assessed as an indicator of fair development. The Journal of Economic Policy, 13(26), 315-337. (in Persian)
Jindra, C., & Vaz, A. (2019). Good governance and multidimensional poverty: A comparative analysis of 71 countries, Economic and Social Research Council (Governance), 32, 657–675.
Moftakhari, A., Jafari, M., Abounoori, E. & Nademi, Y. (2021). Investigating the Effects of Social Welfare on Brain Drain in Developing Countries. Quarterly Journal of Applied theories of economics, 8(2), 1-34. (in Persian)
Mohaqeqi Kamal, H., Rafiey, H., Sajjadi, H., Abassian, E. & Rahgozar, M. (2014). Estimating social welfare in Iran using a new composite index. Social Welfare Quarterly, 14 (52),7-32. (in Persian)
Najitama, E., Maski, G., & Manzilati, A. (2020). Analysis of multidimensional poverty dynamics in Indonesia: The effect of demographic and institutional factors, Journal of Innovation in Business and Economics, 4(2), 87-96.
Ortega, F. (2009). Immigration, Citizenship, and the Size of Government. Forschungsinstitut zur Zukunft der Arbeit Institute for the Study of Labor Universitat Pompeu Fabra and IZA, IZA Discussion Paper No. 4528, 1-33.
Reeves, R., Rodrigue, E., & Kneebone, E. (2016). Five Evils: Multidimensional Poverty and Race in America, Economic Studies at Brookings (The Brookings Institution), 1-22.
Salem, A. A. & Arabyarmohammadi, J. (2018). Factors Affecting Multidimensional Poverty; a Panel Multilevel Approach. Quarterly journal of economic research and policies, 26 (87), 7-46. (in Persian)
Salem, A. A., Abounoori, E. & Arabyarmohamadi J. (2018). Multidimensional Approach to Measuring Poverty: Theoretical Concepts and Empirical Evidence from the Iranian Economy from 1370 to 1392 Persian Calendar. Social Welfare Quarterly,18 (68), 9-41. (in Persian)
Santos, M. E., Dabus, C., & Delbianco, F. (2016). Growth and Poverty Revisited from a Multidimensional Perspective, OPHI Working Paper 105, University of Oxford, 1-33.
Schiff, M. (2018). Beneficial Brain Drain and Non-Migrants’ Welfare,” IZA Discussion Papers 11483, Institute of Labor Economics (IZA), 1-21.
Shahabadi, A. & Arghand, H. (2019). The Effects of Economic Complexity on Social Welfare in Selected Developing Countries. Quarterly Journal of Trade Studies, 23(89), 89-122. (in Persian)
Shahabadi, A., Karime Keshte, M. H. & Mahmoudi, A. (2006). Investigating factors affecting brain drain (case study of Iran), Quarterly Journal of Trade Studies, 10(39), 39-81. (in Persian)
Xiao, H., Liang, X., Chen, C., & Xie, F. (2022). The Impact of Multidimensional Poverty on Rural Households’ Health: From a Perspective of Social Capital and Family Care, International Journal of Environmental Research and Public Health, 19, 14590.
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: رفاه اجتماعی
دریافت: 1401/10/3 | پذیرش: 1402/7/29 | انتشار: 1402/11/25

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb