دوره 24، شماره 94 - ( 7-1403 )                   جلد 24 شماره 94 صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Guven M, Rozita Fakhimi Farhadi R. (2024). Comparative of Marital Adjustment Between Iranian and Turkish Couples. refahj. 24(94), : 6 doi:10.32598/refahj.24.94.4221.1
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4129-fa.html
گوون محمد، فخیمی فرهادی رزیتا. مقایسه سازگاری زناشویی بین زوجین ایرانی و ترکیه‌ای رفاه اجتماعی 1403; 24 (94) 10.32598/refahj.24.94.4221.1

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4129-fa.html


واژه‌های کلیدی: سازگاری زناشویی، ایران، ترکیه، زوج، رفاه.
متن کامل [PDF 479 kb]   (403 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (2076 مشاهده)
متن کامل:   (206 مشاهده)
مقدمه
روانشناسی فرهنگی بر این باور است که محتوای یک فرهنگ، تأثیری پایدار بر رفتار، احساسات و اندیشهها دارد و فرهنگ متغیری است که توسط همه کسانی که به آن فرهنگ تعلق دارند یکسان تجربه نمیشود. روانشناسان فرهنگی، امروزه به مقایسه میان فرهنگی علاقهمند شده و روانشناسی میان فرهنگی به مطالعه تطبیقی فرهنگها میپردازد و شباهتها و تفاوتهای موجود در ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی افراد را در گروههای مختلف قومی بررسی میکند (بری و سگال، 2002).
ازدواج پیمان مقدسی است که از طریق آن خانواده تشکیل میشود و تقریباً از ابتدای زندگی انسان در تمام زمانها و مکانها در میان اقوام و ملل و جوامع وجود داشته و مورد تأکید بیشتر ادیان بوده است. آن را پیوند مطلوب انسانی دانستهاند که به زندگی افراد معنا میبخشد (باربارا و همکاران، 2016). ازدواج در جامعه متغیر امروزی یک پدیده پیچیده است. انسانها به دلایل مختلفی ازدواج میکنند. در کنار تمایلات جنسی که از مسائل اولیه هستند، عشق، امنیت اقتصادی، محافظت، امنیت عاطفی، احساس آرامش و فرار از تنهایی نیز، بعضی از عواملی هستند که باعث گرایش به ازدواج میشوند (علیدوستی و همکاران، 2015). درواقع، ازدواج موفق و شروع، رابطه زناشویی قادر است بسیاری از نیازهای روانی و جسمی را در یک محیط امن برآورده کند و تأثیر به سزایی بر سلامت و بهداشت روانی افراد، داشته باشد (بورنستین و همکاران، 2020).
ازدواج به دلیل نقشی که در بنانهادن رابطه خانوادگی و تربیتکردن نسل آینده به عهده دارد، بهعنوان مهمترین و اساسیترین رابطه بین فردی توصیف شده است و در ازدواجهای رضایتمند و موفق زوجین پیامهای روشنی را برای هم ارسال میکنند. به همدیگر اعتماد دارند و تفاوتهای همدیگر را بهراحتی میپذیرند که این ویژگی موجب خلاقیت آنان میشود تا برای توسعه و برنامهریزی هویت خودشان تلاش کنند (الیاسی، 2016). این قبیل از همسران آزادند که از همدیگر و از سایر افراد و چیزها نیز لذت ببرند و درعینحال که به هم علاقهمند و وابسته هستند استقلال فردی خود را برای غنیسازی زندگی مشترک خود بکار میگیرند. (فریرا و همکاران، 2015).
یکی از جنبههای بسیار مهم ارتباط رضایتی است که زن و شوهر از ازدواج خود تجربه میکنند. پژوهشها نشان دادهاند رضایت از ازدواج، رابطهای قوی با احساس خوشبختی و شادکامی، بهزیستی و سلامت عمومی زوجین رابطه دارد (کلدفارب و ترودل، 2019) و نقش مهمی در تداوم خانواده، انجام وظایف والدینی و تربیت فرزندان ایفا میکند (چی، 2017). معمولاً در اوایل ازدواج تقریباً تمام زوجها رضایت زناشویی بالایی را گزارش میکنند اما در بسیاری از ازدواجها علائم نارضایتی در چند سال اول زندگی بروز پیدا میکند (قنبری هاشمآباد و همکاران، 2020).
سازگاری زناشویی بهعنوان یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر عملکرد خانواده است. سازگاری زناشویی بر کیفیت عملکرد والدینی، طول عمر، میزان سلامت، رضایت از زندگی، میزان احساس تنهایی و روابط فردی و اجتماعی تأثیر دارد (چی، 2017). سازگاری زناشویی، فرآیندی است که در طول زندگی زوجها به وجود میآید و لازمه آن انطباق سلیقهها، شناخت صفات شخص، ایجاد قواعد رفتاری و شکلگیری الگوهای مراودهای است. بنابراین، سازگاری زناشویی یک فرآیند تکاملی در میان زن و شوهر است که در زندگی، ایجاد و تقویت یا تضعیف میشود (شمس و حائری، 2020).
نتایج مطالعات متعدد حاکی از این است که سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی زوجها ازجمله حمایت اجتماعی، حمایت همسر، فعالیت جنسی و سلامت همسر تأثیر میگذارد (فو و همکاران، 2015). کیفیت و وضعیت ازدواج، تلویحات بسیاری درباره نقشهای والدینی، بهداشت روانی و جسمی و رضایت زناشویی به همراه دارد (کارگا و آنسل، 2015). از سوی دیگر، یک ازدواج رضایتمندانه زمینهساز فضای مناسبی برای تلاقی و تبادل احساسات و عواطف مثبت بین زوجین است. ازاینرو توانایی درک و پذیرش افکار، احساسات و عواطف یکدیگر در زندگی زناشویی با احساس رضایتمندی بیشتری همراه است (لیل و همکاران، 2016).
سازگاری زناشویی دارای مؤلفه اصلی رضایت دوتایی، توافق دوتایی، همبستگی دوتایی و بیان محبتآمیز است. رضایت دونفری میزان شادمانی در و رابط و همچنین فراوانی تعارضهای تجربهشده در رابطه را پوشش میدهد (غفاری و رمضانی، 2019). توافق دونفره میزان موافقتی است که زوجها درباره موضوعهای مهمی نظیر ادارهکردن امور منزل و اتخاذ تصمیمات مهم زندگی دارند (رحمانیفرد و همکاران، 2018). همبستگی دونفره به این موضوع اشاره میکند که چند وقت یکبار یک زوج همراه هم درگیر فعالیتهای مشترک میشوند و ابراز محبت نیز مربوط به این است که چند وقت یکبار زوجها به یکدیگر ابراز عشق و علاقه میکنند (چی، 2017).
در مقابل این گروه، افراد دیگری نیز وجود دارند که حل مسائل و مشکلات و متنوع و مواجهه با موقعیتهای چالشانگیز نهتنها در درون آنها آشوب به وجود نمیآورد بلکه آنها را به این سطح از خودآگاهی میرساند که نقاط ضعف خود را شناخته و برطرف کند و به رضایت و سازگاری زناشویی برسند، به عبارتی در وضعیتی قرار بگیرند که در آن زوجین در بیشتر مواقع احساس رضایت و خوشبختی از همدیگر دارند. این روابط رضایتبخش در بین زوجین از طریق علاقه متقابل، میزان مراقبت از همدیگر و پذیرش و تفاهم یکدیگر قابلسنجش است (اولدفیلد و همکاران، 2018).
درواقع رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضع فعلی ارتباط ارائه میدهد (هیپنر و همکاران، 1988). پژوهش درزمینه مسائل زناشویی نشان داده است که زوجین ناراضی در مدیریت سازنده تعارضها و حل مسئله دچار  نارسایی و شکست هستند و از این بابت سعی زیادی برای ترمیم فعالیتهای ارتباطی خود میکنند (سعادتی و همکاران، 2021).
ازدواج فراتر از یک رابطه عاطفی همانند یک شبکه مشارکت اقتصادی و امنیت اجتماعی است. درآمد، اشتغال، بدهی، دارایی و تقسیمکار خانواده همگی کیفیت و ثبات زندگی زناشویی را شکل میدهند. بهعبارتدیگر، درآمد، خرجکردن، پسانداز و به اشتراک گذاشتن پول از ابعاد جداییناپذیر زندگی زناشویی معاصر هستند. مسائل مالی منبع رایج اختلاف در روابط شخصی، زناشویی و خانوادگی است. زنی که در جامعه به دلیل دسترسی به سرمایههای اجتماعی و فرهنگی در جایگاه فرادست قرار میگیرد، لزوماً همیشه در خانه موقعیت مشابهی ندارد. این الگو نشان میدهد که رابطه پول و قدرت تکخطی نیست و متغیرهای دیگری روی آن تأثیر میگذارند. ازاینرو برای درک این مسئله لازم است بیشتر درباره دسترسی زنان به قدرت بررسی صورت بگیرد (علیرضانژاد و زنگنه، 2018).
مطالعات نشان میدهد که درآمد نسبی و استقلال اقتصادی زنان به سرمایه و دارایی ازدواج اضافه میکند و در نتیجه رفاه خانواده را افزایش میدهد که به آن اثر درآمد میگویند (راجرز و دی بوئر، 2001). بااینحال مطالعه دیگری نشان داده است که درآمد نسبی زنان، ازدواج آنها را در برابر انحلال زناشویی آسیبپذیر میکند که به آن اثر استقلال میگویند و باعث کاهش رفاه میشود (فوردینا و همکاران، 2008).
زارعزاده، برومند و رحیمی (2015) در مطالعه خود با عنوان مقایسه سازگاری زناشویی زوجین ایرانی مقیم داخل و خارج نشان داد که بین سازگاری زوجین ایرانی مقیم داخل و خارج تفاوت معناداری وجود دارد بهنحویکه زوجین ایرانی مقیم داخل سازگاری زناشویی بیشتری گزارش کردند.
نزدیکیها و همسانیهای میان زندگی اجتماعی ایران و  کشور ترکیه بر کسی پوشیده نیست. این همسانی در منطقه آذربایجان و عموماً مناطق ترکنشین ایران بیشازپیش آشکار است. این امر دلایل تاریخی، فرهنگی، سیاسی و حتی نظامی دارد. دو کشور از دیرباز تداخل فرهنگی و اشتراکات در مؤلفههای اجتماعی ازجمله دین و زبان را تجربه کردهاند. این موضوع گاه به دلیل برخوردهای تجاری و سیاسی بوده که عمدتاً مسالمتآمیز پیش رفته است و گاه قهرآمیز و حاصل جنگها و برخوردهای خونین بوده است. ازاینرو خانوادههای ایرانی - بهخصوص ترکزبان - و خانوادههای ترکیهای دارای وجوه اشتراک بسیار هستند.
آنچه بررسی برخی مؤلفههای خانوادگی، ازجمله شیوه و چیستی سازگاری  زناشویی آنها را ضروری و حتی جذاب و قابلتوجه میکند، وضعیت کنونی  این همسانی و اشتراکات  است. خانوادههای ترکزبان ایرانی به مدد دنیای مجازی و  گسترش قابلتوجه رسانهها در ۲۰ سال گذشته به طور تنگاتنگ با  سبک زندگی و  اصول خانوادگی و مؤلفههای مربوط به آن در ترکیه آشنا شدهاند. این ارتباط تنگاتنگ، خواهناخواه به نزدیکی بیشتر منجر شده و تغییر در مؤلفههای خانوادگی را سبب شده است (دیندار و همکاران، 2020).
برخی پژوهشها گویای این نزدیکی، حتی در  برخی متغیرهای تعیینکننده رضایت زناشویی هستند. ازجمله میتوان به  خشونتهای خانگی، پنهانکاری در این خشونت از سوی زنان، عدم مراجعه به پلیس و بیاعتمادی به مددکاران اجتماعی، مشروعیتبخشیدن به خشونت مردان از سوی فرهنگ عامیانه و رسانهها و ...  اشاره کرد (زارعزاده و همکاران، 2013). ازاینرو مقایسه سازگاری زناشویی در زوجهای ایرانی و ترکیهای را مبنای این پژوهش قرار دادهایم تا به جستجوی تفاوت در میزان این  سازگاری بپردازیم. شاید بتوان به اشتراکات موجود در نظام خانوادگی  دو کشور دست یافت. با توجه به مباحث مطرحشده پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که آیا سازگاری زناشویی در زوجین ایرانی و ترکیهای متفاوت است؟
روش
پژوهش حاضر از نوع علی-مقایسهای است. جامعه آماری این پژوهش شامل همه زوجین ایرانی و ترکیهای بودند که بهصورت تصادفی ساده 300 زوج از زوجین ایرانی انتخاب شده و با 300 زوج ترکیهای مورد مقایسه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که زوجین ایرانی و ترکیهای در محیط دانشگاه انتخاب شدند.
ابزار سنجش، پرسشنامه سازگاری زناشویی لاک-والاس بود. این پرسشنامه 15 سؤالی یکی از مقیاسهای کوتاه اولیه برای سازگاری زناشویی است که هاروی جی لاک و کارل والاس (1959) آن را طراحی کردهاند. نمره 100 در این پرسشنامه نقطه برش محسوب میشود و دلالت بر ناسازگاری در روابط زناشویی دارد. سؤالات این پرسشنامه بهصورت چندگزینهای هستند و ارزش عددی این سؤالات متفاوت است. اگر پاسخ هر دو زن و شوهر «ماندن در خانه» باشد، امتیاز سؤال 12 معادل 100 است. اگر ترجیح زن و شوهر «بیرون رفتن» باشد امتیاز این سؤال 3 است و اگر ترجیح زن و شوهر متفاوت باشد امتیاز 2 است. 12 نمره آزمون برابر با حاصل جمع امتیاز همه سؤالها و دامنه آن از 2 تا 158 است.
این آزمون برای گروههای شناخته شده و با نمرات متمایزکننده برای زوجهای سازگار و ناسازگار روایی بالا دارد. نمرات این آزمون با آزمون پیشبینی زناشویی لاک-والاس (1959) همبستگی بالایی دارد. نمرات این آزمون نشاندهنده روایی همزمان بالای آن است. آزمون مذکور با استفاده از فرمول اسپیرمن-براون بسیار خوب و ضریب همبستگی بین دو نیمه آن برابر 90/0 بوده است (فوورس و همکاران، 1992). برآورد همسانی درونی با استفاده از فرمول اسپیرمن- براون 87/0 و همبستگی بین دو نیمه آن برابر 90/0 بوده است (امان الهی، 2005).
برای تحلیل دادهها از شاخصها و روشهای آمار توصیفی شامل درصد، فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی شامل تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد و دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها
در این قسمت بهتناسب فرضیههای پژوهشی به توصیف و تحلیل دادههای بهدستآمده از متغیرهای موردمطالعه پرداخته شده است. در بخش اول نتایج توصیفی مربوط به میانگین و انحراف معیار هر یک از متغیرها و در بخش دوم نتایج حاصل از تحلیل واریانس ارائه شده است.
در پژوهش حاضر، 300 نفر از افراد موردمطالعه زوجین ایرانی و 300 نفر نیز زوجین ترکیهای بودند. این افراد ازنظر دامنه سنی، جنسیت و تحصیلات تفاوت معناداری ازنظر آماری نداشتند. دامنه سنی هر دو گروه بین 30 تا 40 سال، تحصیلات حداقل دیپلم و حداکثر لیسانس و 300 نفر زن و 300 نفر مرد بودند.
جدول شماره-1. آمارههای توصیفی سازگاری زناشویی (میانگین و انحراف استاندارد) زوجین ایرانی و ترکیهای
آزمودنیها مؤلفه میانگین انحراف استاندارد تعداد
ایرانی
ترکیهای
سازگاری زناشویی 13/109
42/87
82/8
21/7
300
300


در جدول شماره 1 میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش نشان داده شده است. همانطور که دیده میشود زوجین ایرانی نمره بیشتری در سازگاری زناشویی کسب کردهاند. برای بررسی معناداری این تفاوت از آمار استنباطی تحلیل واریانس استفاده شد.
قبل از استفاده از آزمون پارامتریک تحلیل واریانس، پیشفرض همگنی واریانس با آزمون لون موردبررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج، پیشفرض همگنی واریانسها در متغیرهای موردبررسی هر دو گروه تأیید شد، این آزمون برای هیچکدام از متغیرها معنیدار نبود.
جدول 2: نتایج آزمون لون برای همگنی واریانسها در سازگاری زناشویی
P ضریب متغیر
21/0 84/1 سازگاری زناشویی


از آزمون لون برای بررسی مفروضه یکسانی واریانسها استفاده شد که نتایج نشان داد شرط همگنی واریانس نمرات در سازگاری زناشویی آن برقرار است (005/0 P>).
جدول-3. نتایج آزمون تحلیل واریانس برای اثر اصلی متغیر گروه بر متغیر وابسته
P F ارزش نام آزمون
001/0 60/11 425/0 اثر پیلایی
001/0 19/13 756/0 لامبدای ویلکز
001/0 81/17 19/2 اثر هلتینگ
001/0 47/21 64/3 بزرگترین ریشه خطا


همانطور که ملاحظه میشود سطوح معنیداری همه آزمونها قابلیت استفاده از تحلیل واریانس (مانوا) را مجاز میشمارند. این نتایج نشان میدهد که بین دو گروه ازنظر متغیر وابسته تفاوت معنیدار وجود دارد (001/0 P<). بهنحویکه نمره F گزارششده برای اثر پیلایی (60/11)، لامبدای ویلکز (19/13)، اثر هتلینگ (81/17) و بزرگترین ریشه روی (47/21) است.
جدول-4. نتایج تحلیل واریانس با هدف تعیین تفاوت بین دو گروه در سازگاری زناشویی
P F میانگین مجذورات درجه آزادی مجموع مجذورات متغیر وابسته منبع پراکندگی
001/0 73/29 14/175 2 14/175 سازگاری زناشویی


همانطور که در جدول بالا مشاهده میشود دو گروه زوجین ایرانی و ترکیهای تفاوت ازنظر آماری معنادار است بهنحویکه زوجین ایرانی بهصورت معناداری از سازگاری زناشویی بیشتری برخوردارند.
بحث
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زوجین ایرانی بهصورت معناداری از سازگاری زناشویی بیشتری برخوردار هستند. پژوهشها نشان دادهاند که فرهنگ، شخصیت و دیدگاههای انسانها را نسبت به خودشان تحتتأثیر قرار میدهد (مارکوس و همکاران، 2001). همچنین، حتی درون یک کشور خاص نیز ممکن است فرهنگ بر نگرش افراد نسبت به خود و تعریفی که از خود دارند تأثیرات کاملاً متفاوتی داشته باشد (زارعزاده و همکاران، 2015).
برخی مطالعات انجامشده تفاوت در نگرش افراد به خود در فرهنگهای مختلف را ناشی از فردگرایی یا جمعگرایی جوامع میدانند. ازجمله برخی دلایل احتمالی تفاوتهای فرهنگی در نتایج این پژوهش میتوان گفت افرادی که در فرهنگهای فردگرا هستند، در مقایسه با افرادی که در فرهنگهای جمعگرا زندگی میکنند، به طور قویتر با احساسات مثبت درباره کفایت خود سازگار میشوند و تواضع کمتری دارند، بیشتر احتمال دارد که احساساتشان را روی دیگران فرافکنی کنند و موقعیتهای شخصی را از دیدگاه مخالف با دید دیگران به یاد میآورند (کوهن و گانز، 2002) بیشتر گرفتار خودبزرگبینی میشوند (کورمان، 2001).
زوجین ایرانی بیشتر جمعگرا بوده و بیشتر برای حقوق همسر ارزش قائل هستند ولی عموماً زوجین ترکیهای بیشتر فردگرا بوده و دنبال حقوق فردی میباشند (زارع زاده و همکاران، 2013).
همچنین میتوان به تغیر نگرش مردم ایران در چند دهه گذشته توجه کرد. پژوهشهای روانشناسی اجتماعی در چند سال گذشته نشان دادهاند که ایرانیان نمرات بالاتری در استقلال، تمرکز بر خود و زندگی خود و نمرات کمتری در توجه به اطراف و دیگران به دست آوردهاند. همچنین بر اساس پژوهشهای روانشناسی اجتماعی مردم ایران در مقایسه با گذشته بیشتر بر حقوق خود نسبت به تکالیفشان تأکید دارند. آنها نسبت به خویشاوندان درجه اول بیشتر دلمشغولی دارند نسبت به افرادی که از آنها دورتر هستند.
زوجین ایرانی در مقایسه با زوجین ترکیهای بر خودمختاری شخصی و تحقق خود تأکید دارند و هویت خود و موفقیتهای شخصی را مبنا قرار میدهند. روانشناسان تغییر نگرش ایرانیان را در دو دهه گذشته ناشی از خارج شدن از بحرانهای عمومی مثل جنگ تعبیر میکنند. ماهیت آسیبزا و همهگیر جنگ، مردم را ناخودآگاه به سمت تعاون، همکاری، جمعگرایی و تمرکز کمتر بر خود و خواستههای خود سوق میدهد.
وقتی مردم هنوز درگیر کشمکشهای داخلی هستند، برای کسب حمایت اجتماعی، به سمت نوعدوستی و تمرکز بر دیگران به جای خود تشویق میشوند. آنها علاقه اجتماعی بیشتری را گزارش داده چراکه در فرهنگ ایران بر همدلی و نوعدوستی تأکید میشود. مردم برای رهاشدن از احساس تنهایی و ناامنی بیشتر ناشی از جنگ به تعاون و همدلی گرایش پیدا میکنند و از تمایلات خودخواهانه آنها کاسته میشود. همچنین علاقه اجتماعی بیشتری وجود دارد که با مفاهیمی مانند همدردی، فهمیدن، همکاری، سهیمشدن، دوستداشتن دیگران، همدلی و یا مفاهیمی هم چون دگرخواهی، خیرخواهی، ایثار، نوعدوستی و غمخواری مرتبط است که همگی به علاقه به دیگران بیش از خود اشاره دارند و با مفاهیمی مانند خودخواهی، خودآرایی و برتریجویی متضاد است (نیوبر و همکاران، 2001). تفاوت فرهنگی دو جامعه از جهت میزان فردگرایی و جمعگرایی میتواند یکی از علتهای تفاوت دو جامعه باشد.
فیشیل اوغلو (1992) در دانشگاهی واقع در نیویورک پژوهشی را در مورد ۷۰ زوج دانشجویی (۴۶ زن و ۲۴ مرد) که در مقطع تحصیلی فوقلیسانس تحصیل میکردند را آغاز کرد. بر اساس نتایج بهدستآمده دانشجویان تماموقت نسبت به دانشجویان نیمهوقت از سازگاری زناشویی بیشتری برخوردار بودند و سطح میزان تحصیلات افراد بر سازگاری زناشویی آنها تأثیر معناداری دارد. تشابه سطح تحصیلات و آموزههای زوجین بر سازگاری زناشویی آنها تأثیر بسزایی دارد. متغیرهایی چون سن و سن ازدواج فرد، بودونبود والدین، تعداد کودکان، شغل و اعتقادات افراد تأثیری در سازگاری زناشویی آنها نداشته است.
سایر و بیانچی (2000، به نقل از توکلی و همکاران، 2012) اظهار میکنند که استقلال زمانی از بین میرود که ایدئولوژی جنسیتی کار- خانواده و ویژگیهای جمعیتشناختی و دوره زندگی کنترل شود. راجرز و دی برو (2001) دریافتند که افزایش درآمد مطلق و نسبی با رفاه اجتماعی بیشتر مرتبط است ولی خطر طلاق را کاهش نمیدهد.
بوردیو نیز بر این باور است که دنیای اجتماعی را میتوان بر پایه توزیع منابع تعریف کرد. ازنظر وی فضای اجتماعی مجموعهای از روابط قدرت عینی محسوب میشود. کار انواع سرمایهها این است که جایگاه کنشگر را در جامعه و فضای اجتماعی تعیین کنند. بر اساس نظریه بوردیو، سرمایه اقتصادی از انواع خیلی مهم و بنیادی سرمایه است. این سرمایه مهمتر از انواع سرمایهها و درواقع شکل برتر است (مک نایت و همکاران، 1995).
طبق نظریه تبادل منابع، تخصیص وظایف جنسیتی در ازدواج، عالیترین نظام مبادله محسوب میشود. ازاینرو انتظار میرود که همسران برای انجام کارهای خانه در خانه بمانند و شوهران در کارهای بازار کار خارج از خانه مشارکت کنند. اگر زن و شوهر هر دو در مشاغل حقوقی مشارکت داشته باشند تخصیص در ازدواج و نیز عواید حاصل از ازدواج کاهش مییابد. خانواده نیز ممکن است این احتمال را افزایش دهد که همسران تقسیمکار خانواده را ناعادلانه تلقی کنند، قدرت شوهرشان را به چالش بکشند و نارضایتی زناشویی بیشتری را تجربه کنند. بهعبارتدیگر، درآمد همسران نهتنها ممکن است منابع لازم برای ترک ازدواج را برای آنها فراهم نماید، بلکه میتواند رضایت آنها را از ترتیبات سنتی زناشویی تحت تأثیر قرار دهد (علیرضانژاد و زنگنه، 2018).

در پایان باید توجه داشت که تحقیق حاضر مانند هر پژوهش دیگر با محدودیتهایی روبهرو بوده است. بهطوریکه یکی از مهمترین کاستیهای این تحقیق، بهکارگیری سازگاری زناشویی و نادیدهگرفتن سایر متغیرهای روانشناختی مورد مقایسه بین زوجین ایرانی و ترکیهای است. پیشنهاد میشود برای افزایش رضایت زناشویی بیشتر آموزشهای جمعگرایی و همدلی برای زوجین در نظر گرفته شود.
نتیجهگیری
میتوان گفت که اصولاً تفاوتهای فرهنگی به دلیل پیامدهایی که دارد میتواند باعث ایجاد تغییراتی در زندگی افراد شود و در نتیجه سازگاری زناشویی آنها را تحتتأثیر قرار دهد. به همین دلیل نمیتوان مسئله رضایت زناشویی را صرفاً از دریچه مسائل فردی و بین فردی تحلیل کرد بلکه نیاز است که مسائل فرهنگی هم در این زمینه برای افزایش رفاه اجتماعی موردتوجه قرار بگیرد.
ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان در پژوهش و نگارش این مقاله مشارکت داشتهاند.
منابع مالی
برای انتشار این مقاله از هیچ سازمانی حمایت مالی مستقیم و غیرمستقیم دریافت نشده است.
تعارض منافع
بنا بر اظهار نویسندگان در این مقاله تعارض منافع وجود ندارد.
پیروی از اصول اخلاقی در پژوهش
در مطالعه حاضر تمامی ملاحظات اخلاقی ازجمله شرط امانتداری، صداقت و عدم سرقت ادبی رعایت شده است.

Alirezanejad, S. & Zangeneh, N. (2018). Access to Money and Power Relations in the Relationship of Spouses: A Study in The Local Community of Women of “Dastan Sabz” and “Tekkieh Shohada”. Social Sciences, 25(80), 165-208. doi:10.22054/qjss.2017.15714.1391. (in Persian). https://qjss.atu.ac.ir/article_8961.html?lang=en.
Alidosti, A. Nakhaei, N. Khanjani, N. (2015). The reliability and validity of Kansas and Inrich marital satisfaction questionnaires. Journal of Health and Development. (4) 2, 167 -158. (in Persian). https://www.sid.ir/paper/233606/en.
Aman Elahi, A (2005). Investigating the relationship between personality traits and individual-family factors With marital consent in the employees of government offices in Ahvaz city. master thesis Family counseling, Shahid Chamran University. (in Persian).
Barbara, G. Pifarotti, P. Facchin, F. Cortinovis, I. Dridi, D. Ronchetti, C. et al. (2016). Impact of Mode of Delivery on Female Postpartum Sexual Functioning: Spontaneous Vaginal Delivery and Operative Vaginal Delivery vs Cesarean Section. JSex Med;13(3): 393 -401. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/26857530/.
Berry, J. Segal, MH. (2002). Crosscultural psychology: Research and applications: Cambridge University Press. https://www.researchgate.net/publication/245817518_Berry_J_W_Poortinga_Y_H_Segall_M_H_Dasen_P_R_2002_Cross-cultural_psychology_research_and_applications_Second_revised_edition.
Bornstein, M. Gipson, JD. Failing, G. Banda,V. Norris, A. (2020). Individual and community-level impact ofinfertility- relatedstigmain Malawi. Social Science & Medicine. 251,: Article112910. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/32182444/.
Chi, L. (2017). Satir Theory and Sculpting in Social Work Education: Helping People to Help Themselves. Satir International Journal, 5(1), 61 -66.
Cohen D, Gunz A. (2002).As seen by the other: Perspectives on the self in the memories and emotional perceptions of Easterners and Westerners. Psychological Science. 13(1): 55-9. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/11892778/.
Eliasi R. (2016). The effectiveness of treatment based on acceptance and commitment to resilience, satisfaction and attitude towards infertility in infertile women. Master’s Thesis in Clinical Psychology, Najafabad Azad University. (In Persian)
FerreiraM, AntunesL, DuarteJ, Chaves J. (2015). Influence ofInfertilityand Fertility Adjustment onMaritalSatisfaction. Social and Behavioral Sciences,171, 96 -103. https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S187704281500124X.
Fışıloğlu,H(1992).lisansüstü öğrencilerin evlilik uyumu.psikoloji dergisi,7(28),16-22. https://psikolog.org.tr/tr/yayinlar/dergiler/1031828/tpd1300443319920000m000330.pdf.
Furdyna, H. E., Tucker, M. B., James, A. D. (2008). Relative Spousal Earnings and Marital Happiness Among African American and White Women. Journal of Marriage and Family, 70, 2, 332-334. https://www.jstor.org/stable/40056278.
Fowers BJ, Olson DH, Blaine C, Fowers J. (1992).Four types of premarital couples: An empirical typology based on PREPARE. Journal of Family Psychology. 10 –21. https://psycnet.apa.org/record/1993-09413-001.
Fu B, Qin N, Cheng L, Tang G, Lei J. (2015). Development and validation of anInfertilityStigmaScale for Chinese women. Journal of Psychosomatic Research. 79: 69 - 75. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/25499618/.
Ghaffari, M., Ramazani, N. (2019). Marital Justice and Marital Quality: Mediator Effects for Covert Relational Aggression. Journal of Family Research, 15(4), 487 -503. (in Persian). https://scj.sbu.ac.ir/article_97785.html.
Ghanbari Hashemabadi B A, Talebian Sharif S J, Moshirian S S. (2020). Effectiveness of Satir Communication Family Therapy on Couples Resilience and Problem Solving. fpcej. 5 (2):119-140. (in Persian).
Goldfarb, M. R., & Trudel, G. (2019). Marital quality and depression: a review. Marriage & Family Review, 55(8), 737 -763.
Heppner PP, Baum Gardner A, Petty R (1988). The utility of problem solving training that emph assizes self- management principles Counseling Psychology Quarterly. 1.129-143. https://richardepetty.com/wp-content/uploads/2019/01/1988-counseling-psych-quarterly-heppner-baumgardner-larson-petty.pdf.
Karaca A, Unsal G. (2015).Psychosocial Problems and Coping Strategies among Turkish Women withInfertility. Asian Nursing Research, 9, 243 -250. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/26412629/.
Kurman J. (2001). Self-enhancement: Is it restricted to individualistic cultures? Personality and Social Psychology Bulletin. 27. 1705. https://psycnet.apa.org/record/2001-05805-013.
Li J, Long L, Liu Y, He W, LiM M. (2016). Effects of amindfulness-based intervention on fertility quality of life and pregnancy rates among women subjected to first invitro fertilization treatment. Behaviour Research and Therapy, 77, 96 -104. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/26742022/.
Markus HR, Kitayama S. (2001). The cultural construction of self and emotion: Implications for social behavior. Emotions in social psychology: Essential reading. 119-37. https://awspntest.apa.org/record/1994-97938-003.
McKnight JD, Glass DC.(1995).  Perceptions of Control, Burnout, and Depressive Symptomology: A Replication and Extension. Journal of Consulting and Clinical Psychology. 63(3):490 –4. https://psycnet.apa.org/record/1995-34820-001.
Newbauer JF, Stone MH.(2001). Social Interest and Self-Reported Distress in a Delinquent Sample: Application of the SSSI and the MAYSI-2. Journal of Individual Psychology. 66(2). https://openurl.ebsco.com/EPDB%3Agcd%3A6%3A3947462/detailv2?sid=ebsco%3Aplink%3Ascholar&id=ebsco%3Agcd%3A52868334&crl=c.
Oldfield J, Stevenson A, Ortiz E, Haley B. (2018). Promoting or suppressing resilience to mental health outcomes in at risk young people: The role of parental and peer attachment and school connectedness. Journal of Adolescence, 64, 13 -22. https://colab.ws/articles/10.1002%2Fcasp.2397. https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/29408095/.
Rahmani Fard T, Kalantarkousheh M, Faramarzi M. (2018). Effect of mindfulness-based cognitiveinfertilitystress therapy on psychological well-being of women withinfertility. Middle East Fertility Society Journal. 23, 476 -481. https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S1110569018301031.
Rogers, S. J., & DeBoer, D. D. (2001). Changes in wives’ income: Effects on marital happiness, psychological well-being, and the risk of divorce. Journal of Marriage and Family, 63(2), 458–472. https://psycnet.apa.org/record/2001-06562-013.
Tavakkol, M., Moidfar, S., & Maghsudi, S. (2012). Relationship between Social Capital and Mental Health of Married Couples in Kerman. Iranian Journal of Social Problems, 2(1), 169-194. https://ijsp.ut.ac.ir/article_24171.html?lang=en.
Saadati, N., Rostami, M., Darbani, S. (2021). Comparing the effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) and Compassion Focused Therapy (CFT) on improving self-esteem and post -divorce adaptation in women. Journal of Family Psychology, 3(2), 45 -58. (in Persian). https://www.ijfpjournal.ir/article_245517.html.
Shams, N., & Haeri Y. (2020). The Effectiveness of Couple Therapy based on the Choice Theory in Reducing Marital Burnout and Conflict in Couples. Jarac; 2 (1):55 -70. https://ensani.ir/fa/article/460276/.
Zarezadeh, M; Boromand, R; Rahimi H. (2015). Comparison of marital compatibility of Iranian couples living inside and outside. Iran’s second positive psychology seminar. https://www.tpbin.com/article/75920.

 
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: رضایت از زندگی
دریافت: 1401/7/13 | پذیرش: 1403/5/1 | انتشار: 1403/7/14

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb