دوره 23، شماره 89 - ( 5-1402 )                   جلد 23 شماره 89 صفحات 127-77 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

zakeri A, fouladiyan M, moghaddam M. (2023). Representation of urban subalterns in Ettela'at newspaper(۱۹۲۶-۱۹۵۳): inefficient state and powerless subjects in struggle for survival. refahj. 23(89), 77-127. doi:10.32598/refahj.23.89.2940.4
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4122-fa.html
ذاکری علیرضا، فولادیان مجید، مقدم ملیکا. بازنمایی تهیدستانِ شهری در روزنامۀ اطلاعات (1305-1332): دولت ناکارآمد و سوژۀ ناتوان در تقلای بقا رفاه اجتماعی 1402; 23 (89) :127-77 10.32598/refahj.23.89.2940.4

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-4122-fa.html


متن کامل [PDF 708 kb]   (607 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1671 مشاهده)
متن کامل:   (297 مشاهده)
مقدمه
فرودستان، بخشی از جامعه را تشکیل میدهند که بهواسطه فقدان دسترسی به منابع و امکانات، اغلب قدرت بازنمایی خود را ندارند. آنها معمولاً بهوسیله دیگران بازنمایی میشوند. چگونگی بازنمایی آنها در رسانههای مختلف، سازنده بخشی از تصور جامعه درباره آنهاست و نشانهای از مختصات فکری بازنماییکنندگان.
در ایران، دو دهه نخستین قرن چهارده شمسی از دورههای مهمی است که بهواسطه مشکلات مهمی مانند عوارض جنگ جهانی اول و دوم، بیثباتی سیاسی و محدودیت کشور در تولید منابع لازم برای تأمین معیشت مردم، فرودستی به مسئلهای مهم تبدیل میشود. ازآنجاکه در این دوره نهادهای بوروکراتیک مدرن، آرامآرام شکل گرفته و تثبیت میشوند، شاهد سیاستگذاری برای فرودستان نیز هستیم. مشکلات اقتصادی در این دوره تا بدانجا افزایش پیدا میکنند که در سالهای نخستین دهه 20، حلوفصل «بلوای نان» از مهمترین دغدغههای سیاستگذاران در کشور است. مجموعه این مسائل سبب میشود که شاهد رشد تدریجی بازنمایی فرودستان در مطبوعات در این دوره باشیم (فولادیان و مقدم، 2021).
ما در این مقاله با تمرکز بر روزنامه اطلاعات و بازنمایی تهیدستان شهری تهران، به این پرسش پاسخ خواهیم گفت که تهیدستان شهری در مطبوعات مکتوب این دوره چگونه بازنمایی شدهاند؟ استراتژیهای دولت و خیرین برای مواجهه با تهیدستان شهری چگونه بازنمایی شده است؟ مواجهه تهیدستان شهری با دولت چگونه بازنمایی شده است؟
مرور انتقادی منابع
این تحقیق از حیث نظری ذیل مقوله «تاریخنویسی اجتماعی فرودستان» قرار میگیرد. اساساً در تاریخنویسی تا قبل از قرن بیستم، فرودستان کمتر به صورت مستقل موضوع توجه بودهاند. از حیث تاریخنویسی فرودستان شاخه نسبتاً نوپایی است. تاریخنویسی عموماً تاریخ قدرتها بوده است. تاریخ پادشاهان و نبردها و سلسلهها. در قرن بیستم شاهد ظهور نحلههای جدیدی در تاریخنویسی هستیم که به شیوههای مختلف فرودستان را موضوع مطالعه قرار میدهند. در ایران نیز تاریخنویسی متأثر از فضای عمومی تاریخنویسی در غرب بوده است. بخش مهمی از تاریخنویسی ایران تا امروز همچنان تاریخ سلسلههای پادشاهی و مناسبات قدرت است. اغلب آثاری هم که به تاریخ فرودستان پرداختهاند، بر نگارش تاریخ احزاب و تشکلهای کارگری و فعالان آنها متمرکز بودهاند (اتابکی، 2021).[1]
بهرغم ترجمه برخی آثار اصحاب مکتب آنال (بلوخ، 1984؛ برودل، 1993؛ برک، 2017) و ترجمه پارهای شرحها درباره این مکتب (لوگوف، 2021)، هنوز میتوانیم ادعا کنیم این سنت چندان شناختهشده نیست و پژوهشهای چندانی با استفاده از مبانی این سنت در مورد ایران انجام نشده است، اما با آرای تامپسون آشنایی بیشتری وجود دارد. با ترجمه مقالاتی از یرواند آبراهامیان و پس از او آصف بیات، توجه به فرودستان سازماندهینشده و زندگی روزمره آنها آغاز شد و آثار مختلفی در این حوزه به رشته تحریر درآمد که اغلب تحتتأثیر درکی خاص از آراء تامپسون قرار داشت.
«مردم در سیاست ایران» (آبراهامیان، 2015)[2]، «سیاستهای خیابانی»(بیات، 2000) زندگی همچون سیاست (بیات، 2011)، نان و عدالت در دوره قاجار (کرونین، 2021)، دولت و فرودستان (اتابکی، 2015)، تاریخ فرودستان (اتابکی، 2021) و کوچ در پی کار و نان (مالجو، 2021) و «زندگی روزمره تهیدستان شهری» (صادقی، 2018)[3] از آن جملهاند. با ترجمه «طبقه کارگر در انگلستان»(تامپسون، 2017) به زبان فارسی امکان بیشتری برای آشنایی با این سنت به وجود آمده است.[4]
«حکایت دختران قوچان» نوشته افسانه نجمآبادی اثر دیگری است که تحتتأثیر سنت مطالعات فمینیستی تلاش میکند نشان دهد چگونه تقدیر فرودستان معمولی و در این اثر دختران فرودست، در رقمزدن تقدیر تاریخی ایران دوره معاصر مؤثر بوده است، اما در مطالعات تاریخی این تأثیرگذاری بهکلی به فراموشی سپرده شده است (نجمآبادی، 2002).
در سالهای اخیر مطالعات پیرامون فرودستان معمولی گسترش یافته و بهویژه نسل جوان با استفاده از روشهای کیفی مانند مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی تلاش کردهاند ابعاد مختلف زندگی و کنشگری آنان را در زندگی روزمره تصویر کنند.[5]
مقاله حاضر از حیث متمرکزبودن بر فرودستان معمولی ذیل «تاریخ اجتماعی فرودستان» قرار میگیرد، اما نقدی که بر عمده این تحقیقات وارد است، آنکه آنها در مواجهه با فرودستان نگاه انتقادی نداشته و اغلب با چشمانی خیره نظارهگر فرودستان معمولی بودهاند. به نظر سنت «تاریخ انتقادی اجتماعی فرودستان» در ایران هنوز چندان شکل نیافته است. مقاله حاضر تلاشی درزمینه بسط این دیدگاه است.
چارچوب نظری
همانطور که گفته شد، فرودستان بهطورکلی و فرودستان سازماندهینشده بهطور خاص تا حوالی دهه 50 و 60 میلادی چندان موضوع توجه مستقل علوم انسانی نبودهاند. تاریخنویسی تا این دوران اغلب به نوشتن تاریخ قدرتها محدود بوده است (تامپسون، 2017). بخشی از تاریخنویسی هم که به تاریخ فرودستان اختصاص یافته است، اغلب تاریخ تشکلها و رهبران سازمانی فرودستان است. با برآمدن مکتب آنال در تاریخنگاری فرانسه از یکسو و نوشتهشدن کتاب «تاریخ طبقه کارگر در انگلستان» به همت ای.پی.تامپسون در بریتانیا از سوی دیگر دوره جدیدی در تاریخنویسی فرودستان آغاز شد که فرودستان معمولی را مدنظر قرار داد.
بعدتر با تقویت گفتارهای «مطالعات فرهنگی» و اعاده حیثیت از زندگی روزمره، آثار متعددی به مطالعه زندگی روزمره فرودستان پرداختند و تاریخنگاری اجتماعی فرودستان بهمثابه یک حوزه مستقل بیش از گذشته تثبیت شد. تلاش این تحقیقات که از نیمه قرن بیستم آغاز شده است، خارجکردن فرودستان از حاشیه تاریخ و نوشتن «تاریخ مردمان» و «تاریخ از پایین» بوده است (تامپسون،2017).
چنانکه تامپسون خود نوشته است: «میکوشم جورابباف فقیر و پرزگیر لادایت و بافنده چرخدستی منسوخ و پیشهور آرمانگرا و حتی فریبخورده جوآنا ساوتکت را از خفت فراوانی که نسلهای بعدی بارشان کردهاند، برهانم. حرفهها و رسمهاشان چهبسا زوالیافته باشد، خصومتهاشان با نظام صنعتی جدید چهبسا کهنهپرستانه بوده باشد، آرمانهای جماعتگرایانهشان چهبسا خیالبافانه، توطئههای طغیانگرایانهشان چهبسا ناسنجیده، اما این روزگاران ناآرامی اجتماعی حاد را آنان به چشم دیدند نه ما. آرزوهاشان برحسب تجربه خودشان معتبر بود. اگر هم قربانی تاریخ شدند و احکام محکومیتشان را در طول عمر خودشان گرفتند، هنوز کماکان قربانی ماندهاند» (تامپسون، 2017). تامپسون نشان داد که «طبقه» از حیث تاریخی پدیدهای در حال تکوین است، نه واقعیتی از پیش دادهشده. تامپسون طبقه را با مفهوم «رابطه تاریخی» پیوند میزند و رابطه را نیز دارای سیالیتی میداند که باید در طول زمان مطالعه شود (تامپسون، 2017)؛ بنابراین چگونگی تکوین یا علل عدم تکوین تاریخی طبقه باید موضوع پژوهش تاریخی و اجتماعی قرار گیرد.
در سنت چپ، بخش بزرگی از این مطالعات در واکنش به گفتارهای ساختارگرایانهای شکل گرفت که با تأکید بر دوگانه زیربنا – روبنا یا اولویتبخشی به اثر ساختارها یا حتی با تأکیدی یکسویه بر مفهوم «بیگانگی» نقش سوژهها در شکلدهی به حیات اجتماعی را نادیده میگرفتند و نسبت به پویاییهای زندگی روزمره بیاعتنا بودند.
از این حیث پژوهش حاضر در امتداد سنت نظری «تاریخنگاری اجتماعی فرودستان» قرار میگیرد و تلاش میکند با مرکز قراردادن روزنامه اطلاعات، تصویری از چگونگی بازنمایی یکی از مهمترین گروههای فرودست، یعنی تهیدستان شهری، در این روزنامه در فاصله تأسیس این روزنامه تا کودتای 28 مرداد به دست دهد. توصیفی از زمینه اجتماعی این دوران با اتکا به مدارک تاریخی آن به ما کمک خواهد کرد که درک بهتری از وضعیت تهیدستان شهری در این دوره داشته باشیم.
اهمیت این دوره زمانی از یکسو به تأسیس دولت مطلقه مدرن و شیوه مواجهه آن با فرودستان بازمیگردد و از سوی دیگر به امکانات کنشگری فرودستان در دوره به نسبت آزاد سیاسی پس از شهریور 20 تا کودتای 28 مرداد 1332. روزنامه اطلاعات بهمثابه یک روزنامه دولتی و منظم در انتشار، امکان دستیابی به بازنمایی پیوسته فرودستان در این بازه زمانی را فراهم میکند.
اما از سوی دیگر به نظر میرسد بهویژه در نسخه ایرانی تاریخنگاری اجتماعی فرودستان، نگاهی خیره و غیرانتقادی تا حد زیادی غلبه پیدا کرده است. نگاهی که درنهایت به درخشانسازی زندگانی فرودستان میپردازد و از تحلیل انتقادی زندگی و کنشگری آنان بازمیماند. زندگی فرودستان در این روایت همواره و ضرورتاً پویاست و صورتهایی از مقاومت در آن جاری.
تداوم وضع موجود و مکانیسمهای مولد استثمار در کلیت، که فرودستان قدرت فراروی از آن را پیدا نمیکنند، در این روایت تا حد زیادی به حاشیه رانده میشود. این خوانش مستعد افتادن به دام «دنبالهروی» به همان مفهومی است که لوکاچ استفاده کرده است؛ یعنی دنبالهروی روشنفکران از مردم (لوکاچ، 2004). شاید بتوان گفت، این نگاه خیره و غیرانتقادی گاه محصول دو بدفهمی از آرای تامپسون است. نخست اینکه تامپسون نویسنده تاریخ درازمدت است و ارزیابی خود از تکوین طبقه کارگر و سوژگی فرودستان معمولی را در تاریخی درازمدت ارائه میکند. تامپسون ضمن نگارش این تاریخ درازمدت، به خطاهای مقطعی فرودستان مکرراً اشاره کرده و نگاه انتقادی خود به آنها را فرونگذاشته است، اما نویسندگان ایرانی متأثر از تامپسون اغلب برههای کوتاه از تاریخ را مطالعه کرده و نگاه انتقادی تامپسون را تا حد زیادی کنار گذاشتهاند.
از سویی ساختن «ذات» -ولو پنهان و تصریحنشده- از نتایج مطالعه «تاریخی» تامپسون باعث شده است تا پژوهشگران ایرانی مفاهیمی مانند خودانگیختگی و خلاقیت و کنشگری و اقتصاد اخلاقی را «ذاتی» فرودستان فرض کنند و در هر لحظهای از تاریخ به دنبال این ویژگیها بگردند.
بهاینترتیب یکی از مهمترین ویژگیهای سنت تامپسونی، یعنی باور به گشودگی تاریخ و امکانیبودن آن، این بار به نفع ارائه روایتی ضرورتاً مثبت از فرودستان نفی میشود. فراموش نباید کرد که تامپسون روایتگر تجربه تکوین طبقه کارگر در انگلستان و آن هم در یکی از درخشانترین دورههای آن؛ یعنی سالهای 1780 تا 1832 بوده است و نه راوی تجربه فرودستان در همه تاریخ و جوامع.
از این حیث مقاله حاضر تلاش میکند از سنت غالب «تاریخ اجتماعی فرودستان» در ایران فراتر رود و به «تاریخنگاری انتقادی اجتماعی فرودستان» بپردازد. بازگشت به نظریه انتقادی و حفظ مفاهیمی مانند «ازخودبیگانگی» (مارکس، 2008؛ لوفور، 1991، یگی، 2014) و «شیءوارگی» (لوکاچ، 1998) و «دنبالهروی» (لوکاچ، 2004) و «کلیت» (لوفور، 1991؛ جی، 1984) و استفاده از این مفاهیم در متن «تاریخنگاری اجتماعی فرودستان»، امکان نظری این فراروی را فراهم میکند. این شواهد تجربی است که در هر دوره تاریخی تعیین میکند باید وزن عمده را به خودانگیختگی و کنشگری فرودستان بدهیم یا به انفعال و ازخودبیگانگی آنها.
روش
روش این پژوهش تمامخوانی شمارگان روزنامه اطلاعات در فاصله سالهای 1305؛ یعنی زمان تأسیس روزنامه تا 1332 بوده است.
انتخاب روزنامه اطلاعات از دو حیث اهمیت دارد. یکی تداوم آن در بازه زمانی طولانی که امکان مطالعه روندی بازنمایی را در طول زمان فراهم میکند. در مطبوعات ایران از این حیث هیچ مورد مشابهی را نمیتوانیم پیدا کنیم. دوم وابستگی آن به دولت که در کنار مطالعه اسناد سیاستگذاری، امکان دستیابی به درک سیاستگذاران از فرودستان را به ما میدهد.
در تمامخوانی شمارگان روزنامه اطلاعات هر آنچه به تهیدستان شهری در شهر تهران ارتباط داشته، استخراج شده است. علت تمرکز بر شهر تهران، آن است که بیشترین حجم اخبار پوشش دادهشده به شهر تهران مرتبط است؛ چون تهران به دلیل تمرکز امکانات در آن همواره مقصد مهاجرت تهیدستانی بوده است که زندگی در مبدأ برای آنها به دلایل مختلف در مقطعی ناممکن شده است. از سوی دیگر دادههای مرتبط با شهرهای دیگر تحلیلهای مستقلی میطلبد که احیاناً با زمینههای اجتماعی خاص آنها باید پیوند برقرار کند و نیازمند تحقیقات مستقلی است.
بنابراین با تمرکز بر اخبار مرتبط با تهیدستان شهری در تهران، در مرحله اول به تحلیل محتوای کمی متونی پرداختهایم که به بازنمایی آنان اختصاص داشتهاند. در مرحله دوم به تحلیل محتوای کیفی متون پرداخته و تلاش کردهایم با استفاده از این روش به پرسشهای اصلی پژوهش بپردازیم. پرسشهای اصلی این تحقیق عبارتاند از چگونگی توصیف تهیدستان شهری، استراتژیهای مواجهه دولت با تهیدستان شهری، استراتژیهای مواجهه تهیدستان شهری با دولت و استراتژیهای مواجهه خیرین با تهیدستان شهری.
تلاش میکنیم به این پرسشها در محدوده آنچه در روزنامه بازنمایی شده، پاسخ گوییم. باید تأکید کنیم آنچه در اینجا به نقل از روزنامه اطلاعات خواهد آمد، بازنمایی تهیدستان شهری در روزنامهای دولتی است و نه ضرورتاً واقعیت زندگی تهیدستان. ما برای اینکه درکی واقعبینانه از چگونگی رقمخوردن این شیوه بازنمایی داشته باشیم، با رجوع به اسناد و مدارک تاریخی و همچنین متن مذاکرات مجلس شورای ملی و مجلس سنا در این بازه زمانی، شرحی از شرایط اجتماعی و اقتصادی این دوران ارائه خواهیم کرد که به ما کمک خواهد کرد تصویری واقعبینانهتر از وضعیت تهیدستان شهری تهران در این دوره داشته باشیم.
سالهای 1305 تا 1332 ازآنرو اهمیت دارد که با تأسیس دولت مطلقه مدرن در ایران و تلاش برای قراردادن تهیدستان شهری ذیل نظمی بوروکراتیک آغاز میشود و با پایان نخستین دوره مهاجرت از روستا (سالهای 1320 تا 1332) پایان میپذیرد. توضیح اینکه تا قبل از 1320، به دلیل رونق تدریجی شهرها و وابستگی آنها به مصرف محصولات کشاورزی، روستاییان نیاز چندانی به مهاجرت به شهرها احساس نمیکنند و نرخ مهاجرت پایین است. از 1320، با اشغال کشور به دست متفقین و بروز بحرانهای اقتصادی، نخستین موج مهاجرت به شهرها آغاز میشود که تا 1332 ادامه دارد.
از سال 1332، با پایان تدریجی عوارض ناشی از جنگ دوم جهانی و همچنین پایان تحریمهای نفتی دولت مصدق و افزایش درآمدهای نفتی دولتهای پس از کودتای 28 مرداد، سنخ متفاوتی از اقتصاد سیاسی شهر شکل میگیرد. در این دوره بهتدریج شهر وابسته به محصولات کشاورزی جای خود را به شهر وابسته به درآمدهای نفتی میدهد و دورهای جدید در مهاجرت از روستا به شهر آغاز میشود که تحلیل وضعیت تهیدستان شهری در آن پژوهشهای مستقلی را میطلبد (حسامیان و دیگران، 1984).
یافتهها را در پنج بخش ارائه خواهیم کرد: «شرایط اجتماعی ایران (1305-1332)»، «تهیدستان شهری چگونه بازنمایی شدهاند؟»، «استراتژیهای دولت در مواجهه با تهیدستان شهری» و «استراتژیهای تهیدستان شهری در مواجهه با دولت» و «استراتژیهای خیرین در مواجهه با تهیدستان شهری».
شرایط اجتماعی ایران (1305-1332)
با انقراض سلسله قاجار و تأسیس سلسله پهلوی در 1304، گام مهمی برای تأسیس «دولت مطلقه مدرن ایرانی» برداشته شد (اکبری و واعظ، 2009). در شرایطی که کشور تجربه جنگ جهانی اول را از سر گذرانده بود و با اقتصادی بحرانزده و نظام بوروکراتیکی نضجنیافته دستبهگریبان بود، شکلدهی به بوروکراسی مدرن و سرکوب نیروهای معارض اجتماعی دو وجه مهم فعالیت رضاشاه در دوران سلطنتش بود. تصویب قوانین جدید و نظمدهی به دادگستری ازجمله این فعالیتها بود. منظور از بوروکراسی مدرن، مجموعه ترتیباتی است که دولت پهلوی برای اداره امور کشور به وجود آورد. نهادهای جدید و سیاستهای اداره کشور، دو بخش اصلی بوروکراسیاند. افرادی که عهدهدار آن نهادها و این سیاستها هستند، قشری را تشکیل میدهند که آنها را بوروکراتهای مدرن مینامیم.
روزنامه اطلاعات حدود یک سال پس از تأسیس سلسله پهلوی بهمثابه روزنامهای دولتی فعالیت خود را آغاز کرد و میتوان آن را یکی از گزارشگران دولتی نضجگیری این نظم نوین و بوروکراسی در حال تکوین در ایران دانست.
بخش مهمی از سرنوشت فرودستان از حیث چگونگی مواجهه با دولت نوپای پهلوی در قوانینی تعیین شد که در این دوره تصویب شدند. «قانون مجازات عمومی» مصوب 7/11/1304، از نخستین قوانینی است که در ابتدای تشکیل سلطنت پهلوی در مجلس مصوب میشود و با اشکالی از فرودستی تعیین نسبت میکند. در این قانون بهطور مشخص «ولگردی» تعریفشده و جرمانگاری شده است:
«ولگرد کسی است که مسکن و مأوای مخصوص یا وسیله معاش معلوم و یا شغل یا حرفه معینی ندارد، مگر اینکه سن او از پانزده سال تجاوز نکرده باشد. ولگردی خلاف محسوب میشود و مجازات آن مطابق باب چهارم تعیین خواهد شد.»
(ماده 273) در باب چهارم درباره مجازات «ولگردی و گدایی» چنین تعیین شده است:
«نسبت به کلیه امور خلاف از قبیل عدم رعایت نظامات راجعه به بلدیه و نظمیه و صحیه، همچنین عدم رعایت نظامات راجعه به بلدیه و نظمیه و صحیه همچنین عدم رعایت نظامات راجعه به درشکهچیها و شوفرها و حفظ حیوانات و همچنین راجع به ولگردی و گدایی و فحاشی و استعمال الفاظ رکیکه در معابر عمومی و امثال آنها وزارت داخله نظامنامه لازمه تهیه نموده و مقررات آن پس از تصویب وزارت عدلیه بهموقع اجرا گذاشته خواهد شد، ولی درهرحال مجازاتی که بهموجب نظامنامه مزبوره مقرر میشود، نباید از یک روز حبس و سه قران غرامت کمتر و از یک هفته حبس و پنج تومان غرامت بیشتر باشد» (قانون مجازات عمومی، 7/11/1304).
در این قانون آمده است:
اگر ولگرد تبعه خارجی باشد، به امر دولت از کشور اخراج میشود (ماده 274).
با تصویب این قانون دو اصطلاح «ولگرد» و «گدا» بار حقوقی مجرمانه پیدا کرد و دولت موظف به برخورد قانونی با آنها شد. دقت در تعریف اصطلاح «ولگرد» نشان میدهد نداشتن شغل نیز ذیل همین مفهوم تعریف شده است. هرچند در این دوره هنوز استفاده از واژه «بیکار» مرسوم نیست. در سال 1310، قانون دیگری در مجلس مصوب شد که مطابق آن شهادت «اشخاص ولگرد و کسانی که تکدی را شغل خود قرار دهند» پذیرفته نمیشد (متن مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره دهم، 8/8/1314). بهاینترتیب حقی اجتماعی از ولگردان و گدایان سلب شد.
چهار سیاست برخورد (حبس)، بازگرداندن به مبدأ، نگاهداری و وادارکردن به کار، در اسناد سیاستگذاری این دوره در مواجهه با تهیدستان شهری دیده میشود. برای نمونه در بخشنامه وزیر کشور در 1318 چنین آمده است: «اشخاص عجزه را باید شهرداری حتیالمقدور در محل مخصوص نگاهداری نموده و آنهایی که عاجز نیستند و گدایی و تنبلی را پیشه و حرفه خود قرار دادهاند ... با نهایت سختی به کار گمارند» (مالجو، 2021). همین سیاستها در دورههای بعد نیز دیده میشود. برای نمونه در نخستوزیری قوام در 1326 و رزمآرا در 1329(مالجو، 2021).
با توجه به نوسانات اقتصادی مداوم در کشور و ازدیاد تعداد ولگردان و بیکاران و گدایان در هنگام بحرانهای اقتصادی، انتظار مداخله دولت در دورههای بحران افزایش پیدا میکرد و همین مداخلات اغلب زندگی را برای تهیدستان شهری دشوارتر میکرد. در بازه زمانی مورد مطالعه پژوهش حاضر دوران اشغال ایران در طول جنگ دوم جهانی؛ یعنی سالهای 1320 تا 1324 و قحطی سالهای 1328-1329 دو برهه مهم زمانی از این حیثاند.
بنا به نوشته مصطفی فاتح «طبق آماری که بانک ملی منتشر میکند، شاخص هزینه زندگی در سال 1315 شمسی صد بوده و در سال 1320 شمسی 243 و در سال 1323 به 1030 بالغ گردید» (فاتح، 1956.) اشغال ایران به دست قوای متفقین و استفاده از محصولات غله ایران بهویژه گندم برای ارتش شوروی موجب قحطی و گرانی نان در فاصله سالهای 1320 تا 1324 شد. این ایام با خشکسالی و آفتزدگی محصول در برخی نقاط کشور همراه بود (آذری، 1992). در این دوران 25 درصد از تولید گندم و جو و 39 درصد از تولید پنبه ایران کاسته شد (فوران، 2013). فشار دولت انگلستان برای افزایش نرخ لیره و پایین نگهداشتن ارزش ریال، باعث چاپ فراوان اسکناس در دولت فروغی و تورم بیسابقهای شد که از قدرت خرید مردم میکاست. توقف پروژههای عمرانی بهدلیل بیپولی دولت هم بر میزان بیکاری میافزود (فاتح، 1956). این وضعیت از سال 1320 به اعتراض مردم در شهرهای مختلف منجر شد و تا 1324 تداوم یافت (طیرانی، 1993). قوانین متعددی برای جلوگیری از احتکار وضع شد (آذری، 1992). مشهور است که قوامالسلطنه، نخستوزیر کشور در شهریور 1321 قرص نانی را روی میز کنفرانس مطبوعاتی خود گذاشت و گفت: «مشکل من این است، اگر بتوانم نان مرغوب در اختیار همه ایرانیان قرار دهم، بقیه مشکلات حل خواهد شد» (فوران، 2013). اوجگیری قحطی نان و اعتراض مردم به آن را در ماجرای «بلوای نان» در آذر 1321 میتوان دید (مکفارلند، 2004).
در ارتباط با همین وضعیت در جلسه 4 مرداد سال 1322، برای دومینبار قوانین کشور پیرامون موضوع ولگردی در مجلس شورای ملی موضوع بحث قرار گرفت و مجازات ولگردی افزایش پیدا کرد. متن قانون مصوبشده به این شرح است:
«دولت مکلف است اشخاص مذکور در ماده 273 را به کار مناسب وادار نماید، درصورتیکه از قبول کار امتناع نمایند و یا برای طفره از کار فرار کنند، به حبس تأدیبی از 11 روز تا سه ماه و یا به پنجاه تا دویست ضربه شلاق محکوم میشوند. شلاق روزی بیش از پنجاه ضربه نباید زده شود» (ماده 273 مکرر).
مصوبه مجازات ولگردی نسبت به قانون قبلی تشدید شده است.
هنگام طرح این لایحه، برخی نمایندگان از تشدید مجازات بهویژه درباره اشرار و چاقوکشها دفاع میکنند. در جلسه 12 مرداد 1322 لایحه وزارت دادگستری با این توضیح خوانده میشود: «چون مدتی است در کشور عدهای از اشرار از قبیل دزد و چاقوکش پیدا شدهاند که موجب سلب امنیت عمومی گشته و با اینکه اغلب آنها به دادگاه جلب و تنبیه شدهاند، کیفر مقرر در روحیه آنان تأثیر ننموده و امید نمیرود جامعه از دستبرد و تهدید آنها مصون بماند، برای حفظ امنیت افراد و استقرار نظم عمومی مادهواحده پیوست پیشنهاد و تصویب آن به قید دو فوریت درخواست میشود.» مادهواحده پیوست به این شرح است «وزارت کشور میتواند اشخاص بدسابقه و شرور از قبیل چاقوکش و دزد و جیببر و امثال آنها را که سابقه ارتکاب اینگونه اعمال را دارند، برای مدت معینی از دو ماه تا دو سال تبعید یا بازداشت نماید» (متن مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره سیزدهم، 12/5/1322).
نظمدهی به شهر و اصلاح قانون مجازات عمومی مجدداً در 1324 در مجلس شورای ملی موضوع بحث قرار میگیرد. در این قانون علاوه بر مجازات ولگردان بر مجازات «کسانی که با وجود قدرت و استطاعت (جسمانی) تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده و از این راه زندگانی نمایند»، تأکید شده است (متن مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره چهاردهم، 8/9/1324).
در همین سال محمود نریمان، شهردار وقت تهران اظهار میکند: «اگر از ولگردی و تکدی در معابر و محلهای عمومی جلوگیری شود، امید میرود شهر تهران از این منظره غیرمطلوب و رقتآور بیرون آید» (مالجو، 2021).
در سالهای بعد نیز بحران اقتصادی و بهویژه قحطی و خشکسالی تداوم پیدا میکند و باعث رشد مهاجرت به شهرها میشود. شرحی مفصل و ارزشمند از مهمترین این بحرانها و مهاجرتهای ناشی از آن در سالهای 1327 تا 1329 از آذربایجان به تهران و شیوه مواجهه دولت و تهیدستان با آن در کتاب «کوچ در پی کار و نان» (مالجو، 2021) آمده است. انعکاس بحران ناشی از همین مهاجرتها را میتوان در متن مذاکرات مجلس نیز مشاهده کرد. در اردیبهشت 1329 نخستوزیر کشور، رجبعلی منصور سیاست دولت در مواجهه با مهاجران را چنین توضیح داده است:
«یک کارهای فوری کردیم؛ چنانکه نتیجهاش را امروز آقایان میبینید و نتیجه خوب هم داد؛ بالأخره اینها جمع شدند، اعاشه شدند، پول بهشان داده شد، فرستاده شدند به محلهای خودشان. قریب 20 هزار نفر بودند. الآن در کرج که یک مرکزی بود برای جمعآوری اینها متجاوز از ده هزار نفر شده بودند تا دو روز قبل 1800 نفر بیشتر باقی نماندند که تصور میکنم امروز شاید کمتر از هزار نفر باشند. تمام وسایل ممکنه نمیگویم خیلی عالی، ولی به اندازهای که ضرورت داشت، برایشان فراهم آمد و به ترتیب و تدریج اینها به جاهای خودشان اعاده داده شدند و یک کارهای فوری و موقتی هم برای اینها تهیه شد. آقایان گفتند که اینجور کارها با نقشه نبود، کارهای اساسی نبود، ما هم مقید نبودیم که به این فوریت کارهای با نقشه و با اساس بشود. منظور اساسی ما مشغولکردن اینها و اعانه اینها بود. اینها را گفتیم که کارهایی هم بکنند در یک جاهایی. در یک راههایی برای درستکردن جادهها، برای عریض کردن جاده، تسطیح جاده؛ یک جاهایی یک کارهای مفیدی بود؛ مثلاً در مغان یک سدی داریم یک دهی را که حسنخان لو هست و دارد از بین میرود، از همین وسایل استفاده شد، گفتیم آنجا هم کار کنند» (متن مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره شانزدهم، 7/2/1329).
در همین جلسه مهدی ارباب نماینده بلوچستان، تعداد افراد مهاجرتکرده از این استان در آن سالها را 150 هزار نفر اعلام میکند که اندکی اغراقآمیز به نظر میرسد.
بهطورکلی سالهای 1320 تا 1332 را «دورهای از رکود اقتصادی و رونق نهضتها و جنبشهای اجتماعی و سیاسی» نامیدهاند (حسامیان و دیگران، 1984). در این سالها بهواسطه رکود بخش کشاورزی و کاهش مرگومیر در روستاها، مهاجرت از روستا به شهر بهطور جدی آغاز شد؛ بهطوریکه جمعیت شهرنشین کشور در فاصله 1320 تا 1330 از 3773000 نفر به 4936000 افزایش پیدا کرد (حسامیان و دیگران، 1984). نرخ رشد سالانه جمعیت شهری که در 1300 تا 1320، 1.65 درصد است در 1320 تا 1330 به 2.72 درصد رسید. به همین دلیل این دوره را «دوره شروع مهاجرتهای داخلی در ایران» دانستهاند (حسامیان و دیگران، 1984). بهواسطه «توقف روند مدرنیزاسیون» در این دوره، حیات شهری دچار افول شد.
افول حیات شهری با کاهش تقاضا برای محصولات کشاورزی و افول حیات روستایی همراه شد و این مسئله بر شدت مهاجرت افزود (حسامیان و دیگران، 1984). البته به سبب افول حیات شهری، ظرفیت شهرها برای پذیرش نیروی کار محدود بود و همین مسئله از شدت مهاجرت به شهرها کاست و باعث پدیدآمدن میزانی از مهاجرت به خارج از کشور شد (حسامیان و دیگران، 1984). میتوان تصور کرد که به میزان حادشدن وضعیت اقتصادی، هم به سبب زیادشدن فقر و بیکاری در شهرها و هم به سبب مهاجرت از روستاها به شهرها بر تعداد ولگردان و بیکاران و گدایان در شهرها افزوده شده است.
نکتهای که معمولاً در تحلیل فرودستان بهویژه از دهه 20 به بعد از نظر دور میماند، رابطه آنان با مذهب است. همانگونه که محسن حسام مظاهری توضیح داده است، «سقوط رضاشاه باعث شده بود تا پتانسیل مهارشده مذهبی مردم بهصورت ناگهانی آزاد شود و آنها با شور و هیجانی زائدالوصف، به آدابورسوم تازه ممنوع شده پیشین روی آورند. در این میان، آیینهایی چون قمهزنی، قفلبندی، زنجیرزنی و شاخحسینی نیز احیا شد و رواج یافت» (مظاهری، 2010). مظاهری اگرچه به رونق مذهب پس از شهریور 20 توجه کرده است، اما فقط به بُعد سیاسی مسئله توجه کرده و از نقش قحطی و بحران اقتصادی در رجوع مردم بیپناه و مستأصل به مذهب غفلت کرده است.
میتوان این فرضیه را طرح کرد که حداقل بخشی از رواج آنچه در زبان روشنفکرانی چون کسروی «نمایشهایی بیخردانه» (کسروی، 1377، به نقل از مظاهری، 2010) و در زبان جلال آل احمد در ترجمه کتاب التنزیه لاعمالالشبیه علامه سید محسن امین «عزاداریهای نامشروع» (1322) نامیده میشد، واکنش مردم به وضعیت اجتماعیای بود که در آن حتی از تأمین نان خود عاجز بودند (کسروی، 1944؛ غلامرضا کاشی، 2020)، بیارتباط نیست که در همین ایام شاهد قانونگذاری درباره اعمال خرافی و جرمانگاری آنها هستیم:
«کسانی که رمالی، جفر، تعبیرخواب، کفبینی، افسونگری، جادوگری، جنگیری، فالگیری، پیشگویی، چلهنشینی، بختگشایی و امثال آنها را وسیله معرکه یا دورهگردی قرار داده یا با بازکردن دکان یا خانه اعمال مزبور را پیشه و وسیله کسب و استفاده خود قرار دهند»، در قانون مجازات سال 1324، مشمول مجازات قلمداد میشوند (متن مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره چهاردهم، 8/9/1324).
بنا بر پژوهش محسن حسام مظاهری تعداد اعلانات مربوط به عزاداری در روزنامه اطلاعات از 47 عدد در فاصله 1310 تا 1320، به 486 عدد در دهه 20 و 1227 عدد در دهه 30 افزایش مییابد (مظاهری، 2020). با توجه به فرودستبودن اکثریت مردم ایران در این ایام میتوان مدعی شد بخشی مهم از مخاطبین چنین جلساتی در شهرها را تهیدستان شهری تشکیل میدادند.
این فضای مذهبی بهقدری قدرتمند است که حتی مراجع تقلیدی مانند آیتالله بروجردی را یارای مقاومت در برابر آن نیست. در نوشتههای مرتضی مطهری آمده است: «یادم هست در سالهایی که در قم بودیم، در آنجا هم یک نمایشها و شبیه‏های خیلی مزخرفی در میان مردم بود. سالهای اول مرجعیت مرحوم آیتالله بروجردی (رضوانالله علیه) بود[6] که قدرت فوقالعاده داشتند. قبل از محرم بود. به ایشان گفتند وضع شبیهخوانی ما این‏جور است. دعوت کردند، تمام رؤسای هیئتها به منزل ایشان آمدند. از آنها پرسیدند: شما مقلد چه کسی هستید؟ همه گفتند: ما مقلد شما هستیم. فرمودند: اگر مقلد من هستید، فتوای من این است که این شبیه‏هایی که شما به این شکل درمی‏آورید، حرام است. با کمال صراحت به آقا عرض کردند که آقا ما در تمام سال مقلد شما هستیم، الا این سه چهار روز که ابداً از شما تقلید نمی‏کنیم! گفتند و رفتند و به حرف مرجع تقلیدشان اعتنا نکردند» (مطهری، 2002).
گفته شده است که در سالهای ابتدایی دهه 20 فقط در مشهد ناگهان 170 هیئت مذهبی به وجود آمد (کاشی، 2020). همین فضای مذهبی در دهههای بعد تقویت میشود و باعث اقبال واعظانی همچون کافی، در میان فرودستان راندهشده به حاشیه شهرها پس از اصلاحات ارضی میشود (کاشی، 2020). بخشهای مهمی از فرودستان مستأصل و ازجاکندهشده که اکنون «حاشیهنشینان شهری» یا «تهیدستان شهری» نامیده میشوند، به مذهب تقدیرگرا و آخرالزمانی کافی پناهنده شدند و منتظر ظهور منجیای باقی ماندند که فقط چند سال بعد ظهور کرد. نقش گفتارهای تولیدشده توسط گروههای مذهبی مانند انجمن حجتیه در رواج گفتارهای منجیگرایانه در جامعه قابلتوجه است. از حیث اثرگذاری بر فرودستان، اشخاصی مانند کافی و مهدیهها نقشی بیبدیل در رواج منجیگرایی داشتند. در همین فضاست که تعداد اعلانات مربوط به عزاداری در روزنامه اطلاعات که در دهه 40، 1121 عدد است، در دهه 50 به 1661 عدد افزایش مییابد (مظاهری، 2020).
در طول تمام دورهای که آصف بیات «مردم عادی» را مشغول «پیشروی آرام» میداند (بیات، 2000)، آنها مؤتلف استراتژیک منجی خود باقی ماندند. براساس توضیحاتی که داده شد، میتوان این فرضیه مقدماتی را طرح کرد که یکی از مهمترین دلایلی که نظام برآمده از انقلاب به آنها اجازه پیشروی آرام داد، همین ائتلاف استراتژیکی بود که خوانش معینی از مذهب چسب اصلی آن است. نقد مذهبی فرودستان، اغلب در «تاریخنگاری اجتماعی فرودستان» مدنظر قرار نگرفته است و در «تاریخنگاری انتقادی اجتماعی فرودستان» با بهمیانآوردن مجدد مفهوم «ازخودبیگانگی» موردتوجه قرار میگیرد؛ هرچند پرداختن تفصیلی به این فرضیه مستلزم مقالهای مستقل است.
بازنمایی تهیدستان شهری در روزنامه اطلاعات
در این بخش نخست توضیح خواهیم داد که تهیدستان شهری تهران در روزنامه اطلاعات چگونه بازنمایی شدهاند. سپس به ترتیب استراتژیهای دولت در مواجهه با آنان، استراتژیهای تهیدستان شهری تهران در مواجهه با دولت و استراتژیهای خیرین در مواجهه با تهیدستان شهری تهران را شرح خواهیم پرداخت.
الف) تهیدستان شهری چگونه توصیف شدهاند؟
خوانش روزنامه اطلاعات در فاصله سالهای 1305 تا 1332 نشان میدهد در خانواده واژگانی که برای نامیدن تهیدستان شهری از آنها استفاده شده، کلماتی چون «ولگرد»، «عمله»، «بیکاره»، «رعیت»، «فلاح»، «زارع»، «عاجز»، «درمانده»، «بینوایان»، «متکدیان»، «تیرهبختان»، «گدایان»، «مستمندان» و «دهاتیها» به چشم میخورد. همین واژگان نشان میدهد دستکم بخشی از تهیدستان شهری مهاجرینی بودهاند که از روستاها روانه شهرها شدهاند.
بهطورکلی با دو توصیف از تهیدستان شهری روبهروییم: نخست تهیدستان شهری بهمثابه موجودات خطرناک و دوم تهیدستان شهری بهمثابه بینوایانی قابلترحم. این دو شیوه بازنمایی با سیاستهایی که دولتها در ارتباط با آنان اجرا میکنند، دارای پیوندی دوجانبه است. سیاستهای سرکوبگرانه با بازنمایی تهیدستان شهری بهمثابه موجودات خطرناک مرتبطاند و سیاستهای نمایشی و اصلاحگرانه با بازنمایی تهیدستان شهری بهمثابه بینوایانی قابلترحم.
برای نمونه بازنمایی نخست را میتوانیم در تاریخ 7 فروردین 1313، در خبری با تیتر:
«جمعآوری ولگردها و بیکارهها» مشاهده میکنیم. در متن این خبر چنین میخوانیم «کسانی که فقط در شهر ولگردی میکردهاند، برای عملگی و راهسازی نقاط مازندران و خط آهن اعزام میشوند که در آنجا مشغول کار شوند. کسانی که رعیت و فلاح و زارع بوده و از دهات بدون جهت به شهر آمده و بیکار ماندهاند، وسایل بازگشت آنها به دهات را فراهم نموده و مراجعتشان میدهند تا مشغول کار فلاحتی خود شوند. آنها که در شهر عملگی مینمایند و میتوانند از عملگی زندگی نمایند، به شهر مراجعت میدهند که در نقاط معین برای عملگی هر روز خود را حاضر سازند و اشخاصی که عمله میخواهند، از آن نقاط معین عمله جمعآوری نمایند و بالاخره آنهایی که عاجز و درمانده از کار هستند، به مؤسسات مربوطه بلدی فرستاده میشوند و بدینوسیله به ولگردی و بیکاری و بیماری در شهر خاتمه داده میشود و مناظر کثیف ولگردها برچیده خواهد شد. این یکی از بهترین قدمهایی است که برای تأمین رفاهیت و آسایش ساکنین پایتخت برداشته میشود. وجود ولگردها و بیکارها در شهر جز اینکه تولید فساد اخلاق، دزدی و مزاحمت مردم را نمایند، اثری نداشت و این اقدام مخصوصاً از لحاظ حفظ شأن اخلاقی شهر قابلتمجید است» (روزنامه اطلاعات، 7/1/1313).
در این خبر با کنار هم آمدن ولگردی و بیکاری و بیماری و دزدی و فساد اخلاق و رعیت و فلاح و زارع و مناظر کثیف از یکسو و رفاه و آسایش ساکنین پایتخت و شأن اخلاقی شهر از سوی دیگر، دو شبکه از واژگان ساخته شده است که نشاندهنده یک شیوه نگرش روزنامه دولت و احیاناً سیاستمداران آن دوره به بیکاری و ولگردی است. نگرشی که از ولگردها و بیکاران موجوداتی خطرناک میسازد که باید به حضور آنها در شهر خاتمه داد.
در گزارشی دیگر درباره میدان سنگلج که در آن زمان به خرابه تبدیل شده است، چنین میخوانیم: «اکنون این خرابه وسیع در مرکز پایتخت محل کثافت و بیماری و شرارت افراد شده، مجاورین این محل مخصوصاً ساکنین کوچههایی که متصل به خیابان بوذرجمهری است، شبها از دست سارقین راحتی و آسایش ندارند و در روز روشن جلوی چشم عده زیادی از عابرین در کوچههای متصل به این میدان جمعی از ولگردان یا قماربازان دیده میشوند که به اعمال ناپسند خود ادامه میدهند» (روزنامه اطلاعات، 29/4/1323). در این خبر نیز ولگردی و قماربازی و سرقت در کنار هم آمده است.
اما بازنمایی تهیدستان شهری همیشه به این اندازه منفی نیست. در برخی دیگر اخبار بهویژه آنان که با توجه مسئولین حکومتی به تهیدستان پیوند میخورد، شاهد بازنمایی متفاوتی از آنان هستیم. برای نمونه در 28/8/1320 در خبری با تیتر:
«از طرف اعلیحضرت همایونی بینوایان نگاهداری میشوند»، چنین میخوانیم: «هوا رو به سردی گذاشته و فصل زمستان آغاز گردیده است. بینوایان و تیرهبختانی که بهواسطه فقر و ناتوانی قادر به تهیه وسایل زندگی و پوشاک و غذای خود نیستند و باید از آنها نگهداری کرد و وسایل زندگی و مایحتاج آنها را تهیه نمود. بهطوریکه اطلاع حاصل کردهایم، اعلیحضرت همایونی درصدد برآمدهاند موجبات آسایش و رفاه این طبقه مستمندان و بینوایان را فراهم نموده و در این فصل زمستان آنها را از آسیب گرسنگی و سرما برهانند» (روزنامه اطلاعات، 28/8/1320).
در این خبر، مستمندان و بینوایان و فقر و ناتوانی و گرسنگی و احتیاج به غذا و پوشاک و وسایل زندگی در یکسو و نگاهداری و رفاه و آسایش همان فقرا و رهاشدن از آسیب با کمک اعلیحضرت در سوی دیگر قرار گرفته است. تهیدستان شهری در این تصویر انسانهایی بلازده، قابلترحم و نیازمند کمک ترسیم شدهاند که ترسناک و غیراخلاقی و بیمار نیستند و وظیفه اخلاقی، کمک به آنهاست.
استراتژیهای دولت در مواجهه با تهیدستان شهری را میتوان در دودسته اقدامات اصلاحگرانه (اعم از رفاهی، عمرانی یا آموزشی) و اقدامات سرکوبگرانه (جمعآوری، بازگرداندن به مبدأ) دستهبندی کرد (فولادیان و مقدم، 2021). اقدامات مردم را نیز میتوان در دودسته کلی اعتراضی (تجمع، اعتصاب) و درخواستی (نامهنگاری) دستهبندی کرد. در ادامه به شرح جداگانه فعالیتهای دولت و تهیدستان شهری میپردازیم.
ب) استراتژیهای دولت در مواجهه با تهیدستان شهری
همانطور که گفته شد، سیاستهای دولت در مواجهه با تهیدستان شهری را میتوان در دسته کلی «سیاستهای اصلاحگرانه» و «سیاستهای سرکوبگرانه» مشاهده کرد که هریک چنانکه گفته شد، با شکلی از بازنمایی تهیدستان شهری مرتبطاند. تراکم بازنمایی هردو گونه سیاست در دو بازه زمانی برجسته است. نخست سالهای 1320 تا 1323 و دوم سالهای 1328-1329. هر دو دوره با بحران اقتصادی، قحطی و مهاجرت از روستا به شهر همراه است. در این ایام برخی اخبار انتقادی و توصیههایی به مردم و مسئولین نیز در روزنامه اطلاعات دیده میشود. برای نمونه در 16/1/1321، روزنامه در گزارشی خبر از «هنگامه عالمگیر» و «آینده بس ناگواری از حیث مضیقه زندگی و گرانی فوقالعاده» میدهد و توصیه میکند:
«حالا که چنین است خواربار و درنتیجه بهداشت عمومی رو به وخامت میگذارد، تشکیل کمیتههای ملی برای جمعآوری اعانه و رسیدگی به وضعیت بینوایان کمال لزوم و ضرورت دارد» (روزنامه اطلاعات، 16/1/1321).
در 18/8/1321 و 22/8/1321، دو گزارش با تیترهای «مهاجرت مردم دهات تهران» و «برای دهاتیها چه فکر کردهاند؟» در روزنامه اطلاعات منتشر میشود. گزارش نخست خبر از این میدهد که «شنیده شده در این اواخر حدود صد هزار تن از دهات و روستاها به تهران کوچ کردهاند و یکی از علل مهم شلوغی و ازدحام در دکانهای نانوایی همین موضوع است.» این گزارش سه علت را برای مهاجرت روستاییان به شهر ذکر میکند:
ارزانتربودن قیمت نان در تهران و خرید نان در تهران و فروش آن در دهات
 فروختن گندم خود و بیآذوقهماندن
ناتوانی در تأمین نان خود از راه رعیتی
نویسنده در ادامه با ابراز نگرانی از سرنوشت زراعت کشور پس از مهاجرت روستاییان، توصیه میکند کمیسیونی برای رسیدگی به این موضوع تشکیل شود (18/8/1321).
در گزارش دوم، نویسنده به جیرهبندی نان اشاره میکند و شایعه ندادن کوپن به مهاجرین جهت بازگرداندن آنها به دهات خود را نقد میکند. او مینویسد:
«باید ابتدا نان آنها را در ده تأمین نمود و آنگاه آنها را مجبور کرد که به دهات بازگردند و تا زمانی هم که این کار انجام نشده، باید در تهران به آنها نیز نان داد و نگذاشت گرسنه بمانند» (22/8/1321).
در سالهای بعد در گزارشهایی بر ضرورت آبرسانی و برقرسانی به جنوب شهر و نظافت آن (31/6/1320 و 5/7/1320 و 19/9/1320) ضرورت تأمین نیاز اهالی جنوب شهر به قابله (14/11/1326) و همچنین ضرورت درنظرگرفتن مکانهایی گرم برای اشخاص بیبضاعت در زمستان تهران (6/10/1327) تأکید شده است.
از سال 1328 مجدداً بازنمایی تهیدستان شهری با عناوینی چون «در همین تهران سههزار نفر از جیببری نان میخورند» به روزنامه بازمیگردد. در خبری به نقل از یکی از ساکنان تهران «ولگردان»، جیببرهایی ترسیم میشوند که پول جیببری را «در راه عیاشی در قمارخانهها و فاحشهخانهها» خرج میکنند (13/3/1328).
در این سال خبری با تیتر «همهجا لخت و گرسنه» در روزنامه اطلاعات درج شده است که خبر از بحران در زندگی تهیدستان شهری میدهد.
«من که هر روز از خیابانهای تهران عبور میکنم و اخیراً نیز مسافرتی در این مملکت کردم میبینم مردم روزبهروز فقیرتر و برهنهتر میشوند؛ درصورتیکه قیمت چیت متری 13 ریال است، سایر اجناس وارداتی به ثمن بخس در دسترس خریدار گذاشته شده است. پس عیب از کجاست؟ به عقیده من ایران که پانزده میلیون جمعیت دارد، مصرفکننده به تمام معنای کلمه تقریباً ندارد و عایدی مردم بایستی صرف خرید خواروبار گرانقیمت شود» (24/4/1328).
بنابراین هر دو تصویر تهیدستان شهری، در سالهای مختلف در اخبار روزنامه اطلاعات قابل رؤیتاند.
ب-1) سیاستهای سرکوبگرانه
سیاستهای سرکوبگرانه به صورتهایی چون جرمانگاری و برخورد، جمعآوری و بازگرداندن فرودستان به مبدأ ظاهر شدهاند. نخستین این سیاستها به 24/8/1305 بازمیگردد، حدود هشت ماه پس از تصویب نخستین قانونی که ولگردی را جرمانگاری کرد. در این روز در خبری با تیتر «جمعآوری ولگردها» چنین میخوانیم:
«امروز در وزارت داخله کمیسیون راجع به ولگردها تشکیل گردیده و تا مقارن ظهر مشغول تصمیمات لازمه بودند که هرچه زودتر ولگردهای شهر را جمعآوری نموده و هریک را به شغلی مشغول نمایند» (روزنامه اطلاعات، 24/8/1305).
با توجه به محدودیتهای فراوان دولت در ایجاد شغل در آن تاریخ چندان معقول نیست که دولت توانسته باشد شغلی برای ولگردهای جمعآوریشده فراهم کند. در سال 1313 چنانکه پیشتر اشاره شد، مجدداً خبر از جمعآوری و مشغول به کار کردن یا بازگرداندن فرودستان به شهرهای خود یا تحویل ناتوانان آنان به مراکز بلدی آمده است (7/1/1313).
تراکم اخبار سیاستهای سرکوبگرانه از 1320 به بعد است. در 16/8/1320، در خبری با تیتر «جمعآوری ولگردان و متکدیان» چنین میخوانیم: «در این چندروزه برای جمعآوری ولگردان و متکدیان از طرف اداره کل شهربانی اقدام سریعی مبذول گردیده و متکدیان و اشخاص ولگرد را بهوسیله مأموران جمعآوری نموده و به وضع آنها رسیدگی کردهاند. آنان که ناتوان و عاجز بوده، به نوانخانه شهرداری اعزام داشته و کسانی که بیکاره و ولگرد بودهاند، با گرفتن التزام آزاد کردهاند که شروع به کار نموده و از تکدی خودداری نمایند. در اثر این اقدام در ظرف دیروز و پریروز عده متکدیان در شهر خیلی کمتر از روزهای پیش شده است» (16/8/1320). فردای آن روز نیز روزنامه خبر از جمعآوری 85 ولگرد و متکدی از نقاط مختلف شهر داده است (17/8/1320).
همزمان با اوجگیری بحران نان در تهران اخبار این حوزه گستردهتر میشوند. در 13/12/1320، مجدداً خبری منتشر میشود مبنی بر اینکه:
«از چند روز به اینطرف شهرداری مرتباً بینوایان و گدایان و افراد ولگرد را جمعآوری و به نوانخانه میفرستند و ضمناً کسانی که قادر به کارکردن میباشند، در مراکزی که شهرداری به عملیاتی اشتغال دارد، به کار وادار میشوند» (13/12/1320).
در 12/6/1321 ذیل تیتر «جمعآوری زنان ولگرد و متکدیان» خبر جمعآوری «20 نفر زنان ولگرد و 25 نفر اشخاص سالمی که به تکدی مشغول بودهاند» و اعزام آنها به «محلهای مربوط» درج شده است (روزنامه اطلاعات، 12/6/1321). یک سال بعد مجدداً خبری با تیتر «اعزام متکدیان به دهستانهای خود» با این مضمون منتشر میشود: «از طرف شهرداری کلیه ولگردها و متکدیان که در شهر پراکنده و مزاحم عابرین بودند، جمعآوری میشوند تا به خرج شهرداری به دهات و ولایات خود اعزام و آنها که مربوط به شهر تهران میباشند، در نوانخانه به خرج شهرداری نگاهداری میشوند» (14/7/1322).
برای چندمین بار خبر جمعآوری 180 متکدی و انتقال آنها به نوانخانه در 26/2/1323 در روزنامه آمده است. در 20/9/1323 در متن خبر «اقدامات شدید برای جمعآوری گدایان و ولگردان»، مصوبات کمیسیونی مرکب از شهردار تهران (ابتهاج)، رئیس شهربانی (سرپاس سیف) و فرماندار تهران (آقای سروش) آمده است:
«1- اول قرار شد از روز 22 آذر کلیه فقرای شهر تهران جمعآوری و از اشخاص ولگرد جلوگیری شود. 2- چون اشخاصی که از نوانخانه به بهانه اینکه فقیر نیستند خارج میشوند، مجدداً مشغول به تکدی میشوند، بیست نفر پاسبان تحت ریاست یک نفر پایور اختصاص جمعآوری این قبیل اشخاص داده شد و امر شد مأمورین مرتباً هر گدایی را دیدند، فوری به نوانخانه بفرستند و آنان که گدا نیستند، طبق مقررات تعقیب شوند. 3- وسایل قبول و نگهداری فقرا و بینوایان به طریق مقتضی فراهم، سپس برای اینکه بتوان به اشخاص بیبضاعت و آبرومند و همچنین کسانی که فقیر نیستند، ولی موقتاً دچار مضیقه زندگی شده و در مخاطره مرگ واقع میشوند و اشخاصی که بهواسطه بیلباسی و نداشتن وسیله گرمشدن در معرض خطر هستند، کمک اساسی شود» (20/9/1323).
در خبر 29/9/1323 به جمعآوری 400 نفر از بینوایان و تخصیص صد تخت‌‌خواب برای بینوایان بیمار اشاره شده است. (29/9/1323) در خبری دیگر به کمک پانصدهزار ریالی اعلیحضرت به شهرداری برای جمعآوری مستمندان و بینوایان اشاره شده است. مطابق این خبر محل اسکان بینوایان مکان سابق سربازخانه نایبالسلطنه است که ظرفیت اسکان چهارصد نفر را دارد. (18/10/1324) چند روز بعد در خبری دیگر به تشکیل «بنگاه حمایت از بینوایان» در شهرداری اشاره شده است که بودجه ماهانه آن 180 هزار ریال پیشبینی شده و با کمک اعلیحضرت فعالیت خود را شروع کرده است؛ درعینحال به این نکته اشاره شده است که:
«رویهمرفته شهرداری نمیتواند بیش از دویست تا دویستوپنجاه نفری را با این پانصدهزار ریال برای مدت دو ماه زمستان نگه دارد؛ زیرا در حدود یکصدوبیستهزار ریال آن تابهحال صرف خرید پتو و لباس این افراد شده و بقیه هم به مصرف خواهد رسید و از طرفی جمعآوری 250 نفر هم زیاد تأثیری در کمکردن بینوایان شهر نمیکند» (2/11/1324).
این ارزیابی که در پایان دوره بحرانهای ناشی از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران آمده، حکایت از شکست سیاست جمعآوری بینوایان بهعنوان مهمترین سیاست دولت در مواجهه با بینوایان در چهار سال شدیداً بحرانی 1320 تا 1324 میکند. چنانکه در خبری دیگر نیز به این نکته اشاره شده بود که دولت توان جلوگیری از خروج متکدیان از اماکن نگهداری آنها را هم نداشته است. دولتهای ناکارآمد وقت، در مواجهه با بحرانهایی به ابعاد درگیری کشور با عوارض جنگ دوم جهانی بسیار ناتوان بودهاند و اقدامات آنها برای مواجهه با بیکاران ناشی از این بحرانها از محدوده جمعآوری تعداد کمی از آنها، بازگرداندنشان به شهرهای مبدأ و احیاناً مشغولکردن تعداد کمی از آنها به کار فراتر نرفته است.
با پایان سال 24 دیگر تا چند سال شاهد انتشار اخباری با مضمون جمعکردن بینوایان و بازگرداندن آنها به بلاد خود نیستیم. تا سال 28 که شاهد اوجگرفتن مجدد قحطی و خشکسالی و بهتبع آن بیکاری در کشور هستیم. مسئله بیکاران از این سال مجدداً در روزنامه بازنمایی شده است.
در رابطه با سیاستهای سرکوبگرانه در ابتدای سال 1329 خبر جمعآوری بیکاران بار دیگر در روزنامه منتشر میشود:
«تا امروز تعداد بیکاران جمعآوریشده در ساختمانهای ذوبآهن کرج بالغ بر 13 هزار نفر شده است که اغلب افراد به شنیدن شایعه پول و کار و نان در مرکز برای بیکاران از دهات و محل سکونت خود بدون هیچگونه الزامی به راه افتاده و به تهران آمدهاند. در بین این افراد که بیشتر آنها آذربایجانی هستند، از هر شهرستان چندنفری دیده میشوند» (17/1/1329).
به نظر می‌‌رسد این بار ابعاد مداخله دولت وسیعتر بوده است. جماعت جمعآوریشده همان کسانیاند که داستان آنها را محمد مالجو در «کوچ در پی کار و نان» (2021) بهتفصیل بیان کرده است. از حیث سیاست مواجهه با آنها در روزنامه چنین میخوانیم:
«آنهایی که زارع تشخیص داده شدهاند، با وسایل نقلیهای که فراهم خواهد شد یا با قطار به آذربایجان و محلهای خود عودت داده شوند و آنهایی که کارگرند، برای کار به نقاط مختلف فرستاده شوند. البته همانطوری که دیروز نیز اطلاع داده شد، قبل از تفکیک بیکاران زارع و کارگر کلیه جوانان مشمول به خدمت نظام فرستاده میشوند... پس از خاتمه رسیدگی به وضع بیکاران نگاهداریشده در کرج رسیدگی به وضعیت کارگران مشغول کار در اطراف راه تهران که حدود هشتهزار نفر هستند، شروع میگردد تا به همان ترتیب ابتدا مشمولین به خدمت نظام و بقیه زارعین به دهات خود و کارگران به کار گمارده شوند... از بیکاران زارع تاکنون دستهجاتی به محلهای خود فرستاده شدهاند» (17/1/1329).
درج خبری با تیتر «گداهای تهران جمعآوری میشوند» در تابستان 1329، نشان میدهد در این زمان شهر مجدداً با مسائل سالهای 1320-1324 روبهرو شده و همان راهکارهای قبلی دوباره پی گرفته میشوند:
«دولت از روز شنبه متکدیان، گدایان و ولگردان تهران را جمع کرده و در اردوگاهی که خارج از شهر تهران در نظر گرفته شده است، متمرکز خواهد ساخت. در این اردوگاه افراد سالم و نیرومند بلافاصله به نقاطی که راهسازی و آسفالت شروع شده است، برای کار اعزام خواهند شد و بیماران در پست امدادی که در یکی از دهات نزدیک تهران تأسیس گردیده است، برای معالجه اعزام خواهند شد تا در صورت تمایل به اوطانشان اعزام و عودت داده شوند. افراد کور و افلیج که نه قابل معالجه و نه قادر به کار میباشند، بین مساجد مختلف تقسیم شده و نگهداری آنها به متولیان مساجد واگذار خواهد شد» (28/4/1329).
در این سال ظاهراً مشکل آلودگی هوای گودالهای جنوب شهر هم راهحل پیدا میکند:
«شهرداری امروز و بنا به وظیفهای که در تأمین صحت اهالی جنوب شهر داشت، اقدام به اجرای قانون کرد و شب گذشته از چهار بعد از نصف شب با همکاری مأموران شهربانی و گردان مهندس لشگر گارد شاهنشاهی موفق شد کورههایی که دود آنها به مناسبت نداشتن دودکشهای بلند هوای تمام جنوب را غیرقابلتنفس مینمود، از کار بیندازد. چون محتمل است در اثر ازکارافتادن 250 کوره عدهای بیکار شوند، شهرداری قبلاً وسیله کارکردن و ارتزاق آنها را فراهم نموده است. به این معنی که تسطیح خیابان شوش از فردا شروع میشود و بهطورقطع پسفردا کارگران کورهها که بیکار شدهاند، به کارکردن در این خیابان گمارده خواهند شد» (29/4/1329).
به نظر میرسد دولت در سالهای 28 و 29 همچنان ناکارآمد در مواجهه با مسائلی مانند بحران اقتصادی و قحطی و فقر بوده است، اما بر کارآمدی خود در سرکوب تهیدستان شهری افزوده است.
در 28 اسفند 1330، مجدداً خبر جمعآوری هزار نفر از «اشخاص متکدی و بیکار» منتشر میشود. بنا بر این خبر:
«جوانان این عده برای مرمت راههای اصفهان و خراسان گماشته خواهند شد و اشخاص علیل و مریض که از راه تکدی امرارمعاش میکنند، از طرف شهرداری به نوانخانه و محلهای دیگری که در نظر گرفته شده، اعزام و تحتنظر شهرداری از آنها پذیرایی خواهد شد... دیروز عصر 450 نفر با قطار به شاهرود فرستاده شدند که در راه خراسان مشغول کار شوند» (28/12/1330).
همه این موارد حکایت از اعمال اجبار بر فرودستان از سوی دولت دارد.
 ب-2) سیاستهای نمایشی
سیاستهای نمایشی اغلب معطوف به توزیع کالاهای اولیه مانند مواد غذایی یا بازدید از محل زندگی تهیدستان شهری است. تأسیس تعدادی از مؤسسات و سازمانهای خیریه دولتی به این دوره مرتبط است و بازنمایی فعالیتهای آنها در روزنامه اطلاعات قابلمشاهده است. برای نمونه جمعیت شیر و خورشید ایران در 1301 شمسی تأسیس میشود، بنگاه حمایت مادران و نوزادان در 1319. بنگاه حمایت مادران و نوزادان در سالهای نخست به دست فوزیه همسر مصری محمدرضا شاه اداره میشود.
 سیاستهای توزیعی دولتی در این دوره معمولاً با اشاره به لطف و مرحمت بوروکراتها و درباریان و شخص شاه بازنمایی شدهاند. بهعنوان نمونه در خبری با تیتر «جمعآوری فقرا» در تاریخ 7/10/1312 آمده است:
«رضائیه- در تعقیب راپرت قبل راجع به جمعآوری فقرا و تهیه اعانه که از طرف امارت جلیله لشگر اول شمال غرب در این باب نهایت جدیت مبذول و شخصاً نیز قریب سههزار ریال کمک و مساعدت نمودهاند، اینک قریب شصت نفر از مساکین مرد و زن را در مسجد حاجیخان مسکن داده و ازهرجهت وسایل آسایش آنها را از حیث غذا و سوخت و لحاف مهیا و در حدود صد نفر ممکن است کاملاً پذیرایی شود. به اشخاص بیبضاعت دیگر هم در منازل خود نان و سوخت داده میشود. برای چند نفر فقرای ارامنه و آشوری نیز برای هر قسمت پانصد و ده ریال که جمعاً هزار و بیست ریال میشود، بهوسیله نمایندگان آنها بذل اعانه شده، عموماً به شکرانه این نعمت به دعای بقای ذات اقدس اعلیحضرت همایونی رطباللسانند» (7/10/1312).
تراکم بازنمایی این سیاستها نیز به سال 1320 به بعد بازمیگردد؛ بهویژه پس از اشغال ایران در شهریور 20 و شدتگرفتن بحران اقتصادی بازنمایی حضور درباریان در نقاط جنوبی شهر افزایش پیدا میکند. در خبر 28/8/1320 با تیتر «از طرف اعلیحضرت همایونی بینوایان نگاهداری میشوند»، چنین میخوانیم:
«برای انجام این امر مقدس و خیرخواهانه اینک محلی که واجد شرایط بهداشتی است، در جنوب شهر برای مسکن زنان بینوا، کودکان بیسرپرست و بیچیز، مردان ناتوان و درمانده در نظر گرفتهاند و اینک مشغول تهیه و تکامل وسایل آن شدهاند» (روزنامه اطلاعات، 28/8/1320).
در 28/11/1320، اعلیحضرت همایونی به «آموزشگاه بینوایان» تشریففرما میشوند (28/11/1320). در 21/12/1320 عطیه ملوکانه شامل یک هزار دست لباس به نوآموزان بیبضاعت میرسد. در شبهای احیای سال 1321 اعلیحضرت، 6 هزار نفر از بینوایان و مستمندان را اطعام میکنند (8/7/1321). در 9/9/1321، اعلیحضرت به کاروانسرای جواهریها که محل سکونت عده زیادی از بینوایان است می‌‌روند و با مشاهده وضعیت آنها دستور میدهند مقداری وجه و زغال به آنها داده شود (9/9/1321). در 28/1/1322، اعلیحضرت بهطور ناشناس و با لباس معمولی «برای استفسار از حال بینوایان و مستمندان به محلات جنوبی شهر تشریففرما شدند.» ایشان ضمن حضور در گودالهایی که سابقاً کورهپزخانه بودهاند، مقداری پول و لباس و دارو میان افراد مستمند توزیع میکنند (28/1/1322). در زمستان 1323 اعلیحضرت برای جلوگیری از انحلال درمانگاهی خیریه در جنوب شهر به آن کمک میکنند (16/10/1323). بازدید شهردار تهران از مناطق جنوبی شهر موضوع خبری دیگری است (5/5/1325).
از سال 1325 شاهد بازنمایی درباریانی مانند اشرف پهلوی در ارتباط با بینوایان هستیم. خبر سخنرانی والاحضرت اشرف پهلوی در انجمن خیریه خودش در مورد «امور خیریه و حمایت بینوایان» (11/3/1325) و خبر بازدید ایشان از گودالهای جنوب شهر (9/10/1325) از آن جملهاند. در یکی از این گزارشها آمده است:
«مردمان فقیر با لباسهای ژنده و زنان بیچاره جنوب با چادرنمازهای پاره همه از خانههای خود بیرون ریخته، زندهباد والاحضرت! میگفتند» (9/10/1325).
در این دیدار والاحضرت متأثر میشوند و به شهردار تهران دستور میدهند ساختمانهایی در نقطهای دیگر از شهر ساخته شود و اهالی گودالها به آن ساختمانها منتقل شوند. والاحضرت اشرف چندماه بعد مجدداً به بازدید منطقه گودالهای تهران میروند و خبر درآغوشکشیدن کودکان جنوب شهر توسط ایشان در روزنامه درج میشود (15/2/1326).
در تاریخ 9/8/1326، والاحضرت شمس پهلوی ریاست عالیه جمعیت شیر و خورشید ایران به بازدید از گودالهای جنوب شهر میروند (9/8/1326). چند روز بعد اعلیحضرت شخصاً به بازدید از مناطق جنوب شهر پرداختند (16/8/1326). در زمستان سال 1327 که ظاهراً سرمای شدیدی تهران را فراگرفته است، خبر حضور والاحضرت اشرف پهلوی در مناطق جنوب شهر و توزیع کوپنهای زغال به میزان 22 کیلو در هر کوپن میان اهالی ساکن در گودالها در روزنامه منتشر میشود (15/10/1327). خبری که نشان میدهد وضعیت عمومی ساکنین گودالها بهرغم بازدیدهای مکرر درباریان تفاوتی نکرده است. در 12/11/1327، سخن از حضور نمایندگان مردم جنوب شهر، آقایان حاج فلسفی واعظ، نقیب لاهوتی، حسن معیری و سید محمد پیامی در جلسه هیئتوزیران برای تغییر محل زندگی اهالی گودالها به میان آمده است. در این جلسه مصوب میشود هیئتوزیران مبلغ 5 میلیون ریال برای این جابهجایی در اختیار شهرداری تهران قرار دهد (20/11/1327). حضور آقای فلسفی بهعنوان نماینده مردم جنوب شهر، حکایت از پیوندهای قوی مذهبی میان مردم جنوب شهر و وعاظی مثل فلسفی میکند.
از فروردین سال 1331 شاهد بازنمایی فعالیتهای خیریه ثریا پهلوی در ارتباط با فرودستان هستیم. این فعالیتها در قالب «جمعیت خیریه ثریا پهلوی» انجام میشود و شامل تقسیم لباس و خوراک و زغال و برنامهریزی برای تأسیس کانونهای کار در نقاط مختلف کشور میشود (18/9/1332، 11/11/1332).
این اخبار اغلب بازنمای تصویر مردمدوست مسئولین و درباریان و خرسندی و رضایت تهیدستان شهری از عنایات آنهایند.
ب-3) سیاستهای اصلاحگرانه
بازنمایی سیاستهای اصلاحگرانه در مقایسه با دو دسته اول بسیار کم است. منظور از این سیاستها، آنهایی است که به تغییری بنیادی در زندگی تهیدستان شهری منجر میشوند یا از طریق نهادسازی از مشکلات آنها میکاهند. برای نمونه روزنامه اطلاعات در 17/1/1320 خبر از «گشایش زایشگاه بنگاه حمایت مادران» برای پذیرایی رایگان از «زنان باردار بینوا» با ظرفیت سی تختخواب برای مادران و سی تختخواب برای نوزادان داده است (17/1/1320). یا در گزارشی مهم به تاریخ 21/1/1320، به «سخنرانی عمومی پرورش افکار در جنوب شهر» پرداخته شده است. این سخنرانی با حضور «مأمورین دبیرخانه سازمان پرورش افکار» برای «نوآموزان سالمند» برگزار شده است. موضوع آن «زیان خرافات» بوده است. سخنران اشاره کرده است که «سستی خرد و ناتوانی عقل آنگاه مدلل میشود که پندارهایی که پایه آن بر وهم بنیاد گشته است، باورکردنی و مورد تصدیق باشد.»
در متن خبر آمده است که سخنران، سخنانش را چنین جمعبندی کرده است:
«در این عهد فرخنده که از پرتو توجهات شاهانه، آموزشوپرورش هادی و راهنمای همگان بوده و علم و دانش جایگزین خرافات و موهومات گشته است... جای آن دارد که از این خرمن دانش خوشهچینی نموده و با تحصیل علم و معرفت خود را از غرقاب بیسوادی که منشأ خرافات و موهوماتپرستی است، نجات دهیم» (21/1/1320).
این خبر نشانهای است از تقابلی که دولت رضاشاه و برخی روشنفکران آن دوره میان علم و دین درانداخته بودند و ذیل نام خرافات و موهومات به برخی باورهای دینی حمله میکردند. آنچه مهم است، رواج این باورها در جنوب شهر است که این سخنرانی برای مقابله با آن صورت گرفته است.
در خبر 19/9/1320 آمده است که تأمین برق فعلاً ممکن نیست و موکول به توسعه و تکمیل کارخانه برق است (همان، 19/9/1320). خبر آسفالت بعضی خیابانهای جنوب شهر مانند خیابان مولوی و ساختن نهرهای خیابان خانیآباد ازجمله اخبار سیاستهای اصلاحی این سالهاست (6/7/1323)؛ همچنین اقداماتی برای مشروبکردن جنوب شهر از جمله خیابان سیروس به کمک آب کرج به دست شهردار تهران صورت گرفته است (27/3/1324).
در انتهای سال 1324، جنوب شهر تهران درگیر تب راجعه میشود و اخبار مبارزه پزشکان با این بیماری در روزنامه اطلاعات درج میشود. پزشکان در این خبر از نیاز به یک بیمارستان پانصد تختخوابی خبر دادهاند، اما رئیس بهداری وقت ضمن ابراز تأسف از کافینبودن بیمارستان سیصد تختخوابی اظهار میکند که شهرداری هم امکان کمک بیشتر ندارد (29/11/1324). حدود دو ماه بعد خبری دیگر از شیوع تراخم در جنوب شهر خبر میدهد:
«هر روز صدها مستمند و بیچاره دست یکدیگر را گرفته کورکورانه به سمت بیمارستان شیر و خورشید میروند و چون وسیله معالجه بهطور کامل در دسترس بیمارستان نیست، مبارزه قطعی با این مرض میسر نیست» (14/1/1325).
در سال 1325، آقای مشایخی، کفیل شهرداری تهران، خبر از تهیه نقشه پنجساله شهرداری با چند اولویت میدهد: تعدیل نرخها، رفع کمآبی شهر، ساخت هزار خانه و فروش اراضی سنگلج. همه موارد مستقیماً با وضعیت تهیدستان شهری مربوط است (11/1/1325).
اخبار منتشرشده در روزنامه نشان میدهد مشکل آب برخی مناطق جنوب شهر در سالهای بعد هم همچنان باقی است (14/1/1325). برای حل این مشکلات خبر حفر چاه آب جدیدی در خیابان مولوی در روزنامه آمده است (5/5/1325). خبر ساخت ساختمانهایی برای اداره مرکزی زایشگاه و درمانگاه بنگاه حمایت مادران و همچنین ساخت ساختمانهایی برای «بهداشت و مساعدت مردم» توسط والاحضرت اشرف در 16/8/1326 نشاندهنده برخی اقدامات نهادی درباریان برای حل مسائل تهیدستان شهری است (16/8/1326).
بهرغم این اقدامات، توصیف روزنامه اطلاعات در سال 1328 از گودالهای جنوب شهر نشان میدهد مسائل همچنان باقی بودهاند:
«دیدن زاغههایی که در گودالها از خشت و گل بالاآمده و در آن زاغهها همین اشرف مخلوقات زندگی میکنند، همه را متأثر ساخت و از زندگی بیزار. در تحقیقاتی که از احتیاجات این ناحیه شد، این نتیجه به دست آمد که مردم فاقد همهچیز هستند، نه نان دارند و نه آب، نه روشنایی دارند و نه هوا برای تنفس که از گردوغبار و دود در کورهها در زحمت هستند» (7/7/1328). مجدداً در 1/10/1328 کمیسیونی با حضور معاون وزیر کشور و شهردار تهران برای ساختن خانههای ارزان برای ساکنان «زاغههای جنوب شهر» تشکیل میشود» (1/10/1328).
نشانی دیگر از تداوم بیحاصلبودن دستورات و کمیسیونها و بازدیدهای قبلی.
در انتهای سال 1328 پیرو تجمع جمعی از بیکاران در برابر مجلس اطلاعیهای از جانب محمد ساعد، نخستوزیر وقت در روزنامه اطلاعات درج میشود که از کارگران بیکار میخواهد با توجه به آغاز فصل کارهای ساختمانی «برای ثبت اسامی خود و اشتغال به کارهای ساختمانی به اداره کل آسفالت وزارت راه و شهرداری تهران مراجعه نمایند.» در این اطلاعیه همچنین آمده است که «به اداره کل شهربانی و اداره کل غله دستور داده شد برای تأمین نان عدهای که در راه مشغول به کار میشوند، اقدام لازم را به عمل آورند.»
درنهایت نخستوزیر تجمعکنندگان را چنین تهدید میکند:
«چنانچه بهمنظور تحریک اشخاص بخواهند مخل نظم و آسایش عمومی گردند، بدون تأخیر محرکین تعقیب و مجازات خواهند شد» (9/12/1328).
چند روز بعد اعلام میشود 6300 نفر از کارگران برای کار به نقاط مختلف اعزام شدهاند و 500 نفر دیگر نیز در حال حرکت میباشند. برای پرداخت دستمزد آنها 14 میلیون ریال از محل درآمد آسفالت اختصاص داده شده است. از طرفی چون وسایل کار برای 3500 نفر بیشتر موجود نیست، تقاضای مجددی برای تهیه وسایل کار سه تا چهار هزار نفر دیگر صورت گرفته شده است. نان کارگران هم از جانب وزارت رفاه تأمین میشود (25/12/1328). نشانهای دیگر از محدودیت امکانات دولت برای مداخله در بحرانها.
درج خبری مبنی بر «تهیه آب برای ساکنین جنوب شهر» به کمک کانون کار و آموزش در سال 1329، نشان میدهد تا این سال همچنان معضل آب در مناطقی از جنوب شهر وجود داشته است (24/4/1329). در سال 1330، خبری مبنی بر فرمان شاه برای ساختن «جنگل مصنوعی» برای بهرهمندشدن ساکنان جنوب شهر از «هوای خوب و آزاد» منتشر شده است (15/2/1330).
اخبار توزیع زمین میان ساکنان نازیآباد و همچنین ساخت خانههای ارزانقیمت برای ساکنان جنوب شهر در مکانی که موسوم به «کوی شاه» میشود، در سال 1332 در روزنامه بازنمایی شده است. تعداد این خانهها 500 دستگاه اعلام شده که در مرحله اول «بانک ساختمانی» ساخت صد دستگاه را آغاز کرده است (22/8/1332، 9/9/1332).
 اخبار ساخت چند درمانگاه در جنوب شهر برای «مداوای کارگران بیمار» به دستور نخستوزیر و به دست «سازمان بیمههای اجتماعی» کمتر از یک ماه از کودتای 28 مرداد در روزنامه اطلاعات بازنمایی شده است، بنا بر خبر روزنامه اطلاعات چنین درمانگاههایی قرار بوده در شهرستانها نیز ساخته شوند. نشانهای از توجه نهادینه به وضعیت فرودستان در دولت دکتر مصدق (1/5/1332).
ج ) استراتژیهای تهیدستان شهری در مواجهه با دولت
نخستین بازنماییهای مربوط به کنشگری تهیدستان شهری به سالهای ابتدایی دهه 20 و انباشت مشکلات آنها بازمیگردد. همانطور که اشاره شد، این کنشگریها دو شکل داشته است: شکل غالب آن «درخواستی» است که بیشتر در قالب نامهنگاری است. شکل دوم کنشگری اعتراضی است در قالب تجمع و اعتراض.
بخش عمدهای از نامهها به مسئله بیآبی اختصاص دارد. برای نمونه در تیتری با نام «کربلای تهران» مضمون نامه «کانون جمعیت ستمدیدگان» به روزنامه اطلاعات آمده است که در آن به بیآبی اهالی ساکن خارج دروازه خراسان در نزدیکی بیسیم پهلوی اشاره شده و این منطقه کربلای تهران نامیده شده است (10/3/1323). در نامهای دیگر ساکنین چهارراه عباسی و خیابان گمرک با اشاره به فسخ قراردادهای اجاره قنوات منطقه از شهرداری درخواست تأمین آب بهوسیله حفر چاه و اجاره مجدد آب داشتهاند (7/5/1323). گزارش نامههای دیگری نیز با مضمون بیآبی در روزنامه دیده میشود (26/5/1323 و 30/5/1323). مسائل دیگری مانند تقاضای آسفالت خیابان مولوی (10/5/1323) یا تقاضای نظارت بر توزیع کالاهای انحصاری در حومه تهران (13/7/1323) یا تقاضای تأسیس بنگاه دارویی برای اهالی چالهمیدان در جنوب شهر (6/8/1324) در نامهنگاریهای مردم با روزنامه اطلاعات دیده میشود.
از حیث کنشگریهایی که با تجمع و اعتصاب پیوند داشته است، در سال 1323 شاهد درج خبر اعتصاب رفتگران برای اضافهحقوق و لباس هستیم. در متن این خبر نخست شاهد وعدههای شهردار تهران برای حل مسائل رفتگران هستیم و دوم این توضیح که:
«در پشت این اعتصاب دستهای ناپاکی برای اجرای مقاصدی توطئه میکنند» و اینکه «درصورتیکه دست از اعتصاب بردارند، هرچه زودتر اقداماتی که در این خصوص شده، به نتیجه خواهد رسید و در غیر اینصورت شهرداری مجبور میشود رفتگرهای جدیدی استخدام نماید و به خدمت آنها خاتمه داده خواهد شد. ولی تا وقتیکه ما این خبر را برای چاپ به مطبعه میدهیم، اعتصاب رفتگرها باقی است و شهرداری مشغول استخدام مستخدمین جدید میشود» (28/5/1323).
در خبری دیگر در سال 1328، از کنشگری مردم جنوب شهر برای جلبتوجه کاندیداهای انتخابات سخن گفته شده است:
«روز جمعه گذشته جمعی از مردم خیرخواه جنوب شهر موضوع انتخابات را بهانه ساخته، عدهای را به کنار گودالها دعوت کرده بودند تا بیچارگی و بدبختی مردم آنجا را نشان بدهند و از آنها بخواهند توجهی هم به این قسمت شهر بنمایند. چادری در گوشه میدانی زده شده بود تا مدعوین بتوانند در آن قرار گیرند، خارج این چادر هزارها نفر زن و مرد و بچه ساکن این محل با وضع فلاکتبار آمده بودند و به صحبتهای ناطقین که پشت بلندگو ایستاده بودند، گوش می‌‌دادند، ببینند آیا برای رفع بدبختی آنها نویدی داده میشود، از آسفالت خیابانهای آنها از برق، از آب صحبتی به میان میآید یا همچنان باید در تاریکی و بیآبی و گردوغبار به سر برند» (7/7/1328).
به نظر میرسد در سال 1328 بهواسطه خشکسالی و قحطی مجدداً مسائل اقتصادی در کشور اوج گرفته و واکنش تهیدستان شهری را در پی داشته است. در 6/121/1328 خبر:
«اجتماع عدهای بیکار» در باغ ملی و سپس میدان بهارستان در روزنامه اطلاعات درج شده است. آنها پس از مواجهه با یک دسته پاسبان «وادار به تفرقه میشوند.» این افراد «معاششان بهکلی مختل بوده و کار پیدا نمیکنند. عدهای که با آنها صحبت شد، سواد خواندن و نوشتن داشتند و سوابق کار خود را چه در شهر و چه در ده و رعیتی بیان نمودند» (6/12/1328).
چند روز بعد خبر قصد رانندگان وسایل نقلیه موتوری برای اعتصاب و صرفنظرکردن آنها از آن بهواسطه تشکیل کمیسیونی در وزارت کار برای رسیدگی به مسائل آنها منتشر میشود (14/12/1328). در 26 مرداد 1331 خبر تحصن ساکنان محله نواب تهران در شهرداری برای آسفالت شدن خیابانهای محلهشان منتشر شده است (26/5/1331).
در 16 بهمن سال 1331 «اعضای انجمن محلی جوادیه جنوب غرب تهران» طی تلگرامی از تصمیم دولت دکتر مصدق برای «عمران اراضی موات» استقبال کردهاند، اما گفتهاند برای 60هزار نفر اهالی جوادیه که بیرون کمربند شهر زندگی میکنند و از فقدان «ابتداییترین وسایل زندگی» و «امنیت، فرهنگ، بهداشت، حتی نبودن یک حلقه چاه آب» رنج میبرند نیز باید کاری شود (16/6/1331).
د) استراتژیهای خیرین در مواجهه با تهیدستان شهری
اخبار مربوط به فعالیتهای خیرین عمدتاً از دهه 20 در روزنامه اطلاعات بازنمایی شدهاند. این اخبار حکایت از کمک مردم و انجمنهای خیریه به مستمندان (16/1/1321 و 19/11/1321 و 12/2/1322 و 21/12/1322) و تشکیل و تمرکز فعالیت انجمنهای خیریه مردمی (12/5/1321 و 31/1/ 1322) و همکاری آنها با دولت و بهرهمندی آنها از کمکهای دولتی (12/5/1321) و برگزاری مراسمهایی غیردولتی به نفع بینوایان میکند (3/10/1322).[7]
برای نمونه در 21/12/1322 آمده است که مطابق با تصمیم انجمن خیریه عودلاجان، از روز 20 اسفند به مدت ده روز در منزل آقای شاهحسینی 30 خروار برنج و دو خروار روغن بین مستحقین محله توزیع خواهد شد از قرار هر خانوار چهارنفری، ده من برنج و ده سیر روغن بین 750 خانوار (21/12/1322). در سالهای بعد اخباری مبنی بر کنشگری خیرین برای حل مشکل آب جنوب شهر تهران دیده میشود. برای نمونه دکتر اسفندیار یگانگی چاه آبی را به عمق 70 متر در منطقه باغ فردوس حفر میکند (16/8/1326).
در سال 1327، شورای محلی جمعیت عمران و آبادی معاونت عمومی شمیران به همت 29 نفر از اعضای خود مبلغ 11200 ریال برای «تهیه وسایل سوخت و خواروبار و پوشاک مستمندان» در زمستان آن سال تأمین کردهاند (8/10/1327). همانگونه که مشاهده میشود، کنشهای خیریهای اغلب توزیعی است، اما گاه فعالیتهای بنیادیتری مانند حفر چاه را هم شامل شده است.
جمعبندی: دولت ناکارآمد و سوژه ناتوان در تقلای بقا
بازنمایی تهیدستان شهری تهران در فاصله سالهای 1305 تا 1332 عمدتاً در وضعیتهای بحرانی است. آنها در بحرانها به خیابانها میآیند و در قالب ولگرد و بیکار و متکدی رؤیتپذیر میشوند. بازنمایی تهیدستان شهری پیوندی با مهاجرت روستاییان به شهر در دورههای قحطی و بحران اقتصادی دارد: سالهای 1320-1324 و سالهای 1328-1329. با این وصف نخستین موج کوچ رعایای روستایی به شهر، نه در نیمه دوم دهه 20 (مالجو، 2021) که در سالهای اولیه دهه 20 و در جریان بحرانهای جنگ دوم جهانی رخ داده است. بهطورکلی محورهای اصلی بازنمایی تهیدستان شهری در سالهای مختلف به شرح زیر است:
1305-1320: اخبار کم و پراکنده مربوط به ولگردها و متکدیان در شهر
1320-1324: ولگردها و متکدیان در شهر
1324-1328: وضعیت ساکنین گودالها
1328-1329: ولگردها و متکدیان در شهر
تهیدستان شهری تهران فقط در هنگامه بحران و وضعیتهای بحرانی رؤیتپذیر میشوند، اغلب جمعآوری میشوند و به مبدأ بازگردانده میشوند و گاه به کاری موقت گماشته میشوند و همواره مشمول تفقد ملوکانهاند.
در ارتباط با شیوه مواجهه دولتها با تهیدستان شهری میتوان از «دیالکتیک ناکارآمدی» سخن گفت. به این معنا که اقتصادهای بحرانزده و دولتهای ناکارآمد و ناتوان از حفظ منافع ملی و مداخله برای رفع اساسی مسائل اقتصادی به تولید تهیدستان شهری میانجامند. در شرایط بحرانی اقتصادی، سیاست مواجهه سرکوبگرانه با تهیدستان شهری تقویت میشود. فقط با فاصلهگرفتن از بحرانهای اقتصادی است که شاهد تقویت سیاستهای اصلاحگرانه در قبال تهیدستان شهری هستیم.
در ارتباط با مواجهه تهیدستان شهری با دولت، آنها در فقدان نخستین ضرورتهای زندگی مانند کار و نان، اغلب به تقلا برای بقا مشغولند و به چیزی بیش از آن نه فکر میکنند و نه میتوانند برسند. اخبار معدودی از تجمعات و نامهنگاریهای آنها در دست است که از حد مطالبه برای رفع نیازهای اولیه فراتر نمیرود. در این شرایط آنچه محمد مالجو «فاعلیت منفعلانه» (مالجو، 2021) خوانده یا آصف بیات برای نامیدن کنشگری تهیدستان شهری چند دهه بعد، «پیشروی آرام مردم عادی» (بیات، 2000) نامیده است، چیزی جز تقلایی برای بقا نیست. تقلایی که ناتوان از ایجاد هرگونه تغییر در وضعیت کلی آنهاست.
فقدان مفهوم «کلیت» در چارچوبهای نظری مطالعه تاریخ تهیدستان شهری بهرغم فعالیت منفعلانه و پیشروی آرام تا پایان عمر با بحران کار و نان دستوپنجه نرم میکنند و در فقدان آموزش و سواد و بهداشت حتی قادر نیستند به این فکر کنند که چه عواملی آنها را به این روز انداخته است. فعالیت آنها بسیار محدود است. آنها را میتوان «سوژه ناتوان» نامید. اگرچه حدی از سوژگی را در کنشگریهای آنها میتوان مشاهده کرد، اما کنشگریای که همواره همراه با ناتوانی است، افقی محدود دارد و هرگز در تغییر وضع موجود موفق نیست؛ بهویژه که مذهب نیز در میان آنها اغلب بهمثابه نیرویی ازخودبیگانهساز حاضر است و آنان را به ائتلاف به نیروهایی وامیدارد که ایبسا دستکم در دورههایی بیشترین نقش را در رقمزدن سرنوشت آنها ایفا کردهاند.
رشد چشمگیر مناسک مذهبی در دهه 20، که میتوان ادعا کرد بخش مهمی از مخاطبان آن را تهیدستان شهری تشکیل میدادند، دارای کمتر پیوندی با آگاهسازی تهیدستان از وضعیت اجتماعی خود است. این رشد در دهههای بعد تداوم مییابد. چیستی و کارکرد مذهب تهیدستان شهری در دهههای 40 و 50 که مخاطب واعظان بودند و نسبت و تمایزات آن با مذهب روشنفکران، جز در پژوهشهای معدودی موردمطالعه نبوده و آثار آن در سیاست نیز کمتر مطالعه شده است؛ درحالیکه شباهت چندانی میان «مذهب واعظان» و «مذهب روشنفکران» نمیتوان یافت.
بههرحال این وضعیت نشان میدهد همچنان باید «بیگانگی» در میان تهیدستان شهری را مطالعه کنیم و در بازنمایی «مقاومت» در زندگی آنها نباید راه افراط بپیماییم و در برابر همچنان باید نقش تشکلیابی و سازماندهی در میان فرودستان را جدی بگیریم. درنهایت باید گفت، از حیث سیاستگذاری طنز قضیه آن است که دو سیاست جمعآوری و بازدید تا امروز نیز دو محور اصلی کنشگری بوروکراسی در مواجهه با تهیدستان شهری است، در شرایطی که به نظر نمیرسد تحولی بنیادین در کلیت وضعیت «سوژه ناتوان» رخ داده باشد.
 

[1] - اتابکی در دو مقاله «تاریخنگاری سده بیستم در ایران: خاطره، فراموشی و آفرینش» و «تاریخ و تاریخنگاری کار و طبقه کارگر ایران»، شرحی از تحول تاریخنویسی فرودستان در ایران ارائه کرده است (اتابکی، 1400).
 
[2] - این کتاب ترجمه مجموعهای از مقالات آبراهامیان است که طی سالیان متمادی نوشته شده و از منابع مختلفی جمعآوری شده است. محمد مالجو اثر دیگر آبراهامیان با نام «ایران بین دو انقلاب» را اثری پیشگام در مطالعات متأثر از چارچوب نظری تامپسون دانسته است (تامپسون، 1396: 10).
 
[3] - صادقی پژوهش خود را متأثر از چارچوب نظری آصف بیات دانسته است (صادقی، 2018).
 
[4] - آبراهامیان در پیشگفتار بر ترجمه فارسی «تکوین طبقه کارگر در انگلستان» آثار تورج اتابکی، آصف بیات و استفانی کرونین را متأثر از رویکرد تامپسون به تاریخنویسی دانسته است (تامپسون، 2017: 10).
 
[5] - برای نمونه نگاه کنید به: زندگی کارگران کرد مهاجر؛ مطالعه موردی کارگران میدان میوه و ترهبار آلاحمد تهران (1398)، در تقاطع سنت، فقر و جنسیت، یک مردمنگاری چندمیدانه در جنوب شهر تهران (2019)، کلوک؛ پژوهشی پیرامون کارگران ساختمانی در خرمآباد (2020) و انگار لال شده بودم...، یک مردمنگاری از کودکان کار افغانستانی در تهران (2020)، سیمای تهیدستان شهری در داستاننویسی معاصر فارسی (2021).
 
[6] - آیتالله بروجردی در سال 1323 وارد قم شد. مرجعیت ایشان در همین سالها بهتدریج تثبیت شد.
 
[7] - شبنشینی کانون محصلین دبیرستان البرز.


 
منابع:
Abrahamian, Eervand (2015) People in Iran’s politics, Tehran: Cheshme Pub (in Persian)
Akbari, Mohammad Ali; Vaez, Nafiseh (2009) A theoretical review of the nature of the first Pahlavi government, Tarikh-e-Iran, No. 63, pp: 1-26. (in Persian)
Al-Ahmad, Jalal (11992) Illegitimate Mournings, with an introduction by Seyyed Qasem Yahosseini, Bushehr: Darya Press. (in Persian)
Amini, Heiman (2018) The life of migrant Kurdish workers; A case study of the workers of Al-Ahmad fruit and vegetable market in Tehran, Tehran: Brother Book. (in Persian)
Atabaki, Touraj (2011) The state and the subalterns, the Rise and Fall of Authoritarian Modernism in Turkey and Iran, translated by Arash Azizi, Tehran: Ghoghnous Pub. (in Persian)
Atabaki, Touraj (2021) History of Subalterns, translated by Yousef Saffari, Tehran, Cheshme Pub. (in Persian)
Azari, Shahla (1992) Famine and the price of bread (1320-1324), Ganjine-y-Asnad, No. 4 and 5, pp: 1-17. (in Persian)
Bayat, Asef (2000) Street Politics, translated by Asadollah Nabovi, Tehran: Shirazeh Publishing. (in Persian)
Bayat, Asef (2011) Life as Politics, translated by Fatemeh Sadeghi, Tehran: Engareh Internet Pub. (in Persian)
Bloch, Mark (1984) Feudal Society (two volumes), translated by Behzad Bashi, Tehran: Aghah Pub. (in Persian)
Braudel, Fernand (1993) Capitalism and Material Life, translated by Behzad Bashi, Tehran: Ney. (in Persian)
Burke, Peter (2014) The French Historical Revolution, Annales School (1929-1989), translated by Mohammad Javad Abdollahi, Tehran: Elm Pub. (in Persian)
Cronin, Stephanie (2012) Bread and Justice in the Qajar Iran, translated by Amirhossein Gholampour and Nima Shamsaei, Tehran: Zarf Pub. (in Persian)
Fateh, Mustafa (1956) Fifty years of Iran’s oil, Tehran: Chehr Pub. (in Persian)
Foran, John (2012) Fragile resistance, translated by Ahmed Tadayon, Tehran: Rasa Pub. (in Persian)
Fouladiyan, Majid, Moghadam, Melika (2022) from the residents to the help-seekers, a century of ups and downs in the life of subalterns, Tehran: Nahr Shahr. (in Persian)
Gholamrezakashi, Shima (2019) preachers and popular religion; Public religion in the speech of the preachers of the second Pahlavi period, a doctoral thesis in sociology, University of Tehran, (in Persian)
Haq Nadari, Iraj (2019) Klook, research about construction workers in Khorram Abad, Tehran: Brother Book. (in Persian)
Hesamian F, Etemad G, Haeri M (1984) Urbanization in Iran, Tehran: Aghah Pub. (in Persian)
Ettela’at newspaper (1305-1332). (in Persian)
Jaeggi, Rahel(2014) Alienation, London & NewYork: Verso
Jay, M. (1984). Marxsism and Totality. Cambridge: Polity Press.
Kasravi, Ahmed (1944) Shiism, Tehran: Peyman Pub, (electronic version). (in Persian)
Lefebvre, H. (1991). Critique Of Everyday Life(Vol. 1). London & NewYork: Verso.
Le Goff, Jacques (2022) New History,  translated by Abdullah Naseri, Tehran: Samt Pub.(in Persian)
Lukacs, George (1998) History and Class Consciousness, translated by Mohammad Jaafar Poivendeh, Tehran: Tajrobeh Pub. (in Persian)
Lukacs, George (2004) Tailism and the Dialectic, translated by Hassan Mortazavi, Tehran: Aghah Pub. (in Persian)
Maljoo, Mohammad (2022) Immigration, looking for work and bread, Tehran: Akhtaran Pub. (in Persian)
Marx, Karl (2008) Economic and Philosophical Manuscripts of 1844, translated by Hassan Mortazavi, Tehran: Aghah Publ. (in Persian)
Mazaheri, Mohsen Hessam (2010), Shia Media, Tehran: International Publishing Company. (in Persian)
Mazaheri, Mohsen Hoessam (2019) Majales-e Mazhabi in Contemporary Iran (5 volumes), Isfahan: Arma Publications. (in Persian)
Mc Farland, S. (1383) The Tehran Bread Riot of December 1942, translated by Nader Mir Saeidi, Contemporary History, No. 31, pp: 101-82. (in Persian)
Motahari, Morteza (2002) collection of works number 17, Tehran: Sadra Publications. (in Persian)
Najmabadi, Afsaneh (2001), the story of the daughters of Quchan, Tehran: Roshangaran. (in Persian)
Qazvini, Payam Haider; Shorooqi, Ali (2022) The image of urban subalterns  in contemporary story writing, Tehran: Hamshahri. (in Persian)
Sadeghi, Alireza (2017) Daily Life of urban subalterns, Tehran: Aghah Publishing. (in Persian)
Saghafian, Sepideh (2018) at the intersection of tradition, poverty, and gender, a multi-field ethnography in the south of Tehran city, Tehran: Kherad -e-Sorkh Pub. (in Persian)
Salarvand, Sepideh (2019) As if I had become mute..., an ethnography of Afghan working children in Tehran, Tehran: Kherad -e- Sorkh Pub. (in Persian)
Tayarani, Behrouz (2012) Second World War, Famine and People’s Reactions to it (1320-1324), Ganjine-y-Asnad, No. 9, pp: 20-31. (in Persian)
Thompson, Edward Palmer (2016) The Formation of the Working Class in England, translated by Mohammad Maljoo, Tehran: Aghah Pub. (in Persian)
 
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: فقر و نابرابری
دریافت: 1401/6/24 | پذیرش: 1402/2/20 | انتشار: 1402/5/24

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb