مقدمه
در حال حاضر یکی از مناسبترین معیارها برای سنجش شرایط اقتصادی هر کشور، ارزیابی وضعیت رفاهی آن کشور است و بهبود وضعیت رفاه اجتماعی هر جامعه بهعنوان یکی از اهداف کلان اقتصادی از سوی سیاستگذاران اقتصادی و اجتماعی مدنظر قرار گرفته است. رفاه نشاندهنده قدرت خرید و توانایی در کسب تسهیلات و امکانات زندگی است، اما تعریف رفاه اجتماعی از دهه 1980 میلادی به بعد با تغییر و تحولات قابلتوجهی روبرو بوده است (وفایی و همکاران،2017). همچنین رفاه اجتماعی ازجمله نیازهای اساسی افراد جامعه است که ارتقای آن تحتتأثیر عوامل مختلف اقتصادی و اجتماعی قرار دارد. لذا با شناخت درست تأثیر عوامل کلان اقتصادی بر این شاخص، اقتصاددانان و سیاستگذاران میتوانند برنامهریزیها و سیاستگذاریهای مناسبی را اتخاذ کنند.
یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر رفاه اجتماعی نیروی کار و اشتغال آن است که یکی از اساسیترین عوامل تولید و ایجاد درآمد است که رفاه اجتماعی را تحتتأثیر قرار میدهد.کارآفرینی بر رفاه تأثیر مستقیم دارد و در برخی مطالعات (شهیکی تاش و همکاران، 2013؛ اسبرگ و شارپ، 2000) بیکاری اثرات منفی بر رفاه داشته است. علاوه بر اشتغال، تولید یکی از جامعترین معیارهای سنجش فعالیتهای اقتصادی است که در برخی مطالعات به عنوان شاخص رفاه مطرح بوده است (دیزجی، 2021؛ شهیکیاش و همکاران، 2014). از سوی دیگر اقتصاد ایران در طول چند دهه اخیر فرایند صنعتیشدن را با اتکای شدید به درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت گذرانده است. همچنین، درآمدهای حاصل از نفت در اقتصاد ایران به لحاظ اندازه همواره سهم بزرگی در بودجه دولت، تراز پرداختهای خارجی و تغییرات پایه پولی داشته است. استراتژی بهینه بهرهبرداری از منابع نفتی از دو جنبه در اقتصاد ایران دارای اهمیت است. این دو ویژگی یعنی پایانپذیری و غیرقابل تجدید بودن منابع و نوسانات شدید قیمت نفت و بیثباتی بازار آن در سطح جهان آسیبپذیری اقتصاد ملی را تشدید میکند که مطالعه محمودی (2019) نشان داده است که شوکهای ناشی از نوسانات قیمت نفت باعث کاهش رفاه شده است.
همچنین، عباسیان و همکاران (2017) در مطالعه خود نشان دادهاند که درآمدهای نفتی تحت شرایطی رژیمی، در رژیم پایین درآمدهای نفتی منجر به افزایش رفاه و در رژیم بالا منجر به کاهش رفاه اجتماعی ایران شده است.
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر شاخص رفاه، بهرهوری است. بهرهوری با افزایش تولید و رشد اقتصادی بدون افزایش نهادههای تولید منجر به افزایش درآمد میشود و لذا بر رفاه اقتصادی و اجتماعی تأثیرگذار است. مطالعات امامی میبدی و همکاران (2020) و نشان داده است که بهرهوری منجر به افزایش رفاه اجتماعی ایران شده است. همچنین کریستی و همکاران (2020) در مطالعه خود به رابطه دوطرفه بین بهرهوری نیروی کار و رفاه اشاره کردهاند.
علاوه بر اینکه عوامل اقتصادی رفاه اقتصادی و اجتماعی را تحتتأثیر قرار میدهد، خود مسئله رفاه یک مفهوم چندوجهی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. اما با توجه به وسعت دامنه آن، افراد درک واحدی از آن نداشته و نظریات گوناگونی در این زمینه مطرح شده است. بنابراین روشنشدن مفهوم رفاه، ما را به درک درستی از آن و نحوه اندازهگیری آن نزدیکتر خواهد کرد. در اندازهگیری میزان رفاه جامعه نوعی تجمیع شاخصهای رفاه اجتماعی و اقتصادی صورت میگیرد، زیرا اگر بخواهیم به صورت همزمان روندهای اجتماعی- اقتصادی در یک شاخص رفاه عنوان شود و عناصر دخیل در این روندها در کنار یکدیگر دیده شوند، ارزیابی و اندازهگیری میزان رفاه اقتصادی جامعه ضروری به نظر میرسد. چراکه بعد اقتصادی رفاه در برگیرنده تمام مسائل مادی- معیشتی و زیرساختی برای داشتن رفاه و آرامش خاطر روانی برای نسل کنونی و آتی است.
همچنین، رفاه یکی از شاخصهای اصلی توسعه به شمار میرود و هدف از توسعه، آن است که قابلیتها و تواناییهای افراد بهگونهای رشد کند که زندگی انسان از خلاقیت و رضایت بیشتری انباشته شود. به همین دلیل استفاده از شاخصهای تکی همچون تولید ناخالص داخلی نمیتواند تصویری جامع از رفاه یک کشور را نمایش دهد و از همین روی علاقه به کاربرد شاخصهای ترکیبی در دهههای اخیر افزایش یافته است (شارپ، 1999).
ازآنجاکه در اقتصاد ایران، رشد اقتصادی با افتوخیزهای زیادی همراه بوده است و مسئله بهرهوری از سوی سیاستگذاران به عنوان یک راهکار مؤثر برای افزایش تولید مطرح بوده است و همچنین درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران بهخصوص در بودجه دولت نقش و سهم قابلتوجهی داشته و دارد و با توجه به اینکه نوسانات قیمت نفت و همچنین مشکلات موجود در بحث صادرات نفت و بهکارگیری درآمدهای ناشی از صادرات نفت در اقتصاد ایران، منجر به بروز برخی بیثباتیها در اقتصاد ایران شده است که میتواند آثار سازنده و یا اینکه مخرب بر رفاه اجتماعی داشته باشد. با توجه به اینکه در اغلب مطالعات انجامیافته، تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر رفاه در ایران به صورت خطی موردمطالعه قرارگرفتهاند و تأثیر آنها به صورت پویا و تکانهای موردبررسی قرار نگرفته است تا بتوان تأثیر هر شوک ناشی از متغیرهای حقیقی اقتصادی بر رفاه موردبررسی قرار داد، بر این اساس سؤال اصلی تحقیق حاضر این است که چگونه تکانه بخشهای واقعی اقتصاد شاخص رفاه را تحتتأثیر قرار میدهند؟ بنابراین در تحقیق حاضر سعی بر آن است که تأثیر شوکهای بخش واقعی اقتصاد بر شاخص رفاه اجتماعی در ایران در طول دوره 2019-1980 با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری بررسی شود.
مبانی نظری
مفهوم رفاه و ابعاد اقتصادی آن
رفاه ازجمله مفاهیمی است که در تمامی ابعاد علوم اجتماعی مورداستفاده قرار میگیرد و یک مفهوم گستردهای است که افراد درک واحدی از این مفهوم نمیتوانند ارائه کنند، لذا در تعریف و تبیین آن سردرگمیهایی وجود دارد. معنی خوشبختی، شادی، سلامتی، موفقیت و کامیابی از واژه رفاه استنباط میشود که این استنباط به قرن بیست میلادی برمیگردد (گریور، 2008).
همچنین ونپراگ (1993) رفاه را به عنوان بیان دیگری از مطلوبیت مطرح کرده است. پیگو در نظریه خود عناصر و اصول رفاه را مرتبط با یکدیگر دانسته و تنها راه اندازهگیری آن را پول دانسته است (گریور، 2008) نیز بر این عقیده است که رفاه در مطالعات توسعهای و به صورت عمومیتر در فلسفه و علوم اجتماعی مفهوم تازهای نیست و بسیاری از کسانی که در خصوص رفاه بحث میکنند، مفهوم ارائهشده توسط ارسطو را به کار میبندند.
در دیدگاه دیگری که توسط پانیک (2007) مطرح شده است، ثروت بهخودیخود هدف رفاه نیست، ولی ابزاری برای نیل به رفاه بشمار میرود. گروه مطالعاتی ود (2001) در مورد مفهوم رفاه چنین مطرح میکنند که رفاه با بهبود وضعیت دیگران و شرایط اجتماعی مرتبط است و رفاه در نحوه ارتباط با دیگران در جایگاه رفع نیازهای طرفین معنای خودش را بروز میدهد. بنابراین رفاه اجتماعی را میتوان به مفهوم ساختن آسایش جسمی، روحی و فکری زندگی انسانها دانست که کلیه ابعاد مادی و معنوی آحاد جامعه را با یک دامنه گسترده شامل شود (دیزجی، 2021). بنابراین رفاه افراد را نمیتوان بدون در نظر گرفتن زمینههای اجتماعی جامعه موردبررسی و مطالعه قرار داد. در خصوص رفاه سه نوع نگرش مطرح هست. نخست به نگرش پسماندی تعبیر میشود که بر اساس آن، دولت در کمک به نیازمندان نهی شده است و تنها زمانی که جامعه، خانواده و بازار از این امر باز ماند، دولت میتواند دخالت کند. در نگرش دوم، نظام مشارکتی مبتنی بر اشتغال و مشارکت افراد درزمینه تأمین منابع مالی و سیاستهای رفاهی است. در نگرش سوم نظام جامع رفاهی بر رفاه نهادی مبتنی است و در این حالت دولتهای سوسیالدموکرات، ارتقای سطح کیفی و کمی افراد جامعه را بر عهده دارد و تأمین خدمات عمومی برای کل افراد جامعه بر عهده دولت است (دیزجی، 2021).
در ساختار شاخصهای رفاه اجتماعی، ابعاد اقتصادی رفاه چندان موردتوجه قرار نگرفته است، در حالی اقتصاد و متغیرهای آن از عناصر کلیدی در ایجاد رفاه جامعه به شمار میرود. درواقع بعد اقتصادی رفاه در برگیرنده مسائل مادی، معیشتی و زیرساختی برای داشتن رفاه و آرامش خاطر روانی برای دو نسل فعلی و آتی است (شارپ، 1999).
بنابراین برای بحث در مورد رفاه و بررسی عوامل مؤثر بر آن لازم است که شاخصهای سنجش رفاه موردبحث و بررسی قرار گیرد. بنابراین در ادامه به بررسی شاخصهای سنجش رفاه پرداخته میشود.
شاخصهای سنجش رفاه
امروزه یکی از معیارهای مناسب برای ارزیابی شرایط هر کشوری، ارزیابی وضعیت اجتماعی و رفاهی آن کشور است و باید ارتقای وضعیت رفاه اجتماعی به عنوان یکی از اهداف کلان اقتصادی مدنظر قرار داشته باشد. در مباحث رفاه اقتصادی و اجتماعی شاخصها در قالب دو ساختار موردبحث و بررسی قرار گرفته است. نخست شاخصهای تکی و منفرد و دوم شاخصهای ترکیبی هستند. شاخصهای تکی شاخصهایی هستند که توان سنجش و ارزیابی در بعد خاصی از رفاه اقتصادی را دارند. بهعنوانمثال میتوان به شاخص تولید ناخالص داخلی اشاره کرد که در آن تنها به بعد مصرف در رفاه اقتصادی توجه شده است. اما شاخصهای ترکیبی شاخصهایی هستند که تجمیعی از شاخصهای تکی هستند و شاخص رفاه اقتصادی را در ابعاد مختلف موردسنجش و اندازهگیری قرار میدهند. ازجمله این شاخصها میتوان به شاخص سن، شاخص توسعه انسانی، معیار رفاه اقتصادی، شاخص پیشرفت خالص، شاخص سلامت اجتماعی، شاخص توسعه مرتبط با جنسیت، شاخص توانمندسازی جنسیتی، شاخص رفاه اقتصادی پایدار و شاخص بهبود اقتصادی اشاره کرد (معلمی، 2014).
در بحث رفاه اجتماعی پیگو از اولین نظریهپردازان است که نظریات وی مبتنی برفرض رجحانهای اصلی و کاردینالی و قابلمقایسه بوده که بیانگر این است که بهکارگیری سیاستهای عقلانی میتواند منجر به افزایش رفاه اجتماعی شود. در ادامه، نظریه رابینس است که بر پایه رجحانهای ترتیبی و مبتنی بر نظریه کارایی پارتو است. این نظریه به دلیل عملیاتینبودن آن مورد استقبال قرار نگرفت و باعث شد دو رهیافت علمی دیگر مطرح شود. در رهیافت اول افرادی مانند کالدور و هیکس برخی معیارهایی را برای جبران زیان آسیبدیدگان سیاستهای اقتصادی از محل منافع برندگان، معرفی کردند. رهیافت دوم توسط اندیشمندانی همچون برگسون و ساموئلسون با معرفی تابع رفاه اجتماعی مطرح شد (وفایی و همکاران، 2017). این توابع حاوی برخی معیارهای هنجاری برای تبیین و مقایسه اوضاع اجتماعی مختلف بود و با تغییر هنجارهای مذکور، توابع مختلف رفاه اجتماعی مطرح شد.
عوامل مؤثر بر رفاه
عوامل کلان اقتصادی ازجمله رشد اقتصادی، اشتغال، بهرهوری و درآمدهای نفتی بر رفاه اقتصادی و اجتماعی ایران تأثیرگذار است. بنابراین در این بخش به بررسی اثرات این عوامل بر رفاه اجتماعی پرداخته میشود.
1- رشد اقتصادی و رفاه
رابطه رشد اقتصادی و رفاه یکی از موضوعات بحثانگیز اقتصاد رفاه بوده است. چراکه رشد اقتصادی اگر به توزیع عادلانه درآمد منجر شود میتواند رفاه اجتماعی و اقتصادی را افزایش دهد. اما اگر طبق منحنی کوزنتس در مراحل اولیه توسعه باعث افزایش نابرابری شود میتواند با ایجاد شکاف طبقاتی بر رفاه تأثیر منفی وارد کند. بنابراین برای بررسی تأثیر رشد اقتصادی بر رفاه از تابع رفاه اجتماعی آمارتیاسن استفاده میشود. تابع رفاه آمارتیاسن به صورت رابطه (8) تعریف شده است. طبق این رابطه رفاه اجتماعی تابعی از رشد اقتصادی و توزیع درآمد (ضریب جینی) است. اگر رشد اقتصادی در مرحله اول منحنی کوزنتس قرار داشته باشد، به این معنی است که رشد اقتصادی توزیع درآمد را نامتعادلتر میکند و این امر ضریب جینی را افزایش میدهد (وفائی و همکاران، 2017). در چنین شرایطی رشد اقتصادی از طریق توزیع نامتعادل درآمد میتواند تأثیر منفی بر رفاه اجتماعی داشته باشد. اما اگر در مرحله دوم منحنی کوزنتس باشیم، رشد اقتصادی باعث بهبود توزیع درآمد و کاهش ضریب جینی میشود و بنابراین هم به دلیل افزایش رشد اقتصادی و هم به دلیل کاهش ضریب جینی منجر به افزایش رفاه اجتماعی میشود.
2- بهرهوری و رفاه
بهرهوری یکی از مفاهیم بسیار مهم و اساسی در اقتصاد محسوب میشود و مفهومی است که در برگیرنده مفهوم کارایی و اثربخشی است. بهرهوری شاخصی برای نشاندادن میزان استفاده مؤثر، مفید و کارا از منابع تولید مانند کار، سرمایه، زمین، مواد اولیه، انرژی، فناوری برای تولید کالاها و خدمات است. به این معنی که هرچه میزان شاخص بهرهوری بالاتر باشد، به همان اندازه میتوان از منابع تولیدی، محصول بیشتر و با کیفیت بهتری به دست آورد. بهرهوری دارای دو مؤلفه اصلی است: اولین مؤلفه آن کارایی است که نشاندهنده ستاده بیشتر در مقابل داده کمتر است. مؤلفه دوم آن، اثربخشی است که بیانگر انتخاب فعالیتهای سودمند و اصولی برای دستیابی به هدف مشخص است. بهعبارتدیگر اثربخش بودن به معنی کارخوب کردن هست. با توجه به این توضیحات میتوان بهرهوری را به این صورت تعریف کرد.
بهرهوری عبارت است از نسبت تولید یا محصول مشخص به دادههای مربوطه به فرایند تولید همان کالا. یا اینکه بهرهوری نسبت تولید تحققیافته به دادههای به کار رفته در آن است.
نتایج برخی مطالعات ازجمله (موتنسن و پساریدس، 1998؛ حویت، 2010 و فلاحی، 2012) نشان داده است که بهرهوری کل عوامل تولید در کوتاهمدت تأثیر منفی بر اشتغال دارد، اما در بلندمدت تأثیر معناداری بر اشتغال ندارد. بنابراین در کوتاهمدت افزایش بهرهوری کل عوامل تولید منجر به کاهش اشتغال و به عبارتی افزایش بیکاری میشود که میتواند در کوتاهمدت تأثیر منفی بر درآمد داشته و منجر به کاهش رفاه اجتماعی شود. همچنین، افزایش بهرهوری کل عوامل تولید، باعث افزایش تولید و به دنبال آن باعث افزایش تقاضای کل میشود. با توجه به اینکه افزایش تقاضای کل میتواند باعث افزایش تورم شود، تأثیر مستقیم بر مخارج مصرفی خواهد داشت. این امر منجر به افزایش تقاضای دستمزدهای نیروی کار و افزایش قیمت سرمایه میشود. بنابراین با افزایش دستمزدها و قیمت سرمایه، هزینههای تولید و به دنبال آن کاهش تولید میتواند اتفاق بیفتد. کاهش تولید و افزایش هزینههای مصرفی تأثیر منفی بر رفاه اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت.
3- درآمدهای نفتی و رفاه
نفت در کشورهای صادرکننده نفت مهمترین کالای صادراتی است و کاهش قیمت نفت و کاهش درآمدهای نفتی بر تولید ناخالص داخلی و اجزای آن تأثیرگذار است. از سوی دیگر درآمدهای نفتی مهمترین منبع تأمین هزینههای دولت است و تغییرات درآمدهای نفتی تأثیر مستقیمی بر درآمدهای دولت و لذا هزینههای آن دارد. با تحتتأثیر قرار گرفتن هزینههای دولت در اثر تغییرات درآمدهای نفتی، تقاضای کل با تغییر روبرو میشود و بهطور غیرمستقیم درآمد و هزینه بنگاهها و خانوارها و به دنبال آن رفاه را تحتتأثیر قرار میدهد (محمودی، 2019).
مهمترین کانالهای انتقال شوکهای نفتی بر بخش خانوارها عبارتند از: الف) شوکهای نفتی با تأثیر بر قیمتهای نسبی، سوددهی بخشهای مختلف اقتصادی را تغییر میدهد و درنتیجه، اشتغال و دستمزدهای واقعی را با تغییر مواجه میکند. همچنین خانوارها از طریق تغییر قیمت کالاهای مصرفی تحتتأثیر قرار میگیرند. ب) شوکهای نفتی تقاضای نیروی کار و سطح اشتغال را تحتتأثیر قرار میدهد و به این طریق سطح دستمزدها را در بخشهای مختلف اقتصادی تغییر میدهد. ج) شوکهای نفتی با تأثیر بر سوددهی داراییهای فیزیکی و سرمایه نرخ پسانداز خانوارها را تحتتأثیر قرار میدهد و بنابراین قدرت خانوارها در برابر شوکها را تحتتأثیر قرار میدهد. د) شوکهای نفتی با تحتتأثیر قراردادن انتقالات و هزینههای دولت تقاضای نیروی کار، قیمتهای نسبی، انتقالات مستقیم (پرداختهای انتقالی دولت) و ارائه کالاهای عمومی را تحتتأثیر قرار میدهد که میتواند بر رفاه اقتصادی تأثیرگذار باشد (حسنزاده، 2012).
در مطالعات صورتگرفته در خصوص تأثیر درآمدهای نفتی بر اقتصاد کشورهای نفتی، بیماری هلندی به عنوان مهمترین مبنای نظری به شمار میرود. بر اساس مبانی پدیده بیماری هلندی، چنانچه اقتصاد با افزایش ناگهانی در قیمت صادراتی کالاهای اولیه مانند نفت خام، مواجه شود، این امر منجر به افزایش درآمدهای صادراتی و به دنبال آن افزایش تقاضای داخلی میشود. عکسالعمل اصلی اقتصاد در برابر چنین شوکهایی، افزایش تقاضای نیروی کار و بهتبع آن افزایش دستمزدها هست. با توجه به اینکه قیمت محصولات در بخش قابل تجارت برونزا فرض میشود، شوکهای نفتی باعث افزایش قیمت کالاها در بخش غیرقابل تجارت میشود. بنابراین افزایش دستمزدها، سود بخشهای صادراتی را با کاهش مواجه میکند و درنهایت شوکهای ناشی از قیمت و مقدار صادرات نفت باعث کاهش ارزش پول داخلی و افزایش نرخ ارز میشود. این پدیده قدرت رقابتپذیری کشور را در عرصه بینالمللی کاهش میدهد که نهایتا باعث کاهش تولید در بخشهای حقیقی اقتصاد به خصوص بخش قابل تجارت (عباسیان، 2017). بنابراین با کاهش سوددهی بخش قابل تجارت، میزان تولید کاهش یافته و باعث کاهش درآمد کشور میشود و به این طریق منجر به کاهش رفاه خواهد شد.
4- اشتغال و رفاه
موضوع اشتغال و دستیابی افراد به شغل یکی از اساسیترین نیازهای جامعه به شمار میرود. کاهش بیکاری و توسعه فعالیتهای شغلی یکی از اهداف کلان کشورها در مسیر توسعه است. درواقع بیکاری از پدیدههای مخرب اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع محسوب میشود. کار و اشتغال بخش اصلی زندگی افراد را شکل میدهد (محمودی، 2019). برای تبیین رابطه اشتغال و رفاه اجتماعی میتوان از تابع رفاه برگسون-ساموئلسون کمک گرفت. در تابع رفاه برگسون-ساموئلسون، رفاه اجتماعی تابعی از مصرف و اوقات فراغت است (رابطه 1). با فرض کل زمان در اختیار فرد و خانوار به دو قسمت فراغت و کار رابطه (1) را میتوان به صورت رابطه (10) بازنویسی کرد. در رابطه (10) L بیانگر زمان کار است.
(10)
hi=1-L
W=W( c 1 ,…, c k , 1-L 1 ,…, 1-L k )
در کشورهایی که درحالتوسعه هستند و سطح درآمدهای سرانه نسبتا پایین است، میتوان با فرض اینکه فراغت یک کالای لوکس و مصرف کالای نرمال باشد (گراسمن و همکاران، 2016)، لذا تقاضا برای فراغت کاهش پیدا میکند و بنابراین زمان کار افزایش پیدا میکند و این امر درآمدهای بیشتری برای افراد و خانوارها به وجود میآورد که تأثیر مستقیم بر مصرف دارد که رفاه جامعه را میتواند افزایش دهد. از سوی دیگر افزایش اشتغال برای افراد و خانوارها ایجاد درآمد میکند و میتواند توزیع درآمد را متعادلتر کند و این امر فرصتهای سرمایهگذاری و پسانداز خانوارها را افزایش میدهد که میتواند تأثیر مثبتی بر رفاه داشته باشد
پیشینه تجربی
با توجه به بررسی تحقیقات تجربی در داخل و خارج از کشور، تحقیقی با این موضوع صورت نگرفته یا حداقل نویسندگان پیدا نکردند، لذا در ادامه تعدادی از مهمترین تحقیقات تجربی که تا حدودی مرتبط با موضوع مقاله هستند، مرور میشوند:
دیزجی (2021) با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری (VAR) در طول دوره زمانی 2017-1987 به بررسی تأثیر ابعاد توسعه انسانی بر رفاه اجتماعی پرداخت و نشان داد که شوک درآمد سرانه در کوتاهمدت و بلندمدت تأثیر مثبت بر شاخص رفاه داشت.
امامی میبدی و همکاران (2020) به بررسی تأثیر سیاستهای مالی و پولی و تغییرات نرخ بهره بر رفاه اجتماعی در ایران در طول دوره زمانی 2016-1971 با روش شبیهسازی پرداختند و نشان دادند که رشد بهرهوری بیشترین تأثیر بر افزایش شاخص رفاه را داشته است.
محمودی (2019) به بررسی تأثیر قیمت نفت بر رفاه اقتصادی و عرضه کالای عمومی و تحلیل حساسیت تغییر رفاه اقتصادی در ایران با روش تعادل عمومی پرداخت. نتایج نشان داد که شوکهای ناشی از کاهش قیمت نفت باعث کاهش تولید، درآمد عوامل تولید، مصرف کالای عمومی و خصوصی میشود. همچنین شوکهای قیمت نفت باعث کاهش رفاه اقتصادی و مطلوبیت در بخش خصوصی و دولتی شده است.
وفائی و همکاران (2016) با استفاده از تکنیک غیرخطی استار فضایی، به بررسی همگرایی رفاه اجتماعی در استانهای ایران در طول دوره 2013-2000 پرداختند و نشان دادند که بین استانهایی که بین آنها اثرات فضایی وجود داشت، همگرایی وجود دارد و بین استانهایی که اثرات فضایی نداشتند، همگرایی وجود نداشت.
عباسیان و همکاران (2016) به بررسی تأثیر درآمدهای نفتی بر رفاه اجتماعی در طول دوره 2014-1975 با استفاده از روش رگرسیون آستانهای پرداختند. نتایج نشان داد که نسبت درآمدهای نفتی به تولید ناخالص داخلی در رژیم پایین درآمدهای نفتی منجر به افزایش رفاه و در رژیم بالای درآمدهای نفتی منجر به کاهش رفاه اجتماعی در ایران شده است.
معلمی و همکاران (2014) با استفاده از روش خودرگرسیون با وقفههای توزیع شونده (ARDL) در طول دوره 1386-1357 تأثیر اندازه دولت بر رفاه اقتصادی در ایران با استفاده از رویکرد اوسبرگ و شارپ (2000) و شاخص رفاه اقتصادی CIEWB مطالعه کردند و نشان دادند که در بلندمدت بین اندازه دولت و شاخص رفاه اقتصادی رابطه معناداری وجود ندارد و همچنین اثر نوسانات اندازه دولت بر رفاه اقتصادی در ایران دائمی نبوده است.
شهیکیتاش و همکاران (2014) به بررسی تأثیر رشد اقتصادی بر ضریب کاردینالی رفاه در ایران در طول دوره 1390-1364 با استفاده از رهیافت توابع چگالی پسین و پیشین بیزینی پرداختند و آنها نشان دادند که تغییرات رشد اقتصادی به صورت مستقیم و معنادار بر رفاه اجتماعی در ایران تأثیرگذار است.
شهیکیتاش و همکاران (2013) به بررسی تأثیر متغیرهای کلان بر رفاه در ایران با استفاده از مدل رگرسیونی فازی حداقل مربعات (FLSR) پرداختند. آنها از شاخص آمارتیاسن در حالت پارتویی و غیر پارتویی به عنوان شاخص رفاه استفاده کردند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که شاخص رفاه در سالهای 2007-2002 حدود 8/4 درصد و در سالهای 2001-1997 حدود 1/3 درصد و در سالهای 2007-1997 بیشترین مقدار را داشته است. نتایج برآورد مدل نشان داد که بیکاری، تورم و ضریب جینی تأثیر منفی و نرخ باسوادی و سهم مخارج دولت تأثیر مثبت بر رفاه داشته است. همچنین رشد اقتصادی منجر به افزایش رفاه میشود.
حسنزاده و همکاران (2012) به بررسی اثرات نوسانات قیمت نفت بر رفاه خانوارها در دهکهای مختلف درآمدی در ایران با استفاده از الگوی تعادل عمومی قابلمحاسبه پرداختند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که اثر نوسانات قیمت نفت بر درآمد، هزینه و رفاه خانوارهای شهری بیشتر از خانوارهای روستایی است. همچنین افزایش قیمت نفت نسبت به کاهش آن تأثیر بیشتری بر رفاه، درآمد و هزینه خانوارها دارد.
رامیرز و همکاران (2021) به بررسی اصلاحات بخش انرژی در مکزیک در طول دوره زمانی 2018-2010 پرداختند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که گروه آزمایشی بعد از اجرای اصلاحات (2018-2014) در مقایسه با گروه کنترل که از یارانههای انرژی استفاده کردند، (بدون اصلاحات بخش انرژی) افزایش رفاه داشتند.
کریستی و همکاران (2020) به بررسی تأثیر پیری جمعیت و بهرهوری نیروی کار بر رفاه اقتصادی در اتحادیه اروپا در طول دوره 2017-1995 با روش تحلیل عاملی چندگانه پرداختند و نشان دادند که رابطه دوطرفه بین پیری جمعیت و بهرهوری نیروی کار با رفاه وجود دارد.
اسبرگ و شارپ(2000) از شاخص ILMW برای برآورد روند رفاه بازار نیروی کار در کشورهای OECD در طول دوره 2001-1980 استفاده کردند و نشان دادند که در بازار نیروی کار کشور نروژ بیشترین و فنلاند و نیوزلند کمترین افزایش رفاه را داشتند. همچنین ارتباط ضعیفی بین رفاه و نرخ بیکاری برقرار بود.
مرور مطالعات تجربی نشان داد که درآمدهای سرانه تأثیر مثبت بر رفاه اجتماعی دارد. همچنین رشد بهرهوری نیز منجر به افزایش شاخص رفاه شده است. برخی مطالعات دیگر نیز نشان داده است که شوکهای ناشی از قیمت نفت باعث کاهش رفاه در ایران شده است. برخی از مطالعات دیگر نیز نشان دادهاند که بیکاری تأثیر منفی بر شاخص رفاه در ایران داشته است. در اغلب این مطالعات، تأثیر متغیرهای کلان اقتصادی بر رفاه به روشهای خطی موردمطالعه قرار گرفته است. لذا ملاحظه شد که تأثیر متغیرهای حقیقی اقتصاد بر رفاه اجتماعی در ایران به صورت پویا موردبررسی قرار نگرفته است. بر این اساس، وجه تمایز مطالعه حاضر با مطالعات قبلی ناشی از این است که در مقاله حاضر تأثیر شوکهای متغیرهای حقیقی اقتصاد بر رفاه به صورت پویا موردبررسی قرار گرفته است.
روش و تصریح مدلهای تحقیق
الگوی خودرگرسیون برداری (VAR) از مدلهای معادلات همزمان است و هر متغیر درونزا با استفاده از مقادیر گذشته خود و مقادیر با وقفه دیگر متغیرها توضیح داده میشود (چیو و همکاران، 2017). در کل فرم جمع شده این الگو به صورت رابطه (10) است.
(10) |
Yt=β0+i=1TβtYt-i +i=1TαtXt-i+εt |
در این مدل X دیگر متغیرهای مدل وεt باقیمانده مدل هستند.
ازآنجاکه در مقاله حاضر تأثیر شوکهای متغیرهای بخش حقیقی اقتصاد ازجمله درآمدهای نفتی، بهرهوری کل عوامل تولید، اشتغال و تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی بر شاخص رفاه در ایران با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری در طول دوره 1980-2019 موردبررسی قرار گرفته است، مدل تحقیق با توجه به ادبیات و مبانی نظری و مطالعات پیشین ازجمله (کریستی و همکاران، 2020؛ محمودی، 2019 و شهیکیتاش، 2014) به صورت زیر تصریح شده است.
LWAMARt=β0+i=1TβtLWAMARt-i +i=1TαtLDTFPt-i+i=1TγtLPGDPt-i+i=1TθtLOILRt-i+i=1TπtLLABt-i+εt
LWELFCEt=β0+i=1TβtLWELFCEt-i +i=1TαtLDTFPt-i+i=1TγtLPGDPt-i+i=1TθtLOILRt-i+i=1TπtLLABt-i+εt
شاخص رفاه بر اساس تابع رفاه مطلوبیتگرا (ساموئلسون، 1966) و شاخص رفاه آمارتیاسن مدنظر قرار گرفته است که در شاخص رفاه مطلوبیتگرا، مطلوبت تابعی از مخارج مصرفی در نظر گرفته شده است. بر این اساس طبق رابطه (6) تابع رفاه تابعی از مخارج مصرفی تعریف شده است. بنابراین در مدلهای تحقیق LWLEFCE بیانگر شاخص رفاه مطلوبیتگرا بر اساس تابعی از مخارج مصرفی کل به دلار (به قیمت ثابت سال 2010 میلادی) و LWAMAR شاخص آمارتیاسن به عنوان پروکسیهای شاخص رفاه تعریف شده است که با استفاده از رابطه (8) محاسبه شد. LDTFP: نرخ رشد بهرهوری کل عوامل تولید است و آمار آن از بانک اطلاعاتی بانک جهانی استخراج شده است. LPGDP: تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی (به دلار) به قیمت ثابت سال 2010 میلادی است و آمار این متغیر از بانک اطلاعاتی (WDI 2020) جمعآوری شده است. LOILR: درآمدهای نفتی (به دلار) که آمار درآمدهای نفتی ایران از سایت مرکز آمار استخراج شد. همچنین LLAB جمعیت فعال به نفر (به عنوان پروکسی اشتغال) است که آمار این متغیر نیز از سایت مرکز آمار ایران جمعآوری شده است. در مدلهای تحقیق L بیانگر لگاریتم طبیعی و ε هم بیانگر باقیمانده مدل است.
یافتهها
توصیف متغیرها
آمارهای توصیفی متغیرهای شاخص رفاه اجتماعی سن و شاخص رفاه مطلوبیتگرا، رشد بهرهوری کل عوامل تولید، تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی، درآمدهای نفتی و اشتغال در طول دوره 2018-1980 در جدول (1) نشان داده شده است.
جدول 1- نتایج آمارههای توصیفی متغیرها |
LAB |
OILR |
PGDP |
DTFP |
WELFCE |
WAMAR |
آماره |
میلیون نفر |
میلیارد دلار |
دلار |
درصد |
میلیارد دلار |
دلار |
95/ 18 |
2/ 59 |
4237 |
31/ 1- |
184 |
84/ 3126 |
میانگین |
69/ 26 |
177 |
6634 |
20/ 22 |
277 |
87/ 4023 |
حداکثر |
85/ 10 |
8/ 10 |
3640 |
70/ 33- |
106 |
34/ 2208 |
حداقل |
01/ 0- |
93/ 0 |
12/ 0 |
91/ 0- |
24/ 0 |
19/ 0 |
کشیدگی |
54/ 1 |
52/ 2 |
73/ 1 |
74/ 8 |
38/ 1 |
83/ 1 |
چولگی |
53/ 3 |
25/ 5 |
75/ 2 |
55/ 60 |
76/ 4 |
51/ 2 |
آماره جارک-برا |
1711/ 0 |
0538/ 0 |
2518/ 0 |
0000/ 0 |
0922/ 0 |
2850/ 0 |
احتمال آماره جارک برا |
|
آزمون مانایی متغیرها
قبل از برآورد مدلها، دادههای سری زمانی متغیرها از لحاظ مانایی موردبررسی قرار میگیرند. چراکه اگر در برآوردهای معادلات اقتصادسنجی از سریهای زمانی نامانا استفاده شود، چنانچه واریانس، میانگین و کوواریانس متغیرها مستقل از زمان نباشند، استنتاجات آماری از اعتبار لازم برخوردار نخواهد بود و رگرسیون برآورد شده، یک رگرسیون کاذب خواهد بود. بنابراین مانایی متغیرهای تحقیق با استفاده از آزمون دیکی- فولر تعمیمیافته (ADF) موردبررسی قرار گرفت و نتایج بهدستآمده در جدول (2) نشان داده شده است.
جدول 2- نتایج آزمون مانایی متغیرهای مدل با استفاده از آزمون دیکی-فولر تعمیمیافته (ADF) |
متغیر |
شرایط آزمون |
t |
p |
نتیجه مانایی |
LWELFCE |
با عرض از مبدأ و روند |
30/ 1- |
8726/ 0 |
مانا در تفاضل مرتبه اول |
dLWELFCE |
با عرض از مبدأ و روند |
10/ 4- |
0132/ 0 |
LWAMAR |
با عرض از مبدأ و روند |
98/ 2- |
1482/ 0 |
مانا در تفاضل مرتبه اول |
dLWAMAR |
با عرض از مبدأ و روند |
16/ 8- |
0000/ 0 |
LDTFP |
با عرض از مبدأ و روند |
68/ 8- |
0000/ 0 |
مانا در سطح متغیر |
LPGDP |
با عرض از مبدأ و روند |
34/ 2- |
4000/ 0 |
مانا در تفاضل مرتبه اول |
dLPGDP |
با عرض از مبدأ و روند |
54/ 6- |
0000/ 0 |
LOILR |
با عرض از مبدأ و روند |
22/ 2- |
4608/ 0 |
مانا در تفاضل مرتبه اول |
dOILR |
با عرض از مبدأ و روند |
09/ 5- |
0010/ 0 |
LLAB |
با عرض از مبدأ و روند |
52/ 2- |
3136/ 0 |
مانا در تفاضل مرتبه اول |
dLLAB |
با عرض از مبدأ و روند |
84/ 8- |
0000/ 0 |
|
همانطور که نتایج آزمون مانایی متغیرها در جدول (2) نشان میدهد، تمامی متغیرهای مدل بهجز رشد بهرهوری کل عوامل تولید در سطح مانا نیستند. بنابراین مانایی متغیرها در تفاضل مرتبه اول بررسی شد که نتایج حاکی از مانایی متغیرها در تفاضل مرتبه اول است. بنابراین متغیرهای مدل همجمع از درجه یک هستند.
نتایج آزمون همجمعی یوهانسون-یوسیلیوس
با توجه به نتایج آزمون مانایی ملاحظه شد که متغیرها در تفاضل مرتبه اول مانا شدند، لذا با استفاده از آزمون همجمعی یوهانسون-یوسیلیوس، همانباشتگی متغیرها بررسی شد. نتایج این آزمون در جدول (3) نشان داده شده است.
جدول 3- نتایج آزمون همجمعی یوهانسون-یوسیلیوس |
آزمون اثر |
بردار همجمعی |
مدل شاخص رفاه آمارتیاسن |
مدل شاخص رفاه مطلوبیتگرا |
ارزش بحرانی در سطح 95% |
آماره آزمون |
احتمال |
آماره آزمون |
احتمال |
0 |
66/ 116 |
0000/ 0 |
00/102 |
0000/0 |
81/ 69 |
1 |
97 /65 |
0031/ 0 |
55/48 |
0429/0 |
85/ 47 |
2 |
35 /35 |
0480/ 0 |
34/24 |
1861/0 |
79/ 29 |
3 |
67 /18 |
0814/ 0 |
96/ 12 |
1162/ 0 |
26/ 20 |
حداکثر مقدار ویژه |
0 |
68 /50 |
0003/ 0 |
44/53 |
0001/0 |
87/ 33 |
1 |
62 /30 |
0271/ 0 |
20/34 |
0127/0 |
58/ 27 |
2 |
67 /16 |
2527/ 0 |
38/11 |
6068/0 |
13/ 21 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
همانطور که نتایج آزمون همجمعی یوهانسون-یوسیلیوس در جدول (3) نشان میدهد، حداقل یک بردار همجمع بین متغیرها بر اساس دو آماره ماتریس اثر و حداکثر مقدار ویژه در دو مدل (مدل شاخص رفاه آمارتیاسن و مدل شاخص رفاه مطلوبیتگرا) وجود دارد. بر این اساس بین متغیرهای مدلها رابطه بلندمدت وجود دارد.
نتایج تعیین وقفه بهینه مدل
تعیین وقفه بهینه مدلها در روش خودرگرسیون برداری بر اساس معیارهای آکائیک، شوارتز بیزین و حنان کویین بر اساس حداقل آماره این معیارها تعیین میشود. در مقاله حاضر وقفه بهینه مدلها با استفاده از آماره شوارتز بیزین تعیین شد که نتایج بهدستآمده در جدول (4) نشان داده شده است.
جدول 4- نتایج تعیین وقفه بهینه مدل |
وقفه/مدل |
آماره شوارتز بیزین |
وقفه بهینه |
مدل شاخص رفاه آمارتیاسن |
مدل شاخص رفاه مطلوبیتگرا |
0 |
36/ 0 |
37/1 |
وقفه یک |
1 |
25/ 3- |
99/2- |
2 |
32/ 2- |
87/1- |
3 |
79/ 1- |
17/1- |
4 |
20/ 1- |
03/0 |
بر اساس حداقل معیار شوارتز بیزین که در وقفه یک اتفاق افتاده است، وقفه بهینه هر دو مدل یک تعیین میشود.
نتایج آزمون پایایی مدل
آزمون ثبات مدل یا پایداری مدل بیانگر این است که مدل معکوسپذیر است و شامل بینهایت بردار میانگین متحرک است که میتواند برای تفسیر توابع عکسالعمل آنی و تجزیه واریانس به کار رود. نتایج آزمون پایداری مدلها در نمودار 1 نشان داده شده است.
|
|
مدل شاخص رفاه آمارتیاسن
![](./files/site1/images/87/saber_1-2.png) |
مدل شاخص رفاه مطلوبیتگرا
![](./files/site1/images/87/saber_1-1.png) |
نمودار 1- نتایج آزمون پایایی مدلهای برآورد شده |
همانطور که در نمودار 1 مشاهده میشود مقادیر ویژه مدلهای برآورد شده کمتر از یک بوده و ریشه ماتریس کامپاین در داخل دایره واحد قرار دارد. بنابراین مدلهای تحقیق از پایداری لازم برخوردار هستند.
نتایج آزمون پاسخ به شوکها
با توجه به اینکه ضرایب برآورد شده در مدلهای خودرگرسیون برداری غالباً به طور مستقیم دارای تفسیر اقتصادی خاصی نیستند، از آزمونهای عکسالعمل آنی (IR) و تجزیه واریانس برای تفسیر رابطه متغیرها استفاده میشود. لذا در این بخش تأثیر شوکهای متغیرهای بخش حقیقی اقتصاد در ایران با استفاده از آزمون پاسخ به شوکها موردبررسی قرار گرفته است.
نمودارهای (2 و 3) عکسالعمل شاخص رفاه آمارتیاسن و شاخص رفاه مطلوبیتگرا را نسبت به شوکهای خودشان نشان میدهد.
|
|
نمودار 2- نتایج آزمون پاسخ به شوک شاخص رفاه آمارتیاسن به شوک خود |
نمودار 3- نتایج آزمون پاسخ به شوک شاخص رفاه مطلوبیتگرا به شوک خود |
همانطور که در نمودارهای (2 و 3) مشاهده میشود، شاخصهای رفاه مطلوبیتگرا و آمارتیاسن نسبت به شوکهای خودشان در دوره اول عکسالعمل قابلتوجهی نشان داده است که با گذاشت زمان اثر آن تعدیل شده و به سمت صفر و پایدار شدن میل میکند.
نمودار (4) عکسالعمل شاخص رفاه آمارتیاسن و نمودار (5) عکسالعمل شاخص رفاه مطلوبیتگرا نسبت به شوکهای رشد بهرهوری کل عوامل تولید در ایران را نشان میدهد.
|
|
نمودار 4- نتایج آزمون پاسخ به شوک شاخص رفاه آمارتیاسن به شوک بهرهوری کل عوامل تولید |
نمودار 5- نتایج آزمون پاسخ به شوک شاخص رفاه مطلوبیتگرا به شوک بهرهوری کل عوامل تولید |
همانطور که در نمودار (4) ملاحظه میشود، شاخص رفاه آمارتیاسن نسبت به شوکهای رشد بهرهوری کل عوامل تولید در دوره اول عکسالعمل سریع نشان میدهد که با گذشت زمان اثر آن به صفر میرسد و پایدار میماند. همچنین در نمودار (5) نیز شاخص رفاه مطلوبیتگرا به شوکهای رشد بهرهوری کل عوامل تولید در دوره اول عکسالعمل مثبت نشان میدهد که از دوره دوم اثر آن کاهش یافته است و حتی از دوره پنجم منفی هم شده است. به این معنی که با گذشت زمان شاخص رفاه مطلوبیتگرا نسبت به شوکهای ناشی از بهرهوری کل عوامل تولید عکسالعمل منفی نشان میدهد.
نمودار (6) عکسالعمل شاخص رفاه آمارتیاسن و نمودار (7) عکسالعمل شاخص رفاه مطلوبیتگرا نسبت به شوکهای تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی در ایران را نشان میدهد.
|
|
نمودار 6- نتایج آزمون پاسخ به شوک شاخص رفاه آمارتیاسن به شوک تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی |
نمودار 7- نتایج آزمون پاسخ به شوک شاخص رفاه مطلوبیتگرا به شوک تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی |
همانطور که در نمودار (6) ملاحظه میشود، شاخص رفاه آمارتیاسن نسبت به شوکهای تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی در دوره اول عکسالعمل مثبت و سریع نشان میدهد که با گذشت زمان اثر آن تعدیل میشود و از دوره هفتم عکسالعمل آن به شوکهای تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی منفی میشود. همچنین، در نمودار (7) نیز شاخص رفاه مطلوبیتگرا نسبت به شوکهای تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی در دوره اول عکسالعمل مثبت و قابلتوجهی نشان میدهد. اما از دوره دوم عکسالعمل آن کاهش یافته است که از دوره سوم حتی عکسالعمل آن منفی میشود. بنابراین هر دو شاخص رفاه آمارتیاسن و مطلوبیتگرا با گذشت زمان به شوکهای تولید ناخالص داخلی عکسالعمل منفی نشان میدهند.
نمودار (8) عکسالعمل شاخص رفاه آمارتیاسن و نمودار (9) عکسالعمل شاخص رفاه مطلوبیتگرا را نسبت به شوکهای درآمدهای نفتی در ایران را نشان میدهد.
|
|
نمودار 8- نتایج آزمون پاسخ به شوک شاخص رفاه آمارتیاسن به شوک درآمد نفتی |
نمودار 9- نتایج آزمون پاسخ به شوک شاخص رفاه مطلوبیتگرا به شوک درآمد نفتی |
همانطور که در نمودار (8) مشاهده میشود شاخص رفاه آمارتیاسن به شوکهای درآمد نفتی عکسالعمل منفی ولی بسیار ضعیف نشان میدهد. همچنین نمودار (9) نشان میدهد که شاخص رفاه مطلوبیتگرا در دوره اول عکسالعمل مثبت نشان میدهد ولی در دورههای بعدی اثر آن تعدیل شده و به صورت مثبت جزئی پایدار میماند. بنابراین در ایران درآمدهای نفتی نتوانسته شاخص رفاه را تحتتأثیر قرار دهد.
نمودار (10) عکسالعمل شاخص رفاه آمارتیاسن و نمودار (11) عکسالعمل شاخص رفاه مطلوبیتگرا را نسبت به شوکهای اشتغال در ایران را نشان میدهد.
|
|
نمودار 10- نتایج آزمون پاسخ به شوک شاخص رفاه آمارتیاسن به شوک اشتغال |
نمودار 11- نتایج آزمون پاسخ به شوک شاخص رفاه مطلوبیتگرا به شوک اشتغال |
همانطور که در نمودار (10) ملاحظه میشود، شاخص رفاه آمارتیاسن نسبت به شوکهای اشتغال از دوره اول عکسالعمل جهشی و مثبت نشان میدهد و روند آن ادامه داشته و از دوره پنجم به صورت مثبت و پایدار ادامه دارد. همچنین در نمودار (11) نیز شاخص رفاه مطلوبیتگرا روند مشابه شاخص رفاه آمارتیاسن دارد. بر این اساس شاخص رفاه آمارتیاسن و شاخص رفاه مطلوبیتگرا نسبت به شوکهای اشتغال عکسالعمل مثبت نشان میدهد. درواقع بهبود اشتغال باعث افزایش شاخصهای رفاه در ایران شده است.
نتایج آزمون تجزیه واریانس مدل
با استفاده از آزمون تجزیه واریانس به بررسی قدرت توضیحی هرکدام از متغیرها در تغییر متغیر وابسته پرداخته میشود. بنابراین نتایج آزمون تجزیه واریانس متغیرهای مدلهای در جدولهای (5 و 6) نشان داده شده است.
جدول 5- نتایج آزمون تجزیه واریانس متغیرهای مدل شاخص رفاه مطلوبیتگرا |
دوره/ متغیر |
LWELFCE |
LTFP |
LPGDP |
LOILR |
LLAB |
1 |
100 |
0 |
0 |
0 |
0 |
2 |
69/ 87 |
98/ 3 |
51/ 1 |
13/ 2 |
66/ 4 |
5 |
01/ 73 |
59/ 3 |
16/ 1 |
85/ 2 |
36/ 19 |
10 |
44/ 53 |
26/ 3 |
86/ 3 |
31/ 2 |
11/ 37 |
همانطور که در جدول (5) ملاحظه میشود در دوره اول 100 درصد تغییرات شاخص رفاه اجتماعی مطلوبیتگرا توسط خودش توضیح داده میشود. اما در دوره دوم قدرت توضیح دهندگی شاخص رفاه اجتماعی مطلوبیتگرا توسط خودش به 69/87 درصد کاهش یافته و قدرت توضیح دهندگی بهرهوری کل عوامل تولید، تولید ناخالص داخلی حقیقی سرانه، درآمدهای نفتی و اشتغال به ترتیب برابر 98/3، 51/1، 13/2 و 66/4 درصد افزایش پیدا کرده است. همچنین در دوره پنجم قدرت توضیح دهندگی، اشتغال، بهرهوری کل عوامل تولید، درآمدهای نفتی و تولید ناخالص داخلی سرانه، به ترتیب بیشترین مقدار توضیح دهندگی را دارد. همچنین در دوره دهم اشتغال و تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی، رشد بهرهوری و درآمدهای نفتی بیشترین قدرت توضیح دهندگی تغییرات شاخص رفاه مطلوبیتگرا را دارند.
جدول 6- نتایج آزمون تجزیه واریانس متغیرهای مدل شاخص رفاه آمارتیاسن |
دوره/ متغیر |
LWAMAR |
LTFP |
LPGDP |
LOILR |
LLAB |
1 |
100 |
0 |
|
|
|
2 |
29/ 78 |
31/ 6 |
90/ 13 |
05/ 0 |
43/ 1 |
5 |
62/ 66 |
53/ 7 |
24/ 17 |
06/ 0 |
52/ 8 |
10 |
34/ 56 |
63/ 6 |
28/ 14 |
31/ 0 |
43/ 22 |
نتایج آزمون تجزیه واریانس مدل شاخص رفاه آمارتیاسن در جدول (6) نشان میدهد که در دوره اول 100 درصد تغییرات شاخص رفاه اجتماعی آمارتیاسن توسط خودش توضیح داده میشود. اما در دوره دوم قدرت توضیح دهندگی شاخص رفاه اجتماعی توسط خودش به 29/78 درصد کاهش یافته و قدرت توضیح دهندگی بهرهوری کل عوامل تولید، تولید ناخالص داخلی حقیقی سرانه، درآمدهای نفتی و اشتغال به ترتیب 31/6، 90/13، 05/0 و 43/1 درصد افزایش پیدا کرده است. همچنین در دوره پنجم قدرت توضیح دهندگی تولید ناخالص داخلی سرانه، اشتغال و بهرهوری کل عوامل تولید بیشترین مقدار توضیح دهندگی را دارند. همچنین در دوره دهم اشتغال و تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی و بهرهوری کل عوامل تولید به ترتیب بیشترین قدرت توضیحدهندگی تغییرات شاخص رفاه آمارتیاسن را دارند.
بحث
تحقیق حاضر با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری به بررسی تأثیر شوکهای بخش واقعی اقتصاد بر شاخص رفاه اجتماعی در ایران در طول دوره 2018-1980 پرداخته است. بدین منظور از دو شاخص رفاه یعنی شاخص رفاه آمارتیاسن و شاخص رفاه مطلوبیتگرا استفاده شد. شاخص رفاه آمارتیاسن نسبت به شوکهای رشد بهرهوری کل عوامل تولید در بلندمدت واکنشی نشان نمیدهد. همچنین شاخص رفاه مطلوبیتگرا به شوکهای رشد بهرهوری کل عوامل تولید در بلندمدت عکسالعمل منفی نشان میدهد. افزایش بهرهوری کل عوامل تولید منجر به افزایش تولید شده که میتواند بر مصرف خانوارها به دلیل افزایش درآمد تأثیر مستقیم گذاشته و رفاه اقتصادی را ارتقا دهد. اما با توجه به اینکه افزایش بهرهوری کل عوامل تولید در بلندمدت میتواند اشتغال نیروی کار را کاهش داده و باعث افزایش بیکاری به دلیل افزایش بهرهوری سرمایه و نیروی کار شود که این امر درآمد خانوارها کاهش میدهد. بنابراین در بلندمدت افزایش بهرهوری کل عوامل تولید تأثیر منفی بر شاخص رفاه میتواند داشته باشد. درحالیکه نتایج مطالعات (حویت، 2012؛ فلاحی، 2012) نشان دادهاند که بهرهوری کل عوامل تولید تأثیری بر رفاه نداشته است. اما نتایج مطالعه امامی میبدی و همکاران (2020) نشان داد که بهرهوری تأثیر مثبت بر شاخص رفاه در ایران داشته است.
شاخص رفاه آمارتیاسن نسبت به شوکهای تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی در دوره اول عکسالعمل مثبت و سریع نشان میدهد که با گذشت زمان اثر آن تعدیل میشود و در بلندمدت شاخص رفاه آمارتیاسن عکسالعمل منفی به شوکهای تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی نشان میدهد. همچنین، شاخص رفاه مطلوبیتگرا نسبت به شوکهای تولید ناخالص داخلی سرانه حقیقی در دوره اول عکسالعمل مثبت و قابلتوجهی نشان میدهد. اما از دوره دوم عکسالعمل آن تعدیل شده و در بلندمدت عکسالعمل آن منفی میشود. بنابراین هر دو شاخص رفاه آمارتیاسن و مطلوبیتگرا در بلندمدت به شوکهای تولید ناخالص داخلی عکسالعمل منفی نشان میدهد. عکسالعمل منفی شاخصهای رفاه به شوکهای تولید ناخالص داخلی سرانه را میتوان اینگونه تحلیل کرد که در ایران در مراحل اولیه توسعه، با افزایش درآمد سرانه، توزیع درآمد ناعادلانه شده و باعث افزایش نابرابری رفاه کلی جامعه را کاهش مییابد. بر اساس نتایج مطالعه (دیزجی، 2021؛ شهیکیتاش و همکاران، 2014) رشد اقتصادی تأثیر مثبت بر رفاه در ایران داشته است.
شاخص رفاه آمارتیاسن به شوکهای درآمد نفتی عکسالعمل منفی ضعیف نشان میدهد. همچنین شاخص رفاه مطلوبیتگرا در دوره اول عکسالعمل مثبت نشان میدهد که در بلندمدت اثر آن تعدیل شده و به صورت مثبت پایدار میماند که اثر آن ناچیز بوده است. بنابراین در ایران درآمدهای نفتی نتوانسته شاخص رفاه را تحتتأثیر قرار دهد. لذا افزایش درآمدهای نفتی در کوتاهمدت منجر به افزایش شاخص رفاه اجتماعی میشود، ولی در بلندمدت درآمدهای نفتی در اقتصاد ایران منجر به کاهش رفاه اجتماعی میشود.
بر اساس مبانی نظری بیماری هلندی، چنانچه اقتصاد با افزایش ناگهانی در قیمت صادراتی کالاهای اولیه مانند نفت خام، مواجه شود، این امر منجر به افزایش درآمدهای صادراتی و به دنبال آن افزایش تقاضای داخلی میشود. عکسالعمل اقتصاد در برابر چنین شوکهایی، افزایش تقاضای نیروی کار و بهتبع آن افزایش دستمزدها است. ازآنجاکه قیمت محصولات در بخش قابل تجارت، برونزا فرض میشود، شوکهای نفتی باعث افزایش قیمت کالاها در بخش غیرقابل تجارت میشود. بنابراین افزایش دستمزدها، سود بخشهای صادراتی را کاهش میدهد و درنهایت شوکهای ناشی از قیمت و مقدار صادرات نفت باعث کاهش ارزش پول داخلی و افزایش نرخ ارز میشود. این پدیده قدرت رقابتپذیری کشور را در عرصه بینالمللی کاهش داده و باعث کاهش تولید در بخشهای حقیقی اقتصاد به خصوص بخش قابل تجارت میشود. بنابراین با کاهش سوددهی بخش قابل تجارت، میزان تولید کاهش یافته و باعث کاهش درآمد کشور شده و منجر به کاهش رفاه میشود.
همچنین نتایج مطالعه (محمودی، 2019) نشان داده است که قیمت نفت تأثیر منفی بر رفاه داشته است. درحالیکه مطالعه (عباسیان و همکاران، 2017) نشان داد که نسبت درآمدهای نفتی به تولید ناخالص داخلی در رژیم پایین درآمدهای نفتی منجر به افزایش رفاه و در رژیم بالای درآمدهای نفتی منجر به کاهش رفاه اجتماعی در ایران شده است.
شاخص رفاه آمارتیاسن و شاخص رفاه مطلوبیتگرا نسبت به شوکهای اشتغال در بلندمدت عکسالعمل مثبت و پایدار نشان میدهد. درواقع بهبود اشتغال باعث افزایش شاخصهای رفاه در ایران شده است. ازآنجاکه در اقتصاد ایران در مقایسه با کشورهای توسعهیافته، درآمدهای سرانه پایینتر است، افزایش اشتغال منجر به افزایش درآمد و کاهش بار تکفل میشود و این امر منجر به افزایش رفاه اجتماعی میشود.
ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در طراحی، اجرا و نگارش همه بخشهای پژوهش حاضر مشارکت داشتهاند.
منابع مالی
این پژوهش بخشی از پایاننامه کارشناسی ارشد مینا صابرماهانی با عنوان «بررسی تکانههای بخشهای واقعی اقتصاد بر شاخص رفاه اقتصادی در ایران» در گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان به راهنمایی دکتر رضا زینلزاده است.
تعارض منافع
بنا به اظهار نویسندگان، در این مقاله هیچگونه تعارض منافعی وجود ندارد.
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله نمونه انسانی یا حیوانی نداشته است.
Abbasian, E., Moradpour Oladi, & Abbasion, V. (2007). The Impact of Oil Price Uncertainty on Industry, Services and Construction. Quarterly Journal of Economic Research, 6(2), 121-109. (in persian)
Atkinson, A. B. (1970). On the measurement of inequality. Journal of economic theory, 2(3), 244-263.
Blau, J. H. (1957). The existence of social welfare functions. Econometrica: Journal of the Econometric Society, 302-313.
Chiu, C.-W. J., Mumtaz, H., & Pinter, G. (2017). Forecasting with VAR models: Fat tails and stochastic volatility. International Journal of Forecasting, 33(4), 1124-1143.
Cristea, M., Georgiana Noja, G., Dănăcică, D. E., & Ştefea, P. (2020). Population ageing, labour productivity and economic welfare in the European :union:. Economic research-Ekonomska istraživanja, 33(1), 1354-1376.
Dizaji, M. (2021). Analysis of Social Welfare in Iran with Emphasis on Human Development from the Perspective of Economic Sociology, The Journal of Sociology Studies, 14(5), 49-66.(in persian)
Emamimibodi, M., Sameti, M., & Sharifi Ranani, H. (2020). The Effect of Productivity, Fiscal and Monetary Policies on Social Welfare in Terms of Commitment: Based on Ramsey Problem. Journal of Economics and Modeling, 11(2), 97-124. (in persian)
Fallahi, M. A., Hosseinzadeh Bahreini, M. H., & Moghaddamnejad, H. (2012). Investigating the Relationship between Productivity Changes and Employment in Iranian Industry (Application of Blanchard-CoA Decomposition Method). Economic Growth and Development Research, 2(8), 23-36. (in persian)
Gassmann, F., François, D., & Trindade, L. Z. (2016). Social welfare benefits and their impact on labour market participation among men and women in Mongolia. Social welfare, 2016, 033.
Greve, B. (2008). What is welfare? Central European Journal of Public Policy, 2(01), 50-73.
Hassanzadeh, M., Sadeghi, H., Yousefi, A., Sahabi, B., & Ghanbari, A. (2012). Investigating the Effects of Oil Price Fluctuation on Household Welfare in Different Income Deciles: Approach to Computable General Equilibrium Model. Quarterly Journal of Research Economic (former growth and development), 12(4), 55-77. (in persian)
Howitt, P. (2010). Endogenous growth theory. In Economic growth (pp. 68-73): Springer.
Karami, M. H. (2014). Individualism as the utility of Individuals in the Function of Social Welfare from the Perspective of Islam and Liberalism. Iranian Economic Research, 21, 162-182. (in persian)
Mahmoudi, A. (2019). Sensitivity analysis of the impact of oil prices on economic well-being and supply of public goods in Iran. Journal of Macroeconomics, 14(27), 202-175. (in persian)
Moalemi, M., Ghasemi, M. R., & Karimzadeh, H. (2014). The optimal size of government in terms of achieving maximum economic prosperity in Iran, Bimonthly Monetary Economics, Finance. Former Knowledge and Development, 21(7), 127-155. (in persian)
Mortensen, D. T., & Pissarides, C. A. (1998). Technological progress, job creation, and job destruction. Review of Economic dynamics, 1(4), 733-753.
Osberg, L., & Sharpe, A. (2000). An Index of Economic Well-being for OECD Countries. Paper presented at the Annual Meeting of the American Economic Association, Boston, Mass. January.
Pollak, R. A. (1979). Bergson-Samuelson social welfare functions and the theory of social choice. The Quarterly Journal of Economics, 93(1), 73-90.
Ramirez, J. C., Ortiz-Arango, F., & Rosellon, J. (2021). Impact of Mexico’s Energy Reform on Counsumer Welfare. Utilities Policy, 7, 1-10.
Samuelson, P. (1966). Foundations of Economic Analysis. London: Cambridge Haruard University Press.
Sen, A. (1979). Personal utilities and public judgements: or what’s wrong with welfare economics. The economic journal, 537-558.
Shahikitash, M. N., Molaei, S., & Dinarzehi, K. (2014). The study of the relationship between economic growth and social welfare in Iran based on Bayesian approach. Quarterly Journal of Economic Growth and Development Research, 4(16), 41-52. (in persian)
Sharpe, A. (1999). A survey of indicators of economic and social well-being: Centre for the Study of Living Standards Ottawa.
Vafaei, E., Mohammadzadeh, P., Fallahi, F., & Asgharpour, H. (2017). The Convergence of Social Welfare in the Iranian Provinces Using Spatial STAR Nonlinear Technique. Quarterly Journal of Applied Theories of Economics, 4(2), 79-102. (in persian)
Van Praag, B. (1993). The relativity of the welfare concept In: Nussbaum, MC & Sen, A.(Eds.), The quality of life. Oxford: Clarendon Press