مقدمه
خودکشی هر نوع مرگی است که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم عمل مثبت یا منفی خود قربانی است که شخصا میدانسته که باید به همین نتیجه برسد (دورکیم، 1999). خودکشی بهمثابه پدیدهای پیچیده، چندبعدی، کیفی، سیال و زمینهمحور، دارای ابعاد گوناگون اجتماعی، روانی، اقتصادی، فرهنگی و... است. این پدیده در تمام جوامع اعم از سنتی و پیشرفته وجود داشته و توجه بسیاری از محققان رشتههای گوناگون ازجمله جامعهشناسی را به خود جلب کرده است.
گسترش این پدیده و آسیبها و تبعات آن موجب شده است تا سازمان بهداشت جهانی روز 10 سپتامبر (19 شهریور) را روز پیشگیری از خودکشی نام بگذارد. نرخ خودکشی در جهان به اِزای هر صد هزار نفر جمعیت شانزده نفر است. اما این رقم در ایران 6 نفر در صد نفر است بر این اساس کشور ایران در رتبه 58 جهان قرار دارد (بخارایی، 2011).
خودکشی در ایران از پراکندگی زیادی برخوردار است. در استان آذربایجان غربی در سال 1397 در کل استان 6700 نفر اقدام به خودکشی کردهاند که 270 مورد از آنها موفق بوده است. این رقم هرسال تکرار میشود. در سال 1395 تعداد اقدام به خودکشی 6400 نفر بوده که 241 نفر از آنها فوت شدهاند. در سال 1396 تعداد فوتیها 238 نفر بوده است. رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران طی گزارشی در 19 شهریور 1396 اعلام کرد که ایلام، لرستان، آذربایجان غربی و کردستان بیشترین آمار خودکشی را در ایران دارند (خبر آنلاین، 2017). بر اساس گزارش فوق استان آذربایجان غربی سومین استان در خصوص میزان ابتلا به آسیب اجتماعی فوق است.
هرچند به دلیل اهمیت مسئله، پژوهشهای هنگفتی درزمینه خودکشی انجام شده است اما مسئله خودکشی کشور همچنان پابرجا و حلنشده به نظر میرسد. یکی از دلایل اساسی این مسئله این است که نتایج حاصل از پژوهشهای انجام شده هماهنگ و یکدست نیست.
پراکندگی، تنوع و تفاوت در نتایج تحقیقات مربوط به خودکشی ممکن است به این تصور دامن بزند که کار پژوهشی در حوزه خودکشی تنها اتلاف هزینه است و همینطور این خطر وجود دارد که رفتهرفته مطالعات پژوهشی در این حوزه غیرعلمی «پرهزینه» و «بیفایده» تلقی شود. بهمنظور پیشگیری از این مسئله استفاده از فراتحلیل ضروری به نظر میرسد. بهمنظور پیشگیری از این مسئله استفاده از فراتحلیل ضروری به نظر میرسد.
در پژوهش حاضر سعی بر این است که با مروری جامع و سیستماتیک و با روش فراتحلیل به ارزیابی اندازه اثر متغیرهای مؤثر بر خودکشی که در غرب و شمال غرب کشورمان اجرا شده، پرداخته میشود. در این راستا به محاسبه، مقایسه و تلفیق نتایج در قالب آماره «اندازه اثر» که شاخصی عینی، یکدست و قابلمقایسه بوده و برآوردی از شدت اثرگذاری متغیرهای مؤثر است، اقدام میشود. همچنین با کدگذاری و تلخیص ویژگیها و اجزای روشی، تئوریک و سایر ویژگیهای تحقیقات انجامشده علاوه بر آنکه توصیفی جامع از این ویژگیها ارائه میشود به تأثیر این ویژگیها بر نتایج تحقیقات نیز پرداخته خواهد شد. بهعبارتدیگر هدف اصلی این تحقیق بررسی میزان اندازه اثر متغیرهای مؤثر بر خودکشی است.
پیشینه تجربی
در ایران هرچند مطالعه فراتحلیل روی خودکشی توسط محققان بسیار اندک است، بااینوجود برخی از آنها قابلتوجه هستند. بخارایی و میرزایی (2015) در مطالعه «فراتحلیل مطالعات خودکشی در استان ایلام» به این نتیجه رسیدند که یـک اجتمــاع علمــی از محققــان متخصص در حوزه خودکشی کــه دارای کنــش متقابــل مکــرر بــا باورهــا و ارزشهای مشــترک و دارای مناســبات اجتماعــی آمیختــه بــه پیونــد متقابــل و اجمــاع معرفتــی باشــند، شــکل نگرفتــه اســت. پراکندگــی نظریهها، موضوعــات و روشهای مطالعــه نیــز در مطالعــات دیــده میشود.
در ارتبــاط بــا اســتان ایــلام، کوچــی و همــکاران (2008) در فراتحلیــل خــود، نشــان دادنــد کــه خودکشــی توأمــان بــا عوامــل اجتماعــی (وضعیت زناشــویی نامناســب و بیــکاری) و عوامل روانشناختی (اختــلال روانــی) در ارتباط است؛ بهطوریکه شکلگیری وضعیــت بــد اقتصــادی ناشــی از بیــکاری، منجــر بــه عدمحمایت اجتماعــی و کاهــش مشــارکت و تعامــل بــا اعضــای خانــواده و دوســتان میشود و درنهایت، شــرایط را برای فراهــمشــدن اختــلالات روانــی، مهیــا میکند؛ بهطورکلی ایــن وضعیــت در بیــن جمعیتهای پیــر و بــه لحــاظ جنســیتی در بیــن زنــان شــدیدتر اســت.
نظرزاده و همکاران (2013) در مطالعه فراتحلیل خود به این نتیجه رسیدهاند که خودکشــی در ایــران بــا عامــل درگیریهای خانوادگــی، ارتبــاط بســیار زیــادی دارد. این وضعیــت؛ بهویژه در اســتانهای مــرزی ســاحل دریــای خــزر، شــدت بیشــتری دارد و احتمــال دادهاند کــه شــرایط آب و هوایــی میتوانــد نقــش مهمــی داشــته باشــد. به اعتقــاد فیضاللهی (2010) «با محاســبه اندازه اثر و شــدت تأثیر رابطه متغیرهــای مطالعــات، 51 درصــد متغیرهــا دارای شــدت تأثیر کــم و 27 درصــد دارای شــدت تأثیر در حــد متوســط، 22 درصــد دارای شــدت تأثیر در حــد بــالا بودهاند». اختــلال روانــی، بیــکاری و ویژگیهای شــخصیتی، بیشــترین میزان واریانس مشاهدهشده در ارتباط بین متغیرهای مســتقل و وابســته را تبییــن میکنند.
بختیارپور و دیگران (2010) در مقاله «فراتحلیل رابطه جنسیت و وضعیت تأهل با اقدام به خودکشی» دریافتند که فراوانی خودکشی زنان بیشتر از مردان و در افراد مجرد بیشتر از افراد متأهل است. بهعبارتدیگر گروه دختران مجرد بالاترین فراوانی خودکشی را دارا هستند. بااینوجود پارهای از تحقیقات نشان دادهاند که بین زنان و مردان ازلحاظ اقدام به خودکشی تفاوت معناداری وجود ندارد (ظهور و همکاران، 2001؛ صفا و همکاران، 2007؛ اشکانی و همکاران 2006؛ قلعهایها و همکاران، 2002؛ دهبزرگی و همکاران، 2008؛ کوشان و همکاران، 2001؛ خوشحال و همکاران،2005؛ عنایتی و همکاران، 2004).
دستهای دیگر از تحقیقات میزان خودکشی در زنان را بیشتر از مردان گزارش کردهاند.(یاسمی و همکاران، 1998؛ نجومی و همکاران، 2005؛ موسوی و همکاران، 2006؛ سازمان جهانی بهداشت، 2005). در مورد رابطه متغیر وضعیت تأهل با اقدام به خودکشی نیز بین تحقیقات انجام شده قبلی هماهنگی وجود ندارد. بعضی از این تحقیقات شیوع در افراد مجرد را بیشتر گزارش کردهاند (اشکانی و همکاران، 2001؛ کوشان و همکاران، 2002).
سالاریلک و همکاران (2005) در مطالعهای به بررسی میزان و عوامل مؤثر بر رخداد خودکشی در استان آذربایجان غربی پرداختند. یافتهها نشان داد میزان اقدام به خودکشی در زنان 63 درصد و در مردان 37 و همچنین 50 درصد از افراد اقدامکننده به خودکشی مجرد بودند.
مبانی نظری
بــا توجــه بــه آمارهــا و فراوانــی خودکشــی و بــه تأسی از میلــز که تعداد زیاد فراوانی یک پدیــده را شــاخص مسئله اجتماعــی بــودن آن میداند، میتوان اینگونه ادعــا کــرد که خودکشــی مسئلهای اجتماعی اســت و برای مطالعه آن، رویکردهــای جامعهشناختی از کفایــت تبییــن نظــری و تــوان کارایــی بیشــتری برخوردارند. بنابراین مطلــب، در ادامــه بــه معرفــی رویکردهــای نظــری جامعهشناختی در مــورد خودکشــی که در مطالعات انجام شده به آنها توجه شده است پرداختــه میشود.
پیچیدگی این پدیدهها از اضلاع و ابعاد مختلف آنها و همچنین تعداد منابع تغییر (عوامل ایجادکننده آنها) ناشی میشود. به همین دلیل علوم مختلف انسانی و اجتماعی با رویکردهای گوناگون به این پدیدهها نگریستهاند. گاه عوامل زیستی و فیزیولوژی، گاه عوامل روانشناختی، گاه عوامل روانی ـ اجتماعی، گاه عوامل اجتماعی و گاه عوامل فرهنگی را در آن عمده و تحلیل کردهاند. دیدگاه فرهنگی بر خردهفرهنگ گروهی تأکید دارد خردهفرهنگ منحرف به طرز رفتار، ارزشهای غالب و تفاهم متقابلی اطلاق میشود که اعضای یک دسته در آنها سهیمند، ولی جامعه متعارف آنها را قبول ندارد. پیوند خردهفرهنگ منحرف با بقیه جامعه گسیخته است. زیرا این خردهفرهنگ از هنجارها، ارزشها و زبان و اصطلاحاتی استفاده میکند که ویژه خودش است. بسیاری از افرادی که جامعه متعارف آنها را طرد کرده، برای پیدا کردن منزلت، آسایش و پذیرشی از نوع دیگر، جویای پیوستن به خردهفرهنگ منحرف میشوند.
دورکیــم بــا رویکــرد کارکردگرایانــه خــود و بهعنوان نخســتین شــخصی کــه راجــع بــه مقوله خودکشــی نــگاه علمــی و منظــم جامعهشناختی داشــت، آنچــه را کــه فردیترین کنــش شــخصی بــه شــمار میرود (یعنــی خودکشــی) بــه نظــام اجتماعــی، مرتبــط ســاخته و اظهــار داشــته اســت کــه گرچــه خودکشــی هیــچ فــردی، قابــل پیشبینی نیســت؛ امــا میتوان پیشبینی کــرد کــه «چــه گروههایــی از افــراد، بیشــتر یــا کمتــر در معــرض خطــر خودکشــی قــرار میگیرند (صدیق سروستانی، 2008).
دورکیم درباره رابطه میان انسان و نیازها و اهداف یا ارزشها بحث میکند و معتقد است که در اثر شرایط اجتماعی مستحکم و پایدار آرزوهای انسانها از طریق هنجارها تنظیم و محدود شده است. با ازهمپاشیدگی هنجارها و از بین رفتن کنترل آرزوها، آنومی با یک وضعیت آرزوهای بیحدوحصر به وجود میآید. ازآنجاکه این آرزوهای بیحد طبعاً نمیتوانند ارضاء و اشباع شوند درنتیجه یک وضعیت نارضایتی اجتماعی دائمی به وجود میآید. سپس این نارضایتی در جریانهای اقدامات منفی نظیر خودکشی ظاهر میشوند که ازنظر آماری نیز قابلسنجش هستند.
در ادبیات دورکیم منظور از آنومی یا آشفتگی اجتماعی یک وضعیت بیقاعدگی یا بیهنجاری[1] است که در آن افراد قادر نیستند بر اساس یک نظام از قواعد مشترک ارتباط متقابل برقرار و نیازهای خود را ارضا کنند. درنتیجه نظم فرهنگی و اجتماعی ازهمپاشیده میشود.
مدل آنومی موردنظر دورکیم را میتوان در نمودار زیر ترسیم کرد.
مدل آنومی دورکیم
رشد سریع اقتصادی |
 |
ثروت ناگهانی |
 |
ثروت /فقر |
 |
فقر غیرقابلتحمل |
 |
تصویر / قول آرزوهای بلند پروازانه / آرزوهای بیحد |
 |
از هم پاشیدگی هنجارهای سنتی |
 |
عدم توانایی ارضای نیازهای بیحد |
 |
نارضایتی اجتماعی |
 |
انحراف / آنومی |
 |
|
به نظر دورکیم نمیتوان رفتارهای ناهنجار را برحسب محتوای دستهجمعی دسته معینی از اعمال تعریف کرد؛ چون در دورهها و مکانهای مختلف انواع و اقسام رفتارهای گوناگون ناهنجار شناختهشدهاند. تنها ویژگی مشترک و عام ناهنجارها این است که جملگی به معتقدات اخلاقی عامه مردم که به آنها سخت پایبندند، تجاوز میکنند و درنتیجه باعث عکسالعمل کیفری جامعه میشوند.
مرتون خودکشی را ناشی از گسستگی و انفصال بنیادی بین هدفهای فرهنگی و وسایل نهادیشده برای نیل بدانها میداند. نظر رابرت مرتون این است که جامعه زنان و مردان را به رفتار ناهنجار وادار میکند. به بیان خود او، ناهنجاری رفتاری نظیر خودکشی حاصل فشارهای ساختار اجتماعی خاص است که آنها را به کجرفتار شدن وامیدارد (صدیق سروستانی، 2008).
مرتون به تأسی از دورکیم از واژه آنومی برای بررسی مسائل و انحرافات اجتماعی بهره میگیرد. ازنظر مرتون آنومی یک درهمشکستگی ساختار فرهنگی است. این وضعیت وقتی پیش میآید که بین اهداف و هنجارهای فرهنگی (نیازها و ارزشهای اجتماعی) و امکانات موجود در بستر هر قشر اجتماعی تفاوت فاحش وجود داشته باشد. مرتون میگوید وقتی بین اهداف فرهنگی (مانند همسر مناسب، ازدواج موفق) و وسایل تشکیلاتی برای دستیابی به این اهداف (مانند فقدان فضای همسرگزینی) و... یک عدم تناسب وجود داشته باشد در آن صورت افرادی که در یک ساختار اجتماعی تحتفشار قرارگرفتهاند احتمالا بیشتر از دیگران رفتار انحرافی خواهند داشت.
دیدگاه دورکیم و مرتن در حوزه اقتصادی نیز تسری پیدا کرده است. این موضوع در علم اقتصاد نیز موردتوجه قرارگرفته است؛ بهگونهای که مطالعه هامرمش و سوس درزمینه خودکشی را میتوان مطالعهای پیشگام در این حوزه دانست. آنها با در نظر گرفتن خودکشی بهعنوان یک عمل با انتخاب عقلانی، نتیجه میگیرند که زمانی فرد اقدام به خودکشی میکند که مطلوبیت انتظاری فرد از عمرش کمتر از حد آستانه شخصی وی باشد (هامرش و سوس، 1974). اساس این مدل آن است که نرخ بیکاری بالاتر به افزایش خودکشی منجر میشود. چراکه بیکاری نهتنها باعث ایجاد مشکلات و اختلالات کوتاهمدت در زندگی فرد میشود، بلکه موجب افزایش عدم اطمینان در پیشبینی درآمد آینده فرد شده و درنتیجه آن درآمد مادامالعمر فرد کاهش مییابد. همچنین، مدل هامرمش نشان میدهد که خودکشی با افزایش سن، افزایش و با افزایش درآمد کاهش مییابد.
سؤالها /فرضیهها
1- بین متغیرهای بکار رفته در پژوهشهای قبلی و خودکشی با توجه به سطح معناداری آزمونهای بکار رفته رابطه وجود دارد.
2- بین اندازه اثر پژوهشهای متغیرهای بکار رفته برای خودکشی تفاوت وجود دارد.
3- بین اندازه اثر روشهای مختلف نمونهگیری در پژوهشها تفاوت وجود دارد.
4- بین عوامل مرتبط با بروز خودکشی در پژوهشهای خودکشی تفاوت وجود دارد. اختلاف خانوادگی، ازدواج ناآگاهانه و اجباری؛ عزتنفس و انسجام خانوادگی بهعنوان متغیرهای سطح میانی هستند.
5- بین اندازه اثر تحقیقات خودکشی که بر مبنای تئوریک ساختهوپرداخته شدهاند در مقایسه با تحقیقاتی که فاقد مبنای تئوریک هستند تفاوت وجود دارد. فرض بر این است که تحقیقاتی که بر مبنای مدلهای تئوریک بناشدهاند در دستیابی به اهداف خود موفقترند. درواقع داشتن مبنای تئوریک بهاندازه اثر دقیقتر کمک میکند.
روش
نوع روش، جامعه آماری و نمونهگیری
روش مورداستفاده در مقاله حاضر، فراتحلیل است. جامعه آماری نیز تمامی مطالعاتِ در دسترسی هستند که به اقدام به خودکشی پرداختهاند، است. واحد تحلیل نیز عبارت است از هر پژوهشی که دارای متغیرهای مؤثر اقدام به خودکشی که با معیارهای گزینش و ورود به فراتحلیل همخوانی داشته باشند. معیارهای گزینش مطالعات عبارتند از: 1- مطالعه به اقدام به خودکشی و مباحث نزدیک به آن پرداخته باشد. 2- مطالعه به ارزیابی تجربی متغیرهای مؤثر بر اقدام به خودکشی پرداخته باشد (مطالعات مروری و غیرتجربی مدنظر گرفته نشدهاند). 3- مطالعه بهصورت آزمایشی یا شبه آزمایشی دارای گروه کنترل یا دارای مقایسه مقادیر پیشآزمون و پسآزمون باشد. مطالعات همبستگی و مدلهای ساختاری نیز بررسی شده باشد. 4- حداقل یکی از متغیرهای مؤثر اندازهگیری شده باشد.
با بهکارگیری کلیدواژههای خودکشی اقدام به جستجو در سایتهای مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، بانک اطلاعات نشریات کشور (Magiran)، نمامتن، گوگل و همچنین پایاننامههای تحصیلات تکمیلی دانشگاهها شد. در این فراتحلیل سعی بسیار شده است که تمامی مطالعاتی که به مسائل اقدام به خودکشی پرداختهاند، فراتحلیل شوند. با وجود این، محقق هیچگونه ادعایی مبنی بر اینکه به تمامی مطالعات دست یافته باشد را ندارد. بااینوجود معتقد هستیم که فرایند جستجو که ازجمله حلقههای کلیدی در روش فراتحلیل است، بسیار دقیق و با ظرافت تمام صورت پذیرفته است. برای مثال مسئولِ جستجوی مطالعات بههیچعنوان به جستجوی اینترنتی اکتفا نکرده و تا حد امکان به محل دستیابی پروژه نیز مراجعه و جستجوی جداگانهای را نیز در آنجا انجام داده است. برای یافتن کامل تحقیقات همچنین به پیشینه پژوهش جستجو شده نیز مراجعه و رفتهرفته مطالعات شناسایی شده است. در مواردی نیز برای دسترسی به مطالعه با نویسنده و یا ناشر آن تماس گرفته شده است. درمجموع 80 موضوع اقدام به خودکشی که با معیارهای ورود به فراتحلیل همخوانی داشتند، اجازه ورود به فراتحلیل را یافتند که برای تحلیل دادهها نیز از دو نرمافزار SPSS و[2]CMA2 استفاده شده است.
متغیرهای تحقیق، نحوه سنجش آنها و ابزار اندازهگیری
متغیر وابسته تحقیق حاضر اقدام به خودکشی است که با محاسبه اندازه اثر به دست آمده است. اندازه اثر طبق تعریف عبارتست از سنجهای یکدست و عینی که در واحد انحراف معیار محاسبه میشود و تفاوتهای کمی در متغیرِهای مؤثر بر اقدام به خودکشی را میتوان از فرمولهای ایدنگتون محاسبه کرد. در آن فرمولها به دلیل آنکه اندازه اثر در واحد انحراف معیار محاسبه میشود، درنتیجه قابلیت ارزیابی و مقایسه اندازه اثرهای مؤثر مختلف را بین مطالعات گوناگون دارد.
روشهای مختلفی برای محاسبه و برآورد اندازه اثر و سایر آمارههای فراتحلیل وجود دارد که در اینجا مجال پرداختن به آنها وجود ندارد. تنها به ذکر این نکته بسنده میکنیم که روشهای آماری توسعه دادهشده توسط هگز (1982) و هگز و الکین[3] (1985) استفاده شده است.
در جستجوی اولیه تعداد 80 مقاله که طی سالهای 1385 تا 1399 انجام شده بودند موردبررسی قرار گرفتند. پس از بررسی عناوین و چکیده مقالات تعداد 21 مقاله مرتبط با موضوع یافت شد که 15 مقاله دارای اطلاعات موردنیاز بر اساس اهداف پژوهش بوده است.
شکل (1) فلوچارت مراحل ورود و انتخاب مقالات برای انجام مرور سیستماتیک و فراتحلیل
.jpg)
متغیرهای مستقل تحقیق نیز عبارتند از:
داشتن/ نداشتن مبنای تئوریک در تحقیقات خودکشی، اندازه اثر جنسیت، بیکاری، ازدواج زودهنگام
ابزار اندازهگیری و پایایی آن
ابزار اندازهگیری در مطالعات فراتحلیلی عموما پرسشنامه معکوس[4] است. در فراتحلیل حاضر نیز از پرسشنامه معکوس که توسط تیم تحقیق تهیه و تنظیم شده است، برای کدگذاری و تلخیص تحقیقات انجام شده استفاده شده است. در این پرسشنامه اطلاعات موردنیاز برای محاسبه اندازه اثر و متغیرهای مستقل ثبت شد.
شرط عینیت پژوهش، پایایی مقیاسها و روشها است. در فراتحلیل روشهای مختلفی برای برآورد پایایی وجود دارد که منطق عمومی آنها بر پایه میزان توافق یا اختلاف بین کدگذاران بنا شده است. در فراتحلیل حاضر از ضریب کاپای کوهن[5] برای برآورد توافق بین کدگذاران استفاده شده است. ضریب کاپا بین 1+ تا 1- تغییر میکند که مقدار 1+ در آن به معنی توافق کامل بین کدگذاران و 1- به معنای عدم توافق و مقدار صفر نیز ناشی از شانس و تصادفبودن توافق است (روزنتال، 1991). برای محاسبه ضریب کاپا، ابتدا 3 مطالعه بهصورت تصادفی انتخاب و پرسشنامه معکوس موردنظر توسط محقق بهطور جداگانه پر شد و دادههای حاصله در قالب یک ماتریس دو بعدی شامل کدگذاران و کدهای آنها تنظیم و درنهایت ضریب کاپا محاسبه شد. مقدار بهدستآمده در حدود 0/75 حاکی از پایایی قابلقبول بود.
یافتهها
در این بخش ابتدا به توصیف ویژگیهای شکلی و روششناسی مطالعات فراتحلیل شده در غالب مقادیر فراوانی و درصدی پرداخته میشود و سپس یافتههای مرتبط با آزمون فرضیات ارائه شده است.
بررسی مؤلفههای شکلی و روششناسی مطالعات
تعداد 15 مقاله مرتبط با پژوهش وارد فرایند فراتحلیل شده است (جدول 1). تعداد نمونه 15068 نفر به طور متوسط تعداد نمونه 837 نفر در هر مطالعه موردبررسی قرار گرفته است.
مقاله فراتحلیل شده مرتبط با پژوهش
ردیف |
نویسنده یا نویسندگان |
مکان |
سال انتشار |
حجم نمونه |
1 |
سالاری؛ انتظار مهدی |
آذربایجان غربی |
1385 |
4015 |
2 |
عارفی |
آذربایجان غربی |
1386 |
2793 |
3 |
شرفخانی |
آذربایجان غربی |
1391 |
99 |
4 |
مباشری |
چهار محال بختیاری |
1391 |
1534 |
5 |
گرگی |
لارستان |
1391 |
793 |
6 |
کسمایی |
گیلان |
1389 |
745 |
7 |
مولوی |
اردبیل |
1382 |
436 |
8 |
امیری |
همدان |
1388 |
1454 |
9 |
پورالعجل |
کرمانشاه |
1390 |
1381 |
10 |
خزایی |
تبریز |
1380 |
602 |
11 |
فتح الله محمدیان و فرشته شیری |
ایلام |
1388 |
1230 |
12 |
مسعود اخوان کاظمی |
ایلام |
1388 |
4502 |
13 |
علی ایار |
دره شهر |
1389 |
2545 |
14 |
محمود کرمشاهی |
کرمانشاه |
1388 |
123 |
15 |
علیرضا کلدی و اردشیر گراوند |
لرستان |
1389 |
103 |
بررسی فرض همگنبودن مطالعات انجامشده
بهمنظور بررسی همگنبودن مطالعات انجامشده از آزمون Q استفاده شده است. با توجه به نتایج حاصل از آزمون Q و سطح معنیداری آن به نظر میرسد درباره مطالعات انجامشده فرض صفر مبنی بر ناهمگنبودن مطالعات پذیرفته میشود و فرض همگونی میان پژوهشها رد میشود. ضریب مجذور I مقدار همگنی را بهصورت درصد نشان میدهد. هر چه مقدار این ضریب به 100 نزدیکتر باشد نشاندهنده ناهمگنی بیشتر اندازه اثر پژوهشها است.
یکی از سؤالات تحقیق حاضر اینست که آیا درمجموع متغیرها با اندازه اثر یکسانی بر خودکشی مؤثر هستند؟ بهعبارتدیگر آیا اندازه اثرها با یکدیگر سازگاری دارند؟ نتایج تلفیقشده از کلیه تحقیقات در جدول (2) آورده شده است. مقدار آماره Q (223/903) با درجه آزادی 36 معنادار است (0/000=p) که حاکی از ناهمگونبودن اندازه اثرها است. لذا توصیه صاحبننظران فراتحلیلی استفاده از نتایج مدل اثر تصادفی و بررسی دلایل این ناهمگونی است. مقدار اندازه اثر مدل اثر تصادفی برابر با 0/408 است (0/408=d) که به لحاظ آماری نیز معنادار است (5/209=Z، 0/000=p). درواقع پاسخ به سؤال مذکور بر اساس یافتههای تحقیق «مثبت» است. بهعبارتدیگر میتوان با بیش از 95 درصد اطمینان آماری گفت که متغیرهای شناساییشده بر خودکشی اثربخش هستند و میزان تأثیر آن نیز 508 است که به لحاظ اندازه مقدار آن متوسط است.
جدول (2) نتایج تلفیق و همگنی اندازه اثر متغیرهای شناساییشده بر خودکشی
مدل |
n |
D |
lower |
upper |
Z |
p |
Q |
df |
p |
مدل اثر تصادفی |
36 |
0/408 |
0/245 |
0/6 |
4/209 |
0/000 |
243/903 |
36 |
0/000 |
بررسی دلایل ناهمگونی اندازه اثرها (آزمون فرضیات)
در این بخش به آزمون فرضیات و بررسی تأثیر متغیرهای مستقل در میزان خودکشی پرداخته میشود. برای آزمون فرضیات دو روش آماری عمده شامل تحلیل واریانس و فرارگرسیون[6] در نرمافزار CMA2 در نظر گرفته شده است. تحلیل واریانس برای متغیرهای مستقلِ غیرفاصلهای (طبقهای) و فرارگرسیون برای متغیرهای فاصلهای مانند میتواند استفاده شود. نتایج آماری و تفسیر آن به تفکیک فرضیات در ذیل ارائه شده است.
فرضیه 1: تحقیقات مسائل خودکشی که بر مبنای تئوریک ساختهوپرداخته شدهاند در مقایسه با تحقیقاتی که فاقد مبنای تئوریک هستند، اندازه اثر بیشتری داشته و اندازه اثر بزرگتری را به وجود میآورند.
جدول (3) نتایج آزمون آماری تأثیرداشتن/نداشتن مبنای تئوریک
مبنای تئوریک |
تعداد اندازه اثر |
D |
Z |
S2 |
P |
Q |
df |
p |
نتیجه |
دارد |
24 |
0/6 |
6/0 |
046/0 |
0/000 |
223/903 |
1 |
0/005 |
تأیید فرضیه |
ندارد |
12 |
0/018 |
3/342 |
098/0 |
0/001 |
کل |
36 |
0/508 |
5/209 |
|
0/000 |
- |
- |
- |
- |
نتایج جدول (3) نشان میدهد، تحقیقات مسائل خودکشی که بر مبنای مدل تئوریک ساختهوپرداخته میشوند نسبت به تحقیقات مسائل خودکشی که فاقد مبنای تئوریک هستند، در خودکشی اثربخشترند. درمجموع تحقیقات مسائل خودکشی دارای مبنای نظری اندازه اثری به بزرگی 0/6 تولید کردهاند؛ درحالیکه اندازه اثر تحقیقات خودکشی فاقد مبنای نظری 3/342 است. همچنین تفاوت معناداری در اندازه اثرهای دو گروه وجود دارد؛ آماره Q با مقدار 223/903 با درجه آزادی 1، معنادار است (0/005=p). بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت، نهتنها تحقیقات مسائل خودکشی دارای مبنای تئوریک از تحقیقات فاقد مبنای تئوریک اثربخشترند؛ بلکه تفاوت معناداری نیز بین دو گروه وجود دارد.
در بیان تبیین این مسئله میتوان گفت که تئوری در تحقیق بهصورت چراغ راهنمای محقق عمل میکند. نظریه درواقع به معنای اندیشیدن و تحقیق است که باید از طریق تفکر و تخیل رابطه بین پدیدههای تحقیق را بررسی کند. محققان از طریق نظریه و مدل نظریه انتخابشده در تحقیق در پی پاسخ به دو سؤال هستند. «ابتدا اینکه در واقعیت بر پدیده موردمطالعه چه میگذرد که باید بهنوعی به تحقیق توصیفی روی آورد و اینکه چرا پدیده در واقعیت بهگونهای خاص است که باید به تحقیق تبیینی در مورد پدیده پرداخت» (دواس، 1376).
در پرتو چارچوب نظری انتخابشده برای مطرحکردن مسئله تحقیق است که پرسش آغازی صورت قطعی و معنای دقیقش را پیدا خواهد کرد و همچنین مسیری که در آن پاسخی برایش جستجو خواهد شد مشخص میشود. جنبه دیگر در آشکارسازی چارچوب نظری مسئله تحقیق، بیان این معنا است که محقق سلیقه شخصیاش را در طرح مسئله تحقیق و نحوه پاسخدادن به آن، هرچند در چارچوب نظری که با بصیرت کامل انتخابشده، مشخص کند؛ و از طریق این آشکارسازی زیرسازی نظری تحقیق را آماده کند.
فرضیه 2: بین اندازه اثر روشهای مختلف نمونهگیری در پژوهشها تفاوت معنادار وجود دارد.
جدول (5) نتایج تحلیل واریانس یکطرفه روشهای مختلف نمونهگیری
منابع متغیر |
SS |
df |
MS |
F |
S2 |
P |
بین گروهها |
0/997 |
5 |
0/199 |
0/542 |
0/049 |
41/0 |
درون گروهها |
16/401 |
61 |
0/269 |
|
|
نتایج حاصل از جدول نشان میدهد که چون F محاسبهشده با درجات آزادی (61 و 5) از (2/25)=F0/9 کوچکتر است؛ بنابراین دلیلی برای رد فرض بیتأثیربودن روشهای مختلف نمونهگیری در اندازه اثر وجود ندارد؛ لذا نتیجه میگیریم که بین اندازه اثر روشهای مختلف نمونهگیری در پژوهشها تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیه 3: بین جنسیت و اقدام به خودکشی رابطه وجود ندارد.
جدول (6) مقایسه میانگین اندازه اثر جامعه زنان و مردان
گروهها |
میانگین اندازه اثر (درصد) |
SD |
Z2 |
r |
S2 |
p |
دختران |
37/6 |
51/0 |
790/0 |
080/0 |
06/0 |
0001/0 |
پسران |
76/0 |
51/0 |
|
در جدول شماره (6) معادل اندازه اثر ترکیبی در جدول فیشر، نمره استاندارد و سطح معنیداری متغیر جنسیت به ترتیب 0/001 و 080/0، جدول است. بهعبارتدیگر نتیجه فراتحلیل نشان داد که رابطه متغیر جنسیت با خودکشی در سطح 0/0001 معنیدار بود. یکی از عواملی که در زنان و مردان متفاوت است وضعیت بیولوژیک آنهاست. در این رابطه هورمونهای جنسی زنانه و سیکل قاعدگی وجه بارزی از این تفاوت را نشان میدهند. یکی دیگر از تبیینهای خودکشی نزد دختران جوان عدم تجانس ارزشهایی است که آنها را احاطه کرده است. در جامعه فعلی ما در طبقات خاص، بعضی از دختران مجبورند به ازدواجهایی تن دهند که با خواستهها و انتظارات آنها تجانسی ندارد.
فرضیه 4: بین تأهل و اقدام به خودکشی رابطه وجود ندارد.
جدول (7) اندازه اثر ترکیبی در جدول فیشر، نمره استاندارد متغیر وضعیت تأهل
Z2 |
R |
p |
S2 |
0/04 |
0/04 |
0/002 |
089/0 |
جدول فوق نشان میدهد معادل اندازه اثر ترکیبی در جدول فیشر، نمره استاندارد و سطح معنی به ترتیب 0/04،0/04،0/002 بوده است. نتیجه فراتحلیل نشان میدهد رابطه بین متغیر تأهل و خودکشی در سطح 0/002 معنیدار بوده است.
فرضیه 5: اختلاف خانوادگی، ازدواج ناآگاهانه و اجباری؛ عزتنفس و انسجام خانوادگی منجر به اقدام به خودکشی میشود.
جدول (8) نتایج آزمون آماری تأثیر اختلاف خانوادگی، ازدواج ناآگاهانه و اجباری، عزتنفس و انسجام خانوادگی بر خودکشی
اختلاف خانوادگی؛ عزتنفس، انسجام خانوادگی |
d |
Z |
S2 |
P |
Q |
df |
p |
نتیجه |
در حد بالا |
1 |
0/214 |
6/185 |
0/000 |
18/501 |
2 |
0/000 |
تأیید فرضیه |
در حد متوسط |
7 |
0/604 |
5/660 |
0/000 |
در حد پایین |
6 |
0/350 |
5/478 |
0/000 |
کل |
14 |
0/508 |
6/299 |
0/000 |
- |
- |
- |
|
اختلاف خانوادگی بالاتر، عزتنفس کمتر، انسجام خانوادگی پایین بر اقدام به خودکشی مؤثر است. درواقع مواردی که اختلاف خانوادگی بالاتر؛ عزتنفس کمتر، انسجام خانوادگی پایین داشتهاند، احتمال اقدام به خودکشی بهاندازه قابلتوجه بالاتر بوده است. اندازه اثر موارد استفاده شده برابر با 0/214 است. همچنین تأثیر همگی موارد استفاده شده به لحاظ آماری معنادار است. تفاوت معناداری بین اندازه اثرها وجود دارد (0/000=p، 2=df، 18/501=Q).
متغیر اختلاف خانوادگی در 4 پژوهش استفاده شده است. متغیر مذکور با سطح معناداری 0/031 رابطه معنادار با خودکشی دارد. متغیر مذکور که اندازه اثر آن 0/14 است.
فرضیه 6: بیکاری و عدم ثبات اقتصادی بهعنوان متغیرهای سطح کلان بر خودکشی مؤثر است.
جدول (8) نتایج آزمون آماری تأثیر ابزارهای بیکاری و عدم ثبات اقتصادی
متغیر |
β |
SES |
Z |
p |
S2 |
نتیجه |
متغیرهای فوق |
0/115 |
0/013 |
7/881 |
0/000 |
097/0 |
تأیید فرضیه |
مقدار ثابت |
0/325 |
0/040 |
6/13 |
0/000 |
|
نتایج آزمون فرضیه شش نشان میدهد که بیکاری و عدم ثبات اقتصادی بهعنوان متغیرهای سطح کلان بر خودکشی مؤثر است. معادله رگرسیونی آن نیز به شرح زیر است:
که در آن Y خودکشی و X بیکاری و عدم ثبات اقتصادی است. متغیر بیکاری در 5 پژوهش استفاده شده است. متغیر مذکور با سطح معناداری 0/007 رابطه معنادار با خودکشی دارد متغیر مذکور که اندازه اثر آن 0/460 است.
بحث
نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که درمجموع متغیرهای مستقل شناساییشده بر خودکشی مؤثر بوده است. مقدار اندازه اثر تلفیقشده 0/408 بوده که به لحاظ آماری نیز معنادار است. ازآنجاییکه این مقدار در دامنهای بین 0/8 تا 0/5 قرار دارد، طبق دستهبندی کوهن متوسط ارزیابی میشود.
آماره Q نیز که برای ارزیابی همگونی اندازه اثرها بکار میرود، نشان میدهد که اندازه اثرها ناهمگوناند که در چنین شرایطی توضیح این ناهمگونی در دستور کار فراتحلیلگر قرار میگیرد. در فراتحلیل حاضر نیز با بررسی و مرور فراتحلیلهایی که در خودکشی صورت پذیرفتهاند 15 متغیر بالقوه که میتواند در تبیین این ناهمگونی مؤثر واقع شود، شناسایی و در قالب 7 فرضیه آزمون شد. برای آزمون فرضیات نیز از نرمافزار CMA2 استفاده شده است.
نتایج نشان میدهد که تحقیقات مسائل خودکشی که بر مبنای مدل تئوریک ساختهوپرداخته میشوند نسبت به تحقیقات مسائل خودکشی که فاقد مبنای تئوریک هستند، در خودکشی اثربخشترند. درمجموع تحقیقات مسائل خودکشی دارای مبنای نظری اندازه اثری به بزرگی 0/408 تولید کردهاند؛ درحالیکه اندازه اثر تحقیقات مسائل خودکشی فاقد مبنای نظری 3/342 است. همچنین تفاوت معناداری در اندازه اثرهای دو گروه وجود دارد؛ آماره Q با مقدار 223/903 با درجه آزادی 1، معنادار است (0/005=p). بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت، نهتنها تحقیقات مسائل خودکشی دارای مبنای تئوریک از تحقیقات فاقد مبنای تئوریک اثربخشترند؛ بلکه تفاوت معناداری نیز بین دو گروه وجود دارد. فقدان استفاده از تئوریها در تحقیقات خودکشی نشان از عدم توافق جامعه علمی روی رویکردهای نظری مربوط به موضوع دارد. بهعبارتدیگر یـک اجتمــاع علمــی از محققــان متخصص در حوزه خودکشی کــه دارای کنــش متقابــل مکــرر بــا باورهــا و ارزشهای مشــترک و دارای مناســبات اجتماعــی آمیختــه بــه پیونــد متقابــل و اجمــاع معرفتــی باشــند، شــکل نگرفتــه اســت. پراکندگــی نظریهها، موضوعــات و روشهای مطالعــه نیــز در مطالعــات دیــده میشود.
نتیجه فراتحلیل نشان داد که رابطه متغیر جنسیت با خودکشی در سطح 0/0001 معنیدار است. یکی از عواملی که در زنان و مردان متفاوت است وضعیت بیولوژیک آنهاست. در این رابطه هورمونهای جنسی زنانه و سیکل قاعدگی وجه بارزی از این تفاوت را نشان میدهند. موارد بیشتر اقدام به خودکشی در زنان مرتبط با میزان بالاتر اختلالات خلقی، عاطفی و سایر متغیرهای زیستی و روانشناختی است. شواهد نشان میدهند که میزان بالای اقدام به خودکشی در زنان جوان ایرانی، دلایل متعددی دارد. درگیرشدن در سیکل معیوب تحقیر اجتماعی، وابستگی اقتصادی، ناامنی خانوادگی، ترس برای زندگی خود و فرزندان، خجالت و کمبود اعتمادبهنفس و فقدان سیستمهای حمایتکننده اجتماعی ازجمله دلایلی هستند که احتمال خودکشی را در این گروه افزایش میدهند. فشار هنجاری مردسالاری اقتدارگرایانه حاکم بر روابط خانوادگی و تبعات جسمی و روحی آن، بهعنوان علتی اساسی در اقدام به خودکشی بود که زنان و دختران جوان مستقیما به آن اشاره میکردند.
اکثر پژوهشهای مرتبط با خودکشی زنان بیانگر آن است که انزوا، ناامیدی و افسردگی ویژگی عمومی زنان و دختران جوانی است که در محیطهای خانوادگی مبتنی بر ترس و خشونت، تمام آمال، امیدها و خواستههای خود را ازدسترفته میبینند. در مطالعهای که رحیمی به بررسی علل خودسوزی دختران ترکمن میپردازد، با استناد به مدل نظری امیل دورکیم در خصوص خودکشی تقدیرگرایانه، اظهار میدارد که خودسوزی برای دختران و زنان جوان بهمنزله رهایی از تقدیر گریزناپذیری است که در جریان زندگی خود ناتوان از تغییر آنند (رحیمی،1999).
دورکیم میگوید: در این حال اشخاصی دست به خودکشی میزنند که آیندهشان به طور بیرحمانه مسدود شده و احساساتشان بهشدت با نظامهای هنجاری و قواعد آزاردهنده سرکوب شده است. موارد فوق زمینه بروز اختلاف خانوادگی، عزتنفس پایینتر و گسستگی خانوادگی را رقم میزند. یافته این بخش از تحقیق با پژوهشهای یاسمی و دیگران (1377) مطابقت میکند.
اختلاف خانوادگی بالاتر، عزتنفس کمتر، انسجام خانوادگی پایین بر اقدام به خودکشی مؤثر است. درواقع مواردی که اختلاف خانوادگی بالاتر، ازدواج ناآگاهانه و اجباری؛ عزتنفس کمتر، انسجام خانوادگی پایین داشتهاند احتمال اقدام به خودکشی بهاندازه قابلتوجه بالاتر بوده است. بیشترین اندازه اثرها برای متغیرهای اختلاف خانوادگی بالاتر با 82 درصد، ازدواج ناآگاهانه و اجباری با 85، عزتنفس کمتر با 84 درصد، انسجام خانوادگی پایین با 95 درصد بیانگر آن است که درزمینه متغیرهای ذکرشده و دیگر متغیرهایی که اندازه اثر بالای دارند نیاز به پژوهش نیست. اندازه اثر موارد استفاده شده 0/214 است. همچنین تأثیر همگی موارد استفاده شده به لحاظ آماری معنادار است. تفاوت معناداری بین اندازه اثرها وجود دارد (0/000=، 2=df، 18/501=Q).
متغیر اختلاف خانوادگی در 4 پژوهش استفاده شده است. متغیر مذکور با سطح معناداری 0/031 رابطه معنادار با خودکشی دارد. متغیر مذکور که اندازه اثر آن 0/14 است. در خصوص رابطه بین متغیر تأهل و خودکشی معادل اندازه اثر ترکیبی در جدول فیشر، نمره استاندارد و سطح معنی به ترتیب 0/04، 0/04 و 0/002 بوده است. نتیجه فراتحلیل نشان داد رابطه بین متغیر تأهل و خودکشی در سطح 0/002 معنیدار است. انسانها برای خودکشی دلایل مختلفی دارند. خودکشی افراد متأهل بیشتر از افراد مجرد است. این یافته بیانگر مشکلات خاص گروه اخیر است. گاهی نامساعدبودن شرایط زندگی بعضی از خانوادهها و حساسیت و سختگیری بیشازحد آنها به زنانشان باعث میشود تا برخی از زنان برای فرار از مشکلات دست به خودکشی بزنند. خودسوزی رایجترین شیوه خودکشی در بین دختران و زنان است. آنها با این کار میخواهند اطرافیان را بترسانند و آنان را از خواستههای خود آگاه کنند. این درحالی است که اکثر آنها بر اثر جراحات ناشی از سوختگی جان میسپارند و خانواده نیز به لحاظ روحی دچار مشکل میشوند. خودسوزی و خوردن قرصها و مواد سمی دو نمونه بارز خودکشی هستند که زنان به آن دست میزنند. ازدواجهای اجباری، بیکاری و بالارفتن سن ازدواج، خود مسائلی هستند که بویژه زنان و دختران را به سمت خودکشی سوق میدهند. نتایج آزمون فرضیه شش نشان میدهد که بیکاری و عدم ثبات اقتصادی بهعنوان متغیرهای سطح کلان بر خودکشی مؤثر است. ازجمله متغیرهای سطح کلان اثرگذار بر خودکشی فقر و نابرابری درآمدی است. ولی مهمترین عامل که موارد فوق را دامن میزند بیثباتی اقتصادی در سطح کلان است که خود زمینه بیکاری را فراهم میکند.
دورکیم نیز در کتاب خودکشی خود اشاره کرده است که نرخ بالای بیکاری با نرخ بالای خودکشی رابطه دارد. در این تحقیق نرخ بیکاری اندازه اثری به میزان 0/50=EsrQ است. فقر و بیکاری ازجمله مواردی است که میتواند فرد را به سمت انجامدادن عملی مانند خودکشی ترغیب کند. زمانی که فقر و بیکاری در کنار فشارهای اقتصادی و افزایش میزان تورم قرار میگیرند ترکیبی را به وجود میآورند که زمینهساز بالارفتن آمارهای خودکشی میشود.
بیکاری نهتنها باعث ایجاد مشکلات و اختلالات کوتاهمدت در زندگی فرد میشود، بلکه موجب افزایش عدم اطمینان در پیشبینی درآمد آینده فرد شده و درنتیجه آن درآمد مادامالعمر فرد کاهش مییابد. بهعلاوه، بیکاری میتواند اختلالات ذهنی و یا جسمانی را افزایش داده و این بهنوبه خود احتمال اقدام به خودکشی را افزایش خواهد داد.
ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
نویسندهای در نگارش مقاله مشارکت نداشته است.
منابع مالی
برای نگارش مقاله از طرح حمایتی دروندانشگاهی استفاده شده است.
تعارض منافع
مقاله حاضر تعارض منافعی با دیگر مقالات ندارد.
منابع:
Arefi, Marzieh (2002). Survey of Suicide Rates in West Azerbaijan Province Between 1998 Journal of Psychology and Educational Sciences University of Tehran, 1999 1. No. 32 Volume 1 Issue. (in Persian)
Babakhani, Mohammad (2010); A Cognitive Society Study of Social Factors Affecting Suicide «, Proceedings of the National Conference; Suicide; Causes, Consequences and Strategies, Tehran: Sociologists.
Bukharaei, Ahmad, Mohammad Javad Zahedi and Ali Zakizadeh (2013) A Study of the Cognitive Society of the Relationship Between a Sense of Security and an Attitude Towards Suicide. (in Persian)
Bukharaei; Mirzaei (2015). Surat analysis of suicide in Ilam. (in Persian)
Durkheim, Emile; (1999), Suicide, translated by Nader Salarzadeh, Tehran: Allameh Tabatabaei University.
Enayati, Mir Salahuddin; Heydari, Alireza; Malekzadeh, Mohammad, and Abolfathi, Yadollah (2006) Comparison of general health, self-esteem and social support in self-immolation and non-self-immolation patients admitted to. No. 11. (in Persian)
Faizollahi, Ali (2010) «Meta-analysis of suicide studies in Ilam province», Proceedings of the National Suicide Conference; Causes, Consequences - Solutions, Tehran: Sociologists. (in Persian)
Glass, G. (1976). “ Primary, Secondary and Meta Analysis Of Research”, Educational Research , Vole . 5. 3 – 80.
Iyar, Ali (2010) «Study of effective factors on suicide in Darrehshahr city», Proceedings of the National Conference on Suicide; Causes of Outcomes and Strategies, Tehran: (in Persian)
Kouichi Yoshimasu, Kazuhisa Miyashita(2008), Suicidal risk factors and completed suicide: metaanalyses based on psychological autopsy studies, Environ Health Prev Med, 256-13:243
Milad Nazarzadeh, Zeinab Bidel, Erfan Ayubi, Khirollah Asadollahi, Kristin V Carson and Kourosh Sayehmiri(2013), Determination of the social related factors of suicide in Iran: a systematic review and meta-analysis BMC Public Health 13:4 ,2013, Published: 4 January 2013
Rosenthal, R (1991). Meta- analytic procedures for social Research. Beverly Hills (A: sage).
Salari Lak, Shaker; Waiting for Mahdi, Rasool; Afshani, Mohammad Taghi and Abbasi, Hedayat (2006) Investigation of the rate and factors affecting the incidence of suicide during one year in West Azerbaijan province. Urmia Medical Journal, .100-193 years, seventeenth, second issue, (in Persian)
Sarvestani, Siddiq (2008); Social Pathology Ch IV, Tehran: Samat. (in Persian)
Wolf, F.M (1987). Meta - analysis: Quantities methods for research synthesis. Beverly Hills, (A: sage).
[2]. comprehensive meta-analysis
[4] در پرسشنامه معکوس (Inverse –Qvestionnire) هدف تلویحاً یافتن پرسشها بر اساس پاسخهایی است که پیشاپیش طی خبرها، مقالهها، داستانها و ... داده شده است.
[5]. Cohen’s Kappa Coefficient