دوره 22، شماره 86 - ( 8-1401 )                   جلد 22 شماره 86 صفحات 194-151 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Zanjanian M, Mousaei M, Ghasemi Z. (2022). Behavioral Style of Economic Status of Cardiovascular Patients in Javad-Al-Aemeh Heart Hospital of Mashhad. refahj. 22(86), : 5 doi:10.32598/refahj.22.86.3913.1
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3905-fa.html
زنجانیان مهسا، موسایی میثم، قاسمی زهرا. سبک رفتار اقتصادی بیماران قلبی-عروقی در بیمارستان قلب جوادالائمه (ع) مشهد رفاه اجتماعی 1401; 22 (86) :194-151 10.32598/refahj.22.86.3913.1

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3905-fa.html


متن کامل [PDF 718 kb]   (886 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (1282 مشاهده)
متن کامل:   (1136 مشاهده)
مقدمه
بیماریهای قلب و عروق اصلی‌ترین علت مرگ‌ومیر و ناتوانی در سراسر جهان هستند. این بیماریها در سال 2015 مسئول 7/17 میلیون مرگ در سراسر جهان بوده‌اند که 4/7 میلیون نفر از این مرگها به دلیل بیماری عروق کرونر قلب بوده است. بر اساس آخرین آمارهای اعلام‌شده از سوی سازمان بهداشت جهانی بیش از 80 درصد بیماریهای قلبی و عروقی در کشورهای دارای درآمد کم و متوسط اتفاق می‌افتد (سعیدیان و همکاران، 2015). پیش‌بینیها حاکی از این است که بیماریهای قلبی و عروقی تا سال 2020 میلادی علت بیش از 75 درصد مرگ‌ومیرها در سطح جهانی خواهند بود (یوسف و همکاران، 2001). در ایران 35 درصد از کل مرگها ناشی از بیماریهای قلبی و عروقی است (محمدی و همکاران، 2002).
عوامل متعددی در ابتلا به بیماریهای قلبی وجود دارند؛ بطوریکه «طبق گزارش انجمن قلب آمریکا (2015) به غیر از عوامل جنسیت، وراثت و سن، شش عامل خطرزای اصلی دیگر برای بیماریهای قلبی وجود دارند که با تغییر شیوه رفتار در زندگی قابل‌تغییر و درمان هستند (موخارجی و کول[1]،2016). پیشگیری از بیماریها و ارتقا سطح سلامتی مردم همواره موردتوجه سیستم بهداشتی بوده است. شیوه و سبک رفتاری فرد در زندگی رابطه تنگاتنگی با سلامتی فرد دارد به‌طوری‌که سبک رفتاری سالم باعث ارتقا سلامتی فرد می‌شود (قنبری و همکاران، 2015). فرد با انتخاب و تغییر سبک رفتاری خود برای حفظ و ارتقاء سطح سلامتی خود و پیشگیری از بیماریها اقدامات و فعالیتهایی را انجام می‌دهند که این مجموعه سبک رفتاری زندگی را تشکیل می‌دهد.
مهم‌ترین عوامل خطر ایجادکننده بیماریهای قلب و عروق تغذیه نامناسب، کم‌تحرکی، مصرف دخانیات، چاقی، فشارخون بالا، دیابت و اختلالات چربی خون هستند که همگی ریشه در الگوی نامناسب زندگی دارند؛ به‌طوری‌که با اصلاح شیوه‌های زندگی و تغییر رفتارهای پرخطر می‌توان از شیوع این بیماری کاست (حدائق[2]،2009).
سازمان بهداشت جهانی نیز عنوان کرده است 60 درصد کیفیت زندگی و سلامتی یک شخص به رفتار و شیوه سبک زندگی او بستگی دارد. در همین راستا، بر اهمیت ارتقای سلامت که شامل تشویق سبک رفتاری درست در زندگی است تأکید کرده است (سازمان بهداشت جهانی[3]،2018).
اثرات بیماریهای قلب و عروق تنها به مرگ‌ومیر و ناتوانی محدود نمی‌شود بلکه اثرات اقتصادی و توسعه‌ای مهمی را موجب می‌شوند (چانگ و همکاران[4]،2012). از یک طرف با افزایش تقاضا برای مراقبتهای درمانی، هزینه‌های سلامت را افزایش می‌دهند و از طرف دیگر باعث کاهش بهره‌وری در محیط‌های کاری به دلیل غیبت از کار یا عملکرد ضعیف کارکنان می‌شوند که درنهایت منجر به رشد اقتصادی پایین و عمیق‌تر شدن فقر و نابرابری می‌شود (لینا و همکاران[5]،2011). هزینه درمانی عروق کرونر قلب در اتحادیه اروپا در سال 2009 حدود 20 میلیارد یورو بوده است و کاهش تولید به دلیل مرگ‌ومیر و ناتوانی مرتبط با آن 18 میلیارد یورو برآورد شده است.
در ایالات‌متحده امریکا در سال 2010 هزینه‌های مستقیم درمانی و زیان ناشی از کاهش بهره‌وری به‌واسطه بیماریهای عروق کرونر قلب، 108 میلیارد دلار برآورد شده است و پیش‌بینی می‌شود تا سال 2030 هزینه‌های عروق کرونر در ایالات‌متحده به 218 میلیارد دلار افزایش یابد (هایندریش و همکاران[6]،2012).
تبعات اقتصادی، اجتماعی و توسعه‌ای این بیماری برای کشورهای درحال‌توسعه شدیدتر خواهد بود؛ زیرا بیش از 75 درصد از مرگهای قلبی و عروقی مربوط به کشورهای با درآمد کم و متوسط است (میکائیل و همکاران[7]،2011). با توجه به شیوع بالای این بیماری در میان بزرگ‌سالان 35 تا 64 ساله که در سن بهره‌وری هستند، طبیعی است که در چنین شرایطی این هزینه‌ها برای این کشورها چندین برابر خواهد شد (لطفی و شعبانی، 2013).
در طول چند دهه گذشته همراه با تغییرات اقتصادی اجتماعی و گسترش شیوه‌های زندگی ناسالم، عوامل خطر بیماریهای قلب و عروق ازجمله مصرف غذاهای ناسالم، بی‌تحرکی و کم‌تحرکی، استعمال دخانیات، فشارخون بالا، چاقی و دیابت به‌سرعت افزایش پیدا کرده است. البته به‌موازات افزایش این عوامل خطر، پیشرفتهای زیادی نیز در مداخلات درمانی مانند جراحی بای‌ پس کرونر قلب، آنژیوپلاستی، مسدودکننده‌های بتا و استاتینها وجود داشته است که توانستهاند مرگ‌ومیرهای قلبی و عروقی را در بسیاری از کشورها کاهش دهند (راغفر و همکاران، 2018).
با توجه به انبوهی از شواهد مبنی وجود رابطه میان سبک رفتاری و ابتلا به بیماری قلبی‌ و عروقی و بار اقتصادی بیماری، ضرورت تأکید بر تعدیل سبک رفتاری به‌عنوان عامل مهمی در تعیین پیش‌آگهی و عوارض این بیماری کاملا برجسته و قابل توجیه است. برای مثال ترک سیگار بعد از انفارکتوس میو‌کارد، خطر حمله قلبی را به نصف و کاهش کلسترول بعد از حمله قلبی، خطر مجدد آن را تا 35 درصد کاهش می‌دهد (سانچز و همکاران[8]،2016).
جوادی و پورجبلی (2019) در پژوهشی به بررسی رابطه بین عوامل اجتماعی با وجود عوامل خطرزای ابتلا به بیماریهای عروق کرونر قلبی پرداختند. نتایج حاصله نشان داد که میزان عوامل خطرزای بیماری عروق کرونر قلب در بین پاسخگویان بالاتر از حد متوسط بوده و شاخصهای سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی پاسخگویان کمتر از متوسط و نیز رابطه معنی‌داری بین سن، الگوی تغذیه، میزان تحصیلات و نمایه توده بدنی با وجود عوامل خطرزای بیماری عروق کرونر وجود دارد. همچنین نتایج به‌دست‌آمده نشان داد بین وضعیت اشتغال، درآمد، وضعیت تأهل، محل سکونت، بعد خانوار و جنس با میزان وجود عامل خطرزا تفاوت وجود ندارد.
ایسترا و همکاران[9] (2019) گزارش کردند که مداخلات تغذیه‌ای 45 درصد، ترک سیگار 35 درصد و افزایش فعالیت فیزیکی 35 درصد باعث مرگ‌ومیر ناشی از بیمارهای قلبی می‌شود. بر اساس نتایج این تحقیق، آنها نتیجه گرفتند که با اصلاح و تغییر سبک رفتاری در زندگی بیماران هزینه‌های بیماری نیز کاهش محسوسی می‌باید. کتسوا و همکاران[10] (2019) در مطالعه به‌منظور برآورد میزان بهره‌وری ازدست‌رفته بیمار و هزینه‌های غیرمستقیم به دنبال سندرم حاد عروق کرونر در اروپا به این نتیجه رسیدند که یک بیمار مبتلا به سندرم حاد عروق کرونر حدود 37 تا 79 روز کار خود را از دست می‌دهد و میانگین هزینه غیرمستقیم به‌ازای هر بیمار 13 هزار و 593 یورو است. آنها در این مطالعه نشان دادند که زمان ازدست‌رفته تولید و هزینه‌های غیرمستقیم به دنبال بیماری قلبی بسیار قابل‌توجه است و با هزینه‌های مستقیم قابل‌مقایسه نیست.
سلیمانی‌مقدم، محمدی، کاخکی و همکاران (2017) در مطالعه‌ای به بررسی عوامل پیش‌بینی‌کننده بیماران قلبی و عروقی بر اساس سبک رفتاری ارتقادهنده سلامت پرداختند. یافته‌های این مطالعه نشان داد که بیشترین تأثیر مستقیم مربوط به روابط اجتماعی و کمترین تأثیر مستقیم مربوط به مدیریت استرس است و قوی‌ترین پیشگویی‌کننده سبک رفتاری در بین سازه‌ها مربوط به فعالیت فیزیکی با اثر کلی 38/14 بر اساس الگوی واکر بود.
ساعی و نامور (2016) در پژوهشی به تحلیل جامعه‌شناختی بیماری قلبی و عروقی ناظر بر افزایش بیماریهای قلبی و عروقی در شهر بوشهر پرداختند و دریافتند که بین بیماری قلبی و عروقی و ترکیبی از سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (سرمایه‌های فرد) رابطه وجود دارد، به‌طوری‌که هرچه میزان این سرمایهها بیشتر باشد، شدت بیماری نیز کاهش می‌یابد. در پایان گفته شده است که سبک زندگی بهداشتی نیازمند برخورداری شهروندان از هر سه نوع سرمایه در حد مطلوب است.
بیماریهای قلبی در حال حاضر شایعترین علل مرگ را در اکثر نقاط جهان و ایران تشکیل می‌دهند و 40 درصد تمام موارد را شامل می‌شوند. همچنین 25 درصد افراد مبتلا به این بیماری بدون هیچ‌گونه علامت قبلی به‌صورت مرگ ناگهانی یا سکته قلبی حاد از بین می‌روند. همچنین با توجه به مطالعات صورت‌گرفته که عوامل اجتماعی نظیر سبک رفتاری، تحصیلات از یک طرف و عوامل اقتصادی نظیر سرمایه اقتصادی و درآمد از طرف دیگر می‌توانند در ظهور و بروز بیماریهای قلبی عروق کرونر نقش داشته باشند (رجب‌زاده و همکاران، 2018) و از آن‌جا که گسترش بیماریهای مزمنی چون بیماری قلبی در جامعه هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی زیادی را به بار خواهد آورد، می‌توان گفت که این شواهد نشان می‌دهد که پدیده بیماریهای قلبی و عروقی افزایش پروبلماتیک (مسئله‌سازی) دارد (جوادی و پورجبلی، 2019).
 از حیث نظری، می‌توان دو رویکرد سنتی و مدرن را برای تبیین این مسئله به‌کار برد. رویکرد سنتی، مسائل پزشکی را در پرتو انگاره‌های زیست-پزشکی قابل‌بررسی میداند. استدلال این رویکرد آن است که هر تحول زیست‌شناسانه، حاصل تحول زیست‌شناسانه ماقبل آن است؛ اما باید توجه کرد که این رویکرد دچار چالش جدی شده است. از یک طرف باید توجه داشت که بسیاری از علل زیست‌شناسانه بیماری، به‌شدت متأثر از عوامل اقتصادی‌-‌اجتماعی است و از طرف دیگر، بیماریها چندبعدی هستند و توصیف زیست‌شناسانه، به‌تنهایی کافی نیست و باید به ابعاد دیگری چون ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و حتی توسعه‌ای نیز توجه شود که این عوامل در رویکرد مدرن از اهمیت بالایی برخوردار هستند (آرمسترانگ و توکلی[11]، 2008).
با این رویکرد به مسئله از یک سو بیماریهای قلبی و عروقی نتایج غیرقابل‌اجتناب زندگی مدرن نیستند و با تغییرات متوسطی در سبک رفتاری زندگی می‌توان خطرات آنها را کم کرد. از سوی دیگر با نگاهی کلان با این سبک رفتاری می‌توان بار هزینه‌های اقتصادی بیماران قلبی و عروقی را کاهش داده و با چشم‌اندازی وسیع از نگاه جامعه‌شناختی اقتصادی و توسعه‌ای به روند توسعه و اقتصاد کشور کمک کرد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف مطالعه جامعه‌شناختی بار اقتصادی بیماران قلبی و عروقی با رویکرد تغییر سبک رفتاری و عوامل مؤثر بر آن، در میان بیماران مبتلا به بیماری قلبی و عروقی پیش از ابتلا به بیماری در بیمارستان قلب جوادالائمه مشهد انجام شده است.

پیشینه پژوهش
راغفر و همکاران (2018) در پژوهشی به این نتایج دست یافتند که بیماری عروق کرونر قلب بار اقتصادی قابل‌توجهی را به نظام اقتصادی ایران تحمیل می‌کند. هزینه‌های پزشکی و هزینه‌های تولید ازدست‌رفته به دلیل مرگ زودرس 933 میلیون دلار برآورد شد. بخش اعظم هزینه‌های پزشکی مربوط به هزینه‌های آنژیوپلاستی و کمترین مقدار این هزینه مربوط به هزینه‌های داروها بود. ابراهیمی، آقاملایی و همکاران (2017) در پژوهشی، افزایش معنی‌داری را در نمرات گروه مداخله نسبت به گروه کنترل در تمام حیطه‌های پرسشنامه (مسئولیت‌پذیری فردی سلامتی، فعالیت جسمی، رفتارهای تغذیه‌ای، رشد روحی و معنوی، روابط بین فردی و کنترل استرس) نشان دادند. بنابراین، با توجه به نتایج این مطالعه و ازآنجایی‌که در این روش نیاز به مراجعه حضوری به مراکز بهداشتی و درمانی وجود ندارد و می‌توان جمعیت زیادی را در محدوده جغرافیای گسترده آموزش داد، لذا پیشنهاد می‌شود در برنامه‌های آموزش سلامت به‌عنوان یک کانال ارتباطی از آن استفاده کرد.
محسنی‌پویا و همکاران (2017) پژوهشی با عنوان بررسی میزان خودکارآمدی در بیماران مبتلا به دیابت مراجعه‌کننده به مرکز بهداشتی درمانی بابل در سال 1395 انجام دادند. بر اساس نتایج، بین خودکارآمدی و متغیرهای سن، جنس، سطح تحصیلات، شغل، وضعیت تأهل، شاخص توده بدنی، نوع دیابت، ورزش و رژیم غذایی ارتباط آماری معنی‌داری وجود داشت. رشیدی و بهرامی (2015) در پژوهشی با عنوان عوامل مرتبط با سبک زندگی ارتقاء‌دهنده سلامتی در سالمندی نشان دادند که سالمندان موردبررسی در حیطه‌های مسئولیت‌پذیری در قبال سلامتی، فعالیت فیزیکی، تغذیه و مدیریت استرس نمره‌های پایین‌تر از میانگین را کسب کردند اما ازنظر رشد معنوی و روابط بین فردی نمره بالاتر از میانگین را به دست آوردند.
 شفیعی‌تبار و همکاران (2013) در پژوهشی نشان دادند که مداخله آموزشی- روان‌شناختی، به افزایش کیفیت زندگی و زیرمقیاسهای عملکردی آن در بیماران مبتلا به سرطان سینه منجر می‌شود. آموزشها پس از پیگیری با فاصله زمانی 30 روز نیز پایدار بود. می‌توان نتیجه گرفت مداخله آموزشی روان‌شناختی در ارتقای کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان سینه نقش مؤثری دارد.
علیزاده اقدم (2012) در پژوهشی نشان داد که سبک غذایی شهروندان برحسب وضعیت تأهل، جنسیت، وضعیت طبقه متفاوت بوده و سن، شاخص حجم بدن، سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به طرق مختلف بر سبک غذایی تأثیرگذار است. درنهایت استراتژی سلامت‌محوری غالب شهروندان درزمینه سبک غذایی، بیش‌تر بر اساس پرهیز است تا استفاده از غذاهای سالم و در این زمینه عوامل اجتماعی بر انتخاب هرکدام از ابعاد تأثیرگذار است.
عباس‌زاده، علیزاده اقدم، بدری گرگری و ودادهیر (2012) در پژوهش خود نشان دادند که خودمراقبتی شهروندان برحسب وضعیت تأهل و طبقه اجتماعی آنها متفاوت است و با متغیرهایی نظیر سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی، شاخص حجم بدن، جذابیت بدنی، ارزش سلامتی، احساس بی‌قدرتی و مدیریت بدن، رابطه معناداری دارد. همچنین بر اساس یافته‌ها، متغیرهای مانده در مدل رگرسیونی (سرمایه اجتماعی، احساس بی‌قدرتی، شاخص حجم بدن، ارزش سلامت و جذابیت بدنی) توانسته‌اند 25 درصد از تغییرات مربوط به متغیر خودمراقبتی را تبیین کنند. قاسمی و همکاران (2008) در پژوهشی با عنوان تعیین‌کننده‌های ساختاری و سرمایه‌ای سبک زندگی سلامت‌محور به این نتیجه دست یافتند که سبک زندگی سلامت‌محور شهروندان برحسب جنسیت، سن و وضعیت تأهل آنها متفاوت است و اشکال متفاوت سرمایه انسانی (اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی) با سبک زندگی سلامت‌محور شهروندان رابطه معنی‌داری دارد.
محمدی زیدی و همکاران (2005) در پژوهشی با عنوان بررسی سبک زندگی بیماران قلبی و عروقی نشان دادند که شایع‌ترین ریسک فاکتورها در بیماران به ترتیب عبارتند از: کم‌تحرکی، مصرف قرصهای ضدبارداری خوراکی، فشارخون بالا، شاخص توده بدن بیش‌تر از 25، مصرف سیگار، سابقه خانوادگی بیماری، اعتیاد و استرس، شایع‌ترین حوادث استرس‌زا بین بیماران احساس فشار کاری، مرگ عضو نزدیک خانواده، نارضایتی شغلی، دلواپسی و اضطراب، تندخویی و تغییر وضع مالی است. در کل ازنظر وضعیت سبک زندگی 95.5 درصد بیماران در معرض خطر متوسط قرار داشتند. کامفیاس و همکاران[12] (2015) در پژوهشی با عنوان پایتخت فرهنگی بوردیو در رابطه با انتخاب غذا: مروری سیستماتیک از شاخصهای سرمایه فرهنگی و اثبات تجربی مفهوم به این نتیجه دست یافتند که سرمایه فرهنگی به‌طور بالقوه ممکن است در تبیین نابرابری‌های انتخاب تغذیه نقش مهمی ایفا کند. نتایج نشان داد که افراد دارای تحصیلات بالاتر، معمولا از سرمایه فرهنگی بالاتری برخوردار هستند. همچنین افراد برخوردار از سرمایه فرهنگی بالاتر، دارای تغذیه سالم‌تری بوده‌اند. از بین ابعاد سرمایه فرهنگی، سطح پایین سرمایه فرهنگی تجسم‌یافته با انتخاب مواد غذایی ناسالم دارای ارتباط مثبتی بوده است.
کامین و همکاران[13] (2013) در پژوهشی با عنوان نقش سرمایه فرهنگی در تولید سلامت خوب: مطالعه نمره تمایل، نشان دادند که سرمایه فرهنگی دارای اثرات مثبتی روی سلامت است. افراد دارای سرمایه فرهنگی بالا، نسبت به افراد دارای سرمایه فرهنگی پایین، سلامت خوداظهاری بهتری را گزارش کردند. هرکدام از ابعاد سه‌گانه سرمایه فرهنگی اثر مثبتی روی سلامت خوداظهاری در میان قشر زنان داشتند، اما در میان مردان تنها سرمایه فرهنگی کل دارای اثرات قابل‌توجهی با سلامت خوداظهاری بود.
گاجن و همکاران[14] (2015) در پژوهشی با عنوان سرمایه فرهنگی و استعمال دخانیات در بزرگ‌سالان جوان: استفاده از شاخصهای جدید برای کشف نابرابریهای اجتماعی در رفتار بهداشت نشان دادند که سه شاخص ارزشهای سلامت، تحصیلات و دانش و منابع خانوادگی، پیش‌بینی‌کننده‌های مهمی برای پیامدهای مصرف سیگار بودند. در میان مردان جوان میزان پایین ارزشهای سلامت، تحصیلات و دانش و منابع خانوادگی با خطرات گرایش بیشتر به مصرف سیگار در طول روز ارتباط داشت.
در بررسی پژوهشهای انجام شده در خصوص بیماران قلبی و عروقی، برخی به بررسی رفتار اقتصادی بیماران قلبی و عروقی پرداخته‌اند و در برخی موارد به بررسی سبک و شیوه زندگی آنان پرداخته شده است. در بیشتر آنها نتایج بدین گونه است که بیماری قلبی و عروقی هزینه‌های زیادی برای بیماران و دولت به جا گذاشته است و افرادی که سبک زندگی ناسالمی داشتند، کم‌تحرک بودند، دچار استرسهای شدید بودند و شیوه تغذیه‌ای ناسالم داشتند و سیگار و الکل مصرف می‌کردند بیشتر به بیماری قلبی و عروقی مبتلا شده‌اند.
در پژوهش حاضر تلفیقی بین رفتار اقتصادی (الگوی مصرفی) و سبک زندگی افراد با ابتلا به بیماری قلبی و عروقی انجام شد. همان‌گونه در پیشینه‌های پژوهشی مشاهده شد این دو مهم با یکدیگر در یک پژوهش سنجیده نشده‌اند.

مبانی نظری
لینک و فلن[15] در تئوری علل اساسی، بیان کرده‌اند که شرایط اجتماعی علل اصلی و بنیادی بیماریها است. لینک و فلن تئوری علل اساسی را برای تبیین و توضیح اینکه چرا ارتباط بین فاکتورهای اجتماعی مثل پایگاه اقتصادی -اجتماعی و پیامدهای سلامتی در طول زمان پایدار بوده است، توسعه دادند؟ آنها شرایط اجتماعی را به‌عنوان فاکتورهایی که روابط یک شخص را با اشخاص دیگر درگیر می‌کند و این دربرگیرنده هر چیزی است؛ از روابط ابتدایی تا موقعیتهایی که با ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه مرتبط هستند، تعریف می‌کنند. به نظر آنها قدرت اجتماعی فرد باعث می‌شود که او احساس کند کنترل می‌شود و این حس در کنترل بودن نوعی احساس امنیت و بهزیستی را برای وی به ارمغان می‌آورد (لینک و فلان، 1995).
افراد طبقه پایین کمتر قادر به کنترل زندگیشان هستند. آنها به منابع کمی برای رویارویی با استرس دسترسی دارند و در یک چرخه غیرسالم زندگی می‌کنند و با انواع محدودیتها برای اتخاذ یک سبک زندگی سالم مواجه هستند؛ بنابراین زودتر می‌میرند. یکی از متغیرهای بنیانی در تأثیرگذاری بر بیماریها، موقعیت اجتماعی- اقتصادی فرد است. این رابطه در طول قرنها توانسته پایدار بماند و مطالعات گوناگون در طول سالها به ارتباط بین طبقه اجتماعی و سطح سلامتی و در نتیجه طول عمر اشاره می‌کنند (کوکرهام[16]،2007).
ازنظر بوردیو ساخت طبقاتی افراد و تمایز اجتماعی آنها از نحوه ترکیب سرمایه‌های آنها ناشی می‌شود. به‌طوری‌که منش و عملکرد افراد تحت تأثیر انتخاب و انتخاب هم تحت تأثیر سرمایه آنها است و نوع انتخاب باعث تمایز افراد می‌شود. امروزه مردم با انتخابهای مصرفی‌شان شناخته می‌شوند و این هویتشان را شکل می‌دهد.
مطابق مدلی که او ارائه کرده است شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی به تولید منش خاص منجر می‌شود. منش دو دسته نظام است: نظامی برای طبقه‌بندی اعمال و نظامی برای ادراکات و شناختها (قریحه‌ها). نتیجه نهایی تعامل این دو نظام سبک زندگی است. سبک زندگی همان اعمال و کارهایی است که به شیوهای خاص طبقه‌بندی شده و حاصل ادراکات خاص هستند. عمده‌ترین میراث اندیشه بوردیو برای جامعه‌شناسی مصرف و تحلیل سبکهای زندگی، تحلیل ترکیب انواع سرمایه برای تبیین الگوهای مصرف، بررسی فرضیه تمایزیافتن طبقات از طریق الگوهای مصرف و مبنای طبقاتی قرایح و مصرف فرهنگی است (خواجه‌سروری و طباخی ممقانی، 2013). توزیع این سرمایه‌ها تعیین‌کننده موقعیت طبقاتی عینی فرد در نظام اجتماعی است. به‌عبارت‌دیگر ساخت طبقاتی از طریق ترکیب انواع این سرمایه‌ها به‌وسیله گروهها روشن می‌شود. طبقات بالا بیشترین میزان سرمایه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادین را دارد. طبقه متوسط مقدار کمتری از این انواع را در اختیار دارد و طبقه پایین کمترین مقدار این ترکیب از منابع را مورد بهره‌برداری قرار می‌دهد. بوردیو نشان می‌دهد، درگذشته روشهای تمایز اجتماعی بر اساس طبقه بوده است، ولی امروزه موضوعات غذایی و تمایزات اجتماعی ناشی از عادتهای غذایی که تحت‌تأثیر شکلهای گوناگون عضویت گروهی است، آن را تحت‌تأثیر قرار داده است. رهیافت نظری بوردیو به معنای انتخابهای سبک زندگی ازاین‌جهت دارای اهمیت آشکاری است که به ما کمک می‌کند بفهمیم چرا تمایزات اجتماعی ساختاری در مراحل اخیر مدرنیته به‌صورت روزافزون از رهگذر صور فرهنگی بیان می‌شوند (چنی و همکاران[17]،1994). بوردیو در تمایز، بر این نکته تأکید می‌ورزد که هرچه‌قدر سرمایه کنشگران بیشتر باشد، در فضای اجتماعی در موقعیت بالاتری قرار می‌گیرند (گیبینز و ریمر[18]، 2012).
گیدنز سبک زندگی را مجموعه‌ای نسبتاً منسجم از همه رفتارها و فعالیتهای یک فرد معین در جریان زندگی روزمره خود می‌داند که مستلزم مجموعه‌ای از عادتها و جهت‌گیریهاست و بر همین اساس از نوعی وحدت برخوردار است. گیدنز انسان را به‌عنوان عامل در شکل‌گیری هویتش مؤثر می‌داند و معتقد است که انسان تحت‌فشار ساختار اجتماعی، سبک زندگی را بیشتر تقلید می‌کند. لذا گیدنز وضعیتی را انتخاب می‌کند که در آن سبکهای زندگی در بین محدودیتها و فرصتهای ارائه‌شده توسط موقعیت اجتماعی فرد بیان شده است و فرد مجبور به سازگارکردن خود با ساختار انعطاف‌پذیر سبکهای زندگی و خود هویتی‌اش است. این انعطاف‌پذیری در وضعیت تغییر حاصل از انقلاب و رشد اجتماعی، در مرحله بعدی مدرنیته گنجانیده شده است (گیدنز، 2006).
وبر بیش از هر جامعه‌شناس کلاسیک وارد بحثهای سبک زندگی شده است. به نظر وبر سلوک زندگی و فرصتهای زندگی دو مؤلفه اساسی سبک زندگی‌اند. سلوک زندگی به انتخابهایی اشاره دارد که افراد در گزینش سبک زندگیشان دارند. وبر فرصتهای زندگی را به‌عنوان مطلق فرصت موردتوجه قرار نمی‌دهد، بلکه آنها را فرصتهایی می‌داند که افراد به دلیل موقعیت اجتماعی‌شان از آنها برخوردار می‌شوند. مهم‌ترین سهم وبر از مفهوم سبک زندگی، تقابل دیالکتیک بین «فرصتها» و «انتخابها» است؛ به‌طوری‌که اگر هر یک از اینها دیگری را از بین ببرد، می‌تواند در نتیجه سبک زندگی مؤثر باشد (خواجه سروری و طباخی ممقانی، 2013).
تحلیل ادبیات نظری موجود بیانگر یافته‌های پیچیده‌ای است. مرور نظریات نشان‌دهنده تحولات نوین در نظریه جامعه‌شناختی و علاقه رو به رشد نسبت به سبکهای رفتاری به‌عنوان مفهوم کلیدی در تبیین رفتار اجتماعی و اقتصادی بشر است (آبل[19]، 2007). بر پایه این مباحث تئوریک در ابتدا مجموعه قضایا و فرضیات پژوهش مطرح‌شده، سپس مدل تحقیق نیز ارائه شده است.
H1: هرچه موقعیت اقتصادی و اجتماعی بیماران قلبی و عروقی بالاتر باشد میزان هزینه و بار اقتصادی آنها کمتر خواهد بود.
H2: هرچه شرایط زندگی بیماران قلبی و عروقی مطلوب‌تر باشد میزان هزینه و بار اقتصادی آنها کمتر خواهد بود.
H3: بین موقعیت اقتصادی و اجتماعی بیماران قلبی و عروقی و سرمایه مرتبط با سلامت آنان رابطه مستقیم وجود دارد.
H4: بین شرایط زندگی بیماران قلبی و عروقی و سرمایه مرتبط با سلامت آنان رابطه مستقیم وجود دارد.
H5: بین موقعیت اقتصادی و اجتماعی و تغییر در سبک رفتاری آنها رابطه مستقیم وجود دارد.
H6: بین شرایط زندگی بیماران قلبی و عروقی و تغییر در سبک رفتاری آنها رابطه مستقیم وجود دارد.
H7: هرچه شرایط زندگی بیماران قلبی و عروقی مطلوب‌تر باشد میزان بار اقتصادی آنها کمتر خواهد بود.
H8: هرچه شرایط تغییر در سبک رفتاری بیماران قلبی و عروقی مطلوب‌تر باشد میزان بار اقتصادی آنها کمتر خواهد بود.

شکل (1) مدل نظری تحقیق

روش
پژوهش حاضر مطالعه‌ای توصیفی مقطعی است. جامعه آماری این پژوهش شامل آن دسته از بیماران قلبی بستری‌شده در مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب جوادالائمه مشهد در سال 1399 بود. واحد مشاهده و تحلیل در این تحقیق، فرد مبتلا به بیماری قلبی و عروقی بود. این مرکز یکی از بزرگ‌ترین مراکز قلب و عروق در آسیا و ایران به شمار می‌رود و ازجمله مهم‌ترین مراکزی است که بیماران دارای ناراحتیهای قلبی از اغلب نقاط کشور برای درمان و معالجه بدان مراجعه می‌کنند. پژوهشگر به سه بخش ازجمله: بخش داخلی مردان، بخش داخلی زنان،[20]VIP مراجعه کرده است. انتخاب این سه بخش بدان دلیل صورت گرفته است که بیماران بستری‌شده در این بخشها هنگام مصاحبه و پاسخگویی به سؤالات از میزان تمایل، هوشیاری و توانمندی بالاتری نسبت به بیماران سایر بخشها برخوردار بوده و همچنین شرایط و موقعیت این بخشها برای جمع‌آوری اطلاعات نسبت به بیماران سایر بخشها مناسب‌تر بوده است. روش نمونه‌گیری در این پژوهش به‌صورت «نمونه‌گیری در دسترس» است. محاسبه حجم نمونه پژوهش از طریق فرمول کوکران انجام شد که با توجه به گستردگی و حجم مطالعه، 385 نفر به‌عنوان «جمعیت نمونه» انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه مشتمل بر دو بخش بود. بخش اول شامل مشخصات دموگرافیک بیماران مثل جنس، سن، میزان تحصیلات، سابقه بیماری زمینه‌ای، مصرف سیگار و الکل، درآمد و... و بخش دوم پرسشنامه شامل سؤالات مرتبط با سازه‌های سبک رفتاری در زندگی، سرمایه مرتبط با سلامت، شرایط زندگی، موقعیت اقتصادی اجتماعی و بار اقتصادی. روایی این پرسشنامه توسط کارشناسان و اساتید راهنما و مشاور تأیید شد و پایایی این پرسشنامه با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برابر 789/0 درصد برآورد شد.

جدول (1) پایایی مقیاسهای تحقیق
مقیاس اصلی خرده‌مقیاس تعداد گویه آلفای هر مقیاس (α) آلفای کل
(α)
پایایی ترکیبی (PC)

سبک زندگی
تغذیه 7 879/0
816/0
852/0
مدیریت استرس 7 876.0
پرهیز از مصرف دخانیات و مشروبات 4 805/0
مسئولیت‌پذیری سلامت 8 916/0

سرمایه مرتبط با سلامت
سرمایه اقتصادی 5 851/0 868/0 813/0
سرمایه اجتماعی 7 862/0
سرمایه فرهنگی 5 892/0

شرایط زندگی
دسترسی به خدمات پزشکی 6 815/0
821/0
837/0
امنیت فردی 4 886/0
امکانات محله 5 769/0


موقعیت اقتصادی اجتماعی
جنسیت 1 764/0
769/0
927/0
قومیت 1 757/0
تحصیلات 1 774/0
درآمد 1 843/0
منزلت شغلی 1 708/0
سبک رفتاری گسترش برنامه‌های خود-مراقبتی و تغییر رفتاری زندگی سالم 9 751/0 753/0 845/0
غربالگری 5 720/0
رفتار اقتصادی هزینه و مخارج 16 708/0 708/0
کل متغیرهای پرسشنامه 789/0




























قبل از جمع‌آوری داده‌ها درزمینه سؤالات و محتوای پرسشنامه و هم‌چنین هدف پژوهش به بیمار توضیح داده شد. سپس فرم رضایت‌نامه تدوین و به‌منظور اعلام رضایت مکتوب به بیمار تحویل داده شد تا رضایت خود را از پژوهش اعلام کند. برای آنالیز داده‌ها در مرحله اول با استفاده از نرم‌افزار SPSS و در مرحله دوم پژوهش از طریق تکنیک مدل‌سازی معادلات ساختاری و نرم‌افزار AMOS استفاده شد.

یافته‌ها
درمجموع 385 بیمار وارد مطالعه شدند که از این تعداد 250 نفر (9/64 درصد) مرد و 135 نفر (1/35 درصد) زن بودند. دامنه سنی بیماران بین 56 تا 65 سال و میانگین سن بیماران برابر با 6/5 ± 83/60 بود؛ و 173 نفر (9/44 درصد) سابقه بیماری قلبی و 212 نفر (1/55 درصد) عدم سابقه بیماری قلبی در خانواده داشتند. از مجموع 385 نفر فرد جمعیت نمونه که موردبررسی واقع‌شده‌اند، 2/14 درصد از آنها، کمتر از یک سال به بیماری قلبی، 2/66 درصد 1 الی 5 سال، 1/18 درصد 6 الی 10 سال،1/3 درصد 11 الی 15 سال و 2/1 درصد نیز جزو کسانی بوده‌اند که بیشتر از 15 سال به بیماری قلبی مبتلا بوده‌اند. از مجموع 385 فرد جمعیت نمونه موردبررسی،1/18 درصد از آنان دارای فشارخون طبیعی، 7/52 درصد دارای پیش فشارخون، 2/26 درصد دارای مرحله 1 فشارخون بالا، 0/3 درصد نیز شامل آن دسته از بیمارانی بودند که دارای مرحله 2 فشارخون بالا بودند.
بنابراین بیشترین فراوانی (203 نفر) مربوط به آن دسته از بیمارانی بوده است که ازلحاظ فشارخون در مرحله پیش‌فشارخون به‌سر می‌برده‌اند. همچنین از مجموع بیماران موردمطالعه، 7/73 درصد از آنان در متأهل، 1/7 درصد مجرد، 2/14 درصد بی‌همسر براثر فوت همسر و 6/3 درصد نیز فاقد همسر براثر طلاق بوده‌اند. به‌طور خلاصه ویژگیهای دموگرافیک در جدول (2) ارائه شده است.

جدول (2) ویژگیهای دموگرافیک بیماران قلبی و عروقی بیمارستان قلب جوادالائمه مشهد
ویژگیهای دموگرافیک درصد بیماران (%)
محل زندگی شهر 3/77
روستا 7/22
تحصیلات زیر دیپلم 6/41
دیپلم 2/4
فوق‌دیپلم 1/22
کارشناسی 2/4
کارشناسی ارشد و بالاتر 1/28
وضعیت تأهل متأهل 7/73
مجرد 01/7
بی‌همسر براثر فوت همسر 2/14
بی‌همسر براثر طلاق همسر 6/3
وضعیت اشتغال شاغل 5/41
بیکار 9/5
بازنشسته 6/16
خانه‌دار 8/35


درآمد

کمتر از 000/000/1 تومان 5/2
1 میلیون الی 000/499/1 تومان 7/12
000/500/1 الی 000/999/1 تومان 2/26
000/000/2 میلیون الی 000/499/2 تومان 5/27
000/500/2 الی 000/999/2 تومان 8/9
000/000/3 الی 000/499/3 تومان 5/13
000/500/3 الی 000/999/3 تومان 1/4
000/000/4 تومان و بالاتر 1/3
سابقه بیماری قلبی در خانواده بلی 9/44
خیر 1/55
مدت ابتلا به بیماری قلبی کمتر از 1 سال 2/14
1 الی 5 سال 2/66
6 الی 10 سال 1/18
11 الی 15 سال 1/3
بیشتر از 15 سال 2/1
مصرف سیگار و الکل مصرف سیگار 1/24
عدم مصرف سیگار 9/85
مصرف الکل 4/28
عدم مصرف الکل 6/71
فشارخون طبیعی 1/18
پیش فشارخون 7/52
مرحله 1 فشارخون 2/26
مرحله 2 فشارخون 0/3














































در جدول (3) داده‌های مربوط به هریک از ابعاد تحقیق خلاصه شده است. بیشترین امتیاز در سازه سبک رفتاری مربوط به مسئولیت‌پذیری و روابط فردی سلامت 8/4 ± 5/21 و کمترین آن در حیطه مدیریت استرس 9/2 ± 0/17 بود. در بین ابعاد سرمایه مرتبط با سلامت، سرمایه اجتماعی با امتیاز 4/4 ± 7/35 بیشترین امتیاز و در بین ابعاد شرایط زندگی، دسترسی به خدمات پزشکی با امتیاز 6/2 ± 2/17 بود.

جدول (3) ضرایب رگرسیونی موقعیت اقتصادی اجتماعی بر سبک رفتاری و ابعاد آن
متغیر وابسته متغیر مستقل B Beta P R R2
تغذیه موقعیت اقتصادی اجتماعی 144/0 168/0 000/0 168/0 028/0
مقدار ثابت 605/27 - 000/0
مدیریت استرس موقعیت اقتصادی اجتماعی 236/0 323/0 000/0 323/0 104/0
مقدار ثابت 416/14 - 000/0
پرهیز از مصرف دخانیات موقعیت اقتصادی اجتماعی 027/0 042/0 039/0 042/0 002/0
مقدار ثابت 931/20 - 000/0
ورزش و فعالیت بدنی موقعیت اقتصادی اجتماعی 567/0 516/0 000/0 516/0 266/0
مقدار ثابت 753/0 - 000/0
مسئولیت‌پذیری سلامت موقعیت اقتصادی اجتماعی 756/0 617/0 000/0 617/0 381/0
مقدار ثابت 146/13 - 000/0
سبک رفتاری موقعیت اقتصادی اجتماعی 663/0 581/0 000/0 581/0 338/0
مقدار ثابت 810/12 - 000/0

اطلاعات جدول (3) ضرایب رگرسیونی موقعیت اقتصادی و اجتماعی بیماران و ضریب همبستگی بین موقعیت اقتصادی اجتماعی و سبک رفتاری و ابعاد آن را نشان می‌دهد. ضریب همبستگی بین موقعیت اقتصادی و اجتماعی و سبک رفتاری برابر (581/0=R) به دست آمد که در سطح 01/0>P معنادار است. رقم مثبت بیانگر وجود رابطه مستقیم میان این دو متغیر است. یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی به پایگاه طبقاتی بالاتری تعلق داشته باشند باعث افزایش الگوهای زندگی سالم‌تر خواهد شد.
ضریب تعیین تقریبا برابر با (338/0= R2) بود. به‌بیان‌دیگر حدود 34 درصد از تغییرات سبک رفتاری در میان بیماران بر اساس موقعیت اقتصادی اجتماعی آنها قابل تبیین است. همچنین با توجه به معادله رگرسیونی فوق می‌توان گفت به‌ازای یک واحد افزایش در موقعیت اقتصادی اجتماعی،581/0 واحد افزایش در سبک رفتاری سلامت بیماران به وجود می‌آید.

جدول (4) ضرایب رگرسیونی سرمایه مرتبط با سلامت و ابعاد آن بر سبک رفتاری
متغیر وابسته متغیر مستقل B Beta P R R2
سبک رفتاری سرمایه اقتصادی مرتبط با سلامت 772/0 677/0 000/0 677/0 458/0
مقدار ثابت 05/9 - 000/
سرمایه اجتماعی مرتبط با سلامت 552/0 612/0 000/0 612/0 374/0
مقدار ثابت 272/1 - 000/0
سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت 446/0 674/0 000/0 454/0 454/0
مقدار ثابت 231/5 - 000/0
سرمایه مرتبط با سلامت 047/0 741/0 000/0 741/0 549/0
مقدار ثابت 447/0 - 000/0

اطلاعات جدول (4) ضرایب رگرسیونی و ضریب همبستگی شاخص کل سرمایه مرتبط با سلامت و سبک رفتاری بیماران را نشان می‌دهد. ضریب همبستگی بین شاخص کل سرمایه مرتبط به سلامت و سبک رفتاری برابر (741/0=R) به دست آمد که در سطح 01/0>P معنادار است. رقم مثبت بیانگر وجود رابطه مستقیم میان این دو متغیر است. یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی دسترسی بیشتری به سرمایه‌های مرتبط با سلامت داشته باشند، سبک رفتاری آنها نیز سالم‌تر خواهد بود. ضریب تعیین تقریبا برابر با (549/0= R2) بود. به‌بیان‌دیگر حدود 54 درصد از تغییرات سبک رفتاری سالم در میان بیماران بر اساس میزان دسترسی آنها به سرمایه مرتبط با سلامت قابل تبیین است. همچنین با توجه به معادله رگرسیونی فوق می‌توان گفت به‌ازای یک واحد افزایش در سرمایه مرتبط با سلامت،741/0 واحد افزایش در تغییر در سبک رفتاری سالم بیماران به وجود می‌آید.

جدول 5. ضرایب رگرسیونی تغییر سبک رفتاری بیماران بر هزینه و بار اقتصادی
متغیر وابسته متغیر مستقل B Beta P R R2
هزینه و بار اقتصادی سبک رفتاری 525/0 375/0- 000/0 375/0 140/0
مقدار ثابت 405/23 - 000/0




اطلاعات جدول (5) ضرایب رگرسیونی تغییر سبک رفتاری بیماران و ضریب همبستگی بین تغییر سبک رفتاری بیماران بر هزینه و بار اقتصادی و توسعه اقتصادی نشان می‌دهد. ضریب همبستگی بین تغییر سبک رفتاری و هزینه و بار اقتصادی برابر (375/0-=R) به دست آمد که در سطح 01/0>P معنادار است. رقم منفی بیانگر وجود رابطه معکوس میان این دو متغیر است. یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی سبک رفتاری سالم و الگوی مشخصی در زندگی داشته باشند به مراتب از هزینه و بار اقتصادی کمتری خواهند داشت. ضریب تعیین تقریبا برابر با (140/0= R2) بود. به‌بیان‌دیگر حدود 14 درصد از تغییرات هزینه و بار اقتصادی در میان بیماران بر اساس تغییر در سبک رفتاری سالم آنها در زندگی قابل تبیین است. همچنین با توجه به معادله رگرسیونی فوق می‌توان گفت به‌ازای یک واحد افزایش در سبک رفتاری سالم،375/0 واحد کاهش در هزینه و بار اقتصادی بیماران به وجود می‌آید.


جدول (6) ضرایب رگرسیونی شرایط زندگی و ابعاد آن با سبک زندگی
متغیر وابسته متغیر مستقل B Beta P R R2
سبک زندگی دسترسی به خدمات پزشکی 419/0 410/0 000/0 410/0 168/0
مقدار ثابت 172/5 - 000/
امنیت فردی 457/0 409/0 000/0 409/0 167/0
مقدار ثابت 098/10 - 000/0
امکانات محله 545/0 540/0 000/0 540/0 292/0
مقدار ثابت 782/13 - 000/0
شرایط زندگی 754/0 595/0 000/0 595/0 354/0
مقدار ثابت 098/10 - 000/0












اطلاعات جدول (6) ضرایب رگرسیونی و ضریب همبستگی شاخص کل شرایط زندگی و سبک زندگی بیماران را نشان می‌دهد. ضریب همبستگی بین شاخص کل شرایط زندگی و سبک زندگی برابر (595/0=R) به دست آمد که در سطح 01/0>P معنادار است. رقم مثبت بیانگر وجود رابطه مستقیم میان این دو متغیر است. یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی شرایط زندگی مطلوب‌تری داشته باشند، سبک زندگی آنها نیز سالم‌تر خواهد بود. ضریب تعیین تقریبا برابر با (354/0= R2) بود. به‌بیان‌دیگر حدود 35 درصد از تغییرات سبک زندگی در میان بیماران بر اساس شرایط زندگی مطلوب قابل تبیین است. همچنین با توجه به معادله رگرسیونی فوق می‌توان گفت به‌ازای یک واحد افزایش در شرایط زندگی مطلوب،595/0 واحد افزایش در تغییر در سبک زندگی بیماران به وجود می‌آید.

آزمون مدل ساختاری تحقیق
مقادیر به‌دست‌آمده برای شاخصهای نیکویی برازش در جدول (7) نشان می‌دهد مدل از کیفیت خوبی برخوردار است و دارای برازش مناسب است.

جدول (7) شاخصهای برازش مدل
شاخص برازندگی X2/DF SRMR RMSEA GFI CFI NFI NNFI IFI
مقادیر قابل‌قبول 3> 0.05> 0.08> 0.8< 0.9< 0.9< 0.9< 0.9<
مقادیر محاسبه‌شده 40/2 058/0 051/0 91/0 91/0 97/0 92/0 99/0

پس از آزمون مدلهای اندازه‌گیری اکنون لازم است تا مدل ساختاری که نشان‌دهنده ارتباط بین متغیرهای مکنون تحقیق است، ارائه شود. با استفاده از مدل ساختاری می‌توان به بررسی فرضیه‌های تحقیق پرداخت. مدل ساختاری تحقیق با نرم‌افزار آموس نسخه 24 آزمون شده است (شکل 1).

شکل (1) مدل تدوین‌شده پژوهش و برآورد پارامترهای تعریف‌شده در مدلهای اندازه‌گیری و ساختاری

جدول (8) نتایج فرضیات تحقیق بر اساس معادلات ساختاری
نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری
فرضیه ضرایب مسیر در مدل ضریب مسیر T P
1 موقعیت اقتصادی اجتماعی هزینه و بار اقتصادی بیماران 25/0- 68/16 000/0
2 شرایط زندگی هزینه و بار اقتصادی بیماران 31/0- 33/20 000/0
3 موقعیت اقتصادی اجتماعی سرمایه مرتبط با سلامت 43/0 99/20 000/0
4 شرایط زندگی سرمایه مرتبط با سلامت 41/0 78/21 000/0
5 موقعیت اقتصادی اجتماعی تغییر سبک رفتاری 47/0 35/21 000/0
6 شرایط زندگی تغییر سبک رفتاری 38/0 40/19 000/0
7 سرمایه مرتبط با سلامت تغییر سبک رفتاری 34/0 44/16 000/0
8 تغییر سبک رفتاری هزینه و بار اقتصادی 49/0- 07/9 000/0

همان‌طور که در جدول 8 مشاهده می‌شود، مقادیر تمامی سازه‌های تحقیق نشان‌دهنده برازش مناسب و قابل‌قبول مدل مفهومی تحقیق است. بنابراین، همخوانی مدل مفهومی با داده‌های گردآوری‌شده مورد تأیید واقع می‌شود. همچنین، مدل براز‌ش‌یافته تحقیق میزان تأثیر مستقیم (بار عاملی-ضرایب مسیر) متغیرهای اصلی تحقیق را در جدول 9 نشان می‌دهد.

بحث
درمجموع نتایج این مطالعه نشان داد که بیماریهای قلبی و عروقی ارتباط تنگاتنگی با سبک رفتاری، موقعیت اقتصادی اجتماعی، سرمایه‌های مرتبط با سلامت و شرایط زندگی فرد و در نتیجه با بار اقتصادی بیماری دارد. نتایج حاصل از یافته‌های این پژوهش در مورد چگونگی سبک زندگی مطالعه‌شوندگان، این مطالعه نشان داد که وضعیت سبک زندگی بیماران ازنقطه‌نظر سلامت‌محوری به‌طورکلی در سطح مطلوبی گزارش نشده است. میانگین نمرات شاخص کل سبک زندگی سالم، بیماران قلبی و عروقی موردمطالعه در دامنه ۱ تا ۵ برابر با 79/2 به دست آمد که این رقم پایین‌تر از حد متوسط بوده است. این نتایج با یافته‌های محسنی‌پویا، نقیبی و محمدی (2017)، شفیعی، خداپناهی و حیدری (2013)، محمدی‌زیدی، حیدرنیا و حاجی‌زاده (2005) و رشیدی و بهرامی (2015) مبنی بر عدم مطلوبیت سبک زندگی در میان بیماران قلبی، مطابقت داشت.
این امر بیانگر این است که مؤلفه‌های زندگی سالم و رفتارهای ارتقاء بخش سلامت در میان مطالعه شوندگان سالم و پیشگیرانه بیشتر در جهت رفتارهای عادی و ناسالم بوده است. میانگین نمره بُعد تغذیه در میان آزمودنیها نشان داد که موقعیت جامعه آماری در بُعد تغذیه پایین‌تر از حد متوسط است. این نتایج، با یافته‌های محسنی‌پویا، نقیبی و محمدی (2017)، شفیعی، خداپناهی و حیدری (2013) هم‌راستا بود. این یافته‌ها بر این امر دلالت دارند که اغلب بیماران دارای رژیم غذایی پرچرب، کم‌فیبر و همراه با مصرف شیرینی‌جات و نمک بالا بوده‌اند؛ بنابراین می‌توان ادعا کرد سبک غذایی اکثر مطالعه‌شوندگان برای تغذیه ناسالم بوده است تا تغذیه سالم.
میانگین نمره بُعد مدیریت استرس در میان آزمودنیها بیانگر این است که موقعیت جامعه آماری در بُعد مدیریت استرس پایین‌تر از حد متوسط است. این یافته با یافته‌های رشیدی و بهرامی (2015) هم‌راستا بود. این یافته‌ها حاکی از این است که اغلب بیماران در مواجه با موقعیتهای تنش‌زا و استرس آفرین و کنترل این موقعیتها در طول زندگی از مهارتهای کافی و متناسب برخوردار بوده‌اند. میانگین نمره بُعد پرهیز از مصرف دخانیات و مشروبات الکلی در میان آزمودنیها 2/21 بود. رقم میانگین آزمودنیها بیانگر این است که موقعیت جامعه آماری در بُعد پرهیز از مصرف دخانیات و مشروبات الکلی بالاتر از حد متوسط است.
این یافته‌ها با نتایج مطالعات علیزاده اقدم (2012)، محسنی پویا، نقیبی و محمدی (2017) مطابقت داشت. این امر به معنای این است که بیماران قلبی و عروقی مطالعه‌شونده خلاف انتظار در طول زندگی گرایش‌های کمتری به مصرف سیگار و مشروبات الکلی داشته و مصرف این‌گونه مواد به‌عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل خطرزا بیماریهای قلبی و عروقی در میان آنها در سطح پایینی بوده است. میانگین نمره بُعد مسئولیت‌پذیری سلامت در میان آزمودنیها بیانگر این است که موقعیت جامعه آماری در بُعد مسئولیت‌پذیری سلامت پایین‌تر از حد متوسط است. این نتایج مؤید یافته‌های مطالعات محسنی‌پویا، نقیبی و محمدی (2017)، ابراهیمی و همکاران (2017) و رشیدی و بهرامی (2015) بود. بر این اساس می‌توان استدلال کرد که اغلب بیماران تحت مطالعه در طول زندگی حس مسئولیت‌پذیری فعالانه کمتری نسبت به سلامت و تندرستی خود داشته‌اند و رفتارهای پیشگیرانه به‌منظور حفظ و ارتقای سلامتی در میان آنها متداول نبوده است.
در شاخص «سرمایه اقتصادی مرتبط با سلامت» رقم میانگین آزمودنیها بیانگر آن است که موقعیت جامعه آماری در این بعد در سطح متوسط است. این به معنای این است که میزان صرف پول برای امورات سلامت (بیمه، خرید کالاهای سالم و بهداشتی و ...) در میان بیماران قلبی و عروقی موردمطالعه در حد متوسطی بوده است. در شاخص «سرمایه اجتماعی مرتبط با سلامت» رقم میانگین آزمودنیها بیانگر آن است که موقعیت جامعه آماری در این بعد در سطح بالاتر از سطح متوسط است.
در شاخص «سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت» رقم میانگین آزمودنیها بیانگر آن است که موقعیت جامعه آماری در این بعد در سطح پایین‌تر از سطح متوسط است. این یافته‌ها مؤید نتایج مطالعات عباس‌زاده و همکاران (2012)، علیزاده‌اقدم (2012) و قاسمی و همکاران (2008) بود، مبنی بر اینکه میزان بهره‌مندی افراد از سرمایه‌های فرهنگی اقتصادی در جامعه ایران نسبت به سرمایه‌های پایین‌تر است. این نتایج، همچنین با مفروضات نظری بوردیو[21] (1986) و آبل مطابقت کامل دارد. از آنجایی که دسترسی به انواع مختلف سرمایه و قابلیت حصول آنها توسط افراد به شکل یکسانی میسر نیست و برخورداری از سرمایه فرهنگی به دلیل ماهیت پیچیده آن نسبت به سایر انواع سرمایه، نیازمند صرف زمان و هزینه بالاتری است (بوردیو، 1986)، می‌توان استدلال کرد که ارزشها و هنجارهای مرتبط با سلامت، به‌مثابه منابع فرهنگی سلامت، مسائلی نیستند که سریعا متحول شوند؛ بلکه به‌زعم نگارنده این امور به‌شدت متأثر از فلسفه سیاسی، فرهنگ حاکم بر جامعه و تجربیات گوناگون نسلهای مختلف در طول سالیان متمادی هستند. بنابراین، کسب این منابع توسط افراد دارای فرایندی طولانی‌مدت خواهد بود.
نحوه توزیع امکانات، وضعیت رفاهی محلات و میزان بهره‌مندی از منابع و ... ازجمله عوامل مهم و اثرگذار در اتخاذ سبکهای زندگی سالم هستند که می‌توانند اثرات تعیین‌کننده‌ایی بر سلامت افراد در جامعه داشته باشند. برای بررسی وضعیت شرایط زندگی بیماران از سه شاخص «دسترسی به خدمات پزشکی»، «امنیت فردی»، «امکانات محله» استفاده شده است. برای «دسترسی به خدمات پزشکی» رقم میانگین آزمودنیها 2/17 بود که بیانگر آن است که موقعیت جامعه آماری در این بعد پایین‌تر از سطح متوسط است. این به معنای این است که میزان دسترسی بیماران به خدمات و امکانات پزشکی در طول زندگی در میان بیماران قلبی و عروقی موردمطالعه در حد پایین‌تر از سطح متوسط بوده است.
در شاخص «امنیت فردی» رقم میانگین آزمودنیها بیانگر آن است که موقعیت جامعه آماری در این بعد پایین‌تر از سطح متوسط است. این به معنای این است که میزان دسترسی بیماران به خدمات و امکانات پزشکی در طول زندگی در میان بیماران قلبی و عروقی موردمطالعه در حد بالاتر از سطح متوسط بوده است. در شاخص «امکانات محله» رقم میانگین آزمودنیها بیانگر آن است که موقعیت جامعه آماری در این بعد پایین‌تر از سطح متوسط است. این به معنای این است که میزان دسترسی بیماران به امکانات محله در طول زندگی در میان بیماران قلبی و عروقی موردمطالعه در حد پایین‌تر از سطح متوسط بوده است. در این زمینه می‌توان استدلال کرد که اغلب بیماران در محل زندگی خود از کمبود امکانات و زیرساختهای اساسی همچون دسترسی به امکانات رفاهی و میزان دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی و امکانات پزشکی در حد پایین بوده است؛ و درنهایت، بیماران قلبی و عروقی موردبررسی در طول زندگی از احساس امنیت فردی و پایینی برخوردار بوده و نگرانی آنها از نبود امنیت در زندگی شخصی خود (ترس از وجود جرائم و اعمال خشن، سرقت، دزدی و ...) در حد بالایی بوده است.
این یافته‌ها مؤید نتایج مطالعات عباس‌زاده و همکاران (2012) و قاسمی و همکاران (2008) بود. در ادامه نتایج تحلیل آماری ضرایب رگرسیونی موقعیت اقتصادی و اجتماعی بیماران و ضریب همبستگی بین موقعیت اقتصادی و اجتماعی و تغذیه بر سبک رفتاری و ابعاد نشان داد که رابطه بین موقعیت اقتصادی و اجتماعی و تغذیه مثبت و ازلحاظ آماری معنادار است. یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی به پایگاه طبقاتی بالاتری تعلق داشته باشند به مراتب از رژیم غذایی سالم‌تری بهره‌مند خواهند بود.
این نتایج با یافته‌های مطالعات علیزاده‌اقدم (2012)، قاسمی و همکاران (2008) همخوانی دارد. ارتباط مستقیم و مثبت بین ضریب همبستگی بین موقعیت اقتصادی و اجتماعی و شاخص کل سبک رفتاری مشاهده شد؛ یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی به پایگاه طبقاتی بالاتری تعلق داشته باشند باعث افزایش الگوهای زندگی سالم‌تر خواهد شد.
ازجمله نتایج دیگر پژوهش حاضر، اثرات تعیین‌کننده سرمایه مرتبط با سلامت و ابعاد آن بر سبک رفتاری بود. رابطه بین سرمایه اقتصادی مرتبط با سلامت و سبک رفتاری مثبت و ازنظر آماری معنادار بود؛ یعنی هرچقدر پول و هزینه بیشتری صرف سلامت خود کنند، سبک رفتاری آنها نیز سالم‌تر خواهد بود. این نتایج مؤید دیدگاه نظری بوردیو (1986) و آبل (2008) است. می‌توان استدلال کرد که سرمایه اقتصادی و به‌ویژه سرمایه اقتصادی مرتبط با سلامت قابلیت فراهم‌کردن گزینه‌های متعددی را برای بیماران قلبی و عروقی دارند.
عده‌ای زیادی از این گزینه‌ها می‌توانند به سلامت بیماران قلبی و عروقی ربط پیدا کنند. صرف هزینه‌ برای خدمات پزشکی یا طرحهای بیمه‌ای، خرید وسایل و مواد غذایی با کیفیت و... می‌توانند باعث ارتقا سلامت شوند. وجود سرمایه اقتصادی برای شرکت در فعالیتهایی همچون برنامه‌های ورزشی باشگاهی که مشوق انتخابهای سالم هستند، ضروری است. براین اساس، هر چه قدر سرمایه‌گذاری بیماران قلبی و عروقی در امورات مرتبط با سلامت در طول زندگی بیشتر باشد، به همان اندازه می‌توان انتظار داشت که شیوه‌های زندگی سالم‌تری در پیش گیرند.
نتایج مطالعه حاضر بین سرمایه اجتماعی مرتبط با سلامت و سبک رفتاری، مثبت و معنادار بود؛ یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی از روابط اجتماعی و حمایتهای بیشتری برخوردار باشند، سبک رفتاری آنها نیز سالم‌تر خواهد بود. این به معنای این است که روابط بین شبکه ممکن است اطلاعات بهداشت و سلامت را فراهم کند که برای کنترل و پیشگیری بیماریها بسیار مهم و حیاتی است. بنابراین سطح دسترسی بیماران قلبی و عروقی به روابط اجتماعی و شبکه دوستان به همراه محیط‌های حامی و پشتیبانی‌کننده سلامتی، سرمایه‌های عظیم انسانی در اختیار فرد می‌نهد که یکی از مهم‌ترین دستاوردهای آن می‌تواند ترویج هنجارهای و کنشهای سالم باشد.
نتایج مطالعه ارتباط بین سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت و سبک رفتاری مثبت بیانگر وجود رابطه مستقیم و معنادار است؛ یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی از سرمایه فرهنگی و حمایتهای بیشتری برخوردار باشند، سبک رفتاری آنها نیز سالم‌تر خواهد بود. نتایج مطالعات کامفیاس و همکاران (2015) و کامین و همکاران (2013) گاجن و همکاران (2015) و عباس‌زاده و همکاران (2012) بیانگر رابطه مثبت بین و معناداری بین ابعاد مختلف سرمایه فرهنگی با مؤلفه‌های سبک رفتاری بودند. طبق نظر رابل می‌توان استدلال کرد هراندازه بیماران قلبی و عروقی به منابع فرهنگی (عینی، ذهنی و نهادی) مرتبط با سلامت بیشتری دسترسی داشته باشند، به همان اندازه می‌توان انتظار داشت که سبکهای رفتاری سالم‌تری داشته باشند. درنهایت رابطه بین شاخص کل سرمایه مرتبط به سلامت و سبک رفتاری مثبت و معنادار بود. یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی دسترسی بیشتری به سرمایه‌های مرتبط با سلامت داشته باشند، سبک رفتاری آنها نیز سالم‌تر خواهد بود.
این نتایج به‌طور کامل تأییدکننده مبانی نظری پژوهش هستند. دسترسی به منابع سرمایه‌ای باعث تقویت سبک رفتاری سالم می‌شود. سرمایه فرهنگی مرتبط با سلامت فراهم‌کننده ارزشها، دانش، هنجارهای رفتاری و به‌طورکلی منابع غیرعادی مبتنی بر فرهنگی است که به تولید الگوهای زندگی سالم می‌انجامد.
سرمایه اقتصادی مرتبط با سلامت در قالب صرف پول و منابع مالی برای پیشگیری از ابتلا به بیماری، طرحهای بیمه‌ای تهیه مواد غذایی سالم و با کیفیت و... زمینه‌های ارتقای سلامت فرد را مهیا می‌کند. درنهایت سرمایه اجتماعی مرتبط با سلامت نیز از طریق دسترسی به نظامهای پشتیبانی و حمایتهای جمعی، مزایایی را برای بیماران قلبی و عروقی فراهم می‌کند که ممکن است در کنار سایر منابع، برای مسائل مربوط به سلامت شخصی و اقدام سلامت جمعی مفید باشد.
همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین تغییر سبک رفتاری و هزینه و بار اقتصادی معنادار است. رقم منفی بیانگر وجود رابطه معکوس میان این دو متغیر است. یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی سبک رفتاری سالم و الگوی مشخصی در زندگی داشته باشند به مراتب از هزینه و بار اقتصادی کمتری خواهند داشت. این نتایج با یافته‌های مطالعات علیزاده‌اقدم (2012) و قاسمی و همکاران (2008) مطابقت دارد. همچنین ارتباط بین تغییر سبک رفتاری و توسعه اقتصادی معنادار و رقم مثبت بیانگر وجود رابطه مستقیم میان این دو متغیر است. ارتباط بین دسترسی به خدمات پزشکی و سبک زندگی معنادار بود و رقم مثبت بیانگر وجود رابطه مستقیم میان این دو متغیر است. یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی دسترسی بیشتری به خدمات و امکانات پزشکی داشته باشند، سبک زندگی آنها نیز سالم‌تر خواهد بود.
ارتباط بین امنیت فردی و سبک زندگی معنادار بود و رقم مثبت بیانگر وجود رابطه مستقیم میان این دو متغیر است. یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی از احساس امنیت فردی بالایی برخوردار باشند، سبک زندگی آنها نیز سالم‌تر خواهد بود. ارتباط بین امکانات محله و سبک زندگی معنادار بود و رقم مثبت بیانگر وجود رابطه مستقیم میان این دو متغیر است. یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی در محله زندگی خود از امکانات مناسب‌تری بهره‌مند باشند، سبک رفتاری آنها نیز سالم‌تر خواهد؛ و درنهایت شاخص کل شرایط زندگی و سبک زندگی بیماران معنادار بود و رقم مثبت بیانگر وجود رابطه مستقیم میان این دو متغیر است. یعنی هرچقدر بیماران قلبی و عروقی شرایط زندگی مطلوب‌تری داشته باشند، سبک زندگی آنها نیز سالم‌تر خواهد بود. این نتایج با یافته‌های مطالعه علیزاده‌اقدم (2012)، مطابقت دارد. در تبیین آن می‌توان استدلال کرد که دسترسی به خدمات درمانی و پزشکی مناسب، زندگی در محلات امن به همراه دسترسی به منابع و امکانات مناسب و داشتن مسکن مناسب و استاندارد، بسترهای مناسبی را برای عاملان اجتماعی فراهم می‌کند که منجر به کنشها و رفتارهای مثبت در ارتباط با سلامت بیماران قلبی و عروقی می‌شوند؛ درحالی‌که زندگی در شرایط نامناسب، محیط‌های کثیف و آلوده به همراه محرومیت از منابع مادی شانسهای زندگی کمتری در اختیار فرد می‌نهند که پیامد آن اثرات منفی بر سبک زندگی خواهد بود.
این پژوهش به‌عنوان پژوهشی بین‌رشته‌ای درصدد تحلیل و تبیین یک زندگی سالم برای رشد و توسعه اقتصادی (کم‌کردن هزینه و بار اقتصادی بیماری) جامعه خاصی از بیماران مزمن بیماران مبتلا به بیماری قلبی و عروقی بود. رویکرد غالب پژوهش در این مطالعه، مبتنی بر رویکرد جامعه‌شناختی بود که هدف از آن تحلیل و تبیین علل اجتماعی دوربرد، در شکل‌دهی الگوهای جمعی حاکم بر سبکهای زندگی سالم با ناسالم میان مطالعه‌شوندگان بود.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بیماری قلبی و عروقی محدود به قشر خاصی نیست، بلکه طیف گسترده‌ای از افراد را شامل می‌شود که در طبقات گوناگون و لایه‌های مختلف اجتماعی پراکنده‌اند. افراد مبتلا به این بیماری به لحاظ ویژگیهایی همچون جنسیت، قومیت، تحصیلات، منزلت شغلی، سطوح درآمد، محل سکونت و... دارای تنوع گسترده‌ای هستند. همچنین مرور مطالعات پژوهشگر بر ادبیات نظری و تجربی نمایان کرد که مفهوم سبک زندگی و تغییر رویکرد سبک رفتاری، یکی از مفاهیم کلیدی در تبیین مسائل حوزه سلامت است. این مفاهیم در تحلیل بیماریهای مزمن، به‌ویژه بیماریهای قلبی و عروقی کاربرد فراوانی دارد.
در این پژوهش، سبک زندگی و سبک رفتاری تلفیقی از عاملیت و ساختار در نظر گرفته شد و متغیرهایی همچون جنسیت، قومیت، موقعیت اقتصادی و اجتماعی، شرایط زندگی و سرمایه مرتبط با سلامت به‌عنوان محدوده‌های ساختاری تلقی شده‌اند که هم می‌توانند محدوده‌کننده و هم زمینه‌ساز انتخاب عاملان اجتماعی باشند. به‌عبارت‌دیگر، انتخابهای عاملان می‌توانند در درون این محدوده‌های ساختاری شکل گیرند.
همچنین ازآنجایی‌که از دیدگاه جامعه‌شناختی نمی‌توان سبک زندگی افراد را خارج از زمینه تاریخی، اجتماعی و فرهنگی آنان مطالعه کرد و جز از این طریق درک مناسبی از شیوه زندگی افراد حاصل نخواهد شد. بحث تفاوتهای فرهنگی و قومی اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کنند. از آنجایی که جامعه ایران ازلحاظ فرهنگی جامعه‌ای همگن نیست و از گروههای قومی گوناگونی تشکیل شده است، لذا ارزشها، هنجارها و الگوهای اجتماعی-فرهنگی حاکم بر این اجتماعات قومی در تنوع سبکهای زندگی اثرات تعیین‌کننده‌ای دارند که ممکن است جهتگیریهای رفتاری افراد به سمت کنشهای سالم یا ناسالم را تحت‌تأثیر قرار دهند. این مطالعه با تلفیق آراء نظری حوزه سلامت و جامعه‌شناسی اقتصادی اقدام به ارائه مدل ساختاری تحقیق تحت‌عنوان مدل «جامعه‌شناختی بار اقتصادی بیماران قلبی با رویکرد سبک رفتاری» کرده و به لحاظ تجربی آن را به محک آزمون گذاشته است. به‌طورکلی، می‌توان استدلال کرد که نتایج این مطالعه مبین این است که با وجود اهمیت کنشهای فردی در شکل‌گیری سبکهای زندگی، این تنها در انتهای زنجیره علیت اجتماعی قرار دارند که در ابتدای این زنجیره رفتارهای سالم افراد آزادانه انتخاب نمی‌شوند و تابع عوامل گوناگونی (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و...) هستند. این عوامل تعیین‌کننده جایگاه بیماران قلبی و عروقی در سلسله‌مراتب موقعیت اجتماعی بوده و علل اساسی شکل‌دهی شیوه‌های زندگی سالم و ناسالم‌اند.
همانطوریکه در طول تحقیق بدان پرداخته شد، تأمین سلامت و حفظ آن امر ساده‌ای نیست و از پیچیدگیهای خاصی برخوردار است؛ بطوریکه عوامل گوناگونی (زیستی، فردی، خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، بهداشتی و...) در این زمینه دخیل هستند. تحقق بسترهای مناسب سلامت، پیشگیری از ابتلا به بیماریهای مزمن و ارتقاء سبکهای زندگی سالم در میان شهروندان، تنها وظیفه سازمانها و ارگانهای پزشکی نیست و نیازمند هماهنگی و همدلی گسترده بین نهادها و ارگانهای آموزشی، بهداشتی، فرهنگی، خدماتی و حتی سیاسی جامعه است. بر این اساس، راهکارهای اجرایی زیر به متولیان و سیاست‌گذاران حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و سلامت ارائه می‌شود:
1-برنامه‌ریزان نظام سلامت ایران، در سطح خرد برای استفاده کارا و اثربخش از منابع موجود با تهیه و به‌کارگیری رهنمودهای درمانی مخصوصاً در مورد شرایط به‌کارگیری آنژیوپلاستی، اکوکاردیوگرافی و فرایندهای جراحی باید سعی در محدودکردن هزینه‌های مستقیم درمانی کنند.
2-هزینه‌های بیماری قلبی و عروقی در ایران به‌طور قابل‌توجهی بالا است. سیاست‌گذاران سلامت با استفاده کارا و اثربخش از منابع و با گسترش برنامه‌های خودمراقبتی و غربالگری می‌توانند هزینه‌ها و تبعات این بیماری را محدود کنند. همچنین مطالعات بیشتری برای یافتن راههایی برای کاهش اثرات اقتصادی بیماری در ایران موردنیاز است.
3-آگاه‌سازی و ایجاد حساسیت نسبت به بیماریهای مزمن آن‌هم به شکل منطقی و کارآمد در میان شهروندان با هدف افزایش مهارتهای خودمراقبتی به‌ویژه از طریق آموزش برنامه‌های ارتقاء سبک زندگی سالم به‌صورت بلندمدت.
همچنین، 1- نوبودن حوزه مطالعاتی جامعه‌شناسی توسعه و اقتصاد و جامعه‌شناسی سلامت و محدودیت رویکردهای نظری و جامع در این زمینه، 2- مقطعی‌بودن مطالعه حاضر ازلحاظ زمانی، باعث کاهش قدرت تعمیم‌یافته‌ها شده است، 3- دشواریهای انجام پرسشنامه به‌ویژه با آن دسته از بیمارانی که دارای درد و ناراحتی بیشتری بودند، 4- نبود اطلاعات دقیق و تناقض در ثبت اطلاعات پرونده‌های بیماران به‌ویژه اطلاعات فردی و جمعیت‌شناختی و 5- ناهماهنگی در میان نهادها و ارگانهای مرتبط به‌منظور انجام سریع کارهای پژوهشی و فرآیند بوروکراتیک و طولانی‌مدت برای صدور انواع مجوزها از محدودیتهای پژوهش بودند.
در این پژوهش نام تمامی افراد شرکت‌کننده به‌صورت کدگذاری بوده است و قبل از انجام پرسشنامه و دریافت اطلاعات از این افراد، رضایت آنها جلب شده است.
 
[1] Mukherjee & Koul
[2] Hadaegh
[3] World Health Organization.
[4] Chang et al.
[5] Lena et al.
[6] Heidenreich et al.
[7] Michael, Rosenhouse, El-Saharty, & Mahal
[8] Sanchez-Aguadero et al.
[9] Iestra et al.
[10] Kotseva et al.
[11] Armstrong & Tavakol
[12] Kamphuis, Jansen, Mackenbach, & Van Lenthe
[13] Kamin, Kolar, & Steiner
[14] Gagne, Frohlich, & Abel
[15] Link & Phelan
[16] Cockerham
[17] Cheni, Raftery, & Wills
[18] Gibbins & Reimer
[19] Abel
[20] Very Important Person
در بخش VIP بیماران به‌صورت خصوصی و ویژه و گاهی بیمارانی از خارج از کشور در آن بستری می‌شوند.
[21] Bourdieu, P.
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: سلامت اجتماعی
دریافت: 1400/3/17 | پذیرش: 1401/4/29 | انتشار: 1401/8/22

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb