دوره 21، شماره 82 - ( 8-1400 )                   جلد 21 شماره 82 صفحات 273-245 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Mahmoodi M H, Ahmadzad-Asl M, Rasoulian M. (2021). Mental Health Positive Knowledge Questionnaire: Translation and Cultural Adaptation and Psychometric Properties. refahj. 21(82), 245-273.
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3852-fa.html
محمودی محمدحسین، احمدزاد اصل مسعود، رسولیان مریم. پرسشنامه آگاهی از سلامت روان مثبت: ترجمه و تطابق فرهنگی و تعیین ویژگیهای روان‌سنجی رفاه اجتماعی 1400; 21 (82) :273-245

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3852-fa.html


متن کامل [PDF 615 kb]   (1836 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (4011 مشاهده)
متن کامل:   (39 مشاهده)
مقدمه
سواد سلامت روان[1] (MHL) یکی از مؤلفههای قابل تعدیل برای بهبود سلامت روان افراد و جامعه است که در سالهای اخیر توجه فزایندهای به آن جلب شده است (فرنهام و سوآمی، 2018). مفهوم MHL برای نخستین بار در سال 1997 میلادی توسط جُرم و همکاران - در امتداد مفهوم شناخته شده سواد سلامت - صورتبندی شد تا بر ضرورت آموزش و پژوهش در این حیطه تاکید شود. تعریفی که آنان از MHL ارائه دادند عبارت است از «آگاهیها و باورهایی درباره اختلالهای روانی که به شناسایی و مدیریت و پیشگیری از آنها کمک کند» (جُرم، 2012). پژوهشهای گوناگون در نقاط مختلف جهان موید تأثیر MHL بر انواع پیامدهای مطلوب مرتبط با سلامت روان بودهاند. برای نمونه آگاهی کمتر درباره مشکلات روانی با رفتارهای مددجویی کمتر، ارتباط نامؤثر با پزشک، پذیرش درمانی ضعیف، هیجانهای منفی درباره ابتلای خود یا دیگران به بیماریهای روانی، نگرش منفی به درمان و انگ بیشتر درباره مراقبینِ سلامت روان و بیماریها و داروها مرتبط بوده است (فرنهام و سوآمی، 2018؛ نوروزی و همکاران، 2018؛ اسپایکر و همِر، 2019؛ ونکاتارامن و همکاران، 2019).
گرچه در کشورهای توسعهیافته بهبود محدودی مشاهده شده، سطح MHL در تمام جهان به ویژه در کشورهای درحالتوسعه از جمله در خاورمیانه نامطلوب ارزیابی میشود (اَلیَتیم و همکاران، 2017؛ فرنهام و سوآمی، 2018؛ غولوم و همکاران، 2010؛ ونکاتارامن و همکاران 2019). مطابق مطالعات اندک انجام شده در ایران نیز میزان MHL در بزرگسالان و نوجوانان، رضایتبخش نبوده است (بهرامی و همکاران، 2019؛ قدیریان و سیاریفرد، 2019؛ صفا و همکاران، 2003؛ سیاریفرد و قدیریان، 2013؛ سیاریفرد و همکاران، 2015؛ شریفی و همکاران، 2016).
اگرچه تعریف اولیه جرم و همکاران راهگشا بوده، برخی پژوهشگران به تمرکز این تعریف بر بیماریهای روانی و نه بر سلامتی روانی اشاره کرده و آن را تعریفی بیماری-محور و در نتیجه ناقص توصیف کردهاند که مؤلفههای مرتبط با حفظ و ارتقای سلامت روان را پوشش نمیدهد (بیونسن[2] و همکاران، 2017؛ کوچر و همکاران، 2016؛ ونکاتارامن و همکاران، 2019). این محققان چارچوب مفهومی اولیه MHL را با تعریف سازمان سلامت جهانی از سلامتی و سلامت روانی ناهمخوان دانستهاند که سلامتی را فراتر از فقدان بیماری تعریف کرده و سلامتی روانی را ملازم با مفاهیمی مانند احساس بهزیستی، تسلط، مواجهه مؤثر، مشارکت و خودشکوفایی دانستهاند (بیونسن و همکاران، 2017؛ سازمان سلامت جهانی، 2013).
به تدریج، تعاریف فراگیرتری مورد توجه قرار گرفت و از جمله اخیرا چهار جزء برای تعریف MHL پیشنهاد شده است: 1) آگاهی از چگونگی کسب و تداوم سلامت روان (سلامت روان مثبت)، 2) درک اختلالهای روانی و درمانشان، 3) انگ کمتر درباره اختلالهای روانی و 4) مددجویی کارآمدتر (کوچر و همکاران، 2016).
برخی پژوهشگران، کاهش تمرکز بر MHL بیماریمحور و توجه بیشتر به مفاهیم سلامت روان مثبت، یعنی شناخت از مؤلفههای مؤثر بر برخورداری از سلامت روان مطلوب و آگاهی از روشهای نگهداری و ارتقای آن را ضروری دانستهاند (بیونسن و همکاران، 2017؛ کوچر و همکاران، 2016؛ اوکان و همکاران، 2019). در یک مقاله مروری اخیر درباره MHL در نوجوانان نیز به همین کاستی اشاره و توصیه شده که پژوهشهای MHL از تمرکز بر اختلالها کاسته و به سوی مفهوم جامعتری از سلامت روان حرکت کنند (منسفیلد و همکاران، 2020). از طرفی ابزارهای سنجش MHL نیز با وجود تنوع فراوانشان، هماهنگ با تعاریف ابتداییِ MHL، غالبا بر مدل طبی و بیماریمحور استوار هستند و بنابراین، جزء اول از ابعاد چهارگانه بالا یعنی آگاهی درباره سلامت روانِ مثبت را پوشش نمیدهند (وی[3] و همکاران، 2015). در سال 2017 میلادی برای نخستین بار پرسشنامهای برای سنجش سواد سلامت روان مثبت با نام آگاهی از سلامت روان مثبت (MHPK) طراحی و معرفی شد تا این کاستی موجود در ارزیابیهای MHL را رفع کند (بیونسن و همکاران، 2017). در مباحث نظری جدید و در ابزارهای سنجش MHL که در پی این تحول، طراحی و معرفی شدهاند، توجه به پژوهشگران به MHPK و به طور کلی به مفهوم سواد سلامت روانِ مثبت قابل مشاهده است (چائو و همکاران، 2020؛ اوکان و همکاران، 2019؛ زناس و همکاران، 2020).
پرسشنامه آگاهی از سلامت روان مثبت (MHPK) یک ابزار تکسازهای مختصر و حاوی 10 عبارت است که برای هریک در مقیاس لیکرت پاسخهایی از 0 برای گزینه نمیدانم تا 5 برای گزینه کاملا صحیح پیشبینی شده است. بهاینترتیب نمره کل این ابزار که از میانگین نمره 10 عبارت به دست میآید عددی بین 0 تا 5 خواهد بود؛ نمرات بالاتر بیانگر سواد سلامت روانِ مثبت ببیشتر هستند. طراحان برای مشخص کردن افراد با آگاهی ناکافی عدد 4 را به عنوان یک خط برش اولیه - که البته نیازمند بررسیهای بیشتر خواهد بود - معرفی کردند؛ بهاینترتیب سطح سواد سلامت روان مثبت در افرادی که نمره کمتر از 4 کسب کنند، ناکافی قلمداد میشود. این ابزار بر نظریه نیازهای روانشناختی پایه استوار شده که بر اساس آن سه عامل اصلی، پیشبینی کننده برخورداری از سلامت روان مطلوب هستند: کفایت یعنی ادراکِ تسلط و کارآمدی در مدیریت شرایط پیرامونی، خودمختاری یعنی تجربه اراده آزاد یا پیاده کردنِ تمایلات و ارزشهای شخصی و احساس پیوستگی[4] یعنی احساس تعلق و میل به تعامل با دیگران و مراقبت از آنان. اعتبارسنجی این پرسشنامه که توسط طراحان در جمعیت 15 تا 21 ساله انجام شد نشان داد که این ابزار از روایی و پایایی مناسب با آلفای کرونباخ 0/86 و امگای مکدونالد 0/84 برخوردار است. طراحان این ابزار به ضرورت ارزیابی آن در جمعیتهای متفاوت و گروههای سنی مختلف اشاره کردهاند (بیونسن و همکاران، 2017). به گزارش ایشان، ترجمه و اعتبارسنجی این ابزار به زبانهای فرانسه، پرتغالی و یونانی و استفاده از آن در پژوهشهایی در انگلستان و ایالات متحده در جریان است.
با بهرهگیری از ابزاری که سواد سلامت روانِ مثبت را ارزیابی میکند، تخمینی از آگاهی افراد درباره عوامل مؤثر بر حفظ و بهبود سلامتی روانی به دست میآید. با استفاده از چنین ابزاری در کنار پرسشنامههای معمولِ سنجش MHL - که همگی کمابیش اختلالمحور هستند - به تصویر جامعتر و روزآمدتری از سواد سلامت روان افراد دست پیدا میکنیم. به علاوه وجود چنین پرسشنامهای میتواند برای سنجش اثربخشی مداخلهها و برنامههای آموزشی نیز مفید باشد (بیونسن و همکاران، 2017).
چندین مطالعه - غالبا با روش کیفی - درباره «سلامت روانِ مثبت» در جمعیتهای ایرانی به انجام رسیده است. از آن جمله میتوان به پژوهش کیفی میرابزده و همکاران درباره مفهوم سلامت روانِ مثبت از دیدگاه جامعه ایرانی، مطالعه کیفی فلاحت و همکاران درباره تعیینکنندههای اجتماعی سلامت روانِ مثبت و پژوهش کیفی افتخاری و همکاران در زمینه اولویتهای ارتقای سلامت روانِ مثبت در جوامع ایرانی اشاره کرد (افتخاری و همکاران، 2018؛ فلاحت و همکاران، 2019؛ میرابزاده و همکاران، 2018).
این مطالعات اگرچه به موضوع سلامت روانِ مثبت پرداختهاند اما بر «سواد سلامت روانِ مثبت» - یعنی میزان آگاهی ایرانیان از مؤلفههای مؤثر بر سلامت روان و حفظ و ارتقای آن - تمرکز نکردهاند. از دیگر سو، مطالعات متعددی درباره سواد سلامت روان در جامعه ایرانی مشاهده میشود که برای نمونه میتوان به مطالعه گسترده قدیریان و سیاریفرد درباره آگاهی از افسردگی در میان ساکنان شهر تهران اشاره کرد (قدیریان و سیاریفرد، 2019). همچنین ابزارهای معتبری برای سنجش سواد سلامت روان به فارسی برگردانده شده که مطالعه قائد امینی و همکاران از این جمله است (قائدامینی هارونی، 2021). با این همه - هماهنگ با الگوی جهانی - بررسیهای سواد سلامت روان در ایرانیان و ابزارهای ترجمه شده به فارسی برای سنجش آن - طبق مرور منابع فارسی و انگلیسی - همگی اختلالمحور هستند و در نتیجه یکی از ابعاد کلیدی سواد سلامت روان یعنی سواد سلامت روانِ مثبت مغفول واقع شده است. بهاینترتیب جای خالی ابزاری برای سنجش سواد سلامت روانِ مثبت به چشم میخورد. در دسترس قرار گرفتن چنین ابزاری میتواند به تکمیل این وجه از مطالعات سواد سلامت روان در میان ایرانیان کمک کند. بنابراین هدف این مطالعه ترجمه و تطابق فرهنگی پرسشنامه آگاهی از سلامت روان مثبت (MHPK) به زبان فارسی و بررسی ویژگیهای روانسنجی آن برای استفاده در جمعیت نوجوان - 15 سال به بالا - و بزرگسال ایرانی بود.
روش
پیش از آغاز این مطالعه، با طراحان پرسشنامه مکاتبه و اجازه ترجمه به زبان فارسی اخذ شد. سپس در گام نخست، پرسشنامه MHPK مطابقِ راهنمای بیتون و همکاران به زبان فارسی معیار ترجمه و از نظر فرهنگی مطابقت داده شد (بیتون[5] و همکاران، 2000). در گام بعدی روایی و پایایی این نسخه فارسی آزموده شد.
روش ترجمه و تطابق فرهنگی
برای ترجمه و تطابق فرهنگی ابتدا دو مترجم مسلط به زبان انگلیسی که زبان مادری ایشان فارسی بود متن اصلی پرسشنامه را به فارسی ترجمه کردند. یکی از این دو با مفاهیم سلامت روان کاملا آشنا بود؛ دیگری ناآشنا اما کارشناس مترجمی زبان انگلیسی بود. این دو مترجم با برگزاری نشستی حاصل کار خود را مقایسه کرده تفاوتها را به گفتگو گذاشتند تا نهایتا یک نسخه فارسی پردازش شده به دست آید؛ مقرر شد در صورت عدم دستیابی به اتفاق نظر درباره ترجمه هریک از عبارات، نظر مترجم دیگری تعیین کننده نتیجه نهایی باشد. در ادامه این نسخه فارسی را دو مترجم مسلط به زبان فارسی که زبان مادری ایشان انگلیسی بود برای تهیه نسخههای ترجمه معکوس[6]، به انگلیسی ترجمه کردند؛ مطابق راهنمای بیتون و همکاران، هر دوی ایشان با مباحث روانپزشکی و روانشناسی بالینی ناآشنا بودند. سپس نشست متخصصان با حضور دو نفر متخصص سلامت روان و دارای تجربه در ترجمه و تطابق ابزارها، یکی از مترجمان به فارسی و یک اپیدمیولوژیست برگزار شد. در این جلسه با وارسی و مقایسه نسخههای اولیه فارسی و ترجمههای معکوس، همسانی نسخه پردازش شده فارسی با پرسشنامه اصلی از نظر کاربرد واژهها و اصطلاحات و معنادار بودن تجارب و مفاهیم آن در فرهنگ ایرانی بررسی شد و موارد چالش برانگیز به بحث گذاشته و مناسبترین عبارات برای نسخه فارسی برگزیده شد. در گام بعدی یعنی مرحله پیشآزمون، این نسخه فارسی در اختیار 30 نفر از گروه هدف یعنی افراد 15 سال به بالا قرار گرفت و درباره تک تک عبارات پرسشنامه با ایشان گفتگو شد؛ در این گفتگو فهم ایشان از مقصود هر عبارت و دلایل احتمالی عدم پاسخگویی و احیانا وجود مضامین آزاردهنده کاویده شد تا در صورت مشاهده موارد مبهم یا نامناسب، مجددا نشست متخصصان برگزار و عبارات ناکارآمد جایگزین شوند و در صورت نیاز این مرحله مجددا تکرار شود. بهاینترتیب نسخه نهایی فارسیِ مورد تأیید متخصصان و گروه هدف به دست آمد.
محیط پژوهش و شیوه نمونهگیری
برای بررسی ویژگیهای روانسنجی MHPK فارسی، حجم نمونه مطابق قاعده کلیِ حداقل 10 نفر به ازای هر پرسشِ پرسشنامه به تعداد حداقل 100 نفر محاسبه شد (مونرو، 2005). مشابه نسخه اصلی این پرسشنامه، در مطالعه حاضر افراد با سن 15 سال یا بیشتر و با سواد خواندن و نوشتن واجد شرایط ورود به مطالعه در نظر گرفته شدند. برای توزیع آسانتر و دسترسی بهتر به گستره سنی نوجوانان تا بزرگسالان، پرسشنامه به صورت یک فرم آنلاین طراحی شد؛ بنابراین برخورداری از تواناییهای ابتداییِ استفاده از اینترنت - در حد تکمیل یک پرسشنامه آنلاین - نیز معیار ورودِ این مطالعه بود. معیار خروج در نظر گرفته نشد و ساکنان هریک از شهرها و روستاهای کشور مجاز به تکمیل فرم بودند. پرسشنامه آنلاین با امکانات گوگل فرم[7] طراحی شد و نشانی اینترنتی دسترسی به آن از دو طریق در اختیار گروه هدف قرار گرفت؛ یکی به صورت حضوری با ارائه برگه راهنمای حاوی معرفی پژوهش و نشانی اینترنتی و دیگری با ارسال یک پیامک حاوی معرفی پژوهش و لینک دسترسی به فرم. بهاینترتیب، دادهها به شیوه نمونهگیری آسان[8] جمعآوری شد.
در ابتدای فرم آنلاین، محل اخذ رضایت آگاهانه ظاهر میشد و در صورت درج رضایت، شرکت کنندگان به ادامه فرم برای تکمیل پرسشنامه هدایت میشدند. اطلاعات تماس با تیم پژوهش در ابتدای فرم، درج شده و تقاضا شده بود که ابهامها یا مشکلات احتمالی درباره استفاده از فرم آنلاین یا درباره متن پرسشنامه و آیتمها را با ما در میان بگذارند. پرسشهای محدودی برای اخذ اطلاعات دموگرافیک از جمله سن و جنسیت و آخرین مدرک تحصیلی و محل زندگی (شامل کلانشهر، شهر، یا روستا و نام استان) در فرم آنلاین گنجانده شد؛ این موارد امکان شناسایی هویت افراد را فراهم نمیکرد. با توجه به اینکه ثبت نهاییِ پاسخ منوط به تکمیل همه پرسشها بود، در این مطالعه داده از قلم افتاده[9] نداشتیم.
روش برآورد روایی و پایایی و تحلیل دادهها
بررسی روایی صوری و روایی محتوا آنچنان که پیشتر شرح داده شد به صورت کیفی انجام گرفت که شامل اخذ نظرات متخصصان و اِعمال آن در نسخه نهایی و نیز مصاحبه با 30 نفر از افراد گروه هدف بود؛ با توجه به عدم ضرورت سنجش کمی روایی صوری و محتوا برای ابزارهای ترجمه شده، از سنجش کمی این موارد پرهیز شد (تقیزاده و همکاران، 2017). برای بررسی روایی ساختار این ابزار، ابتدا تحلیل عاملی اکتشافی به کار گرفته شد. در ادامه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی روایی ساختار وارسی شد و در ضمن آن، ارزیابی روایی همگرا نیز به انجام رسید. برای سنجش پایایی ابزار، از بررسی همسانی درونی با محاسبه آلفای کرونباخ استفاده شد و ضمنا روش دونیمهسازی نیز برای محاسبه ضریب گاتمن به کار گرفته شد. حداقل آلفای کرونباخ قابل قبول، برابر یا بزرگتر از 0/7 مدنظر قرار گرفت (محمدبیگی، محمدصالحی و علیگل، 2015).
تحلیل دادهها ابتدا با نرمافزار SPSS نسخه 16 انجام شد. برای توصیف متغیرهای کمی از میانگین و انحراف معیار و برای متغیرهای کیفی از درصد فراوانی استفاده شد. در تحلیل عاملی اکتشافی که برای سنجش روایی ساختار به کار گرفته شد، نتایج آزمونهای کایسر مایر اولکین[10] (KMO) و کرویت بارتلت[11] بررسی شد و حداقل مقدار ارزش ویژه برابر با 1 در نظر گرفته شد. پس از آن تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرمافزار Mplus نسخه 7/4 انجام و نتایج از جمله شاخصهای نیکویی برازش ارزیابی شد.

یافتهها
ترجمه و تطابق فرهنگی
دو نسخه حاصل از ترجمه پرسشنامه اصلی انگلیسی به زبان فارسی در اغلب آیتمها مشابه بودند. موارد تفاوت در نشست مترجمان به بحث گذاشته شد و درباره همه آنها توافق نظر میان دو مترجم حاصل و نسخه فارسی برای ترجمه معکوس از فارسی به انگلیسی آماده شد. دو نسخه ترجمه معکوس، مشابهت بسیار زیادی به هم و همچنین به نسخه اصلی پرسشنامه داشتند. در نشست متخصصان درباره موارد گوناگونی گفتگو و در مواردی برای انتقال دقیق معنا از ترجمه واژه به واژه فاصله گرفته شد. برای نمونه گزینههای مختلف برای ترجمه عبارت «good mental health» بررسی شد و نهایتا عبارت «برخورداری از سلامت روان» ترجیح داده شد یا واژه «school» در نسخه فارسی به صورت «مدرسه یا دانشگاه» جایگزین شد. همچنین پس از همفکری مقرر شد برای بعضی عبارات که احتمال ایجاد ابهام دربارهشان وجود دارد، عبارات تکمیلی در پرانتز اضافه شود؛ مثلا در کنار واژه «خودباوری» در پرانتز عبارت «یعنی باور داشتن به تواناییهای خود» اضافه شد.
 در نشست متخصصان درباره تمامی موارد با اتفاق نظر تصمیمگیری و بهاینترتیب نسخه مناسب برای پیشآزمون آماده شد. در مرحله پیشآزمون با 30 نفر از جامعه هدف با میانگین سنی 27/9 سال شامل 8 دانشآموز و 22 فرد بزرگسال مصاحبه شد که همه ایشان باسواد بودند. همه آنان ابزار را روشن و بدون ابهام توصیف کردند و برای تکمیل آن مشکلی نداشتند؛ گرچه 4 نفر از ایشان درباره معنای آیتم شماره 8 («تعیین حد و مرز، حتی در مورد کارهایی که انجامشان اشکالی ندارد») دچار تردید شده بودند. در بررسی تک تک آیتمها مشخص شد که فهم ایشان از عبارات با فهم جاری در نشست متخصصان تطابق دارد. از نظر تمامی این افراد، هیچ واژه یا عبارتی اضافی، موهن، یا آزاردهنده نبود. بنابراین مطابق نتایج پیشآزمون، کیفیت نسخه فارسی رضایتبخش و برای آغاز بررسی ویژگیهای روانسنجی مناسب بود.
ویژگیهای روانسنجی
روایی صوری و محتوایی نسخه فارسی در نشست متخصصان و پس از اِعمال نظرات ایشان تأیید شد و پس از آن در فاز پیشآزمون با اخذ نظرات گروه هدف نیز روایی صوری به تأیید رسید و بنابراین در این مرحله تغییری در آیتمها اعمال نشد. دادههای لازم برای بررسی ویژگیهای روانسنجی این پرسشنامه در خلال اجرای پژوهش دیگری که برای بررسی MHL در جریان بود جمعآوری و بنابراین استفاده از حجم نمونه بزرگی میسر شد. مجموعا 1606 نفر در تکمیل پرسشنامه مشارکت کردند؛ مشخصات دموگرافیک ایشان در جدول (2) ارائه شده است. هیچ پرسش یا مشکلی درباره استفاده از فرم آنلاین یا درباره متن پرسشنامه و محتوای آیتمها از طرف مشارکتکنندگان مطرح نشد.
جدول (1) ویژگیهای دموگرافیک شرکتکنندگان
سن میانیگن (انحراف معیار)
دامنه
نوجوان (کمتر از 18 سال)
29/99 (9/14)
15 تا 69
176 نفر (11%)
جنسیت خانم
آقا
1149 نفر (72/1%)
445 نفر (27/9%)
محل سکونت روستا
شهر
کلانشهر
29 نفر (2%)
324 نفر (22%)
1120 نفر (76%)
تحصیلات دیپلم یا کمتر
کاردانی یا کارشناسی
کارشناسی ارشد یا بالاتر
214 نفر (14/4%)
859 نفر (57/9%)
411 نفر (27/7%)


در تحلیل عاملی اکتشافی - که پس از توزیع پرسشنامه و برای بررسی روایی ساختار به کار گرفته شد - مقدار شاخص KMO برابر با 0/887 به دست آمد که عددی نزدیک به 1 و لذا مؤید کفایت مناسب نمونه مورد بررسی بود (محمدبیگی و همکاران، 2015). همچنین در آزمون بارتلت، مقدار مجذور کای، عددی بزرگ (3980/85) و معنادار بود (001/0>p). در تحلیل عاملی اولیه و بدون چرخش، تمامی پرسشها بر روی یک عامل با ارزش ویژه برابر با 3/917 تبیین شدند که 39/17% از واریانس را پوشش میداد و نشاندهنده ساختار عاملی مناسب پرسشنامه بود. بهاینترتیب نیازی به استفاده از شیوههای چرخشِ[12] ماتریکسها ایجاد نشد. بار عاملی هریک از گویهها در تحلیل عاملی اکتشافی در جدول (2) قابل ملاحظه است.
جدول (2) پرسشها و بار عاملی آنها در تحلیل عاملی اکتشافی
گویه بار عاملی مقدار اشتراک
1. مدیریت مناسب موقعیتهای پرتنش (پراسترس) 0/54 0/30
2. خودباوری (یعنی باور داشتن به تواناییهای خود) 0/70 0/49
3. عادتها و رفتارهای مناسب مربوط به خواب 0/50 0/25
4. تصمیمگرفتن با توجه به میل و خواسته خود 0/53 0/28
5. تعیین حد و مرز برای اَعمال و رفتارهای خود 0/64 0/41
6. احساس متعلّق بودن به یک اجتماع 0/59 0/35
7. مسلّط بودن (کنترل داشتن) بر افکار ناخوشایند یا منفیِ خود 0/68 0/47
8. تعیین حد و مرز، حتی در مورد کارهایی که انجامشان اشکالی ندارد 0/57 0/32
9. احساسِ ارزشمندبودن، بدون توجه به هرآنچه در زندگی به دست آمده 0/64 0/41
10. داشتن خودباوری و احساس توانمندی در محیط مدرسه یا دانشگاه 0/77 0/59


در گام بعدی برای تکمیل سنجش روایی ساختار، تحلیل عاملیِ تأییدی انجام شد. در این بررسی در کنار مجذور کای - که با توجه به حجم نمونه بالای این مطالعه، کمتر قابل اتکاست - سایر معیارهای نیکویی برازش نیز - با توجه به مقادیر بالاتر از 0/9 در مورد شاخصهای GFI، TFI و IFI و مقدار کمتر از 0/05 در شاخص SRMR و مقدار کمتر از 0/08 در شاخص RMSEA - سنجیده شد که مجموعا نشانگر برازش مناسب مدل و مؤید روایی ساختار بودند. برازش مدل نظری در تحلیل عاملی تأییدی با مقادیر استاندارد شده در شکل (1) و شاخصهای نیکویی برازشِ آن در جدول (3) ارائه شده است. ضمنا با توجه به اینکه این مقادیر استاندارد شده بارهای عاملی همگی بالاتر از 0/4 و بجز سه مورد مابقی بالاتر از 0/5 بودند روایی همگرای ابزار نیز در حد قابل قبول ارزیابی شد.
شکل (1) برازش مدل نهایی در تحلیل عاملی تأییدی

F1: عامل (متغیر پنهان)؛ اعداد روی پیکانها: بارهای عاملی (و خطای استاندارد آنها)؛ q1 تا q10: گویههای ابزار؛ اعداد ستون سمت راست: خطای اندازهگیری (و خطای استاندارد آنها)
جدول (3) شاخصهای نیکویی برازش مدل در تحلیل عاملی تأییدی
شاخصهای نکوئی برازش مقدار
Chi-Square Test of Model Fit Value = 351/35
p-Value < 0/001
RMSEA 0/074
SRMR 0/039
CFI 0/925
TLI 0/904
GFI 0/910

در بررسی پایایی، آلفای کرونباخ برابر با 0/81 به دست آمد که بیانگر سطح خوبِ همسانی درونی پرسشهای MHPK فارسی است (محمدبیگی و همکاران، 2015). به علاوه با روش دونیمهسازی نیز ضریب گاتمن برابر با 0/79 محاسبه شد که در محدوده مناسب است. حذف هریک از پرسشهای دهگانه به افت مختصر مقدار آلفا میانجامید؛ بنابراین در این مرحله نیز بدون اعمال تغییری، پایایی ابزار رضایتبخش ارزیابی شد.
بهاینترتیب اعتبارسنجی پرسشنامه آگاهی از سلامت روانِ مثبت فارسی (MHPK) انجام شد. این ابزار که دارای 1 عامل و 10 گویه است، آگاهی افراد از عوامل مؤثر بر حفظ و بهبود سلامت روان را ارزیابی میکند. گویههای این پرسشنامه در جدول (2) قابل ملاحظه است. میانگین نمره MHPK در کل شرکتکنندگان در این مطالعه برابر با 4/21 با SD برابر با 0/72 و دامنه 0 تا 5 بود و فاصله اطمینان 95% (95% CI) 4/25 - 4/18 داشت. تعداد 393 نفر (24/4%) از پاسخدهندگان میانگین نمره کمتر از 4 داشتند و بنابراین سواد سلامت روان مثبت ایشان مطابق خط برش اولیه طراحان در محدوده ناکافی قرار گرفت. میانگین نمره افراد مؤنث (4/26=M، 0/72=SD) به طور معناداری بیش از افراد مذکر (4/08=M، 0/69=SD) بود (p<0/001، 4/56=t). همچنین میانگین نمره افراد 18 سال یا بالاتر (4/24 با SD 0/68) به طور معناداری بیشتر از افراد زیر 18 سال (4/00 با SD 0/91) بود (p<0/001، 3/39=t). نمره MHPK در افراد دارای تحصیلات کارشناسی ارشد یا بالاتر به طور معناداری بیش از سایر افراد بود (001/0>p) اما با محل زندگی - یعنی روستا، شهر، یا کلانشهر - ارتباطی مشاهده نشد (0/620=p).
بحث
در این مطالعه، پرسشنامه آگاهی از سلامت روان مثبت (MHPK) به صورت روشمند از زبان مبدأ یعنی انگلیسی به زبان فارسی ترجمه و از نظر فرهنگی مطابقت داده شد؛ سپس در جمعیت نوجوانان و بزرگسالان ایرانی برخوردار از سواد خواندن و نوشتن و توانایی ابتدایی استفاده از اینترنت، ویژگیهای روانسنجی آن ارزیابی شد. نسخه فارسی این ابزار توافق مناسبی با نسخه اصلی داشت؛ روایی صوری و محتوایی به صورت کیفی و روایی ساختار و همگرا با تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی بررسی شد و طی این بررسیها روایی مناسبی مشاهده شد. به علاوه ارزیابی همسانی درونی به شیوه آلفای کرونباخ و نیز بررسی به روش دونیمهسازی مؤید سطح خوب پایایی این ابزار بود. بنابراین مجموعا میتوان MHPK فارسی را ابزاری معتبر برای سنجش سواد سلامت روان مثبت در نظر گرفت.
در تمامی مراحل ترجمه و تطابق فرهنگی اعم از جلسه مترجمان مستقیم، بررسی ترجمههای معکوس، نشست متخصصان، مصاحبه درباره تک تک آیتمها با افرادی از گروه هدف و نهایتا تکمیل پرسشنامه همواره ابهام یا اختلاف نظرها ناچیز و دستیابی به توافق آسان بود. این موضوع را میتوان ناشی از صراحت و سادگی متن نسخه اصلی پرسشنامه در نظر گرفت. در کنار آن، بهرهگیری از روششناسی مناسب، کیفیت مناسب ترجمه مستقیم و اصلاحهای اعمال شده در نشست متخصصان از جمله افزودن توضیحهای مختصر به بعضی آیتمها که به تطابق بیشتر با فرهنگ امروزین ایرانی کمک کرد - نیز مؤثر به نظر میرسد.
در تحلیل عاملی اکتشافی که توسط طراحان MHPK روی نسخه اصلی در جمعیت نوجوان و جوان نروژی انجام شد، بهینهترین شکلی که برای پوشش بار عاملی پرسشها مشاهده شد تک عاملی بود؛ یعنی آیتمها با یک گویه به بهترین شکل پوشش داده میشدند و بهاینترتیب آنان MHPK را یک ابزار تکعاملی معرفی کردند. مشابه با همین نتیجه در مطالعه حاضر نیز حاصل و در تحلیل عاملی اکتشافی مشخص شد که MHPK فارسی نیز یک پرسشنامه تکعاملی است و این یافته با تحلیل عاملی تأییدی نیز حمایت شد (بیونسن و همکاران، 2017). به علاوه، آلفای کرونباخ نسخه اصلی در مطالعه دیگری که توسط طراحان این ابزار انجام شده برابر با 0/86 محاسبه شده که به عدد بهدستآمده در مطالعه حاضر نزدیک است (بیونسن و همکاران، 2019). میانگین نمره MHPK بهدستآمده در دو مطالعه منتشرشده توسط طراحان برابر با 4/51 گزارش شده است که از عدد به دست آمده در این مطالعه اندکی بیشتر است (بیونسن و همکاران، 2017؛ بیونسن و همکاران، 2019). با توجه به اثرات بالقوه ترجمه بر نمرات، نمیتوان این تفاوت را الزاما به معنای تفاوت میزان سواد سلامت روان مثبت دو جمعیت تلقی کرد. همچنین مطابق خط برش اولیه طراحان، در مطالعه ایشان کمتر از 20% پاسخدهندگان، سطح ناکافی از MHL مثبت نشان دادند؛ این عدد در مطالعه حاضر اندکی بیشتر و نزدیک به 25% بود (بیونسن و همکاران، 2017). این خط برش برای جمعیت دیگری تعریف شده و لذا خط برش میبایست به طور اختصاصی برای جامعه ایرانی استخراج شود؛ این میتواند موضوعی برای مطالعات آتی در این حوزه باشد. در این مورد این تفاوتها میبایست تأثیرات احتمالی ترجمه بر تغییر سطح نمرهها را مدنظر داشت. افزون بر آن، با در نظر داشتن شواهد متعدد موجود درباره پایینتر بودن MHL در کشورهای درحالتوسعه در قیاس با کشورهای توسعهیافته، نمرات پایینتر MHPK در مطالعه حاضر ممکن است مطرحکننده وجود همان الگو در مورد MHL مثبت باشد؛ چنین فرضیهای میتواند در پژوهشهای آینده مدنظر قرار گیرد (فرنهام و سوآمی، 2018؛ ونکاتارامن و همکاران، 2019). بالاتر بودن نمره MHPK افراد مؤنث در مطالعه حاضر، مشابه با نتیجه به دست آمده در مطالعه طراحان پرسشنامه است (بیونسن و همکاران، 2019).
برخی صاحبنظران اشاره به واژه پیشگیری در تعاریف اولیه MHL را نمایانگر توجه پایهگذاران این مفهوم به میزان آگاهی افراد از عوامل مؤثر بر حفظ و ارتقای سلامت روان، یعنی MHL مثبت میدانند (اوکان و همکاران، 2019). از سوی دیگر برخی محققان تعاریف ابتدایی را متمرکز بر مدیریت بیماریهای روانی یا پیشگیری از آنها و در نتیجه کمتوجه به MHL مثبت توصیف میکنند (بیونسن و همکاران، 2017؛ کوچر و همکاران 2016).
 بااینحال، بررسی ابزارهای سنجش MHL تا پیش از معرفی MHPK نشان میدهد که گذشته از مباحث نظری، این مفهوم در عمل مغفول مانده است (بیونسن و همکاران، 2017؛ وِی و همکاران، 2015). مطابق مرور منابع انگلیسی و فارسی، مطالعه حاضر برای نخستین بار ابزاری برای سنجش MHL مثبت به زبان فارسی در اختیار قرار داده است. با استفاده از این پرسشنامه کوتاه در کنار ابزارهای معمول سنجش MHL که قریب به اتفاق آنها بیماریمحور و فاقد گویههای مربوط به MHL مثبت هستند، میتوان تصویری همهجانبهتر از MHL افراد به دست آورد (بیونسن و همکاران، 2017). چنین تصویری میتواند هماهنگی بیشتری با تعاریف و رویکردهای روزآمدِ حوزه سواد سلامت روان داشته باشد (بیونسن و همکاران، 2017؛ کوچر و همکاران 2016؛ مانسفیلد و همکاران 2020). از سوی دیگر، با مدنظر قرار دادن مفاهیم MHL مثبت یعنی مؤلفههای مؤثر بر نگهداری از سلامت روان و ارتقای آن و پیشگیری از اختلالها، میتوان دامنه مخاطبانِ مداخلههای آموزشی سلامت روان را از جمعیتِ مبتلا به تمام جامعه گسترش داد؛ وجود پرسشنامهای برای سنجش MHL مثبت میتواند به سنجش اثربخشی چنین مداخلههایی یاری رساند (بیونسن و همکاران، 2017).
مطالعه حاضر در کنار برخورداری از مزایایی همچون بهرهگیری از روششناسی مناسب و حجم نمونه کافی، کاستیهایی داشت. گرچه بخش زیادی از بزرگسالان تکمیلکننده پرسشنامه از اهالی سایر شهرها از جمله شهرهای کوچک کشور بودند، تمامی دانشآموزانی که در این مطالعه مشارکت کردند ساکن پایتخت بودند. بنابراین استفاده از این پرسشنامه در دانشآموزان سایر شهرها ممکن است نیازمند بررسی مجدد برخی ویژگیهای روانسنجی باشد. به علاوه، افراد بدون سواد و بدون تواناییهای ابتدایی کار با اینترنت وارد مطالعه نشدند؛ بهاینترتیب استفاده از این ابزار در چنین افرادی نیازمند روانسنجی مجدد است. عده افراد مؤنث و افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در جمعیت مشارکتکننده در این تحقیق بسیار بالا بود؛ غلبه این افراد گرچه میتواند موجب تأثیر بر نتایج تحلیل توصیفی - مثلا دست بالا گرفتنِ[13] میانگین نمره MHPK یا درصد افراد با MHL مثبت کافی - شده باشد، با توجه به وجود حجم نمونه کافی از افراد مذکر و با تحصیلات غیردانشگاهی میتوان نتایج به دست آمده در بررسی ویژگیهای روانسنجی یعنی روایی و پایایی را اطمینانبخش دانست. مقایسه نمرات MHPK مشارکتکنندگان با نمرات یک گروه آگاه - مثلا مراقبین سلامت روان - میتوانست کیفیت سنجش روایی را بالاتر ببرد اما انجام نشد. با توجه به فقدان آزمون استاندارد طلایی برای سنجش MHL مثبت، ارزیابی روایی از این طریق امکانپذیر نبود. بررسی ثبات زمانی ابزار مثلا به شیوه آزمون-بازآزمون[14] نیز - گرچه ارزش آن توسط برخی پژوهشگران مورد پرسش واقعشده - میتوانست سنجش پایایی را تکمیل کند (محمدبیگی و همکاران، 2015).
این مطالعه ضمن ترجمه روشمند پرسشنامه سواد سلامت روان مثبت (MHPK) به فارسی و تطابق فرهنگی آن، نشان داد این ابزار - که برای نخستین بار به زبان فارسی در دسترس قرار میگیرد - در افراد 15 سال به بالا و باسواد و دارای تواناییهای ابتدایی استفاده از اینترنت از ویژگیهای روانسنجی رضایتبخش برخوردار است. بهاینترتیب میتوان در چنین جمعیتهایی از آن برای سنجش جامعِ سواد سلامت روان و برای ارزیابی اثربخشی مداخلههای آموزشی درباره عوامل مؤثر بر حفظ و ارتقای سلامت روان استفاده کرد.
قدردانی
نویسندگان از اساتید گرامی دکتر امیر شعبانی، روانپزشک و عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و دکتر مرضیه نجومی، اپیدمیولوژیست و عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی ایران برای نظرات سازنده و حضور در نشست متخصصان صمیمانه قدردانی میکنند. به علاوه نویسندگان قدردان تلاشهای سرکار خانم کیانا شیرسوار، دانشجوی پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی ایران برای همکاری در جمعآوری دادهها هستند.
ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
سید محمدحسین محمودی در طراحی مطالعه، جمعآوری دادهها، تحلیل، تفسیر دادهها و نوشتن متن نهایی مشارکت داشت. مسعود احمدزاد اصل و مریم رسولیان در ایدهپردازی و طراحی مطالعه، تفسیر دادهها، اصلاح نقادانه و بازنگری متن نهایی مشارکت داشتند. نسخه نهایی از طرف همه نویسندگان مورد تأیید قرار گرفت.
منابع مالی
برای انتشار این مقاله حمایت مالی دریافت نشده است.
تعارض منافع
نویسندگان هیچ تعارض منافعی گزارش نکردند.
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه با رعایت اصول عهدنامه هلیسنکی انجام شد و با شناسه IR.IUMS.FMD.REC.1397.173 مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی ایران قرار گرفت.

منابع:
Al-Yateem, N. et al. (2017). Mental health literacy among pediatric hospital staff in the United Arab Emirates. BMC Psychiatry, 17(1), 390. https://doi.org/10.1186/s12888-017-1556-z
Bahrami, M. A., Bahrami, D., & Chaman-Ara, K. (2019). The correlations of mental health literacy with psychological aspects of general health among Iranian female students. International Journal of Mental Health Systems, 13(1), 59. https://doi.org/10.1186/s13033-019-0315-6
Beaton, D. E., Bombardier, C., Guillemin, F., & Ferraz, M. B. (2000). Guidelines for the process of cross-cultural adaptation of self-report measures. Spine, 25(24), 3186–3191.
Bjornsen, H. N., Eilertsen, M. E. B., Ringdal, R., Espnes, G. A., & Moksnes, U. K. (2017). Positive mental health literacy: development and validation of a measure among Norwegian adolescents. BMC Public Health, 17(1), 717. https://doi.org/10.1186/s12889-017-4733-6
Bjørnsen, H. N., Espnes, G. A., Eilertsen, M.-E. B., Ringdal, R., & Moksnes, U. K. (2019). The Relationship Between Positive Mental Health Literacy and Mental Well-Being Among Adolescents: Implications for School Health Services. The Journal of School Nursing : The Official Publication of the National Association of School Nurses, 35(2), 107–116. https://doi.org/10.1177/1059840517732125
Chao, H.-J. et al. (2020). Mental Health Literacy in Healthcare Students: An Expansion of the Mental Health Literacy Scale. International Journal of Environmental Research and Public Health, 17(3), 948. https://doi.org/10.3390/ijerph17030948
Eftekhari, M. B. et al. (2018). Priorities of positive mental health promotion in the Iranian community: a  qualitative study. Electronic Physician, 10(7), 7120–7131. https://doi.org/10.19082/7120
Falahat, K., Mirabzadeh, A., Eftekhari, M. B., Sajjadi, H., Vameghi, M., Harouni, G. G., & Feizzadeh, G. (2019). Social Determinants of Positive Mental Health in Iranian Society: A Qualitative  Approach. International Journal of Preventive Medicine, 10(1), 170. https://doi.org/10.4103/ijpvm.IJPVM_94_18
Furnham, A., & Swami, V. (2018). Mental health literacy: A review of what it is and why it matters. International Perspectives in Psychology: Research, Practice, Consultation, 7(4), 240–257. https://doi.org/10.1037/ipp0000094
Ghadirian, L., & Sayarifard, A. (2019). Depression literacy in urban and suburban residents of Tehran, the Capital of Iran; Recognition, help seeking and stigmatizing attitude and the predicting factors. International Journal of Preventive Medicine, 10(1), 134. https://doi.org/10.4103/ijpvm.IJPVM_166_18
Ghaedamini Harouni, G., Sajjadi, H., Forouzan, A. S., Ahmadi, S., Ghafari, M., & Vameghi, M. (2021). Validation of the Persian version of the mental health literacy scale in Iran. Asia-Pacific Psychiatry : Official Journal of the Pacific Rim College of Psychiatrists, e12447. Advance online publication. https://doi.org/10.1111/appy.12447
Ghuloum, S., Bener, A., & Burgut, F. T. (2010). Epidemiological survey of knowledge, attitudes, and health literacy concerning mental illness in a national community sample: a global burden. Journal of Primary Care & Community Health, 1(2), 111–118. https://doi.org/10.1177/2150131910372970
Jorm, A. F. (2012). Mental health literacy: Empowering the community to take action for better mental health. American Psychologist, 67(3), 231–243. https://doi.org/10.1037/a0025957
Kutcher, S., Wei, Y., & Coniglio, C. (2016). Mental Health Literacy. The Canadian Journal of Psychiatry, 61(3), 154–158. https://doi.org/10.1177/0706743715616609
Mansfield, R., Patalay, P., & Humphrey, N. (2020). A systematic literature review of existing conceptualisation and measurement of mental health literacy in adolescent research: Current challenges and inconsistencies. BMC Public Health, 20(1), 607. https://doi.org/10.1186/s12889-020-08734-1
Mirabzadeh, A., Baradaran Eftekhari, M., Falahat, K., Sajjadi, H., Vameghi, M., & Ghaedamini Harouni, G. (2018). Positive Mental Health from the perspective of Iranian society: A qualitative study. F1000Research, 7, 103. https://doi.org/10.12688/f1000research.13394.2
Mohammadbeigi, A., Mohammadsalehi, N., & Aligol, M. (2015). Validity and Reliability of the Instruments and Types of MeasurmentS in Health Applied Researches. RUMS_JOURNAL, 13(12), 1153–1170. Retrieved from http://journal.rums.ac.ir/article-1-2274-fa.html
Munro, B. H. (2005). Statistical Methods for Health Care Research. United Kingdom: Lippincott Williams & Wilkins.
Noroozi, A., Khademolhosseini, F., Lari, H., & Tahmasebi, R. (2018). The mediator role of mental health literacy in the relationship between demographic variables and health-promoting behaviours. Iranian Journal of Psychiatry and Behavioral Sciences, 12(2), e12603. https://doi.org/10.5812/ijpbs.12603
Okan, O., Bauer, U., Levin-Zamir, D., Pinheiro, P., & Sørensen, K. (Eds.). (2019). International Handbook of Health Literacy : Research, practice and policy across the lifespan. Bristol: Policy Press.     https://library.oapen.org/handle/20.500.12657/24879
Safa, M., Farhadi,  ali, & Khordbin, B. (2003). Attitude of Khorramabad High School Students towards Psychiatric DisordersSafa. Yafteh, 5(16), 51–56. Retrieved from https://www.sid.ir/en/journal/ViewPaper.aspx?id=30632
Sayarifard, A., & Ghadirian, L. (2013). Mental Health Literacy in Iran : An Urgent Need for a Remedy. International Journal of Preventive Medicine, 4(7), 741–744.
Sayarifard, A. et al. (2015). Assessing mental health literacy: What medical sciences students’ know about depression. Medical Journal of the Islamic Republic Of Iran, 29(1), 16-24. Retrieved from http://mjiri.iums.ac.ir/article-1-2665-en.html
Sharifi, V., Mojtabai, R., Shahrivar, Z., Alaghband-Rad, J., Zarafshan, H., & Wissow, L. (2016). Child and Adolescent Mental Health Care in Iran: Current Status and Future Directions. Archives of Iranian Medicine, 19(11), 797–804.
Spiker, D. A., & Hammer, J. H. (2019). Mental health literacy as theory: current challenges and future directions. Journal of Mental Health, 28(3), 238–242. https://doi.org/10.1080/09638237.2018.1437613
Venkataraman, S., Patil, R., & Balasundaram, S. (2019). Why mental health literacy still matters: a review. International Journal Of Community Medicine And Public Health, 6(6), 2723. https://doi.org/10.18203/2394-6040.ijcmph20192350
Wei, Y., Mcgrath, P. J., Hayden, J., & Kutcher, S. (2015). Mental health literacy measures evaluating knowledge , attitudes and help-seeking : a scoping review. BMC Psychiatry, 15(1), 291. https://doi.org/10.1186/s12888-015-0681-9
World Health Organization. (‎2013)‎. Mental health action plan 2013-2020. World Health Organization. https://apps.who.int/iris/handle/10665/89966
Zenas, D. et al. (2020). Assessing mental health literacy among Danish adolescents - development and validation of a multifaceted assessment tool (the Danish MeHLA questionnaire). Psychiatry Research, 293, 113373. https://doi.org/10.1016/j.psychres.2020.113373
Taghizadeh, Z. et al. (2017). Psychometric properties of health related measures. Part 1: Translation, development, and content and face validity. Payesh (Health Monitor), 16(3), 343–357. Retrieved from http://payeshjournal.ir/article-1-108-en.html
 
 

 
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: روانشناسی اجتماعی
دریافت: 1399/12/1 | پذیرش: 1400/7/28 | انتشار: 1400/9/2

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb