مقدمه
نابرابری و پدیده فقر همواره از دغدغههای جامعه بشری بوده که با پیدایش علم اقتصاد از زمان آدام اسمیت تاکنون موردتوجه اقتصاددانان قرارگرفته است. در سالهای اخیر به دلیل گسترش اجرای سیاستهای اقتصادی واگذاری گستردهتر به بخش خصوصی، شاهد رشد فقر و نابرابری در بیشتر کشورهای جهان بودهایم (فیِلدز، 2001؛ چاکراوارتی، 2014). شکلگیری دولت رفاه، سیستم تأمین اجتماعی، سیاستهای حمایتی دولتها و قرارگرفتن برنامههای فقرزدایی در رأس دستور کار دولتها، نمونهای از تحولات انجامگرفته در مبارزه با فقر و محرومیت اجتماعی است. در بسیاری از کشورها بهویژه کشورهای توسعهیافته، حمایتهای مالی دولت و سیستمهای تأمین اجتماعی با هدف حمایت از شهروندان در برابر خطرات مربوط به دوران پیری، بیماری، اشکال مختلف ناتوانی، بیکاری و فقر به وجود آمدند (تانزی،2002).
ازجمله اقدامات حمایتی ضروری و اولیه دولتها برای افراد جامعه، حفظ امنیت غذایی مردم است که بنا بر تعریف سازمان ملل، شامل موجود بودن غذا، دسترسی به غذا و پایداری در دریافت غذا است. فراهم بودن یا بهبیاندیگر وجود فیزیکی غذا، دسترسی اقتصادی به غذا، بهرهمندی از دانش کافی و عادات تغذیهای سالم و نیز پایداری ابعاد ذکرشده در طول زمان همه از ابعاد امنیت غذایی هستند. دسترسی به غذا علاوه بر بعد فیزیکی از ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیز برخوردار است. دسترسی به غذا هنگامی تضمین میشود که خانوارها از منابع کافی برای تهیه مواد غذایی در کمیت، کیفیت و تنوع کافی برای یک رژیم غذایی مفید برخوردار باشند. حق دسترسی به غذا و رهایی از گرسنگی در اسناد مختلف بینالمللی، منطقهای و ملی نیز مدنظر قرار گرفته است. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در بند 12 از اصل سوم دولت را مکلف ساخته نسبت به «پیریزی اقتصادی صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه» اقدام کند. همچنین اصل چهلوسوم قانون اساسی صریحاً «تأمین نیازهای اساسی مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزشوپرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای همه» را یکی از پایههای اصلی برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشهکن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادی او میداند.
از منظر اقتصادی حفظ ثبات کلان اقتصادی و در رأس آنها ثبات قیمتها، ثبات نرخ ارز و تأثیر تغییرات آن روی سطح عمومی قیمتهای داخلی از اهمیت ویژهای برخوردار است. سهم بالای غذا از سبد مصرفی خانوارها بهویژه در گروههای کمدرآمد، بر اهمیت ثبات قیمت مواد غذایی میافزاید. ناسازگاری اجرای سیاستها، ناکارآمدی و ناپایداری بازار مواد غذایی منجر به تغییر عادت مصرفی خانوارها میشود (ایکومونیسان، 2018). افزایش سطح عمومی قیمتها با تأثیر متفاوت بر مصرف گروههای مختلف درآمدی، سبب کاهش توانایی خرید و درنتیجه کوچکشدن سفره خانوارها میشود. تغییر عادات مصرفی غذایی خانوارها که درنتیجه فشار هزینهای ناشی از تورم غذا ایجاد میشود، ممکن است پیشدرآمد ناامنی غذایی و فقر غذایی باشد که بهطور غیرقابلانکاری تأثیرات رفاهی بر مردم، بهویژه افراد کمدرآمد خواهد داشت. افرادی که با ناامنی غذایی مواجه هستند، متحمل آسیبهای جسمی، روانی و مالی زیادی میشوند. وقتی مسئله ایمنی غذا به میان میآید، غذا دیگر صرفاً برای سیری شکمی یا صرف تأمین کالری موردتوجه قرار نمیگیرد چراکه باید ویتامینها و ریزمغذیهای بدن را نیز تأمین کند.
اینکه افزایش تورم تا چه اندازه دسترسی دهکهای پایین را به کالاها و سبد مصرفی با حداقل ارزش غذایی محدود میکند، میتواند زنگ خطری برای بحران سوءتغذیه در این خانوارها و هشداری برای اختلالهای رشد بخصوص در کودکان دهکهای پایین درآمدی باشد. ازاینرو، استفاده از معیارهایی مانند کشش درآمدی اقلام غذایی بهویژه به تفکیک گروههای مختلف درآمدی، میتواند نقش بسزایی در اصلاح سیاستهای توزیعی دولت و تخصیص بهینه منابع داشته باشد.
با توجه به توضیحات فوق و نوسانات تورم و نرخ ارز در سال 1397، با استفاده از برآورد سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل به مقایسه تغییرات کشش درآمدی و قیمتی اقلام غذایی سبد مصرف خانوارها در سالهای 1395 و 1397 پرداخته میشود. با توجه به تأثیرگذاری ناهمگن تغییرات قیمت بر گروههای مختلف درآمدی، مطالعه روی بیستکهای مختلف درآمدی انجام شده است. در ادامه، پس از مروری بر پیشینه پژوهش، به بیان مبانی نظری پرداخته و پس از صورتبندی و برآورد سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل، کشش درآمدی و قیمتی اقلام غذایی اساسی محاسبه میشود. در پایان جمعبندی نتایج و پیشنهادهای سیاستی ارائه میشود.
پیشینه تجربی
سالم و همکاران (2019) در مقاله «اثر متغیرهای اقتصادی اجتماعی بر تقاضای نان با استفاده از الگوی سیستم تقاضای ایدهآل» به تخمین تقاضای نان پرداخته و در این مسیر از متغیرهای اقتصادی اجتماعی و متغیر مجازی اجرای قانون هدفمندی یارانهها بهمنظور بررسی اثرات این سیاست بهره جستهاند. نتایج مطالعه طی سالهای 94-1386 نشان داده است نان برای کلیه گروههای درآمدی بهعنوان یک کالای ضروری است.
هوشمند و همکاران (2017) در مقاله «بررسی رفتار مصرفی خانوارهای شهری استان تهران» به بررسی رفتار مصرفی خانوارهای استان تهران طی سالهای 1394- 1386 با استفاده از سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل و روش رگرسیونهای بهظاهر نامرتبط پرداختهاند. نتایج بیانگر آن است که گروه کالایی خوراکیها و نوشیدنی و دخانیات و همچنین گروه مسکن و سوخت و روشنایی جزء اقلام کالایی ضروری هستند و گروههای پوشاک و کفش، تفریح و تحصیل، بهداشت، حملونقل و ارتباطات از گروه کالاهای لوکس محسوب میشوند. کشش قیمتی گروههای مسکن، تفریح و تحصیل و حملونقل بیشتر از واحد است، بهعبارتدیگر، این گروه از کالاها پرکشش هستند.
لیانی و اسماعیلی (2015) در پژوهشی تحت عنوان «تعیین میزان آسیبپذیری خانوارهای شهری ناشی از افزایش قیمت مواد غذایی وارداتی در ایران» پس از برآورد سیستم تقاضا تقریباً ایدهآل درجه دوم، کشش قیمتی جبرانی برای مواد غذایی وارداتی به کشور محاسبه و اثرات رفاهی این افزایش قیمت را ارزیابی کردهاند. بر اساس نتایج، میزان رفاه ازدسترفته خانوارهای شهری به طور متوسط حدود 20/4 درصد از متوسط درآمد خانوارها را در این سال نشان میدهد که درواقع شاخصی از آسیبپذیری این خانوارها عنوان شده است.
انساح و همکاران (2020) در مقاله «ویژگیهای تقاضای غذا در غنا: کاربرد سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل درجه دوم» به بررسی ویژگیهای تقاضای غذایی مصرفکنندگان در غنا را بر اساس چهارده گروه غذایی در سال 2013-2012 بررسی کردهاند. بر اساس نتایج، ماهی و محصولات غلات نزدیک به نیمی از بودجه غذایی یک خانوار متوسط غنا را دربرمیگیرند. همچنین، زنان سرپرست خانوار نسبت به همتایان مرد خود نسبت به بودجه غذا پول بیشتری پرداخت میکنند.
کوریر و همکاران (2020) در مقاله «امنیت غذایی در کنیا: بینشهایی از مدل تقاضای غذای خانوار» امنیت غذایی خانوار را در کنیا برحسب دسترسی به غذا ارزیابی میکنند. به این منظور کششهای قیمتی را با استفاده از سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل درجه دوم برآورد میکنند. نتایج نشان میدهد که افزایش هزینههای نسبی غذا منجر به بدترشدن وضعیت امنیت غذایی در کنیا شده است و بیشترین آسیب را بر خانوارهایی که بر بازارهای غیررسمی متکی هستند و در مناطق روستایی اقامت دارند، داشته است.
الکساندری و همکاران (2015) در مقاله «برآورد سیستم تقاضای غذا در رومانی- پیامدهای امنیت غذایی» به بررسی تقاضای غذا در مناطق شهری و روستایی پرداختهاند. آنها با استفاده از دادههای نظرسنجی بودجه خانوارهای سهماهه اول سال 2011 دریافتند کشش هزینهها در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری است که عمدتاً به دلیل درآمد نقد پایین روستاییان است.
رویکرد این مطالعه از چند منظر با مطالعات پیشین متفاوت است. نخست اینکه دادههای خرد را مبنای محاسبه قرار داده و محاسبات برای دو سال انجام و تغییرات آن مورد تحلیل قرارگرفته است. درحالیکه در مطالعات پیشین تخمین کششهای اقلام غذایی بر اساس دادههای سالانه و میانگین متغیرها انجام و اغلب کشش اقلام غذایی طی یک دوره چندساله محاسبه شده است. با توجه به تورمهای بالای کشور بهویژه در سالهای اخیر و اثرات رفاهی آن، محاسبه کشش بهصورت سالانه برای شناسایی گروههای آسیبپذیر از اهمیت بالایی برخوردار است. ازآنجاکه آسیبپذیری بیستکهای مختلف درآمدی از تغییرات قیمتی متفاوت است و لازم است سیاستگذاری متناسب با خانوارهای هر گروه درآمدی انجام شود، این مطالعه کشش اقلام غذایی در بیستکهای مختلف درآمدی و نیز تغییرات آن در سالهای 1395 و 1397 را محاسبه و مقایسه کرده است تا اثر افزایش قیمت غذا بر رفتار خانوارها را مطالعه کند. این امر یکی از وجوه تمایز این مطالعه با مطالعات پیشین است.
مبانی نظری
بحرانهای قیمت غذا یکی از نگرانیهای سیاستگذاران در کشورهای درحالتوسعه بوده است و همین امر موجب تغییر طراحی و اجرای سیاستهای تغذیهای شده است. بخش قابلتوجهی از جمعیت جهان به مواد غذایی کافی برای سالمماندن، تولید و رشدونمو کودکان دسترسی ندارند. بهبود تغذیه، به بهبود سطح توسعه انسانی منجر میشود، درآمد خانوادهها را افزایش میدهد، معیشت را غنی میکند و محرک توسعه و رشد اقتصادی خواهد شد. (هندریکز، 2018؛ بابو، 2013). سیاستهای واکنش به بحرانها به عوامل متعددی وابسته است؛ اینکه آسیبپذیری کشور به قیمتهای غذا چگونه است؛ تولیدکنندگان و مصرفکنندگان چه گروههایی هستند؛ چگونه بازیگران مختلف سیاستهای اقتصادی مرتبط را شکل میدهند و بر روند آن اثرگذار هستند و تأثیرات بالقوه و واقعی قیمت مواد غذایی چگونه خواهد بود (بابو، 2013؛ ساباتیر، 2019). حمایت از جمعیت آسیبپذیر از طریق تورهای ایمنی یکی از مداخلات اصلی است که در طی بحران قیمتی غذا لازم است تقویت شود. وجود ساختارهای نهادی رسمی با اختیارات و تعهدات تأمین غذا به تسریع در فرایند سیاستگذاری کمک میکند. کیفیت و اثربخشی سازمانی این نهادها و نیز دسترسی به دادههای موردنیاز و اطلاعات کافی از گروههای مختلف آسیبپذیر و میزان تأثیرپذیری آنها از نوسانات قیمت غذا در اثربخشی اقدامات مؤثر خواهد بود. سازوکارهای نظارتی برای ارائه بازخورد از روند سیاستگذاری ضروری است و بدون وجود چنین بازخوردی، سیاستهای اتخاذشده بدون توجه به پیامدهای آنها اعمال میشود (بابو، 2013).
ازاینرو، فقط یک استراتژی جامع و یکپارچه میتواند با موفقیت با عوامل پیچیدهای که در ایجاد سوءتغذیه و گرسنگی نقش دارند، مقابله کند. دراینراستا، یکی از اساسیترین مطالعات تحلیل رفتار مصرفکنندگان است که بهمنظور نیل به اهداف مختلف اقتصادی و اجتماعی صورت میگیرد. بررسی کالاهای مختلف موجود در سبد مصرفی خانوار، کشش و سهم تخصیصیافته و نیز بررسی روند تغییرات آنها در گذر زمان، شناسایی الگوها و عادات مصرفی خانوارها و مطالعه روند تغییرات آنها در اثر تحولات اقتصادی میتواند به سیاستگذاران اطلاعات دقیقتری برای تصمیمگیری ارائه کند.
سیاستهای اقتصادی و نوسانات قیمت غذا
ازجمله متغیرهای کلیدی اقتصادی، تغییرات نرخ ارز و تورم است که پیامدهای گسترده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را به دنبال خواهد داشت. یکی از حوزههای متأثر از پیامدهای این متغیرهای فوق، موضوع تورم اقلام غذا، فقر و امنیت غذایی خانوارهاست. نوسانات قیمت ارز، تورم و بهتبع آن نوسانات قیمت غذا بیش از هر چیز خانوارهای آسیبپذیر و گروههای کمدرآمد را تحتتأثیر قرار داده و در فقر غذایی یا سوءتغذیه فرو برده است. پویایی نوسان در قیمت مواد غذایی مجموعاً پاسخهایی به شرایط مختلف اقتصادی و سیاسی ازجمله بیثباتیهای نرخ ارز است (نوکو و همکاران، 2016؛ فوگاراسی، 2011؛ چیت و همکاران، 2010). با افزایش نرخ ارز صادراتی به تبع آن قیمتهای داخلی بالا رفته و مارپیچ افزایش قیمت ارز و افزایش قیمتها پایانی نخواهد داشت.
نوسانات نرخ ارز، تورم و تورم اقلام غذایی یکی از چالشهای کلیدی کشور در سالهای اخیر بوده است. جدول 1 آمار نرخ ارز غیررسمی ایران را به صورت ماهانه از ابتدای سال 1395 تا دیماه 1399 و نمودار 1 روند تغییرت آن را نشان میدهد. بررسی وضعیت قیمت ارز در سالهای گذشته نشان میدهد قیمت دلار از 34750 ریال در فروردین 1395 به 294860 ریال در پایان آبان 1399 و 254550 ریال در دیماه 1399 رسیده است. جدول (1) تغییرات نرخ ارز بازار آزاد را در مقاطع پایان ماه در سالهای 1395 تا 1399 نشان میدهد.
جدول (1) نرخ ارز غیررسمی در سالهای 1395 تا 1399
سال |
فروردین |
اردیبهشت |
خرداد |
تیر |
مرداد |
شهریور |
مهر |
آبان |
آذر |
دی |
بهمن |
اسفند |
1395 |
34750 |
34680 |
34400 |
34610 |
35120 |
35510 |
35760 |
35880 |
36760 |
39780 |
38370 |
38130 |
1396 |
37520 |
37500 |
37390 |
37480 |
37750 |
38330 |
38960 |
40180 |
41250 |
42000 |
46420 |
45700 |
1397 |
49210 |
56480 |
64410 |
81890 |
95340 |
106640 |
144520 |
119000 |
127710 |
99900 |
116500 |
129900 |
1398 |
129560 |
137600 |
139500 |
132000 |
123000 |
116500 |
114000 |
112050 |
118050 |
129890 |
129590 |
142080 |
1399 |
149050 |
152610 |
173110 |
188020 |
204520 |
225020 |
272060 |
294860 |
260560 |
254550 |
227550* |
227550** |
منبع: وبسایت https://www.tgju.org، (2021). (نرخ ارز بهمن و اسفندماه بر اساس آخرین آمار در دسترس و به طور یکسان در نظر گرفته شده است).
شکل (1) روند ماهانه نرخ ارز بازار آزاد طی سالهای 1395 تا 1399

منبع: وبسایت www.tgju.org
شکل (2) نمودار نرخ تورم طی سالهای 1395 تا 1399 را نشان میدهد. میانگین نرخ تورم طی سالهای 1395 تا 1399 بیش از 20 درصد بوده است. با شروع یک روند صعودی از اوایل سال 1397، بیشترین میزان تورم در دوره مذکور مربوط به خرداد و تیرماه 1398 و بیش از 50 درصد بوده است. نرخ تورم در ایران از سال 1336 تا 1399 به طور متوسط 7/14 درصد بوده است که در ماه اردیبهشت 1374 به بالاترین رقم 59 درصد و در فروردین 1337 به کمترین میزان 27/3- درصد رسیده است.
شکل (2) میزان تورم در ایران طی سالهای 1395 تا 1399 (2020-2016)

مأخذ: تریدینگ اکونومیکس (tradingeconomics.com)
شکل (3) نرخ تورم غذا طی سالهای 1395 تا 1399 را نشان میدهد. تورم غذا در ایران از سال 1395 تا 1399 به طور متوسط 8/22 درصد بوده است که در آبان 1397 به بالاترین سطح 9/59 درصد و در اردیبهشتماه سال 1395 به کمترین میزان 8/1 درصد رسیده است. بررسی مقایسهای نمودارهای نرخ تورم و نرخ تورم غذا نشان میدهد که در دورههایی که شتاب افزایش قیمتها و افزایش نرخ تورم تجربه شده است، نرخ تورم غذا از نرخ تورم پیشی گرفته است. جهش نرخ ارز یکی از مهمترین عوامل فشار هزینه در ایران بوده است که قیمتهای نسبی و ازاینرو ترکیب مصرف خانوار را تغییر میدهد.
شکل (3) میزان تورم غذا در ایران طی سالهای 1395 تا 1399 (2020-2016)

مأخذ: تریدینگ اکونومیکس، 2021 (tradingeconomics.com)
با توجه به نوسانات تورم و نرخ ارز در سالهای اخیر، در این مطالعه تغییرات کشش اقلام غذایی در سالهای 1395 و 1397 در گروههای مختلف درآمدی موردبررسی قرار میگیرد. به منظور بررسی رفتار مصرفکننده از سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل استفاده میشود که توسط دیتون و موئلبائر (1980) ارائه شده است. سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل یکی از مناسبترین الگوهای موجود برای بررسی تقاضا است. محاسبه کششهای قیمتی و درآمدی کالاهای مختلف ازجمله مهمترین ابزارها برای بررسی رفتار مصرفکنندگان و شناسایی ترجیحات آنها است که با تخمین توابع تقاضا قابلاستخراج خواهد بود.
روش
1- مدل نظری سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل
سیستم تقاضا نخستین بار توسط دیتون و موئلبائر (1980) ارائه شد. سیستم تقاضای مزبور با ابداع موئلبائر بر مبنای طبقهبندی خاصی از ترجیحات جمعپذیر ارائه شد. این گروه از ترجیحات با فرم تعمیمیافته لگاریتمی مستقل از قیمت استفاده میکند. این تابع مخارج سطح حداقل هزینه را برای دستیابی به سطح مشخصی از مطلوبیت در قیمتهای معین نشان میدهد.
(1) |
lnc (u ,p)= (1- u) ln a (p)+ u lnb(p) |
مخارج تابعی از سطح مطلوبیت و بردار قیمتها است. اگر زندگی در سطح حداقل معیشت باشد، مقدار مطلوبیت برابر با صفر و اگر یک باشد، نشاندهنده حد اعلای لذت از مصرف است. همچنین ln a (p) و ln b(p) توابعی از سطح قیمتها هستند که a (p) نشاندهنده هزینه معیشت و b(p) هزینه رفاه است. تابع مخارج مصرفکننده، نسبت به قیمتها باید همگن از درجه یک باشد، بنابراین در این تابع لازم است a (p) و b(p) به نحوی در نظر گرفته شوند که تابع c (u ,p) که مجموعی از این دو جزء است، نسبت به قیمتها همگن از درجه یک باشد (انجی و همکاران ، 2009).
دیتون و موئلبائر a (p) و b(p) را به شکل زیر معرفی کردند
ln a(p)=a0+∑n1 ailn pi+1/2 ∑ni ∑nj γi 1 ln pi ln pj (2)
ln b(p)=ln a(p)+β0 ∏i pβii (3)
pi شاخص قیمت مربوط به گروه کالای iام، n تعداد گروههای کالایی موردبررسی، j نماینده گروه کالایی مشخص و a0، ai، γij، β0 و βi پارامترها هستند. با جایگزینی (2) و (3) در رابطه (1) خواهیم داشت:
(4) ln c(u,p)=a0 +∑1nai ln pi+1/2 ∑in ∑jn γ*ij ln pi ln pj +uβ0 ∏i p βi i
با توجه به اینکه تابع مخارجc (u ,p) نسبت به قیمتها همگن خطی است، باید قیود زیر برقرار باشد:
(5) ∑i ai=1 ∑nj γ*ij=∑j βi=0
با توجه به لم شفرد و مشتقگیری میتوان سهم بودجهای کالا را به صورت تابعی از قیمتها و مطلوبیت نشان داد:
(6) wi=ai+∑jγij ln pj+βi uβ0 ∏_i pβki
برای حداکثر شدن مطلوبیت مصرفکننده، باید کل مخارج با کل درآمد برابر باشد و بنابراین M=c(u,p) است و میتوان از این برابری u را برحسب m و p به دست آورد که همان مطلوبیت غیرمستقیم یعنی u(p,m) است. اگر این کار را برای رابطه (4) انجام دهیم و آن را در (6) جایگزین کنیم، سهم بودجهای کالاها برحسب m و p به دست میآید که از این توابع سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل حاصل میشود:
(7) wi=ai+∑j γij ln pj+βi ln[m/p] i=1,2,………..,n
در این رابطه γij تغییر در بودجه اختصاصیافته کالای iام به ازای یک درصد تغییر در قیمت کالای jام، وقتی درآمد یا مخارج واقعی ثابت باشد، است. در این الگو p شاخص قیمتی است که دیتون و موئلبائر آن را به صورت زیر تعریف کردند:
(8) lnp=a0+∑1n ai lnpi+1/2 ∑in ∑jn γij lnpi lnpj
سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل نشان میدهد که تغییر در مخارج واقعی از طریقβiها و تغییر در شاخص قیمتها از طریق aiها بر سهم مخارج کالا اثر میگذارد. βiها برای کالاهای لوکس مثبت، برای کالاهای ضروری منفی و جمع آنها برابر صفر است (انجی و همکاران، 2009).
2- روش تخمین سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل
یکی از روشهای مرسوم تخمین سیستم تقاضای ایدهآل، با توجه به ماهیت اثرگذاری مصرف کالاهای مختلف موجود در سبد مصرف خانوار، روش سیستم معادلات بهظاهر نامرتبط است. اگر در اثر بروز یک تکانه، سهم یک کالا در مخارج افزایش یابد، با توجه به اینکه مجموع سهم گروههای مختلف کالایی برابر با یک است، حداقل سهم یک گروه دیگر کاهش خواهد یافت و مقدار جزء اخلال در معادله مربوط به آن گروه تحتتأثیر قرار خواهد گرفت. نادیدهگرفتن این اثرات، کارایی برآوردها را تحتتأثیر قرار میدهد. معادلات بهظاهر نامرتبط در مورد رگرسیونهایی بحث میکند که بهظاهر مستقل از هم هستند (وودریج، 2010). حداقل مربعات خطی تکراری یک گزینه ترجیحی نسبت به رگرسیونهای غیرخطی بهظاهر نامرتبط است که درونزایی بهعنوان ویژگی معمول سیستمهای تقاضا، همبستگی اجزای اخلال در معادلات را مدنظر قرار میدهد و با وجود روش رگرسیونهای بهظاهر نامرتبط که برای تخمین سیستمهای تقاضای بزرگ زمانبر است، با سرعت بیشتری سیستم معادلات تقاضا را تخمین میزند (لکوک و رابین، 2015). در این مطالعه از تخمینزن حداقل مربعات خطی تکراری استفاده شده است. این روش توسط بلاندِل و روبین (1999) برای تخمین سیستمهای تقاضای همزمان که بزرگ و غیرخطی هستند، پیشنهاد شد. آنها نشان دادند که این برآورد سازگار است و دارای برخی خصوصیات مجانبی است که نشاندهنده کارایی یک تخمین زن است بلاندِل و روبین (1999).
3- الگوی تجربی سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل
(15) wi=ai+∑j γij ln pt +βi ln (mt/pt )
در صورت تخمین رابطه فوق برای چند دوره زمانی، این رابطه به شکل زیر خواهد بود:
wt,i=ai+∑j γij ln pt,j +βi ln(mt/pt)+ui (16
که در آنwt,i سهم بودجه اختصاصیافته به کالای i ام ،pt,j قیمت کالای j ام، m_t/p_t مخارج واقعی در زمان t خواهد بود.
شکل تجربی مدل این مطالعه برای گروههای کالاها و خدمات مصرفی خانوار شهری به صورت زیر خواهد بود:
w1=a1+γ11 ln p1 +γ12 ln p2 +γ13 ln p3 +γ14 ln p4 +γ15 ln p5 +γ16 ln p6 +γ17 ln p7 +γ18 ln p8 +γ19 ln p9 +γ110 ln p10+β1 ln (m/p)+ρ11 size+ρ12 edu+ρ13 gender+ρ14 marital+ρ15 age+ρ16 employed+ u1
w2=a2+γ21 ln p1 +γ22 ln p2 +γ23 ln p3 +γ24 ln p4 +γ25 ln p5 +γ26 ln p6 +γ27 ln p7 +γ28 ln p8+γ29 ln p9 +γ210 ln p10 +β2 ln (m/p)+ρ21 size+ρ22 edu+ρ23 gender+ρ24 marital+ρ25 age+ρ26 employed+ u2
w10=a10+γ101 ln p1 +γ102 ln p2 +γ103 ln p3 +γ104 ln p4 +γ105 ln p5 +γ106 ln p6 +γ107 ln p7 +γ108 ln p8 +γ109 ln p9 +γ1010 ln p10 +β10 ln (m/p)+ρ101 size+ρ102 edu+ρ103 gender+ρ104 marital+ρ105 age+ρ106 employed+ u10
گروههای مختلف ذکرشده فوق به ترتیب شامل سهم نان، لبنیات، گوشت، سایر خوراکیها، پوشاک و کفش، مسکن، سلامت، حملونقل، ارتباطات، خدمات فرهنگی-تفریحی و سایر هزینهها بوده و شاخص قیمت مربوط به گروههای کالا و خدمات فوق به صورت متناظر در نظر گرفته شده است.
4- دادههای موردنیاز
دادههای هزینه و درآمد خانوار به صورت میدانی و در قالب پرسشنامه از خانوارهای مختلف در مناطق مختلف کشور (شهری و روستایی) هرساله توسط مرکز آمار ایران جمعآوری و منتشر میشود. اطلاعات موردنیاز شامل دادههای هزینه و درآمد خانوار در سالهای 1395 و 1397، شاخصهای قیمتی کالاها در مناطق مختلف شهری با استفاده از سالنامههای آماری منتشرشده توسط مرکز آمار ایران در استانهای مختلف مورداستفاده قرارگرفته است. به منظور در نظر گرفتن ترجیحات خانوار، متغیرهای جمعیت شناختی شامل بعد خانوار، سطح تحصیلات، جنسیت و سن سرپرست خانوار نیز در مدل وارد شده است.
در تخمین سیستم تقاضای ایدهآل و اندازهگیری کشش گروههای غذایی، سهم گروههای مختلف هزینه که حاصل تقسیم هزینه صرفشده مربوط به یک گروه بر کل هزینه خانوار است، محاسبه میشود. به منظور بررسی زیرگروههایی از خوراک خانوار، نان، گوشت و لبنیات بهعنوان سه گروه غذایی مهم در نظر گرفته شده و سایر اقلام خوراکی با عنوان سایر در نظر گرفته شده است. با استفاده از ریز دادههای مربوط به اقلام هزینه، مجموع هزینه پرداختشده برای هر گروه کالایی و برای هر خانوار محاسبه شد. سپس با توجه به مجموع مخارج خانوار، سهم هر یک از این گروهها از کل هزینه خانوار محاسبه شد. دادههای موردنیاز برای سالهای 1395 و 1397 به ترتیب شامل 18809 و 20350 خانوار، روش تخمین ILLS و نرمافزار مورداستفاده STATA16 بوده است.
جدول (2): توصیف آماری متغیرهای مربوط به سهم اقلام غذایی از کل مخارج در سالهای 1395 و 1397
شرح |
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
سهم اقلام غذایی از مخارج |
1395 |
1397 |
نان |
3/30% |
2/54% |
2/72% |
2/21% |
لبنیات |
2/39% |
1/59% |
2/29% |
1/63% |
گوشت |
5/95% |
4/21% |
5/91% |
4/95% |
سایر خوراکیها |
17/28% |
8/07% |
18/34% |
8/87% |
یافتهها
1- کشش قیمتی و درآمدی گروههای کالایی در سبد خانوار
به منظور محاسبه کشش، ابتدا سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل تخمین زده شده است و سپس بر اساس ضرایب رگرسیونهای تخمین زده شده سیستم تقاضا، کششهای قیمتی و درآمدی گروههای کالایی در سبد خانوارها برای سالهای 1395 و 1397 به شرح جداول 3 و 4 محاسبه شده است. لازم به ذکر است، رگرسیونهای برآورد شده در سیستم تقاضای ایدهآل دارای اعتبار آماری بوده است. کشش درآمدی تقاضا و کشش قیمتی تقاضا برای کالاهای موجود در سبد خانوار، در جداول 1 و 2 ارائه شده است. (میانگین سهم کالا با روش بوت استرپ استخراج شده است).
اقلام غذایی سبد خانوار شامل نان، لبنیات و گوشت در سال 1395 به ترتیب کشش درآمدی 265/0، 631/0 و 927/0 دارند مقادیر حاصله بین صفر و یک است که با توجه به نظریه کشش درآمدی ضروری بودن این کالاها را نشان میدهد. اگرچه نزدیک شدن این اعداد به یک بیانگر آن است که در مرز تبدیل به کالاهای لوکس هستند. هدف از این مطالعه بررسی کشش درآمدی سایر اقلام در سبد خانوار نیست اما ذکر این نکته قابلتوجه است که کشش درآمدی برای گروه پوشاک، حملونقل اعدادی بالاتر از یک را نشان میدهد. این امر میتواند بیانگر لوکسبودن این کالاها در سبد خانوار باشد (بدیهی است که نمیتوان تفسیر مشابهی از گروه هزینههای بهداشت و درمان ارائه کرد. چراکه متأثر از نیاز خانوارها به درمان، دسترسی به خدمات سلامت و مواردی از این قبیل است. ازاینرو تحلیل و تفسیر کشش هزینههای درآمد هزینههای بهداشت و درمان در اینجا انجام نمیشود).
بررسی مشابه در مورد کششهای درآمدی گروههای غذایی نان، لبنیات و گوشت برای سال 1397 به ترتیب کشش درآمدی معادل با 244/0، 615/0، 004/1 را نشان میدهد. در مقایسه با ارقام بهدستآمده برای سال 95 کشش درآمدی نان و لبنیات کاهش اما کشش درآمدی گوشت افزایش یافته است. ازاینرو نان و لبنیات را در سال 1397 میتوان کماکان در زمره کالاهای ضروری طبقهبندی کرد؛ اما گوشت با توجه به کشش درآمدی بالاتر از یک تبدیل به کالای لوکس در سبد خانوار شده است.
جدول (3) کششهای قیمتی و درآمدی تقاضای گروههای کالایی منتخب برای سال 1395 مناطق شهری
کشش قیمتی جبراننشده (مارشالی) |
کشش درآمدی |
میانگین سهم کالا از بودجه |
شرح |
-0.506*** |
0.265*** |
0.033*** |
نان |
(0.048) |
(0.008) |
(<0.001) |
-3.277*** |
0.631*** |
0.024*** |
لبنیات |
(0.226) |
(0.009) |
(<0.001) |
-2.036*** |
0.927*** |
0.060*** |
گوشت |
(0.141) |
(0.010) |
(<0.001) |
-0.773*** |
0.798*** |
0.173*** |
سایر خوراکیها |
(0.177) |
(0.006) |
(0.001) |
0.788* |
1.635*** |
0.039*** |
پوشاک |
(0.344) |
(0.022) |
(<0.001) |
1.948*** |
0.704*** |
0.308*** |
مسکن |
(0.102) |
(0.006) |
(0.001) |
-1.549*** |
1.609*** |
0.055*** |
بهداشت و درمان |
(0.311) |
(0.024) |
(0.001) |
-1.168*** |
1.694*** |
0.072*** |
حملونقل |
(0.258) |
(0.018) |
(0.001) |
-0.378*** |
0.896*** |
0.027*** |
ارتباطات |
(0.097) |
(0.010) |
(<0.001) |
0.131 |
1.441*** |
0.013*** |
فرهنگی |
(0.339) |
(0.029) |
(<0.001) |
3.776*** |
1.264*** |
0.197*** |
سایر |
(0.347) |
(0.008) |
|
مقادیر داخل پرانتز: خطای استاندارد
(*: ضرایب معنیداری در سطح 1٪، **: ضرایب اهمیت در سطح 5٪ ، ***: ضرایب معنیداری در سطح 10٪)
کشش قیمتی جبراننشده (مارشالی) برای گروههای کالایی که بر اساس تخمین سیستم تقاضای ایدهآل به دست آمده است. طبق نظریه مقادیر این ارقام منفی است چراکه طبق قانون تقاضا کشش قیمتی خودی باید منفی باشد یعنی رابطه منفی بین قیمت کالا و مقدار تقاضا وجود دارد (بهجز کالاهای گیفن که کشش خودقیمتی مثبت است). اگر کشش تقاضا بزرگتر از یک باشد، به معنای باکشش بودن یا پرکشش بودن تقاضاست و اگر کشش تقاضا کوچکتر از یک باشد، به معنای کمکشش بودن آن است.
بر اساس نتایج، نان بهعنوان یک کالای کمکشش شناسایی میشود. کشش قیمتی لبنیات و گوشت در هر دو سال موردبررسی مقادیر بزرگتر از یک داشته و ازاینرو نشاندهنده پرکشش بودن این دو کالا است. کشش قیمتی لبنیات و گوشت در سالهای موردبررسی، نشان میدهد که این دو کالا پرکشش است و این نکته نشاندهنده آن است که تقاضا برای این کالاها با تغییر قیمت آن بهشدت دچار نوسان میشود. در مورد گوشت وضعیت مشابهی وجود دارد اگرچه با توجه به اهمیت این قلم کالایی در سبد غذایی خانوار میتوان انتظار داشت که شدت نوسانات تقاضا ناشی از نوسانات قیمت بهاندازه لبنیات نباشد، چراکه حذف و یافتن جایگزین مناسب برای آن در سبد غذایی خانوار، بهسادگی امکانپذیر نیست.
جدول (4) کششهای قیمتی و درآمدی تقاضای گروههای کالایی- سال 1397 مناطق شهری
کشش قیمتی جبران نشده (مارشالی) |
کشش درآمدی |
میانگین سهم کالا از بودجه |
شرح |
-0.551*** |
0.244*** |
0.027*** |
نان |
(0.036) |
(0.008) |
(<0.001) |
-3.242*** |
0.615*** |
0.023*** |
لبنیات |
(0.236) |
(0.009) |
(<0.001) |
-1.383*** |
1.004*** |
0.059*** |
گوشت |
(0.169) |
(0.010) |
(<0.001) |
-0.191 |
0.787*** |
0.183*** |
سایر خوراکیها |
(0.180) |
(0.006) |
(0.001) |
0.505 |
1.683*** |
0.035*** |
پوشاک |
(0.378) |
(0.023) |
(<0.001) |
1.857*** |
0.691*** |
0.297*** |
مسکن |
(0.104) |
(0.005) |
(0.001) |
-2.833*** |
1.533*** |
0.062*** |
بهداشت و درمان |
(0.299) |
(0.021) |
(0.001) |
-1.972*** |
1.751*** |
0.074*** |
حملونقل |
(0.272) |
(0.018) |
(0.001) |
-1.547*** |
0.855*** |
0.025*** |
ارتباطات |
(0.095) |
(0.009) |
(<0.001) |
0.576 |
1.454*** |
0.013*** |
فرهنگی |
(0.357) |
(0.029) |
(<0.001) |
4.261*** |
1.223*** |
0.202*** |
سایر |
(0.328) |
(0.007) |
(0.001) |
مقادیر داخل پرانتز: خطای استاندارد
(*: ضرایب معنیداری در سطح 1٪، **: ضرایب اهمیت در سطح 5٪ ، ***: ضرایب معنیداری در سطح 10٪)
2- کششهای قیمتی و درآمدی بیستکهای پایین، میانی و بالای نمونه
به منظور بررسی و مقایسه وضعیت گروههای مختلف درآمدی خانوارها، آمار هزینه و درآمد خانوارها در سالهای 1395 و 1397 بیستکبندی شده و سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل برای هر گروه تخمین زده شد. بر اساس سیستم تقاضای برآورد شده، کششهای درآمدی و خودقیمتی برای بیستکهای مختلف محاسبه شده است (بیستک اول بهعنوان نماینده گروه با درآمد پایین، بیستک سوم بهعنوان گروه نماینده خانوارهای با درآمد متوسط و بیستک پنجم بهعنوان گروه نماینده خانوارهای با درآمد بالا در نظر گرفته میشود).
جدول 5 وضعیت خانوارهای بیستک اول نمونه را در سالهای 1395 و 1397 از منظر کششهای درآمدی و قیمتی نشان میدهد. کشش درآمدی منفی نان در بیستک اول برای سالهای 1395 و 1397 (به ترتیب 465/0- و 239/1-) نشاندهنده این است که این کالا برای بیستک اول خانوارها یک کالای پست محسوب میشود. درحالیکه برای بیستکهای درآمدی سوم و پنجم همین شاخص مقداری مثبت و بین صفر و یک و نشاندهنده ضروریبودن نان برای بیستکهای سوم و پنجم است. در بیستک اول کشش قیمتی نان در سال 1397 مثبت و معنادار و نشاندهنده این است که نان برای خانوارهای بیستک اول بهعنوان کالای گیفن محسوب میشود. بر این اساس، نان یک کالای پست و گیفن در سال 1397 تبدیل شده است.
کشش درآمدی لبنیات برای بیستک اول در سال 1395 و 1397 نشاندهنده ضروری بودن این کالاها است. کشش قیمتی تقاضای لبنیات بیانگر پرکشش بودن این کالا است. ضمن اینکه کشش قیمتی تقاضا برای لبنیات در سال 1397 افزایش قابلملاحظهای یافته است. ازاینرو، لبنیات بهعنوان یک کالای پرکشش و ضروری محسوب میشود. بررسی مشابه برای کشش درآمدی گوشت در سالهای 1395 و 1397 در بیستک اول نشاندهنده لوکس بودن آن در سبد مصرفی خانوار است.
جدول (5) کششهای قیمتی و درآمدی تقاضای گروههای کالایی منتخب برای سالهای 1395 و 1397
مناطق شهری برای بیستک اول
95 |
97 |
شرح |
سهم از بودجه |
کشش درآمدی |
کشش خودقیمتی |
سهم از بودجه |
کشش درآمدی |
کشش خودقیمتی |
0.026*** |
-0.465*** |
0.339 |
0.016*** |
-1.239*** |
0.815** |
نان |
(0.001) |
(0.131) |
(0.238) |
(0.001) |
(0.224) |
(0.267) |
0.026*** |
0.764*** |
-2.719*** |
0.027*** |
0.813*** |
-4.153*** |
لبنیات |
(0.001) |
(0.050) |
(0.642) |
(0.001) |
(0.045) |
(0.639) |
0.068*** |
1.163*** |
-2.716*** |
0.066*** |
1.191*** |
-2.946*** |
گوشت |
(0.002) |
(0.029) |
(0.288) |
(0.002) |
(0.030) |
(0.356) |
0.200*** |
1.003*** |
0.712 |
0.214*** |
1.005*** |
1.113** |
سایر خوراکیها |
(0.004) |
(0.021) |
(0.403) |
(0.004) |
(0.021) |
(0.429) |
0.034*** |
1.519*** |
0.210 |
0.028*** |
1.592*** |
-0.191 |
پوشاک |
(0.002) |
(0.047) |
(0.780) |
(0.002) |
(0.045) |
(0.876) |
0.343*** |
0.880*** |
1.407*** |
0.309*** |
0.761*** |
1.958*** |
مسکن |
(0.006) |
(0.022) |
(0.222) |
(0.006) |
(0.024) |
(0.239) |
0.042*** |
1.185*** |
-1.595** |
0.061*** |
1.402*** |
-3.167*** |
بهداشت و درمان |
(0.003) |
(0.069) |
(0.572) |
(0.003) |
(0.041) |
(0.467) |
0.055*** |
1.232*** |
-0.400 |
0.062*** |
1.349*** |
-1.538*** |
حملونقل |
(0.002) |
(0.034) |
(0.390) |
(0.002) |
(0.024) |
(0.339) |
0.033*** |
1.170*** |
-0.043 |
0.031*** |
1.157*** |
-1.214*** |
ارتباطات |
(0.001) |
(0.028) |
(0.217) |
(0.001) |
(0.025) |
(0.175) |
0.011*** |
1.289*** |
-0.815 |
0.011*** |
1.244*** |
0.123 |
فرهنگی |
(0.001) |
(0.071) |
(0.697) |
(0.001) |
(0.074) |
(0.741) |
0.164*** |
1.160*** |
-0.255 |
0.177*** |
1.178*** |
1.969** |
سایر |
(0.004) |
(0.025) |
(0.796) |
(0.004) |
(0.020) |
(0.682) |
مقادیر داخل پرانتز: خطای استاندارد
(*: ضرایب معنیداری در سطح 1٪، **: ضرایب اهمیت در سطح 5٪ ، ***: ضرایب معنیداری در سطح 10٪)
جدول (6) کششهای درآمدی و قیمتی تقاضا برای بیستک سوم خانوارها را نشان میدهد. نان در بیستک سوم برای سالهای 1395 و 1397 یک کالای ضروری و کمکشش برای این گروه از خانوارهاست. کشش درآمدی لبنیات برای بیستک سوم در سال 1395 و 1397 نشاندهنده ضروری بودن این کالاها است و کشش قیمتی تقاضای لبنیات بیانگر پرکشش بودن این کالا است. بررسی مشابه برای کشش درآمدی گوشت در سالهای 1395 و 1397 در بیستک سوم حاکی از ضروری و پرکشش بودن برای بیستک سوم است.
جدول (6) کششهای قیمتی و درآمدی تقاضای گروههای کالایی منتخب برای سالهای 1395 و 1397
مناطق شهری برای بیستک سوم
95 |
97 |
شرح |
سهم از بودجه |
کشش درآمدی |
کشش خودقیمتی |
سهم از بودجه |
کشش درآمدی |
کشش خودقیمتی |
0.029*** |
0.720*** |
-0.443*** |
0.023*** |
0.544*** |
-0.598*** |
نان |
(<0.001) |
(0.069) |
(0.084) |
(<0.001) |
(0.071) |
(0.063) |
0.024*** |
0.721*** |
-3.177*** |
0.023*** |
0.667*** |
-3.573*** |
لبنیات |
(<0.001) |
(0.094) |
(0.457) |
(<0.001) |
(0.098) |
(0.500) |
0.065*** |
0.684*** |
-1.924*** |
0.062*** |
0.827*** |
-1.452*** |
گوشت |
(0.001) |
(0.110) |
(0.296) |
(0.001) |
(0.126) |
(0.364) |
0.176*** |
0.860*** |
0.034 |
0.186*** |
0.852*** |
0.485 |
سایر خوراکیها |
(0.001) |
(0.063) |
(0.357) |
(0.001) |
(0.063) |
(0.373) |
0.040*** |
1.525*** |
1.684* |
0.035*** |
1.809*** |
2.871*** |
پوشاک |
(0.001) |
(0.237) |
(0.732) |
(0.001) |
(0.248) |
(0.787) |
0.305*** |
0.514*** |
1.789*** |
0.291*** |
0.434*** |
1.173*** |
مسکن |
(0.002) |
(0.059) |
(0.208) |
(0.002) |
(0.059) |
(0.219) |
0.052*** |
1.016*** |
-1.227 |
0.059*** |
1.182*** |
-3.849*** |
بهداشت و درمان |
(0.001) |
(0.252) |
(0.666) |
(0.001) |
(0.223) |
(0.625) |
0.065*** |
1.811*** |
-1.018* |
0.068*** |
1.932*** |
-1.601*** |
حملونقل |
(0.001) |
(0.152) |
(0.420) |
(0.001) |
(0.158) |
(0.474) |
0.028*** |
1.135*** |
-0.370 |
0.026*** |
1.132*** |
-1.598*** |
ارتباطات |
(<0.001) |
(0.107) |
(0.201) |
(<0.001) |
(0.101) |
(0.192) |
0.013*** |
1.667*** |
-1.714* |
0.013*** |
2.145*** |
0.528 |
فرهنگی |
(<0.001) |
(0.339) |
(0.766) |
(<0.001) |
(0.301) |
(0.691) |
0.204*** |
1.597*** |
3.183*** |
0.214*** |
1.471*** |
4.419*** |
سایر |
(0.002) |
(0.082) |
(0.694) |
(0.002) |
(0.076) |
(0.647) |
مقادیر داخل پرانتز: خطای استاندارد
(*: ضرایب معنیداری در سطح 1٪، **: ضرایب اهمیت در سطح 5٪ ، ***: ضرایب معنیداری در سطح 10٪)
جدول (7) کششهای درآمدی و قیمتی تقاضا برای بیستک پنجم خانوارها را نشان میدهد. بر اساس نتایج نان بهعنوان یک کالای ضروری و کمکشش محسوب میشود. کشش قیمتی لبنیات در سالهای 1395 و 1397 به ترتیب 063/3- و 816/1- است که در هر دو سال موردبررسی یک کالای پرکشش است؛ اما در سال 1397 از کشش آن در مقایسه با سال 1395 کاسته شده است. لبنیات برای این گروه از خانوارها یک کالای ضروری است چراکه کشش درآمدی آن در سالهای 1395 و 1397 به ترتیب 613/0 و 620/0 است. نتایج نشاندهنده این است که در سال 1397 گوشت برای خانوارهای بیستک پنجم یک کالای کمکشش و ضروری بوده است.
جدول (7) کششهای قیمتی و درآمدی تقاضای گروههای کالایی منتخب برای سالهای 1395 و 1397
مناطق شهری برای بیستک پنجم
95 |
97 |
شرح |
سهم از بودجه |
کشش درآمدی |
کشش خودقیمتی |
سهم از بودجه |
کشش درآمدی |
کشش خودقیمتی |
0.022*** |
0.608*** |
-0.780*** |
0.017*** |
0.599*** |
-0.859*** |
نان |
(<0.001) |
(0.010) |
(0.062) |
(<0.001) |
(0.009) |
(0.045) |
0.022*** |
0.613*** |
-3.063*** |
0.022*** |
0.620*** |
-1.816*** |
لبنیات |
(<0.001) |
(0.015) |
(0.418) |
(<0.001) |
(0.014) |
(0.398) |
0.065*** |
0.725*** |
-1.460*** |
0.064*** |
0.837*** |
-0.645 |
گوشت |
(0.002) |
(0.021) |
(0.293) |
(0.002) |
(0.028) |
(0.366) |
0.177*** |
0.708*** |
-2.514*** |
0.179*** |
0.743*** |
-1.683*** |
سایر خوراکیها |
(0.003) |
(0.015) |
(0.412) |
(0.003) |
(0.014) |
(0.401) |
0.051*** |
1.242*** |
-1.123 |
0.046*** |
1.196*** |
-0.886 |
پوشاک |
(0.003) |
(0.074) |
(0.721) |
(0.003) |
(0.074) |
(0.809) |
0.287*** |
0.693*** |
1.967*** |
0.286*** |
0.663*** |
2.410*** |
مسکن |
(0.006) |
(0.016) |
(0.319) |
(0.005) |
(0.015) |
(0.310) |
0.064*** |
1.552*** |
-1.798 |
0.071*** |
1.448*** |
-0.509 |
بهداشت و درمان |
(0.005) |
(0.137) |
(1.142) |
(0.006) |
(0.112) |
(1.044) |
0.055*** |
2.833*** |
-2.640 |
0.064*** |
2.652*** |
-3.140* |
حملونقل |
(0.006) |
(0.329) |
(1.448) |
(0.007) |
(0.274) |
(1.293) |
0.029*** |
0.727*** |
-1.062*** |
0.026*** |
0.728*** |
-2.017*** |
ارتباطات |
(0.001) |
(0.021) |
(0.183) |
(0.001) |
(0.022) |
(0.204) |
0.012*** |
1.506*** |
2.346* |
0.010*** |
1.883*** |
3.416* |
فرهنگی |
(0.001) |
(0.181) |
(1.070) |
(0.002) |
(0.309) |
(1.631) |
0.217*** |
1.130*** |
7.235*** |
0.215*** |
1.092*** |
5.839*** |
سایر |
(0.006) |
(0.032) |
(0.962) |
(0.006) |
(0.030) |
(0.923) |
مقادیر داخل پرانتز: خطای استاندارد
(*: ضرایب معنیداری در سطح 1٪، **: ضرایب اهمیت در سطح 5٪ ، ***: ضرایب معنیداری در سطح 10٪)
طبق نتایج بررسی در بیستکهای درآمدی، نان بهعنوان یک کالای پست برای بیستک اول و در سال 1397 نان یک کالای پست و گیفن و برای بیستکهای سوم و پنجم یک کالای ضروری بوده است. همچنین، در سالهایِ موردبررسی، لبنیات برای هر سه گروه یک کالای ضروری بوده است، درحالیکه گوشت برای بیستک اول کالای لوکس و برای بیستک سوم و پنجم کالای ضروری است.
بحث
تغییرات در مصرف غذا و مخارج مربوط به آن یکی از موضوعات مهم در قرن بیستم و اثر درآمد بر الگوی مصرف غذا توسط خانوارها همواره یکی از مهمترین موضوعات برای اقتصاددانان بوده است. مطالعه مصرف غذا درک بهتری از چگونگی پاسخ تقاضای خانوار به قیمتهای غذا و نیز درآمد را فراهم میکند (عبدلای، 2002). قیمتهای بالاتر غذا یک تهدید برای بسیاری از خانوارها بهویژه خانوارهای فقیر در کشورهای درحالتوسعه که حدود 60 تا 80 درصد کل بودجه خود را به غذا اختصاص میدهند، محسوب میشود (ایوانیک و مارتین، 2008؛ فون براون، 2008). این موارد شواهدی از محوریت غذا در هزینههای خانوار و بدان معنا هستند که تخصیص بودجه خانوار بهراحتی میتواند با ناسازگاری اجرای سیاستها، ناکارآمدی و ناپایداری بازار مواد غذایی مخدوش شود، درنتیجه منجر به تغییر عادت مصرفی خانوارها شود (ایکومونیسان، 2018). ازاینرو، وجود دانش کافی درباره سیستم تقاضا و رفتار مصرفکننده برای بسیاری از سیاستهای توسعه مانند ریشهکنی گرسنگی و فقر غذایی، کاهش سوءتغذیه و تأمین امنیت غذایی ضروری است و اطلاعاتی ازایندست میتواند برای ارزیابی اثرات رفاهی بسیاری از تکانههای اقتصادی و سیاستگذاری در حوزه غذا مورداستفاده قرار گیرد.
این مطالعه الگوهای مصرف خانوار را در مناطق شهری ایران در سالهای 1395 و 1397 با تخمین کشش قیمتی و درآمدی کالاهای سبد مصرفی خانوار موردبررسی قرار میدهد. به منظور محاسبه کشش، سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل تخمین زده شده است و سپس بر اساس ضرایب رگرسیونهای تخمین زده شده سیستم تقاضا، کششهای قیمتی و درآمدی گروههای کالایی در سبد خانوارها برای سالهای 1395 و 1397 محاسبه شده است. بهمنظور بررسی اثرات تغییر قیمت و درآمد بر الگوی مصرف خانوار مطالعه روی گروههای مختلف درآمدی انجام شده است. نتایج بهدستآمده از محاسبات انجام شده برای سال 1395 و 1397 نشان داد تقاضای نان بهعنوان یک کالای کمکشش شناسایی میشود. کشش قیمتی لبنیات و گوشت در هر دو سال موردبررسی مقادیر بزرگتر از یک داشته و ازاینرو نشاندهنده پر کشش بودن این دو کالا است و این نکته نشاندهنده آن است که تقاضا برای این کالاها با تغییر قیمت آن بهشدت دچار نوسان میشود.
نتایج به دست آمده از بررسی بیستکهای درآمدی نشان داد در سالهای موردبررسی نان بهعنوان یک کالای پست برای بیستک اول و در سال 1397 یک کالای گیفن بوده است. نتایج نشان میدهد که نان برای بیستکهای سوم و پنجم یک کالای ضروری بوده است. نتایج تخمین سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل حاکی از آن است که در سالهایِ موردبررسی، لبنیات برای هر سه گروه یک کالای ضروری بوده است، درحالیکه گوشت برای بیستک اول کالای لوکس و برای بیستک سوم و پنجم کالای ضروری است. سهم هزینههای نان، لبنیات، گوشت و سایر خوراکیها از کل مخارج در سال 1395 و 1397 تقریباً 29 درصد بوده است.
بهطور میانگین سهم هزینه اقلام غذایی از کل بودجه خانوار برای سهم بیستکهای اول، سوم و پنجم در سال 1397 به ترتیب 3/32، 4/29 و 2/28 درصد بوده است. میانگین سهم هزینه مسکن، بهعنوان یک کالای ضروری، از کل بودجه خانوار در سالهای موردبررسی حدود 30 درصد بوده داده است که در بیستک اول به طور جزئی بیشتر از بیستک سوم و پنجم بوده است.
نتایج مطالعات انجام شده توسط انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور مؤید نتایج حاصل از این مطالعه است. مطالعات انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی بر اساس دادههای حاصل از بیش از 22 هزار خانوار شهری و روستایی درباره میزان مصرف گروههای غذایی و ریزمغذیها در سهماهه اول سال 99 انجام شده است. نتایج مطالعه مذکور نشان داده است که مصرف منابع پروتئینی جانوری شامل گوشتهای قرمز و سفید، به دلیل هزینه بالا، بسیار محدود شده و حتی بسیاری خانوارها، این منابع پروتئینی را بهطور کامل از سبد غذایی و هزینههای خود، حذف کردهاند.
تعداد زیادی از خانوارها در این پیمایش علت حذف کامل منابع پروتئینی جانوری از سبد غذایی خانوار را کاهش درآمد خانوار اعلام کردهاند. برخی نیز اعلام کردند که با وجود ثابت ماندن درآمد، افزایش قیمت منابع پروتئینی با دریافتی ماهانهشان همخوانی نداشته و بنابراین، تصمیم به حذف منابع پروتئینی از سبد غذایی خانوار گرفتهاند (سلامت نیوز، 2021)
نتایج مطالعه حاضر از کششهای درآمدی و قیمتی اقلام اساسی غذایی در سبد مصرفی خانوار، همسو با نتایج تحقیقات انستیتو تحقیقات تغذیهای، بیانگر این است که میزان مصرف منابع پروتئین جانوری شامل گوشت قرمز و سفید و لبنیات از حساسیت بالایی نسبت به قیمت این کالاها برخوردار است و افزایش قیمت این کالاها موجب محدود شدن مصرف این ریزمغذیها در سبد غذایی خانوار و چهبسا حذف آن در بیستکهای پایین درآمدی خواهد شد. افزایش سطح عمومی قیمتها در سالهای 1398 و 1399 موجب کاهش قدرت خرید خانوار شده است و با توجه به اینکه در سنوات گذشته اغلب تورم اقلام غذایی بالاتر از تورم بوده است، عدم تطابق درآمد خانوارها با هزینهها، میتواند موجب حذف کامل این گروه از کالاها شده، این مسئله میتواند کیفیت تغذیه خانوارها را تحتتأثیر قرار دهد و این خود تهدیدی برای امنیت غذایی خانوار به شمار میآید. چراکه بهخصوص در بیستکهای پایین درآمدی بیشتر سیری شکمی (تأمین کالری) مدنظر قرار خواهد گرفت تا سیری سلولی (مصرف مواد مغذی).
طبق انتظار کالاهایی مانند نان کالاهایی کمکشش هستند و جزء کالاهای ضروری در سبد خانوار بوده و افراد ناگزیر تحت هر شرایطی مجبور به مصرف آن هستند. در چنین شرایطی لازم است نظارت کافی و بهینه بر قیمت این کالا صورت گیرد چراکه افراد ناگزیر از پرداخت هر قیمتی برای آن هستند و تغییرات این کالا میتواند سبد مصرف خانوارها را دچار نوسانات شدید کند. درحالیکه بعضی از کالاها مانند گوشت جزء کالاهای پرکشش هستند و کشش درآمدی این گروه کالایی نشان میدهد که در مرز کالاهای لوکس و ضروری قرارگرفتهاند. با توجه به اهمیت گوشت در سبد غذایی خانوارها به نظر میرسد این مسئله میتواند کیفیت تغذیه خانوارها را تحتتأثیر قرار دهد.
در بررسی کشش اقلام غذایی در بیستکهای درآمدی، نان کالایی کمکشش و برای بیستک اول کالای گیفن و برای بیستک سوم و پنجم کالای ضروری است. نان جزء کالاهای ضروری در سبد غذاییِ اغلبِ خانوارها بوده و قوت غالب عموم مردم است. در چنین شرایطی لازم است نظارت کافی و بهینه بر قیمت این کالا صورت گیرد چراکه افراد ناگزیر از پرداخت هر قیمتی برای آن هستند و تغییرات این کالا میتوانند سبد مصرف خانوارها را دچار نوسانات شدید کند. مصرف لبنیات و گوشت بهعنوان ریزمغذیهای تأمینکننده رشد از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. ازاینرو، لازم است سیاستهای حمایتی لازم برای دسترسی مردم به این کالاها را اتخاذ کند.
ناامنی غذایی از یکسو میتواند زمینهساز ایجاد بیثباتیها و عدم تعادلهای سیاسی و اجتماعی را فراهم کند و از سوی دیگر، با وابستگی کشور به واردات مواد غذایی موجب ضربهپذیری آن شود. ازاینرو، توجه به سیاستهای رفاه اجتماعی بهویژه برای گروههای پایین درآمدی، اصلاح نظام جبران خدمات و دستمزد و افزایش قدرت خرید خانوارها، برقراری یک نظام کارآمد تنظیم قیمت کالاهای اساسی، کاهش و کنترل تورم بهویژه تورم اقلام کالاهای اساسی و درنهایت بهبود سطح زندگی خانوارها میتواند در بهبود کیفیت تغذیه، امنیت غذایی و سلامت خانوارها مؤثر واقع شود.
توصیههای سیاستی و پژوهشهای آتی
محدودیت قابلتوجه در مطالعاتی ازایندست، این است که نتایجی که از محاسبات حاصل میشود، وابسته به کیفیت دادههای مورداستفاده است. با توجه به اینکه پاسخگویی به آمارگران مرکز آمار ایران توسط خانوارهای کشور قانوناً الزامی نیست، بسیاری از دهکهای بالای درآمدی پاسخگو نیستند و بخشهایی از دهک پایین درآمدی مستقر و در دسترس نیستند. به همین دلیل، آمارهای گردآوریشده از کیفیت لازم برای ارزیابی رفتار دهکهای بالا و پایین درآمدی برخوردار نیستند. به همین دلیل نوسانات در محاسبات انجام گرفته، ضرورتاً انعکاس واقعیتهای رخ داده نخواهد بود. چون نتایج دادههای واقعی میتواند به نحو بهتری تفاوتهای رفتار دهکهای مختلف را منعکس کند، بهبود کیفیت دادهها قطعاً میتواند تصویری واقعیتری در اختیار سیاستگذار قرار دهد.
بهمنظور ارائه تصویر دقیق برای سیاستگذاری، ایجاد یک پایگاه داده جامع برای مناطق مختلف کشور تا سطوح محلات در سطح شهرها و روستاها ضروری به نظر میرسد. این امر بررسی اثرات سیاستهای اقتصادی و سیاستهای تغذیهای بر سبد مصرفی، تغذیه و رفاه خانوارها و تدوین برنامه جامع برای بهبود رفاه خانوارها را امکانپذیر میکند.
ازجمله علل آسیبپذیری بیستکهای پایین درآمدی در کشور درآمد ناکافی این خانوارها است. این مسئله ناشی از بیکاری، کیفیت نازل شغلی و جهشهای ناگهانی قیمتها است. برای جبران کمبودهای درآمدی ایجاد اشتغال با دستمزد شایسته یکی از اقدامات اساسی است که میتواند به بهبود تغذیه خانوارهای کمدرآمد منجر شود.
یکی از ابزارهای تضمین امنیت غذایی ایجاد یک نظام یکپارچه منسجم حمایتی در کشور است. در این رابطه لازم است اقدامات پراکندهای که توسط نهادهای مختلف دولتی، حکومتی و مردمی برای یاریرساندن به گروههای آسیبپذیر وجود دارد، هماهنگ شود. بهاینترتیب یکپارچهسازی نظام حمایتهای اجتماعی به منظور حمایتهای تغذیهای از گروههای آسیبپذیر و محروم جامعه یک امر ضروری برای استفاده بهینه منابع کمیاب موجود است.
لازم است ستاد امنیت غذایی که شامل وزارتخانههای تولیدی همچون کشاورزی، تجارت به همراه وزارت بهداشت که مسئولیتهای پایش کیفیت تغذیه جامعه را عهدهدار است، برای حصول اطمینان از تأمین نیازهای تغذیهای آحاد مختلف جامعه تشکیل شود. این ستاد تغذیه خانوارها بهویژه خانوارهای دهکهای پایین درآمدی را برای اطمینان از دسترسی به تغذیه کافی رصد کند.
نوسانات قیمت ارز، تورم و به تبع آن نوسانات قیمت غذا بیش از هر چیز خانوارهای آسیبپذیر و گروههای کمدرآمد را تحتتأثیر قرار داده و دچار فقر غذایی یا سوءتغذیه میکند. ازاینرو، بهویژه دولتها باید نسبت به تغییرات نرخ ارز بسیار حساس باشند و توجه داشته باشند که هرگونه افزایش نرخ دلار باعث تأثیرات سوء و شدید تغذیه برای دهکهای پایین درآمدی خواهد شد.
این نکته ازاینجهت اهمیت فوقالعادهای دارد که سیاستگذاران گاهی در اثر توصیه برخی از نهادها و ذینفعانی که از بالابردن قیمت نرخ ارز منتفع میشوند، اقدام به افزایش نرخ ارز میکنند و برای این موضوع توجیهاتی نظیر افزایش صادرات و کاهش واردات، کاهش قاچاق و مواردی از این قبیل را مطرح میکنند. به این گروه ذینفعان باید آثار سوء کاهش بهرهمندی تغذیهای گروههای وسیعی از جمعیت شامل حداقل دو دهک (برابر با جمعیتی بیش از 20 میلیون نفر) در اثر آن سیاستها را یادآوری کرد و آثار مرگبار سوءتغذیه برای این جمعیت از شهروندان کشور در هرگونه سیاستگذاری افزایش قیمت ارز و افزایش قیمت حاملهای سوخت را به طور کامل تبیین کرد تا بتوانند آن را در سیاستگذاریهای افزایش قیمتی لحاظ گردانند. ازاینرو، لازم است از هرگونه افزایش قیمتهای شدید و ناگهانی توسط دولت و شوکدرمانی قیمتی اجتناب شود.
از دیگر اقدامات دولتها در این حوزه میتوان به سیاستهایی اشاره کرد که بتوان به وسیله آنها قیمت مواد غذایی بخصوص برای دهکهای پایین درآمدی را تثبیت کرد. در این حوزه میتوان به مواردی اشاره کرد: از قبیل پوشش بیمهای، امنیت غذایی، اختصاص بنهای مختص مواد غذایی که کسری درآمد را جبران کند، آموزشهایی که افراد بتوانند ریزمغذیها را جایگزین کنند تا به این وسیله همه مواد موردنیاز بدن دریافت و تأمین شود، فرهنگسازی در خصوص روشهای تولید سبزیجات و مواد غذایی موردنیاز در منزل، معافیتهای مالیاتی برای مؤسساتی که خدمات مرتبط را ارائه میکنند، پوشش بیمهای و تأمین اجتماعی گستردهتر برای دهکهای پایین که افراد بتوانند هزینههای درمانی خود را کاهش داده و بخش بیشتری از درآمد خود را صرف تغذیه سالم و پایدار کنند.
ملاحظات اخلاقی نویسندگان:
مشارکت نویسندگان
در مقاله حاضر کلیه نویسندگان مشارکت داشتهاند.
منابع مالی برای تهیه مقاله
این مقاله برگرفته از پایاننامه «اثرات شوک نرخ ارز بر سهم غذا از بودجه خانوارها: رویکرد شبیهسازی مبتنی بر عامل» تحت حمایت مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی به قرارداد شماره 20002182 است.
تعارض منافع
این مقاله با سایر آثار منتشرشده از نویسندگان همپوشانی ندارد.
پیروی از اصول اخلاقی پژوهش
در این مقاله همه حقوق مرتبط با اخلاق پژوهش رعایت شده است.
منابع:
Abdulai, A. (2002). Household demand for food in Switzerland. A quadratic almost ideal demand system. Revue Suisse D Economie Et De Statistique, 138(1), 1-18.
Alexandri, C., Păuna, B., & Luca, L. (2015). An estimation of food demand system in Romania–implications for population’s food security. Procedia Economics and Finance, 22, 577-586.
Ansah, I. G. K., Marfo, E., & Donkoh, S. A. (2020). Food demand characteristics in Ghana: An application of the quadratic almost ideal demand systems. Scientific African, 8, e00293.
Babu, S. C. (2013). Policy process and food price crisis: A framework for analysis and lessons from country studies (No. 2013/070). WIDER Working Paper.
Blundell, R., & Robin, J. M. (1999). Estimation in large and disaggregated demand systems: An estimator for conditionally linear systems. Journal of Applied Econometrics, 14(3), 209-232.
Chakravorty, S. (2014). Fragments of inequality: Social, spatial and evolutionary analyses of income distribution, Routledge.
Chit, M. M., et al. (2010). Exchange rate volatility and exports: New empirical evidence from the emerging East Asian economies. World Economy, 33(2), 239-263.
Deaton, A., & Muellbauer, J. (1980). An almost ideal demand system. The American economic review, 70(3), 312-326.
Fields, G. S. )2001(. Distribution and Development. A new look at the developing world. New York, Cambridge & London: Russel Sage Foundation & MIT Press.
Fogarasi, J. (2011). “The effect of exchange rate volatility upon foreign trade of Hungarian agricultural products.” Studies in Agricultural Economics 113(1316-2016-102741): 85-96.
Ivanic, M. and W. Martin (2008). Implications of higher global food prices for poverty in low-income countries, The World Bank.
Hendriks, S. L. (2018). Food policy and nutrition economics in the SDG era. Agrekon, 57(3-4), 167-180.
Hooshmand, Z., et al. (2017). Evaluating the Consumption Behavior of Urban Families in Tehran Province. The Journal of Economic Policy, 9(18), 183-203.
Layani, Gh., & Esmaeili, A. (2017). Evaluation of Urban Households’Vulnerability to Rising Prices of Foods Imports in Iran. Journal of Agricultural Economics Research, 7(27), 109-127.
Ikuemonisan, E., et al. (2018). Food Price Volatility Effect of Exchange Rate Volatility in Nigeria. Review of Innovation and Competitiveness: A Journal of Economic and Social Research, 4(4), 23-52.
Korir, L., Rizov, M., & Ruto, E. (2020). Food security in Kenya: Insights from a household food demand model. Economic Modelling, 92, 99-108.
Lecocq, S., & Robin, J.-M. (2015). Estimating almost-ideal demand systems with endogenous regressors. The Stata Journal, 15(2), 554-573.
Nwoko, I. C., et al. (2016). Effect of oil price on Nigeria’s food price volatility. Cogent Food & Agriculture, 2(1), 1146057.
Sabatier, P. A., & Weible, C. M. (2019). The advocacy coalition framework: Innovations and clarifications. In Theories of the policy process (pp. 189-220). Routledge.
Salem, A. A., Zamani, R., & Faghihi, N. S. (2019). The Effect of Socio-Economic Variables on Bread Demand Using AIDS Model. Journal of Economic Research, 19(74), 81-110.
Statistical Center of Iran. (2016). Urban Household Income and Expenditure Survey. Tehran
Statistical Center of Iran. (2018). Urban Household Income and Expenditure Survey. Tehran.
Tanzi, V. (2002). Globalization and the future of social protection. Scottish Journal of Political Economy, 49(1), 116-127.
Von Braun, J. (2008). Food and financial crises: Implications for agriculture and the poor. Intl Food Policy Res Inst.
Wooldridge, J. M. (2010). Econometric analysis of cross section and panel data. MIT press.
www.salamatnews.com/news/299060 [Access at: 2021/01/21]
www.tradingeconomics.com/iran/food-inflation [Access at: 2021/01/21]
www.tgju.org [Access at: 2021/01/21]