دوره 22، شماره 84 - ( 2-1401 )                   جلد 22 شماره 84 صفحات 174-147 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

zohoorparvandeh V, bagheri nesvan T. (2022). Investigating the Moderating Role of Social Intelligence in the Relationship between Social Frustration and Life Expectancy in Female-headed Households. refahj. 22(84), : 5
URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3847-fa.html
ظهورپرونده وجیهه، باقری نسوان طوبی. نقش تعدیلگر هوش اجتماعی در رابطه سرخوردگی اجتماعی و امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار رفاه اجتماعی 1401; 22 (84) :174-147

URL: http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-3847-fa.html


متن کامل [PDF 656 kb]   (1908 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (2628 مشاهده)
متن کامل:   (153 مشاهده)
     مقدمه
بر اساس تعریف سازمان بهزیستی، زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که عهده‌دار تأمین معاش مادی و معنوی خود و اعضای خانوار هستند. این گروه از زنان را می‌توان به دسته‌هایی مانند: زنان طلاق گرفته، زنان بیوه، زنانی که همسر آنها از کار افتاده و یا بیکار است، زنانی که همسران آنها معتاد بوده و هزینه‌های زندگی بر عهده خودشان است، زنانی که همسرانشان در زندان به سر می‌برند و زنانی که همسرانشان برای یافتن شغل یا هر دلیل دیگر مهاجرت کرده‌اند، تقسیم کرد (اعظم‌زاده و همکاران، 2018).
در سال ۱۳۹۵ آمار زنان سرپرست خانوار ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بود که حدود ۷۰ درصد آنها که حدود یک میلیون و ۸۰ هزار نفر می‌شد، به دلیل فوت شوهر سرپرست خانوار شدند و ۳۵۰ هزار نفر از زنان سرپرست خانوار به دلیل ازکارافتادگی، زندانی شدن یا ترک شوهر از خانواده در این گروه جای گرفتند، ۲۵۰ هزار نفر به دلیل طلاق و جدایی و ۱۳۵ هزار نفر به دلیل عدم ازدواج، خودسرپرست شدند. این تعداد از زنان بر اساس آخرین آمار به دست آمده، یعنی آمار سال ۱۳۹۷ حدود سه میلیون و ۲۰۰ هزار نفر هستند (شیخ‌الاسلامی و همکاران، 2016).
در کنار رشد کمی این پدیده، تغییرات کیفی بیش‌ازپیش آن را از یک پدیده نسبتاً طبیعی به موضوعی اجتماعی از جنس آسیب تبدیل کرده است (بارابارا و همکاران، 2014).
زنان سرپرست خانوار به دلیل مواجه‌بودن با مشکلاتی نظیر دسترسی نداشتن به فرصتهای شغلی برابر با مردان، سطوح پایین‌تر سواد و دستمزدهای کمتر نسبت به گروههای دیگر بسیار آسیب‌پذیر هستند. در واقع سرپرستی خانوار مستلزم تأمین منابع مالی و معنوی اعضا خانواده است. بر اساس تقسیم کار جنسیتی رایج نقش سرپرستی بر عهده مردان است و زنان از ابتدا برای اجرای این نقش آموزش داده نمی‌شوند و در عوض از الگو و اصول جنسیتی رایج برای زنان پیروی می‌کنند (جوادیان و همکاران، 2016).
 به‌گونه‌ای که مهمترین مشکل قرارگرفتن در این موقعیت ایفای نقشهای دوگانه داخل و خارج از خانه است. ایفای نقش مادی، رسیدگی به امورات منزل و خانه‌داری، تلاش برای کسب فرصتهای شغلی مناسب که در اغلب اوقات بسیار نادر است و انجام فعالیتهای اقتصادی چه در سطح کارهای خدماتی و پاره‌وقت و چه در سطح کارمند و بالاتر فشار نقش ایجاد می‌کند که می‌تواند اثرات شدید و بلندمدت بر جسم و روان این زنان باقی بگذارد (عابدینی، 2017).
 سلامت زنان از مفاهیم زیربنایی توسعه و رفاه اقتصادی-‌اجتماعی است. زنان برای اینکه بتوانند نقش مراقبت‌دهندگی خود را به نحو احسن انجام دهند، باید سطح سلامت و رفاه خود را حفظ کرده و ارتقاء دهند. بااین‌حال، پژوهشها نشان می‌دهد که سلامت زنان به دلایل مختلف آسیب‌پذیرتر از مردان است و علاوه بر ویژگیهای بیولوژیکی تحت‌تأثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز قرار دارد (احمدی و همکاران،2017).
 بسیاری از بیماریها مانند بیماریهای قلبی و عروقی، سرطانهای سینه و کولورکتال، پوکی استخوان، استئوآرتریت و ... در زنان از میزان بالایی برخوردار است و شیوع این بیماریها نیاز به ارتقاء سلامت، جلوگیری از بیماری و تغییرات شیوه زندگی را به عنوان تمرکز اصلی در مبحث سلامت زنان مورد تأکید قرار می‌دهد. جامعه‌شناسان بر این باورند که سلامتی و بیماری روانی صرفاً واقعیاتی زیست‌شناختی و یا روان‌شناختی نیستند، بلکه به طور هم زمان دارای ابعاد و ماهیت اجتماعی نیز هستند. عوامل اجتماعی همان‌گونه که می‌توانند نقش مهمی در ایجاد، حفظ و ارتقاء سلامتی ایفا کنند در بروز، شیوع و تداوم بیماری نیز دارای سهمی اساسی‌اند. به‌طورکلی تعریف واژه سرخوردگی به حالت روحی‌ای تلقی می‌شود که زمانی که مسیر رسیدن به یک هدف مدنظر با مشکل مواجه شود، یا رسیدن به آن دچار تأخیر شود، روی می‌دهد.
 نتایج پژوهشهای مختلف نشان داده که هر انسان در دوران زندگی خود به بن‌بست‌هایی می‌رسد که سبب می‌شود از اهداف خود دور بماند لذا، او دچار سرخوردگی می‌شود. همچنین احساس سرخوردگی در تمامی افراد یک جامعه به‌صورت یکسان نیست و در انواع شدید و خفیف طبقه‌بندی می‌شود. همان‌طور که عوارض و نتایج سرخوردگی نیز دارای رتبه‌بندی شدید و خفیف است (مارلو و همکاران، 2015).
از طرفی هوش یکی از جذاب‌ترین و قابل‌توجه‌ترین فرایندهای روانی است که جلوه‌های آن در موجودات مختلف به میزان متفاوت مشاهده می‌شود و به عنوان یکی از وجوه قابل‌توجه در سازش‌یافتگی افراد با محیط و از عوامل مهم تفاوت فردی به شمار می‌رود. برخی صاحبنظران هوش را به عنوان ماهیتی واحد و برخی آن را واجد مؤلفه‌ها و مقوله‌های بی‌شمار می‌دانند. از زمانی که مفهوم هوش از مطالعات آزمایشگاهی و آزمونهای معماشکل و کاغذ-مدادی به سطح جامعه و روابط بین فردی انتقال یافت، مفاهیمی چون هوش اجتماعی، هوش بین‌فردی و هوش هیجانی ذهن پژوهشگران را به خود مشغول کرد. هوش اجتماعی به توانایی یک شخص برای درک هیجانهای افراد دیگر و تا حدی به مدیریت هیجان و رفتار آن افراد برمی‌گردد. ثرندایک روانشناس معروف دهه‌های 1920 و 1930 در همگانی کردن نظریه بهره‌هوشی نقش مهمی داشته است. در مقاله‌ای در روزنامه هارپر اظهار داشته است: هوش اجتماعی یعنی توانایی درک دیگران و عمل کردن عاقلانه در ارتباط‌های بشری که جنبه‌ای از هوش هیجانی است.
از دیدگاه اشنایدر و همکاران (1991) امید مجموعه‌ای شناختی است که بر احساس موفقیت ناشی از منابع گوناگون (تصمیم هدف‌مدار) و مسیرها (شیوه‌های انتخاب شده برای رسیدن به اهداف) مبتنی است که از طریق ترکیب مسیرها و منابع می‌توان به اهداف رسید. در صورت وجودنداشتن هر یک از این دو عنصر شناختی رسیدن به اهداف غیرممکن است (فرنام،2017).
 ادراکات شخص درباره تواناییهایش برای تعیین اهداف روشن، تدوین طرحهایی برای نائل شدن به این اهداف (مسیرهای تفکر)، یافتن و حفظ انرژی و انگیزش برای رفتن به دنبال آن اهداف و پیگیری آن (عامل تفکر) تعریف دیگری از امید است (براتی سده،2013).
درزمینه آسیب‌پذیری زنان سرپرست خانوار پژوهشی که در کشور توسط سعید خانی و همکاران (2020) انجام شد، نشان داده شد که خانوارهای زن‌سرپرست نسبت به خانوارهای مردسرپرست به لحاظ شاخصهای اقتصادی-‌اجتماعی در وضعیت نامناسب‌تری به سر می‌برند. این خانوارها در دهکهای اقتصادی پایین‌تر قرار دارند؛ بطوریکه اگر به آمار توزیع خانوارها به تفکیک دهکهای درآمدی سرپرست خانوار نگاه کنیم، ملاحظه می‌شود که ۴۳.۳ درصد از خانوارهای زن‌سرپرست در دو دهک پایین درآمدی جامعه قرار دارند. همچنین در ۲۹.۷ درصد از خانوارهای زن‌سرپرست فرد بی‌سواد در خانوار وجود دارد. درصورتی‌که در خانوارهای مردسرپرست این نسبت فقط ۵.۱ درصد است.
 همچنین پژوهش اعظم‌زاده و همکاران (2018) نـشـان داد که سرخوردگی به شیوه‌های گوناگون در زندگی اجتماعی این گروه مداخله می‌کند و درنهایت نیز منجر به طردی خودخواسته و تحمیلی در زندگی آنها می‌شود. شرایط نامناسب گذشته و حال و پیش‌بینی آشفته از آینده‌ای مبهم بستری را برای کاهش احساس شادمانی فراهم آورده، راهکارهای مقابله‌ای را در قالب احساس نابرابری، افسردگی و فشار روحی و روانی شکل داده و به احساس بی‌انصافی در مورد خود و طرد اجتماعی منجر شده است.
ناصری و همکاران (2017) در پژوهشی که به بررسی رابطه بین هوش اجتماعی با احقاق جنسی معلمان زن متأهل مدارس دخترانه پرداختند به این نتیجه رسیدند که بین هوش اجتماعی و احقاق جنسی ارتباط معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش مؤید ارتباط هوش اجتماعی با احقاق جنسی است، لذا می‌توان نقش پیش‌بینی کننده هوش اجتماعی را در احقاق و یا عدم احقاق جنسی زنان، در تبیین عوامل مؤثر در این سازه موردتوجه قرار داد.
یافته‌های تحقیق عابدینی (2017) نشان داد بین مؤلفه‌های هوش اجتماعی بعد فراشناختی، شناختی، انگیزشی و رفتاری با توانمندسازی زنان سرپرست خانواده رابطه معناداری وجود دارد. 21 درصد از تغییرات مربوط به توانمندسازی زنان سرپرست خانواده به وسیله هوش هیجانی تبیین می‌شود.
 نتایج تحقیق آجرلو و همکاران (2017) نشان می‌دهد که بین هوش هیجانی با سلامت اجتماعی در بین زنان شاغل رابطه معناداری وجود دارد. نتایج پژوهش هرویه و همکاران (2016) نشانگر آن است که بین هوش هیجانی با سلامت اجتماعی در بین زنان شاغل رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحقیق شیخ‌الاسلامی و همکاران (2016) نـشـان داد میان هوش اجتماعی و استرس ادراک‌شده هم‌بستگی منفی و معناداری وجود دارد.
 نتایج پژوهش استون و همکاران (2018) نـشـان داد بین هوش اجتماعی و سرخوردگی اجتماعی همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. برایان و همکاران (2017) در پژوهشی برای بررسی ارتباط هوش اجتماعی و کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار به این نتیجه دست یافتند که بین میانگین امتیاز هوش اجتماعی و مؤلفه‌های مختلف کیفیت زندگی همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحقیق میشل و همکاران (2017) نیز نشان داد که بین میانگین هوش هیجانی با امتیاز سلامت اجتماعی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج پژوهش آنها نشان داد افرادی که می‌توانند به احساسات خود توجه کرده، آنها ر ا درک کنند و حالتهای خلقی خود را بازسازی کنند، می‌توانند تأثیر اتفاقات استرس‌زا را به حداقل رسانده و راحت‌تر با آن مقابله کنند.
 آنتونی و همکاران (2016) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که سرخوردگی اجتماعی در زنان بیشتر از مردان است. همچنین با افزایش سن و درآمد از بی‌تفاوتی اجتماعی کاسته شود. میان متغیر بی‌هنجاری و سرخوردگی اجتماعی رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد، به‌طوری‌که با افزایش (یا کاهش) بی‌هنجاری، سرخوردگی اجتماعی افزایش (یا کاهش) می‌یابد. در ادبیات پژوهشی پیشین بر نقش سرخوردگی اجتماعی، امید به زندگی و هوش اجتماعی در کاهش تجربه عواطف منفی در افراد تأکید شده است.
 لیکن با توجه به اهمیت سلامت جسمی و روانی زنان سرپرست خانوار و تأثیر آن بر کاهش آسیبهای اجتماعی و نبود پژوهشی که به بررسی هم‌زمان سه متغیر سرخوردگی اجتماعی، امید به زندگی و هوش اجتماعی به‌منظور بهبود فرایند تشخیص، درمان و پیشگیری از بروز سرخوردگی اجتماعی در این افراد بپردازد، انجام تحقیقی در این زمینه ضروری به نظر می‌رسد. در این راستا هدف و فرضیه‌های زیر از سوی محقق ارائه شده است که برازش و تأیید آنها با نتایج داده‌های خروجی نرم‌افزار مورد آزمون قرار گرفته است.
هدف از این تحقیق بررسی نقش تعدیلگری هوش اجتماعی در رابطه بین سرخوردگی اجتماعی با امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار شهر کاشمر بود. فرضیه‌های تحقیق از این قرار است که بین سرخوردگی اجتماعی با امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار رابطه معنی داری وجود دارد. بین سرخوردگی اجتماعی با هوش اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه معنی داری وجود دارد. بین هوش اجتماعی با امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار رابطه معنی داری وجود دارد. هوش اجتماعی تأثیر سرخوردگی اجتماعی بر امید به زندگی زنان سرپرست خانوار در شهرستان کاشمر را تعدیل می‌کند.

روش
روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی با تأکید بر معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست خانوار تحت حمایت اداره بهزیستی شهر کاشمر به تعداد 105 نفر بود که با حجم محدود جامعه آماری به جای روش نمونه‌گیری از روش سرشماری استفاده شد. روش جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه بوده است. ابزار مورداستفاده در پژوهش سه پرسشنامه استاندارد بود:
مقیاس سرخوردگی اجتماعی هارینگتون: این مقیاس توسط بابارئیسی و همکاران (2015) ترجمه و ویژگیهای روانسنجی آن بررسی شد. این مقیاس دارای 35 گویه است که 4 عاملِ عدم تحمل عاطفی، عدم تحمل ناراحتی، پیشرفت و شایستگی استحقاق را می‌سنجد. نمره‌گذاری به‌صورت طیف لیکرت 1 امتیازی است. نتایج ضریب آلفای کرونباخ نشان داد که پایایی این ابزار برای کل شرکت‌کنندگان 84/ 0، برای مؤلفه عدم تحمل عاطفی 50/ 0، مؤلفه عدم تحمل هیجانی 61/ 0، مؤلفه پیشرفت 52/ 0 و مؤلفه استحقاق 71/ 0 است. علاوه بر آن ضریب آلفا در نمونه خارجی هارینگتون (2005) بالاتر از نمونه ایرانی است که دامنه آن 88/ 0(مؤلفه عدم تحمل ناراحتی) تا 94/ 0 کل مقیاس گزارش شده است. پایایی این آزمون در پژوهش حاضر به روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای مؤلفه‌ها 65/ 0،57/ 0، 50/ 0 و 65/ 0 و پایایی این ابزار برای کل شرکت‌کنندگان 76/ 0 برآورد شد.
 مقیاس امید به زندگی بزرگسالان اشنایدر: مقیاس امید به زندگی بزرگسالان پرسش‌نامه‌ای خود گزارشی است که توسط اشنایدر و همکاران (1991) برای بزرگسالان بالای 15 سال ساخته شده است. این مقیاس شامل دو خرده مقیاس گذرگاه و انگیزش است و برای پاسخ‌دهی به هر سؤال ‌پیوستاری از 1-کاملامخالفم،2- مخالفم،  3- کمی مخالفم،4- کمی موافقم،5- موافقم،6-کاملاً موافقم در نظر گرفته ‌شده‌ است. نمره امید به زندگی حاصل جمع این دو خرده‌مقیاس است.(اشنایدر و پترسون،2000). در پژوهشی که توسط گلزاری انجام شد پایایی مقیاس امید به زندگی اشنایدر با روش همبستگی درونی 89/ 0 به دست آمد. پایایی این آزمون در پژوهش حاضر 83/ 0 به دست آمد.
مقیاس هوش اجتماعی: این مقیاس که ساخته سیلورا، مارتین یوسن و داهل (2001) است، مشتمل بر 21 سؤال و سه خرده‌مقیاس پردازش اطلاعات، مهارت اجتماعی و آگاهی اجتماعی است که بر اساس نمره‌گذاری طیف لیکرت پنج‌درجه‌ای نمره‌گذاری می‌شود. نمره کل مقیاس از جمع نمرات سؤالات به دست می‌آید. در نمونه موردبررسی، همسانی درونی از طریق آلفای کرونباخ برای کل مقیاس و پردازش اطلاعات، آگاهی اجتماعی و مهارت اجتماعی به ترتیب 87/ 0، 86/ 0، 77/ 0 و 72/ 0 محاسبه شد. داده‌های حاصل از پرسشنامه‌ها از طریق محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق SPSS نسخه 18 و نرم‌افزار Liserel تحلیل شد.

یافته‌ها
توصیف نمونه
یافته‌های مرتبط با متغیرهای جمعیت‌شناختی نشان داد که 3/ 15 درصد پاسخگویان سن بین 25 تا 30 سال، 2/ 27 درصد سن بین 30 تا 35 سال، 57 درصد بین 35 تا 40 و 5/ 3 درصد نیز سن تا 50 سال داشتند. از نظر مدرک تحصیلی نیز 60 درصد آنها دیپلم و پایین‌تر، 9/ 32 کاردانی و 1/ 7 درصد کارشناسی بودند.

آزمون فرضیات
یافته‌های حاصل از آزمون کلموگروف-‌اسمیرنف نشان داد که در تمامی متغیرها سطح معنی داری بیش از 05/ 0 است که فرض طبیعی نبودن توزیع داده‌ها رد می‌شود. بنابراین داده‌ها توزیع نرمال دارند. مدل مفهومی تحقیق نشان‌دهنده رابطه متغیرهای تحقیق است. با توجه به اطلاعات به دست آمده میزان تأثیرگذاری متغیرها به شرح ذیل است.
فرضیه اول: «بین سرخوردگی اجتماعی و امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار رابطه آماری معنی داری وجود دارد».

با توجه به نتایج حاصل از آزمونهای آماری این فرضیه می‌توان گفت که در سطح معناداری پنج درصد بین سرخوردگی اجتماعی و امید به زندگی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. این بدین معنا است که هراندازه امید به زندگی زنان سرپرست خانوار افزایش پیدا کند به همان نسبت سرخوردگی اجتماعی آنان کاهش می‌یابد. بنابراین این فرضیه در سطح اطمینان 99/ 0 تأیید می‌شود.
فرضیه دوم: «بین هوش اجتماعی و سرخوردگی اجتماعی در زنان سرپرست خانوار رابطه آماری معنی داری وجود دارد».
با توجه به نتایج آزمونهای آماری این فرضیه می‌توان گفت که در سطح معناداری پنج درصد بین هوش اجتماعی و سرخوردگی اجتماعی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. این بدین معنا است که هراندازه هوش اجتماعی زنان سرپرست خانوار افزایش پیدا می‌کند به همان نسبت سرخوردگی اجتماعی آنان کاهش می‌یابد و بالعکس؛ بنابراین فرضیه دوم در سطح 99/ 0 تأیید می‌شود.
فرضیه سوم: «بین هوش اجتماعی و امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار در شهرستان کاشمر رابطه آماری معنی داری وجود دارد».
با توجه به نتایج آزمونهای آماری این فرضیه می‌توان گفت که در سطح معناداری پنج درصد بین هوش اجتماعی و امید به زندگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. این به این معنا است که هراندازه هوش اجتماعی زنان سرپرست خانوار بیشتر باشد به همان نسبت امید به زندگی آنان بیشتر است. بنابراین فرضیه سوم در سطح 99/ 0 پذیرفته می‌شود.
جدول (1) ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرهای پژوهش
فرضیه‌ها ضریب همبستگی سطح معناداری
فرضیه اول 97/ 0-** 000/ 0
فرضیه دوم 738/ 0-** 000/ 0
فرضیه سوم 746/ 0**
000/ 0

فرضیه چهارم: «هوش اجتماعی تأثیر سرخوردگی اجتماعی بر امید به زندگی زنان سرپرست خانوار در شهرستان کاشمر را میانجی‌گری می‌کند».
با توجه به اینکه سرخوردگی اجتماعی متغیر پیش‌بین یا مستقل، امید به زندگی متغیر وابسته و هوش اجتماعی متغیر میانجی است؛ باید علاوه بر اثر مستقیم متغیر مستقل بر وابسته به بررسی اثر غیرمستقیم آن از طریق مسیر متغیر میانجی یعنی هوش اجتماعی بپردازیم. بنابراین مناسب‌ترین آزمون آماری، تحلیل مسیر است که نگاره آن به شرح زیر است:
  امید به زندگی Y1 هوش اجتماعی X2 سرخوردگی اجتماعی X1
دیاگرام فوق نشان می‌دهد که ضریب همبستگی بین متغیر سرخوردگی اجتماعی و امید به زندگی از مجموع ضرایب مستقیم یعنی همبستگی بین این متغیر و امید به زندگی و ضرایب غیرمستقیم یعنی تأثیرگذاری سرخوردگی اجتماعی بر امید به زندگی از مسیر هوش اجتماعی به دست می‌آید.
جدول (2) نتایج آزمون رگرسیون درباره تأثیر متغیرهای سرخوردگی اجتماعی و هوش اجتماعی بر امید به زندگی
R R2 R2Adj. SES
97/ 0 94/ 0 94/ 0 06/ 1
یافته‌های جدول شماره (2) بیانگر همبستگی چندگانه بالا بین دو متغیر پیش‌بین (سرخوردگی اجتماعی و هوش اجتماعی) با امید به زندگی است.
جدول (3) معنی داری کلی مدل با استفاده از آزمون ANOVA
مدل SS df SM F p
1 رگرسیون 14/ 47 2 71/ 23 62/ 10 000/ 0
باقیمانده 40/ 76 67 14/ 1
کل 15/ 87 69
یافته‌های جدول بالا نشان می‌دهد که به‌طورکلی هر دو متغیر پیش‌بین قادر به پیش‌بینی متغیر ملاک بوده‌اند زیرا سطح معنی داری مربوطه کوچکتر از 05/ 0 و حداکثر مقدار احتمال ارتکاب به خطای نوع اول است.
جدول (4) ضرایب بتا بین متغیرهای پیش‌بین و متغیر ملاک
مدل β t p
ضریب ثابت (عرض از مبدأ) - 39/ 62 000/ 0
سرخوردگی اجتماعی 92/ 0- 78/ 22- 000/ 0
هوش اجتماعی 62/ 0 52/ 1 02/ 0
یافته‌های جدول فوق حاکی از ارتباط منفی و معنی‌دار بین دو متغیر سرخوردگی اجتماعی و امید به زندگی و همین‌طور رابطه مثبت و معنادار بین هوش اجتماعی و امید به زندگی است. زیرا سطوح معنی داری مربوط به هر دو متغیر کوچکتر از 05/ 0 است. اثرات مستقیم این دو متغیر بر متغیر وابسته بر اساس ضرایب بتای به دست آمده در شکل تفکیکی زیر ارائه شده است.
شکل (1) نمودار تفکیک‌شده مرحله اول
در مرحله دوم سرخوردگی اجتماعی به عنوان متغیر پیش‌بین و هوش اجتماعی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شد. یافته‌های جدول شماره (7) نشان می‌دهد که به‌طورکلی متغیر پیش‌بین سرخوردگی اجتماعی قادر به پیش‌بینی متغیر ملاک یعنی هوش اجتماعی بوده است، زیرا سطح معنی داری کوچکتر از 05/ 0 و حداکثر مقدار احتمال ارتکاب به خطای نوع اول است.
جدول (5) نتایج آزمون رگرسیون درباره هوش اجتماعی و سرخوردگی اجتماعی
R 2 R R2Adj SES
73/ 0 54/ 0 53/ 0 38/ 22







جدول (6) معنی داری کلی مدل با استفاده از آزمون ANOVA
مدل SS df SM F p
1 رگرسیون 40/ 64 1 40/ 64 81/ 16
000/ 0
باقیمانده 13/ 34 68 50/ 89
کل 77/ 74 69 -

جدول (7) ضرایب بتا بین متغیرهای پیش‌بین و متغیر ملاک
مدل β t p
ضریب ثابت (عرض از مبدأ) - 21/ 16 000/ 0
شاخص سرخوردگی اجتماعی 73/ 0- 9- 000/ 0

یافته‌های جدول شماره (5) بیانگر همبستگی چندگانه بالا بین دو متغیر سرخوردگی اجتماعی و هوش اجتماعی است.
پس از به دست آمدن ضرایب بتا می‌توان تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم هر یک از متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته را محاسبه کرد. ازآنجاکه در دیاگرام تحلیل مسیر، از ضرایب بتا استفاده می‌شود و این ضرایب نیز به‌صورت استانداردشده هستند؛ می‌توان اثرات متغیرهای مختلف را با همدیگر مقایسه کرد و مؤثرترین آنها را تعیین کرد. هر متغیر دارای دو متغیر دارای دو اثر مستقیم و غیرمستقیم است که از مجموع آنها اثر کلی متغیر به دست می‌آید. پس از محاسبه اثرات مستقیم و غیرمستقیم کلیه مسیرها مجموع این اثرات در جدول زیر خلاصه شده است.
جدول (8) مجموع اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته
متغیر مستقل اثر مستقیم اثر غیرمستقیم مجموع کل
سرخوردگی اجتماعی 92/ 0- 67/ 0 25/ 0
هوش اجتماعی 62/ 0 - 62/ 0
 در تحقیقات اجتماعی-اقتصادی معمولا شناسایی کلیه عوامل تأثیرگذار بر متغیر وابسته برای محقق امکان‌پذیر نیست. بنابراین متغیرهای تحلیل مسیر همواره می‌توانند تنها بخشی از واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند. حال در این تحقیق برای دستیابی به این موضوع چه میزان از واریانس متغیر وابسته را تبیین می‌کند باید از ضریب تعیین R کمک گرفت. همان‌طور که از جداول مشخص است مقدار ضریب تعیین برابر با 94/ 0 است. بدین معنا که 94 درصد از مجموع تغییرات متغیر وابسته توسط مدل تحلیلی تبیین می‌شود.

بحث و نتیجه‌گیری
 از مهم‌ترین تغییرات جامعه ایران در حوزه زنان و خانواده افزایش آمار زنان سرپرست خانوار است. خانوارهایی که زنان سرپرستی آنها را بر عهده دارند (نهاوندی، 2009) یک‌چهارم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. در ایران نیز داده‌های آماری حاکی از روند رو به افزایش تعداد و نسبت زنان سرپرست خانوار در چهار دهه اخیر است؛ طوری که نسبت خانوارهایی که زنان، سرپرست آنها هستند به کل خانوارهای کشور در سال 1365 برابر با 1/ 7 درصد بوده است. این آمار در سال 1375 به 4/ 8 درصد رسیده و روند فزاینده رشد خانوارهای زن‌سرپرست همچنان ادامه یافته است. تا آنجا که این رقم در سال 1385 به 5/ 9 درصد و با رشدی سریع در سال 1390 به 1/ 12 درصد رسیده است (روشنی و همکاران،1399).
 بر اساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395، نسبت خانوارهای زن‌سرپرست به کل خانوارهای کشور 7/ 12 درصد بوده است (قربانی و همکاران،1398). تحقیقات صورت‌گرفته در جهان نیز نشان می‌دهد که در حدود 60 درصد زنان در جهان نان‌آور خانه هستند و 5/ 37 درصد خانوارهای جهان را زنان سرپرستی می‌کنند (بولداجی و همکاران، 2011). آمار زنان سرپرست خانوار تا حدی بر آمار آسیبهای اجتماعی از قبیل نرخ طلاق، نرخ جرائم اجتماعی، تعداد زندانیان، اعتیاد و ازهم‌گسیختگی خانواده وابسته است. افزایش این آسیبها در سطح جامعه به افزایش تعداد این دسته از زنان منجر می‌شود.
 در مجموع می‌توان گفت مقوله زنان سرپرست خانوار نقطه‌ای کانونی است که هم از دیگر آسیبها به شکل مستقیم و غیرمستقیم تأثیر می‌پذیرد و هم می‌تواند زمینه‌ساز و تقویت‌کننده آسیبهای دیگر باشد (دغاقله و کلهر،1389 در روشنی و همکاران،1399).
مراقبت و حمایت از یک خانواده منبع اصلی استرس برای زنان سرپرست خانوار محسوب می‌شود. این استرس شامل فشارهای روانی و جسمی در طول دوره‌های زمانی طولانی است و می‌تواند بر سایر حوزه‌های مختلف زندگی زنان سرپرست خانوار ازجمله اختلال در سلامت روانی، جسمی، انزوای اجتماعی و عدم انسجام خانوادگی تأثیرگذار باشد که اغلب با سطوح پایین کیفیت زندگی، تغییر ادراکشان از فرزندپروری، کاهش خوش‌بینی و امید آنها به آینده خود و نیز آینده فرزندشان، وجود مشکلات بهداشت روان و کیفیت پایین زندگی خانوادگی همراه است. به‌طورکلی با توجه به اینکه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت روان والد بر توانایی خانواده در مقابله با مسئله سرپرستی خانواده تأثیرگذار است؛ درک متغیرهای تأثیرگذار (سرخوردگی اجتماعی) بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت روان زن‌سرپرست خانوار بسیار مهم است (غنیمی،1397).
سرخوردگی اجتماعی به عنوان یکی از عوامل اجتماعی تعیین‌کننده سلامت روانی در سالهای اخیر توجه فزاینده‌ای به دست آورده است. انسان موجودی اجتماعی است و در طول حیات خویش نیازمند هم‌نوعان خود است. این نیازمندی از جنبه‌های مختلف و صورتهای متفاوتی قابل‌مشاهده است. سرخوردگی اجتماعی واقعیتی است که افزایش روزافزون تعداد مقالات چاپ‌شده در مجلات مختلف در مورد سرخوردگی اجتماعی، اثرات منفی حضور و پیامدهای مثبت نبود آن حاکی از اهمیت عوامل اجتماعی با توجه به نقش مهمی است که در زندگی انسان دارد. بنابراین توجه به این منبع ارزان‌قیمت اقتصادی و با اهمیت برای مقابله مشکلات روان‌شناختی آنها ازجمله افسردگی و اضطراب از اهمیت بالایی برخوردار است (لانگ و همکاران،2001).
 سرخوردگی اجتماعی میزان نابرخورداری از محبت، همراهی، مراقبت، احترام، توجه و کمک دریافت شده توسط فرد از سوی افراد یا گروههای دیگر نظیر اعضای خانواده، دوستان و دیگران تعریف کرده‌اند (سارافینو، 1998).
پژوهشهایی وجود دارد که رابطه معنادار بین سرخوردگی اجتماعی با هوش اجتماعی و امید به زندگی را نشان می‌دهد.
یکی از عوامل تأثیرگذار بر سرخوردگی اجتماعی، امید به زندگی است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد هراندازه امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار افزایش می‌یابد به همان نسبت سرخوردگی اجتماعی آنان کاهش می‌یابد. این نتیجه با نتایج پژوهشهای اعظم‌زاده و همکاران (2018)، شعبانزاده و همکاران (2014)، استون و همکاران (2018) و آنتونی و همکاران (2016) همسو و هم‌جهت است. در تبیین این نتیجه می‌توان گفت نتایج گزارشهای بالینی و مطالعات کنترل‌شده حاکی از آن است که تعداد نقشهایی که زنان سرپرست خانوار در غیاب همسر دارند و مشکلاتی که درزمینه مسائل دارند، به عنوان عوامل استرس‌زا می‌تواند کیفیت زندگی آنها را در تمامی ابعاد تحت تأثیر قرار دهد (مطیع، 2017).
 امید به انسانها انرژی می‌دهد و مجهزشان می‌کند و مانند کاتالیزوری برای کار و فعالیت عمل می‌کند. امید به ما انعطاف‌پذیری، نشاط و توانایی خاصی از ضرباتی را که زندگی بر ما تحمیل می‌کند، می‌بخشد. امیدواری پیوندی است میان رفتارهای مرتبط با هدف و باورهای فرد برای رسیدن به این اهداف. امیدواری از طریق تجارب موفقیت‌آمیز زندگی افزایش می‌یابد و به‌واسطه تجارب شکست تقلیل می‌یابد (میرشا و همکاران، 2013). به‌طورکلی همه جوامع خواستار شادی، سعادت و سلامت روان‌شناختی اعضای خانواده‌های خود هستند. برای رسیدن به این خواسته باید تا آنجا که ممکن است عوامل تأثیرگذار بر سلامت، بهداشت روان و رضایت از زندگی را شناخت. یکی از این عوامل امید به زندگی است. نظر به اهمیت خانواده و عوامل مرتبط با آن، ازجمله سرپرستی خانوار، انجام پژوهشهای مختلف می‌تواند درک جامعی از این پدیده فراهم کند تا از این رهگذر بتوان به تدبیر و اتخاذ راهکارهای مؤثر و مفید دست زد (هارون رشیدی و منصوری راد،2016).
محققان کاهش امید در برابر رویدادهای زندگی را در فرد با نوعی احساس فشار روانی، اضطراب یا افسردگی همراه دانسته‌اند. امید از طریق افزایش سطوح عواطف مثبت باعث تقویت عزت‌نفس به عنوان یک مکانیسم واسطه‌ای شده و به انطباق‌پذیری مثبت و بهزیستی روانی منتهی می‌شود و افرادی که از بهزیستی روان‌شناختی بالاتری برخوردارند توانایی سازگاری آنها با مشکلات بیشتر از کسانی است که از این مزیت برخوردار نیستند.
 با ارتقای امید، فرد می‌تواند در برابر عوامل استرس‌زا و هم‌چنین عواملی که سبب به وجود آمدن بسیاری از مشکلات روان‌شناختی می‌شود از خود مقاومت نشان داده و بر آنها غلبه کند. امید با تعدیل و کمرنگ کردن عواملی چون استرس و افسردگی، بهزیستی روانی افراد را تضمین می‌کند. در واقع، امیدواری به عنوان یک مکانیسم واسطه‌ای به انطباق‌پذیری مثبت و بهزیستی روانی منتهی می‌شود و افرادی که از بهزیستی روان‌شناختی بالاتری برخوردارند، توانایی سازگاری‌شان با مشکلات، بیشتر از کسانی است که از این مزیت برخوردار نیستند. از طرفی، هر چه فرد قدرت بیشتری در امیدواری، مقابله با مشکلات و استرسهای زندگی داشته باشد، کمتر در معرض آشفتگیهای روانی و هیجانی قرار می‌گیرد و از امیدواری بالاتری بهره‌مند می‌شود. در حالت امیدواری، شخص می‌تواند نیروهای خلاقه خویش را در راه بهبود چگونگی زندگی به‌کاربرده، رفتارهای اعتمادآمیز را برگزیند و احساس بهزیستی و رضایت از زندگی داشته باشد (چانگ و همکاران،2017).
به نظر می‌رسد افراد امیدوار به طرز خلاقانه و انعطاف‌پذیری به مسائل می‌نگرند، برای حل آنها طرح و برنامه‌ریزی می‌کنند و در صورت نیاز نسبت به درخواست کمک از دیگران دریغ نمی‌کنند و منابع کاملی برای مقابله با مشکلات دارند که این عوامل باعث می‌شود فرد از بهداشت روانی و بهزیستی روان‌شناختی بالایی برخوردار باشد (رحیمیان بوگر و اصغرنژاد،1387).
علاوه بر اینها، نتایج پژوهش نشان داد هر چه هوش اجتماعی زنان سرپرست خانوار افزایش پیدا کند، سرخوردگی اجتماعی آنان کاهش می‌یابد. این نتیجه با نتایج پژوهشهای اعظم‌زاده و همکاران (2018)، شعبانزاده و همکاران (2014)، استون و همکاران (2018)، آنتونی و همکاران (2016)، بارابارا و همکاران (2014)، میشل و همکاران (2017)، بریون و همکاران (2017) و جوادیان و همکاران (2014) همسو و هم‌جهت است. هوش اجتماعی توانایی به‌کارگیری مهارتهای ارتباطی، روابط دوستانه با دیگران، رفتارهای اجتماعی و همدلی با دیگران است (موران و همکاران، 2005). به‌عبارت‌دیگر، هوش اجتماعی توانایی برای تعبیر و تفسیر موقعیتهای اجتماعی و سازگاری با آنها است. قرار داشتن در شبکه اجتماعی دو طرفه با افزایش امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار می‌تواند از بروز هیجانهای منفی و احساس درماندگی و سرخوردگی اجتماعی در این افراد جلوگیری کند.
با توجه به یافته‌های پژوهش توان‌افزایی جسمانی، روانی، فرهنگی و اجتماعی و حقوقی زنان سرپرست خانوار در جهت کاهش سرخوردگی اجتماعی اولین پیشنهاد کاربردی قابل‌طرح در پژوهش حاضر است. هم‌چنین به‌منظور افزایش امید به زندگی و هوش اجتماعی، آموزش در رابطه با نگرش صحیح به پدیده زن‌سرپرست خانوار در قالب آشنایی و شناخت این پدیده و کاهش تابوها و فرهنگ‌سازی ضروری به نظر می‌رسد.
 ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان در تهیه مقاله مشارکت داشته‌اند.
منابع مالی
برای این مقاله از شخص و یا سازمانی حمایت مالی دریافت نشده است.
تعارض منافع
نویسندگان اظهار داشتند که تضاد منافعی وجود ندارد.
پیروی از اصول اخلاقی پژوهش
در مطالعه حاضر تمامی ملاحظات اخلاقی ازجمله شرط امانت، صداقت و عدم سرقت ادبی رعایت شده است.
References

Abedini, G., Akrami, R., & Ahmadi, B. (2017). The relationship between social intelligence and empowerment of female-headed households. The Iranian Journal of Psychology, 12(1), 171- 183.
Ahmadi, M., Noudehi, M., Esmaeili, M., & Sadrollahi, A. (2017). Comparing the quality of life between active and non- active elderly women with an emphasis on physical activity. Iranian Journal of Ageing, 12(3), 262-275.
Ajorlu, Z. (2017). Relationship between social intelligence and social health among female-headed households. Cultural Councilof Women, 26, 24-246.
Azamzadeh, M. (2018). The story of women heads of households is one of the obstacles to happiness and frustration. Journal of women studies, 5,162-186.
Barbara, R. et al. (2014). Investigating the relationship between social intelligence and entrepreneurial growth of female-headed households. Behav, 111, 225–234.
Barati, J., & Fortin, D. (2017). Investigating the relationship between social intelligence and quality of life of female-headed households. Sante-Mental, 19(1), 157-173.
Chang, E. C. et al. (2017). Relation between Sexual
Assault and Negative Affective Conditions in Female College Students: Does Loss of
Hope Account for the Association? Journal of Interpersonal Violence, 32(8), 1249-1266.

hHravieh, N., & Hafezian, B.A. (2016). The Role of Social Intelligence in Social Participation of Women Working at the University, 3rd International Conference on Behavioral Sciences and Social Studies, Istanbul, Turkey com / Paper-IBSCONF03-IBSCONF03_042.html
Farnam, A. (2017). The effect of positivity education on increasing the quality and life expectancy of the elderly. Positive Psychology Research Paper, No. 1, consecutive (5), 75-88.
Ghorbani, F., Ansari, H., & Mohseni, R. A. (2019). Meta-analysis of life needs and priorities of women heads of households with a sociological approach. Social Welfare, 55, 72-97.
Haroon Rashidi, H., & Mansouri Rad, V. (2017). The Relationship between Perceived Social Support and Resilience and Psychological Helplessness. Journal of women studies, 5,180-196.
Haroon Rashidi, H., & Mansouri Rad, V. (2018). The Relationship between Perceived Social Support and Resilience and Psychological Helplessness Mothers of exceptional children. Bi-Quarterly Journal of Exceptional Education, 7 (3), 23-15.
Javadian C, Gwinner E. 2014 Investigating the effectiveness of social intelligence-related education and its impact on the resilience of female-headed households. Natl Acad. Sci. 100, 5863– 5866..
Marlow, M. L., & Giles, H. (2015). We won't get ahead speaking like that!’ Expressing language criticism in Hawai'i. Journal of Multilingual and Multicultural Development, 31(3), 237–251.
Mishra, M., & Gupta, S. (2013). A study of teacher efficacy of male & female school teachers interference to their spiritual intelligence. Golden Research Thoughts, 2(9), 1-4.
Moran, J. (2005). Reading the Everyday. London and New York: Routledge.
Naseri, A., T َ, & Esmaili, M. (2017). A Study of the Relationship between Social Intelligence and Sexual Research of Married Female Teachers in Girls' Schools, 3rd New Positive Psychology Conference, Bandar Abbas, Islamic Azad University, Bandar Abbas Branch, https://www.civilica.com/Paper -NCPP03-NCPP03_008.html
Abedient, N. (2016). How Women Live Without Men. Women's Magazine, 8(55),102-124.
Khani, S., Khezri, F., & Yari, K. (2018). Study of social vulnerability of female-headed households and female-headed households in Sultanabad area of Tehran. Quarterly Journal of Women in Development and Politics, 15(4), 597-620.
Rahimian Booger, A., & Asgharnejad, A. (2009). The relationship between psychological toughness and self-efficacy with mental health in youth and adults Survivor of the Bam earthquake. Iranian Psychiatry and Clinical Psychology, 1 (14), 70-62.
Lang, A. J., & Stein, M. B. (2001). Anxiety Disorders: How to
symptoms of emotional illness. Gerircs, 56(5), 24-27.

Roshani, Sh., Tafteh, M., Khosravi, Z., & Khademi, F. (2020). Conditions affecting the living conditions of female-headed households in Iran and strategies to reduce injuries. Quarterly Journal of Social Studies and Research in Iran, 9(3), 693-717.
Sheikholeslami, C. (2016). Investigating the effect of social intelligence on perceived stress on women heads of households. Golden Research Thoughts, 55(1), 44-55
Steven, J. (2018). The relationship between social intelligence and social frustration among women. University of York, Heslington, York, YO10 5DD, UK, pp.1-143.


   
  
نوع مطالعه: اصیل | موضوع مقاله: زنان
دریافت: 1399/11/19 | پذیرش: 1400/10/21 | انتشار: 1401/2/23

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه رفاه اجتماعی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Social Welfare Quarterly

Designed & Developed by : Yektaweb