|
380 |
تصادفی ساده |
|
قهرمانی و داودپور (2015) |
2427 |
331 |
طبقهای تصادفی متناسب با حجم |
سامآرام و برزگر (2016) |
20338 |
376 |
خوشهای چندمرحلهای |
شارع پور و شعبانی (2016) |
780 |
257 |
خوشهای چندمرحلهای |
نیازی و جعفرپور (2016) |
- |
400 |
خوشهای |
احمدی و ساعیارسی (2017) |
|
328 |
خوشهای |
|
شیرعلیزاده و همکاران (2014) |
- |
1112 |
تصادفی |
مهدوی و عاشوری (2014) |
6992 |
373 |
طبقاتی سیستماتیک |
همتی و احمدی (2014) |
420000 |
382 |
خوشهای چندمرحلهای |
بخارایی و همکاران (2015) |
مقدمه
ارزشها و فضائل شهروندی بهعنوان یکی از مؤلفههای فرهنگ شهروندی، مجموعه جهتگیریها و گرایشهای شهروندی است که افراد فراتر از التزام قانونی و بر اساس اخلاق و فضایل عامگرا در جامعه مدنی متعهد به رعایت و پذیرش درونی آنها میشوند. ازجمله مهمترین این ارزشها احساس مسئولیت و تعهد به خیر جمعی، رعایت و احترام به حقوق دیگران و پذیرش دموکراسی در روابط اجتماعی هستند. مؤلفههای فضیلت مدنی، هویت شهروندی، احساس شهروندی و اخلاق شهروندی نشانگر میزان اهمیت شهروندی هستند. در این میان، حقوق شهروندی مجموعه قواعد حاکم بر روابط اشخاص در جامعه و جزء حقوق ذاتی و فطری انسانهاست و غیرقابلانتقال و تجزیهناپذیر است و به تابعان یک کشور فارغ از رنگ، قومیت، نژاد، دین و طبقهشان تعلق میگیرد.
تامس هامفریمارشال شهروندی را نوعی موقعیت اجتماعی اعطاشده به افراد یک جامعه میداند که بهموجب آن تمامی افراد صرفنظر از تفاوتهای فرهنگی، از جایگاه، حقوق و وظایف برابر که توسط قانون حمایت و تثبیتشده، برخوردارند (شیرعلیزاده و همکاران، 2014). این مفهوم از موضوعات اساسی مرتبط با کیفیت زندگی اجتماعی انسانها در عصر مدرن است. تحولات تاریخی و نوسانات زندگی اجتماعی بشر و روابط افراد با دولتها و دولتمردان به نقطهای رسید که ضرورت وجود قواعدی برای تعیین استاندارهای قابلقبول برای تأمین شرایط مناسب در روابط اجتماعی و روابط دولت با شهروندان احساس شد (قهرمانی و داوودپور، 2015).
حقوق شهروندی ازجمله مفاهیم نوپدیدی است که مارشال آن را دارای سه حوزه اصلی 1. حقوق مدنی (آزادیهای فردی، آزادی بیان، حق مالکیت، حق دادرسی و عدالت) که به حقوق فرد در قانون اطلاق میشود؛ 2. حقوق سیاسی (حق رأی، حق شرکت در انتخابات، حق مشارکت سیاسی) و 3. حقوق اجتماعی (حق بهرهمندی از امنیت، رفاه اجتماعی و خدمات مدنی) میداند.
حقوق سهگانه شهروندی در 250 سال گذشته در غرب مراحل تحولی- تاریخی متفاوتی را پشت سر گذاشته است (گیدنز،2002).طبق این مفهوم چهار عنصر اصلی هویت ملی، تعلقات اجتماعی، فرهنگی و فراملیتی، از عوامل اصلی نظام اثربخش حقوقی و مشارکت سیاسی و مذهبی و دارای ارتباط نظامدار با یکدیگر و با مفاهیم اصلی شهروندی هستند (طالبزاده و فتحیواجارگاه، 2003). از نظر یورگن هابرماس و در اندیشه سیاسی اجتماعی معاصر، این حوزه نوپدید بهعنوان حوزه عمومی و جامعه مدنی مطرح شده است. در بافت حوزه عمومی و جامعه مدنی است که افراد نقش شهروندی پیدا میکنند.
در نقش شهروندی فرد بهعنوان عضو تمام جامعه خود است و شأن حقوقی ویژهای دارد (هزارجریبی و امانیان، 2011). درواقع، از نگاه هابرماس شهروندی با آنچه وی عرصه عمومی مینامد روابط تنگاتنگی دارد. هابرماس عرصه عمومی را قلمرویی از حیات اجتماعی میداند که در آن بتوان چیزی را در برخورد با افکار عمومی شکل داد. وقتی که شهروندان درباره مسائل موردعلاقه عمومی و منابع عمومی بهگونهای آزاد و بدون قیدوبندند -یعنی با تضمین آزادی اجتماعات، آزادی بیان و چاپ و نشر افکارشان با یکدیگر مشورت و کنکاش میکنند- درواقع بهصورت پیکره عمومی عمل میکنند (هابرماس، 2002).
گفتمانهای شهروندی، بعد از سال 1945 با تحلیلهای جامعهشناختی مارشال دچار دگرگونی شد. طرح نظری مارشال پاسخی به چالش میان سرمایهداری و دموکراسی در دل دولت رفاه است. مسئله مهم آن برقراری مصالحه و پیوند میان مؤلفههای کلیدی نظام اقتصادی سرمایهداری یعنی طبقه اجتماعی و بازار و نظام سیاسی دموکراسی یعنی مشارکت همگانی و برابری حقوقی در جامعه مدرن است. بهطور خلاصه حل چالش وجود طبقات اجتماعی و تفاوت طبقاتی از سویی و ضرورت تقویت تعهدات اجتماعی-سیاسی همه اعضای جامعه بهنظام اجتماعی از سوی دیگر در طرح شهروندی مارشال بحث شده است (توسلی و نجاتیحسینی،2004).
از دید مارشال شهروندی موقعیتی است که به همه اعضای یک جامعه اعطا میشود. تمام افرادی که این موقعیت را دارا هستند با توجه به حقوق و وظایف اعطاشده به آنها با یکدیگر برابرند. هیچ اصل جهانشمولی وجود ندارد که تعیین کند آن حقوق و وظایف چیستند، اما جوامعی هستند که در آنها شهروندی آرمانی خلق میکنند که دستیابی به آن قابلاندازهگیری است و میتوان تمایلات افراد را بهسوی آن سوق داد (هزارجریبی و امانیان، 2011).
تالکوت پارسونز شهروندی را نتیجه ظهور جامعه سرمایهداری صنعتی و تغییراتی که در این جوامع رخ داده است، میداند. مثلا شهریشدن و عقلانیت بستر مناسبی را برای این پدیده به وجود آورده است. وی با مبنا قرار دادن متغیرهای الگویی عامگرایی و جامعه مبتنی بر قرارداد عرفی و مدنی تصویری از شهروندی بهعنوان کردار اجتماعی معطوف به عضویت اجتماعی و انسجام عرضه میکند (توسلی و نجاتیحسینی،2004). ریشه شهروندی به پولیسهای یونانی و دولت-شهرهای روم باستان برمیگردد. در آن دوران، شهروندی هم به معنای عضویت در یک اجتماع سیاسی بود و هم به معنای برخورداری از یک دسته حقوق. ازجمله آنها حقوق برخورداری از یک شغل یا منصب و حق دادخواهی و دسترسی به دادگاههای شهروندی در پولیسهای یونانی با مشارکت سیاسی و فعالیت در اداره امور شهر یا پولیس، بود.
با گسترش امپراتوری روم، به علت وسعت سرزمین و امکانپذیر نبودن مشارکت مستقیم شهروندان در اداره امور، مفهوم شهروندی ارتباطش را با مشارکت سیاسی از دست داد و به یک محافظت قضایی یا حق دادرسی قضایی تبدیل شد (فالکس،2020). پارسونز با تبیین نظری گسترش مفهوم شهروندی در دولت دمکراتیک، به قضیه آمریکاییان آفریقاییتبار در دوره اوج جنبش حقوق مدنی پرداخت (استونز، 2017). وی دو موضوع مرتبط با یکدیگر را مطرح کرد: عوامل تاریخی که مانع اعطای شهروندی کامل به اروپاییان آفریقاییتبار میشد و نیروهایی که ظاهراً موافق در نظر گرفتن آنها در حکم شهروند کامل بودند (کیویستو، 2009). پس شهروندی باید بر مبنای وظایف اجتماعی تعریف شود. در اینجا نیز این امر لزوماً به معنای فراموشکردن حقوق نیست؛ بلکه نشان میدهد که وظایف بنیادیتر است (پین، 2001).
آگاهی از حقوق شهروندی موجب میشود که مشارکت شهروندان در امور کشوری و شهری از مراتب پایداری، استمرار و مسئولیتپذیری بیشتری برخوردار گشته و مثمرثمرتر باشد؛ در غیر اینصورت آنها را نسبت به هنجارهای اجتماعی بیتفاوت میکند (عشایری و همکاران، 2017). همچنین آگاهی از حقوق و تعهدات شهروندی، زمینه انجام وظایف دوجانبه را فراهم میکند و باعث پاسخخواهی و حسابکشی شهروندان از مدیران و مسئولان خواهد شد. حق شهروندان ایران در منشور حقوق شهروندی شامل «حق حیات، سلامت و کیفیت زندگی»، «حق کرامت و برابری انسانی»، «حق آزادی و امنیت شهروندی»، «حق مشارکت در تعیین سرنوشت»، «حق اداره شایسته و حسن تدبیر»، «حق آزادی اندیشه و بیان»، «حق دسترسی به اطلاعات»، «حق دسترسی به فضای مجازی»، «حق حریم خصوصی»، «حق تشکل، تجمع و راهپیمایی»، «حق تابعیت، اقامت و آزادی رفتوآمد»، «حق تشکیل و برخورداری از خانواده»، «حق برخورداری از دادخواهی عادلانه»، «حق اقتصاد شفاف و رقابتی»، «حق مسکن»، «حق مالکیت»، «حق اشتغال و کار شایسته»، «حق رفاه و تأمین اجتماعی»، «حق دسترسی و مشارکت فرهنگی»، «حق آموزش و پژوهش»، «حق محیطزیست سالم و توسعه پایدار» و «حق صلح، امنیت و اقتدار ملی» هستند.
حقوق شهروندی و مطالعه درباره عوامل مؤثر بر آن در میان ملتها، به دلیل اثرگذاری آنها بر فرایند سیاست، قانون، مشارکت اقتصادی و اجتماعی امری الزامی است. شکلگیری حکمرانی خوب، کاهش فاصله بین دولت-ملت، تقویت اعتماد نهادی سیاسی، ایجاد همگرایی ملی و بهبود سرمایه اجتماعی در سطح کلان، میانه و خرد، بستگی به میزان آگاهی شهروندان از حقوق اجتماعی است که هر ملتی متناسب با بافت فرهنگی، سازوکارهای جغرافیایی و عرف و هنجار خود تدوین کرده است. از مهمترین اهداف نظام تعلیم و تربیت، پرورش شهروندانی آگاه به حقوق و وظایف خود و همچنین متعهد در قبال جامعه است. هر جامعهای برای دستیابی به سطوح بالای توسعهیافتگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیازمند برخورداری از نیروی انسانی سالم، آموزشدیده و آگاه به حقوق اجتماعی، سیاسی و شهروندی خود است. آگاهی و دستیابی جامعه به حقوق شهروندی در یک پروسه کوتاهمدت یکساله و یا حتی یک دهه مقدور نیست. بلکه آموزش و آشناسازی از حقوق شهروندی بهعنوان یکی از الزامات و پیشفرضهای توسعه انسانی، اجتماعی و سیاسی است که بایستی به شکلی در نظام اجتماعی، خانوادگی، نظام آموزشوپرورش، دانشگاهها، سازمانهای مردمنهاد نهادینه شود. اما آنچه روشن است با توجه به ساختار و محتوای نظام آموزشوپرورش و طولانیبودن مدت برنامههای آموزشی برای نسل کودکان، نوجوانان و جوانان نسبت به سایر نهادها و سازمانهای دولتی و غیردولتی این آگاهیبخشی از جایگاه ویژهای برخوردار است.
در مفهوم فرهنگ شهروندی، جنبه حقوقی و تکالیف و مسئولیتها مطرح میشود و مسئولیت شهروندی همان خودآگاهی مردم از حقوق شهروندی و احساس نیاز همگانی برای اجرای این حقوق است. بدین معنا که افراد تا نسبت به حقوق شهروندی آشنایی و آگاهی نداشته باشند، از وظایف خود آگاه نخواهند شد و به آن عمل نخواهند کرد. پس برای اینکه حقوق شهروندی مؤثر باشد، شهروندان باید حقوق یکدیگر را بشناسند و آنها را محترم بشمارند. آگاهی از این حقوق به فرد اجازه دخالت آگاهانه در سرنوشت خود را میدهد و منجر به احقاق حقوق خود و زندگی بهتر خود و دیگر اعضای جامعه میشود (شیانی، 2003). بنابراین میزان آگاهی افراد از حقوق و تعهداتشان و شیوه فعالشدن آنها در جامعه، در میزان تحقق شهروندی و ارتقای آن نقش مؤثری دارد. آگاهی شهروندان از حقوق و فرهنگ شهروندی، مبنای اجرای عدالت اجتماعی بوده و فقط در صورت آگاهی مردم از حقوقشان میتوان به ایجاد و تثبیت امنیت و رفاه اجتماعی پایدار و مستمر امیدوار بود. بیاطلاعی از حقوق افراد و اهمالورزیدن در مورد آن یا حقیر انگاشتن آن، یکی از مهمترین علل تیرهروزیهای مردم و اداره حکومتهاست. اولاً شهروندی و عدم رعایت اصول شهروندی ازجمله مشکلات اولویتدار کشور بوده و در ثانی مردم کشور ما آگاهی زیادی از حقوق و مسئولیتهای شهروندی خود ندارند. همچنین رعایت حقوق شهروندی و بهتبع آن اخلاق شهروندی در سطح خوبی قرار ندارد (لطفآبادی،2006).
در ایران بیش از یک سده است که مبارزه برای احقاق حقوق فرهنگ شهروندی و بهعبارتدیگر فرآیند تبدیل امت به ملت و رعیت به شهروند با فراز و نشیبهای فراوانی ادامه دارد (مالجو،2010). چالشهای فرهنگی و اجتماعی بحرانزا در شهرهای مختلف ایران به دلیل عدم آگاهی و ناآشنایی شهروندان از فرهنگ شهروندیشان است (پیرهادی، 2006).
رسانهها وسایل بسیار مهم ارتباطجمعی هستند که با انتقال اطلاعات و پیامهای مختلف و تبادل دوسویه اطلاعات و افکار با مخاطبان در شکلگیری آگاهی افراد درزمینه شهروندی تأثیر بارزی دارد. گستردگی و امکان دسترسی همه مردم به رسانهها و ورود آن به عرصههای عمومی و محلی، میتواند رکنی از ارکان ارتقادهنده آگاهی درزمینه حقوق شهروندی باشد. رسانهها از طریق آموزش شهروندی میتوانند در جهت آماده ساختن افراد بهعنوان شهروندان فعال برای مشارکت در یک زندگی مدنی اثرگذار باشند (ذکایی،2003).
آگاهیبخشی از طریق رسانهها بر اساس حقوق و مسئولیتهای شهروندی میتواند به ایجاد جامعهای آزاد، شکیبا و منصف و مشارکتجو منجر شود (صدرالسادات،2011). جامعه ایران، جامعهای در حال توسعه و تحول به لحاظ اجتماعی و فرهنگی است. نهادهای مدنی و اجتماعی نوپا شکلگرفته و در روند توسعه خود بسر میبرند. ارتقای فرهنگ شهروندی یکی از ابعاد مهم مسئولیت این نهادهاست که حتی نهاد خانواده و نظام آموزشی و نهادهای اجتماعی را تحتتأثیر خود قرار داده است. وجود نهادهای فرهنگی، مدنی و سایر ارگانهای اجتماعی، در ارتقای فرهنگ شهروندی نقش مؤثری داشته است؛ بنابراین از این فرصت میتوان برای آگاهسازی و جذب شهروندان و نهادینهکردن اصول فرهنگ شهروندی برای تربیت فردی مسئولیتپذیر، قانونمدار و مشارکتجو استفاده کرد. بنابراین آگاهکردن شهروندان از فرهنگ شهروندی از طریق نهادهای فرهنگی و مدنی، از اولویتهای مهم و اساسی است.
در فرهنگ شهروندی با هنجارهای قانونی و اشکال از قبل تعیینشده و سخت همانند حقوق شهروندی روبرو نمیشویم، بلکه با مجموعهای از هنجارها و ارزشهایی روبرو شده که انعطافپذیری بسیاری دارند که این امر از وجود تفاوتها و تنوعات فرهنگ شهری یا خردهفرهنگهای شهری شکل میگیرد. فرهنگ امری شهروندی است که از یک فرد تا مجموع بزرگی از گروههای جامعه که بهطور نسبی قابلبررسی است را مطالعه میکند. بر این اساس، مطالعه حاضر قصد دارد با رویکرد فراتحلیل، عوامل مؤثر بر حقوق شهروندی در ایران را بررسی کند.
مسائل سیاسی و حقوق شهروندی در علوم انسانی، واقعیتی چندبعدی و چندلایه دارد. بنابراین؛ برای تشریح این موضوعات، امکان استفاده از یک تئوری و نظریه خاص وجود ندارد. هر تئوری بخشی از موضوع را تشریح میکند و هیچ تئوری جامعیت ندارد؛ و تئوریهای گوناگون مکمل هماند. این بحث درباره موضوع این تحقیق نیز صدق میکند. بنابراین، برای تشریح مسئله حقوق شهروندی، امکان بهرهگیری از یک تئوری خاص نیست و باید ترکیبی از نظریهها و گفتمانها مورداستفاده قرار گیرد. در پژوهش حاضر؛ نظریههای تبیینکننده حقوق شهروندی به سه گفتمان اصلی 1. گفتمان فردگرایی لیبرال، 2. گفتمان شهروندی اجتماعگرایی و 3. گفتمان شهروندی جمهوریگرایی (مدنی و جدید) تقسیم شده است؛ که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت. اما قبل از این بررسی، اشارهای به تاریخچه و مفاهیم حقوق شهروندی خواهیم داشت.
اصول حقوق بشر و شهروندی تا قرن هجدهم مکتوب و مدون نبود. ازاینرو، ارسطو[1]، بنیانگذار حقوق مردمان یونان است. در یونان، شهروندان در مقابل بیگانگان و بردگان بودند (ذوالفقاری و ذبیح نیا، 2019). پیشینه نظری شهروندی به اندیشه سیاسی -اجتماعی سقراط، افلاطون و بهویژه ارسطو در یونان باستان، رواقیون و فلاسفه مسیحی بهویژه آگوستین[2] و اکویناس[3] در قرونوسطی و به شکل منسجمتر در اندیشه سیاسی ماکیاول، هابز، لاک[4]، روسو، کانت[5] و هگل[6] در دوره رنسانس برمیگردد (لی،1999). در یونان باستان؛ موقعیت شهروندی در دولت- شهر، انحصاری و نابرابری موقعیت بدون چونوچرا پذیرفته شده بود. حقوق تمام اقشار نادیده گرفته میشد و آنان را به عنوان شهروند نمیشناختند (دلاپز،2012). رواج ویـژه مفهـوم شهروندی در دوره معاصـر، به اندیشه سیاسی هابـز و لاک مربوط میشود (فرمیهنی، 2010). در اندیشه سیاسی مدرن شهروندی با مفاهیم حقوق، وظایف، مشارکت، رضایت و امتیازات شهروندی مترادف شده و سهم قابلتوجهی در نظریههای شهروندی را به خود اختصاص داده است (ارمه،1997؛ آبراهامیان؛ 2020؛ طلوعی،2000؛ فالکس،2020). ریشه شهروندی به شهرها یـا پـولیسهـای یونـانی و دولت-شهرهای روم باستان برمیگردد (کلدی و پوردهناد، 2013). به کسی شهروند گفته میشود که تحتالحمایه حکومت بوده و قوانین و مقررات آن را به رسمیت بشناسد (ذوالفقاری و ابویی، 2019).
حقوق شهروندی آمیختهای از وظایف و مسئولیتهای سیاسی، مدنی، اجتماعی و فرهنگی افراد در قبال یکدیگر، شهر و دولت است (باقریبنجار و مرجانی، 2017) که با ورود به هزاره سوم، اهمیت یافته است (نیازی و جعفرپور، 2016). حقوق شهروندی دو بعد دارد: مدنی و سیاسی. بعد مدنی شامل آزادی عملکرد فردی، آزادی اندیشه، آزادی عقیده، بیان و آزادیهای اقتصادی و اجتماعی است؛ و بعد سیاسی هم مربوط به حق انتخابکردن، حق انتخابشدن؛ و حق تابعیت است (ذوالفقاری و زارع زردینی، 2018، به نقل از باقریبنجار و سپهوند، 2013). بدین ترتیب، درباره حقوق شهروندی؛ سه گفتمان اصلی وجود دارد. 1. گفتمان فردگرایی لیبرال، 2. گفتمان شهروندی اجتماعگرایی و 3. گفتمان شهروندی جمهوریگرایی (مدنی و جدید).
گفتمان فردگرایی لیبرال؛
فردگرایی لیبرال یک جریان فکری است؛ که از زمان توماس هابز[7] به بعد بر تفکر انگلیسی- آمریکایی غلبه کرده است. این رویکرد سرچشمه اندیشه شهروندی در بریتانیا و ایالاتمتحده آمریکاست. در این تفکر، شهروندی بهعنوان موقعیتی در نظر گرفته شده است که باید بهمنظور کسب و حفظ آن تلاش کرد. این تفکر تأکید میکند که فرد موجودی عقلانی و آزاد در انتخاب شیوه زندگی است و دولت نیز در این میان بیطرف است (شیانی و داودوندی، 2010).
در این سنت، شهروندی اساساً بهمثابه مجموعه حقوق فردی تعریف میشود که به افراد فرصت میدهد تا منافع شخصی خود را از طریق ابزارهای قانونی مثل انتخابات، تشکیل هیئتهای پارلمانی دنبال کنند (شیانی،2002). اولین نظریهپردازان لیبرال که نقش محوری برای حقوق قائل شدند، معتقد بودند که شهروند را باید در برابر قدرت رو به رشد دولت حفاظت شود، زیرا؛ بدون حقوق مدنی، حیات، آزادی و مالکیت افراد در معرض خطر قدرت خودسرانه دولتهاست (فالکس،2020). هدف اصلی این دیدگاه، حمایت و تأمین افراد بهواسطه حقوق است. کارکرد مهم حوزه سیاسی در این رویکرد ارائه خدمات بهمنظور کسب منافع و رسیدن به مقاصد افراد است. امتیاز مهم این رویکرد تأکید بر آزادی، استقلال و عدالت بهعنوان ارزش برای تضمین فعالیتهای فردی و اجتماعی است.
ازجمله حقوق افراد، حق مشارکت است: افراد حق انتخاب دارند و اگر نخواهند فعال باشند، شهروندی آنان سلب نمیشود (اولدفیلد،1990). بهزعم اولیور و هیتر[8] (1994)، تعارضات حقوق مدنی و اجتماعی در ایالاتمتحده به سلطه شهروندی مدنی به رویکرد اتخاذشده به حقوق اجتماعی شکل داده است. نتیجه چنین وضعیتی یک گرایش فرهنگی به سمت تأکید بر دو شکل نسبتاً افراطی رابطه انسان است: مبادلات قراردادی مجرد میان افراد برابر ازیکطرف و روابط نیکوکارانه بدون عوض و یکجانبه از طرف دیگر.
مارشال (1994) معتقد است که برداشت ذرهگونه و اتمی فردگرایی لیبرالیسم از جامعه غلط است. چراکه سیر زندگی هر فردی بهطور تنگاتنگی با زندگی دیگران ارتباط دارد. افراد از چند جهت با هم ارتباط دارند. اول اینکه مردم بهعنوان حیوانات سیاسی تنها از طریق مشورت جمعی میتوانند به نهادهای عمومی امروزی شکل دهند. دوم اینکه از طریق تقسیم اقتصادی کار نیز افراد برای انجام خدمات و عرضه محصولات به یکدیگر وابستهاند.
گفتمان شهروندی اجتماعگرایی؛
این گفتمان با نقد گفتمان فردگرایی لیبرال آغاز میشود و بر چند نکته تأکید میکند. اجتماعگرایان بهگونهای قوی استدلال کردهاند که تمرکز بیشازحد بر حقوق شهروندی مضر است. حقوق فردی شهروندی سطحی و دفاعی تربیت میکند که فقط برای حفظ جامعه سیاسی که حقوق بر آن بنا شده، تلاش میکند. فردگرایی لیبرالیسم نگرشی خودخواهانه و ابزارگرایانه به دموکراسی و شهروندی دارد و نه بهعنوان تجلیات زندگی جمعی و اشتراکی، بلکه شیوههای افزایش نفع شخصی است. بدین ترتیب، به تعبیر فالکس (2020)، حقوق درخواست میشوند، اما مسئولیتها پذیرفته نمیشوند. بنابراین، آزادی به یک جواز سوءاستفاده تبدیل میشود.
گفتمان شهروندی اجتماعگرایی، گفتمان فردگرایی لیبرال را موردانتقاد قرار داده و استدلال میکنند که افراد نمیتوانند موقعیت خود را بدون ارجاع به نقش خود بهعنوان شهروند و مشارکتکننده در زندگی اجتماع سیاسی درک کنند، و چارچوبهای سیاسی را بدون ارجاع به منافع و اهداف مشترک توجیه کنند. به همین دلیل در این گفتمان، فرد «وضعیتمند» مطرح میشود؛ یعنی فردی که در دل اجتماع خود قرار دارد و از طریق تعلقات و فهم مشترکی که دارد، زندگی اجتماعی را شکل میدهد و تعریف میکند. در این تفکر، شهروندی به معنای عضویت کامل در اجتماع و عمل به تعهدات و وظایفی است که در قالب مشارکت اجتماعی و سیاسی تبلور مییابد. بهگونهای که افراد بدون اجبار و محدودیت با عمل به مسئولیت اخلاقی و وظایف اجتماعی، منافع خود و اجتماع را تأمین میکنند. در این برداشت، شهروندی علاوه بر مشارکت فعال در زندگی سیاسی، دربردارنده انتظاراتی چون تعهد و وفاداری به کشور، ملت و دولت، دفاع از میهن، اطاعت از قوانین، تسامح و مدارا با دیگران و نظایر آن است (اولدفیلد،1990).
گفتمان شهروندی جمهوریگرایی (مدنی و جدید)؛
در آراء جمهوریخواهان، شهروندی مفهوم کلیدی و یک عمل است که اگر فردی در آن درگیر نشود، شهروند نیست؛ یعنی عضویت کامل در اجتماع سیاسی، با انجام تکالیف و وظایف امکانپذیر است (غیاثوند،2011). این گفتمان با نقد گفتمان شهروندی فردگرایی لیبرال، به پیوند آزادیهای فردی و همبستگی اجتماعی در اجتماع تأکید میکند. مهمترین متفکران این دیدگاه ارسطو، ماکیاول[9] و روسو[10] هستند. در این گفتمان افراد بر جامعه اولویت ندارند، بلکه هویتهای خود را در بستر اجتماعی شکل میدهند. بهعبارتدیگر، عضویت کامل در اجتماع و عمل به وظایف، آنان را شهروند میکند (شیانی،2003؛ نبوی و دیگران، 2010).
بهزعم اولد فیلد[11] در گفتمان شهروندی جمهوریخواهی، شهروندی فقط شأن حقوقی نیست بلکه نوعی فعالیت برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی برای شهروندشدن است. حمایت از شهروندان برای تحقق شهروندی از مهمترین الزامات این گفتمان است. جمهوریگرایان تأکید دارند که شهروندان هم قادرند و هم باید در تحقق شهروندی سهیم باشند و این مربوط به ایفای وظایف و تکالیف شهروندی است. در این تعامل، افراد آماده کاهش منافع شخصی در قبال خیر و منافع اجتماعی هستند. درواقع، دغدغه اصلی این گفتمان پرورش شهروندانی فعال و سیاسی است (غیاثوند،2011).
دارندورف[12] ازجمله صاحبنظران حقوق شهروندی، معتقد است هیچ مفهوم یا ایده دیگری بهاندازه شهروندی در تاریخ انسان با خواستههای او برای برابری و آزادی ترکیب نمیشود؛ اما چنین ترکیبهایی ایستا نیستند. سه عامل تعیینکننده شدت تضاد، میزان محرومیت و میزان مقاومت در برابر تغییر و تراکم یا انباشت تضاد، عناصر اصلی حل تعارض محسوب میشوند (برتون،2019).
ازنظر دارندورف (1994)؛ در تاریخ مدرن هیچ ایده اجتماعی پویاتر از شهروندی وجود ندارد، چراکه برای قرنها موتور حرکت گروههای اجتماعی بوده است؛ اما امروزه، نمیتوان تصویر پویایی از شهروندی در جامعه مدرن یافت، چون ایده شهروندی به تمام مفاهیم مهم مدرنیته پیوند خورده و نقش شهروند بهعنوان مجموعه حقوق برابر اولیه یا اساسی مشارکت برای اعضای کامل اجتماع تعریف میشود. بهزعم وی تفاوت میان حقوق برابر و موقعیتهای برابر، میان سطح فرصتهای انتخاب و فرصتهای واقعی، پیچیده و مبهم است.
دارندورف محرومیت را دشمن شهروندی میداند و میگوید ملموسترین تأثیر این فرایند ظهور پدیده «بیطبقه» است. این پدیده یک مسئله طبقاتی نیست. با ظهور این طبقه، افرادی در انتهای نظام قشربندی اجتماعی، حتی نمیتوانند پای خود را روی اولین پله نردبان بگذارند؛ که این موجب محرومیت از ارزشهای شهروندی میشود. اعضای فاقد طبقه در حین فقر و فلاکت و کمبودهای مسکن، آموزش، تغذیه، درمان و شغل؛ در رفتارهای اجتماعی درگیر میشوند؛ و با بدنامی و تبعیض مواجه؛ و به تعبیر سیاسی، بیآزار و در مفهوم اقتصادی، سربار میشوند.
حقوق شهروندی از مسائل مهم جامعه ایرانی است. در ایران، این مفهوم نخستین بار در دوران هخامنشی (منشور کوروش) مطرح شده است. بعد از انقلاب حقوق شهروندی به معنای سیاسی و اجتماعی، شکل نوینی به خود گرفته و تلاشهای زیادی در این زمینه انجام شده است. برخی پژوهشهای تجربی عوامل مؤثر بر حقوق شهروندی را بررسی کرده و راهکارهای مرتبط با آن را ارائه دادهاند. این تحقیقات با وجود داشتن یافتههای مناسب، از پراکندگی و فقدان انسجام رنج میبرند. بنابراین؛ پژوهش حاضر تلاش میکند با مرور تحقیقات قبلی حقوق شهروندی، به یک جمعبندی مناسب علمی دست یابد. در ادامه مطالعات صورتگرفته در باب حقوق شهروندی، در جدول 1، گزارش شده است.
جدول 1: پیشینه پژوهش حقوق شهروندی
عنوان |
نویسنده/سال |
بررسی عوامل اجتماعی، فرهنگی و میزان آگاهی افراد از حقوق شهروندی |
ربانی و همکاران (2006) |
بررسی میزان آگاهی جوانان از حقوق و تکالیف شهروندی و عوامل مؤثر بر آن |
اسکافی (2007) |
آگاهی زنان از حقوق شهروندی و عوامل مؤثر بر آن |
هزارجریبی و امانیان (2011) |
بررسی میزان آگاهی و نگرش دانشجویان نسبت به حقوق شهروندی |
کلدی و پوردهناد (2013) |
بررسی جامعهشناختی رابطه سرمایه نمادین و نگرش به حقوق شهروندی |
وثوقی و حضرتی (2012) |
بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندی در بین شهروندان |
حسینزاده و همکاران (2012) |
بررسی میزان آگاهی از حقوق و تکالیف شهروندی و عوامل مؤثر بر آن |
باقریبنجار و سپهوند (2013) |
ارزیابی میزان آگاهیهای عمومی شهروندان پیرانشهر از حقوق شهروندی |
زیاری و همکاران (2013) |
بررسی جامعهشناختی رابطه بین دینداری با آشنایی به حقوق شهروندی |
شیرعلیزاده و همکاران (2014) |
بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر ارتقاء فرهنگ شهروندی |
مهدوی و عاشوری (2014) |
تحلیل جامعهشناختی از وضعیت فرهنگ شهروندی و عوامل تبیینکننده آن |
همتی و احمدی (2014) |
تحلیل رابطه جامعهشناختی سبک زندگی و گرایش به حقوق شهروندی |
بخارایی و همکاران (2015) |
سنجش میزان آگاهی اساتید دانشگاه از حقوق شهروندی |
قهرمانی و داودپور (2015) |
بررسی احساس برخورداری از حقوق شهروندی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن |
سامآرام و برزگر (2016) |
تحلیلی جامعهشناختی از میزان آگاهی شهروندی شهروندان |
شارع پور و شعبانی (2016) |
تبیین عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر فرهنگ شهروندی شهروندان تهرانی |
نیازی و جعفرپور (2016) |
تأثیر طبقه اجتماعی در میزان آگاهی از حقوق شهروندی |
احمدی و ساعیارسی (2017) |
تحلیل میزان عوامل مؤثر بر آگاهی از شهروندی در بین دانشآموزان |
بهرامی و همکاران (2017) |
رابطه عوامل اجتماعی و آگاهی از قوانین با آگاهی از حقوق شهروندی |
رمضان و جانیپور (2017) |
ارزیابی میزان آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی و قوانین شهری |
ابراهیمی و همکاران (2018) |
عوامل اجتماع مؤثر بر آگاهی زنان شهر ری از حقوق شهروندی |
لاریجانی (2018) |
رابطه سرمایه اجتماعی، تعهد شهروندی افراد و مشارکت اجتماعی با حقوق شهروندی |
هدایتزاده و همکاران (2018) |
تأثیر انقلاب اسلامی در ارتقای آگاهی مردم از حقوق شهروندی و کرامت انسانی |
احمدی و کاظمینژاد (2019) |
آیا اعتماد اجتماعی باعث افزایش پایبندی به تکالیف شهروندی میشود؟ |
الهی امیرآباد و همکاران (2019) |
بررسی میزان آگاهی از حقوق شهروندی و عوامل مرتبط با آن |
بهرامی و همکاران (2019) |
بررسی رابطه آگاهی از حقوق شهروندی با رفتار اجتماعی در میان دانشجویان |
دسترنج و ملاحی (2019) |
بررسی رابطه تبلیغات شهری و آگاهی از حقوق شهروندی |
کاظمی و مظفری (2019) |
طراحی و ارائه الگوی رسانهای حقوق شهروندی ایرانیان |
محمودی و همکاران (2020) |
روش
پژوهش حاضر از نوع فراتحلیل (کمی) است. فراتحلیل، ترکیب، انسجامبخشی و یکدستسازی مطالعات صورتگرفته در یک زمینه مشخص است. فن آماری است که برای مرور نظاممندی استفاده میشود که نتایج حاصل از تعداد زیادی از مطالعات را بهصورت کمی ترکیب میکند تا متوسط اثر یک فن خاص را تعیین کند. فراتحلیل دارای 5 مرحله 1. تنظیم سؤال، 2. جستوجوی ادبیات، 3. انتخاب تحقیقات واجد شرایط، 4. استخراج دادهها و ارزیابی کیفیت و اعتبار آن و 5. ترکیب، تعبیر و تفسیر گزارش است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه پژوهشهای انجامشده در ایران در سالهای 2000 تا 2018 با موضوع حقوق شهروندی است که در پایگاههای اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی SID، پایگاه مجلات تخصصی نورمگز Noormags، بانک اطلاعات نشریات کشور Magiran ثبت شده است.
از میان بیش از 32 مطالعات پژوهشی در باب «حقوق شهروندی» 20 سند پژوهشی متناسب با ملاکهای فراتحلیل کمی (ضریب همبستگی، حجم نمونه، سطح معنیداری، کیفیت پژوهش، اعتبار و روایی پژوهش، پیمایش) انتخاب شدند. بعد از دستهبندی اولیه مطالعات، سنخشناسی و توصیف آن، درنهایت متغیرهای پژوهش که بیش از 2 بار در مطالعات تکرار شدهاند، برای تعیین اندازه اثر و ضریب همبستگی آن وارد CMA2 شدند.
یافتههای تحقیق:
الف: یافتههای توصیفی:
82.1 درصد از جامعه آماری پژوهش را شهروندان و 17.8 درصد آن را دانشجویان تشکیل دادهاند.
14.28 درصد تحقیقات در شهر تهران انجام گرفته است.
50 درصد به روش خوشهای چندمرحلهای بوده است.
در سال 2019 بیشترین تحقیقات (21.42) در باب حقوق شهروندی در ایران اجرا شده است.
بیشترین حجم نمونه (57.14 درصد) بین 301-400 قرار گرفته است.
بیشتر پاسخگویان (58 درصد) متأهل و مابقی (35 و 7 درصد) به ترتیب مجرد و مطلقه بودند.
46 درصد پاسخگویان در گروه سنی 33-26 سال، 29 درصد در گروه سنی 25-18 سال و 21 درصد در گروه سنی 40-34 سال قرار داشتند.
سطح تحصیلات 62 درصد از پاسخگویان دانشگاهی و 38 درصد دیپلم و کمتر است.
شغل 33 درصد پاسخگویان آزاد، 23 درصد خانهدار، 20 درصد کارمند و 24 درصد بیکار و سایر بود.
مختصات روشی مطالعات
جدول 2: سنخشناسی روشی مطالعات انجامشده
محق (سال) |
جامعه |
نمونه |
شیوه نمونهگیری |
ربانی و همکاران (2006) |
7246 |
220 |
تصادفی ساده |
اسکافی (2007) |
243100 |
368 |
طبقهای و اتفاقی |
هزارجریبی و امانیان (2011) |
333945 |
182 |
خوشهای چندمرحلهای |
حسینزاده و همکاران (2012) |
169966 |
459 |
خوشهای چندمرحلهای |
کلدی و پوردهناد (2013) |
1842 |
270 |
خوشهای چندمرحلهای |
وثوقی و حضرتی (2012) |
169966 |
458 |
خوشهای |
باقریبنجار و سپهوند (2013) |
|
378 |
تصادفی |
زیاری و همکاران (2013) |
|
437 |
طبقهای متناسب با حجم |
|
بهرامی و همکاران (2017) |
68948 |
380 |
خوشهای چندمرحلهای |
رمضان و جانیپور (2017) |
1194049 |
387 |
طبقهبندی و سیستماتیک |
ابراهیمی و همکار (2018) |
46148 |
381 |
تصادفی |
لاریجانی (2018) |
- |
384 |
تصادفی |
هدایتزاده و همکاران (2018) |
|
|
|
|
255 |
تصادفی ساده |
|
احمدی و کاظمینژاد (2019) |
21000 |
384 |
خوشهای |
الهی امیرآباد و همکاران (2019) |
88278 |
381 |
تصادفی چند مرحله |
بهرامی و همکاران (2019) |
1160654 |
852 |
چند مرحله |
دسترنج و ملاحی (2019) |
- |
350 |
طبقهای تصادفی ساده |
کاظمی و مظفری (2019) |
85 |
85 |
سرشماری |
محمودی و همکاران (2020) |
10000 |
370 |
خوشهای |
جدول 3: جامعه آماری مطالعات انجامشده
نوع جامعه آماری |
f |
% |
دانشجو |
5 |
17.8 |
شهروند |
23 |
82.1 |
n |
28 |
100 |
مطابق با یافتههای جدول فوق، 82.1 درصد از جامعه آماری پژوهش را شهروندان و 17.8 درصد آن را دانشجویان تشکیل دادهاند.
جدول 4: قلمرو جغرافیایی مطالعات انجامشده
شهرها |
f |
% |
تهران |
4 |
14.28 |
اصفهان |
1 |
3.57 |
خرمآباد |
2 |
7.14 |
بوشهر |
2 |
7.14 |
پیرانشهر |
1 |
3.57 |
رشت |
1 |
3.57 |
خراسان جنوبی |
1 |
3.57 |
همدان |
1 |
3.57 |
خلخال |
1 |
3.57 |
ایوان |
1 |
3.57 |
پلدختر |
1 |
3.57 |
مشهد |
1 |
3.57 |
ساری |
1 |
3.57 |
سیرجان |
1 |
3.57 |
تبریز |
1 |
3.57 |
تنکابن |
1 |
3.57 |
سمنان |
1 |
3.57 |
تبریز |
1 |
3.57 |
یاسوج |
1 |
3.57 |
لرستان |
1 |
3.57 |
بندرعباس |
1 |
3.57 |
کشوری |
1 |
3.57 |
N |
28 |
100 |
14.28 درصد تحقیقات در شهر تهران انجامگرفته است.
جدول 5: روش نمونهگیری در مطالعات انجامشده
روش نمونهگیری |
f |
% |
روش تصادفی |
7 |
25 |
خوشهای چند مرحلهای |
14 |
50 |
طبقهای تصادفی |
6 |
21.48 |
سرشماری |
1 |
3.58 |
N |
28 |
100 |
بیشتر تحقیقات یعنی 50 درصد به روش خوشهای چندمرحلهای بوده است.
جدول 6: بازه زمانی مطالعات انجامشده
سال |
f |
% |
2006 |
1 |
3.57 |
2007 |
1 |
3.57 |
2011 |
1 |
3.57 |
2011 |
3 |
10.71 |
2013 |
2 |
7.14 |
2014 |
3 |
10.71 |
2015 |
2 |
7.14 |
2016 |
3 |
10.71 |
2017 |
3 |
10.71 |
2018 |
3 |
10.71 |
2019 |
6 |
21.42 |
2020 |
1 |
3.57 |
N |
28 |
100 |
در سال 2019 بیشترین تحقیقات (21.42) در باب حقوق شهروندی در ایران اجرا شده است.
حجم نمونه در مطالعات
جدول 7: حجم نمونه در مطالعات انجامشده
حجم نمونه (نفر) |
فراوانی |
درصد |
کمتر از 200 |
2 |
7.14 |
201-300 |
5 |
17.85 |
301-400 |
16 |
57.14 |
بالاتر از 401 |
5 |
17.85 |
جمع کل |
28 |
100 |
بیشترین حجم نمونه (57.14 درصد) در مطالعات انجامشده بین 301-400 نفر بوده است.
وضعیت جمعیتشناختی نمونه در مطالعات
جدول 8: ویژگی جمعیتشناختی نمونه در مطالعات انجامشده
متغیر |
زیرگروه |
% |
وضع تأهل |
مجرد |
35 |
متأهل |
58 |
|
مطلقه و بیوه |
7 |
|
سن |
25-18 |
29 |
33-26 |
46 |
|
40-34 |
21 |
|
41 بالاتر |
4 |
|
سطح تحصیلات |
دیپلم و کمتر |
38 |
دانشگاهی |
62 |
|
نوع شغل |
خانهدار |
23 |
آزاد |
33 |
|
بیکار |
16 |
|
کارمند |
20 |
|
سایر |
8 |
بیشتر پاسخگویان (58 درصد) متأهل و مابقی (35 و 7 درصد) به ترتیب مجرد و مطلقه بودند. 46 درصد پاسخگویان در گروه سنی 33-26 سال، 29 درصد در گروه سنی 25-18 سال و 21 درصد در گروه سنی 40-34 سال قرار داشتند. همچنین سطح تحصیلات 62 درصد از پاسخگویان دانشگاهی و 38 درصد دیپلم و کمتر است. شغل 33 درصد پاسخگویان آزاد، 23 درصد خانهدار، 20 درصد کارمند و 24 درصد بیکار و سایر بود.
ب: یافتههای تحلیلی
هرچه سطح مشارکت سیاسی (0.317)، در انتخابات ملی-محلی و مسائل ملی، افزایش یابد، میزان آشنایی با حقوق شهروندی نیز افزایش مییابد.
تقویت گرایش سیاسی (0.427) در جامعه و اهمیت یافتن عضویت و فعالیت حزبی، حقوق شهروندی را در بین جامعه، پراهمیت میکند.
هرچه آگاهی سیاسی (0.317) جامعه نسبت به تحولات داخلی و جهانی، افزایش یابد، به همان میزان آشنایی با حقوق شهروندی نیز افزایش مییابد.
افزایش اعتماد سیاسی (0.396)، بین مردم و نهادهای حکومتی، میزان آگاهی و آشنایی با حقوق شهروندی را افزایش میدهد.
هرچه آگاهی اجتماعی (0.306)، در بین ایرانیان، افزایش یابد، آشنایی با حقوق شهروندی، نیز اهمیت بیشتری خواهد یافت.
هرچه سطح آموزش حقوق شهروندی (0.480) در مدارس، انجمنهای غیردولتی و دانشگاه و مؤسسات علمی، بیشتر شود، میزان آشنایی با حقوق شهروندی نیز افزایش مییابد.
نفوذ امر رسانهای در (0.418) اعم از داخلی و خارجی، اتصال مردم به شبکههای مجازی، در تقویت میزان آگاهی از حقوق شهروندی تأثیرگذار است.
هرچه سطح سرمایه فرهنگی (0.216) شهروندان افزایش یابد، آگاهی از حقوق شهروندی را نیز افزایش میدهد.
با افزایش اعتماد اجتماعی (0.379) در بین مردم، آگاهی از حقوق شهروندی نیز اهمیت بیشتری مییابد.
هرچه سطح مشارکت اجتماعی (0.272) در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی افزایش یابد، میزان آگاهی از حقوق شهروندی نیز بیشتر میشود.
وجود انسجام اجتماعی (0.274) و تقویت آن در سطح جامعه، میزان آگاهی از حقوق شهروندی را نیز افزایش میدهد.
هرچه سطح تحصیلات دانشگاهی در بین مردم ایران افزایش یابد، آگاهی از حقوق شهروندی نیز اهمیت بیشتری خواهد یافت. با افزایش سن، این امر نیز مهمتر شده و همچنین ارتقای پایگاه اقتصادی- اجتماعی شهروندان، بسترهای آگاهی از حقوق شهروندی را تقویت میکند.
شکل 1: مدل تجربی آگاهی از حقوق شهروندی ایرانیان
منابع اثرگذار بر حقوق شهروندی ایرانیان
جدول 9: منابع اثرگذار بر حقوق شهروندی ایرانیان در مطالعات انجامشده
متغیر |
نوع اثر |
گزارش آماری |
فرض ناهمگونی |
||||||
اندازه اثر |
کرانه پایین |
کرانه بالا |
Z |
p |
Q |
p |
|||
سیاسی |
مشارکت سیاسی |
تصادفی |
0.317 |
0.158 |
0.533 |
3.135 |
0.000 |
98.785 |
0.000 |
گرایش سیاسی |
تصادفی |
0.427 |
0.293 |
0.544 |
5.791 |
0.000 |
143.003 |
0.000 |
|
آگاهی سیاسی |
تصادفی |
0.317 |
0.345 |
0.656 |
1.579 |
0.004 |
122.082 |
0.000 |
|
اعتماد سیاسی |
تصادفی |
0.396 |
0.303- |
0.737 |
4.815 |
0.000 |
237.538 |
0.000 |
|
فرهنگی |
آگاهی اجتماعی از حقوق |
تصادفی |
0.306 |
0.327 |
0.652 |
3.977 |
0.000 |
91.256 |
0.000 |
آموزش حقوق شهروندی |
تصادفی |
0.480 |
0.117 |
0.742 |
2.589 |
0.004 |
248.018 |
0.000 |
|
مصرف رسانهای |
تصادفی |
00.418 |
0.232 |
0.482 |
5.159 |
.000 |
8.617 |
0.003 |
|
سرمایه فرهنگی |
تصادفی |
0.216 |
0.325 |
0.434 |
10.355 |
0.001 |
17.699 |
0.001 |
|
اجتماعی |
اعتماد اجتماعی |
تصادفی |
0.379 |
0.147 |
0.523 |
3.308 |
0.001 |
9.430 |
0.006 |
مشارکت اجتماعی |
تصادفی |
0.272 |
0.274 |
0.826 |
3.194 |
0.001 |
531.088 |
0.000 |
|
|
انسجام اجتماعی |
تصادفی |
0.274 |
0.291 |
0.536 |
6.418 |
0.000 |
22.634 |
0.001 |
زمینهای |
سطح تحصیلات |
تصادفی |
0.194 |
0.266 |
0.771 |
2.664 |
0.000 |
195.314 |
0.000 |
سن |
تصادفی |
0.292 |
0.116 |
0.450 |
3.207 |
0.001 |
5.971 |
0.014 |
|
پایگاه اقتصادی- اجتماعی |
ثابت |
0.178 |
0.096 |
0.714 |
6.356 |
0.000 |
1.254 |
0.327 |
یافتهها نشان میدهد:
1. بین عوامل سیاسی و آگاهی از حقوق شهروندی رابطه معنیداری وجود دارد. با افزایش مشارکت سیاسی (0.317)، گرایش سیاسی (0.427)، آگاهی سیاسی (0.317) و اعتماد سیاسی (0.396)، میزان آگاهی و آشنایی با حقوق شهروندی در بین ایرانیان نیز افزایش مییابد.
2. بین عوامل فرهنگی و آگاهی از حقوق شهروندی رابطه معنیداری وجود دارد. بر این اساس، آگاهی اجتماعی (0.306)، آموزش حقوق شهروندی (0.480)، مصرف رسانهای در (0.418) و سرمایه فرهنگی (0.216)، آگاهی از حقوق شهروندی را نیز افزایش میدهد.
3. بین عوامل اجتماعی و آگاهی از حقوق شهروندی رابطه معنیداری وجود دارد. هرچه میزان اعتماد اجتماعی (0.379)، مشارکت اجتماعی (0.272) و انسجام اجتماعی (0.274)، افزایش یابد، میزان آگاهی از حقوق شهروندی نیز افزایش مییابد.
4. بین عوامل زمینهای و آگاهی از حقوق شهروندی رابطه معنیداری وجود دارد. بر این اساس با افزایش سطح تحصیلات (0.194)، سن (0.292) و پایگاه اقتصادی- اجتماعی (0.178)، میزان آگاهی از حقوق شهروندی نیز افزایش مییابد.
بر اساس یافتههای تحقیق، بین عوامل سیاسی (مشارکت سیاسی، گرایش سیاسی، آگاهی سیاسی، اعتماد سیاسی)، فرهنگی (آگاهی اجتماعی از حقوق، آموزش حقوق شهروندی، مصرف رسانهای، سرمایه فرهنگی)، اجتماعی (اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی) و متغیر زمینهای (سطح تحصیلات، سن، پایگاه اقتصادی- اجتماعی) با میزان آگاهی از حقوق شهروندی رابطه معنیداری وجود دارد. بر اساس یافتههای تحقیق، اندازه اثر عوامل سیاسی بر آگاهی از حقوق شهروندی (0.123)، اندازه اثر عوامل فرهنگی بر آگاهی از حقوق شهروندی (0.187)، اندازه اثر عوامل اجتماعی بر آگاهی از حقوق شهروندی (0.312)، اندازه اثر عوامل زمینهای بر آگاهی از حقوق شهروندی (0.243) بوده است که درمجموع متغیرهای فوق توانستهاند 20.8 درصد از تغییرات آگاهی از حقوق شهروندی را تبیین کند.
جدول 10: اندازه اثر آگاهی از حقوق شهروندی
اثر |
اندازه اثر r |
Z |
P |
اثر کل |
0.208 |
34.875 |
0.001 |
سیاسی |
0.123 |
12.198 |
0.000 |
فرهنگی |
0.187 |
16.157 |
0.002 |
اجتماعی |
0.312 |
9.044 |
0.003 |
زمینهای |
0.243 |
11.43 |
0.001 |
بحث و نتیجهگیری:
نتایج پژوهش نشان داد که میزان مشارکت سیاسی مردم، آگاهی سیاسی شهروندان، اعتماد سیاسی شهروندان، آگاهی اجتماعی از حقوق شهروندی، آموزش حقوق شهروندی، میزان بهرهمندی از رسانههای جمعی، میزان سرمایه فرهنگی، اعتماد اجتماعی شهروندان، میزان مشارکت اجتماعی و سطح انسجام اجتماع میتواند به میزانهای متفاوتی در آگاهی از حقوق مردم، توسعه حقوق شهروندی و افزایش رعایت مؤلفههای حقوق شهروندی اثرگذار باشد. بر اساس نتایج، سطح تحصیلات، سن و پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد هم در آگاهی از حقوق شهروندی و همچنین برقراری مؤلفههای حقوق شهروندی مؤثر خواهد بود. تحقق مفهوم و شکلگیری ایده شهروندی، نیازمند وجود بستری مناسب و زمینهساز است که از آن بهعنوان جامعه مدنی یاد میشود.
کیفیت مشارکت شهروندان در امور جامعه از شاخصهای اساسی توسعهیافتگی و از الزامات اساسی سرمایه اجتماعی در هر جامعه مدنی محسوب میشود. عناصر کلیدی فرهنگ شهروندی، همواره از طرف محققان و صاحبنظران، از ادوار باستان تاکنون موردبحث و چالش قرارگرفته است. از ضروریات دستیابی به شاخصهای توسعه، تعیین میزان نهادینهشدن فرهنگ شهروندی است. شهروندی یکی از مهمترین مفاهیم و ایدههای اجتماعی است و در شکلدادن به نهادهای حکومتی مؤثر است و از سوی دیگر بر مسئولیتهایی که باید بر پایداری جوامع سیاسی و محیط طبیعیمان بپذیریم تأکید میکند.
شهروندی بهعنوان یک ویژگی بارز انسانی ناشی از نیاز انسان به همزیستی مسالمتآمیز با دیگر افراد انسانی، آگاهی نسبت به فرهنگ شهروندی و وظایف خود و وجود یک اخلاق مشارکتجویانه و آگاهانه در فعلوانفعالات اجتماعی است که تفاوتهایی گاه فاحش در وضعیت توسعه انسانی آنها وجود دارد. آگاهی از این امر دارای جنبههای مختلفی ازجمله آگاهی از حقوق اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، جنسیتی، مدنی است. آگاهی و آشنایی افراد از این امر نهتنها موجب دستیابی بهتر آنان به حقوق خودشان میشود، بلکه سبب میشود تا به حقوق دیگران نیز احترام گذاشته و حق آنان را نیز ادا شود. افراد زمانی به حقوق یکدیگر احترام خواهند گذاشت که حقوق و تکالیف خود را بشناسند و درنتیجه شناخت و آگاهی، این امر محقق میشود و انگیزه حضور در مشارکت نیز قویتر میشود.
حقوق شهروندی، مجموعه قواعد و احکام و قوانینی را شامل میشود که بر روابط بین شخصی شهروندان حاکم باشد و به آنها جایگاهی را بهعنوان عضوی از جامعه اعطا کند. درواقع حقوق شهروندی بهنوعی حمایتهای قانون و واگذاری حقوق به شهروندان را برای محافظت آنها از در برابر انواع ناعدالتیها را شامل میشود. حقوق شهروندی را نباید صرفاً مجموعهای از حقوق دانست که معطوف به شهروندان و در راستای حمایت از آنهاست، بلکه در مقابل این حق اعطاشده، شهروندان نیز دارای وظایفی هستند. درواقع حقوق شهروندی در جامعه همچون دو روی یک سکهای است که یکطرف را حقوق و قوانین تشکیل میدهد و طرف دیگر وظایف متناسب با حقوق احراز شده است. حقوق شهروندی ازجمله مفاهیم نوظهوری است که با سایر مفاهیم همچون آگاهی شهروندان پیوند نزدیکی دارد. این موضوعی است که در مطالعات پیشین هم بهصورت ضمنی و علنی مورد تأیید قرار گرفته است؛ بهگونهای که یافتههای این پژوهش با نتایج مطالعات ربانی و همکاران (2006)، اسکافی (2007)، هزارجریبی و امانیان (2011)، حسینزاده و همکاران (2012)، کلدی و پوردهناد (2013)، وثوقی و حضرتی (2012)، باقریبنجار و سپهوند (2013)، زیاری و همکاران (2013)، شیرعلیزاده و همکاران (2014)، مهدوی و عاشوری (2014)، همتی و احمدی (2014)، بخارایی و همکاران (2015)، قهرمانی و داودپور (2015)، سامآرام و برزگرپاریزی (2016)، شارعپور و شعبانی (2016)، نیازی و همکاران (2016)، احمدی و ساعیارسی (2017)، بهرامی و همکاران (2017)، رمضان و همکاران (2017)، ابراهیمی و کاظمینژاد (2018)، لاریجانی (2018)، هدایتزاده و همکاران (2018)، احمدی و کاظمیزاد (2019)، الهی امیرآباد و همکاران (2019)، بهرامی و همکاران (2019)، دسترنج و ملاحی (2019)، کاظمی و مظفری (2019) و محمودی و همکاران (2020) همسو بوده و آنها را تأیید کرده است.
ملاحظات اخلاقی: لازم به ذکر است در این مقاله همه ملاحظات اخلاقی اعم از ارجاع به منابع، رعایت حقوق ذینفعان، تمامیت علمی و ... رعایت شده است.
[1] Aristotle
[2] Augustine of Hippo
[3] Thomas Aquinas
[4] John Locke
[5] Immanuel Kant
[6] Georg Wilhelm Friedrich Hegel
[7]Thomas Hobbes
[8] Oliver & Heater
[9] Niccolò Machiavelli
[10] Jean-Jacques Rousseau
[11] Oldfield
[12] Ralf Dahrendorf
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |