متن کامل [PDF 715 kb]
(1602 دریافت)
|
چکیده (HTML) (2689 مشاهده)
متن کامل: (1498 مشاهده)
مقدمه
مخارج عمومی دولت میتواند به طرز مطلوب بر رفاه اجتماعی تأثیر گذاشته و فقر را از طریق مقررات زیرساختی و خدمات اجتماعی کاهش دهد (اصغر و همکاران ، 2012). مخارج عمومی معمولاً رشد اقتصادی را از طریق اشتغالزایی، کاهش نرخ بیکاری، گسترش مشاغل از طریق تأمین زیرساختها تقویت میکند (اومودرو2، 2019). اصغر و همکاران (2012) تصور میکنند که افزایش سرمایهگذاریهای دولتی در بخشهایی از جمله بهداشت، آموزش، کشاورزی و امکانات رفاهی- اجتماعی میتواند رفاه اجتماعی را افزایش دهد. در این میان، نکته حائز اهمیت در برابر اقدامات دولت، توجه به میزان بهینهای از مخارج دولت در امور و فصول بودجه است که به موجب آن تخصیص منابع مالی دولت در راستای حداکثر شدن رفاه اجتماعی افراد جامعه قرار گیرد. زیرا تخصیصات مالی دولت در برخی از امور و فصول تأثیری ناچیز و یا حتی منفی بر روی رفاه داشته است. برای مثال، مخارج صورت گرفته در زمینه حمایتهای اجتماعی، علاوه بر مزایای مثبت که میتوانند بر روی رفاه افراد داشته باشند میتوانند تأثیرات منفی با کاهش میل به کار در افراد بر روی فقر و رفاه داشته باشند (دیچ3، 1999؛ نیهوس4، 2010؛ ؛ ایلکر5، 2018).
مخارج دولت در حوزه بهداشت نیز بسته به نوع برنامهها متفاوت است. هزینههای عمومی برای مراقبتهای اولیه به نفع فقرا بوده و رفاه اجتماعی را بهبود میبخشد. مخارج عمومی در مورد انواع پیشرفتهتر مراقبتهای بهداشتی به نفع ثروتمندان بوده و رفاه اجتماعی فقرا را کاهش میدهد(کلاس6 و همکاران، 2012). بانک جهانی (2004) در گزارش توسعه جهانی اظهار داشت که ارتباط ضعیفی بین مخارج اجتماعی و پیامدهای اجتماعی آن برای فقرا وجود دارد. دلار و کرای7 (2002) دریافتند که سیاستهای «فقیرنشین»، مانند مخارج عمومی در زمینه آموزش و بهداشت، تأثیر چشمگیری بر درآمد فقرا نمیگذارد. همچنین، موسلی و همکاران (2004) عنوان کردند که سطح بالاتری از هزینههای طرفدار فقرا با سطوح پایینتر از فقر همراه است(هالیه و نینو زوروا2، 2018). مارگاریتا3 و همکاران، (2017) بیان میکنند، منابع یارانه برای گاز مایع، برق، آب و حملونقل عمومی بیشتر متوجه طبقه بالاتر جامعه بوده و برخلاف برخورداری از بودجه کلان، تأثیر چندانی بر کاهش فقر ندارند. همچنین، ویلهلم و فیستس (2005) سرمایهگذاری در زیرساختها را به دلیل بیشتر بودن پیامدهای مثبت برای ثروتمندان نسبت به فقرا، یک نگرانی سیاسی جهت توزیع ناعادلانهتر درآمدها عنوان میکنند (اوماری و موتوری ، 2016). علاوه بر موارد ذکر شده، مطالعات الورن4 (2012)، علی5 (2012)، منگ و همکاران6 (2013)، ولد رافائل7 (2015) بر اساس سه فرضیه تضعیف (کاهش) نابرابری8، گسترش (افزایش) نابرابری9 و فرضیه خنثی10 تأثیر مخارج نظامی و دفاعی بر روی فقر و نابرابری را به ترتیب مثبت، منفی یا خنثی میدانند.
بنابراین، با توجه به ادبیات بیان شده از اثرات متفاوت اجزای مخارج دولت بر روی کاهش فقر و افزایش رفاه میتوان به رابطه غیرخطی بین دو متغیر مخارج دولت و رفاه اجتماعی اشاره داشت.
در ایران بررسیهای ﺍنجاﻡ شدﻩ در ارتباط با ﺍندﺍزه دولت نشان میدهد ﺩﺭ سالهای برنامه ﺍﻭﻝ توسعه (1372-1368) ﺍندﺍﺯﻩ ﺩﻭلت به سطح 4/17 درصد تقلیل یافت. همچنین، در برنامه پنج ساله دوم و سوم توسعه اندازه آن به ترتیب به 1/22 و 6/20 درصد رسیده است (بانک مرکزی، 2006). درنهایت، بر اساس گزارش و تحقیقاتی که بهتازگی صورت پذیرفته اندازه دولت در اقتصاد ایران حدود 17.4 درصد گزارش شده است.
در ارتباط با رفاه اجتماعی، محاسبه شاخص رفاه اجتماعی آمارتیاسن (1974) نشان میدهد مقدار این شاخص در سال 1398 در طی دوره مورد بررسی به کمترین میزان خود در 30 سال اخیر رسیده است.
نمودار-1- روند شاخص رفاه اجتماعی در ایران
با توجه به اینکه پژوهش لازم در زمینه حصول سهم بهینه اندازه دولت از تولید ناخالص داخلی در امور اﻗتصادی، اﺟتماعی و فرهنگی، عمومی و دفاعی و فصول مربوط به هریک از امور با هدف حداکثرسازی شاخص رفاه اجتماعی آمارتیاسن در ایران وجود ندارد، این هدف، موضوع پژوهش حاضر قرار گرفته است. به کارگیری مدل رگرسیون آستانهای به همراه الگوریتم برنامهریزی خطی سیمپلکس از جنبههای نوآوری پژوهش حاضر است. برایناساس، در بخش اول پس از بیان مقدمه، مبانی نظری در ارتباط با اندازه دولت و نقش آن در کاهش فقر و افزایش رفاه اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است. در بخش سوم به پیشینه پژوهش پرداخته شده و در بخش چهارم، الگوی اقتصادسنجی و یافتهها ارائه شده است. در نهایت بخش پایانی، به بحث و پیشنهادات اختصاص داده شده است.
مبانی نظری
یافتههای مربوط به ادبیات تجربی در زمینه ارتباط اندازه دولت و رفاه در اکثر موارد متناقض هستند. در برخی از مطالعات مانند کورمندی و مگوئر (1986)، کار2 (1989) و کشین3 (1995) تأثیر مثبت اندازه دولت بر رفاه اجتماعی و رشد اقتصادی نشان داده شده است و رامایاندی4 (2003)، لوتو5 (2011) و برگ و هنرکسون6 (2011) معتقد به رابطه منفی بین این دو متغیر اقتصادی هستند (شومایلا و کیایام7، 2014؛ فورته و مگزینو8، 2011؛ هراث9 ،2011). بهعنوان مثال فارنیر و جوهانسون10 (2016) معتقدند افزایش مخارج عمومی دولت رشد بالقوه را تقویت میکند. در حالی که، دولتهای خیلی بزرگ رشد بالقوه را کاهش میدهند، مگر اینکه عملکرد دولت بسیار مؤثر باشد. جوهانسون (2016) نیز اشاره دارد بزرگی بیش از اندازه دولت منجر به کاهش رشد اقتصادی میشود. در مقابل افزایش مخارج رفاه اجتماعی میتواند نابرابری را بهعنوان هزینه توزیع مجدد کاهش دهد. برخی از اقتصاددانان همچون یاسین11 (2011)، ودر و گالوی12 (1998) و هسیه و لی13 (1994) این رابطه را غیر قطعی دانستند (شومایلا و کیایام، 2014). در مطالعات بارو (1989)، گارتنی14 و همکاران (1998)، دیویس15 (2009)، فارنیر و جوهانسون (2016) بر رابطه غیرخطی بین اندازه دولت، رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی اشاره شده است.
بنابراین، بر اساس تناقضات بین یافتههای محققان میتوان بر رابطه غیرخطی بین اندازه دولت و رفاه اجتماعی تأکید کرد. بدینﺻورت که، از یک سو در ازای اندازه کوچک دولت، با افزایش حجم فعالیتهای دولت سرمایهگذاری بیشتری در زیرساختها و ارتقاء فنآوری و متنوع سازی در تولید صورت خواهد گرفت و در نتیجه رشد اﻗتصادی و در پی آن رفاه افزایش مییابد. از سوی دیگر، در ازای اندازه بزرگ دولت، افزایش حجم فعالیتهای دولت منجر به ایجاد دریافت مالیات اضافی برای هزینههای اضافی دولت شده که این امر موجبات تخصیص نامناسب منابع، کاهش فعالیتهای اقتصادی، کاهش سرمایهگذاری خصوصی و در نهایت کاهش رشد و رفاه اﻗتصادی را فراهم میکند (شومایلا و کیایام، 2014).
با توجه به منحنی آرمی U شکل نیز که رابطه غیرخطی بین رشد و مخارج دولت را نشان میدهند، این امکان وجود دارد که ارتباط مخارج دولت و رفاه اجتماعی غیرخطی باشد. زیرا رشد تولید ناخالص داخلی یکی از مهمترین شاخصههای ارزیابی رفاه اجتماعی است. دلیل اصلی U شکل بودن منحنی آرمی ناشی از این واقعیت است که در ابتدا افزایش سهم مخارج عمومی دولت در تولید ناخالص داخلی یک اقتصاد منجر به افزایش هم زمان نرخ رشد واقعی تولید ناخالص داخلی میشود. اما این همبستگی مثبت بین مخارج دولت و رشد اقتصادی بینهایت پایدار نیست. این ارتباط مثبت تا حدی حاکم است که بهرهوری نهایی هزینههای عمومی برابر با بهرهوری نهایی هزینههای خصوصی باشد. این نقطه به نقطهای گفته میشود که سهم مربوط به مخارج عمومی دولت به تولید ناخالص داخلی اقتصاد رشد واقعی تولید ناخالص داخلی را به حداکثر میرساند. پس از نقطه عطف، اثر نهایی مخارج عمومی دولت منفی میشود که در نتیجه تأثیر منفی بر سطح رشد اقتصادی میگذارد (سچمیدت و ویگرستدت، 2019).
بنابراین، از جمعبندی منحنی آرمی U شکل مبنی بر وجود رابطه غیرخطی میان رشد اقتصادی و مخارج دولت و تناقضات موجود در مطالعات تجربی از اثرات متفاوت مخارج دولت در برخی از امور و فصول دولت بر روی رفاه اجتماعی و رشد اقتصادی، میتوان بر وجود رابطه غیرخطی بین اجزای مخارج دولت و رفاه اجتماعی اذعان داشت. وجود رابطه غیرخطی بین اجزای مخارج دولت و رفاه اجتماعی نیز لزوم برآورد مقدار بهینه از مخارج دولت در کلیه امور و فصول جهت اولویت بندی و تخصیص منابع مالی دولت را گوشزد میکند.
پیشینه تجربی
فارنیر و جوهانسون (2016) با استفاده از روش حداقل مربعات معمولی (OLS) با اثرات ثابت زمانی در طی دوره زمانی 2009-2013 به بررسی اثرگذاری اندازه دولت بر رشد اقتصادی و توزیع درآمد پرداختهاند. نتایج حاکی از وجود رابطه غیرخطی بین مخارج دولت، رشد اقتصادی و توزیع درآمد است.
دیویس (2009) با به کارگیری تکنیک دادههای تابلویی و با استفاده از دادههای نمونه 154 تایی از کشورهای مختلف در طول دوره 2000-1975 به بررسی رابﻄه ﻏیرﺧﻄی اندازه دولت و شاﺧﺺ توسعه انسانی به عنوان یکی از شاﺧﺺهای رفاه اﻗتصادی پرداخته است. نتایج نشان میدهد، برای کشورهای کم درآمد، مخارج مصرفی دولت اثر مثبتی بر شاﺧﺺ توسعه انسانی داشته و در مقابل، مخارج سرمایهگذاری اثری منفی بر شاﺧﺺ توسعه انسانی دارد. همچنین، این اثر تا زمانی که مخارج سرمایهگذاری به 40 درﺻد تولید ناﺧالﺺ داﺧلی برسد ادامه پیدا میکند.
قلیزاده (2019) با استفاده از روش خود رگرسیون برداری (VAR)، در دوره زمانی 1380-1338 به بررسی اثرگذاری اندازه دولت بر روی رشد اقتصادی پرداخته است. نتایج حاکی از وجود رابطه غیرخطی بین اندازه دولت و رشد اقتصادی دارد. اندازه بهینه دولت در دو دامنه 23 و 05/23 تخمین زده شده است.
نادمی و مفتخری (2017) با استفاد از الگوی حد آستانه در طی سالهای 1391-1354 به بررسی تأثیر اندازه دولت بر روی شاخص رفاه آمارتیاسن پرداختهاند. نتایج نشان میدهد، حد آستانه اندازه دولت 29 درصد است. بهگونهای که در رژیم اندازه کوچک دولت وقتی اندازه دولت کمتر از 29 درصد است، افزایش اندازه دولت تأثیر معناداری بر شاخص رفاه اجتماعی نداشته است. اما پس از افزایش اندازه دولت و عبور از حد استانه 29 درصد و قرار گرفتن در رژیم اندازه دولت بزرگ، افزایش اندازه دولت تأثیر منفی بر شاخص رفاه اجتماعی داشته است.
صالحی رزوه و بخشیزاده (2017) با استفاده از دادههای پنل غیرخطی و با بهرهگیری از روش گشتاورهای تعمیمیافته (GMM)، در دوره زمانی 2015-1960 به بررسی اثرگذاری مخارج دولت به شکل درصدی از GDP بر روی رشد اقتصادی پرداختهاند. نتایج نشان میدهد، حد آستانه بهینه در کشورهای مورد بحث معادل 19 درصد است. اندازه دولت در رژیم اول تأثیر مثبت بر رشد اقتصادی گذاشته، در حالی که در رژیم دوم این تأثیر منفی است.
سخنور (2017) با استفاده از رویکرد دادههای پانل آستانهای در کشورهای منتخب اوپک در طی دوره زمانی 2004- 2000 به بررسی اثرگذاری نسبت مخارج دولتی به اشتغال، نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی، حاصل ضرب نرخ رشد مخارج دولتی سرانه در اندازه دولت بر روی رشد اقتصادی پرداخته است. نتایج نشان میدهد، مقدار آستانه اندازه دولت برای کشورهای عضو اوپک در حدود 58/13 درصد بوده است. همچنین، در این کشورها بهرهوری مخارج دولت در مقدار قبل از آستانه اندازه دولت، مثبت و در حدود 72/0 و بعد از مقدار آستانه اندازه دولت منفی و در حدود 23/0- بوده است.
روش
الگوی اقتصاد سنجی
به منظور بررسی اثرات غیرخطی و برآورد اندازه بهینه مخارج دولت به تفکیک امور و فصول با تأکید بر حداکثرسازی رفاه اجتماعی، از مدل رگرسیون آستانهای استفاده خواهد شد. جذابیت این مدل از آنجا ناشی میشود که نمونه با توجه به پارامتر آستانه به چند رژیم مختلف تقسیم میشود و ضرایب برخی از متغیرها، وابسته به رژیمی که در آن قرار دارند، تغییر میکنند.
یک مدل رگرسیون آستانهای دو رژیمه به صورت زیر نشان داده میشود:
yt=xt' β+Zt' δ1+et if -∞<qt≤h
yt=xt’ β+Zt’ δ2+et if h≤qt<∞
عبارت qt، متغیر آستانه است که شامل همه مشاهدات درون گروه میشود، yt متغیر وابسته،xt متغیر مستقل،et جزء خطا و h مقدار آستانه است. مدل بالا نشان دهنده این است که وقتی متغیر آستانه کوچکتر از مقدار آستانه باشد، معادله رگرسیون به صورت عبارت اول رابطه (1) و وقتی مقدار آستانه بزرگتر از مقدار آستانه باشد، معادله رگرسیون بهصورت رابطه دوم (1) نشان داده میشود. در اغلب حالات، مقدار آستانه ناشناخته است و باید در کنار سایر پارامترهای مدل برآورد شود. میتوان مقدار آستانه h را توسط برآوردهای معادلههای رگرسیون آستانه با حداقل کردن مجموع مربعات خطاهای متغیر آستانه به دست آورد. همچنین، متغیر آستانه را میتوان توسط متغیرهای برونزای خارج از مدل تئوری تعیین کرد. چن (1993) روشی را برای حصول به برآوردی سازگار از مقدار آستانه ارائه داده است. در این روش برای به دست آوردن مقدار آستانه، برای هر مقدار ممکن آستانه یک مدل رگرسیون برآورد میشود. سپس برای هر رگرسیون مجموع مربعات خطا S(h) محاسبه میشود. آستانه h ̂ متغیری است که S(h) را حداقل میکند.
minS(h ̂ )=u ̂´⁄u ̂
یا
max R2=1-(u ̂´ u ̂) ⁄ Tss h ̂ =Arg min S(h)
با توجه به اینکه امکان وجود چند مقدار آستانه برای هر متغیر وجود دارد، باید معیاری برای تعیین تعداد آستانهها تعیین شود. به این منظور از روش بای و پرون (1998) استفاده میشود. با فرض وجود تعداد m آستانه، مدل رگرسیون به ازای هر مقدار، برآورد شده و جمع مجذور خطاهای هر مدل محاسبه میشود. هر مدلی که کمترین مقدار جمع مجذور خطاها را دارا باشد، انتخاب میشود و تعداد آستانه متناظر آن، جهت برآورد مدل آستانهای استفاده میشود.
الگوریتم برنامهریزی خطی سیمپلکس
برآورد رگرسیون آستانهای به تنهایی قادر نیست، مقادیر بهینه مخارج دولت در امور و فصول را تعیین کند؛ بلکه در رگرسیون آستانهای تنها، مقادیر آستانهای مشخص میشوند که در آن مخارج دولت بیشترین تأثیر را بر رفاه اجتماعی دارد. در واقع رگرسیون آستانهای مجموعهای از قیود (نامعادلات) را برآورد میکند که حصول همزمان آنها، افزایش رفاه اجتماعی را به همراه خواهد داشت. برای برآورد سهمهای بهینه باید این نامعادلات بهصورت همزمان حل شوند. روشهای مختلفی برای حل نامعادلات خطی وجود دارد که یکی از رایجترین آنها، الگوریتم برنامهریزی خطی سیمپلکس است. الگوریتم سیمپلکس روشی برای بهدست آوردن جواب بهینه یک تابع هدف خطی با دستگاهی از قیود است. این الگوریتم با یک رأس پایه از ناحیه شدنی شروع میشود و برای رئوس مجاور ادامه پیدا میکند. روش سیمپلکس تا رسیدن به جواب بهینه ادامه مییابد (گرین برگ، 1997).
.2.4 ارائه و توصیف مدل
بر اساس مبانی نظری و مطالعات صورت گرفته توسط هالیه و نینو زارزوا (2018) و خانزادی و همکاران (2015)، مدل زیر برای برآورد مقدار بهینه مخارج دولت به تفکیک امور و فصول با هدف افزایش رفاه اجتماعی، استفاده شده است:
(4)
lnW=f(ln(Gp/GDP).ln((Non_Gp)/GDP).lnInt.lnUrbant.lnOpent.lnLiteracyt.Subsidyt )+ut
در مدل فوق ، lnW بهعنوان متغیرهای وابسته مدل بیانگر لگاریتم رفاه اجتماعی بوده و متغیرهای مستقل مدل به ترتیب عبارتند از: ln(Gp/GDP)، لگاریتمهای نسبت مخارج دولت در امور و فصول مختلف بودجه عمومی به تولید ناخالص داخلی، ln((Non_Gp)/GDP)؛ لگاریتم مخارج دولت در سایر امور و فصول به جز فصل و امور مورد بررسی، lnIn؛ لگاریتم شاخص قیمت مصرفکننده به قیمت ثابت 1395، lnUrbant؛ لگاریتم نرخ شهرنشینی، lnOpen؛ لگاریتم شاخص درجه باز بودن اقتصاد (نسبت مجموع صادرات و واردات به تولید ناخالص داخلی)، lnLiteracyt، لگاریتم نرخ باسوادی. متغیر یک متغیر مجازی است که برای در نظرگرفتن آثار هدفمند سازی یارانهها بر رفاه در مدل لحاظ شده است. مقدار این متغیر از سال 1389 به بعد برابر یک و در سایر سالها، صفر است. رابطه (4) به تفکیک 4 امور اصلی (مطابق با طبقه بندی امور و فصول در سال 1394) و 21 فصل بودجه به صورت مجزا برآورد خواهد شد. به منظور برآورد سهم بهینه اندازه دولت با هدف حداکثرسازی رفاه اجتماعی در طی دوره زمانی 1398-1350، از نرم افزار (Eviews) استفاده شده است. دادههای پژوهش نیز، از بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، وزارت علوم اقتصادی و دارایی، مرکز آمار ایران و سازمان برنامه و بودجه جمع آوری گردیده است.
یافتهها
نتایج برآورد مدلها
نتایج برآورد اثرات مخارج دولت به تفکیک امور و فصول بودجه عمومی بر رفاه اجتماعی با روش رگرسیون آستانهای در جداول (1) و (3) ارائه شده است. با توجه به اینکه فرض شده است، سهم مخارج دولت در هر فصل یا امور (و نیز کل مخارج دولت) بهصورت آستانهای بر شاخص رفاه اجتماعی، اثرگذار است، اثرات متغیر آستانهای مخارج دولت (به تفکیک امور و فصول) بر رفاه اجتماعی در جدول (3) و اثر سایر متغیرهای کنترل غیر آستانهای در جدول (1) ارائه شده است. شایان ذکر است، همه متغیرها (به جز متغیر مجازی Subsidy) به صورت لگاریتمی در برآورد حاضر شدهاند. همچنین، در جدول (1) برای هر یک از امور و فصول اعداد مندرج در هر سطر ضرایب اثرگذاری متغیرهای غیر آستانهای بر روی رفاه اجتماعی را بر اساس الگوی حد آستانه نشان میدهد. برای مثال در جدول (1) ضرایب لحاظ شده در ستون امور عمومی به این معنا هستند که لگاریتم شاخص قیمت مصرف کننده، لگاریتم نرخ باسوادی، لگاریتم شاخص درجه باز بودن اقتصاد، لگاریتم نرخ شهرنشینی، لگاریتم مخارج دولت در سایر امور و فصول به جز امور عمومی، یارانهها به ترتیب دارای اثرگذاری 0.57- ، 3.7- ، 0.26 ، 12.1 ، 0.24 ، 0.17- بر روی رفاه اجتماعی بودهاند. برای سایر امور و فصول هم اثرات متغیرهای غیر آستانهای به همین ترتیب در جدول (1) لحاظ شدهاند.
جدول (1) اثرات متغیرهای غیرآستانهای بر رفاه اجتماعی
Constant lnIn lnLiteracyt lnOpen lnUrban ln((Non_Gp)/GDP) Subsidy
امور عمومی 8/5-*** 0/57-*** 3/7-*** 0/26*** 12/1*** 0/24*** 0/17-***
قانونگذاری 20/2-*** 0/59-*** 4/03-*** 0/23*** 12/6*** 0/27** 0/15-***
عمومی 22/1-*** 0/6-*** 4/4-*** 0/28*** 13/3*** 0/19*** 0/06-***
قضایی 15/7-*** 0/47-*** 4/9-*** 0/18*** 12/1*** 0/22** 0/21-***
خدمات مالی 17/1-*** 0/51-*** 3/2-*** 0/22*** 10/9*** 0/28*** 0/16-***
توسعه علوم 10/9** 0/47-*** 4/6-*** 0/12*** 6/2*** 0/38-*** 0/1**
امور دفاعی 6/3-* 0/53-*** 3/8-*** 0/14*** 11/9*** 0/17*** 0/17-***
دفاع 18/8-*** 0/52-*** 4/55-*** 0/08*** 12/9*** 0/17*** 0/24-***
نظم و امنیت 20/9-*** 0/54-*** 3/1-*** 0/23*** 11/4*** 0/24*** 0/13-**
امور اجتماعی 17/1-*** 0/57-*** 4/1-*** 0/20*** 12/8*** 0/27*** 0/03-
آموزش 21/5-*** 0/64-*** 3/8-*** 0/25*** 13/1*** 0/27*** 0/09-***
تربیت بدنی 16/8-*** 0/56-*** 3/2-*** 0/27*** 11/4*** 0/24*** 0/05-***
فرهنگ و هنر 10/5-*** 0/52-*** 4/3-*** 0/17*** 11/6*** 0/13*** 0/09-***
رفاه اجتماعی 17/7-*** 0/58-*** 4/4-*** 0/18*** 12/9*** 0/35*** 0/16***
سلامت 4/ 4-*** 0/42-*** 4/6-*** 0/18*** 10/6*** 0/27*** 0/21-***
امور اقتصادی 11/1*** 0/44-*** 4/1-*** 0/23*** 10/4*** 0/15*** 0/12-***
کشاورزی 18/7-*** 0/62-*** 4/5-*** 0/28*** 13/05*** 0/32*** 0/12-***
منابع آب 15/5-*** 0/51-*** 4/5-*** 0/19** 11/8*** 0/28*** 0/17-***
صنعت و معدن 20/2-*** 0/64-*** 3/4-*** 0/23*** 12/3*** 0/12*** 0/06-***
فناوری اطلاعات 25/7-*** 0/69-*** 3/4-*** 0/34*** 13/7*** 0/13*** 0/05-**
بازرگانی و تعاون 22/7-*** 0/58-*** 3/09-*** 0/22*** 12/1*** 0/36*** 0/18-***
مسکن و عمران 14/8-*** 0/52-*** 4/8-*** 0/11*** 12/3*** 0/22*** 0/18-***
حملونقل 12/8-*** 0/49-*** 4/1-*** 0/22*** 11/3*** 0/27*** 0/19-***
محیطزیست 15/04-*** 0/50-*** 4/5-*** 0/25*** 11/5*** 0/3*** 0/19-***
انرژی 15/06-*** 0/52-*** 5/9-*** 0/29*** 13/3*** 0/07 0/35-***
کل مخارج 13/05-*** 0/46-*** 4/1-*** 0/23*** 10/9*** - 0/18-***
*** 0/001 p< ** 0/05 p< * 0/10 p<
نتایج نشان میدهد در کلیه امور و فصول بودجه، افزایش تورم و نرخ باسوادی بهعنوان متغیرهای کنترل مدل، اثر منفی و معناداری بر رفاه اجتماعی داشتهاند. اثرات منفی تورم مطابق با مبانی نظری از جمله مطالعات فارنیر و جوهانسون (2016)، نادمی و حسوند (2015)، رضایی و همکاران (2013)، حسینی و همکاران (2014) است. چرا که با افزایش تورم، دهکهای بالای درآمدی، معمولاً ثروت خود را بین داراییهای مختلف از قبیل (پول خارجی، زمین، مسکن، سهام و ...) تقسیم میکنند با افزایش تورم ثروت آنها نیز افزایش مییابد؛ از طرفی دهکهای پایین و متوسط درآمدی، معمولاً مزد و حقوقبگیر بوده و در شرایط تورمی آسیب بیشتری خواهند دید. همچنین، دهک بالای درآمدی از طریق مختلف به رانتهای اطلاعاتی دسترسی داشته و میتوانند قبل از افزایش قیمتها، سرمایهگذاریهای خود را به نحوی تغییر دهند تا از تورم، بهرهمند شوند. بدین شکل مدیریت در فرآیند تولید و توزیع، کارایی اقتصادی و ارتقاء بهرهوری نیرویکار در اولویت قرار نمیگیرد. سودآوری سرمایه بخاطر شرایط تورمی بر رفتار عاملین اقتصادی و نحوه تخصیص بین زمانی منابع اثرات نامطلوبی میگذارد. بنابراین، نتیجه نهایی تورم افزایش ثروت ثروتمندان و کاهش درآمد حقیقی گروههای با درآمد ثابت است و این پدیده منجر به تشدید نابرابری توزیع درآمد در اقتصاد ایران و کاهش رفاه اجتماعی میشود.
افزایش نرخ باسوادی در جامعه، تأثیر منفی بر شاخص رفاه اجتماعی داشته است. یکی از دلایل این پدیده این است که با وجود افزایش نیرویکار تحصیل کرده در جامعه، بهرهمندی اقتصاد ایران از این سرمایه بسیار ضعیف و اندک بوده است. شواهد آماری نشان میدهد که نرخ بیکاری در باسوادان همواره بیشتر از بیسوادان بوده است؛ در نتیجه نیروی انسانی باسواد مشارکت کمتری در بازار کار و تولید ناخالص داخلی و خلق درآمد داشته است. نکته دیگر اینکه اگر چه سطح سواد در جامعه افزایش یافته است؛ اما این موضوع نقش بسزایی در افزایش سطح مهارت و رشد بهرهوری بهعنوان کانال اصلی تأثیرگذاری آموزش بر درآمد سرانه نداشته است. مجموعه این عوامل سبب شده است که با وجود ارتقای سطح سواد در جامعه، رفاه اجتماعی در ایران کاهش یابد.
نمودار-2- مقایسه نرخ بیکاری در باسوادان و بیسوادان
منبع: مرکز آمار ایران
اثرات شاخص باز بودن اقتصاد و نرخ شهرنشینی بر رفاه اجتماعی، مثبت است. به عبارت دیگر با افزایش حجم تجارت خارجی کشور، از دو کانال رشد اقتصادی و توزیع درآمد سطح رفاه اجتماعی افزایش مییابد. زیرا، بر اساس الگوی هکچر- اوهلین کشورها کاﻻیی را ﺻادر میکنند که در تولید آن از عامل فراوان در کشور برخوردار هستند. بنابراین، با توجه به این که اکثر کشورهای درحال توسعه دارای فراوانی نیرویکار و کشورهای توسعه یافته دارای عامل فراوان سرمایه هستند، آزادسازی تجاری در کشورهای در حال توسعه باعث انتقال منابع به سمت تولید کاﻻهای ﺻادراتی کاربر ﺧواهد شد که در نتیجه افزایش تقاضا برای نیرویکار باعث رشد اﻗتصادی و کاهش فقر میشود (مک کالوچ2 و همکاران،2003). همچنین، مدلهای رشد درونزا3 (رومر4، 1992؛ بارو و سالا-آی-مارتین5، 1995) تایید میکنند که باز بودن تجاری موﺟﺐ بالا رفتن نرخ رشد اﻗتصاد میشود. بر اساس این الگوها آزادسازی تجاری میتواند از طریق افزایش توان تولیدکنندگان داﺧلی در دستیابی به تکنولوژیهای ﺟدید و نهادههای تولید و همچنین کاهش هزینههای ارتباطی میان ﺻادرکنندگان و واردکنندگان کاﻻها بر رشد اﻗتصادی اثر مثبت داشته باشد (مک کالوچ و همکاران،2003؛ اگنور، 2002). اثر تجارت بر توزیع درآمد را میتوان با استفاده از نظریهی استلوپر ساموﺋلسون توضیح داد. بر مبنای این نظریه تجارت آزاد، توزیع درآمد را به نفع عامل فراوان یک کشور تغییر میدهد. زیرا با آزادسازی تجاری و در نتیجه افزایش تولید کاﻻی ﺻادراتی بر مبنای مزیت نسبی، بازدهی عواملی که در تولید این کاﻻ بیشتر استفاده میشوند افزایش مییابد. با فرض این که افزایش محصول امکان پذیر باشد این فرایند بر بازدهی سایر عوامل و همچنین تحرک عوامل بین بخشهای مختلف مؤثر ﺧواهد بود. با توﺟه به این که اکثر کشورهای درحال توسعه دارای فراوانی نیرویکار و در نتیجه مزیت نسبی در تولید کاﻻی کاربر هستند، تجارت آزاد و در نتیجه گسترش ﺻادرات کاﻻهای کاربر، بر مبنای این تئوری باعﺚ افزایش اشتغال و یا دستمزدها و در نتیجه کاهش فقر ﺧواهد شد (تیسای و هوانگ، 2007). لازم به ذکر است که منتقدان آزاد سازی تجاری به دلیل چسبندگیهای موﺟود در بازار عوامل، بهخصوص بازار نیرویکار و نوع ساختار بازار معتقدند همزمان با فرایند آزادسازی تجاری باید سیاستهای مکمل و حمایتی برای اقشار فقیر صورت پذیرد (اکبریان و زارع حقیقی،2011).
نرخ شهرنشینی نیز اثر مثبتی بر رفاه اجتماعی دارد؛ زیرا با افزایش شهرنشینی، افراد بیشتری به امکانات مختلف شهری دسترسی خواهند داشت و این دسترسی به امکانات، زمینه را برای کاهش نابرابری درآمد و افزایش رفاه اجتماعی فراهم میکند. همچنین، وجود صنایع مختلف در نقاط شهری بهخصوص صنایع کاربر عاملی برای جذب نیرویکار بوده و با توجه به بیشتر بودن دستمزد در نقاط شهری این خود عاملی جهت مهاجرت روستائیان برای افزایش درآمد به نقاط شهری و افزایش رفاه آنان است.
متغیر مجازی هدفمندی یارانهها نیز اثر منفی و معناداری بر رفاه اجتماعی داشته است. اجرای برنامه هدفمندی یارانهها از دو کانال تولید ناخالص سرانه و نابرابری درآمد بر روی رفاه تأثیرگذار است. اجرای این برنامه با هدف کاهش فاصله طبقاتی میان خانوارها منجر به کاهش نابرابری درآمد شده ولی تأثیر قابل توجهی بر روی تولید جهت افزایش رشد اقتصادی نداشته است. به عبارت دیگر، اجرای طرح هدفمندی یارانهها منجر به افزایش مصرف و کاهش انباشت سرمایه شده است. در نتیجه، بر اساس معادله رفاه اجتماعی آمارتیاسن با کسر کردن تولید ناخالص داخلی سرانه از حاصلضرب ضریب جینی (با حدود مقداری بین 0 تا 1) در تولید ناخالص داخلی سرانه موجب میشود در مجموع رفاه اجتماعی کاهش یابد این موضوع نشان میدهد که هدفمندی یارانهها حداقل از نقطه نظر رفاه اجتماعی توفیق چندانی نداشته است.
تعیین حدود آستانه
در این بخش برای تعیین تعداد آستانهها برای هر یک از امور و فصول از آزمون بای و پرون (1998) استفاده شده است. نتایج این آزمون در جدول (2) ارائه شده است.
جدول (2) نتایج آزمون بای و پرون (تعیین تعداد آستانه برای رگرسیون)
آزمون آستانه آماره F مقدار بحرانی تعداد آستانههای شناسایی شده
امور عمومی 2 آستانه در برابر 3 آستانه 75/30 14/03 3
قانونگذاری 0 آستانه در برابر 1 آستانه 11/33 11/47 0
عمومی 0 آستانه در برابر 1 آستانه 15/29 11/47 1
قضایی 1 آستانه در برابر 2 آستانه 17/18 12/95 2
خدمات مالی 0 آستانه در برابر 1 آستانه 20/80 11/47 1
توسعه علوم 1 آستانه در برابر 2 آستانه 462/72 12/19 2
امور دفاعی 2 آستانه در برابر 3 آستانه 33/88 14/73 3
دفاع 0 آستانه در برابر 1 آستانه 23/62 11/47 1
نظم و امنیت 1 آستانه در برابر 2 آستانه 19/27 12/95 2
امور اجتماعی 2 آستانه در برابر 3 آستانه 90/21 14/03 3
آموزش 2 آستانه در برابر 3 آستانه 389/62 14/73 3
تربیت بدنی 2 آستانه در برابر 3 آستانه 17/87 14/03 3
فرهنگ و هنر 2 آستانه در برابر 3 آستانه 30/63 14/03 3
رفاه اجتماعی 2 آستانه در برابر 3 آستانه 1570/56 14/03 3
سلامت 2 آستانه در برابر 3 آستانه 332/28 14/03 3
امور ااقتصادی 0 آستانه در برابر 1 آستانه 15/50 11/47 1
کشاورزی 1 آستانه در برابر 2 آستانه 23/69 12/95 2
منابع آب 0 آستانه در برابر 1 آستانه 12/60 11/47 1
صنعت و معدن 2 آستانه در برابر 3 آستانه 17/24 14/03 3
فناوری اطلاعات 2 آستانه در برابر 3 آستانه 26/21 14/03 3
بازرگانی و تعاون 0 آستانه در برابر 1 آستانه 18/28 11/47 1
مسکن و عمران 1 آستانه در برابر 2 آستانه 88/74 12/95 2
حملونقل 2 آستانه در برابر 3 آستانه 44/96 14/03 3
محیطزیست 2 آستانه در برابر 3 آستانه 18/07 14/03 3
انرژی 0 آستانه در برابر 1 آستانه 20/82 11/47 1
کل مخارج 1 آستانه در برابر 2 آستانه 13/48 10/13 2
در جدول (3) نتایج اثرات مخارج دولت به تفکیک امور و فصول بر رفاه اجتماعی، ارائه شده است. همچنین به منظور حصول نتایج قابل اتکا و حفظ درجه آزادی کافی، قید حداکثر 3 حد آستانه بر اساس آزمون بای و پرون اعمال شده است. در نهایت، در هریک از امور و فصول آستانهای انتخاب میشود که بیشترین اثر مثبت و کمترین اثر منفی را بر رفاه اجتماعی داشته باشد.
جدول (3) اثرات مخارج دولت (متغیر آستانهای) به تفکیک امور و فصول بر رفاه اجتماعی
حدود آستانه (نسبت مخارج دولت در هر فصل به GDP) ارتباط مخارج هر فصل یا امور با رفاه اجتماعی
حد آستانه1 حد آستانه 2 حد آستانه 3 کمترازآستانه 1 بین 1 و 2 بین 2 و 3 بیش از آستانه 3
امور عمومی 0/8 0/9 1/1 مثبت و معنادار مثبت و معنادار* مثبت و معنادار مثبت و معنادار
قانونگذاری بر اساس آزمون بای و پرون، وجود آثرات آستانهای در این فصل رد میشود. اثر مخارج قانونگذاری بر رفاه، مثبت و معنادار است.
عمومی 0/3 - - مثبت و معنادار* - - -
قضایی 0/16 0/18 0/23 منفی و معنادار منفی و معنادار منفی و معنادار منفی و معنادار*
خدمات مالی 0/2 0/3 منفی و معنادار منفی * - -
توسعه علوم 0/1 0/2 - مثبت و معنادار* منفی و معنادار مثبت و معنادار -
امور دفاعی 2/3 2/6 3/5 منفی منفی و معنادار مثبت و معنادار* مثبت و معنادار
دفاع 2 - مثبت و معنادار*
نظم و امنیت 0/7 1/4 - منفی مثبت و معنادار* - -
امور اجتماعی 6/4 7/6 8/5 مثبت و معنادار مثبت و معنادار* مثبت و معنادار منفی
آموزش 3/8 4/1 4/6 منفی مثبت و معنادار* منفی و معنادار منفی و معنادار
تربیت بدنی 0/08 0/12 0/17 مثبت و معنادار مثبت و معنادار مثبت و معنادار* منفی و معنادار
فرهنگ و هنر 0/3 0/4 0/6 مثبت و معنادار* منفی منفی مثبت و معنادار
رفاه اجتماعی 1/1 1/3 2/3 منفی مثبت و معنادار* مثبت و معنادار منفی و معنادار
سلامت 0/9 1/2 1/5 منفی مثبت و معنادار* مثبت و معنادار منفی و معنادار
امور اقتصادی 7/9 - - مثبت و معنادار* - - -
کشاورزی 0/5 0/8 - مثبت مثبت و معنادار* - -
منابع آب 0/4 مثبت*
صنعت و معدن 0/17 0/25 0/77 مثبت مثبت و معنادار* منفی مثبت
فناوری اطلاعات 0/03 0/09 0/029 مثبت مثبت و معنادار منفی مثبت و معنادار*
بازرگانی و تعاون 0/9 - - منفی و
معنادار* - - -
مسکن و عمران 0/9 - - منفی و معنادار* - - -
حملونقل 0/8 1 1/4 مثبت و معنادار مثبت و معنادار* منفی و معنادار مثبت و معنادار
محیطزیست 0/02 0/028 0/03 مثبت * منفی و معنادار منفی و معنادار منفی و معنادار
انرژی 0/3 - - مثبت و معنادار* - - -
کل مخارج 17/4 21 مثبت و معنادار مثبت و معنادار مثبت و معنادار* -
آستانه (رژیم) شناسایی شده جهت حداکثرسازی رفاه
در امور عمومی با سه حد آستانه 0/8، 0/9، 1/1 ، مخارج دولت دارای تأثیر مثبت و معنادار در چهار رژیم اول، دوم، سوم و چهارم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که در آن مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم دوم که در آن مقدار مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 0/8 و 0/9 قرار دارد (0/8<A≤0/9).
در فصل قانونگذاری طبق آزمون بای و پرون هیچ آستانهای وجود ندارد (0<A1).
در فصل عمومی با یک حد آستانه 0.3 ، مخارج دولت تأثیر مثبت و معنادار بر روی رفاه اجتماعی در رژیم اول داراست. بنابراین، رژیم اول که در آن مقدار مخارج دولت کمتر یا مساوی مقدار آستانه 0.3 است، رژیم انتخابی است (A2≤0/3).
در فصل قضایی با سه حد آستانه 0/16، 0/18، 0/23، مخارج دولت دارای تأثیر منفی و معنادار در چهار رژیم اول، دوم، سوم و چهارم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که در آن مخارج دولت کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم چهارم که در آن مقدار مخارج دولت بیشتر یا مساوی مقدار آستانه 0/23 است (0/23≤A3).
در فصل خدمات مالی با دو حد آستانه 0/2، 0/3، مخارج دولت دارای تأثیر منفی و معنادار در دو رژیم اول و دوم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم دوم و بعد از آن که در آن مقدار مخارج دولت بیشتر یا مساوی مقدار آستانه 0/3 است (0/3≤A4).
در فصل توسعه علوم با دو حد آستانه 0/1 ، 0/2، مخارج دولت دارای تأثیر مثبت، منفی، مثبت و معنادار به ترتیب در رژیم اول، دوم و سوم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم اول که در آن مقدار مخارج دولت کمتر یا مساوی مقدار آستانه 0/1 است (A5≤0/1).
در امور دفاعی با سه حد آستانه 2/3، 2/6، 3/5، مخارج دارای تأثیر منفی، منفی، مثبت، مثبت و معنادار به ترتیب در رژیم اول، دوم، سوم، چهارم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم سوم که در آن مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 2/6 و 3/5 قرار دارد (2/6≤B≤3/5).
در فصل دفاع با یک حد آستانه 2 ، مخارج دولت تأثیر مثبت و معنادار بر روی رفاه اجتماعی در رژیم اول داراست. بنابراین، رژیم اول به بعد که در آن مقدار مخارج دولت بیشتر یا مساوی مقدار آستانه 2 بوده بهعنوان رژیم انتخابی است (B1≥2).
در فصل نظم و امنیت با دو حد آستانه 0/7، 1/4، مخارج دولت دارای تأثیر منفی، مثبت، و معنادار به ترتیب در رژیم اول و دوم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم دوم که در آن مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 0/7و 1/4 است (0/7≤B2 ≤1/4).
در امور اجتماعی با سه حد آستانه 6/4، 7/6، 8/5، مخارج دولت دارای تأثیر مثبت، مثبت، مثیت، منفی و معنادار به ترتیب در رژیم اول، دوم، سوم و چهارم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم سوم که در آن مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 6/4 و 7/6 قرار دارد (6/4≤C≤7/6).
در فصل آموزش با سه حد آستانه 3/8، 4/1، 4/6، مخارج دولت دارای تأثیر منفی، مثبت، منفی، منفی و معنادار به ترتیب در رژیم اول و دوم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم دوم که در آن مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 3/8 و 4/1 قرار دارد (3/8≤C1≤4/1).
در فصل تربیت بدنی با سه حد آستانه 0/08، 0/12، 0/17، مخارج دولت دارای تأثیر تأثیر مثبت، مثبت، مثبت، منفی و معنادار به ترتیب در رژیم اول، دوم، سوم و چهارم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم سوم که در آن مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 0/12 و 0/17 قرار دارد (0/12≤C2≤0/17).
در فصل فرهنگ و هنر با سه حد آستانه 0/3، 0/4، 0/6، مخارج دولت دارای تأثیر مثبت، منفی، منفی، مثبت و معنادار به ترتیب در رژیم اول، دوم، سوم و چهارم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم اول که در آن مقدار مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 0 و 0/3 قرار دارد (0<C3≤0/3).
در فصل رفاه اجتماعی با سه حد آستانه 1/1، 1/3، 2/3، مخارج دولت دارای تأثیر منفی، مثبت، مثبت، منفی و معنادار به ترتیب در رژیم اول، دوم، سوم و چهارم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم دوم که در آن مقدار مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 1/1 و 1/3 قرار دارد (1/1≤C4≤1/3).
در فصل سلامت با سه حد آستانه 0/9، 1/2، 1/5، مخارج دولت دارای تأثیر منفی، مثبت، مثبت، منفی و معنادار به ترتیب در رژیم اول، دوم، سوم و چهارم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم دوم که در آن مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 0/9 و 1/2 قرار دارد (0/9≤C5≤1/2).
در امور اقتصادی با یک حد آستانه 7/9، مخارج دولت دارای تأثیر مثبت و معنادار در رژیم اول است. بنابراین، رژیم اول به بعد که در آن مقدار مخارج دولت بیشتر یا مساوی مقدار آستانهای 7/9 است، رژیم انتخابی است (0/5≤D1≤0/8).
در فصل کشاورزی با دو حد آستانه 0/5، 0/8، مخارج دولت دارای تأثیر مثبت و معنادار در دو رژیم اول و دوم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که بیشترین تأثیر مثبت بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم دوم با مقدار آستانه بین 0/5 و 0/8 (0/5≤D1≤0/8).
در فصل منابع آب با یک حد آستانه 0/4 ، مخارج دولت تأثیر مثبت و معنادار بر روی رفاه اجتماعی در رژیم اول داراست. بنابراین، رژیم اول که در آن مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 0 و 0/4 بوده، رژیم انتخابی است (0<D2≤0/4).
در فصل صنعتومعدن با سه حد آستانه 0/17، 0/25، 0/77، مخارج دولت دارای تأثیر مثبت، مثبت، منفی، مثبت و معنادار به ترتیب در رژیم اول، دوم، سوم و چهارم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم دوم که در آن مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 0/17 و 0/24 قرار دارد(0/17≤D3≤0/25).
در فصل فناوری اطلاعات با سه حد آستانه 0/03، 0/09، 0/029، مخارج دولت دارای تأثیر مثبت، مثبت، منفی، مثبت و معنادار به ترتیب در رژیم اول، دوم، سوم و چهارم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم چهارم که در آن مقدار مخارج دولت بیشتر یا مساوی مقدار آستانه 0/029 است (0/29≤D4).
در فصل بازرگانی و تعاون با یک حد آستانه 0/9، مخارج دولت دارای تأثیر منفی در دو رژیم اول است. بنابراین، رژیم اول که در آن مقدار مخارج دولت کمتر یا مساوی 0/9 بوده، رژیم انتخابی خواهد بود (D5≤0/9).
در فصل مسکن و عمران با یک حد آستانه 0/9، مخارج دولت دارای تأثیر منفی در دو رژیم اول است. بنابراین، رژیم اول که در آن مقدار مخارج دولت کمتر یا مساوی 0/9 بوده، رژیم انتخابی خواهد بود (D6≤0/9).
در فصل حملونقل با سه حد آستانه 0/8، 1، 1/4، مخارج دولت دارای تأثیر مثبت، مثبت، منفی، منفی و معنادار به ترتیب در رژیم اول، دوم، سوم و چهارم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم دوم که در آن مقدار مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 0/8 و 1 قرار دارد (0/8≤D7≤1).
در فصل محیطزیست با سه حد آستانه 0/02، 0/028، 0/03، مخارج دولت دارای تأثیر مثبت، منفی، منفی، منفی و معنادار به ترتیب در رژیم اول، دوم، سوم و چهارم است. بنابراین، رژیم انتخابی آن رژیمی خواهد بود که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت و کمترین تأثیر منفی بر روی رفاه اجتماعی را دارا باشد. یعنی رژیم اول که در آن مقدار مخارج دولت بین دو مقدار آستانه 0 و 0/02 قرار داد(0<D8≤0/02).
در فصل انرژی با یک حد آستانه 0/3، مخارج دولت تأثیر مثبت و معنادار بر روی رفاه اجتماعی در رژیم اول داراست. بنابراین، رژیم اول به بعد که در آن مقدار مخارج دولت بیشتر یا مساوی مقدار آستانه 0/3 بوده، رژیم انتخابی است (0/3≤D9).
مخارج کل دولت نیز با دو حد آستانه 17/4، 21، دارای تأثیر مثبت و معنادار بر روی رفاه اجتماعی در رژیم اول، دوم و سوم هستند. بنابراین، رژیمی انتخاب خواهد شد که مخارج دولت بیشترین تأثیر مثبت را بر روی رفاه اجتماعی دارا باشد. یعنی رژیم سوم که در آن مقدار مخارج دولت بیشتر یا مساوی با مقدار آستانه 21 است (21≤E).
با فرض اینکه مخارج دولت در تمام امور و فصول، مثبت باشد، از جدول (3) مجموعهای از قیود حاصل میشود که میتواند رفاه اجتماعی را حداکثر کند.
جدول (4) قیود بهینهسازی مخارج با هدف حداکثر شدن رفاه اجتماعی
نماد قید بهینهسازی
امور عمومی A 0/8<A≤0/9
قانون گذاری A1 0<A1
عمومی A2 A2≤0/3
قضایی A3 0/23≤A3
خدمات مالی A4 0/3≤A4
توسعه علوم A5 A5≤0/1
امور دفاعی B 2/6≤B≤3/5
دفاع B1 2 ≤B1
نظم و امنیت B2 0/7≤B2 ≤1/4
امور اجتماعی C 6/4≤C≤7/6
آموزش C1 3/8≤C1≤4/1
تربیت بدنی C2 0/12≤C2≤0/17
فرهنگ و هنر C3 0<C3≤0/3
رفاه اجتماعی C4 1/1≤C4≤1/3
سلامت C5 0/9≤C5≤1/2
امور اقتصادی D 7/9 ≤D
کشاورزی D1 0/5≤D1≤0/8
منابع آب D2 0<D2≤0/4
صنعت و معدن D3 0/17≤D3≤0/25
فناوری اطلاعات D4 0/29≤D4
بازرگانی و تعاون D5 0/9 ≥D5
مسکن و عمران D6 0/9 ≥D6
حملونقل D7 0/8≤D7≤1
محیطزیست D8 0<D8≤0/02
انرژی D9 0/3≤D9
کل مخارج E 21≤E
قیود تساوی جمع فصل با امور عمومی A1+A2+A3+A4+A5=A
دفاعی B1+B2=B
اجتماعی C1+C2+C3+C4+C5=C
اقتصادی D1+D2+D3+D4+D5+D6+D7+D8+D9=D
کل مخارج A+B+C+D=E
مخارج بهینه دولت در کلیه امور و فصول بودجه باید به نحوی تعیین شوند تا همزمان کلیه قیود جدول (4) برقرار باشد. به این منظور از روش برنامهریزی خطی سیمپلکس استفاده شده است. نتایج بهینهیابی در جدول (5) ارائه شده است.
جدول (5) مقادیر بهینه مخارج دولت در امور و فصول بودجه با هدف حداکثرسازی رفاه اجتماعی- درصد از GDP
مقدار بهینه مقدار بهینه
امور عمومی 0/83 رفاه اجتماعی 1/1
قانونگذاری 0/1 سلامت 0/9
عمومی 0/1 امور اقتصادی 11/07
قضایی 0/23 کشاورزی 0/8
خدمات مالی 0/3 منابع آب 0/4
توسعه علوم 0/1 صنعت و معدن 0/25
امور دفاعی 2/7 فناوری اطلاعات 3/6
دفاع 2 بازرگانی و تعاون 0/9
نظم و امنیت 0/7 مسکن و عمران 0/9
امور اجتماعی 6/47 حملونقل 1
آموزش 4/05 محیطزیست 0/02
تربیت بدنی 0/12 انرژی 3/2
فرهنگ و هنر 0/3 کل مخارج 21/07
نتایج نشان میدهد به منظور دستیابی به حداکثر رفاه اجتماعی باید سهم مخارج کل دولت از تولید ناخالص داخلی برابر 21/07 درصد باشد. همچنین، سهم امور عمومی، دفاعی، اجتماعی و اقتصادی از تولید ناخالص داخلی باید به ترتیب به 0/83، 2/7، 6/47 و 11/07 درصد برسد. در بین فصول بودجه نیز سهم فصل آموزش باید 4/05 درصد از تولید ناخالص داخلی باشد. اختصاص بیشترین سهم به این فصل ناشی از اهمیت و نقش آن در روند توسعه، کاهش فقر و افزایش رفاه اجتماعی در جوامع است. بهگونهای که، بر اساس مطالعات اصغر و همکاران (2012)، فارنیر و جوهانسون (2016)، ادمه و همکاران (2017)، اوریاوته و اکاوه (2018)، آیانو(2018)،هالیه و زارزوآ (2018)، دانکمو و همکاران (2019) افزایش مخارج دولت در بخش آموزش عاملی برای افزایش سرمایه انسانی، کسب فرصتهای بیشتر برای کسب و کار، افزایش درآمد سرانه، ایجاد مهارت و اعتماد به نفس در افراد جهت جذب فناوریهای نوین و ایجاد ظرفیت برای رشد و توسعه پایدار است.
پس از فصل آموزش در امور اجتماعی، فصل فناوری اطلاعات با 3.6 درصد و فصل انرژی با سهم 3.2 درصد از تولید ناخالص داخلی در امور اقتصادی جهت حداکثر شدن رفاه اجتماعی از اولویت بالایی برخوردار هستند.
فناوری اطلاعات در شرایط مناسب قابلیت خود را در زمینههای توسعه اقتصادی و اجتماعی به ویژه مراقبتهای بهداشتی، سلامت، آموزش از راه دور و کشاورزی، بازرگانی به اثبات رسانیده است (هیل، 2002؛ رضوی مشعوف و همکاران،2018). همچنین، تخصیص بودجه به این فصل باعث جریان کارآمد اطلاعات، کالا، سرمایهها، افزایش فرصتهای شغلی، گسترش بازارها، دسترسی به خدمات دولتی بهتر، کاهش هزینههای رفت آمد، صرفهجویی در وقت، مقدور ساختن تولید، تنوع و توزیع کارآمد محصولات کشاورزی، امکان عرضه خدمات اولیه بهداشتی به افراد بسیار نیازمند در مناطق مختلف میشود (اوفارل2 و همکاران،2000؛ برتولونی3، 2004، راج4 و همکاران، 2006؛ معمارنژاد و تقوی اول، 2013).
برنامه توسعه سازمان ملل متحد (2006) نیز بر انرژی بهعنوان یکی از قدرتمندترین سلاحهای مرتبط با توسعه بشر اشاره دارد. در این زمینه، داگلاس و ویلم5 (1996) و ساگیس6 (2005) خاطر نشان کردند که نبود خدمات انرژی با عناصر اصلی فقر از جمله سطح پایین آموزش، محدودیت در فرصت برای زندگی مناسب، فعالیتهای معیشتی و درگیری ارتباط مستقیمی دارد. ادمه7 و همکاران (2017) اظهار میکنند که بین مصرف انرژی و توسعه انسانی ارتباط مستقیمی وجود دارد و دستیابی به خدمات انرژی مدرن در تحقق نیازهای اساسی اجتماعی و دامن زدن به توسعه بشر ضروری است.
بحث
هدف غایی هر نظام اقتصادی، بهبود سطح رفاه آحاد جامعه از طریق اتخاذ سیاستهای مالی مناسب است. با علم به این ضرورت، در این پژوهش با ترکیب روش رگرسیون آستانهای و الگوریتم برنامهریزی خطی سیمپلکس، سهم بهینه مخارج دولت در امور و فصول مختلف برآورد گردید. برایناساس، مقدار دقیق و بهینه کل مخارج دولت، مخارج دولت در امور اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، دفاعی و امنیتی و عمومی از تولید ناخالص داخلی به منظور دستیابی به حداکثر رفاه اجتماعی به ترتیب 21/07 ، 6/47 ، 11، 0/83، 2/7 برآورد شد.
در میان امور، امور اقتصادی و اجتماعی دارای بالاترین اولویت جهت تخصیص بودجه دولت بوده و در میان فصول، فصلهای آموزش، فناوری اطلاعات، انرژی، دفاع و رفاه اجتماعی به ترتیب با سهم 4/05، 3/6، 3/2، 2 و 1/1 دارای بیشترین اهمیت در به حداکثر رسانیدن رفاه اجتماعی است.
بنابراین، با عنایت به نتایج حاصل باید منابع دولت در ابتدا به سوی امور اقتصادی و اجتماعی و پس از آن با اولویت قرار دادن فصول، به فصلهای آموزش برای ارتقاء سرمایه انسانی، فصل فناوری اطلاعات برای جریان کارآمد اطلاعات، کالا، سرمایهها، افزایش فرصتهای شغلی، تنوع سازی و توزیع کارآمد محصولات، فصل انرژی برای دسترسی به خدمات مدرن، فصل دفاع برای حفظ امنیت داخلی و خارجی با توجه به موقعیت استراتژیک ایران در منطقه و در نهایت فصل رفاه اجتماعی برای تأمین معیشیت افراد آسیبدیده و بیکار اختصاص یابد. درنتیجه، منابع دولت باید به امور و فصولی که دارای تأثیرگذاری بیشتر و مثبت در جهت افزایش رفاه اجتماعی هستند، هدایت شود.
ملاحظات اخلاقی پژوهش
مشارکت نویسندگان
این مقاله برگرفته از رساله دکتری است. نویسندگان در تهیه این مقاله مشارکت کامل داشتهاند.
منابع مالی
برای انتشار این مقاله حمایت مالی دریافت نشده است.
تعارض منافع
این مقاله با سایر آثار منتشرشده از نویسندگان حاضر همپوشانی ندارد.
پیروی از اصول اخلاقی پژوهش
همچنین در این مقاله همه حقوق مرتبط با اخلاق پژوهش رعایت شده است.
نوع مطالعه:
اصیل |
موضوع مقاله:
رفاه اجتماعی دریافت: 1399/6/6 | پذیرش: 1399/10/16 | انتشار: 1400/1/14
ارسال پیام به نویسنده مسئول