متن کامل [PDF 564 kb]
(1860 دریافت)
|
چکیده (HTML) (2514 مشاهده)
متن کامل: (1060 مشاهده)
مقدمه
هویت در بسیاری از رشتهها ازجمله فلسفه، جامعهشناسی، انسانشناسی، علوم سیاسی، مطالعات جنسیتی و روانتحلیلگری و همچنین در سراسر روانشناسیِ معاصرِ اجتماعی، شخصیت، رشد و بینفرهنگی موردتوجه قرار گرفته است. ازاینرو، تاکنون هویت به صورت واحد یا چندگانه، واقعی یا ساختگی، ثابت یا سیال، شخصی یا اجتماعی و بسیاری جهات دیگر که غالباً با یکدیگر متناقض به نظر میرسند تعریف شده است (ویکنولز2 و همکاران، ۲۰۱۱).
اما در مجموع، مطالعه هویت، مطالعه چگونگی پاسخ افراد و گروهها به سؤال «چه کسی هستید؟» است (ویگنولز و همکاران، ۲۰۱۱) . گاهی اوقات، ممکن است صریحا3 بپرسیم: «چه کسی هستید؟»، «چه کسی هستم؟»، «چه کسی هستیم؟» هرچند، این سؤال به شکل ضمنی4 در طیف گستردهای از فرآیندهای روانشناختی و اجتماعی از قبیل، انتخابهایی که انجام میدهیم، اهدافی که دنبال میکنیم، تجربیات عاطفیمان، روابطمان با دیگران، رفتار دوستانه یا خصمانه گروههای مختلفِ مردم و در نهایت بهزیستی5 روانشناختی و جسمانی خودمان و دیگران دخیل است. در همین رابطه، ویگنولز با اتخاذ دیدگاهی یکپارچه، هویت را نهتنها در محتوا6 بلکه در فرآیندهای7 شکلدهنده، حفظکننده و تغییردهنده آن در طول زمان، مفهومی هم شخصی و هم اجتماعی میداند (ویگنولز ۲۰۱۸).
پس از بیان مراحل هشتگانه شکلگیری هویت توسط اریکسون8 (۱۹۶۸-۱۹۵۰)، نظریهپردازان مختلفی به گسترش و عملیاتیسازی نظریه وی روی آوردند (مارسیا9، ۱۹۹۷: بروزنسکی10، ۱۹۹۷) در این میان و در ارتباط با پژوهش حاضر، مارشیا با استخراج ابعاد دوگانه اکتشاف و تعهد2، چهار وضعیت هویتی3 را به دست آورد: تشتت هویت4 (اکتشاف کم، تعهد کم) که بیانگر بیتفاوتی و عدم تمایل به موضوعات هویتی است. مرحلهای از توقف در روند زندگی که ویژگی آن حالت آشفتگی است. در این وضعیت هویتی فرد هیچگونه انتخاب ثابتی در خصوص تعهدات خود ندارد و در اهداف و ارزشهای خود هیچ جستجویی نمیکند. اگر هم در گذشته بحرانی را تجربه کرده باشند بدون آنکه در پی آن تعهدی ایجاد کرده باشند کاوش خاتمه یافته است. انعقاد هویت5 (اکتشاف کم، تعهد بالا) که بیانگر جزمی بودن و همنوایی در شکلگیری هویت است. در این حالت از هویت، نوجوانان هیچ باور روشنی درباره خودشان ندارند و بهسادگی هر هویتی که از طرف والدین یا افراد دیگر پیشنهاد میشود را میپذیرند. تعلیق هویت6 (اکتشاف زیاد، تعهد کم) که بیانگر جستجوی فعالِ احساس خود است. در این حالت هویت، فرد نیاز دارد که خود را در تجارب مختلف بیازماید تا به شناخت عمیقی در مورد خود برسد. حالت تعلیق هویت ممکن است همراه با پریشانی و استرس باشد و درنتیجه این افراد در مقایسه با سایر حالتها بیشتر تمایل دارند که مدت کمتری در حالت تعلیق باقی بمانند؛ و تحقق هویت7 (اکتشاف زیاد، تعهد زیاد) که نشانگر ادغام عناصر مختلف خود در یک هویت منسجم و یکپارچه است. این حالت، نقطه پایان فرایند شکلگیری هویت است. پایگاه فردی است که بحران هویتی را پشت سر گذارده و به هویت مشخص متعهد شده است (مارسیا، ۱۹۶۶). تحقق و تشتت هویت میتواند دو نقطه پایانی ابعادِ یک قطبیِ هویت در مقابل سردرگمی هویتِ8 اریکسون را ارائه دهد (مونتگومری9 و شوارتز، ۲۰۰۲).
یکی از مفاهیمی که برای تبیین چگونگی ساخت هویت در سطوح فردی و اجتماعی به کار گرفته شده است، مفهوم سرمایه اجتماعی (SC) است (کوته2، ۱۹۹۷). لین3 (۲۰۱۷)، پورتز و ویکستروم4 (۲۰۱۱) و بوردیو5 (۱۹۷۹) بیان میکنند که سرمایه اجتماعی یک منبع و دارایی برای افراد و خانوادهها در میان شبکه ارتباطیشان است که میتواند به اشکال اقتصادی و فرهنگیِ سرمایه تبدیل شود. آنها بیان میکنند که سرمایه اجتماعی میتواند بر اساس اندازه شبکه اجتماعی فرد و حجم سرمایههای مختلف که متعلق به هر عضو در آن شبکه است، اندازهگیری شود. در مقابل، پاتنم6 (۲۰۰۰)، سرمایه اجتماعی را به عنوان یک کالای عمومی تلقی کرده و آن را میزان پتانسیل مشارکت، گرایش مدنی و اعتماد به دیگران که در اختیار شهرها، کشورها و ملتهاست میداند. وی نشان داد که اعتماد اجتماعی و تعامل مدنی ارتباط زیادی با موفقیت دولتهای محلی دارد. اگرچه پاتنم بیشتر بر اهمیت شبکههای اجتماعی و چگونگی حضور آنها در تسهیل انسجام و همکاری کلی بین افراد و گروهها تأکید میکند. سرانجام، کولمن7 (۱۹۹۳) با اتخاذ دیدگاهی میانه، معتقد است که سرمایه اجتماعی، تراکم پیوندهای اجتماعی و تواناییشان برای اجرای هنجارها است. وی سرمایه اجتماعی را به عنوان یک سطح اعتماد و روابط متقابل در بین اعضای جامعه میداند که میتواند هم به صورت افقی (در یک سطح) و هم به صورت عمودی (بین افراد، گروهها و مؤسسات) وجود داشته باشد.
علاوه بر این، مطالعات درزمینه هویت و سرمایه اجتماعی بیان میکنند که برای درک پویاییهای سرمایه اجتماعی در یک فرهنگ نیاز به واردکردن پیچیدگیهای هویتی آن فرهنگ در معادله است (بوردیو و همکاران، ۲۰۰۶) . همچنین، آموزش انتخابگری و خودپیروی در برنامههای درسی کودکان و نوجوانان که در مسیر رشد بزرگسالی قرار دارند برای تقویت یادگیری در هر دو سطح فردی (از منظر کسب هویت) و اجتماعی (ایجاد سرمایه اجتماعیِ بیننسلی) موردنیاز است (کوته، ۲۰۰۵).
از سوی دیگر، نوشتههای اریکسون نشان میدهد که شکلگیری یک هویت منسجم متأثر از یک حسِ عاملیت، خودگردانی2 یا آزادی در انتخاب است (اریکسون، ۱۹۶۸).. عاملیتِ شخصیت اشاره به احساس مسئولیت فرد در دوره زندگیِ خود، این باور که فرد بر تصمیمات شخصیاش کنترل دارد و مسئول نتایج آنهاست و اطمینان از اینکه فرد قادر به غلبه بر موانعی خواهد بود که مانع پیشرفت وی در طی دوره زندگیاش میشوند دارد (کوته، لوین3، ۲۰۱۴؛ شوارتز، کوته وآرنت4، ۲۰۰۵) . ( . در حمایت از این تعریف نیز نشان داده شد که یک ابزارِ ترکیبی عاملیتِ شخصیت متشکل از عزتنفس5، داشتن هدف در زندگی6، کانون کنترل درونی7 و خودکارآمدی8، به طور مثبت با تحقق هویت و به طور منفی با تشتت هویت ارتباط داشت(کوته وشوارتز ۲۰۰۲). در مطالعه دیگری نیز شوارتز و همکاران(۲۰۰۵) نشان دادند، بین عاملیت و اکتشاف/تعهد انعطافپذیر (به نمایندگی از وضعیت هویتی تحققیافته) همبستگی مثبت و بین عاملیت و اجتناب (به نمایندگی از وضعیت هویتی معلق) رابطه منفی وجود دارد. علاوه بر این، هیچ ارتباطی بین عاملیت و انعقاد/ انطباق (به نمایندگی از وضعیت هویتی منعقد شده) مشاهده نشد. ازاینرو، محققان به این نتیجه رسیدند که سطح بالاتر عاملیت با شکلگیری هویت سالمتر ارتباط دارد.
مطابق با مفهوم عاملیت، انسانها، عاملهایِ اخلاقیِ فعالی هستند که توانایی کنترل خود و محیطشان را دارند. ازاینرو، محققان این عقیده را میپذیرند که تقویتِ توانایی این عاملهای اخلاقی برای مواجهه با مفاهیم اخلاقی بسیار با اهمیت است (پدرسن9، ۲۰۰۹). در این میان، هوش اخلاقی (MI10) یکی از تواناییهای تسهیلبخش عملکرد اخلاقی است که نسبت به سایر اشکال هوش شناختی، هیجانی و اجتماعی جدیدتر بوده و کمتر موردبررسی قرار گرفته است (لنیک وکیل، ۲۰۰۵). لنیک و کیل (۲۰۱۱) هوش اخلاقی را به عنوان ظرفیت ذهنی برای تعیین چگونگی استفاده از اصول جهانی در ارزشها، اهداف و اعمالمان تعریف میکنند. درواقع، هوش اخلاقی توانایی انسانِ عامل در پردازش و مدیریت مسائل اخلاقی است (تانرو کریستین2، ۲۰۱۴) . هوش اخلاقی تنها برای رهبریِ مؤثر با اهمیت نیست بلکه یک «هوش محوری» برای تمامی انسانها است چراکه هوش اخلاقی سایر انواع هوش را برای انجام فعالیتهای ارزشمند هدایت میکند. درواقع، هوش اخلاقی هدف زندگی ما را نشان میدهد. ازاینرو، در مطالعات انجام شده نیز ارتباط مثبتی میان سبکهای هنجاری3 و اطلاعاتی4 هویت و ارتباطی منفی میان سبک مشتت/اجتنابی هویت و هوش اخلاقی نشان داده شده است (آلبهبهانی5، ۲۰۱۵؛ فرامرزی، جهانیان، زربخش، صالحی، پاشا، ۲۰۱۴).
علاوه بر این، در مطالعات مختلف به نقش شخصیت در پیشبینی سرمایه روانشناختی (PsyCap)6 اشاره شده است (آوی7، ۲۰۱۴؛ چوی و لی8، ۲۰۱۴) مطابق با لوتانز9 و همکاران (۲۰۰۷)،، سرمایه روانشناختی به «. . . وضعیتِ مثبتِ تحولِ روانشناختی فرد اشاره دارد و با 1) اعتمادبهنفس (خودکارآمدی) برای به کار بستن و تلاش لازم برای موفقیت در انجام تکالیف چالشبرانگیز 2) اسناد مثبت (خوشبینی10) در خصوص موفقیت در حال حاضر و آینده 3) حفظ و در صورت لزوم، جهتگیری مجدد مسیرها به سوی اهداف (امید11) برای کسب موفقیت و 4) تحمل مشکلات و مشقات (تابآوری12) برای رسیدن به موفقیت مشخص میشود». درواقع، این چهار مؤلفه، قهرمان درون هر فرد را شکل میدهند (لوتانز و یوسف-مورگان12، ۲۰۱۷). لازم به ذکر است که مخفف این چهار سازه واژه HERO را شکل میدهند که در زبان انگلیسی به معنای قهرمان است. به طور ایدهآل، سرمایه روانشناختی در نگرش فرد نسبت به خود یا احساس عزتنفس وی منعکس شده و با هویت در اشکال مختلف آن ارتباط دارد (برنستین، وولپ، ۲۰۱۶؛ نورمن2 و همکاران، ۲۰۱۰؛ کیو3 و همکاران، ۲۰۱۹؛ وانگ4 و همکاران، ۲۰۱۸).
به طور کلی، هویت امری تاریخی بوده و همانند بسیاری از جنبههای دیگر، محصول زمان است. تاریخی بودن هویت و تغییر تعریف فرد از خویشتن بر این امر دلالت دارد که هویت تغییرپذیر است. لذا، میتوان با تأثیرگذاری بر عناصر مرتبط با هویت موجب تغییر آن شد. اما بدون شناخت منابع هویتی، اثرگذاری بر هویت امری ناممکن است. برای مثال، در بررسی پیشینه پژوهش مشاهده میشود که اگرچه اهمیت عاملیت در رشد هویت بویژه در نظریه اریکسون به میزان زیادی مورد تأکید قرار گرفته است اما اغلب، جامعهشناسان این مفهوم را موردمطالعه قرار دادهاند. از طرف دیگر در ادبیات روانشناسی نیز تعداد محدودی از مطالعات در خصوص شخصیت عامل انجام شده است (کوته و شوارتز، ۲۰۰۲).
با توجه به مطالب بیان شده و با توجه به کمبود مطالعات در حوزه هویت در کشورمان که طیف گستردهای از اقشار جوان را در بر میگیرد. محققان این مطالعه بر آن شدند تا به بررسی رابطه اشکال مختلف هویت با احساس عاملیت، هوش اخلاقی، سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی بپردازند تا مشخص سازند که آیا عاملیتِ شخصیت و سرمایه روانشناختی با دربرگیری سازههای شخصیتی از قبیل عزتنفس، خودکارآمدی، نیرومندی من، کانون کنترل درونی، داشتن غایت در زندگی، خوشبینی، امید و تابآوری و نیز سرمایه اجتماعی و هوش اخلاقی که میزان برقراری هنجارهای اخلاقی و اعتماد اجتماعی در جامعه را تعیین میکنند، قادر به پیشبینی هویت و اشکال مختلف آن هستند یا خیر.
روش
مطالعه حاضر از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری موردمطالعه در این پژوهش تمامی دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاههای شهر تهران (دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه خوارزمی، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات، دانشگاه آزاد تهران شمال؛ دانشگاه آزاد تهران مرکز، دانشگاه فرهنگیان) در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ بودند. با توجه به اینکه در تعیین حجم نمونه در تحلیل رگرسیون چندمتغیری بهازای هر متغیر اندازهگیری شده ۵ تا ۱۵ نمونه توصیه شده است (هومن ۱۳۸۴، ۲۰۰۵)، 633 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاههای شهر تهران در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب و ابزارهای پژوهش را کامل کردند. ابزارهای پژوهش شامل موارد زیر بودند:
1- ابزار گسترشیافته سنجش عینی هویت من-2 (EOM-EIS-II). این پرسشنامه توسط بنیون و آدامز (۱۹۸۶) ) ساخته شده است که دارای 64 ماده بوده و دو بعد هویت عقیدتی (32 ماده و هویت بین فردی (32 ماده) که هر یک چهار وضعیت هویتیافته، بحرانزده، دنبالهرو و سردرگم را شامل میشود در طیف لیکرت 6درجهای (خیلی موافق = 1 و خیلی مخالف = 6) میسنجد. همچنین، انواع وضعیتهای هویتی (تحقق، تعلیق، انعقاد و تشتت هویت) هر کدام بر اساس 16 ماده سنجیده میشوند. بنیون و آدامز (۱۹۸۶) با مطالعه بر روی 106 دانشجو، روایی همگرا و واگرای وضعیتهای مشابه هویت عقیدتی و بینفردی را از 36/0 تا 66/0 و همسانی درونی خردهمقیاسها را از 58/0 تا 80/0 گزارش کردند. در ایران نیز رحیمینژاد (۱۳۷۹) (۲۰۰۰)ضمن بررسی ساختار عاملی این ابزار در ایران، ضرایب آلفای کرونباخ عاملها را از 59/0 تا 81/0 گزارش کرده است.
2- مقیاس چندسنجهای شخصیتِ عامل (MAPS). این مقیاس توسط کوته (۱۹۹۷) ساخته شده است که دارای 20 ماده بوده و 4 عامل عزتنفس، هدف در زندگی، کانون کنترل درونی و خودکارآمدی را میسنجد. عامل عزتنفس دارای 5 ماده بوده که به صورت دوگزینهای (شبیه من است = 1 و مغایر با من است = 2) نمرهگذاری میشود. همچنین، مادههای 4 و 5 این عامل به صورت معکوس نمرهگذاری میشوند. عامل هدف در زندگی دارای 5 ماده است که در طیف لیکرت 7 درجهای و با عناوین توصیفی متفاوت نمرهگذاری میشود. کانون کنترل درونی دارای 5 ماده بوده و در طیف لیکرت 5 درجهای (بهشدت موافق = 1 و بهشدت مخالف = 5) نمرهگذاری میشود. عامل خودکارآمدی نیز دارای 5 ماده است و در طیف لیکرت 5 درجهای از (کاملا غلط = 1 تا کاملا درست = 5) نمرهگذاری میشود. از هر خردهمقیاس نمرهای از 5 تا 25 به دست میآید و نمره کل بالاتر در مقیاس نشاندهنده عاملیت شخصیت بالاتر است. در مطالعه کوته (۱۹۹۷) روی جوانان 18 تا 25 سال کانادایی، اعتبار سازه مقیاس با تحلیل عامل اکتشافی مورد ارزیابی قرار گرفت و نشان داده شد که مقیاس دارای 4 عامل است که 42/0 درصد واریانس را تبیین میکنند. آلفای کرونباخ کل مقیاس و خردهمقیاسها نیز بین 58/0 تا 86/0 قرار داشت. در پژوهش فتحی، کیامنش و جمهری (۱۳۹۷)(۲۰۱۹) همسانی درونی خردهمقیاسها در دامنه 58/0 تا 86/0 گزارش شد.
3- سیاهه هوش اخلاقی (MCI). این سیاهه توسط لنیک و کیل (۲۰۰۵) ساخته شده است که شامل 20 ماده بوده و سه مؤلفه درستکاری، دلسوزی و بخشش را در طیف لیکرت 4 درجهای (هرگز = 1 و تمام اوقات = 4) میسنجد. حداقل نمره به دست آمده 20 و حداکثر 80 است که نمره بالاتر نشانگر هوش اخلاقی بیشتر است. لنیک و کیل (۲۰۰۵) بیان کردهاند که پایه نظری این سیاهه بر اساس تعریف بوربا (۲۰۰۵) از هوش اخلاقی بوده و توانایی کاربرد اصول اخلاق جهانی در اخلاقیات، اهداف و مراودات یک فرد از روی قاعده را میسنجد. همسانی درونی سیاهه در مطالعه مارتین و آستین (۲۰۱۰) از 65/0 تا 84/0 گزارش شده است. در پژوهش جهانیان، ساعی ارسی و طیبا (۱۳۹۲) (۲۰۱۳) آلفای کرونباخ کل سیاهه 84/0 گزارش شد.
4- پرسشنامه سنجش سرمایه اجتماعی. این پرسشنامه دارای 12 ماده بوده و 4 عاملِ روابط انجمنی (شبکه روابط با گروهها و نهادها)، هنجارها و اعتماد اجتماعی (اعتماد به نهادها، گروههای اجتماعی، مسئولان و اطمینان از رعایت اصول و قواعد عمل جمعی از قبیل، ارزشهای اخلاقی و اخلاق شهروندی)، پیوندها و اعتماد بینفردی و همبستگی و انسجام اجتماعی را میسنجد (موسوی، ۱۳۸۵ ۲۰۰۶). در مطالعه شیانی، موسوی و مدنی قهفرخی (۱۳۸۸)(۲۰۰۹) ضرایب به دست آمده در ماتریس تحلیل عاملی از 52/0 تا 88/0 در نوسان بوده است. همچنین، همسانی درونی این پرسشنامه در مطالعه رفیعی و همکاران (۱۳۹۵)(۲۰۱۶)، 85/0 گزارش شده است.
5- سیاهه سرمایه روانشناختی (PCI). این سیاهه توسط لوتانز، یوسف و آوولیو (۲۰۰۷) ساخته شده است که شامل ۲۴ ماده و ۴ خردهمقیاسِ خودکارآمدی، امید، خوشبینی و تابآوری بوده و در طیف لیکرت 6 درجهای (کاملا مخالفم = 1 و کاملا موافقم = 6) نمرهگذاری میشود. در مطالعه لوتانز، آوولیو و همکاران (۲۰۰۷) همسانی درونی سیاهه 88/0 گزارش شده است. در ایران نیز علیپور، آخوندی، صرامی فروشانی و اعراب شیبانی (۱۳۹۳)(۲۰۱۴) ضمن بررسی ساختار عاملی این سیاهه، همسانی درونی آن را 85/0 گزارش کردند.
تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نسخه 24 نرمافزار SPSS و شاخصهای توصیفی از قبیل میانگین و انحراف معیار و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره انجام شد.
یافتهها
میانگین و انحراف معیار سن شرکتکنندگان به ترتیب 10/22 و 28/3 سال بود که از میان آنها 8/49 درصد مرد و 2/50 درصد زن بودند. همچنین، 1/92 درصد از اعضای نمونه مجرد و باقی متأهل بودند. میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش در جدول شماره (1) ارائه شده است. همچنین آماره آزمون کلموگروف-اسمیرنوف نشاندهنده توزیع نرمال متغیرهای پژوهش بود.
جدول (1) میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش
متغیر M SD Z کلموگروف-اسمیرنوف p
تحقق هویت 43/54 12 79/0 55/0
تعلیق هویت 77/59 57/11 54/0 41/0
انعقاد هویت 67/63 23/14 47/0 36/0
تشتت هویت 80/83 41/12 09/0 06/0
تشتت هویت عقیدتی 59/31 69/6 42/0 31/0
انعقاد هویت عقیدتی 51/32 45/7 34/0 19/0
تعلیق هویت عقیدتی 94/29 15/6 18/0 09/0
تحقق هویت عقیدتی 98/5 76/26 21/0 18/0
تشتت هویت بینفردی 32/32 79/6 31/0 17/0
انعقاد هویت بینفردی 09/31 39/7 28/0 18/0
تعلیق هویت بینفردی 83/29 25/6 11/0 07/0
تحقق هویت بینفردی 59/25 61/6 45/0 35/0
شخصیت عامل 70 26/11 55/0 42/0
هوش اخلاقی 50/67 41/13 52/0 40/0
سرمایه اجتماعی 39/280 33/57 69/0 51/0
سرمایه روانشناختی 32/92 20/16 95/0 73/0
جهت بررسی رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد که در جدول شماره (2) ارائه شده است.
جدول (2) ماتریس همبستگی وضعیتهای هویت با شخصیت عامل، هوش اخلاقی، سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی
ردیف متغیرها 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
1 تحقق هویت 1
2 تعلیق هویت **12/0 1
3 انعقاد هویت **26/0 **39/0 1
4 تشتت هویت **10/0- **75/0 **31/0 1
5 تشتت هویت عقیدتی 07/0- **61/0 **28/0 **90/0 1
6 انعقاد هویت عقیدتی **15/0 **42/0 **94/0 **39/0 **37/0 1
7 تعلیق هویت عقیدتی **11/0 **91/0 **34/0 **64/0 **46/0 **36/0 1
8 تحقق هویت عقیدتی **93/0 **15/0 **28/0 05/0- 03/0- **17/0 **13/0 1
9 تشتت هویت بینفردی *09/0- **74/0 **31/0 **92/0 **70/0 **38/0 **63/0 03/0- 1
10 انعقاد هویت بینفردی **34/0 **32/0 **94/0 **19/0 **17/0 **77/0 **28/0 **34/0 **21/0 1
11 تعلیق هویت بینفردی 05/0 **94/0 **35/0 **73/0 **58/0 **38/0 **77/0 *08/0 **70/0 **27/0 1
12 تحقق هویت بینفردی **94/0 *84/0 **22/0 **15/0- *10/0- **11/0 *09/0 **77/0 **15/0- **31/0 01/0 1
13 شخصیت عامل **26/0 **37/0 02/0- **46/0- **37/0- 06/0 **36/0 **24/0- **43/0- **10/0- **35/0 **26/0 1
14 هوش اخلاقی **19/0 **47/0 02/0 **52/0- **39/0- *09/0 **45/0 **15/0- **50/0- 04/0- **45/0 **22/0 **55/0 1
15 سرمایه اجتماعی **26/0 *08/0 **27/0 **25/0- **21/0- **17/0- 06/0 **25/0- **26/0- **27/0 *08/0 **25/0 **33/0 **32/0 1
16 سرمایه روانشناختی **23/0 **50/0 *06/0 **56/0- **44/0- **13/0 **48/0 **20/0- **55/0- 02/0- **48/0 **25/0 **62/0 **76/0 **31/0 1
01/0 >p**
05/0 >p*
همانطور که در جدول شماره (2) نشان داده شده است میان تحقق و تعلیق هویت به طور کلی و اشکال بینفردی و عقیدتی آن با شخصیت عامل، هوش اخلاقی، سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد که این روابط برای تشتت هویت و اشکال عقیدتی و بینفردی آن معکوس است. جهت بررسی نقش عاملیتِ شخصیت، هوش اخلاقی، سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی در پیشبینی وضعیتهای هویتی از ضریب رگرسیون چندمتغیره استفاده شد که نتایج در جداول شماره (3) و (4) نشان داده شده است.
در تجزیه دادهها با رگرسیون چند متغیره شرایط تحلیل آماری رعایت شده است. مقیاس اندازهگیری متغیرها فاصلهای است، توزیع دادهها نرمال است و بر اساس نمودار پراکنش، روابط بین متغیرهای پیشبین و ملاک خطی است. شاخص تولرانس نزدیک به یک و شاخص عامل تورم واریانس (VIF) کمتر از 10 نشاندهنده عدم وجود همخطی چندگانه میان متغیرهای مستقل است (جدول 4). همچنین، آزمون دوربین-واتسون مفروضه استقلال خطاها را تأیید میکند (جدول 3).
جدول (3) ضریب رگرسیون چندمتغیره نقش عاملیتِ شخصیت، هوش اخلاقی، سرمایه اجتماعی و روانشناختی در پیشبینی وضعیتهای هویتی
متغیر R R2 R2Adj. F p D-W
تحقق هویت 33/0 11/0 10/0 92/18 00/0 65/1
تعلیق هویت 54/0 29/0 28/0 43/61 00/0 96/1
انعقاد هویت 27/0 08/0 07/0 68/13 00/0 69/1
تشتت هویت 59/0 35/0 35/0 94/83 00/0 64/1
جدول (4) ضرایب رگرسیون استاندارد شده و استاندارد نشده نقش عاملیتِ شخصیت، هوش اخلاقی، سرمایه اجتماعی و روانشناختی در پیشبینی وضعیتهای هویتی
متغیرهای پیشبین متغیر ملاک B β t p شاخصهای همخطی چندگانه
تولرانس تورم واریانس
عاملیت شخصیت
تحقق هویت 16/0 15/0 10/3 00/0 85/0 16/1
هوش اخلاقی 03/0 04/0 69/0 48/0 94/0 03/1
سرمایه اجتماعی 03/0 19/0 58/4 00/0 57/0 74/1
سرمایه روانشناختی 08/0 11/0 75/0 08/0 47/0 13/2
عاملیت شخصیت
تعلیق هویت 10/0 10/0 20/2 02/0 84/0 17/1
هوش اخلاقی 18/0 21/0 01/4 00/0 94/0 03/1
سرمایه اجتماعی 02/0 11/0 11/3 00/0 57/0 74/1
سرمایه روانشناختی 22/0 31/0 47/5 00/0 47/0 13/2
عاملیت شخصیت
انعقاد هویت 05/0 04/0 89/0 37/0 81/0 19/1
هوش اخلاقی 01/0- 01/0- 21/0- 83/0 93/0 04/1
سرمایه اجتماعی 07/0 28/0 58/6 00/0 57/0 74/1
سرمایه روانشناختی 14/0 16/0 56/2 01/0 45/0 16/2
عاملیت شخصیت
تشتت هویت 16/0- 14/0- 41/3- 00/0 84/0 17/1
هوش اخلاقی 16/0- 18/0- 50/3- 00/0 94/0 03/1
سرمایه اجتماعی 00/0- 03/0- 08/1- 27/0 55/0 76/1
سرمایه روانشناختی 24/0- 32/0- 88/5- 00/0 47/0 13/2
همانطور که در جداول فوق مشاهده میشود، عاملیت شخصیت، هوش اخلاقی، سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی به طور مثبت و معناداری تحقق و تعلیق هویت را پیشبینی میکنند که این مورد برای تشتت هویت معکوس است (هرچند هوش اخلاقی و نه سرمایه اجتماعی، پیشبین منفی و معنادار تشتت هویت است). این متغیرهای پیشبین به ترتیب 10 و 35 درصد واریانس تحقق و تشتت هویت را تبیین میکنند.
بحث
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش عاملیتِ شخصیت، سرمایه اجتماعی، هوش اخلاقی و سرمایه روانشناختی در پیشبینی وضعیتهای هویتی بود. یافتهها نشان داد که میان وضعیتهای هویتی تحققیافته و تعلیقی با عاملیت شخصیت، سرمایه اجتماعی، هوش اخلاقی و سرمایه روانشناختی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، این متغیرها به طور مثبت و معناداری، پیشبین وضعیتهای هویتی تحققیافته و تعلیقی بودند. به طور عکس، رابطه میان تشتت هویت با متغیرهای مذکور منفی بود. در رابطه با انعقاد هویت نیز، تنها سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی به طور مثبت و معناداری با آن رابطه داشتند.
یافتههای به دست آمده در مطالعه حاضر همسو با مطالعاتی است که به بررسی رابطه میان ابعاد هویت با عاملیتِ شخصیت، سرمایه اجتماعی، هوش اخلاقی و سرمایه روانشناختی پرداختهاند (آلبهبهانی ۲۰۱۵؛ برنستین و وولپ، ۲۰۱۶؛ کریستوفورو، ۲۰۱۲؛ کوته و شوارتز ۲۰۰۲؛ فرامرزی و همکاران، ۲۰۱۴؛ نورمن و همکاران، کیو و همکاران، ۲۰۱۹؛ وانگ و همکارن، ۲۰۱۸) .
در خصوص ارتباط مثبت مشاهده شده میان سرمایه اجتماعی با وضعیتهای هویتی تحققیافته، تعلیقی و منعقد شده و رابطه منفی آن با تشتت هویت میتوان گفت که سرمایه اجتماعی در برجسته کردن ابعاد اجتماعی و سیاسی عاملیتِ انسانی، به ویژه توانایی افراد در توسعه رفاه اجتماعی بر اساس حسی از تعهد اجتماعی و هویتِ مشترک (طبقه اجتماعی، جنسیت، نژاد، قومیت و ...) سودمند است (کریستوفورو ۲۰۱۲). افراد تلاش میکنند تا میان هویتهای متفاوت و گاها متضادشان که بهواسطه ساختارهای اجتماعی شکل گرفتهاند، گفتمان و تبادلنظر ایجاد کنند و به عنوان عاملهایی متفکر و خود نظارهگر، ارزشهای ارائه شده توسط بافتها یا گروههای اجتماعی متفاوت را ارزیابی کرده و بدینصورت، در هویت شخصیشان تجدیدنظر کرده و تعریفی مجدد را ارائه دهند (دیویس و مارین ۲۰۰۹). ازاینرو، دور از انتظار نخواهد بود که یک سطح اعتماد و روابط متقابل در بین اعضای جامعه (سرمایه اجتماعی) با انسجامیافتن ارزشها، باورها و رفتارها (هویت تحققیافته)، چالش برای رسیدن به ارزشها و اهدافی منسجم (هویت تعلیقی) و اکتساب هویت از والدین (سایر اشخاص مهمِ زندگی) رابطهای مثبت داشته باشد.
از سوی دیگر، نشان داده شد که میان وضعیتهای هویتی تحققیافته و تعلیقی با شخصیت عامل رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در همین رابطه، کوته و شوارتز (۲۰۰۲) در سه مطالعه با بیش از هشتصد دانشجوی دانشگاه نشان دادند که وضعیت تحققیافته هویت با عاملیت شخصیت رابطه مثبت و معناداری دارد. اما انعقاد هویت، رابطهای معکوس با عاملیت شخصیت داشت. در خصوص رابطه مثبت به دست آمده میان وضعیتهای هویتی تحققیافته و تعلیقی با عاملیت شخصیت و رابطه منفی تشتت هویت با آن در مطالعه حاضر میتوان بیان کرد افرادی که هویت تحققیافتهای دارند و آنهایی که در مسیر دستیابی به هویت هستند سطح بیشتری از عزتنفس، هدف در زندگی، کانون کنترل درونی و خودکارآمدی را نیز تجربه میکنند. به طور عکس، افراد با هویت سردرگم و مشتت، ارزیابیای منفی از خود داشته، در زندگی خود اهدافی مشخص را طراحی نکردهاند، منبع اسناد اعمالشان بیرونی است و از احساس خودکارآمدی پایینی برخوردارند.
درواقع، خودکارآمدی به عنوان یکی از ابعاد عاملیت، به صورت «احساس مسئولیت برای زندگی شخصی و بر عهده گرفتن مسئولیت زندگی خود تعریف میشود، این عقیده که شخص در تصمیمات شخصیاش کنترل دارد و مسئول پیامدهای حاصل از آنهاست و قادر به غلبه بر موانع زندگیاش خواهد بود (کوته و لوین، ۲۰۱۴). مطابق با این تعریف، یک فرد عامل به شایستگی و سودمندیاش در کنترل خویشتن و کنترل زندگیاش باور دارد. به طور مشابه، افراد خودکارآمد به شایستگیشان در کنترل ابعاد مختلف زندگی باور دارند (کوته و لوین ۲۰۱۴). ازاینرو، قابلانتظار خواهد بود که افراد با هویت تحققیافته که بحران هویت را سپری کردهاند، به صورت خودپیرو به عنوان یکی از خصایص شخصیت عامل نسبت به هنجارها و ارزشهایی که خود برگزیدهاند متعهد باشند (کوته ۲۰۰۵). عزتنفس نیز به عنوان دیگر خردهمقیاس عاملیت بخش مهمی از فرآیند تحول هویت شخصی است و نشان داده شده است که هرچه هویت افراد قویتر باشد، نسبت به نقاط قوت و ضعف خودآگاهتر بوده و عزتنفس بالاتری را دارا هستند (لویکس و همکاران ۲۰۱۳) در همین رابطه، فراتحلیل کروگر و مارسیا (۲۰۱۱) نشان داد که افراد با هویت تحققیافته، بالاترین سطح عزتنفس و در مقابل، افراد با هویت مشتت، پایینترین سطح عزتنفس را دارا هستند. در نهایت، مطابق با مطالعات، کانون کنترل درونی (لیلول، کروگر و مارتینوسن ۲۰۱۳) و داشتن هدف در زندگی (برونک۲۰۱۱) به عنوان دیگر ابعاد شخصیتِ عالم، با وضعیت هویتی تحققیافته مرتبط هستند. در صورتیکه این یافته برای وضعیت هویتی مشتت معکوس است. همچنین، مطابق با سایر حوزهها، یافتهها در خصوص دو وضعیت هویتی انعقاد یافته و تعلیقی ناسازگار است (کروگر و مارسیا، ۲۰۱۱؛ لیلول، ۲۰۱۳) .
دیگر یافته به دست آمده در مطالعه حاضر رابطه مثبت میان تحقق و تعلیق هویت به طور کلی و اشکال بینفردی و عقیدتی آن با هوش اخلاقی بود که این رابطه برای سبک هویتی مشتت و هوش اخلاقی معکوس بود. درواقع، فردی که بحران دستیابی به هویت را سپری نکرده است یا حتی در صورت رویارویی با بحران هویت به پاسخی متعهدانه نسبت به سؤال «من کیستم؟» دست نیافته است در برخورد با مسائل اخلاقی نیز به چالش برخورده و میزان پایینی از استدلال و هوش اخلاقی را نشان خواهد داد. همسو با این یافته، در مطالعه فرامرزی و همکاران (۲۰۱۴) نیز رابطهای منفی میان تشتت هویت با هوش اخلاقی مشاهده شده است. در مقابل، فردی که به احساس هویتی منسجم دست یافته است یا در مسیر دستیابی به هویت یکپارچه است، هماهنگی میان آنچه باور دارد با آنچه انجام میدهد، پذیرش خطاها و شکستها و بر عهده گرفتن مسئولیت آنها و برخورد مشفقانه با اشتباهات خود و دیگران که از اجزای سازنده هوش اخلاقی است را نشان میدهد.
درواقع، نگاه به ساختار هوش اخلاقی میتواند در تبیین این یافته کمککننده باشد. هوش اخلاقی سازهای متشکل از 4 عامل است: 1) همخوانی میان باور و عمل (انسجام) که عمل کردن مطابق با اصول، ارزشها و عقاید، گفتن حقیقت، ایستادن در سمت حقیقت و راستی و عمل به وعدهها را در بر میگیرد، 2) مسئولیتپذیری که بر عهده گرفتن مسئولیت شخصی، پذیرش اشتباهات و شکستها و پذیرش مسئولیت برای کمک به دیگران را شامل میشود، 3) بخشش که نادیده گرفتن اشتباهات و لغزشهای خود و دیگران را در بر میگیرد و 4) شفقت نسبت به دیگران که شفقت و رفتار دلسوزانه دیگران نسبت به خود را به همراه دارد (لنیک و کیل، ۲۰۰۵؛ مانالاک،۲۰۰۷). همانطور که مشاهده میشود دو عامل انسجام و مسئولیتپذیری از خصوصیات تعهدپذیری در افراد با وضعیت هویتی تعهدیافته است. این افراد پس از گذراندن بحران هویت نسبت به ارزشها و اصول انتخابیشان متعهد بوده و مسئولیت ناشی از انجام آنها را به عهده میگیرند. علاوه بر این، سازه عاملیت که در این مطالعه ارتباط مثبتی را با اشکال هویتی تحققیافته و تعلیقی نشان داد خود شامل مسئولیتپذیری نسبت به اعمال و مسائل زندگی فرد است.
در نهایت، وضعیتهای هویتی تحققیافته، تعلیقی و منعقد شده چه به شکل کلی و چه در ابعاد عقیدتی و بینفردیشان با سرمایه روانشناختی ارتباط مثبتی داشته و به طور مثبت توسط آن پیشبینی شدهاند. رابطهای که برای تشتت هویت و سرمایه روانشناختی معکوس است. تاکنون مطالعات انجام شده نشان دادهاند که سرمایه روانشناختی با هویتیافتگی در اشکال مختلف سازمانی (نورمن، ۲۰۱۰) حرفهای (کیو و همکاران ۲۰۱۹)، شغلی (وانگ و همکاران، ۲۰۱۸) و نقشپذیری جنسیتی (برنستین و وولپ ۲۰۱۶) ارتباط دارد. سرمایه روانشناختی سازهای متشکل از چهار عامل خودکارآمدی، امید، خوشبینی و تابآوری است. این امر بیان میکند که افراد با حس هویتی منسجم به دلیل عبور موفقیتآمیز از بحران هویت و کسب هویتی متعهدانه، میزان بالاتری از سودمندی و توانایی در گذر از چالشها، امید و خوشبینی در چالشهای پیشِ رو و سطح بالاتری از تحمل سختیها و مشقات را تجربه میکنند. این امر در خصوص افرادی که در حال گذر از بحران هستند و در مسیر دستیابی به هویت قرار دارند (تعلیق هویت) و کسانی که هویتی ضبط شده و بدون بحران را اتخاذ کردهاند نیز به چشم میخورد. هرچند همبستگی میان سرمایه روانشناختی با انعقاد هویت در سطح پایینی قرار دارد (06/0 = r). در این میان، فردی که هنوز به احساس هویتی منسجم دست نیافته است همانطور که در سازههای شخصیتیِ عاملیت (عزتنفس، داشتن هدف در زندگی، کانون کنترل درونی و نیرومندی من) در سطح پایینی قرار دارد، میزان کمتری از خودکارآمدی، امید، خوشبینی و تابآوری در برخورد با مشکلات و سختیها را نیز دارا است. البته لازم به ذکر است که مطالعه حاضر از نوع همبستگی بوده و روابط مشاهده شده میان متغیرها علّی نبوده و نمیتوان اینطور برداشت کرد که اشکال مختلف هویت عامل توانمندی روانشناختی افراد است یا به طور عکس، شخصیت عامل، سرمایه اجتماعی، هوش اخلاقی و سرمایه روانشناختی، وضعیتهای مختلف هویتی را موجب میشوند.
در پایان با توجه به محدودیتهای پژوهش که به صورت مقطعی و در طرحی توصیفی به بررسی رابطه گذشتهنگر میان متغیرهای پژوهش پرداخته است و در ارائه چشماندازی طولی و علت و معلولی با محدودیت همراه است و با توجه به یافتههای پژوهش که در مجموع اهمیت گذر از بحران نوجوانی (هویتیابی) و کسب هویتی متعهدانه را با داشتن شخصیتی عامل، هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی و روانشناختی مرتبط میداند، پیشنهاد میشود که در سطح مدارس، دستیابی به هویت توسط نوجوانان و مسائل پیرامونی آن به لحاظ آموزشی و تربیتی در اولویت اهداف قرار گیرد و مطالعات آتی نیز در نظر قرار دهند که تغییرات فرهنگی در پیوندهای اجتماعی (سرمایه اجتماعی) و گذر از جامعه پیشمدرن و جمعگرا به مدرنیته و فردگرایی و به تبع آن تغییرات فردی در سازههای شخصیتی (به طور خاص مؤلفههای اخلاق و هوش اخلاقی، شخصیتِ عامل و سرمایه روانشناختی) در طول زمان در کشور ما چه نتایجی را بر فرایند کسب هویت در نوجوانانی که آیندهسازان آن هستند بر جا خواهد نهاد.
ملاحظات اخلاقی
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان در تهیه مقاله مشارکت داشتهاند.
منابع مالی
برای انتشار این مقاله حمایت مالی مستقیم از هیچ نهاد یا سازمانی دریافت نشده است.
تعارض منافع
این مقاله با سایر آثار منتشرشده از نویسندگان همپوشانی ندارد.
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
در این مقاله همه حقوق مرتبط با اخلاق پژوهش رعایت شده است.
نوع مطالعه:
اصیل |
موضوع مقاله:
سرمایه اجتماعی دریافت: 1398/9/11 | پذیرش: 1399/7/1 | انتشار: 1399/12/24
ارسال پیام به نویسنده مسئول