چکیده: (3092 مشاهده)
مقدمه: طلاق بهعنوان یک مسئله اجتماعی پیامدهای اجتماعی، عاطفی، اقتصادی زیادی برای فرزندان به همراه دارد اما تاکنون این مسائل از نظرگاه فرزندان موردتوجه قرار نگرفته است. اگرچه در سایر کشورها نیز تعداد کمی از تحقیقات به آن پرداختهاند اما نتایج آنها نشاندهنده تجربیاتی بیاننشده و شناختهنشده از سوی جامعه علمی است و این واقعیت خود منجر به تحمیل فشارهای بیشتر به کودکان شده است. بر این اساس در این پژوهش تلاش شده است اولین گام برای حل مشکلات فرزندان طلاق که همانا شناخت آنهاست، برداشته شود.
روش: این پژوهش به روش گرانددتئوری (نظریه مبنایی) و با مصاحبه عمیق با 24 نفر از فرزندان خانوادههای طلاق در گروه سنی 13 تا 18 ساکن شهر تهران، در سال 1395 انجام شد.
یافتهها: تجربه مشترک فرزندان طلاق در مقولهای با عنوان «معلقبودگی رانشی» قابل توصیف و تشریح است که ماحصل نابسامانی در فضای اجتماعی، خانواده بازسازیشده و سایر فضاهای زندگی فرد است و علیرغم بهکارگیری استراتژیهای انطباقی مختلف توسط کودک، در بسیاری از مواقع قادر به سازگار شدن با شرایط نیست و این امر پیامدهای اجتماعی و روانی زیادی را برای او به همراه دارد.
بحث: هرچقدر محیطی که کودک در آن زندگی میکند، طلاق را انگآلودتر بداند، هرچه تغییرات ایجادشده در زندگی کودک بیشتر بهعنوان استرسواره عمل کند و هرچه تابآوری فضای زندگی کودک شکنندهتر باشد و هرچقدر توانایی کودک در بهکارگیری استراتژیهای کارآمد کمتر باشد، پیامدهایی که از طلاق نصیبش میشود، سختتر و آسیبزنندهتر خواهد بود. بر این اساس در کنار تلاشهایی که برای کاهش طلاق در جامعه صورت میگیرد پیشنهاد میشود به «طلاق کمآسیب» نیز توجه شود. برچسب زدایی از طلاق و کودکان طلاق اولین گام برای رسیدن به جامعهای امن برای این گروه از کودکان است.
نوع مطالعه:
روش 2 |
موضوع مقاله:
کودک، کودکان کار و خیابانی دریافت: 1398/3/19 | پذیرش: 1399/2/24 | انتشار: 1399/7/15
ارسال پیام به نویسنده مسئول