چکیده: (4642 مشاهده)
مقدمه: تغذیه و مصرف مواد غذایی در برنامهریزی بودجه خانوار اهمیت فراوانی دارد. تحلیل تخصیص درآمد خانوار به کالاها و خدمات، مورد توجه اقتصاددانان و سیاستمداران بوده و برآورد تقاضای کالاها و خدمات به منظور تشخیص ترجیحات و نیازهای آینده از اهمیت برخوردار است. شناخت اولویتهای مصرفی خانوار به برنامهریزی برای افزایش رفاه آنها کمک مؤثری خواهد کرد که بنا به این مهم، مقاله حاضر به بررسی سبد مصرفی مواد غذایی در مناطق شهری ایران میپردازد.
روش: با استفاده از روش تخمین رگرسیون ظاهراً نامرتبط (SUR) و حداکثر درستنمایی (FILM) به برآورد سیستمهای تقاضای تقریباً آرمانی (AIDS) و مخارج خطی (LES) مواد غذایی خانوارهای شهری و همچنین آزمون فرضیههای تقارن و همگنی با استفاده از نرمافزار ایویوز (Eviews)، پرداخته شده است. در پایان کششهای خودقیمتی، متقاطع و درآمدی محاسبه شده است.
یافتهها: در تابع تقاضای AIDS برای مواد غذایی، فرضیه همگنی برای هر سه گروه نان و غلات، پروتئین و میوه و سبزی پذیرفته میشود، اما در تابع تقاضای LES، فرضیه همگنی برای گروه میوه و سبزی رد میشود و در مصرف این گروه خانوارها دچار توهم پولی میباشند. با توجه به نتایج محاسبه کششها، در تابع تقاضای AIDS مواد غذایی، گروه نان و غلات کالای ضروری میباشد، پروتئین و میوه و سبزی و سایر گروهها لوکس میباشند و برای تابع تقاضای LES مواد غذایی، تمامی کالاها ضروری میباشند.
بحث: با توجه به مقایسه نتایج دو مدل تقاضا، گروه نان و غلات در هر دو سیستم بهعنوان کالای ضروری شناخته شده است و در نتیجه تأثیرات بیشتری بر تغییرات رفاهی خانوارها دارد. همچنین خانوارها برای گروه نان و غلات دچار توهم پولی نیستند و نسبت به درآمد واقعی حساس میباشند. با توجه به این نتایج در هنگام سیاستگذاری باید توجه خاصی به گروه نان و غلات بهعنوان کالای ضروری خانوار داشته باشیم. گروه پروتیئن و سبزی برای خانوارها کالای لوکس محسوب میشود. با افزایش قیمت این گروهها تقاضای خانوارها برای این دو گروه کاهش مییابد. در صورت افزایش درآمد خانوارها اقدام به خرید این گروه کالاها مینمایند.
نوع مطالعه:
اصیل |
موضوع مقاله:
رفاه اجتماعی دریافت: 1396/10/6 | پذیرش: 1396/10/6 | انتشار: 1396/10/6