مقدمه: هدف تحقیق حاضر بررسی مدل انتخاب شغلی (نظریه شناختی-اجتماعی مسیر شغلی) در دانشآموزان پسر دبیرستانی ایرانی بود. در این مدل به نقش عوامل فردی (خودکارآمدی مسیر شغلی و نتایج مورد انتظار) و عوامل اجتماعی (حمایت اجتماعی و موانع اجتماعی) در رابطه با رغبتهای مسیر شغلی در مشاغل انتخابی توجه شده است. بنیاد نظری تحقیق براساس شش تیپ شخصیتی هالند(واقعگرایی، جستجوگری، هنری، اجتماعی، تهوری و قراردادی) و نظریه شناختی- اجتماعی مسیر شغلی بود. نظریه شناختی- اجتماعی مسیر شغلی با هدف فهم اینکه چگونه افراد از بین رغبتهایشان دست به انتخاب و اقدام میزنند و در انتخابهای خود پافشاری میکنند، شکل گرفت. مطابق با نظریه خودکارآمدی عمومی بندورا و نظریه خودکارآمدی مسیر شغلی هکت و بتز، نظریه شناختی- اجتماعی مسیر شغلی به تعامل بین فرد، محیط و رفتار که در رشد تحصیلی و مسیر شغلی تأثیر دارد متمرکز شده است. در بین متغیرهای فردی، این نظریه بر نقشمحوری خودکارآمدی، نتایج مورد انتظار و اهداف تأکید دارد. این رویکرد همچنین بر متغیرهایی چون عوامل و موانع محیطی توجه دارد. بیشترین گستره این رویکرد بر رغبتهای مسیر شغلی یا انتخاب بهواسطه شش تیپ شخصیتی نظریه هالند بوده است. هالند، افراد و محیط شغلی را به شش حیطه تقسیمبندی میکند که بهصورت مدلی شش ضلعی مطرح شده است، بدینصورت که شامل تیپهای واقعگرایی (بهطور مثال، محیطهای کاری بیرونی و یا مهارتهای مکانیکی)، جستجوگر (بهطور مثال، محیطهای کاری علمی و مهارتهای ریاضی)، هنری (بهطور مثال، محیطهای کاری هنری و مهارتهای زبانی)، اجتماعی (بهطور مثال، محیطهای کاری یاریگر و مهارتهای آموزشی)، تهوری (بهطور مثال، محیطهای کاری فروشندگی و مهارتهای تجارت)، قراردادی (بهطور مثال، محیطهای کاری جزیی و مهارتهای منشیگری) است. نظریه شناختی- اجتماعی مسیر شغلی شامل چهار مدل هم وابسته، یعنی مدلهای رغبت، انتخاب، عملکرد و رضایت است. جهت اعتبار بخشیدن بیشتر بر این نظریه بر مطالعات برای جوامع مختلف از جمله جوامع غیر غربی، جوامعی که فرهنگ جمعگرا دارند و جوامع در حال توسعه تأکید شده است.
روش: از کلیه دانشآموزان پسر دبیرستانی شهر اصفهان تعداد 650 دانشآموز به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب و پرسشنامههای تحقیق اجرا شد. پرسشنامههای تحقیق شامل پرسشنامه دموگرافیک و مجموعه پرسشنامههای مدل شناختی- اجتماعی مسیر شغلی بود که این پرسشنامهها شامل پرسشنامه رغبتهای مسیر شغلی، خودکارآمدی مسیر شغلی، نتایج مورد انتظار شغلی و مشاغل انتخابی بود و همینطور دو پرسشنامه حمایت اجتماعی و موانع اجتماعی هم اجرا شد. روایی و پایایی این مجموعه پرسشنامهها در این تحقیق و تحقیقات پیشین مورد تأیید قرار گرفته است. برای بررسی پایایی مقیاسها از روش آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و برای بررسی برازش مدل از نرم افزار Amos-16 استفاده شده است. در این پژوهش، مدل انتخاب که متغیرهای رغبتهای مسیر شغلی، خودکارآمدی مسیر شغلی و نتایج مورد انتظار در آن نقش دارند و همچنین مدل رغبتهای مسیر شغلی که متغیرهای خودکارآمدی مسیر شغلی و نتایج مورد انتظار نقش دارند بهواسطه شش تیپ شخصیتی مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین هدف دیگر تحقیق حاضر بررسی نقش عوامل و موانع محیطی در اهداف شغلی افراد از طریق رابطه آنها با خودکارآمدی است. فرضیهای که بندورا آنرا مطرح کرده است.
یافتهها: در هر شش مدل تحقیق، مقدار شاخصهای مجذورکای (X2)اعداد کوچک و قابل قبولی بودند. همچنین مقادیر شاخصهای برازندگی تطبیقی(CFI)، نیکویی برازش (GFI) ، نیکویی برازش تعدیل شده (AGFI) و نرم شده برازندگی (NFI) بیشتر از 90/0 بهدست آمد که نشاندهنده برازش خوب مدلها بود. مقدار شاخص (RMSEA) در تمام مدلها کمتر از 10/0 بود که مقدار مناسب و قابل قبول برای تمام مدلها به حساب میآید. یافتهها نشان داد که در بین پیشبینی کنندههای متغیر خودکارآمدی مسیر شغلی، موانع اجتماعی نقش معناداری ندارد اما حمایت اجتماعی در پنج تیپ نقش معناداری دارد و در تیپ واقعگرایی نقش معناداری ندارد. از طرف دیگر، کوواریانس بین موانع اجتماعی و حمایت اجتماعی در پنج تیپ که حمایت اجتماعی نقش معناداری داشت منفی و معنادار است و تنها در تیپ واقعگرایی معنادار نیست. خودکارآمدی توانایی خوبی در پیشبینی واریانس متغیر نتایج مورد انتظار در هر شش تیپ دارد. دو متغیر خودکارآمدی مسیر شغلی و نتایج مورد انتظار توانایی پیشبینی واریانس متغیر رغبتهای مسیر شغلی را در شش تیپ دارند اما نقش نتایج مورد انتظار نسبت به خودکارآمدی مسیر شغلی پررنگتر است. در بین پیشبینی کنندههای متغیر اصلی پژوهش یعنی متغیر مشاغل انتخابی، متغیرهای خودکارآمدی مسیر شغلی، حمایت اجتماعی و موانع اجتماعی در هیچکدام از شش تیپ شخصیتی نقش معناداری ندارند اما دو متغیر رغبتهای مسیر شغلی و نتایج مورد انتظار توانایی پیشبینی واریانس مشاغل انتخابی را دارند بهویژه متغیر رغبتهای مسیر شغلی که بیشترین واریانس را پیشبینی میکند.
بحث: میتوان نتیجهگیری کرد که مدلهای تحقیق برازش مناسبی داشته و مقادیر شاخصهای برازندگی مدلها مطلوب و قابل قبول بود که اعتبار بین فرهنگی این مدل همانند مطالعات لنت و همکاران در پرتغال و ایتالیا تأیید شد. یافتههای تحقیق حاضر تأییدی است بر اعتبار بیشتر مدل انتخاب در کشورهای دیگر. فرضیههای مطرح شده در این پژوهش براساس مدل انتخابِ لنت، که متغیرهای رغبتهای مسیر شغلی، خودکارآمدی مسیر شغلی و نتایج مورد انتظار در آن نقش دارند و همچنین مدل رغبتهای مسیر شغلیِ لنت که متغیرهای خودکارآمدی مسیر شغلی و نتایج مورد انتظار نقش دارند بهواسطه شش تیپ شخصیتی مورد تأیید قرار گرفت. همسو با تحقیات دیگر، اکثر محققان بیان داشتهاند که بیشترین زمینه گسترش بنیان نظریه شناختی- اجتماعی مسیر شغلی براساس مطالعات بین المللی و بین فرهنگی بوده است
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |