طرح مسأله: این مقاله در تلاش است تا با محور قرار دادن فلسفه حقوقی و سیاسی معاصر به این سوال پاسخ دهد که چگونه میتوان دولت را ملزم به ترمیم خرابیهای حاصل از بلایای طبیعی، یعنی حوادثی که دولت نقشی در وقوع آنها ندارد، دانست. روش: نظر به اینکه موضوع مورد بررسی در این نوشته، جنبه نظری داشته است و از موضوعات فلسفه حقوقی و سیاسی به حساب میآید روشن است که روش مورد استفاده در تهیه این مقاله، روش صرفاً کتابخانهای است که در آن با جمعآوری نظرات و ایدههای متفکرین، محتوای مقاله شکل یافته است. یافتهها: سه نظریه «مصلحت عمومی با ایده خدمت عمومی»، نظریه «قرار داد بیمه با محتوای دو ایده پرداخت مالیات و مالکیت حقیقی افراد بر منابع ثروت» و بالاخره نظریه «تضمین مشروعیت با ایدههای حقوق طبیعی، قرارداد اجتماعی و برابری در فرصت» میتوانند در توجیه مسئولیت دولت مورد استناد قرار گیرند. نتایج: نظریه تضمین مشروعیت با ایده برابری در فرصت، مناسبترین نظریه در توجیه مسئولیت دولت است. نظریه مصلحت عمومی به دلیل استثنایی بودن حادثه طبیعی، نظریه قرارداد بیمه به دلیل عدم امکان محاسبه سهم افراد از منابع ثروت و بالاخره ایدههای حقوق طبیعی و قرارداد اجتماعی به دلیل توسعه زیاد دامنه حقوق انسان از استحکام کمتری برخوردارند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |