اگرچه ازدواج و بستن پیوند زناشویی را اولین و مهمترین گام در ساختن نهادی میدانند که «مقدس»اش میخوانند، اما بهنظر میرسد که تقدس زندگی خانوادگی از پس هرم نفسهای متبرک و ذهنهای افسانهساز حاصل نمیشود. این گزارش، بهگونهای فریاد تمامی دخترانی است که والدینشان طی قرون متمادی با پنهان شدن در پشت شعار «خانواده مقدس» اولین همآغوشی آنها را یا به گزافترین قیمت فروختهاند و یا طعم بدنهای بکرشان را خود چشیدهاند. و بدینسان، دخترانی که «قبح شکنی» را با دردناکترین شیوهها در خانواده خود تجربه کرده بودند، یا از خانه فرار کردند و یا با تندادن به ازدواجی بهغایت نامناسب، بهگونهای دیگر، فرار را بر قرار ترجیح دادند. یافتههای این پژوهش، نشان میدهد که این تازه عروسان در «خانه بخت» نیز، اغلب با مردانی مواجه بودهاند که همانند پدران معتادشان، یک موی «دود دمشان» را با سراپای وجود آنان معاوضه نمیکردند. نتایج این تحقیق، سندی است انکارناپذیر بر کوتاهی حاکمانی که با سردادن شعار «خانواده مقدس» و متبرک و غیرقابل نفوذ جلوه دادن حریم آن، مسئولیتها و وظایف خود را بهفراموشی سپردهاند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |